« در دفاع از خواست و اقدام شاهرخ زمانی برای بازگشت به زندان گوهردشت »
(مبارزه ادامه دارد)
هرچندمقاومت در مقابل نهادهای سرکوب سرمایه سرانجام نتیجه داد و شاهرخ زمانی، کارگری که تنها به اتهام دفاع از منافع هم طبقه ای های خود و خواست ها و مطالبات برحق طبقه ی کارگر به زندان افتاده و رنج و درد ناشی از ستم سرمایه را این بار از پشت میله های زندان تجربه می کند، حرف خود را به کرسی نشاند و پس از 38 روز اعتصاب غذا در زندان قزل حصار، به زندان گوهر دشت باز گشت،امانیمساعت بعد از ورود وی به بند12این زندان که بند زندانیان سیاسی می باشد، به دستور مردانی رئیس زندان گوهردشت ، به بند8(بند زندانیان عادی) منتقل شد و طبق گزارشات دریافتی،شاهرخ زمانی در اعتراض به این اقدام مجدا"اعلام اعتصاب غذا نموده است.
این اولین بار نیست که کارگران و فعالین کارگری در دفاع از حقوق ابتدایی خود ودیگر همزنجیران وهم طبقه ای ها مجبور می شوند سلامتی و جان خودرابه خطر بیاندازند و دست به اعتصاب غذا بزنند.
اقدام اگاهانه، منطقی و جسورانه ی شاهرخ زمانی در تحمیل خواست برحق خود به صاحبان سرمایه و عوامل آنان، دایر بر انتقال وی از زندان قزل حصار به زندان گوهردشت و همچنین حمایت بی دریغ، گسترده و پیگیرانه ی کارگران آگاه، تشکل های کارگری، انسان های آزادی خواه و عدالت طلب و همه ی وجدان های بیدار جامعه، اگر چه به نوبه ی خود قابل تقدیر و ارج گذاری است و به سهم خود موفقیتی در به عقب راندن عوامل سرکوب از تحمیل خواست های نادرست و ضدانسانی آنان محسوب می شود، اما به هیچ وجه و حتی برای لحظه ای این پرسش را از یاد و خاطر کارگران آگاه و انسان های شریف و متعهد جامعه دور نمی کند که اساساً چرا باید کارگران و فعالانی چون شاهرخ زمانی را، که اندیشه ای جز دفاع از خواست ها و منافع انسانی و صدالبته برحق کارگران نداشته و ندارند، برای سال های متمادی در زندان محبوس کرد و شرایط سخت زندان را همراه با انواع فشارها و تهدید و توهین، به آنها تحمیل نمود ؟
حرف ما این است که کارگران و فعالانی چون شاهرخ زمانی، نباید مدتی از عمر گرانمایه و پربار خود را در اعتراض به شرایط سخت و طاقت فرسای زندگی کارگران و توده های مردم ستمدیده و زحمتکش در زندان سپری کنند. این انسان ها کاری جز دفاع از حقوق و مطالبات برحق کارگران انجام نداده و اندیشه ای جز ایجاد جامعه ای فارغ از ظلم، استثمار و ستم طبقاتی نداشته و ندارند که مستوجب پاداشی تا این حد ظالمانه و غیر انسانی باشند.
حرف زدن در این خصوص که کارگران به مثابه یک طبقه، جهان پیرامونی و هرآن چه در اوست را می آفرینند و بهروزی و نیکبختی را به جامعه و بشریت موجود ارزانی می دارند، لذا باید حتی در این نوع جوامع ( جوامع سرمایه داری ) و با وجود سلطه ی سرمایه، در حد متعارف از نعمات و ثروت های حاصله بهره مند شوند؛ اینکه تعیین حداقل دستمزد به میزان 600000 تومان، حتی به گفته کارشناسان مورد وثوق و حمایت سرمایه، تا چهار برابر زیر خط فقر است، چنین دستمزدی در خور کارگران، این تولید کنندگان همه ی هستی و رفاه در جامعه نیست؛ اینکه کارگران نباید در راستای حرص و آز سیری ناپذیر صاحبان سرمایه، هر زمان که کارفرمایان اراده کنند از کارخانه و محل کار اخراج شده و از هستی ساقط شوند؛ اینکه باید حقوق و مزایای کارگران که حاصل کار و تلاش شبانه روزی و طاقت فرسای آنان در محیط های کار است به موقع و سر ِ وقت پرداخت شود و پدیده ای تحت عنوان حقوق های معوقه موجودیت نداشته باشند؛ اینکه شرکت های واسطه ای و پیمانکاری و همچنین قرار دادهای موقت و سفید امضای کار در واقع تحمیل شرایط برده وار و غیر انسانی کار به کارگران است و باید از میان برداشته شوند؛ و سرانجام اینکه کارگران به مثابه ی یک طبقه نباید از حقوق و مطالبات اجتماعی و سیاسی خویش محروم گردند، آنان باید از حق ایجاد تشکل و حق اعتراض و اعتصاب، حق آزادی اندیشه و بیان، حق طبع و نشر و سایر حقوق سیاسی و اجتماعی برخوردار باشند و . . . چرا باید پاداشی چون تعقیب و احضارهای مکرر و تهدید و ارعاب و دستگیری و زندان داشته باشند و کارگران و فعالانی چون شاهرخ زمانی، رضا شهابی و بسیاری دیگر را به کنج زندان ها و بازداشت گاه ها بکشانند ؟
سرمایه البته به حکم ماهیت طبقاتی خویش، همه ی سعی و تلاش خود را به کار می گیرد تا با توسل به تهدید و ارعاب و دستگیری و شلاق و زندان، حتی المقدور از اعتراض کارگران در مقابله با ستم و استثمار سرمایه داری جلوگیری کند وطبقه ی کارگر و فعالان مرتبط با این طبقه را وادار به سکوت و تسلیم نماید. دستگیری و زندانی کردن شاهرخ زمانی، رضا شهابی و بسیاری دیگر از کارگران و فعالان کارگری و انواع فشارها و تهدیدها نسبت به آن ها را تنها در این راستا می توان ارزیابی نمود . اما شاهرخ زمانی و رضا شهابی و کارگران و فعالان کارگری و دیگر جنبش های اجتماعی با ادامه مبارزه و اعتراض خود حتی در زندان ها نیز این حربه صاحبان سرمایه و عوامل آن ها خنثی نموده و آن ها را به حربه ای علیه سرمایه تبدیل نمودند. اعتصاب غذای شاهرخ زمانی و عقب نشینی عوامل سرمایه در تبعید این عزیز به زندان قزل حصار خود یک نمونه از این قبیل اقدامات است . باور ما بر این است که شاهرخ زمانی، صدها بار حق داشت که دست به چنین اقدامی بزند و دلاورانه از حقوق حقه ی خویش دفاع کند.
کمیته ی هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری ضمن اعلام حمایت مجدد از شاهرخ زمانی در دفاع از خواست برحق خویش و تحمیل آن به عوامل سرمایه و وادار کردن آن ها به عقب نشینی در این خصوص، خواستار آزادی فوری و بدون قید و شرط این عزیز و تمامی کارگران و زندانیان سیاسی و عقیدتی است که تنها به خاطر اعتقادات خود در دفاع از کارگران و توده های مردم ستمدیده و استثمار شده در زندان به سر برده و با اقدام خود در دفاع از حقوق و منافع کارگران، زندان را نیز به عرصه ای از عرصه های اعتراض و مبارزه تبدیل نموده اند. کمیته هماهنگی در این راستا همچنین از همه ی کارگران، تشکل های کارگری و نهادهای مدافع حقوق کارگران می خواهد که در حد توان به دفاع از این فعال کارگری بپردازند.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری
27 / 1 / 93
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر