۱۳۹۵ بهمن ۱۱, دوشنبه


جلسه پالتالکی جمع قدم اول

بحث و تبادل نظر پیرامون :


"  علل عدم تشکیل حزب انقلابی طبقه کارگر چیست؟ "


زمان : پنجشنبه ۹ فوریه  ۲۰۱۷ ساعت ۲۰ به وقت اروپای مرکزی و ساعت 14 به وقت آمریکای شمالی ،مطابق با ۲۱ بهمن  ماه ۱۳۹۵ ساعت ۲۲:۳۰ به وقت ایران.

آدرس و مشخصات اتاق :
ghadameaval :room name
Asia and pacific :category
Iran :subcategory

از تمام رفقا و فعالین جنبش کارگری دعوت میشود در مباحثات شرکت کرده و در بحث ها
مداخله گر باشند.


کارگران جهان متحد شوید!


جمع قدم اول
(تدارک حزب انقلابی طبقه کارگر)

۱۳۹۵ بهمن ۷, پنجشنبه

به یاد و خاطر کارگران جانباخته آتش نشان ساختمان پلاسکو

از حادثه دلخراش ساختمان پلاسکو در تهران چهار روز میگذرد .
با فرو ریختن برج تولیدی و تجاری پلاسکو 4000 هزار نفر ، کارگر بیکار و580 کارگاه تولیدی از بین رفت.تعداد مسدومین تا کنون حدود 125 نفر و 5 نفر از کارگران آتش نشان جان خود را از دست دادند .
قطعا آمار تلفات بیشتر از این خواهد بود .وزیر کار شرمسار  از عدم مدیریت شهر و مدیریت بحران توسط دولت خود ،با صدور دستوری تلاش میکند که حداقل وجه ای برای خود مهیا سازد.
وی میگوید  "با این دستور التیامی برای خانواده های کارگران بیکار شده باشد."
دستور وزیر کار " برقراری بیمه بیکاری برای کارگرانی که دارای دفترچه هستند."
همانطورکه جناب وزیر میداند قریب به اتفاق آن کارگاه ها زیر 10 نفر کارگر داشته است .و این کارگاه ها بر اساس مصوبه سالهای اخیر مشمول قانون کار نیستند.چرا که در حدود بیش از 10 سال است بر اساس تغییر و اصلاح قانون کار " کارگاه های زیر 10 نفر کارگر از شمول قانون کار خارج شدند." این نیز حاصل اصلاح قانون کار است .قانون فوق خیلی آشکار و روشن بر علیه منافع کارگران است. چنانکه  اصلاح و تغییر قانون کار در حال حاضر نیز روی میز مجلس است .
اصلاح قانون کار به صلاحدید تامین منافع سرمایه داران ،دولت و قانون گذاران است ،کارگرانی که در ساختمان پلاسکو مسدوم یا جان باختند ،اگر  بیمه نداشته باشند که قریب به اتفاق آنها ندارند ،تا آخر عمر از دریافت مستمری و از کارافتادگی برخوردار نمی شوند. کالبد شکافی علل آتش سوزی و فرو ریختن ساختمان پلاسکو تهران را میتوان در عدم وجود"
 حداقل استانداردهای" این برج تولیدی و تجاری جستجو نمود . عمر مفید ساختمان در کشورهای جهان سوم تا 30 سال است، که قابل بهره برداری میباشد.
با سر آمدن این زمان ساختمان از استاندارد های خود خارج می گردد، " باید تخریب و نو سازی شود."
یا حداقل باید  سیستم های ایمنی آن را تقویت و به استاندارد روز رساند .این عملیات ساختمانی و ایمن سازی،  همراه با هزینه کردن است. نکته قابل توجه اینکه این ساختمان که برج محسوب میگردد.ظرف  مدت 55 سال ، هنوز از لوله کشی گاز برخوردار نبوده است . کلیه واحد های تولیدی و تجاری از هی تر های برقی و کپسول گاز و گاز پیک نیک استفاده میکردند. طبعا کلیه وسایل مورد استفاده گرمایشی از ایمنی لازم و کافی برخوردار نیست.
مالکین  و سهامداران این برج پلاسکو  از کمبود ها و نواقص ملک خود کاملا آگاه و مطلع بودند. 
جهت تعمیرات و بازسازی نیاز به تعطیلی واحدها بود . مالکین و سهامداران  نیز از تعطیلی واحد ها خودداری کردند .زیرا که بنفع شان نبود  ، که تعطیل کنند و هزینه بگذارند. چند نکته مهم بقای برج پلاسکو معلوم شد.
طبق قوانین شهرداریها ، آنها موظف ومکلفند که موارد نقض کننده ایمنی های لازم اماکن را به اطلاع مالکین برسانند ،و پیگیری های لازم بشود. ماده 55 و بند 14 قوانین شهرداری،شهردار را موظف و مکلف می نماید ، در صورتی که مالکین اقدام به اجرای رفع نواقص ملک خود نکردند  ، نواقص باید توسط شهرداری انجام پذیرد.  شهردار بانی شهر است .مدیریت شهرها بر عهده این سازمان است.
بانی و شهردار بودن به معنای تفسیر و تصور سودآوری کردن برای آن سازمان و خود نیست. مدیریت به این معناست که چنین حوادث در شهر روی ندهد.امنیت خاطر شهروندان محترم شمرده شود.کارتن خواب ها در زمستان یخ نزنند .کودکان کار در مراکز تخلیه زباله ، به جای زباله به کام آتشی که شهرداری ان را افروخته است، جان ندهد.
  حوادث نا گوار همواره در پایتخت رخ میدهد .   تعمیرات کف خیابانها در ساعات پر تردد ،
عملیات عمرانی غیر ضرروی  بوجود آورده میشود ، که این نوع عملیات جهت پولشویی و رانت خواری در شهرداری  ایجاد می گردد ؟؟
با توجه به الودگی هوای تهران ،باید از تردد و سایل نقلیه جدا  خودداری شود .در صورتی که شهرداری با دریافت میلیاردها تومان هوای تهران را به شهروندان مرفه ثروتمند می فروشد . شهرداری با فروش طرح محدوده ترافیک ، بهترین تجارت سود آور را برای خود کسب کرده است. سلامت شهروندان که قطعا و بدون قید و شرط قابل معامله و فروش نیست.اما شهرداری  آن را می فروشد!!؟
درآمد دیگر شهرداری که خلاف قوانین زیست محیط است .با تغییر کاربری اراضی  کشاورزی به املاک تجاری و مسکونی برای مالکین آن 2  سوم این اراضی را تصاحب کرده ، و به 1 یک سوم ان مجوز ساخت میدهد .
تمامی این ثروتهای بیکران  را بین مدیران ارشد تا کارمندان یقه سفید چپاول می کنند و  علاوه بر ان از مزایای گوناگون برخوردارند .همچنین املاک را با بهای نجومی پیشکش می نماید . سازمان شهردار تهران ،جزئی از قلمرو دزدی و چپاولشان محسوب میگردد. چنانکه تنها یک مورد از غارت و چپاولشان به روزنامه ها درز کرد.
این سفره گشوده شده سازمان شهرداری از مدیران ارشد تا افراد خاص را شامل میشود.نکاتی که گفته شد به عنوان علل اصلی فرو ریختن برج پلاسکو محسوب میگردد. بنیاد مستصعفان مالک اصلی و مالکین جزء دیگر ، متهمین دیگر این حادثه به شمار می روند.
از این رو متهم هستند که ،  جهت استاندارد سازی برج پلاسکو اقدام نکردند !! آنها نیز به سرمایه شان بیش از جان انسانها ارزش قائل شدند. اولویت دادن به سرمایه از محور مناسبات وجودی این نظام سرمایه داری به شمار می رود.به ویژه آنکه در روبنای سیاسی این نظام  مدیریت ملوک الطوایفی حاکم است. با  اینگونه مدیریت جامعه  ، اوضاع مردم به خصوص  کارگران و دیگر مزد بگیران زحمتکش بهتر از این نمی شود !!
قربانیان این حادثه و حوادثی اینگونه ، از مردم فرودست جامعه هستند .
دستمزد کارگران که بهای ارزانترین کالا در زنجیره تولید باشد، مسلم است که در روابط اجتماعی جاری نیز از ارزش فرو دستی برخوردار خواهد بود  . عدم اهمیت لازم و کافی به جان این کارگران از نکات مهم و محور مشترک اعم از مالکین برج ( بنیاد مستضعفان ) ، شهرداری تهران ، وزارت کار  و سازمان تامین اجتماعی است . در نتیجه شهرداری تهران در ردیف اول متهمین حادثه قرار دارد و باید پاسخگو ی خانواده های جانباخته آتش نشانی و مسدومین باشد .
عدم اقدام اگاهانه شهرداری نسبت به نواقص موجود در این برج موجب جان باختن کارگران آتش نشانی و دیگر مجروحین گردید .
ما کارگران خواهان مجازات شهرداری تهران ، بنیاد مستصعفان،  سازمان تامین اجتماعی و وزارت کار هستیم .
همچنین باید  غرامت جان باخته گان به خانوادهایشان  و غرامت  مسدومین پرداخت شود .لذا  ایجاد مستمری برای خانواده هایی که نان اورخود را از  دست داده اند.مقرری بیمه بیکاری به کلیه مسدومین ، که قادر به انجام کارشان نیستند . مقرری بیمه بیکاری برای کارگرانی که بیکار شده اند .
بدیهی است که کلیه حقوق و مقرری و مستمری ،سازمان تامین اجتماعی باید مستثنی از قانون کار(کارگاه های زیر 5 نفر و کارگاه های زیر 10 نفر کارگر از شمول  قانون کار خدف شدند )    به همه نامبردگان فوق تعلق بگیرد .
ما کارگران ضمن عرض  تسلیت به خانواده های جانباخته آتش نشانی ،خود را نیز شریک غم آنها میدانیم .

     5/بهمن95

کمیته پیگیری ایجاد تشکل های کارگری ایران  .

۱۳۹۵ بهمن ۵, سه‌شنبه

چند شعر از: زهره مهرجو

"روز میعاد"
چند شعر از: زهره مهرجو
۲۲ ژانویه ۲۰۱۷



«انتخاب»

کبوتر سپید رؤیاها،
عطش مدام رهایی
در زمین شب زده! ..
اکنون، که در حضور خزان
آسمان به سُرخی گرائیده،
در جوار فصل سرد کولاک ها ...
و تقابل عریان اضداد؛
از رنج و محنت راه ..
سخن مگو!

نه .. از آنچه ز دست رفته
شرح پریشانی و نومیدی،
از بی افقی
سخن مگو!

ببین به کجا رسیده ای ..! –
بیا اگر باورت نمی شود
بگذار نشانت دهم –
با من تا کنار دریاها
و آبشارهای مرتفع ..
تا دورترین نقطۀ جنگل ها .. دشت ها
سفر کن!

مرا تا فراز کوهها ...
و اوج آسمان ...
تا سطح تابناک ستاره ها،
همراهی کن! ..

ببین چگونه
در عمق هر کدام، که درنگ می کنی
خویشتن را باز توانی شناخت!

*  *  *

دریاب! که راه ما
نه سازشی می شناسد ...
و نه هرگز نهایتی.


«روز میعاد»

روزی که آسمان، دگرگون شود
و باد
خواب رؤیاهای دیرین را برهم زند؛
زمین به زیر رنگین کمانی
از نور و غبار
به خود آید ...

و پرندگان
گویی در پاسخ به دعوتی مستور
بناگاه گِردهم آیند ..
و تا دور دست ها
اوج گیرند.

هنگامی که بغضِ ابرها
با انفجاری در هم شکند ..
و دریای عاصی
امواج عظیم خویش را
به سوی سواحل منتظر
رها سازد.

روز فرو نشستن عطش زمین
در بارشی سنگین و بی وقفه؛
پس کشیدن تیرگی
پدیدار گشتن خورشید زندگی ..
سربرآوردن جوانه ها از خاک.

روز پُربار گشتن شاخه های صبور
لبخند شیرین شکوفه ها،
رقص برگ ها در باد
سرور قلب ها
در بزمی راستین ...
مهلت انسان شدنِ انسان

*   *   *

روزی که سرانجام
لحظه های ما
با سکون و زوال، وداع گویند ...
و تحرٌک و بالندگی
در همه سویی،
پدیدار گردد.

در آن روز پرشکوه؛
تو را خواهم جُست
تو را، خواهم یافت ..
و این، قول یقین من است –

که ما را
اینگونه بودنی سزاوار است
و عشقی؛ که شایستۀ
چنین بودنی...

و نه ذرٌه ای کمتر!


«کودک جنگ»

در می کِشی، چهرۀ کوچکت به هم
نقش می زنی، رنج و اضطراب و
خشم و انزجار خویش ..
به پیش نگاه ها.

پا نهاده ای به دنیای ما
تا آشنا شوی با نهایتِ فاصله ها
اوج تباهی ها، جنگ ها
که افسوس .. پس از گذشت قرن ها نیز
نیست برایشان، راه حلی کارساز.

بیشمار مردمان کار
می دوند صبح تا شام
بهر نان خویش
و ندارند مجالی برای
پرسیدن، آموختن ...
و متشکٌل شدن
در صفوفی هدفمند.

صاحبان مقام
خود اسیر قدرتی بزرگ تر  
نمی کنند عزم
که بجویند برای مشکلات تدبیری،
غول «سرمایه» بر فرازها سایه افکنده
هر چه کمتر در محیط برتران؛
وزین تر .. بر گردۀ محرومان.

*   *   *

وجود تو عزیز است
در نگاهت، تازه گی
افق بی انتهای زندگی
موج می زند ...
هزار پرستوی مهاجر
پر می کشند در آسمان رؤیاها، با دیدنت
هزار گل خواهش
می رویند در باغ وجود ما ...

و آنگاه، با حسرتی
برای جسم کوچکت
برای طپش های قلب محزون کوچکت ..
در غروب می نشیند
آسمان ذهن ما:

«ای شهاب فروزان زندگی
کاش هرگز،
گم نمی گشتی
از قلمرو آسمانی خویش؛
پدیدار نمی گشتی
در این سرای خراب ما!»


«گل سُرخ زمستانی»

گل سرخ زیبا!
بر دامنۀ کوهی بلند، رُسته ای..
از میان برف و طوفان ها
شکفته ای.

چهرۀ لطیفت، سرخ سرخ
قامت افراشته ات، هماره آماده باش..
با سلاح تیغ می زنی بر خصم زندگی
با آفتاب و باران، پیوند دیرینه داری
عشق به هستی را ..
اینچنین آموخته ای!

خون سرخ هوشیاری
که در رگانت جاری ست،
استوار می کند تو را
در حقیقت جویی.
پس ز هر چه می رود بر تو، سال تا سال ...
نه می گذری؛ نه از یاد می کاهی.

در وفا کردن، بی همتایی
اگر حتی به خاطرش
باید از فرازها به فرود ...
و از فرود؛ به فراز آیی.

بسته ای از دیرباز با ستاره ها پیمان
تا آن زمان که دامنه ها
سراسر سرخ شوند؛
هر سال، در یک زمان
به این نقطه
باز آیی...!


«به دریا نرسیدیم»

رودخانه ای بودیم ما
هر یک ..
وقتی همدیگر را یافتیم
مملو از امید ...
و مقصد، رسیدن به دریایی بود
که ما را سرانجام
به هم پیوند می داد.

چشم انداز زیبا بود
و آینده ای زیباتر
انتظارمان را می کشید...
آنجا که هستی
رو بسوی تکامل و بالندگی می رفت.

اما، شبح تردید
چون بالهای عقابی تنومند
در نیمه های مسیری شیبناک
بر ما سایه افکند
و زان پس، پاره سنگ ها و موانع راه
بر ما دو چندان می نمود ...

و سکوت آمد
و شکاف بین ما
که هر زمان، افزون می گشت،
تا آنجا که دیگر یگانگی ممکن نبود
ما ممکن نبودیم ...
و سرگذشت ما
چون کتابی نیمه تمام
در آن، واژۀ تغییر نمی گنجید.
لیک؛ دریغا.. دریغا
کلامی شکننده
که همچون ماهیان، گاه و بیگاه
سر برمی کشید
از تنگ بلورین آب:

«آه، اگر از بیراهه ها دوری نمی جستیم
اگر دام صیاد
کابوس بیداری مان نمی گشت
بیگمان به دریا می پیوستیم!»


«پرواز ذهن»

ذهن من
همچون دریایی ست ..
رهایش که می کنم
سوار بر امواجش
مرا با خود می برد، به دوردست ها ...
در اعماق
حقایق آشکار می شوند،
آرزوها جان می گیرند
زندگی، زیبا می گردد ..

در افق
بسان پرنده ای
به پرواز درمی آید ...
و به بینهایت می پیوندد.

*   *   *
بازش که می دارم،
همه چیز از جنبش بازمی ایستد ..
و وجودم را
لغزشی بسوی مرگ
فرا می گیرد.

*   *   *
ذهن من
هرگز آرام مگیر!
وگرنه، بالهای هستی ام
می شکند.


«کابوس شب»

آنجا.. در اعماق شبی مه گرفته و خاموش
پرنده ای می خواند.

آواز غریبش
بسان نالۀ شومی ست ...
شاید این آوا
سوگواریِ عاشقی باشد
در فراغ یار گم گشته اش،
یا خبری ..
که خود، پیک خسته را
محزون ساخته.

صدا، تکرار کنان
در سراسر شب تیره
می پیچد! ...

و سپس،
شبحی هراسناک ..
بر دیوارها و پنجره ها
دست می ساید.

خواب، توازن بین مرگ و زندگی ست
که تردیدوار
بر پلک ها سنگینی می کند.

*  *  *

آه .. می بایست چاره جست،
برای رها شدن از چنگال سایه ها ..
پیش از محو شدن
پیش از فروبستن آخرین دم
باید خانه ای استوار

بنا نمود!


بیانیه 147

گزارش جلسه اول و دعوت به جلسه دوم

طبق برنامه اعلام شده در بیانیه 144(http://chzamani.blogspot.ca/2016/12/144.html)کمیته حمایت از شاهرخ زمانی جلسه پالتالکی در روز تعیین شده ( شنبه 2 بهمن 1395 ساعت مقرر ) با شرکت تعدادی از اعضاء برگزار شد، و شرکت کنندگان به بررسی پیشنهادات رسیده پرداختند. پیشنهادات رسیده عبارت بودند از :
1-     انحلال کمیته حمایت از شاهرخ زمانی
2-     تغییر نام آن به " بنیاد شاهرخ زمانی"
3-     تغییر نام آن به " کمیته حمایت از آرمانهای شاهرخ زمانی"
4-     تغییر نام آن به " کمیته اجرایی رهنمود های شاهرخ زمانی"
اولین موضوع مورد بررسی بند یک بود که به رای گذاشته شد " که آیا می خواهید کمیته با تغییر نام فعالیت خود را ادامه بدهد یا منحل شود؟" شرکت کنندگان به ادامه کاری کمیته با تغییر نام آن رای دادند. و تصمیم گرفته شد پس از انتخاب نام مورد توافق برای ادامه فعالیت در یک بیانیه انحلال با نام قبلی و ادامه ان با نام جدید اعلام شود. چون زمان برای تصمیم گیری نهایی نام جدید و همچنین توضیحات پیشنهاد دهندگان نام های پیشنهادی کافی نبود شرکت کنندگان تصویب کردند پس از دو هفته، یعنی روز شنبه مورخ 16 بهمن ماه 1395 مطابق با 4 فوریه 2017 جلسه دیگری برای تغییر نام کمیته حمایت از شاهرخ زمانی ساعت 22 و سی دقیقه شب به وقت ایران، ساعت 20 شب به وقت اروپای مرکزی و ساعت 14 به وقت امریکای شمالی برگزار کنیم ، همچنین پیشنهاد و تصویب شد بدین وسیله یک بار دیگر از کلیه اعضای کمیته حمایت از شاهرخ زمانی و افرادی که تمایل دارند به عنوان ناظر در جلسه شرکت کنند دعوت به عمل بیاید. در این راستا از کلیه اعضا و افراد غیر عضو که مایل به شرکت در جلسه آتی هستند ضمن دعوت تقاضا می شود امادگی خود را برای شرکت در جلسه از طریق ایمیل یا دوستان خود اعلام نمایند ، تا ترتیب ارسال پسورد اطاق برای رفقا داده شود.همچنین رفقا یک هفته زمان دارند توضیحات مورد نظر خود را در رابطه با نام پیشنهادی خود به ایمیل کمیته ارسال کنند تا در اختیار همه شرکت کنندگان گذاشته شود.

زمان جلسه و مشخصات اطاق عبارتند از :
Category : Asia and pacific  -  Iran
Room name : Lenin
تاریخ جلسه : شنبه2017  FEB 04,    مطابق با   14 بهمن ماه 1395  خواهد بود.
ساعت جلسه :  ساعت 20 بوقت اروپای مرکزی ، ساعت 22.30   بوقت ایران و ساعت 14 بوقت کانادا و امریکا می باشد.
آدرس ایمیل کمیته حمایت از شاهرخ زمانی برای دریافت اعلام آمادگی و پیشنهادات :

کمیته حمایت از شاهرخ زمانی

5 بهمن 1395