۱۳۹۳ فروردین ۲۵, دوشنبه

امیر جواهری لنگرودی: با همه توان ازجان وهستی شاهرخ زمانی کارگرزندانی پشتیبانی نماییم!



درآستانه اول ماه مه،روزجهانی کارگرسال ۱۳۹۳


با همه توان ازجان وهستی شاهرخ زمانی کارگرزندانی
 پشتیبانی نماییم!

امیرجواهری لنگرودی

پیام های رسیده شاهرخ زمانی ازپشت میله های زندان گویا و رسا هست. به همان گونه که درپیامش گفته بیشتر از سی روزه که از اعتصاب غذاش می گذرد. برای کسانی که شاهرخ زمانی رانمی شناسند باید گفت: شاهرخ عضو «هیات موسس سندیکای کارگران نقاش و تزیینات تهران و حومه» و «کمیته پیگیری ایجاد تشکل های کارگری »است. شاهرخ به تاریخ هفده اسفند سال۹۲ درحمایت ازاعتراضات عده ای از دراویش زندانی درزندان گوهر دشت کرج، به همراه آن ها دست به اعتصاب غذا زد. بهنام ابراهیم زاده، دیگر فعال کارگری زندانی هم، درهمان روز درحمایت از دراویش اعلام اعتصاب غذا کرد، اما سه روز بعد ازاعتصاب غذا، مدیریت زندان بدون مقدمه وبدون هیچ توضیح ودلیلی، شاهرخ زمانی رابطورناگهانی به زندان قزل حصارمنتقل کرد. شاهرخ در اعتراض به این اقدام غیرانسانیِ مسئولان زندان و با خواست برگشت به زندان گوهر دشت کرج، همچنان به اعتصاب خودش ادامه می دهد . دراین مدت اوهشت روزرا در سلول انفرادی گذراند. در طول اعتصاب به دلیل بدترشدن وضع سلامتی اش چندین بار به او سرم وصل کرده اند. همانطور که در پیامش است .طی  یک ماه اخیر ۲۰ کیلو وزن کم کرده است. در معرفی شاهرخ زمانی باید افزود وی درابتداء به همراه محمد جراحی فعال کارگری وعضو کمیته پیگیری ایجاد تشکل های کارگری سه سال پیش دستگیرشد. بعد در شعبه یک دادگاه انقلاب اسلامی تبریزبه اتهامات کلیشه ای، "اقدام علیه امنیت ملی"، "تشویش اذهان عمومی" و "تبلیغ علیه نظام" به یازده سال حبس تعزیری محکوم تا به امروز چندین بار او را از زندانی به زندان دیگرتبعید گردند.ازجمله اززندان مرکزی تبریزشاهرخ را به زندان یزد تبعید کردند. بعد دو باره به تبریز بر گردانند و بار سوم اززندان مرکزی تبریزبه زندان گوهردشت کرج والان هم دزدانه به زندان قزل حصارتبعید شده است . درپروسه انتقال او باید گفت: شاهرخ ازحدود دو سال و نیم پیش برای اجرای حکم ضد انسانی ای که برایش صادرکردند به زندان گوهردشت کرج منتقل شد و تا الان درحبس به سر می برد. اعتصاب غذای طولانی مدت شاهرخ زمانی نگرانی برای سلامت جسمی اش را بیشتر کرده، تا جایی که اعضاء خانواده اش درپیامی خطاب به او با زبانی مشحون از نگرانی، نوشتند: شاهرخ جان خواهش می کنیم اعتصاب غذات رو بشکن. پیام ازطرف مادر، پدر، فامیل ها و دوستان شاهرخ زمانی امضا شده است. اعتصاب غذای طولانی شاهرخ زمانی که سلامتی وجانش را به خطر انداخته،  توجه به چند نکته را برای فعالین کارگری وهمه کسانی که دل در گروی آزادی و عدالت اجتماعی دارند را در مرکز توجه قرارمی دهد.
 اول اینکه جمهوری اسلامی مسئول سلامتی و حفظ جان شاهرخ زمانی کارگرزندانی است. رژیم اسلامی به هیچ وجه و تحت هیچ شرایطی هم نمی تواند اززیر بار این مسئولیت شانه خالی کند. این امرنه فقط درمورد شاهرخ زمانی بلکه درمورد سایر فعالین کارگری زندانی هم که هر کدام به شکلی زیر فشار قرار دارند ،صدق می کند. شاهرخ زمانی طی پیام هایش از زندان، فعالین کارگری و تشکل های مستقل کارگری رو مخاطب قرارمیدهد.از اینرو با توجه به وضعی که شاهرخ بعد از یک ماه اعتصاب غذا ی زندان دارد، لازم استکه همه فعالین کارگری درداخل وخارج از کشور تلاش کنند تا کارزارگسترده و هر چه موثرتری در اعتراض به جمهوری اسلامی و با خواست آزادی بی قید و شرط شاهرخ زمانی و همه فعالین کارگری زندانی سازماندهی گردد. همچنین لازم است درآستانه اول ماه مه، روزجهانی کارگر، حمایت ازفعالان کارگری زندانی و مبارزه برای آزادی یکایک آنها از محورهای  اتحاد میان بخش های مختلف جنبش کارگری تلقی گردد ؛ کمیته های مختلف تشکیل شود و فعالیت تمامی کمیته های موجود هم تقویت وگسترش پیدا کند. ما قبلا سابقه تشکیل این کمیته ها را داشته ایم . ازجمله؛" کمیته دفاع از رضا شهابی" و" کمیته دفاع ازبهنام ابراهیم زاده" و خود "کمیته حمایت از شاهرخ زمانی" ودیگری "کمیته حمایت از فعالان کارگری زندانی در مهاباد". امروز شرط موفقیت این کمیته ها در درجه اول به اینستکه؛ همه گرایشات در جنبش کارگری بتوانند در آنها بدور از سکتاریسم و فرقه گرایی گرد هم بیاند. متقابلا کمیته های حمایتی، ازهمه فعالان کارگری فارغ از هرنوع گرایش خاص فکری و سیاسی و گروهی حمایت نمایند. در حمایت از فعالین کارگری زندانی، بخصوص ما که در خارج از کشور زیر تیغ سرکوب نیستیم، واقعا باید تلاش کنیم که پژواک صدای مظلومیت شاهرخ و همه شاهرخ ها باشیم و نگذاریم که باندهای مافیایی و اطلاعاتی حاکم بر زندان های جمهوری اسلامی، سیاست رذیلانه نظام  حاکم ،امر زجرکش کردن فعالین کارگری در زندان ها  را پیش ببرند.
ما الان در دوره ای هستیم که موج تازه ای از فشار و محرومیت بر لایه های پائین جامعه تحمیل می گردد. گرانی قیمت های آب و برق و گاز در سال جدید مضمون این موج تازه است. همین الان دارند سبک وسنگین می کنند که چگونه و به چه روش هایی یارانه های نقدی را هم جمع کنند. حاکمان جمهوری اسلامی می دانند که نارضایتی از سیاست های جدید ریاضتی آنان در میان لایه های محروم وتهیدست، کارگران و زحمتکشان بالاست. بی دلیل نیست که آدمی با مشخصه محسنی اژه ای سخنگوی قوه قضاییه رسما تهدید می کند که حکومت در برابر پیشروی اعتراضی کارگران سکوت نکرده و معترضین را مجازات می نماید. جمهوری اسلامی می داند که اگرقرارباشه بهره برداری از نارضایتی گسترده فعلی در میان بخش های مختلف مزد و حقوق بگیران، از انحصار باندهای فاشیستی خودشون به بیرون فزونی پیدا کند، این فعالین کارگری هستند که این ظرفیت رو دارند که برای وصول مطالباتشان به میدان بیایند. رژیم به درستی میداند که نارضایتی موجود در میان مردم اگر مستقل از حکومت سازمان پیدا کند، کارشون ساخته است و به همین دلیل  سیاست جلوگیری از ایجاد تشکل های مستقل کارگری را،همچنان و به هر قیمت در دستورخویش دارند. احضارها ، به بند کشیدن ها و زجرکش کردن فعالین کارگری اسیر، بخشی از همین سیاست شناخته شده آنان است. بنابراین کارزارهای حمایتی برمحور آزادی بی قید و شرط همه فعالین کارگری زندانی، کمترین نتیجه ای که از خود بجا می گذارد اینستکه فضا را برای فعالیت و اقدام در جهت سازماندهی مستقل نارضایتی موجود در میان کارگران و زحمتکشان از این که هست خیلی بدتر نکند؛ موقعیت فعالین کارگری اسیر را زیر نور افکن برده و می تواند حاکمیت را وادار به عقب نشینی سازد . یادمون نرود که برجسته کردن این امر یعنی رونمایی ازوضعیت زندانیان کارگر؛آنگونه که یادآور شدیم ؛در روزهای اول ماه مه ۹۳ در سراسر جهان و در قرارها و پیکارهای خیابانی و شب های همبستگی اهمیت ویژه ای خواهد داشت.
اما آن نکته اصلی که باید بدان اشاره داشت اینستکه؛ اعتصاب غذا  سنگین، آنهم درون زندان جمهوری اسلامی مایه گذاشتن از جان هست؛ گذشتن از حق حیات هست که گوهر وجود آدمی و علت هستی او به حساب می آید. فراموش نباید بکنیم که شاهرخ زمانی حق حیاتش را برای حمایت از حق دراویش زندانی در طبق اخلاص گذاشت. این در جامعه ما که نظام حاکم، مسخ انسان ها از هویت انسانی شان  و تبدیل کردن آنها به توده ای هویت باخته و توهم زده را دنبال می کند، ارزش مبارزراتی برجسته ای رابه نمایش می گذارد. برای همین اقدام شاهرخ زمانی، فلاسفه عصر روشنگری و مروجین انسان گرایی و بعدها حامیان حقوق بشر کتاب های زیادی نوشته اند. همین ارزش در اعماق ضمیر ما ایرانیان هم هست و شاید بارها هم پیش خودمون زمزمه کرده ایم که: «چو عضوی بدرد آورد روزگار، دگر عضوها را نماند قرار». ویا بقولی دیگر ؛ «توکز محنت دیگران بی غمی ،نشاید که نامت نهند آدمی» می خواهم یاد اورگردم : دفاع از حق شاهرخ زمانی، دفاع از آزادی بی قید و شرط  او و همه فعالین کارگری اسیر تنها نمی تواند مساله فعالین کارگری، یا تشکل های مستقل کارگری، یا نهادهای کارگری در سطح بین المللی تلقی گردد. اگر انسان هستیم، اگر حقوق پایه ای انسانی را نه فقط برای خودمون که برای همه انسان ها می خواهیم، ناگزیر هستیم نسبت به وضعیت سخت شاهرخ زمانی اعتراض کنیم. و هر طور که می توانیم در این مسیر کمک کنیم.
نکته آخر برمی گردد به خود شاهرخ زمانی. هدف های مهم و اساسی که او به خاطرش سلامتی و جانش رو به خطر انداخته است. جامعه ما برای استمرارمبارزه ، به انسان هایی مثل او احتیاج دارد. جنبش کارگری به مبارزان استوار و ثابت قدم که از درون طبقه ما برخاسته باشند و با همه وجودشان ریشه اصلی مصائب اجتماعی و راه رهایی از اونها را درک کرده باشند، بشدت احتیاج دارد.  انسان هایی از نوع شاهرخ زمانی ها، رضا شهابی ها و بهنام ابراهیم زاده ها، محمد جراحی ها ،رسول بداقی ها، شیت امانی ها، پدرام نصرالهی ها ودهها فعال کارگری دیگر در درون و بیرون زندان به سادگی ساخته نشده اند که به همین سادگی مشعل جان شان را در یک تندپیچ سرد و بیرحم استبداد سیاه خاموش بسازند.
به همین دلیل تمایل قلبی ام را بعنوان یک فعال سوسیالیست و مدافع جنبش کارگری درهم صدایی با خانواده و دوستان و یاران شاهرخ و برای همان هدف هایی که او در پیامش اعلام کرده، میگویم و مینویسم و برزبان میرانم و به سهم خودم تاکید می ورزم  که او به اعتصاب غذایش پایان ببخشد تا بتوان این مبارزه دشوار را به شکل توامان به پیش برد.
 دوشنبه ۲۵ فروردين ۱۳۹۳ برابر با ۱۴ آوريل ۲۰۱۴

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر