رفقا و تشکل های کارگری و مردمی :
با تکیه بر آرمان سوسیالیسم و در پیوند با طبقه کارگر با
تمامی توان در جهت ایجاد حزب و اتحادیه های سراسری به پیش
رفقا ، دوستان و کارگران با تشکر از غمخواری و بر گذاری مراسم خوب بزرگ داشت مرگ
مادرم، سلام و درود های گرم و آتشین مرا از زندان جهنمی رجایی شهر بپذیرید.
با
تشدید بحران ساختاری نظام سرمایه داری و فروپاشی مناسبات اقتصادی ، اجتماعی و
سیاسی آن تضاد و فاصله طبقاتی به اوج خود رسیده و دامنه اعتصابات کارگری و
اعتراضات و نارضایتی توده ای هر لحظه افزایش می یابد اما در خلع تشکل های توده ای
مستقل و سراسری و احزاب رزمنده سیاسی بعنوان ستاد فرمانده ارتش میلیونی کارگران و
تنها وسیله سازماندهی مبارزات طبقاتی در تحقق بر نامه و مطالبات کارگری در مقابله
با برنامه وسیاست های ارتجاعی طبقه ، دولت و احزاب سرمایه داری این اعتصابات تکی ،
پراکنده ، بی برنامه ، بی هدف نمی توانند در حد سراسری به مقاومت و مبارزات
کارگران تبدیل شده و دشمن طبقاتی را وادار به عفب نشینی نمایند .
مخصوصا"
انجرافات درونی جنبش کارگری در اشکال دنباله روی و پرستش جنبش خود به خودی و فرقه
گرایی و سکتاریسم در دوری از ارتباط ارگانیک و سازمان گرانه با جنبش مبارزاتی
کارگران هر گونه برنامه ریزی عملی و هدف گذاری کوتاه مدت و بلند مدت در جهت سازمان
یابی آگاهانه و مستقل و تقویت همبستگی
سراسری طبقاتی را از طریق فعالیت عملی مشخص در بیرون و داخل کشور روی اجزای
سازماندهی یعنی آگاه گران سوسیالیستی، باضافه رهبران عملی، باضافه مبارزات جاری و
تشکل های توده ای از میان می برند.یکی از این انحرافات (اکونومیستی) پروسه عملی و
ایجادی اشکال مبارزه ، تشکل و سازماندهی را به جریان باد سپرده و دیگری ( فرقه
گرایی) با فرض وجود این تشکل ها از ساخته شدن آنها دوری می کند.در حالی که نظام
سرمایه داری چه در شکل فاشیستی آن و چه در شکل دمکراتیک آن با نابودی هستی زندگی
بشریت ادامه زندگی کارگران و ستم دیدگان را حتی در عرصه های درمان ، تحصیل ،مسکن و
امنیت شغلی منوط به حاکمیت شورای سوسیالیستی کارگران در سرنوشت اقتصادی ، اجتماعی
و سیاسی آن نموده است و تمامی توهمات رفرمیستی، سوسیال دمکراتیک ، اپورتونیستی در
مقابله با انقلاب و حاکمیت کارگری دود هوا شده و بهترین بستر فعالیت سوسیالیستی را
مهیا نموده است.برای غلبه بر پراکندگی و
بحران هویت سیاسی و طبقاتی کارگران موارد زیر را باید به دقت مورد توجه قرار داد:
1- در
رسیدن به منافع مشترک ، منافع کل جنبش در تقویت آگاهی طبقاتی صف مستقل کارگران
ایران در سازماندهی کلی اشکال مبارزه طبقاتی در اشکال سیاسی، اقتصادی و فکری در مقابل حاکمیت طبقه ، دولت و احزاب سرمایه
داری نمی توان این روند مبارزاتی را از لحاظ نوع تشکل ، مبارزه و سازماندهی از هم
جدا کرده یا بین آنها دیوار چین کشید مخصوصا" اینکه به علت وجود بحران
انقلابی که کوچکترین شکل اعتراض و مبارزه روی چهار چوب سیاسی نظام متمرکز شده و
طبقه سرمایه داری در ترس از نابودی انقلابی، شمشیر را از رو بسته و با سیاست بکش
تا زنده بمانی حرکت می کند، بنابراین مرز مبارزه برای فروش بهتر نیروی کار در
شرایط بردگی سرمایه داری و نبرد برای تعین سرنوشت اقتصادی، اجتماعی از بین رفته
است و مبارزه برای نان و آزادی در هم تنیده شده است مبارزه برای نان ، مسکن ،
تحصیل ، درمان و حق حیات با سوسیالیسم گره خورده است،به همین دلیل مثلا" به
من فعال سندیکای در چهار چوب قوانین موجود 11 سال و نیم زندان دادند
2- در
چنین شرایطی با علم به تاوان سنگین فعالیت کارگری فقر و گرسنگی تدریجی نظام سرمایه
داری ، پراکندگی ،رقابت درونی، نا آگاهی کارگران و تسلط همه جانبه سرمایه داری ،
به دوستان سینه چاک پرستش حرکت های خود جوش و دنباله روان آن که بی برنامه گی ،
نظاره گری ، پاسیفیزم را با شعار اینکه توده ها تشکل خود را خواهند ساخت باید گفت
این دوستان با نفی اولا" تجارب ایجاد و فعالیت تشکل های توده ای در شرایط
خفقان و فاشیستی، ثانیا" جدایی مصنوعی اشکال تشکل و مبارزه و سازماندهی
مبارزات طبقاتی آن با نفی پروسه آگاهی طبقاتی و ایدولوگ های پرولتری که به کلام
زیبای مانیفست به درک تاریخی - نظری نجات کل جامعه رسیده اند، مانند مارکس ،
گرامشی، ببل ، کارل لبکنخت ، روزا، ... عملا" به مانع شکل گیری و ایجاد تشکل
های مستقل کارگری تبدیل شده، و میدان را به جریانات سرمایه ساخته در فریب و انحراف
جنبش کارگری می دهند، این دوستان از یاد نبرند که سرمایه داری جهانی و داخلی بر
خلاف ساده لوحی و توهم آنها در واگذاری میدان به آنها برنامه و طرح های از پیش
تعین شده آماده برای تشکل های توده ای دارند.
3- در
کنار این مفسران و نظاره گران و دنباله روان حوادث آن روی سکه رفقای هستند که
آگاهی و تجربه از مبارزه ، تشکل و سازماندهی را نه ابزار سازماندهی مبارزه طبقاتی
در راستای رسیدن به اهداف کوتاه مدت و بلند مدت کارگران در محیط های کار زندگی
آنها بلکه چیزی قائم به ذات در وجود نحله های خود تفسیر می کنند بنا براین خواسته
و نا خواسته تاثیری در روند اعتلای مبارزات، همبستگی طبقاتی کارگران ندارند.
4- با
تاسف زیاد چندیست برخی از تشکل های کارگری و مردمی علی رغم گسترش اعتصابات و به
میدان آمدن هزاران نفری توده ها و بدنه اجتماعی این تشکل ها برای حفظ امنیت به اصطلاح
نمایندگان مردمی در نرفتن به زندان از وظیفه اصلی سازماندهی ، ارتقاء و سراسری
کردن مبارزات روز و ارتباط زنده با بدنه اجتماعی خود غافل شده وبا عرض پوزش به
نوعی ترمز دستی طبقه و دولت سرمایه داری در کاستن از دامنه و گسترش مبارزه تبدیل
شده اند، سربازان گمنام غارتگران و مولتی میلیادرهای حاکم با علم به این وضع با
دادن حبس های تعلیقی و تهدید به زندان این تشکلها را وادار به تمکین و صرفا"
نظاره گری می کنند.من به این دوستان پیشنهاد می کنم برای حفظ شرف و حرمت خود در
نظر آیندگان و دوری از خیانت یا به میدان واقعی مبارزه آمده و تاوان مبارزه را به
جان بخرند ویا محترمانه استفاء داده و خیال نکنند این تشکلها ارثیه پدریشان می
باشد و میدان را به نیروهای مبارز و تازه نفس بدهند
5-
تمامی فعالین کارگری باید به دور از انحرافات موجود و انتقادات صادقانه از اشتباهات
و انحرافات خود در جواب به نیازهای کنونی مبارزه طبقاتی وحدت خود را در تمام سطوح موقت،
جبههای و حزبی در اتصال زنده با مبارزاتی کارگران تقویت و گسترش دهند
اول :
جبهه متحد کارگری از تمام بخشای کارگری برای ایجاد اتحادیه های سراسری برای
همبستگی سراسری مبارزات کارگران در مقابله با تهاجم طبقه و دولت سرمایه داری به
هستی زندگی کارگران از طریق وحدت کمیته و سندیکاهای موجود صنفی بر محور خواسته های
مانند
1-
افزایش دستمزدها متناسب با تورم
2-
اشتغال دائم
3- حق
اعتصاب ، حق تشکل
4- حق
بستن قرار دادهای دسته جمعی
و دیگر
خواسته ها مخصوصا"
5-
تدوین و ارایه قانون کار مترقی و متضمن این خواسته ها توسط نمایندگان واقعی
کارگران.
لازم
به ذکر است ایجاد شورای موسس فدراسیون مرکب از فعالین و تشکل های صنفی موجود جهت
برنامه ریزی ، هدف گذاری و عملیاتی کردن این پروسه دارای اهمیت حیاتی می باشد
دوم :
تقویت وحدت سیاسی در ارتباط ارگانیک با بدنه و جنبش آگاه گرانه سوسیالیستی می باشد
مخصوصا" تقویت بدنه و اتصال کارگری احزاب موجود
سوم :
ایجاد جبهه متحد سوسیالیستی کارگری بر اساس برنامه حداقلی و حداکثری جنبش کارگری
چهارم
: ایجاد جبهه موقت کمیته های مشترک سازمانده مانند اول ماه مه ، امنیت شغلی جهت
پیوند و سازماندهی ارتش بیکاران با شاغلین ، کمیته مبارزه برای حق تشکل ، اعتصاب و
غیره
دوستان
و رفقا جنبش کارگری سوسیالیستی ایران با بیش از یک قرن مبارزه و تجربه در عرصه
ایجاد تشکل های توده ای و احزاب قوی سیاسی و همچنین سازماندهی اعتصابات سیاسی ،
اقتصادی سراسری و از همه مهمتر تجربه بیش از 160 شورای کنترل کارگری در انقلاب 57
به عنوان نطفه حاکمیت شورای دمکراتیک کارگران بر سرنوشت اقتصادی ، اجتماعی خود و
اکنون نیز با رو شدن ماهیت سیاست های دولت و احزاب سرمایه داری، طبقه کارگر با بیش
از 50 میلیون خانوار به عنوان نیروی اصلی تولید و تغییر انقلابی با بیشترین و
گسترده ترین اعتصابات، نیروی اساسی تغییر و تحول اجتماعی و نوید بخش آینده سعادتبار
و رهایی مردم است.
با
تمام نیرو در جهت ایجاد تشکل های مستقل سراسری کارگری از جمله اتحادیه های سراسری
به مثابه تنها وسیله و ابزار هدایت کل اشکال مبارزه طبقاتی در جهت رهایی از ستم و
نا برابری فعالیت خود را صد چندان کرده و نگذاری جنبش مبارزاتی کارگران مانند سال
57 آلت دست و زمینه ساز قدرت گیری و حاکمیت جناح ها و اکیپ های دیگر سرمایه داری
گردد.
شاهرخ زمانی
زندان رجایی شهر
13/11/1393
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر