با کمال تاسف و در حیرت و افسوس شنیدم که خانم زرین نجاتی مادر دوست و همرزم عزیزم شاهرخ زمانی فوت کرده است ، از این خبر چنان اندوهگین شدم که چند روزی حال روز خوبی نداشتم ، و بی تاب و بشدت غمگین بودم ، دلم می خواست خودم را به شاهرخ برسانم و او را در آغوش گرفته در سوگ مادر عزیزمان اشگ بریزم ، بار ها این مادر مبارز و خستگی ناپذیر را که یک عمر در مقابل زندانها ، دادگاه ها و ادارات برای آزادی عزیزانش تلاش می گرد دیده بودم و از اینکه چنین انسان والای را می شناختم به خود می بالیدم به وجود او و شاهرخ به عنوان دوست و همرزم افتخار می کردم ، و اکنون چنین مادری را از دست داده ایم ، چگونه می توانم غمگین نباشم؟
از زندان مرکزی تبریز به دوستم شاهرخ زمانی در زندان گوهر دشت و خانواده اش تسلیت گفته و می گویم شاهرخ جان مرا به عنوان یک رفیق ، یک دوست و یک برادر که مادرمان را از دست داده ایم شریک غم و اندوه خود بدان .
محمد جراحی
زندان مرکزی تبریز
15/11/1393
از زندان مرکزی تبریز به دوستم شاهرخ زمانی در زندان گوهر دشت و خانواده اش تسلیت گفته و می گویم شاهرخ جان مرا به عنوان یک رفیق ، یک دوست و یک برادر که مادرمان را از دست داده ایم شریک غم و اندوه خود بدان .
محمد جراحی
زندان مرکزی تبریز
15/11/1393
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر