از :
شاهرخ زمانی
به : رئیس
جمهور جدید ، دادستان تهران و رئیس زندان رجایی شهر
موضوع:نقض
حقوق اولیه زندانیان و قتل های زنجیره ای
یک مرگی دیگر،جنایتی دیگر،به
کدامین گناه کشته میشوند،این بار نیز کارگر زندانی که جرمش دفاع از طبقه کارگر
بوده در زندان کشته شد، مرگ افشین اسانلو را چگونه توجیه خواهند کرد؟ چه کسی پاسخ گو
خواهد بود؟قوه قضاییه، دادگاه تهران،رییس زندان یا اداره اطلاعات؟ آقای رئیس
جمهور شما در این رابطه چه کار خواهید کرد؟
گویی قتل های زنجیره ای در زندان ها تمامی
ندارد، ... ولی الله فیض، اکبر محمدی، میر صیافی، امیر حشمت، عبدالرضا رجبی ،منصور رادپور ، ستار
بهشتی،علیرضا کرمی خیرآبادی، شهبازی ... و امروز افشین اسانلو، این لیست تنها بخش
کوچکی از جنایت های ماشین سرکوب در زندان رجایی شهر میباشد، تا غارتگران طبقه حاکم
بتوانند ثروت های عمومی را هرچه بیشتر و بدون مانع تصاحب کنند، دادگاه های تحت
فرمان قوه قضاییه در حالی با تبعیت از حکم قضایی دو نوجوان را به جرم سرقت 150000
تومان که بخاطر درمان مادر بیمارشان دزدیده بودند، با اتهام محاربه اعدام می کند،
در حالی که برادر رئیس همان قوه قضاییه بزرگترین زمین خوار ایران است و با تکیه بر
قدرت دو برادر خود در سمت های بالای حکومتی بدون دغدغه و ترس از قانون، تخلفات بی
حد و مرز خود را ادامه می دهد، همچنین تحت تسلط و حوزه کاری چنین قوه قضاییه ای
رقم های اختلاس و دزدی 3 هزار میلیارد تومانی و مانند آن هر روز بیشتر اتفاق می
افتند، به گفته رییس سازمان بازرسی، مقامات 450 میلیون یورو بالا کشیده اند،
اختلاس در پرونده پتروشیمی سر به آسمان می زند ، تحت حمایت های غیر مستقیم چنین
قوه قضاییه ی، رحیمی معاون اول، دارای پرونده 70 میلیاردی از بیمه ایران آزادانه
می گردد، قاضی مرتضوی و حداد و مقیسه و متجاوزین مسئول، صدها جنایت مانند آمر و
ناظر جنایات کهریزک تحت فرمان قوه قضاییه با اهانت به شعور شاکیان و عموم مردم فقط 200000تومان جریمه می
شود، عدالت را در دستگاه قضایی نگاه کنید، قاضی مرتضوی در مقابل جرایمی مانند
دستور شکنجه ، نظارت بر شکنجه ، تجاوز به دختران و پسران ، قتلهای عمد در کهریزک
به 200000تومان جریمه محکوم می گردد و در کنار اجرای چنین عدالتی همین قوه قضاییه
دو نو جوان را به خاطر سرقت 150000تومان با حکم محاربه اعدام می کند!!! راستی با
چنین قوه قضاییه و قضات چگونه باید بر خورد کرد؟ آقای رئیس جمهور شما در این رابطه
چه کار خواهید کرد؟
این تنها گوشه ای از دزدی و جنایت مسئولین است
که علنا" روزنامه های تحت سانسور شدید می توانند از آن سخن بگویند، و ما
زندانیان سیاسی نیز زیر سلطه چنین قوه قضاییه دستگیر، شکنجه، محاکمه ، زندانی و نگهداری
می شویم ، حال خود بخوان سر نوشت شور بختی ملت ایران را،
چپاول طبقه
حاکم، تحت حاکمیت دستگاه های فوق تکمیل شده، به 70 میلیون مردم، یکی از ثروتمندترین
کشورهای جهان، بیکاری، فقر و فلاکت ،فحشا و اعتیاد، جرم و جنایت ... تحمیل میشود و
هر اعتراض عدالت خواهانه و هر تشکل مبارز مردمی در نطفه خفه میشوند، سخن کوتاه
کشور به جهنم 70 میلیون ایرانی و ملک
خصوصی چند دزد و غارتگر تبدیل شده است .
آقای رئیس
جمهور ، جناب دادستان و رئیس زندان رجایی شهر با توجه به سیاست سرکوب ، خودسری و
تجاوز به حقوق قانونی ، هتک حرمت و دستگیریهای بدون حکم و خودسرانه ، پرونده سازی
و پاپوش دوزی ، حکمهای سنگین به سفارش اداره اطلاعات ،وجود انواع شکنجه های روحی و
جسمی موجود حاصل چنین روند و حاکمیتی است که شما نیز بخش مهمی از این مجموعه هستید،کارکرد
و روند آگاهانه ضد مردمی این حاکمیت هیچ راهی جهت دفاع از حقوق خود برای ما باقی
نگذاشته است، بنا براین جان خود را کف دست گرفته از حقوق طبقه کارگر ، عموم مردم ،
زندانیان سیاسی و خود، این چنین دفاع می کنم، تا باشد انسانها قضاوت کنند، و از
همه کارگران ، جوانان ، عموم مردم، نهاد ها ، سازمانها ، وکلا داخلی و جهانی می
خواهم در این مبارزه ما را یاری کنند . آقای رئیس جمهور ، جناب دادستان و رئیس
زندان رجایی شهر، توجه شما را به نقض آشکار قوانین مصوب خودتان جلب می نمایم :
1- نقض آشکار
اصل 30 قانون اساسی در هتک حرمت زندانیان در پوشاندن اجباری لباس زندان و زدن
دستبند و پابند و لخت مادرزاد کردن زندانیان در در مقابل دوربین و سربازها هنگام
ورود ، در حالیکه طبق ماده 19 و 35 آیین نامه سازمان زندانها در تبصره ای، حتی زدن
دستبند منوط به شرایطی است چه رسد به لباس اجباری و پابند زدن .
2- نقض آشکار
ماده 93 و 95 آیین نامه سازمان زندانها
صراحتا" بر دادن سبزیجات تازه ، انواع لبنیات ؛ تخم مرغ و دادن میوه
پس از هر سه وعده و ناهار وشام هر هفته تاکید شده است شما با سویای حیوانی در شب و
روز که تماما" به ظرف زباله ریخته می شود باعث گرسنگی و هزینه های سنگین برای
زندانیان می شوید .
3- قانون
شکنی و سلیقه ای عمل کردن در مورد مفاد آیین نامه در مورد مرخصی زندانیان که فقط
شامل نورچشمی های خودتان و کسانی که تن
به رذالت و همکاری با شما و حکومتیها می دهند ، می شود. علیرغم تأکید قانون بر
دادن مرخصی هنگام فوت و عروسی بستگان، ممانعت شما از این عمل و ندادن مرخصی به
زندانیان برای شرکت در مراسم ختم و عروسی نزدیکان نشانگر ماهیت و ضد مردمی شما می
باشد، با مرخصی ندادن به افرادی مثل محمدامیر خیزی ، عادل نعیمی و شاهرخ زمانی
برای عروسی فرزندانشان و مصطفی نیلی و خالد حردانی برای مرگ پدر و مادرشان نمونه
های بارزی هستند.
4- نقض آشکار
آیین نامه اجرایی بیمه درمانی زندانیان مصوب 4/12/61 به شماره 44014 در درمان با
داروی مجانی زندانیان در ماده 1و 2و 5 که پزشک زندان غیر از موارد جزیی مانند
سرماخوردگی تمامی موارد را از طریق خانواده
به بیرون حواله می دهد و همچنین کسانی که به
بیرون اعزام می شوند با هزینه خودشان باید عمل یا مداوا شوند .
5- تفتیش
دائمی عقاید که علنا" در زندانها صورت می گیرد، و زندانیان با عناوین ملحد ، جاسوس و... نامیده می شوند، و در مورد
تشکلهای مدنی ، اجتماعی و اقلیتهای مذهبی عملا" نقض آشکار اصل 23 قانون اساسی
در آیین نامه تفتیش عقاید و همچنین در اصل 24 آزادی بیان که در این مورد شرح
مذاکرات مجلس خبرگان می گوید این آزادی شامل نوشتن کتاب در بدی نظام جمهوری اسلامی ایران نیز می شود .
6- کمبود
فضای زندگی برای محکومین که می باید از 5 سال تا ابد در زندان باشند که سلولهای
انفرادی را محل زندگی 2 تا 3 نفر قرار داده اید همچنین هواخوری 5/2 ساعته به جای
12 ساعت در کنار اوضاع به شدت خراب بهداشتی و درمانی و تغذیه ای که باعث مرگ هفتگی
در زندان بوده و قتل عمد به حساب می آید .
7- نقض ماده
180 آیین نامه سازمان زندانها در حقوق متهمان برای مکاتبه که تقریبا" همه
زندانیان از آن محرومند .
8- پرونده
سازی و پاپوش دوزی سازمان یافته اداره اطلاعات علیه کسانی که با خودسری و قانون
شکنی مسئولین خاطی مبارزه کرده و اعمال سرکوبگرانه انان را افشا می کنند مانند
خالد حردانی ، شاهرخ زمانی و تعداد زیادی از زندانیان دیگر که علاوه بر پرونده
اصلی پرونده ساختگی و پاپوش جدید توهین به رهبری نیز بر علیه شان ساخته شده است .
9- عدم اعزام
به بیرون در عمل و درمان زندانیان بیماری که با تایید بهداری باید اعزام می شدند
که تلاشی برای نابودی آنهاست ، با توجه به اینکه عامل اصلی بیماری زندانیان وضعیت
و شرایط زندان است که شما به عمد و با برنامه چنین شرایطی را ایجاد کرده اید، عقده
و سادیسم اداره اطلاعات و مدیر زندان در این مسئله به قدری است که علیرغم تقاضای
بهداری زندان برای دادن گوشی پزشکی به دکتر مقدم هموطن زندانی در سالن 12 جهت
تشخیص به موقع بیماری به آنان اجازه نداند و جلوی این کار را گرفته اند، تا خللی در
قتل و مرگ تدریجی برنامه ریزی شده زندانیان در این قبرستان ایجاد نشود. نامق
محمودی در سایه این ممانعت آگاهانه در حال از دست دادن یک چشمش می باشد و از اعزام
میثاق یزدان نژاد و توکلی و عباس بادفر برای اعزام ممانعت می شود.
10-ندادن
تلفن که در تمامی زندانها به جز سالن 12 رجایی شهر دایر می باشد و نبود ملاقات
حضوری و مرخصی.
11-نصب دهها دستگاه پارازیت انداز سرطان زا ، همین یک مورد
برای اثبات برنامه ریزی و عمدی بودن قتل و کشتار زندانیان کافی است.
12- نقض آشکار تبصره 3 ماده 98 آیین نامه سازمان زندانها در
توزیع اجناس به قیمت تعاونی و توزیع اجناس بنجل و بدون استاندارد به قیمتهای دلخواه
و برای سرکیسه کردن زندانیان، برای نمونه
سبزی 100 گرمی 3300 تومان و یا با پول یک ماه روزنامه فقط 10 روز ،روزنامه
به زندانی تحویل می دهند .
13- توزع برنامه ریزی شده و دائمی مواد مخدر و روانگردان
توسط خود زندان، در جهت نابودی جسمی و روحی زندانیانی، که در سالنهای عادی،
مخصوصا" ، هر هفته یک جسد تحویل پزشک قانونی می شود .
14- ندادن ملاقات حضوری به اکثر زندانیان و شرطی وسلیقه ای
کردن آن و توهین و تحقیر خانواده های زندانیان با تفتیش کامل و شکستن وسایل حتی
قلم و خودکارشان،
15- 13 نفر از محکومین نیروهای نظامی که 6 تا 24 ماه در
سلول انفرادی بوده اند این دوره در حبس قطعی آنها به صورد صد در صد غیرقانونی حساب
نشده است.
16- بلاتکلیف بودن یک سری از هموطنان اهل سنت به مدت 4 سال
و همچنین اعدام شدن به جرم اعتقادشان که طی چند ماه گذشته اعدام شدند اسامی آنها
عبارت است از : بهرام احمدی ، هوشیار محمدی ، محمدظاهر بهمنی ، اصغر رحیمی ، بهنام
رحیمی و کیوان زندکریمی و در حال حاضر نیز حکم اعدام 26 نفر آنها داده شده و در
معرض اعدام هستند .
آقای دولت آبادی و آقای مردانی، آیا هدف شما نابودی و قتل
عام 250 انسان به مرگ تدریجی در گورستان رجایی شهر می باشد؟ تا مردم را از نمایندگان واقعی خود در رسیدن به اهداف خود
محروم کنید؟ اما ما زندانیان عقیدتی سیاسی
در مقابل این عمل آگاهانه و برنامه ریزی شده از طرف حافظان بهره کشی و غارت و دزدی
ساکت نمی نشینیم، خود می دانید تمامی انسانهای فعال برای به دست آوردن حقوق خود
مبارزه خواهند کرد از جمله در چند روز گذشته تعدای از زندانیان دست به اعتصاب غذا
زدند تا این خودسری و قانونشکنی و سرکوب شما و شکنجه های روحی و جسمی را محکوم
بکنند و صدای خود را به گوش مردم قهرمان ایران و جهان برسانند، بگذار ملت ایران و
جهان و تمام مدافعین حقوق بشر بدانند ماشین سرکوب و جنایت ایران برای پاسداری از
منافع نا مشروع خود و چپاول ثروتهای ملی از مرحله دستگیری تا زندان و اعدام بر سر
مبارزان چه می آورد، یقین هم بدانید دور نیست روزی که در قبال اعمال خود پاسخگو
باشید.
آقای رئیس جمهور شما با موارد بیان شده در بالا چگونه بر
خورد خواهید کرد؟
شاهرخ زمانی - رجایی
شهر
10/4/1392
رونوشت به تمامی نهادها و مجامع بین المللی در داخل و خارج کشور
با تشکر از شاهرخ زانی مثل همیشه و اما، فقط این را می نویسم که بیشتر خطاب به خودمان است.
پاسخحذفآقای شاهرخ زمانی، رفیق کارگر و زندانی سیاسی طبقاتی گرامی ام، آقای روحانی که به نوشته خود شما، عضوی از خانواده دزدان، جانیان و تجاوز گران طبقه حاکمه و مخصوصن دار و دسته حاکم قاتل است با گفتن و طرح دولت اعتدال و اینکه نباید انتظار داشت که یکشبه مسائل حل بشوند بلکه همکاری های مقامات را می طلبد، تکلیف خویش را که همان وظیفه آبدارخانه ای است را، مشخص کرده است، عزیز گرامی. چیزی که نامشخص است، اینکه ما، کارگران چگونه می توانیم با بسیج و متمرکز شدن یعنی ایجاد ارگان سیاسی و حزب کمونیستمان، توان به مصاف طلبیدن آنها و مجبور کردن و گردن نهادن به خواست ها بر حق و نه قانونیمان "قانون در جامعه طبقاتی بوسیله توازن طبقاتی ثبت و نیز اجرا می گردد و نه چیز دیگری"، در نهایت سرنگونی و تار ومار کردن خود و جامعه و حتی خود ایشان را، اگر جان سالم از مبارزه حاد و مسلحانه رها کنیم؟
رفقای عزیز کارگر و زندانی سیاسی و رهبران زندانی کارگران، به باورمن، و کلیه تجربه تاریخی جوامع طبقاتی و مخصوصن دوران سرمایه داری- امپریالیستی و بویژه بویژه دولت دیکتاتوری جمهوری اسلامی جنایتکار در این سی و پنج سال، هر گونه افشاء گری و نقد و انتقاد، اگر با توصیه متحد و متشکل شدنمان کارگران و بویژه ایجاد حربمان یعنی حزب کمونیست کارگان آگاه را به شیوه خیلی روشن به خودمان همراه نگردد، راه به جائی نمی برد و در برخی مواقع توهم آفرین نیز می تواند باشد که نگاه کنید، تا کجا آزادی موجود است؟ ما فقط با یک مبارزه همه جانبه سیاسی و اقتصادی و سیاسی نظامی است که می توانیم به کوچکترین خواستمان برسیم و دیگر هیچ! وقت آن است که این سخن لنین را که بدون مبارزه طبقاتی همه جانبه سوسیالیسم(رهائی کارگر بدست خویش) عبارتی توخالی است و نیز روزای سُرخ که بدین جرم مغزش را داغون شد و تن سُرخ گونش به راین جاری انداخته شد" انقلاب اجتماعی زبیا و باشکوه است و همه چیز دیگر بیهوده است" نقل بمعنی، را بخاطر آوریم و آنرا با ایجاد وسیله اش یعنی حزب خودمان در اعمال روزانه مان به کار گیریم و اگر نه، ادامه و بدتر شدن این شرایط و نابودی ما در نهایت حتمی است. آنها تکلیف قبول نمائید، وظیفه شان است و این مائیم که باید وظیفه خویش را مشخص و روشن کنیم و آنرا با خودمان در میان بگذاریم و برای اجراأ شدن از هیچگونه هزینه که این رقم را شما کارگران زندانی بحق می پردازید، پرهیز نکنیم، این را مارکس سال ها پیش به رشته تحریر در آورد.