در ادامه تواب سازی و شکستن مقاومت
زندانیان مبارز توسط
اداره اطلاعات،
با افشا و فشار و اعتراضات گسترده نگذاریم شکنجه های جسمی و روحی ماموران و شکنجه
گران در شکستن آرمان مبارزان به بار نشیند.
چندیست تبعید و انتقال فعالین و مبارزین مردمی
به جاهای نامعلوم توسط سربازان گمنام چپاول گران ثروت های عمومی به بهای گرسنگی
نود درصدی مردم در سکوت رسانه ها به امر عادی تبدیل شده است، حکومت ولایت مطلقه به
مثابه حافظ و ادامه دهنده مناسبات بهره کشی و غارتگرانه انگشت شمار مافیای ثروت و
قدرت و دشمن قسم خورده 99 درصدی مردم ایران از سرکوب کوچکترین اشکال تشکل و
مبارزه گرفته تا هر گونه در خواست و
اعتراض را با استفاده از کثیفترین و منفورترین و بالاترین شیوه های خفقان و
دیکتاتوری سرکوب می کند. وزارت اطلاعات از دوران بنیان گذاری( حجاریان) تا کنون به
عنوان موتور این ماشین سرکوب و شکنجه و کشتن و تجاوز به دختران باکره بعنوان احکام
الهی و کلید بهشت تلاش گران نیروهای مسخ شده و فریب خورده نقش اساسی داشتند، بطوری
که روی اغلب سازمانهای کشتار انسانها را مانند گشتاپو سفید کرده است، بطور نمونه
پس از استفاده ابزاری از اکثر آدمکشان خود مانند سعید امامی و تجاوز به زنش در
مقابل چشمش او را نابود کرده و از بین بردند ، البته در شرایط تنفر و نارضایتی و
خطر انفجار و فروپاشی این مسئله در سیاست بکش تا زنده بمانی اجتناب نا پذیر است.
با این اوصاف سیاست تواب سازی این نهاد ضد بشری از دهه 60 بر هیچ کس پوشیده نیست
که تا کنون ستم گری ادامه داشته و دارد، در سبک و روش قدیم اگر که در آن دوره با
شکنجه های عمدتا" جسمی سپس روحی طاقت فرسا ، شلاق ، سوزاندن تا حد مرگ ، مبارزین را وادار به اعتراف و تواب سازی می کردند در
دور جدید به علت افشاگری و فشار های د اخلی و جهانی در کنار استفاده از این شیوه
در مورد افراد ومبارزین کم تجربه در شکنجه گاه های مخفی ،با نگهداری طولانی فعالین
و مبارزین از یک ما تا چند سال در سلول های انفرادی وبا شیوه های پیش رفته شکنچه
های روحی و جسمی که از معلمان خود مانند سیا و موساد آموخته اند افراد را وادار به
اعتراف علیه خود می کنند و با فلیم برداری از آن اعترافات، یک باره زندانی می شکند،
و چنان تحت سلطه وتاثیر نتایج شکنجه قرار می گیرد که تمام و کمال تحت اختیار وتابع
امیال جهنمی ماشین سرکوب میلیادر های روحانی - نظامی در داخل و بیرون زندان می
گردد، این عناصر در هم شکسته و روحیه باخته را با گرو کشی و تهدید به نشان دادن در
تلویزیون به صورت نفوذی در درون اپوزیسیون ویا جهت استفاده در اپوزیسیون سازی
مصنوعی سرمایه دارانه در مقابل قدرت ستمدیدگان استفاده می کنند، بقول وزیر اطلاعات
غارتگران ثروت های ملی (با شکنجه ) افراد و جریانات بر انداز را به مخالف و مخالف
را به موافق تبدیل می کنند ، البته لازم به گفتن نیست که راه برد آنها مقابله با
انقلاب و حکومت مردمی - کارگری تحت هدایت اربابان جهانی خود می باشد. و وزارت
اطلاعات ایران به عنوان نوچه و پادو آنها عمل می کند، مثلا" در مورد منصور
اسانلو بعنوان بدیل آلترناتیو واقعی کارگری برای انحراف جنبش کارگری با مذاکره این
کار را انجام می دهند، در نمونه های زیاد مخصوصا" زیر شکنجه های طاقت فرسای
مبارزین ملی از حزب دمکرات و جریانات مذهبی آنها را وادار به اعترافات دروغ علیه
خودشان می کنند ویا از آنها بعنوان عوامل نفوذی در داخل اپوزیسیون مانند منصور اسانلو و افرادی که هنوز
افشا نشده اند استفاده می کنند آنچه مسلم است در مقابله با انقلاب و مبارزات عدالت
خواهانه این سیاست های ضد بشری وجود دارد و ادامه خواهد یافت اما وظیفه ما فعالین
و مبارزین راه آزادی و مدافع زحمتکشان و طبقه کارگر و مردم بعنوان 99 در صدی جامعه
مبارزه و مقابله با این سیاست های ضد مردمی است و افشای آن و به زیر پر و بال
گرفتن آگاهانه افراد ضربه دیده و باز سازی و تقویت روحیه مبارزاتی آنها می باشد که
اکنون به امر مسلم و حتمی تبدیل شده است. نه تنها به این افراد بلکه به مزدوران
چشم و گوش بسته ( نا آگاه) باید فهمانده شود که رژیم نمونه های مانند سعید امامی ،
قاضی مرتضوی و حداد ها را بصورت ادواری استفاده می کند یعنی همان شخصی که سعید
امامی را شکنجه کرده است و در مقابل چشمش به زنش تجاوز کرده است در زمان دیگری به
دستور رژیم کسان دیگری دقیقا" همان بلا ها را به سر خودش و زن و خانواده اش
خواهند آورد، در این مورد هیچ کدام از ماموران و شکجه گران هیچ راه گریز و تضمینی
ندارند ماموران و قضات کنونی همگی باید سرنوشت سعید امامی و قاضی مرتضوی را پیش پرده
سرنوشت خود بدانند چون این روند سیاست محتوم تمامی سازمانهای مانند سیا، موساد و
وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی است بدون شک بزودی کسان دیگری از این ماموران دچار سر
نوشتی که خودشان برای همکاران قبلی شان رقم زده بودند همکاران امروزی آنها ، برایشان
رقم خواهند زد .
تنها راه نجات پیوستن به حرکت های آزادخواهانه و
انقلابی کارگران در تابودی استبداد و بهره کشی است همانطوری که بارها بصورت عینی
در مبارزات دیده شده که عده بسیاری با پیوستن به مبارزات مردم نجات یافتند.
فعالین سیاسی و جنبش کارگری باید برای نجات
زندانیان از موضوع شکنجه و طرح تواب سازی
هرچه گسترده و متحدانه تر دفاع کند.
کمیته حمایت از شاهرخ زمانی
19/11/1393
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر