۱۳۹۸ مرداد ۱, سه‌شنبه

از کدام زاویه مذاکره راست با راست را نقد کنیم؟



کسانی که اصول مبارزه و تحلیل طبقاتی را قبول ندارند، یا درک نمی کنند ، یا به جهت گرفتار بودن در تئوریهای انحرافی امید به همکاری و سازش طبقاتی دارند، و یا حتی به دلیل ندانستن اصول مبارزات طبقاتی از مذاکره راست با راست تعجب کرده و از زاویه ضد آگاهی و توهم پراکنی اقدام به نقد مذاکره (مابین راست با راست) می کنند، که گویا مذاکره و همکاری راست با راست یک حرکت اتفاقی، غلط یا استثنا است، بطور گسترده و قاعدتا" به جای افشای دو طرف و آگاهی دادن به کارگران و زحمتکشان، از زاویه ای نقد را ارایه می کنند که در میان کارگران و زحمتکشان توهم پراکنی کرده، یا به توهمات موجود هر چه بیشتر دامن می زنند، و متاسفانه نقد ارایه شده انها نه تنها در جهت اگاهی طبقاتی هیچ چیزی اضافه نمی کنند، بلکه بیشتر ضد اگاهی را در جنبش کارگری و جنبش های پیشرو اجتماعی تزریق می کنند. از آن جمله است نقد های ارایه شده در مذاکرات چهار حزب کوردی با جمهوری اسلامی و سکوت و پنهان کاری حزب کمونیست ایران و کومله در رابطه با مذاکرات فوق.
مورد اخیر که دست مایه و مشغولیت گسترده بسیاری از رفقا ، احزاب و سازمانها و محافل گردید و در راه نقد مذاکرات فوق مقالات بسیاری نوشته شد و مصاحبه ها و برنامه های مدیای بسیاری تولید شد، موضوع مذاکره چهار حزب کوردی ( چهار حزب راست گرا که همگی از بنیان دشمن زحمتکشان و کارگران هستند ) با جمهوری اسلامی بود، یعنی رفقای ما مذاکره فوق (راست با راست) را دست مایه و دل مشغولی و وقت گذرانی زیان اوری کردند، زیان اور از این جهت که به جای افشای دو طرف مذاکره از زاویه ودیدگاه اگاهی طبقاتی، طوری نقد ها ارایه گردیده اند، در جنبش کارگر این توهم را ایجا می کند که راست ها اگر با جمهوری اسلامی مذاکره نکنند در صف طبقه کارگر یا هم پیمان با طبقه کارگر و زحمتکشان قرار خواهند گرفت، این ضد اگاهی طبقاتی است، که نقد کنندگان وارد جنبش کارگری میکنند، که بسیار خطر ناک است، می توان تاریخچه چنین انحرافی را با قدمت عمر حزب توده در ایران مشاهد ه کرد. نقد و تحلیل و  افشای هر گونه مذاکره لازم و ضروری است.
 تنها مذاکره ای از زاویه دیدگاه و مبارزات طبقاتی برای طبقه کارگر لازم و ضروری است که از یک طرف طبقه کارگر دارای همبستگی طبقاتی بوده و در قامت الترناتیوی ظاهر شده باشد، تا با دادن امتیاز احتمالی و موقت، امتیازات بیشتر کسب کند، یعنی آنقدر متشکل باشد که بتواند برخی از خواسته های مهم خود را دیکته کند و از طرف دیگر تنها شکل مذاکراتی در جهت منافع طبقه کارگر خواهد بود که پشت درهای بسته نباشد، با این حال چنین مذاکرات اصولی نیز باید نقد و تحلیل مداوم شوند. اما انچه در نقد و تحلیل ها و افشای احتمالی مذاکرات اخیر (راست با راست) شده است، ارایه نقد و تحلیل از از زاویه غیر طبقاتی بوده است.
باید اصل بنیانی در مبارزات طبقاتی  را یاد آوری کرد، که مذاکره : همکاری و سازش راست با راست قاعده است، نه استثنا، بنا براین از مذاکره چهار حزب فوق با جمهوری اسلامی نباید تعجب کرد، و اگر چنین مذاکره ای انجام نمیشد باید تعجب می کردیم ،( از یاد نبریم که در مورد کودتای 28 مرداد نیز سازش (راست ها با راست ) بدون مذاکرات مستقیم و بدون برنامه ریزی تنها بر مبنای همان اصل بنیادی، بین سلطنت طلبان ، نیروهای کاشانی و نیروهای مصدق به شکل نا پیگیر بودن در مقابله با کودتا در حالی که صد در صد از کم و کیف برنامه کودتا خبر داشتند و همچنین بر خورد انحرافی و ضد منافع طبقاتی کارگران از طرف حزب توده با موضوع کودتا و عدم مقابله با کودتا پایه چهارم مذاکره  راست با راست ها بود). باید این اولین نتیجه گیری از نقد و تحلیل ما در جهت اگاهی دادن به کارگران و زحمتکشان باشد. اگر بتوانیم چنین متد و شکل و ماهیت نقد را در نزد بسیار از کارگران به عنوان معیار و ملاک قرار بدهیم، انگاه با خیال راحت می شود، ادعا کرد که هرگز جریانات راست نمی توانند، توده ها را در هیچ شرایطی فریب بدهند. چرا که توده ها همیشه اماد گی درک این موضوع را خواهند داشت که یک حزب راست گرا بالاخره با راست های دیگر و با حکومت های راست، روزی مذاکره و سازش خواهد کرد. در حالی که روند نقد و تحلیل بسیاری از احزاب و ... و رفقا از مذاکرات اخیر (راست با راست) افکاری را به توده ها تلقین می کند که از مذاکره راست با راست دچار تعجب و گیجی شوند.
 مسئولیت ایجاد این تعجب و گیجی کیا هستند؟ و چرا ایجاد می کنند؟
بهتر است همه رفقا نقد های خود را یک بار از زاویه اصول مبارزات طبقاتی مورد تحلیل و بازبینی قرار بدهند. و از خود بپرسند، هدفشان از ارایه نقد فوق رساندن کدام پیام بوده و آیا پیام فوق را موفق شدند برسانند، یا پیام اشتباهی و ضد مورد نظر خود را رساندند؟
به نظرم اولین و مفید ترین پیام باید این باشد که کارگران و زحمتکشان توجه کنید :  که احزاب و سازمانها و نهاد های راست در ریشه و اصل مشترک هستند، و همگی دشمنان شما می باشند و بالاخره انها باهم و با جمهوری اسلامی و یا با هر  حکو مت راست دیگری سازش خواهند کرد. و فاکت و دلیل و سند اثبات کننده اش هم، اینها، همین مذاکره اخیر چهار حزب راست با حکومت راست جمهوری اسلامی است، که همگی دشمنان طبقاتی شما کارگران و زحمتکشان بوده و هستند، هر مقاله و مصاحبه که در رابطه با نقد و تحلیل مذاکرات اخیر ( مذاکره راست با راست)  را از این زاویه و با رساندن چنین پیامی ارایه کرده باشد، می توان گفت در جهت مبارزه طبقاتی و به سود کارگران بوده است. از نقد های فوق دومین پیام باید این باشد، که حتی اگر روزی مجبور بودیم در برخی نقاط با برخی از راست ها بعنوان تاکتیک همکاری داشته باشیم، باید هشیار باشیم که موقتی است و تاکتیک های فوق باید با برنامه ریزی دقیق تشکیلاتی و زمانبدی شده باشند.
اگر چپی یا کمونیستی از راست ها و ناسیونالیست ها توقع داشته باشد، که با دیگر راست ها و با حکومت ها  مذاکره نکنند، این توقع ریشه در انحراف و نا اگاهی از مبارزات طبقاتی دارد، چرا که مذاکره راست با راست عیب راست ها نیست، بلکه درک نکردن علت مذاکرات و یا تعجب کردن از مذاکرات فوق عیب ما ( ما کمونیستها ) است که پس از دو قرن تجربه مبارزات طبقاتی هنوز درک نکردیم ناسیونالیست ها ، ... با جمهوری اسلامی اختلاف سلیقه ای دارند نه ریشه ای و طبقاتی .
چه چیزی باعث می شود ما از مذاکره اخیر چهار حزب ناسیونالیست (راست با راست ) وبا هم پالیگی های خودشان تعجب کنیم و یا خشمگین شویم ؟
آیا از انها توقع انقلابی گری داریم ؟
 آیا از انها توقع داریم تا نهایت ضد همدیگر باشند و اصل مشترک خود را فراموش کنند؟
آیا از آنها توقع داریم همرزم و همپیمان طبقه کارگر باشند؟
این ملقمه نقد ها از زاویه انحرافی و غیر طبقاتی آنچنان در بازار اشفته گسترده است، که اخیرا"  تعدادی از احزاب و سازمانهای در رد مذاکرات فوق بیانیه مشترکی منتشر کرده اند، اما متاسفانه یکی از امضا کنندگان حزب کمونیست ایران یا بخشی از آن است که یک سال و نیم مذاکرات فوق را پنهان کرده بود، و بعد از افشا شدن بدون مشخص کردند علل پنهان کاری و بدون حل مشکل داخلی خودش، که ایا چه کسی یا کسانی در پنهان کاری و فریب دیگران دست داشتند؟ با همان نام و نشان که همه ای خوب و بد را زیر چتر قرار می دهد، میباشد. باز با تاسف، بقیه امضا کنندگان از حزب کمونیست ایران نخواستند که دقیق موضوع را روشن کند، بعد امضا نماید. چنین سهل انگاریها اموزش و معیار های غلط به جنبش کارگری و زحمتکشان تحمیل می کند. یک سال و نیم پنهان کاری و فریب اعضا و هواداران و بعد از افشا شدن موضوع بدون نقد خودش و عذر خواهی از اعضای خود  و جنبش کارگری و زحمتکشان  بیانیه ای امضا می کنند، انگار نه انگار که اتفاقی ( پنهان کاری ، زیر پا گذاشتن اصول و مصوبات تشکیلات، زیر پا گذاشتن دمکراسی درونی و ...) افتاده است ؟
چگونه می توان به این سرعت موضع عوض کرد ؟ مسئولین این حزب چرا در قبال اعضا و هواداران و مردم پاسخ گو نیستند ؟ بقیه احزاب و سازمانها چگونه می توانند بدون توجه به پنهان کاری اتفاق افتاده و بدون نقد و عذر خواهی بیانیه مشترک صادر کنند ؟ ایا این ایجاد زمینه های خطا کاری برای آینده و تزریق ضد اگاهی در جنبش کارگری نیست؟ مسئولیت انقلابی گری چه شده است؟( کمترین اقدام جبران کننده چنین خطای اینکه، کسانی که پنهان کاری و زیر پا گذاشتن اصول مبارزات تشکیلاتی و طبقاتی را شروع و پیش برده اند، اصولی است که از کلیه سمت های خود کناره گیری کنند و به شکل علنی از اعضا ، جنبش کارگری و کلیه زحمتکشان بخصوص مردم کردستان ، عذر خواهی نمایند).
برخی از مسئولین حزب کمونیست ایران و کومله گفتند نهادی که مذاکرات را برنامه ریزی می کرد و طرفین را برای مذاکره دعوت می کرد از ما خواسته بود موضوع را بیان نکنیم، و ما برای حفظ پرنسیب ها موضوع را خبری نکردیم . جالب است، این رفقا در مقابل تشکیلات خودشان ، در مقابل هوادارانشان و در مقابل طبقه کارگرو در مقابل همه اصول انقلابی گری خودشان که اعلام کرده اند، همه پرنسیب ها و تعهدات خود را زیر پا گذاشتند، تا در مقابل لابی جمهوری اسلامی و راست ها پرنسیب داشته باشند. فراموش نکنیم، هیچ پرنسیبی بر وظیفه طبقاتی ارجحیت ندارد و کمونیست ها هر گز به توده ها دروغ نمی گویند.
برای اینکه کارگران و زحمتکشان یک معیار و متد دقیق و طبقاتی برای بررسی و تحلیل رخ داده های مانند مذاکرات اخیر، که از این به بعد بیشتر نیز صورت خواهند گرفت، به دست بیاورند، هدف اصلی خودم از نوشتن این مطلب را یک بار دیگر تکرار می کنم ، و از احزاب و سازمانها و محافل و رفقا می خواهم یک بار نقد ها و تحلیل ها خود را که در رابطه با مذاکرات چهار حزب با جمهوری اسلامی را با دقت و از زاویه طبقاتی کارگری مورد نقد و بررسی قرار بدهند و از خود بپرسند هدفشان از ارایه انها  رساندن چه پیامی بود و آیا موفق شدند پیام فوق را برسانند ؟ اگر نه، مشکل در چه چیزی یا چیز های بود؟
لازم به ذکر است که مذاکرات راست ها با جمهوری اسلامی ( مذاکره راست با راست) بخصوص مذاکرات اخیر و پنهان کاری ها و انتظار کشیدن های این نیروها به امید گوشه چشمی از جمهوری اسلامی هیچ ربطی به مبارزات طبقاتی کارگران و مردم انقلابی و زحمتکشان کردستان ندارد و حساب جنبش های انقلابی جدا از این منتظرات لطف و مرحمت از طرف جمهوری اسلامی است. همچنین لازم است ، رفقای داخل هشیار باشند و در صورت داشتن ارتباط احتمالی با افراد و هواداران این نیروها ( همه نیروهای که در مذاکرات حضور داشتند یا از مذاکرات خبر داشتند)  قطع رابطه کرده و از انها دوری کنند که بدون شک در اینده به زیان جنبش کارگری و جنبش های اجتماعی وارد عمل خواهند شد ، بهتر است به تجربه های تاریخی در این رابطه بیشتر توجه کنیم.
به امید روزی که هر حرف که می زنیم و هرعملی که انجام می دهیم با دقت هدف گذاری کرده باشیم، و دائما" به نقد خود و دیگر رفقا در جهت ارتقاع اقدام کنیم و اقدام به افشای بدون فوت وقت دشمنان طبقه کارگر نماییم.
محمد اشرفی
29 تیر 1398



۱۳۹۸ تیر ۱۹, چهارشنبه

بیانیه سندیکای نقاشان البرز:



 زنجیره‌ی حمایت از زندانیان سیاسی، نیازمند اتصال حلقه‌های تک افتاده به هم است!
سال ۹۶ با دی‌ماهِ باشکوهش و سال ۹۷ با آذرِ سراسر همبستگی‌اش دو نقطه عطفی بودند که جنبش کارگری ایران را برای همیشه تغییر دادند و نوید گشودن فصل جدیدی از تاریخ سیاسی و اجتماعی این کشور بودند.
این تغییر فضا، همزمان البته برای حاکمیت به معنای در لیست سیاه گذاشتن هر تحرکی بود که به نوعی به «تشکل‌یابی» و «جنبش کارگری» مرتبط باشد. بنابراین عجیب نیست که امروز یکی از سخت‌ترین دوره‌های سرکوب را از سر می‌گذرانیم: از دانشجویان تا معلمان، از بازداشت‌های فله‌ای خوزستان و کردستان تا تهران، از فعالان کارگری تا فعالان زنان، از حامیان محیط زیست تا روزنامه‌نگاران. حقیقتاً که هیچ حوزه‌ای نمانده که مشمول این بگیر و ببندها نشود. با اینحال برای جنبش کارگری، به ویژه این موج سرکوب سهمگین‌تر بوده.
اما درست در چنین شرایطی که نیازمند بیشترین انسجام و اتحاد در صفوف حمایت از زندانیان هستیم، باز هم اختلافات کهنه، رقابت‌های محفلی و تسویه‌ حساب‌های شخصی بالا می‌گیرند. این روال معیوب و تکرارشونده‌ای است که با هر موج قلع و قمع از سر گرفته می‌شود و از قضا مطلوب دستگاه سرکوب هم است. اما بالاخره یک ‌بار و برای همیشه باید نقطه پایانی بر این چرخه باطل گذاشت.
بدیهی است هیچ کسی نه مجاز است و نه محق که حقِ «نقدکردن» را از دیگری بگیرد. اما اگر هدف از هر نقدی واقعاً تاثیرگذاری است، این «نقد» بدون دفاع از حقوق زندانیان فارغ از مرام و مواضعشان، راه به جایی نخواهد برد.
 بیرون از زندان فرصت و مجال نقد برای همه ما مهیاست، اما فرصتِ برابر برای آنانی که اسیر انفرادی شده‌اند، از اعتصاب غذا رعشه بر تنش افتاده و زیر بازجویی‌های سنگین هستند یا نگرانی و بلاتکلیفی مثل خوره روانشان را می‌جود، فراهم نیست. حفظ بقا و سلامت این زندانیان مهمترین اولویت ما – در این دوره تار و تاریک- است.
نظام زندان برای حاکمیت همیشه چندین کارکرد را با هم داشته؛ از قطع ارتباط زندانی با بیرون و منزوی نگه‌داشتنش تا درهم‌شکستن روحیه و اختلافاندازی و غیره. اما یکی از این کارکردهای قدیمی، استهلاک و مرگ تدریجی و حتی قتل زندانیان (در پوشش حمله از طرف همبندی‌های غیرسیاسی و غیره) است. شکنجه #اسماعیل_بخشی و ده‌ها نمونه مستندشده دیگر به کنار، دستکم خود ما تجربه مرگ ناباورانه #شاهرخ_زمانی در زندان را داریم. از این رو نگرانی ما برای حفظ جان و سلامت این بازداشتی‌ها مبنای واقعی دارد.
اسماعیل بخشی که تا همین چندماه پیش زیر شکنجه بود، امروز در آستانه محاکمه با اتهامات بسیار سنگینی است؛ #علی_نجاتی در این سن و سال بالا با اتهامات مشابهی در چنگال دستگاه قضایی گرفتار آمده. تعداد نامعلوم دیگری از کارگران #هفت_‌تپه و #گروه_ملی_فولاد همزمان با پرونده‌های باز قضایی مواجهند. #محمد_حبیبی، معلم مبارزِ زندانی نه فقط با خطر اخراج روبروست که مسئولین زندان اجازه درمان تومور استخوانی‌اش را به او نمی‌دهند؛ هر روز فهرست معلمان زندانی بلند و بلندتر می‌شود و معلمان جدیدی در کنار عبدی، بهشتی، قنبری، مردانی و... به زندان کشیده می‌شوند.
#جعفر_عظیم‌زاده از اتحادیه آزاد همچنان در حبس است و عامدانه در مجاورت لات‌های چاقوکش قرارداده شده؛ از آن سو پروین محمدی دیگر عضو این اتحادیه هم به دادگاه احضار شده و مریم محمدی هم‌ اینک زندانی است و برای سایر فعالان ندای زنان ایران نیز پرونده‌های قضایی باز داده شده‌است. علاوه بر اینها تعدادی از اعضای #سندیکای_شرکت_واحد هم در همین روزها به دلیل تجمع روز کارگر با اتهامات امنیتی مواجه و تحت محاکمه هستند و... این فهرست تمامی ندارد.
از طرف دیگر، از میان بازداشتی‌های #روز_جهانی_کارگر امسال، هنوز ۴ زن در بندند، برخی‌شان به شدت در زندان ضرب و شتم شده و آسیب‌های جدی دیده‌اند؛ اعضای نشریه «گام» با وضع جسمی خطرناک در اعتصاب غذا و نیازمند کمک پزشکی هستند. به این فهرست، احکام زندان دانشجویان متحد جنبش کارگری همچون #لیلا_حسین‌زاده را هم باید اضافه کرد.
تردید نداریم که در این دوره تار و تاریک بسیارند کسانی که ضرورت بی‌چون و چرای حمایت از فعالان دربند را درک می‌کنند، اما نمی‌دانند دقیقاً چه کنند و از کجا آغاز کنند. پاسخ اینست که به هر روشی که مقدور باشد و هزینه هرگونه تعرض و دست‌اندازی به زندانیان را برای حاکمیت گزاف کند.
کسانی که در محیط‌های کار هستند، دفاع از این زندانیان را به محیط کار بکشانند، اگر کسی در محیط زندگی، کار یا درس، منفرد است و امکانات ویژه‌ای ندارد، حتی گرفتن یک برگه حمایتی در مقابل چهره و ثبت تصویرش هم ارزشمند است. بازنشستگان و دوستانی که در محیط کار نیستند، می‌توانند تجمعی ولو کوچک در خیابان یا پارک داشته باشند. آن‌هایی که طراح خوبی هستند، پوسترهای حمایتی بسازند و
آن‌هایی که
در فضای مجاز
ی حضور پررنگ‌تری دارند، از ظرفیت‌های تبلیغی این فضا استفاده کنند. عده‌ای صدای بازداشت‌شدگان را بر دیوارهای شهر ثبت کنند. آن‌هایی که در خارج‌اند، از اتحادیه‌های بین‌المللی امضاهای حمایتی بگیرند و اعتراضشان را به مقابل سفارتخانه‌ها بکشانند. این حلقه‌های تک‌افتاده‌ تنها در صورتیکه به هم متصل شوند، زنجیری نیرومند می‌سازند. همین کمترین‌ها هم اگر بهم وصل شوند، بیش‌ترین را می‌سازند.
سندیکای نقاشان استان البرز ضمن دفاع قاطع از تمامی بازداشت‌شدگانی که نام همگی‌شان در این بیانیه کوتاه نگنجید، سعی خواهد کرد به سهم خود گام‌هایی عملی در مسیر این کارزار سراسری حمایتی بردارد.

سندیکای نقاشان استان البرز - ۱۹ تیر ۱۳۹۸

۱۳۹۸ تیر ۱۶, یکشنبه

فایل صوتی جلسه پالتالکی بیست و یکم جمع قدم اول






فایل صوتی جلسه بیست و یکم پالتالکی جمع قدم اول که تحت عنوان اصلی " نیاز های جنبش کارگری " و موضوع این جلسه " تشکل های سراسری مستقل کارگری " بود در تاریخ 30 جون 2019 برگزار شد تقدیم حضور میگردد.ضمن تقاضای ملاحظه ان امید واریم پیشنهادات و نظرو نقد های خود را ارایه نمایید.