۱۳۹۳ تیر ۸, یکشنبه

تشدید سرکوب در زندانها :

تعرض جدید رژیم در افزایش فرستادن زندانیان سیاسی مانند مهدی فراحی شاندیز به بندهای عادی میان جانیان خطرناک ، تلاش برای از بین بردن بند 350 اوین و انتقال دهها نفر به رجایی شهر و تراکم شدید زندانیان در این قتلگاه ، تشدید شدید اعدامها ، تحریک افراد معتاد علیه زندانیان سیاسی با مدیریت اداره اطلاعات در پی شکست و بن بست سیاستهای ضدمردمی و غارتگرانه مافیای ثروت و قدرت ، انزوای شدید جهانی و درگیری شدید جناح های قدرت برای تصاحب ثروت و قدرت ، و مهمتر از همه اکنون که نظام جمهوری اسلامی مجبور به قبول شرایط کشور های غربی در رابطه با فعالیت های هسته خود شده و دارند برای این شکست جمهوری اسلامی متن تعهد نامه ای تنظیم می کنند، جانیان حاکم عین تمامی دوران سیاه حکمرانی خود فرمان ماشین کشتار را به طرف زندانیان بی دفاع چرخانده اند ، بطوری که روزی نیست که در کشتارگاه انسانها کسانی به دار آویخته نشوند تا دزدان ثروت های عمومی از ترس انقلاب بر وحشت و هراس خود چیره شوند.
تشدید اعدامهای سیاسی، که هر روز در اخبار می شنویم مثلا"( 2  نفر در اهواز ، خسروی در اوین به همراه 4 نفر در رجایی شهر، 6 نفر در قزل حصار، در رشت ، مشهد  و دهها نفر در زاهدان) و دیگر شهر ها که زیر تیغ می باشند ، هم چنان هر روز در زندانهای مختلف بی وقفه ادامه دارد، یورش وحشیانه به بند 350 اوین ، رجایی شهر ، ارومیه ،بندر عباس فرستادن زندانیان به انفرادی و تبعید به زندانهای عادی ،و تشدید شکنجه های روحی – جسمی گوشه ای از این جنایات جمهوری اسلامی است.
قتلگاه جهنمی رجایی شهر با 4800 تا 5800 زندانی ، با 2300 قصاصی محکوم به اعدام در حال اجرای حکم هفتگی ، کشتارگاه و تبعیدگاه واقعی 250 نفر زندانی سیاسی – عقیدتی با 40 اعدامی مانند زانیار و لقمان مرادی ، شهرام احمدی و 4 نفر از هموطنان سنی که برای اعدام به قزل حصار منتقل شده اند میباشد ، حدود 20 نفر حبس ابد مانند سعید ماسوری با 15 سال ، خالد حردانی 15 سال ، محمد نظری 21 سال و بقیه با حبس های سنگین 5 تا 35 سال می باشند .
تمامی این زندانیان بدون حکم قضایی توسط سازمان جنایتکار اطلاعات دستگیر ، شکنجه و سپس به سفارش بازجوهای این ادراه و با ممانعت آن از تمامی حقوق قانونی خود محرومند و با پرونده سازی های دیگر مانند خالد حردانی ، ارژنگ داوودی ، شاهرخ زمانی ، هوشنگ رضایی ، نامق محمودی و... به حبس های آنها افزوده می شود .
شرایط و فضای نگهداری این اسیران تبعیدی از دورترین جاهای ایران مانند اهواز، زاهدان، کردستان ، آذربایجان و شیراز بسیار هولناک و بد می باشد ، فضای تنگ زندگی 2_ 3 نفر حبس سنگین در سلولهای انفرادی 70/4  متری با پنجره های سی سانتی با 4 لایه تور و ورق آهنی که جلو جریان هوا را سد کرده است در گرمای کشنده تابستان که عموما " حالت خفگی به زندانیان دست می دهد و امراض قلبی و ریوی را تشدید می کند ، در کنار این وضع جهنمی هواخوری 5/2 تا 3 ساعته به جای صبح تا غروب مرسوم در دیگر زندانها ، ابعاد کینه و آدمکشی نوکران ولایت مطلقه میلیادرها را نشان می دهد .
تغذیه با سویای حیوانی ، نبود بهداشت که موشها و سوسکها رژه رفته و هر هفته 7 تا 8 موش گرفته می شود که حتما" از فاضلابهای 40_ 50 ساله کهنه بیرون آمده و با جویدن و خوردن مایحتاج عمومی زندانیان حتی به سفره نان هم رحم نمی کنند، که جمهوری اسلامی برای آزار و اذیت زندانیان حتی با سوسک ها و موشها نیز دستی همکاری و اخوت داده است.
نبود کوچکترین امکانات درمانی و اجازه ندادن به بیماران در حال مرگ برای معالجه به خرج خودشان در بیمارستانها مانند حسن طفاح پیرمرد 85 ساله چپ عرب مبتلا به سرطان خون ، دکتر مقدم ، سبحانی پیرمرد 70 ساله هموطن بهایی ، ماشالله حائری از میان 25 بیمار اورژانسی مانند رضا شهابی که حتی بهداری زندان ضرورت حیاتی اعزام آنها را تایید کرده است، همه این حرکت های غیر قانونی توسط و با عناد و ممانعت سربازان گمنام  امام زمان علیه زندانیان  بیمار که  در حال مرگ تدریجی هستند ، تحمیل می شوند.
در این اوضاع با استرس شدید روانی، منع کامل امکانات آموزشی و تفریحی و ورزشی و تخریب کتابخانه زندان برای این زندانیان و قطع و منع ارتباطات عاطفی_ قانونی مانند تلفن ، مکاتبه ، ملاقات حضوری و خصوصی ، مرخصی عادی به جهنم، قطع و منع مرخصی ضروری استعلاجی ، فوت بستگان و عروسی فرزندان و قطع عفو ها و آزادیهای مشروط درجه بی عاطفگی و جنایت پیشگی را ماموران اداره اطلاعات به اوج رسانده اند و دست فاشیستهای گشتاپو را از پشت بسته اند. در کنار این جنایت، "کار شریف" سربازان گمنام امام زمان یکی از پست ترین کارهای ممکن است که با برنامه ریزی آگاهانه و عامدانه این اداره برای رواج مواد مخدر ، قرصهای روانگردان در بین زندانیان مخصوصا" جوانانی که شهروندان عادی بوده و در معرض فشارهای روحی وروانی قرار دارند می باشد.
در این شیوه ابتدا زندانیان ضعیف و ناامید توسط این سازمان جهنمی معتاد شده و سپس علاوه بر دادن سهمیه آنها توسط این افراد بدبخت و معتاد هم مواد پخش شده گزارش لحظه به لحظه زندان نیز مخصوصا" از مبارزین و نقشه های آنها برای مبارزه از آنها گرفته می شود.
خوشبختانه در این زندان تا کنون کلیه عوامل شناخته شده بوده و با توجه به اوضاع وخیم حکومت این افراد در حال دور شدن از رژیم می باشند ، البته با توجه به اعتیاد این افراد رژیم توان فشار اجرایی زیادی دارد.
در جدیدترین اقدام در 5 تیر جمشید صادق که به جرم فروش اطلاعات و جاسوسی به حبس ابد محکوم  بوده و یکباره حکمش به ده سال تقلیل پیدا کرد و معتاد به شیشه است، و در حین قطع کامل مرخصی ها برای زندانیان، جمشید صادق هر دو ماه یکبار به مرخصی می رود جمشید صادق با  تحریک عوامل رژیم به شاهرخ زمانی حمله کرده و وی را مورد ضرب وشتم قرار داد، که با عکس العمل شدید همه زندانیان ، مخصوصا " جوانان روبرو شد که با وساطت خود زمانی از ادامه کتک خوردن جمشید صادق جلوگیری شد، تا رژیم نتواند با سیاست تفرقه بیانداز و حکومت کن سیاست هایش را پیش ببرد. عوامل اداره اطلاعات هر روزه به دنبال فرصت هستند تا زندانیان فعال بخصوص شاهرخ زمانی را مورد اذیت و ازار قرار بدهد مخصوصا" پس از بازگشت موفقیت آمیز و پیروزمندانه شاهرخ زمانی از تبعید قزل حصار که نتیجه 47 روز اعتصاب غذا وی و حمایت های ملی و جهانی از خواست ها و مقاومت او بوده است، این موفقیت باعث  کینه و نفرت دشمنان مردم نسبت به او شده است.
تحت چنین شرایطی تا حال دهها نفر مانند ساران ، رادپور، دکمه چی ، مهدی شریعت رضوی ، کرمی خیرآبادی و آخر سر افشین اسانلو کارگر جوان با نقشه و به دست عوامل اداره اطلاعات کشته شده اند.
در تشدید این سرکوبها اصلاح طلبان حکومتی زندانی پس از انحلال شورای انقلابی قبلی و تبعید شاهرخ زمانی و سمکو خلقتی نقش ستون پنجم رژیم را در شورای جدید بازی می کنند بطوریکه در تراکم جدید گفته ها و خواسته های مسئولین زندان را بدون به رای گذاشتن و بدون صحبت و مشورت در مورد آنها با بقیه زندانیان آن خواسته ها را در شورا تصویب کردند که "تمام اتاقهای 70/4 متری سه نفره شوند و با امضای سیزده نفره نامه ی به مردانی رئیس زندان نوشته و خواستار تبعید شاهرخ زمانی شده اند، و در واقعه ی 5 تیر بعنوان وردست اطلاعات بودند و در حالیکه زمانی برای جلوگیری از درگیری داخلی نهایت خویشتن داری را نمود، بهمن اموئی که می خواست برای ولایت مطلقه فقها در غزه بجنگد، فرد تحریک شده از عوامل اطلاعات جمشید صادق را طبق نقشه اداره اطلاعات علیه زمانی تحریک می کرد که با مخالفت شدید همه مخصوصا" دوستان نظامی مواجه شد که نزدیک بود کتک شدیدی بخورد که باز هم با وساطت خود زمانی، بهمن اموئی فعلا" از تنبیهی که لازم دارد یک بار دیگر نجات یافت و غائله ختم به خیر شد.
در کنار  این کارها سربازان گمنام با استفاده از وردستی زندانیان اصلاح طلب حکومتی مانند بهمن اموئی در کمک به حسن کلید رژیم ، برخلاف آیین نامه تفکیک جرائم، تبعید زندانیان مقاوم و مبارز مانند هموطن بهایی شهرام چینیان ، مهدی شاندیز ، مهدی خزعلی در رجایی شهر ، لطیف حسنی(که فعلا" 48 ساعت است از سر نوشت او خبری در دست نیست در زندان اوین می گویند به گوهر دشت فرستاده اند ولی در گوهر دشت می گویند اینجا نیاوردند خانواده او را بین راه اوین و گوهر دشت آواره کردند) و بهنام ابراهیم زاده و دوستان دراویش و دیگران در اوین و تبعید دیگر زندانیها به بند های زندانیان جانی و خطرناک و عادی تشدید کرده است، و البته از آزار و اذیت و تهدید خانواده زندانیان نیز کوتاهی نمی کنند از جمله مامور مخفی وزارت اطلاعات به نام بهرنگ نجاتی در قالب پوششی کارمند ادارات مختلف که اکنون بعنوان کارمند  اداری دانشگاه تبریز است، برای اطلاعات بیشتر به لینک زیر مراجعه کنید:
 (http://chzamani.blogspot.ca/2013/02/blog-post_9288.html)،بطور مدام خانواده شاهرخ زمانی را تحت فشار و تهدید قرار داده است و هر روز تبلیغات مسموم کننده ای علیه شاهرخ زمانی و خانواده اش را سازماندهی می کند که لازم است جوانان و مردم ازادیخواه تبریز ضمن هشیاری نسبت به حرکت های بهرنگ نجاتی راههای برای جلوگیری از کارهای این سرباز گمنام امام زمان پیدا کنند.
در مقابل این همه آزار واذیت و شکنجه روحی و جسمی بر مقاومت زندانیان سیاسی _ عقیدتی و خانواده های آنها افزوده شده است، بطوریکه با مقاومت همه جانبه خانواده های 4 اعدامی هموطن سنی و حمایت همه جانبه مردم در جلو زندان قزل حصار، رژیم مجبور به عقب نشینی شد و همچنین وحدت و مقاوت زندانیان سیاسی _ عقیدتی به اوج رسیده و بر فشارهای ملی و جهانی علیه سیاستهای ضد بشری حکومت افزوده شده است ، هر چند سربازان گمنام حکومت ولایت مطلقه  70_80 میلیادر روحانی _ نظامی بر مبارزین آزادی و عدالت اجتماعی با پایمال کردن و نفی تمامی حقوقهای قانونی فشارها را تشدید کرده اند و مسئولین زندان و قوه قضائی را عین عروسک خیمه شب بازی به کار گرفته اند، اما به قول ولتر بر نیزه می توان تکیه کرد و لی روی آن نمی توان نشست،و اکنون آرام آرام سران حکومت اسلامی دارند روی سر نیزه جلوس می کنند، دور نیست روزیکه پابرهنگان و گرسنگان حاصل از دزدیها و بهره کشی های هزار میلیاردی، طومار ظلم و استبداد حکومت اسلامی را درهم خواهند پیچید و انتقام خود را از ستمگران سرمایه داری اسلامی خواهند گرفت. هم اکنون باید کارگران و مردم آزادیخواه باید با هشیاری هر چه بیشتر از زندانیان سیاسی حمایت کنند و در حمایت از آنها دست به اعتراضات گسترده و متحدانه عملی بزنند.

کارگر زندانی ، زندانی سیاسی ازاد باید گردد

کمیته حمایت از شاهرخ زمانی

7/4/1393

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر