۱۳۹۵ دی ۹, پنجشنبه

بیانیه 144

برگزاری جلسه پالتالکی جهت تصمیم گیری در رابطه با :

کمیته حمایت از شاهرخ زمانی

با درود به رفقای عضو :
پس از  کشته شدن رفیق مبارز، شاهرخ زمانی به دست جنایت کاران جمهوری اسلامی، لازم بود، در رابطه با کمیته حمایت از شاهرخ زمانی جلسه ای را تشکیل داده و تصمیمات لازم را اتخاذ نماییم، اما بدلایل بسیاری هنوز وظایفی به عهده کمیته بود که باید انجام وظیفه می کرد، از جمله کمک به تهیه و تنظیم و چاپ کتاب آثار بر گزدیده و دسته بندی و آرشیو کردن دیگر مطالبی مربوط به رفیق شاهرخ و همچنین معرفی اصولی رفیق رو به عموم و جلو گیری از تحریف و تبلیغات سوء علیه شاهرخ زمانی که در جریان بود و هنوز ادامه دارد، بنا به  دلایل فوق تشکیل جلسه تا حالا ممکن نشده است ، اکنون به دلیل اتمام چاپ و توزیع کتاب و ممکن شدن آرشیو مطالب مربوطه کارهای اجرایی سبک تر شده است ، بنا براین می توانیم جلسه مورد نیاز را برگزار کرده تصمیمات لازم در رابطه با کمیته حمایت از شاهرخ زمانی را اتخاذ و اجرا کنیم.
در این راستا پیشنهاد می گردد جلسه پالتالکی با مشخصاتی که در انتهای این بیانیه خواهد امد برگزار نماییم ، و تصمیمات لازم را پس از گفتگو در جلسه فوق اتخاذ کنیم.
لذا ضمن تشکر و قدر دانی از حمایت ، تلاش و فعالیت تمامی کارگران و زحمتکشان ، تشکل ها و نهاد ها ، احزاب و سازمانها در رابطه با رفیق شاهرخ زمانی، از همه رفقای عضو  در کمیته حمایت از شاهرخ زمانی دعوت می گردد در جلسه پالتالکی شرکت نمایند و البته قبل از شرکت در جلسه اگر پیشنهاد های تکمیلی یا تازه ای دارند ارایه نمایند ، تا همه رفقا با اگاهی لازم از کم و کیف موضوع در جلسه حضور یابند،لازم به ذکر است که تا کنون سه پیشنهاد در رابطه با کمیته حمایت دریافت شده است که عبارتاند از:
1-     کمیته حمایت از شاهرخ زمانی را منحل کنیم.
2-     نام کمیته حمایت ... را به بنیاد شاهرخ زمانی تغییر بدهیم .
3-     نام کمیته حمایت از شاهرخ زمانی را به کمیته حمایت از آرمانهای شاهرخ زمانی تغییر بدهیم.
جلسه در اطاق پالتالکی دارای پسورد برگزار خواهد شد ، بنا براین لازم است رفقای که تمایل به شرکت در جلسه دارند از طریق ایمیل کمیته حمایت از شاهرخ زمانی (freeshahrookh@gmail.com )اعلام امادگی کنند تا بتوانیم پسورد اطاق را بدست شان برسانیم .
همچنین پیشنهاد شده است از رفقای که عضو نیستند اما مایلند به عنوان مهمان یا ناظر در جلسه شرکت کنند دعوت به عمل بیاید، با توجه به اینکه هر مهمان یا ناظر توسط یکی از رفقای عضو و با مسئولیت همان عضو به جلسه دعوت می گردند. لذا در این رابطه نیز لازم است هر کدام از رفقای غیر عضو علاقه مند به شرکت در جلسه با یکی از اعضای کمیته حمایت از شاهرخ زمانی هماهنگی لازم را بعمل بیاورند، و اعضا موظف هستند یک روز قبل از جلسه اعلام نمایند که کسی یا کسانی را به عنوان مهمان یا ناظر دعوت کرده اند. همچنین لازم بذکر است که مهمانان و ناظر ها حق شرکت در رای گیری ها را ندارند.
زمان جلسه و مشخصات اطاق عبارتند از :
Category : Asia and pacific  -  Iran
Room name : Lenin
تاریخ جلسه : شنبه2017   Jan 21,    مطابق با   2 بهمن ماه 1395  خواهد بود.
ساعت جلسه :  ساعت 20 بوقت اروپای مرکزی ، ساعت 22.30   بوقت ایران و ساعت 14 بوقت کانادا و امریکا می باشد.
آدرس ایمیل کمیته حمایت از شاهرخ زمانی برای دریافت آعلام آمادگی و پیشنهادات :
لیست اسامی رفقای عضو کمیته حمایت از شاهرخ زمانی در لینک زیر می باشد:
 پیشاپیش از توجه و شرکت رفقا در جلسه تشکر می کنیم .

کمیته حمایت از شاهرخ زمانی

8 دی ماه 1395

تحمیل شرایط سخت و نا امن به بهنام ابراهیم زاده را در زندان قویا محکوم میکنیم

روز دوشنبه هفته جاری مدیر داخلی زندان رجائی شهر (داریوش امیریان) با هدف آزار و اذیت بهنام ابراهیم زاده، وی را به سوئیت 35 بند ده منتقل کرد. بهانه داریوش امیریان برای اینکار، عدم حضور بهنام بر سر آمار، کلاسهای  قرآن و مراسمهای رسمی است که در این بند اجباری  می باشد. این در حالی است که از بیش از دو سال پیش که بهنام به این بند منتقل شده است هیچگاه نه بر سر آمار حاضر شده است  و نه در مراسمهای رسمی و کلاس قرآن شرکت کرده است.

سوئیت 35 بند 10 زندان رجائی شهر با حدود 50 متر مربع فضا، محل نگهداری زندانیان تنبیهی است و اغلب بیش از 40 نفر زندانی در این فضای محدود که دسترسی به هوا خوری نیز ندارد نگهداری میشوند.

بهنام ابراهیم زاده به دنبال انتقال به سوئیت 35 و تحریک برخی زندانیان برای ضرب شتم اش توسط داریوش امیریان و خودداری آنان از انجام این عمل، اعلام کرده بود در صورت عدم انتقال به بند قبلی اش دست به اعتصاب غذا خواهد زد. بدنبال این اولتیماتوم از سوی بهنام و درگیری خونینی که دیروز در این سوئیت ما بین زندانیان  عادی رخ داد وی دیروز به سالن 31 (سالن فرهنگی) منتقل و مقرر شده است  اوایل هفته آینده به بند قبلی اش بازگردانده شود.

بهنام ابراهیم زاده فعال کارگری و فعال حقوق کودکان کار نزدیک به هفت سال است که زندانی می باشد و علیرغم اعتراضات گسترده ای که تاکنون نسبت به تداوم حبس وی صورت گرفته است نه تنها اقدامی برای آزادی این فعال شناخته شده جنبش کارگری انجام نگرفته،  بلکه وی را با اتهامات واهی بار دیگر به هفت و نیم سال زندان محکوم کرده اند.

اتحادیه آزاد کارگران ایران اعمال فشار بر بهنام ابراهیم زاده و تلاشهای مسئولین زندان رجائی شهر برای آزار و اذیت او را قویا محکوم میکند و با جلب توجه سازمانها و نهادهای کارگری و حقوق بشری نسبت به وضعیت بهنام و دیگر زندانیان صنفی و سیاسی، خواهان آزادی فوری ایشان و همه فعالین سیاسی و صنفی از زندانهای کشور و برداشته شدن ااتهامات امنیتی از پرونده های آنان می باشد


اتحادیه آزاد کارگران ایران – 9  دی ماه 1395

۱۳۹۵ دی ۸, چهارشنبه

نامه ی سرگشاده محسن حکیمی

به آقای اصغر فرهادی
+++++
جناب آقای اصغر فرهادی،
ضمن درود، پیش از هر چیز لازم می دانم احساسات شما را در باره ی «زندگانِ» گورخواب تحسین کنم، احساساتی که شما را به نگارشِ نامه به رئیس جمهوری اسلامی برانگیخته است. انتظار هم همین است که هنرمند متعهدی که می کوشد در فیلم هایش مصائب و معضلات اجتماعی را به تصویر کشد در برخورد با این گونه فجایع احساس «شرم» کند، احساسی شریف و انسانی که شما خواسته اید دیگران را نیز در آن سهیم کنید. همچنین، شما در این نامه به درستی مسئولان دولتی و به طور کلی «همه آنان را که در این سی و چند سال مسئولیتی داشته اند و دارند» مسئول این فاجعه ی انسانی دانسته اید. بی تردید، مسئولیت فجایعی از این دست متوجه دولتمردان و اداره کنندگان جامعه است و به طبع باید پیش و بیش از هر کسِ دیگر آنها را مسئول دانست و مخاطب قرارداد. رئیس جمهوری اسلامی نیز موظف است به نامه ی شخص شما پاسخ دهد، نه این که در حاشیه ی مراسمی دیگر صرفاً اشاره ای گذرا به آن بکند، آن هم برای بهره برداری از آن به قصد برطرف ساختن اختلاف های خود با جناح دیگر. و سرانجام این که توصیه ی شما به حاکمان نیز که با لباس مبدل به میان مردم بروند و بی واسطه از درد و رنج آنها باخبر شوند البته از خیرخواهی و انسان دوستی تان سرچشمه می گیرد و بی تردید مغتنم است.
پیداست که علت فقر و سیه روزیِ مردمی که اکنون کارشان به زندگی در گور کشیده است سببی ژرف تر از آن دارد که با به میان مردم رفتنِ حاکمان با لباس مبدل آبی از آبِ آن تکان بخورد، و بی گمان شما نیز آن را نه به عنوان چاره ی درد بلکه صرفاً برای آگاه شدن مسئولان از این گونه فجایع توصیه کرده اید. اما چرا فقط تا این حد پیش رفته اید و در باره ی لایه های زیرین این گورخوابیِ ننگین هیچ نگفته اید؟ شما ژرف بین تر از آنید که ندانید علت این پدیده، کمبود مسکن نیست. شما آگاه تر از آنید که ندانید در همین تهران، با همه تراکم جمعیت اش، آن قدر جا برای اسکان مردم وجود دارد که همه بتوانند سرپناهی با امکانات متعارف داشته باشند. شما بی شک می دانید که در همین تهران نه تنها مسکن بلکه از سفیدی نمک تا سیاهی ذغال هرچه بخواهید در بهترین نوع آن وجود دارد. اما این نیز حقیقتی بدیهی است و همگان – چه رسد به هنرمند فرهیخته ای چون شما – می دانند که این همه مسکن و خوراک و پوشاک و رفاه و به طور کلی ثروت بیکران فقط در اختیار عده ی بس کم شماری از جمعیت قرار دارد و اکثریت مطلق جامعه یا به طور کامل از آنها محرومند یا با هزار جور دوندگی و در واقع سگ دو زدن فقط به بخش بس ناچیزی از آن دسترسی دارند. آری، آقای فرهادی عزیز! علت گورخوابی را باید در این نظم انسان سوز جست، نظمی که در آن اکثریت مطلق جامعه مجبورند نیروی کار خود را به ثمن بخس بفروشند تا در ازای یک زندگیِ بخور و نمیر برای اقلیتی بس ناچیز ثروت بیکران تولید کنند.
جناب آقای فرهادی!
دولت – نه تنها در ایران بلکه در همه جای دنیا – خود حافظ این نظم است و اجزای تشکیل دهنده ی آن از دوام و بقای رابطه ی اجتماعیِ خرید و فروش نیروی کار سود می برند و، از همین رو، دولتمردانِ حافظ سرمایه حتا اگر از گورخوابی انسان های زنده «شرم» کنند، حتا اگر بیشترین حسن نیت را به مردم داشته باشد، بازهم قادر نیستند کمترین خللی بر این نظم وارد کنند. سهل است، همین گورخوابی به بهترین شکل نشان می دهد که دولت سرمایه سالار از اداره ی جامعه ناتوان است. بنابراین، کافی نیست که فقط دولت را مسئول این گونه فجایع بدانیم؛ کافی نیست که فقط از دولت بخواهیم از دیدن این ننگ احساس «شرم» کند»؛ کافی نیست که فقط از حاکمان بخواهیم برای پی بردن به درد و رنج مردم با لباس مبدل به میان آنان بروند. باید از دولت بخواهیم به دلیل ناتوانی از اداره ی جامعه از قدرت کنار برود تا مردم خود عدالت را در جامعه برقرار کنند.
با احترام،
محسن حکیمی
8 دی 1395

و ما به این نوشته درست و دقیق اما نا تمام آقای محسن حکیمی باید اضافه کنیم که چون دولت، دولت طبقاتی و این دولت سرمایه داری است اولا" دولت خود به خود و با روی خوش کنار نمی رود و حتی اگر کنار هم برود باز هم تا زمانی که طبقه سرمایه داری حاکم است باز دولت مخصوص خودش را می سازد مانند بعد از انقلاب 57 که پس از کنار رفتن دولت سلطنتی، دولت اسلامی جای ان را گرفت و وظایف آن را به عنوان دولت طبقه سرمایه داری ادامه داد تا اینکه جامعه ایران را به اینجا رساند بنا براین برای نجات باید کل حاکمیت سرمایه داری کنار برود و این نیز با روی خوش و بدون مبارزه قهر امیز ممکن نخواهد شد، بنا براین مجموع حکومت سرمایه داری  با هر اشکال مختلفش باید از طریق یک انقلاب کارگری سرنگون شود و این کار نیز با وضعیت کنونی جامعه که طبقه کارگر دچار پراکندگی و تفرقه و بدون تشکل و سازمان یافتگی است ممکن نخواهد شد در نتیجه طبقه کارگر باید از طریق فعالیت نیروهای انقلابی ، فعالین کارگری ، تشکل های مستقل کارگری و کمونیست ها باید با ایجاد تشکل های بیشتر ، سراسری کردن انها و ایجاد هسته ها و کمیته های انقلابی مخفی در محل کار و محل زندگی و حزب انقلابی طبقه کارگر ، تفرقه و پراکندگی طبقه کارگر را از بین برده و همبستگی طبقاتی کارگری را ایجاد کرده و طبقه کارگر را از طبقه در خود به طبقه برای خود تبدیل نمایند تنها در این صورت است می توان سرمایه داری و دولت آن را ساقط کرده و جامعه را نجات داد تنها از این طریق است که می توان  از هر گونه فلاکت و معضل های اجتماعی و مشخصا" از حاشیه نشینی و نوع دهشتناک آن یعنی کارتون خوابی و گور خوابی  خلاص شد.
جهت روشنتر شدن بخش کوچکی از واقعیات حاصل جمهوری اسلام تنها در رابطه با حاشیه نشینی بهتر است بدانیم در زمان سلطنت که ایران 35 میلیون  جعمیت داشت طبق آمار های دولت ان زمان بیش از 3 میلیون حاشیه نشین وجود داشت که نسبت به جمعیت آن زمان 10 در صد بود  و اکنون که جمعیت ایران به 80 میلیون رسیده است و حاشیه نشینها طبق آمار های دولت اسلامی حدود 12 میلیون نفر است که نسبت به جمعیت فعلی 15 در صد می باشد ، و این آمار نشان می دهد که حاشیه نشینی در حکومت اسلامی نسبت به ماقبل خود 50 در صد افزایش دارد.

کمیته حمایت از شاهرخ زمانی

9/10/1395

۱۳۹۵ دی ۷, سه‌شنبه

بیایید از فرزندانمان آرش صادقی ،مرتضی مرادپور ،سعید شیرزاد

کارگر زندانی ، زندانی سیاسی آزاد باید گردد.

زندگی ما زمانی به پایان می رسد که در برابر ظلم وبی عدالتی سکوت کنیم.

کارگرن،معلمان،پرستاران،بازنشتگان و رفقا ،

بیایید از فرزندانمان آرش صادقی ،مرتضی مرادپور ،سعید شیرزاد و دیگر زندانیانی که در دفاع از حقوق حقه خود فریاد خاموش برآورده اند و در اعتصاب غذا  بسر میبرند، یک صف وهم  صدا شویم و یادمان باشد که وظیفه ما به عنوان پدر،مادر،برادر،خواهر،دوست و رفیق این است که برای ازادی این عزیزان از هیچ کوششی دریغ نکنیم و با هر انچه که در توانمان است به دفاع از فرزندان خود برخواسته و برای نجات جان این عزیزان مبارزه کنیم، همچنین به دفاع از جان و آزادی بهنام ابراهیم زاده که در داخل زندان به بند متادون برای اذیت و آزار بیشتر تبعید شده است، بر خیزیم.

هرگز از مرگ نهراسیدم
اگر چه دستانش از ابتذال شکننده تر بود
هراس من همه باری
از مردن در سرزمینی است
که مزد گورکن ازآزادی ادمی افزون باشد.


کمیته حمایت از شاهرخ زمانی


6 دی ماه 1395

خبری اضطراری در مورد وضعیت بهنام ابراهیم زاده

بهنام ابراهیم زاده را وسیعا حمایت کنیم. این خبر را در همه جا انتشار دهیم.


در روزهای اخیر به دلیل آنکه معاون داخلی زندان رجائی شهر کرج، بخاطر اخبار پخش شده در فضای مجازی مبنی بر اینکه برخی پرسنل زندان رجائی شهر در وارد کردن مواد مخدر و روان گردان شیشه به داخل زندان دست دارند، بهنام را احضار و او را تهدید میکنند که اگر نسبت به تکذیب این اخبار سریعا اقدام ننماید، بلایی به سر اوخواهند آورد که دیگر نام خودش را نیز به یاد نیاورد، بهنام اظهار بی اطلاعی کرده و حاضر به قبول این کار نمیشود. این زندانبان وحشی بهنام را به سوئیت شماره ۳۵ بند ۱۰ زندان رجائی شهر انتقال میدهد، یعنی همان اتاقی که وقتی زندانیانی که مرتکب قتل شده اند، قبل از اجرای حکم قصاص و در شب آخر عمرشان به این محل انتقال داده میشوند، که البته بسیار دیده شده است که چنین زندانیانی در آخرین لحظات عمرشان، به دلیل آنکه اجرای حکم قصاصشان به تاخیر بیافتد، مبادرت به ارتکاب قتلی جدید میشوند!!
و حتی پس از آنکه این زندانی سیاسی را اینچنین به چنین جای خطرناکی منتقل مینمایند، به هنگام اخذ آمار صبح گاهی سوئیت ۳۵ در مورخ ۷ دیماه ۱۳۹۵ افسر نگهبانی به نام ترابیان اقدام به تحریک زندانیان مرتکب قتل که خطرناک تلقی میشوند نموده و با جملاتی نظیر اینکه "شماها خاک خورده های این زندان هستید و به این شخص (بهنام) اجازه عرض اندام ندهید و او را کتک بزنید و مطمئن باشید که من پشت شما خواهم بود تا زیر سوال نروید" ، اما وقتی که امتناع کردن آنها را در این خصوص میبیند، وحشیانه شروع به فحاشی نسبت به شخص بهنام ابراهیم زاده و خانواده اش مینماید .
پس از گذشت ساعاتی، افسر نگهبانی اندرزگاه مجددا با احضار زندانیانی که " شرور و قاتل آن سوئیت " محسوب میشوند، نظیر حمید و بهنام بخشایش (دو زندانی برادر که مرتکب قتل هایی هم در خارج از زندان و هم در داخل زندان شده اند) را احضار و به آنها اعلام میکند که اگر نسبت به ضرب و شتم و حتی کشتن بهنام ابراهیم زاده اقدام کنند، نه تنها که آنها را در گزارش ماموران زندان، بعنوان ضاربین بهنام ابراهیم زاده معرفی نخواهد کرد، بلکه گزارش قتل این زندانی را طوری تنظیم خواهد کرد که گوئی او خودزنی کرده است.
این خبر به روشنی وضعیت اضطراری بهنام ابراهیم زاده و وضع زندانها را نشان میدهد. درخواست ما اینست که وسیعا خبر رسانی کنید. این خبر را به همه جا توییت کنید. خانواده بهنام را مورد گرمترین حمایت قرار دهید.
بهنام ابراهیم زاده یک فعال دفاع از حقوق کارگر، حقوق کودک و حقوق انسانهاست. او بخاطر مبارزاتش و با اتهاماتی امنیتی در زندان است. بهنام باید فورا آزاد شود. احکام صادر شده برای او باید فورا لغو شود. بهنام باید تحت درمان بیماریهایش قرار گیرد. این خبر هشدار دهنده است. از بهنام به هر شکل که میتوانید و با کارزاری گسترده حمایت و پشتیبانی کنید.
ما ضمن حمایت و دفاع از آزادی بهنام ابراهیم زاده و همه زندانیان سیاسی از تمامی سازمانها ، نهاد ها و احزاب می خواهیم به هر شکل ممکن دست به اعتراض بزنند و اعتراضات خود را تا عقب نشینی ماموران جمهور اسلامی جنایت کار ادامه بدهند.

کمیته حمایت از شاهرخ زمانی

٧دی ٩٥

۱۳۹۵ دی ۶, دوشنبه

گفتگو محمد با ناصر در باره سازماندهی برای تعیین دستمزد 96

این گفتگو در دوقسمت انجام شده است در رابطه با اوضاع و شرایط موجود در سطح ایران ، منطقه خاور میانه و جهان و تاثیرات آن در وضعیت سازمان یابی طبقه کارگر و مطالبات آن بخصوص دستمزد ها بوده و در این رابطه امکان طرح موضوع سازماندهی برای تعیین دستمزد برای سال 1396 و استفاده از این موضوع برای همبستگی طبقاتی کارگران و وظایف نیروهای انقلابی ، فعالین کارگری ، تشکل های مستقل و کمونیست ها صحبت شده است


قسمت اول گفتگو محمد با ناصر در باره سازماندهی برای تعیین دستمزد 96



قسمت دوم گفتگو محمد با ناصر در باره سازماندهی برای تعیین دستمزد 96

" سرخ" شعری از رفیق زهره مهر جو با دکلمه رفیق هاشم و تهیه و تکثیر از کمیته حمایت از شاهرخ زمانی

۱۳۹۵ دی ۳, جمعه

بحث و تبادل نظر پالتالکی با موضوع " سازماندهی برای تعیین دستمزد"


نقد ها و پیشنهاد های خود را در رابطه با " سازماندهی برای تعیین دستمزد" ارسال کنید

فراخوان :

نقد ها و پیشنهاد های خود را در رابطه با
" سازماندهی برای تعیین دستمزد"
ارسال کنید

در اطلاعیه جمع قدم اول تحت عنوان پیش بسوی " سازماندهی برای تعین دستمزد" مورخه 2/10/1395 از تمامی نیروهای انقلابی و کارگری داخل و بیرون خواسته شده است، از امکانات قابل دسترس در فعالیت های آتی خود تا پایان 1395 موضوع دستمزد را بعنوان مطالبه محوری طبقه کارگر در مقطع کنونی قرار داده و از تمامی نیرو و امکانات جهت طرح موضوع و اقدامات عملی در راستای دست یابی به سطح بالاتری ازسازماندهی و مطالبات، برنامه ریزی و سازماندهی نمایند.
 با توجه به چنین در خواستی بخشی از شماره 10 نشریه تدارک حزب انقلابی را به طرح موضوع فوق " سازماندهی برای تعیین دستمزد" اختصاص خواهیم داد. و با توجه به اینکه شماره ده نشریه تدارک حزب انقلابی در تاریخ هفتم بهمن 1395 منتشر خواهد شد، بدین وسیله از تمامی فعالین کارگری و انقلابی ، سازمانها و احزاب و محافل داخلی و بیرونی در خواست دخالت گسترده در موضوع را داریم و تقاضا می کنیم، در راستای موضوع " سازماندهی برای تعیین دستمزد" 1396 نظرات ، پیشنهادات و نقد های خود را تا تاریخ 30 دی ماه 1395 جهت درج در شماره ده نشریه فوق به آدرس های com.gmail@1393pishnahad و com.gmail@2014pishnahad  ارسال نمایند .
لازم به توضیح است که ما در جمع قدم اول طبق آیین نامه اجرایی این جمع، متعهد به چاپ و نشر کلیه نظرات ، پیشنهادات و نقد های رسیده بی کم و کاست هستیم،و طبق مصوبات در رابطه با موضوع محوری نشریه شماره ده اگر حجم مطالب دریافتی بیش از ظرفیت شماره ده باشد، آنها را در قالب ضمیمه شماره ده همزمان منتشر خواهیم کرد.
ما دخالت سریع و هر چه بیشتر در جهت ممکن شدن تصمیم فوق، را به دلیل محدودیت زمانی لازم دانسته و آن را در جهت گسترش طرح موضوع دستمزد و ارتقاء آن به سطح بحث روز و ضروری طبقه کارگر لازم می دانیم.بنابراین از تمامی موافقان و مخالفان موضوع "سازماندهی برای تعیین دستمزد" می خواهیم هر چه بیشتر دخالت کرده موافقت و تایید یا مخالفت و نقد سازنده خود را جهت یافتن راه کارهای بهتر برای برنامه ریزی و سازماندهی مبارزات کارگران و انقلابیون ارایه کنند.بدون شک هر چه دخالت ها و شرکت در بحث و گفتگو ها بیشتر باشد، امکان یافتن راههای بهتر و برنامه ریزی اعتراضات عملی بیشتر و با سازماندهی دقیق تر ممکن خواهد شد، و بدنیال آن نتیجه و حاصل بیشتری نسیب طبقه کارگر و انقلابیون در جهت هدایت به سمت و مسیر انقلابی خواهد بود.
ما ضمن اینکه صمیمانه دستان شما دوستان و رفقا را در داخل و بیرون می فشاریم، در همین حال انتظار داریم نظرات ، پیشنهادات و نقد های خود در رابطه با موضوع دستمزد برای سال 1396 را قبل از تاریخ 30 دی ماه 1395 ارسال نماید ، البته فراموش نکنید، اگر مطالبی در رابطه با موضوعات دیگری نیز ارسال کنید، ضمن تشکر و قدر دانی آنها را نیز منتشر خواهیم کرد.

پیش بسوی "سازماندهی برای تعیین دستمزد"
پیش بسوی همکاری های مشترک عملی در نقاط مشترک
پیش بسوی ایجاد فدراسیون سراسری کارگری
پیش بسوی ایجاد حزب انقلابی طبقه کارگر

جمع قدم اول
28 /9/1395 


اطلاعیه دستمزد 1396


پیش بسوی " سازماندهی برای تعیین دستمزد"

نظام سرمایه داری از طریق انواع ابزارهای خود مانند نهاد های اجتماعی و حکومتی( دولت ، مجلس و قوه قضائیه ، نهادهای نظامی و انتظامی مانند سپاه و ارتش و بسیج ، حراست ها و وزارت اطلاعات وتشکل های کارفرمایی ، تشکل های دست ساز کارگری توسط دولت و کارفرمایان، روزنامه ها و تلویزیون ، احزاب وبنیاد ها و ادرات و سازمانها و ... )هر روز بیشتر از قبل به هستی و زندگی طبقه کارگر و هم پیمانانش حمله می کند ، دستمزد یکی از پایه ای ترین مقوله های جهت اعمال و پیش برد استثمار هر چه بیشتر کارگران است، که سرمایه داری با در دست داشتن همه گونه امکانات تعیین و دخالت همه جانبه در آن، جهت پیش برد منافع  نظام سرمایه داری(کارفرمایان) با استفاده از نهاد های ذکر شده ، ازاین مقوله به هر شکلی که صلاح می داند علیه طبقه کارگر استفاده می کند.
می دانیم تا نظام سرمایه داری  از بیخ و بن بر انداخته نشود وتا گارگران با دست خود نظام سوسیالستی برقرار نکنند، استثمار کارگران ، نظام مزدوری و مالکیت خصوصی بعنوان پایه های اصلی نظام استثمار انسان از انسان که عامل اصلی فقر و فلاکت و همه مشکلات امروزی ما کارگران و زحمتکشان است، همچنان ادامه خواهد یافت. در عین حال وظیفه خود بعنوان کارگران پیشرو ، فعالین ،کمونیست ها و انقلابیون، می دانیم که در حین داشتن چشم انداز بیان شده ( بر قراری سوسیالیسم) بعنوان هدف، از وافعیت جاری مبارزه طبقا تی حرکت کنیم ،  از این جهت ما وظیفه داریم همراه و دوشا دوش هم طبقه ای های خود (کارگران و پیشروان انقلابی) در مبارزات جاری طبقاتی شرکت کنیم، و تنها از این طریق است که  می توانیم ثابت کنیم واقعا" بخشی از طبقه کارگر هستیم و تودها در عمل و قدم به قدم به درستی خط مشی ما ( کمونیست ها) پی می برند و برای تحقق نجات خود و کل بشریت در شکل همبستگی طبقاتی کارگران مبارزه خواهیم کرد.
 ، با توجه به اینکه اکنون بستر و زمینه مساعدی برای سازماندهی مبارزات و کسب مطالبات وجود دارد ، اما وجود پراکندگی و تفرقه میان نیروها و فعالین کارگری و عدم وجود تشکل های محل کار و تشکل  سراسری و عدم ارتباط ارگانیک میان کارگران و تشکیلات های انقلابی و تشکل های کارگری و فعالین، اعتراضات و تلاش های مداوم و پر تعداد کارگران و زحمتکشان نتیجه و حاصل مورد نیاز را به بار نمی آورند.
در این راستار جمع قدم اول با توجه به تجربه سال گذشته به عنوان یک گام مثبت که با محوری شدن در خواست تعیین دستمزد برای سال 95 که تعدادی از تشکل ها و فعالین مستقل کارگری توانستند، ارتباط اولیه را باهم شروع کنند ( و البته موانع درونی را نیز تجربه کردیم که فعالین و تشکل های مستقل امسال باید از آنها آگاهانه اجتناب کنند.) و نشان دادند، که موارد بسیاری در میان مطالبات کارگران و زحمتکشان وجود دارند، که می توان از آنها بعنوان محور مرکزی جهت پیش برد همکاری های مشترک و حرکت بسوی همبستگی طبقاتی استفاده کرد ، بنا به تجربه سال قبل و با توجه به نزدیکی پایان سال 1395 که رسیدن فصل تعین دستمزد است ، ما به تمامی تشکل ها و فعالین مستقل و تشکیلات های انقلابی پیشنهاد می کنیم، هر کدام فراخور توان خود و در صورت امکان ارتقاء توانایی از طریق اتحاد عمل های مختلف از این موقعیت پیش رو برای طرح هرچه گسترده تر موضوع تعیین دستمزد به عنوان وسیله ی جهت مبارزه با تفرقه و پراکندگی و پیش برد مبارزات متحدانه در جهت همبستگی بیشتر میان نیروها و فعالین کارگری و انقلابی اقدام عملی نمایند.
بنظر ما شرایط موجود و موضوع تعیین دستمزد برای سال 1396 می تواند شعار محوری جهت مقابله با حملات سرمایه داری و راه خروج از پراکندگی و تفرقه و در همین حال دست یابی به امکان گسترش اتحاد و همبستگی طبقاتی میان تشکل ها و فعالین کارگری و انقلابی باشد.در این راستا هر کدام از تشکل ها و سازمانها و احزاب ومحافل و فعالین کارگری و انقلابی می توانند در محدوده زمانی و مکانی قابل دسترس خود با رویکرد مورد قبول خویش اقدام سازمان یافته به طرح موضوع کرده و روند و پروسه فوق را به سمت و سوی استفاده از نقاط مشترک جهت فعالیت عملی مشترک هدایت نمایند. در شرایط موجود امروز تعیین دستمزد برای 1396 یکی از مطالبات مشترک میان کارگران است،از این زاویه پتاسیل آن را دارد که تشکل ها و توده کارگری و زحمتکشان بسیاری را حول محور خود گرد آورد.تنها نیاز ضروری ما در این رابطه استفاده از موقعیت و شرایط موجود به شکل آگاهانه و نقشه مند است ، لازم است همه ما ( فعالین ، تشکل ها ، تشکیلات ها و کارگران پیشرو و انقلابی) هم در طرح گسترده موضوع بعنوان مطالبه مشترک و یکی از محور های همبستگی طبقاتی و هم در اجرایی کردن اعتراضات مشترک و گسترده با برنامه ریزی و سازماندهی با نگاه طبقاتی جهت طرح سازماندهی برای تعیین دستمزد 1396  وظایفی را به عهده گرفته و از هم اکنون اقدامات لازم را شروع  کنیم.
به رفقا و دوستان فعال و انقلابی ( فعال در تشکل های مستقل موجود، محافل و کمونیست های متشکل،نیروهای فعال در احزاب و سازمانها) پیشنهاد می کنیم، با ترتیب دادن جلسات مقدماتی جهت برنامه ریزی و سازماندهی لازم برای طرح موضوع، برنامه ریزی برای تاثیر گذاری در تعیین دستمزد را در دستور فعالیت خود قرار بدهید.شما رفقا می توانید با جلسات ، کنفرانس ها ، سمینار ها ، جلسات کوچکتر ، گفتگوهای رسمی و دوستانه، و به هرشکلی که ممکن می دانید، اقدام به برنامه ریزی های بهتر ، مشخص و جهت دار برای کسب همبستگی طبقاتی بیشتر، نوشتن فراخوانها و بیانیه های مشترک و برنامه ریزی برای اقدامات عملی مشترک نمایید، بدون شک همگرایی هر چه بیشتر در مشترکات باشد به همان میزان می توان تاثیر بیشتری در رشد سطوح دستمزد ها گذاشت ، از این جهت تا حدودی میزان افزایش دستمزد ها برای سال 1396 بستگی بسیاری به میزان فعالیت سازمان یافته ی اقدامات مشترک تشکل ها و نیروهای مستقل جنبش کارگری و انقلابی در داخل دارد.
همچنین از تمامی نیروهای فعال و انقلابی بیرون از ایران در جهت پشتیبانی فکری و عملی در طرح مسئله  مبارزه سازمان یافته برای تعیین دستمزد سال 1396 که از مطالبات مشخص و مشترکی برای همه کارگران و زحمتکشان است، از جهات مختلف به طرح گسترده موضوع بپردازند، بخشی از اقدامات عملی رفقای انقلابی بیرون از ایران می تواند، به شکل برنامه ریزی شود که طرح موضوع تعیین دستمزد را برای ارتقاع سطح آن با استفاده از رادیوها، تلویزیون ها،نشریات و مقاله ها، سمینارها ، کنفرانس ها و میزگرد های مشترک یا خصوصی و مصاحبه ها و مناظره ها با گستردگی هر چه بیشتر و با در نظر گرفتن زمان بندی مشخص هر چه بیشتر و سازمان یافته  اقدام کرده دستمزد ها را از زوایای گوناگون به موضوع بحث همه ای کارگران و انقلابیون تبدیل نمایند.در برنامه ها و در مراحلی از کار اگر موضوع به حد لازم مطرح شده باشد، می توان اقدام به برگزاری تجمعاتی در مقابل سفارتخانه های جمهوری اسلامی نموده و فقر و فلاکتی که سرمایه داری از طریق تحمیل دستمزدهای چهار بار زیر خط فرق بر علیه کارگران و مزدبگیران تحمیل کرده و در همان حال دزدی ها و اختلاس های هزاران میلیاردی را از محل ثروت های عمومی بر قرار نموده اند، که فقر را صد چندان کرده است، و همچنین هم دستی تشکل های دست ساز جمهوری اسلامی را که در نمایش تعیین دستمزد ها حقوق کارگران را دو دستی تقدیم سرمایه داران می کنند، در مقابل کارگران و جهانیان بیشتر افشا کرد.
طرح گسترده موضوع تعیین دستمزد برای سال 1396 با تلاش گسترده همه نیروها به دلیل اینکه مطالبه مشترک همه کارگران و مزدبگیران است، می تواند، به شعار محوری و مرکزی مبارزات سه ماهه آینده با دیدگاههای گوناگون تبدیل شود، که اگر چنین اتفاقی رخ بدهد، ضمن اینکه سطح بالاتری از مبارزه شروع خواهد شد ، جنبش انقلابی و جنبش کارگری چندین گام نیز به جلو بر خواهد داشت ، در این راستا میان تشکل های مستقل و فعالین کارگری و انقلابی و احزاب و سازمانهای مختلف اشتراکات بسیاری وجود دارد، که این اشترکات می توانند، راه گشای همبستگی طبقاتی بیشتری باشند ، اگر خود را انقلابی و نسبت به مبارزات طبقه کارگر و زحمتکشان متعهد می دانیم، موضوع سازماندهی برای تعیین دستمزد می تواند محور کاملا" مشترک فعالیت عملی بوده و ما را یک گام به همبستگی طبقاتی نزدیک کند. جهت همبستگی بیشتر میان نیروها و فعالین کارگری و انقلابی در دفاع از مبارزه برای بالا بردن مزدها که درحد چهار برابر زیر خط فقر هستند، اقدام عملی نماییم.

پیش بسوی "سازماندهی برای تعیین دستمزد"
پیش بسوی همکاری های مشترک عملی در نقاط مشترک
پیش بسوی ایجاد فدراسیون سراسری کارگری

جمع قدم اول
2 /10/1395  

۱۳۹۵ آذر ۳۰, سه‌شنبه

خانواده مرتضی مرادپور و همراهان آزاد باید گردند.

خانواده و جمعی از فعالان مدنی تبریز  روز دوشنبه 9/29 توسط نیروی انتظامی از مقابل دادگستری تبریز دستگیر و تحویل اطلاعات انتظامی  شدند. آنها در اعتصاب غذا بسر می بردند .
ما ضمن  محکوم کردن دستگیری خانواده مرتضی مرادپور و همراهانش ، خواهان ازادی فوری تجمع کنندگان هستیم .   تجمع و اعتراض حق مسلم همه  شهروندان است .  سرکوب وحشیانه شهروندان فقط جهت تداوم دزدی ، غارت و چپاول جامعه است .
زندانی ظلم ستیز آزاد باید گردند. دانشجو ،معلم،کارگر اتحاد  اتحاد

کمیته پیگیری ایجاد تشکل های کارگری ایران
29 آذر 1395


دقایقی پیش فردین مرادپور طی تماسی که از بازداشتگاه صائب تبریز با مادر خود بر قرار می کند،اعلام می دارد که برای کلیه بازداشت شدگان قرار وثیقه تعیین شده است و قرار است که تا دقایقی دیگر دستگیر شدگان به دادسرای تبریز منتقل شوند.

۱۳۹۵ آذر ۲۹, دوشنبه

در رابطه با نتایج نشست چهارم نیروهای چپ و کمونیست

چهار سال پیش تعدادی از سازمانها و احزاب و محافل،کار بزرگی را شروع کردند،و البته کاری را که بسیار سخت بود و هست،بخاطر دارم که بسیار خوشحال شدم،حتی مطلبی در جهت حمایت و ارایه پیشنهاد نوشتم که هم اکنون مطلب فوق در آدرس زیر موجود است و البته در انتهای همین مطلب حاضر می توانید ان را بخوانید.
من در نوشته خود به رفقا پیشنهاد داده بود که پلاتفرمی تهیه کنند و به مباحثات بپردازند و اختلافاتشان را برسمیت بشناسند،اما تا رسیدن به این موضوع جهار سال طول کشید،در نشست چهارم موضوع مباحث ایدو لوژیک را در دستور کارخود قرار دادند،و پلاتفرمی هم تهیه کردند هنوز هم راه زیادی در پیش است،هر چند ممکن است این نوشته نشان بدهد که امیدواری چهار سال پیش را امروز ندارم،کمتر شدن امید واری دلایل بسیاری دارد اما دو دلیل عمده است،که اینجا بیان خواهم کرد،شاید بیان انها باعث شود رفقا بر طرف نمایند.آن دو عبارتند از :
1-     دو فرمول آلترناتیو حکومتی که در گزارش نشست چهارم منتشر کردند.
2-     اعمال برخی از اعضا و مستولین تشکیلات های عضو در این نشست در تورنتو که عملا" نشان دادند گفته هایشان با اعمالشان تضاد دارد.

1-     دو فرمول آلترناتیو حکومتی که در گزارش نشست چهار منتشر کردند.
دو فرمول بیان شده چندان تفاوتی ماهوی با هم ندارند،هر دو زیبا نوشته شده اند،تنها تفاوت مهم انها اینکه اولی بسیار دلرباتر از دومی نوشته شده است.این دو فرمول آنقدر انشای شاعرانه و عاشقانه و دراماتیک دارند،که خواننده با خواندن انها وضعیت طبقه کارگر و مبارزه بکش تا زنده بمانی نبرد طبقاتی را فراموش می کند،حتی ظهور ترامپ و داعش و نبرد خونین جناح های مختلف سرمایه داری که بی وقفه دودش چشمانمان را اشک آلود می کنند را نیز فراموش می کنیم،از این لحاظ خود به خود از هر روزنه ای ابریشمین این پرده که در پشت ان سازش طبقاتی نور افشانی می کند،اگر دقت کنیم دیده می شود،این دو فرمول ویترین زیبای است که در پشت خود هیولای سرمایه داری را پنهان کرده است،یا ماسک دلفریبی است که نیاز ها و طرح های سرمایه داری در پشت ان کمین کرده اند،در واقع عبارات و جملات این دو فرمول نشان می دهند نویسندگان آنها هیچ ارتباط واقعی با مبارزه طبقاتی ندارند.این دو فرمول مشخص نمی کنند،آلترناتیو مورد نظر در کدام جامعه ساخته خواهد شد،آیا در جامعه فوق طبقات وجود دارند؟اگر ندارند چه شده اند؟و یا چگونه از بین رفته اند؟حکومتی که با این فرمول ها طراحی شده است نماینده کدام طبقه است؟آیا نماینده طبقه سرمایه داری است؟آیا نماینده خرده بورژوازی است؟آیا نماینده طبقه کارگر است؟یا نماینده همه طبقات است؟
وقتی افراد حاضر در این نشست بعد از سه روز که حاصل چهار سال است،مشخص نمی کنند حق رای عمومی،خود حکومتی،دمکراسی مشارکتی، ...و کلمات و عبارات زیبای دیگر را کدام نیرو (کدام طبقه) عملی خواهد کرد و اگر طبقات نابود شدند مشخص نمی کنند طی چه روند و پروسه نابود شدند؟و اگر هنوز طبقات وجود دارند چه چیزی باعث شده که طبقه سرمایه داری از خواست باز گشت منصرف شود؟یا چه نیروی مجبورش می کند که نتواند به  حاکمیت باز گشت کند؟آیا با وساطت نویسندگان این دو فرمول طبقات باهم مذاکره کردند و به توافق رسیدند که نبرد طبقاتی را کنار بگذارند؟ ...
عدم مشخص کردن موارد گفته شده در بالا در بهترین بر داشت تنها دو دلیل می تواند داشته باشد،یا نویسندگان در تخیلات سیر می کنند،یا اینکه به نابودی سرمایه داری به شکل خود به خودی اعتقاد دارند.معلمان تاریخی طبقه کارگر به ما یاد دادند،که به خاطر راضی نگهداشتن بقیه طبقات و توده مردم،نباید واقعیت ها را پنهان کنیم،(آنها گفته اند کمونیست ها هرگز به مردم دروغ نمی گویند،)نویسندگان دو فرمول فوق ضرورتا" باید مشخص کنند،حکومت آلترناتیو مورد نظر انها را کدام طبقه بر علیه کدام طبقه تشکیل داده و اعمال قدرت خواهد کرد؟هر گونه تصمیم بعدی به مشخص شدن این مورد بستگی دارد.در نوشتن این دو فرمول هدف راضی نگهداشتن طبقات مختلف و رعایت اصول لیبرالیسم مد نظر بوده در نتیجه ناچار شدن به جای تکیه بر واقعیات جان سخت عینی به ذهنیات،آمال و آرزوها و رویاها تکیه کنند.
بعد از خواندن این دو فرمول کمی به فکر فرو رفتم،به نظرم رسید نوجوانی هستم که در ویلای دو طبقه پدرم که در دامنه جنگل کوهستانی سرسبزی قرار دارد،و در پایین آن دره عمیق و سرسبزی که رودخانه ای هم در جریان است و آبشار بلندی هم غرش می کند،و مانند آبشار نیاگارا آبرا پودر کرده به اطراف می پاشد و در بالای آن هم، رنگین کمانی تشکیل شده است، وسط ظهر است من در بالکن مشرف به رودخانه نشستم آفتاب ملایمی می تابد،نسیم خنک همراه خود ذرات آب را آورده صورتم را نمناک می کند،فقط در چنین حالتی می شود با این فرمول ها ارتباط بر قرار کرد،اما پدر من ویلا نداشته و ندارد،هیچ کدام از کارگران ویلا ندارند،نوع دیگر آسایش و ارامش خاطر هم ندارند که بتوانند نبرد خونین طبقاتی را فراموش کرده با چنین فرمول های ارتباط بر قرار کنند.با چنین تصوراتی نمی شود مبارزه طبقاتی را پیش برد،میشود از رویا هایمان سخن بگویم،اما در نبرد طبقاتی باید واقع گرا باشیم،قرار است طبقه کارگر سرمایه داری را زمانی که هر دو طبقه به منافع طبقاتی خود آگاه هستند،سرنگون کند،و بعد از سرنگونی سرمایه داری برای نگهداری قدرت بدست امده و جلو گیری از باز گشت سرمایه داری که به منافع خود آگاهی دارد،حکومتی تشکیل بدهد،و طبق اصول و منطق نبرد طبقاتی می دانیم سرمایه داری بعد از این که قدرت را از دست داد،صد ها بار هارتر می شود،(اکنون ببینید سرمایه داری چقدر هار است،هاری کنونی ان را ضربدر صد کنید،آنوقت معلوم می شود که این دو فرمول چقدر رویایی هستند.)این را هم تاریخ به اشکال مختلف ثابت کرده است،چنین کارهای واقعی را با رویا ها و سازش طبقاتی نمی توان انجام داد.بهتر است کارگران و فعالین و انقلابیون بدانند،به این رویا پردازیها نمی شود امید وار بود.این نیروها نبرد و ستیز طبقاتی را با تعطیلات تابستانی در جزایر هاوایی اشتباه گرفتند،طبقه کارگر به شما در مقابل چنین فرمول های می گوید:"برای شما سفر خوشی را آرزو می کنیم،خوش بگذره" همان گونه که تاکنون گفته است.
2        - اعمال برخی از اعضا و مستولین تشکیلات های عضو در این نشست در تورنتو که عملا" نشان دادند گفته هایشان با اعمالشان تضاد دارد.
( آنچه در رابطه با نیروهای حاضر در تورنتو در زیر می نویسم،از این بابت نیست که چنین رویه ای فقط در تورنتو صورت می گیرد،نمونه هایش در شهر ها و کشور های دیگر نیز دیده شده است،منتها چون من در تورنتو شاهد بودم،از انها صحبت میکنم.)
با توجه به اینکه رفقای حاضر در نشست چهارم در گزارش خود بیان کردند که می خواهند مباحثی را راه انداخته و برای حصول مشترکات پیش ببرند،از این بابت هنوز می شود امید وار بود، مواردی که در زیر بیان میشود بابت این است که یک بار دیگر مشکلات گفته شوند، شاید این بار مقبول افتاده دیگر خطا های گذشته تکرار نگردند،تا بتوانیم بیشتر در نقاط مشترک همکاری کنیم،در رابطه با این مورد از نوشته رفیق هلمت احمدیان استفاده می کنم،رفیق هلمت مطلبی با عنوان "پیرامون برگزاری نشست چهارم"دارند،در مجموع خوب بوده و برخی از مسائل را روشن کرده است،آنچه رفیق هملت نوشته اند که البته در صورت اجراء شدن انها بسیار مثبت خواهند بود،اما اگر اعمال منطبق با گفتار باشند،که متاسفانه انچه طی سه سال گذشته در تورنتو از برخی نیروها دیدم هیچ کدام از اعمال منطبق با چنین نوشته ای نبودند،(این تناقض به فرد رفیق هلمت ربطی ندارد،بلکه به جمعی تشکیلات ها مربوط است،بحث من در این نوشته نقد نوشته رفیق هلمت نیست،فقط کمک گرفتن از نوشته ایشان است برای روشن شدن موضوع که اگر نیروها طبق نوشته رفیق هلمت وظایف خود را انجام بدهند،به اهداف خواهیم رسید،و اگر طبق روند و روال گذشته که 180 درجه با این نوشته زاویه داشتند،ادامه بدهند،نشست نیروهای چپ و کمونیست شکست خواهد خورد.)
نیروهای که عضو نشست فوق هستند و تعدادی از انها در تورنتو حضور دارند،تا کنون نه نتها حاضر نشدند در بحث و گفتگو های کاملا" آزاد و برابر بین نیروهای چپ شرکت کنند،بلکه برای پیش برد نظرات خود،مستقیم یا به حمایت از بقیه اقدام به حذف گرایی،بایکوت، سانسور با نام جدیدش(بازنگری) و تخریب بقیه کرده اند.
 رفیق هلمت در انتهای نوشته خود گفته اند:"این پلاتفرم و بیانیه که در هم تنیده شده اند، هنگامی می تواند از یک سند صرف فراتر رود،که به پرچم مبارزاتی تبدیل شود و این امر جز با دخالت گری و فعالیت میدانی و عمل جمعی همه نیروها ممکن نیست.ما در آغاز این کار دشوار هستیم ولی به حقانیت و لزوم آن باور کامل داریم"
پس از تصمیمات نشست چهارم نیروها،تشکیلات های عضو و بخصوص تشکیلات مطبوع رفیق هلمت باید ثابت کنند،که نیروهایشان حداقل در تورنتو روال قبلی خود را تغییر خواهند داد،در آن صورت می شود قبول کرد که واقعا" می خواهند پلاتفرم فوق را با دخالت گری و فعالیت میدانی و عمل جمعی همه نیروها به پرچم مبارزاتی تبدیل کنند،و زمانی می توان قبول کرد که رفقا در تشکیلات خود واقعا" به حقانیت و لزوم آن باور کامل دارند، را عملا" ثابت کنند.که حذف گرایی ها،بایکوت و تخریب گرایی های گذشته را تکرا نکنند و از این پس تغییر رویه بدهند.تا کنون بسیاری از این نیروها حاضر در تورنتو پرچمی که بر افراشته بودند،(و با اسناد واقعی می توان اثبات کرد)پرچم حذف گرایی،سانسور و تخریب و بایکوت بود،حال باید دید از این پس چه می کنند.
بیش از سه سال است ما میگوییم رفقا بیاید در نقاط مشترک همکاری عملی مشترک انجام بدهیم و در نقاط اختلاف به بحث و گفتگو بپردازیم،اما تا کنون جوابی که ما گرفتیم،حذف، بایکوت،سانسور و تخریب بود،حتی شخصا"به صورت خصوصی از طریق یکی از اعضای کمیته مرکزی یکی از نیروهای فوق بخشی از اعمال انجام شده اعضای آن نیرو در تورنتو را کتبا"برای کمیته مرکزی همان نیرو ارسال کردم،و از او خواهش کردم،در کمیته خودشان بیان کند،که با این اعمال اعتبار انها بیش از پیش در تورنتو زیر سوال می رود،ولی نتیجه ای نداد،به نظرم نیروهای عضو این نشست قبل از دعوت به همکاری بهتر است،دوباره اعتماد سازی کنند،تا گذشته خود را جبران نمایند.شاید رفقای بخواهند بدانند چگونه اعتبار یک تشکیلات زیر سوال می رود،جواب اکنون حی و حاضر است،طی 20 سال اخیر تشکیلات ها سرمست بودند به اطرافیان خود و حتی به اعضای خود توجه نکردند،در گذشته هر کدام می توانستند از 50 تا 100 نفر را بسیج کنند،اما اکنون قویترینشان 5 نفر می تواند بسیج کند،و حال به این نتیجه رسیده اند که باید با جمعی تشکیلات ها اقدام به اجرای تصمیمات کنند،نتایج حذف گرایی ها به جای رسیده است که برای یک اعتراض،6 تشکیلات فراخوان می دهند،18 نفر جمع می کنند،باز هم تجربه نمی شود علیه برخی از همان 18 نفر هم خراب کاری می کنند،آیا تصمیمات بزرگ را می توان با چنین جمعی تشکیلات ها عملی کرد؟و اکنون وقتی فراخوان به همکاری در بولتن می دهند،از جمله من به روند اعمال سه سال گذشته را که با خود من داشتن توجه می کنم،و به این فراخوان با شک و تردید نگاه می کنم،این شک و تردید را اعمال رفقای جاضر در تورنتو در من ایجاد کردند،زیر سوال رفت اعتبار یعنی همین،کسی که در بدر دنبال همرزم می گردد،به فراخوان همکاری باشک و تردید نگاه می کند و یا بسیج نیرو از 50 تا 100 نفر اکنون به 5 نفر تقلیل یافته است،به این جهت است که باید اول اعتماد سازی کنند،در غیر این صورت آب در هاونگ کوبیدن است. رفقا اگر من هدف والا و آگاهی نسبت به هدف خود نداشتم و اگر سمج نبودم در مقابل حذف گرای،سانسور و تخریب که طی دو سال گذشته علیه من در تورنتو شده است،تا کنون چندین بار خانه نشین و پاسیو می شدم،اما خودم را برای چنین روزهای اماده کرده بودم،ولی به جرائت می توانم بگویم در مقابل اعمال گفته شده صدها نفر از مبارزه و تشکیلات ها بریده و پاسیو شدند.در این رابطه نیروها باید خود را نقد کند،و رویه خود را تغییر بدهند.(در این بحث خودم را بعنوان نمونه مثال اوردم،بسیاری از اعضا و نیروهای اطراف تشکیلات های فوق گرفتار حذف،بایکوت،سانسور و تخریب شدند.)
اگر رفیق هلمت بخواهد،می توانم،برای اثبات گفته های خود اسنادی ارایه بدهم.شاید بشود اشتباهات را جبران کرد.
مطلبی که در تاریخ 17 / 4/ 1391 در رابطه با نشست نیروهای چپ و کمونیست نوشته بودم در زیر می اورم تا موضوع بهتر قابل لمس باشد.
محمد اشرفی
7/ 9/ 1395
هم گرایی چپ ها روی حداقل ها
پس از سالها احساس ضرورت بالاخره در روزهای ۲ الی ۴/۴/۱۳۹۱ تعدادی از احزاب و سازمانهای مختلف چپ به خود قبولاندند که جهت پیدا کردن راه حل های مورد نیاز برای خروج جنبش کمونیستی از بن بست باید یه یکدیگر روی آورند،به خود قبولاندند که کارزار امروزی در مقابل  سرمایه داری و عوامل آن از عهده هیچ کدام به تنهایی بر نمیآید.
عینا”و تلویحا”به خود قبولاندندکه موجودیت خودشان به صورت پراکنده نه تنها سودی برای جنبش کمونیستی و کارگری  ندارد،بلکه خود مانع رشد و گسترش این دو جنبش شده اند.
خروج این ۲۵ تشکیلات و نهاد از توهم خود محور بینی بسیار مثبت است،هر چند هنوز تعدادی دیگر تشکیلات در طیف چپ وجود دارند،که همچنان در دریای توهم خود غوطه ورند،اما به نظر می رسد،جرقه فروریزی این توهم در طیف چپ زده شده است،اگر دست اندرکاران امروزی این نشست با موضوع علمی برخورد کنند،به زودی شاهد فروریزی کامل توهم در کلیت طیف چپ خواهیم بود.
یک بار دیگر میخواهم تأکید کنم،حرکت های اعتراضی و اعتصابات خود به خودی کارگران طی حدود ده سال گذشته،مبارزات دامنه دار سندیکای شرکت واحد،سندیکای هفت تپه،کارگران پتروشیمی ها،نساجی ها،لاستیک سازی ها و غیره و به خصوص جنبش اعتراضی ۱۳۸۸بدون شک نشان داد که هیچ کدام از احزاب و سازمانهای موجود آن چیزی که طبقه کارگر میخواهد نبودند،نیستند و با توجه به ساختارهای آنها پتانسیل شدن نیز در آنها نیست،مگر با برقراری ارتباط میان آنها و کنکاش برای یافتن راه حل، مانند همین نشست هر چه بیشتر و مستمر صورت بپذیرد. همچنین تذکر سه نکته بسیار مهم است.
نکته اول
ممکن است تعدادی از رفقا در اشتباه باشند و بگویند طی ۳۳ سال گذشته بارها از این نشست ها انجام شده است و به نتیجه نرسیده اند،قبول دارم بارها اتفاق افتاده و شکست خورده است،ممکن است،این دوره هم شکست بخورد،ولی به یاد داشته باشیم خروج از این بن بست،یک ضرورت است،در انجام شدن ضرورت،شکستهای زیادی ممکن است،اما نهایتا” پیروزی اجتناب ناپذیر است.حسن شرایط امروز این است که بستر و زمینه جهت بر قراری همگرایی ها تحت فشار نیاز های جنبش کارگری و کمونیستی و جوشش داخلی و بیرونی که جامعه را به سمت اعتلا می راند نیاز به نیرویی دارد که لازمه ایجاد شدن توازن قوا،در واقع مکمل و ضرورت اعتلایی انقلابی است،همچنین به دلیل رشد مبارزات طبقاتی بسیار آماده تر از گذشته است،شاید در گذشته جمع شدنها بر مبنای تشخیص درست فعالین و انقلابیون بوده است ولی زمینه همگرایی وجود نداشت،بنا براین با شکست مواجه می شد،اما اکنون با توجه به عبور از هجمه ای تحمیلی شکست کمونیسم و انواع تبلیغات ضد مبارزه طبقاتی زمینه و بستر همبستگی هر چه بیشتر خود را نشان میدهد.
تعداد شکست ها بستگی به میزان برخورد علمی با موضوع توسط بازیگران آن دارد که اگر تحلیل مشخصی از شرایط مشخصی نداشته باشند و نیازها و تواناییهای خود و دشمن را دقیقا” بررسی نکرده باشند و همچنین از توهم خودمحوری عبور نکرده باشند،پیروزی بدست نمیآید.
بارها دیده شده است یک ورزشکار ممکن است در ده مسابقه شکست بخورد و بالاخره بار یازدهم پیروز شود،این پیروزی نتیجه تجربیات و تلاش طی ده بار شکست است.همیشه شکست ها بیشتر از پیروزی است چون در مسیر انقلابی پیروزی یک بار است اما شکست میتواند دهها بار اتفاق بیافتد،راه درست برای رسیدن به یک هدف فقط و فقط یک راه میتواند باشد،اما راه های انحرافی می توانند هزاران راه باشند.یک مورچه وقتی از ارتفاعی بالا می رود ممکن است ده بار به پایین بغلطد،ولی فقط یک بار پیروز می شود که دیگر به پایین نمی غلطد.
نکته دوم
باید،تمامی وارد شدگان در درون این نشست از هم اکنون بپذیرند که شاید در طی مباحثات و مذکرات در نشست های آتی نیاز به انحلال خود در درون یک ظرف بزرگ و جدید باشد،اگر امروز همگی اصل را بر پیروزی جنبش کمونیستی بگذارند،از خودمحوری عبور کرده اند و اگر فردا نیاز به انحلال خود در درون ظرف جدید باشد، بدون مکث این کار را خواهند کرد.نمیتوانم بگویم این نیاز چه زمانی و چگونه با چه شرایطی و تحت چه نامی احساس خواهد شد،اما به جرئت میگویم،ضرورت آن اجتناب ناپذیر است،پس باید تمامی رفقا ضمن به رسمیت شناختن اختلافات کنونی و برخورد دقیق علمی و برابر دانستن یکدیگر چنین رویکردی را نیز در روند و پروسه نشست ها به عنوان یک راه حل در نظر داشته باشند.
نکته سوم 
 در این رابطه روی سخن با هواداران و بدنه تشکیلات ها است،آنها باید خود را در این روند بسیار محق و تاثیر گذار بدانند و اگر تشکیلات را به عنوان یک ابزار برای رسیدن طبقه کارگر به اهدافش میدانند، هدفشان از پیوست به تشکیلات مورد نظر خود استفاده از ابزاری برای پیروزی طبقه است،باید روند نشست ها را بادقت دنبال کنند و هر زمانی لازم دانستند،تشکیلات مورد علاقه خود را وادار به انجام وظیفه ابزاری بودن خود نمایند،اگر تشکیلات فوق زیر بار ابزار بودن نرفت و در جهت منافع طبقه حرکت نکرد،آن را تنها بگذارند.این روش تنها و بهترین راه برای حرکت کردن در مسیر اشتراکات و حذف موانع سر راه مبارزات طبقه کارگر و خروج جنبش کمونیستی از بن بست است.و صد البته پیش برد چنین روشی وظیفه انقلابی تمامی هواداران است که اگر به این وظیفه عمل نکنند،نمی توان نام آنها را انقلابی گذاشت.
باید دقت کرد،با توجه به اینکه باید افق و کلیت خروج جنبش کمونیستی از بن بست در نظر گرفته شود، اما چون فعلا” از آن کلیت بسیار زیاد  فاصله داریم،بهتر است،با دو دید کوتاه مدت و بلند مدت به نتایج این نشست ها توجه کنیم،بلند مدت را به عنوان راه حل برای افق و چشم انداز آتی و نهایی در نظر بگیریم و نتایج کوتاه مدت را به عنوان ایجاد توان و توازن جهت کسب حداقل ها مد نظر داشته باشیم.دراین صورت حتی اگر در چشم انداز و افق دور به پیروزی نرسیم،یا بسیار دیرتر برسیم،حداقل توانستیم،منافع طبقه کارگر را در مواردی حداقلی تا حدودی به دست آوریم.
حداقل ها همانهایی هستند که امروز طبقه کارگر به صورت پراکنده ولی با تمام وجود برایش تلاش میکند،یعنی حداقل های امروزی همانهایی هستند،که عرصه فعالیتهای عملی امروز را تعیین میکنند،بنابراین اگر عملا”به صورت مشترک وارد عرصه های عملی حداقل ها شویم، بدون شک به اشتراکات بیشتری دست خواهیم یافت،این اشتراکات در عمل سکوی پرتاب برای رسیدن به اصول مشترک به صورت اجتناب ناپذیری خواهند شد.چرا که مبارزه در عرصه آنچه که طبقه کارگر امروز برای رشد در آینده لازم دارد،عملکرد سازمانیافته در رابطه با حداقل ها ی امکان پذیر امروزی با دیدگاه و قبول چشم انداز و افق رشد یابنده،برنامه ریزی و سازمان یافتگی فردا است.
در واقع به دلیل پراکندگی امروزی است که دست یابی به حداقل ها نیز میسر نمیشوند،حداقل های امروزی سنگ بنای مطالبات مهم و بزرگ طبقاتی کارگران در فردا هستند.البته این دو طیف مطالبه جدایی نا پیوسته بینشان نیست،بلکه دلیل عمده پراکندگی است که نقاط اشتراک را در حداقلها قرار داده است و در همین حال هر کدام از تشکیلات ها نیز به تنهایی کارساز نیستند،بنابراین ناچارا” از حداقل ها شروع میشود.
باز تکرار میکنم حداقل های مطالباتی طبقه کارگر نقاط مشترک تمامی سازمانها،احزاب و نهادها هستند،برای رسیدن به اشتراک در حداکثرها ناچاریم از اشتراکات حداقلی شروع کنیم.
از جمله دفاع از حداقل های امروزی برای سازمانها و احزاب و خود طبقه کارگر حفظ  تمامیت زندگی از سقوط طبقه محسوب میشود که عبارتند از :
سازماندهی نیروهای کارگری و انقلابی در جهت فعالیت عملی برای جلوگیری از اخراجها،افزایش دستمزدها،مقابله با حذف خدمات عمومی،مقابله با دستگیریها و محاکمه و زندانی کردنها، کسب آزادی های مدنی و سیاسی،… مهمتر از همه تلاش بسیار زیاد جهت متشکل شدن و متشکل کردن در اشکال متنوع و گونا گون که باز بدلیل پراکندگی، همه انواع متشکل شدن مکمل یکدیگر خواهند بود،هر شکلی از متشکل شدن در حوزه خاصی مورد نیاز و ضرورت پیدا میکند،که مجموعه ی آنها در جهت سراسری شدن و تکمیل یک دیگر ضرورت بلا منازع دارند.به فراخور وجود تنوع اندیشه ها و اختلاف کیفی میزان آگاهی طبقاتی در درون طبقه و گرایشات گوناگون در درون جنبش کارگری و حنبش کمونیستی و همچنین وجود سرکوب ددمنشانه هر گونه تشکل یابی،عوامل مهمی هستند که حکم میکنند به جهت عبور از این بن بست همه اشکال تشکل یابی در کنار هم و همزمان مورد نیاز است،که باید مورد عنایت واقع شوند.مثلا”در جای از کشور سندیکا از جهت مقبولیت توده ای شکل غالب است،در جای دیگر شکل غالب کانون یا انجمن صنفی میتواند باشد،و در جای دیگر شورا ها شکل غالب به خود میگیرند. حتی در نقاطی مجموعه ای از اینها می توانند باشند،و دقیقا” در حینی که از نظر خواستگاه توده ای اشکال نامبرده هر کدام با درجاتی مورد استقبال هستند،که مجموعا” تمامی اندیشه ها و مناطق را پوشش میدهند،اما جهت امکان پذیر شدن هر کدام از آنها نوع دیگری از متشکل شدن و سازمان دادن همه امکانات در جهت وادار کردن دشمن به پذیرش تشکل یابی توده ای کارگران مورد نیاز صد در صدی است،آن سازمان یابی و سازماندهی مخفی انقلابی در قالب هسته ها و کمیته ها در محل کار و زندگی است که اگر این نوع متشکل شدن مورد عنایت واقع نشود،نمیتوانیم جمهوری اسلامی را وادار به قبول انواع دیگر تشکل های توده ای نماییم. متشکل شدن در سه شکل علنی،نیمه علنی و مخفی ضرورت اجتناب نا پذیر امروزی ما است، البته همه این اشکال ابزاری هستند تا طبقه کارگر بتواند به اهدافش برسد.با توجه به موارد بیان شده همه تشکیلات های طرف مذاکره باید به پذیرند که پافشاری برای قبولاندن نوع تشکل یابی مورد نظر خود به بقیه،به عنوان شکل غالب ادامه و دامن زدن به پراکندگی بیشتر است.
 مورد دیگر که نیاز به دقت دارد،این است که سازمان سیاسی کارگران در به کاربردن تاکتیک ها، باید چنان انعطاف پذیر باشد که انرژی  و پتانسیل لازم در جهت سازماندهی همزمان تمامی اشکال نامبرده تشکل یابی را با خود داشته باشد،فقط یک همچنین سازمان سیاسی میتواند، در شرایط کنونی ایران سازمان سیاسی طبقه کارگر باشد.توانایی دیگری که سازمان سیاسی طبقه کارگر باید داشته باشد،این است،که بتواند کار کردن در میان توده ها،حتی در درون تشکل های تحت سلطه دشمن را نیز سازماندهی نماید،یعنی هر جایی که کارگران حضور دارند باید به صورت تشکیلاتی وارد شده،فعالیت انقلابی (ترویج، تبلیغ و سازماندهی) را پیش ببرد.
رفقای شرکت کننده در نشست ۲تا ۴تیر ماه فعلا” خواست ما از شما دو مورد زیر است.
۱-  در پایان نشست باید یک پلاتفرمی ولو بسیار کوچک و جزی بدست بیاید تا آن دست مایه و پیش زمینه ای برای ادامه روند و دلیلی جهت بر قراری نشست های بعدی باشد،همچنین همین دست مایه اولیه باید در نشست های بعدی قوی تر و قویتر شود.
۲-  مشخص کردن تاریخ دقیقی برای ادامه نشست ها یا حداقل نشست بعدی.
در این صورت می توانید روی بسیاری از رفقا در داخل و بیرون حساب باز کنید،فکر میکنم در حرکت امروز اگر زمینه ادامه و رشد روند در آن با دقت در نظر گرفته شده باشد،باید از آن با تمام وجود حمایت کرد.
به امید چنان روزی - ۱۷/۴/۱۳۹۱

محمد اشرفی