شاهرخ زمانی از جنس آن مردانی بود که همنشینی با آنها این تصور را در انسان می آفرید که هیچ چیز یارای مقابله با آنها را ندارد، حتی مرگ. ایستادگی و روحیه مبارزاتی شاهرخ جلوه ای جاودانه به او داده بود. مردی که تنها به عدالت می اندیشید و به مبارزه. او نه تنها یک مبارز، بلکه یک همسنگر، یک همراز و یک دوست واقعی بود.
فقدان شاهرخ در چنین شرایط حساس مبارزه ضایعه ای است غیر قابل جبران. او از پیشگامان جنبش کارگری و از حامیان جدی دیگر جنبشها مخصوصا جنبشهای ملی بود. اندیشه های چند بعدی با تلرانس مثال زدنی، وی را به یکی از مهمترین نقاط اتصال جنبش کارگری با دیگر جنبشها تبدیل کرده بود. چه، او سابقه چپ در ایران را با چشمی باز نقد می کرد. دور کردن چپ از شووینسم و ارتجاع در ایران برایش اهمیت فوق العاده ای داشت و برای دموکراتیزاسیون چپ در ایران نهایت تلاشش را می کرد.
این سطرها را در حالی می نویسم که هنوز علت وفات وی به صورت رسمی مشخص نیست. اما اعلان نهایی آن هرچه باشد، مسئولیت مرگ شاهرخ با مقامات جمهوری اسلامی است. این مسئله را شاهرخ در نامه های سرگشاده اش بارها متذکر شده بود. بازداشت، شکنجه، حبس، تبعید، آزار و اذیت خانواده و محرومیت از حداقل حقوق زندانی تنها فهرست خلاصه ای است از آنچه که مسئولان قضایی و امنیتی جمهوری اسلامی در طول چند سال اخیر بر وی روا داشته اند. در تمام این سالها اعتصاب غذا تنها امکان اعتراض در برابر آن همه ظلم و بی عدالتی بود که شاهرخ چندین بار به آن دست زد. تمام این مسایل تنها به این دلیل بود که شاهرخ می خواست جمهوری اسلامی به قوانین خود در قبال حقوق کارگران پایبند باشد.
از دست دادن شاهرخ را به خانواده ی همیشه استوار وی، به تمام زندانیان سیاسی و تمام مبارزان راه عدالت و آزادی تسلیت عرض می کنم. امیدوارم راهش پر رهرو و آرمانهایش همواره جاودان باشد.
لطیف حسنی
دبیر حزب یئنی گاموح
زندان رجائی شهر- 23 شهریور 1394
لینک در سایت یئنی گاموح:
http://yenigamoh.com/index.php/all-category/2012-11-01-13-34-58/295-2015-09-14-17-51-31
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر