شب شعر و جمع آوری کمک مالی برای شاهرخ زمانی و رضا شهابی
بیش از ۳۵ نفر در عصر تاریک و سرد یکی از روزهای ماه ژانویه در لندن، برای گوش دادن به آثار شش شاعر در حمایت از شاهرخ زمانی، رضا شهابی و تمامی فعالین کارگری زندانی در ایران، در نشستی گرد هم آمدند.
گردهمایی شعر و جمع آوری کمک مالی با سازماندهی «اتحاد برای رهایی کارگر» (AWL) و «شبکۀ همبستگی کارگران ایران» (IWSN) در عصر روز ۱۰ ژانویه، از نقظه نظر افزایش آگاهی نسبت به شرایط دشوار فعالین کارگری ایران و جمع آوری پول برای «کمپین شاهرخ و رضا را آزاد کنید» و همین طور ادای سهمی در افزایش روحیۀ فعالین زندانی، موفقیت بزرگی داشت.
برنامه با «جما شورت» از AWL آغاز شد که توضیح داد شاهرخ و رضا صرفاً تلاش کرده بودند به عنوان فعالین کارگری، فعالیت کنند و به همین دلیل با احکام طولانی حبس و سوء رفتار در زندان رو به رو شدند. شاهرخ زمانی از سال ۲۰۱۱ در زندان به سرمی برد، و به دلیل فعالیت های صنفی و سندیکایی به ۱۱ سال زندان محکوم شده است. شاهرخ یکی از اعضای سندیکای نقاشان تهران است. رضا شهابی از سال ۲۰۱۰ به دلیل فعالیت سندیکایی در زندان به سر می برد. او خزانه دار سندیکای شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه است. این دو فعال کارگری در دوران حبس خود مورد شکنجه قرار گرفته و مجبور شده اند به اعتصاب غذا دست بزنند و از نظر وضعیت پزشکی نیازمند درمان فوری هستند. «کمپین شاهرخ و رضا را آزاد کنید» درحال برنامه ریزی و انجام فعالیت های متعدد در دفاع از آن ها، از جمله جمع آوری ۱۰ هزار امضا است.
مراد شیرین از «شبکۀ همبستگی کارگران ایران» (IWSN) گزارشی مختصر از وضعیت عمومی اقتصادی و اجتماعی ایران، تداوم سرکوب رژیم علیه فعالین کارگری و تداوم شکنجۀ آن ها حتی در دوران حبس، به دست داد. او همچنین وضعیت حاد و وخیم بهنام ابراهیم زاده را متذکر شد، بهنام در حوزۀ دفاع از حقوق کارگران و کودکان- به ویژه کودکان کار- فعال است. اگرچه بهنام ۴ سال از حکم پنج سالۀ خود را سپری کرده است، طی دادگاهی فرمایشی اخیراً حکم او به نه سال و نیم افزایش یافت. او از ماه دسامبر در اعتراض به نحوۀ برخورد با خود و دیگر زندانیان، در اعتصاب غذا بوده است.
ما سپس میزبان نخستین شاعر خود بودیم؛ یعنی «گیپ گریم» که فضای اتاق را با سخنان پرانرژی خود گرم کرد و صحنه را برای دیگر شاعران آماده نمود.
نفر بعدی، «امیلی هریسن» بود که شعرهای او دربرگیرندۀ مضامینی در ارتباط با پیامدهای روحی شیفت های ۱۲ ساعتۀ شب کاری می شد.
سپس «جنین بوث» شعر خود را دربارۀ شاهرخ و رضا همراه با تعدادی شعر به مناسب سال نوی میلادی با انزجار از سیاست محافظه کاران (توری ها) و غیره، قرائت کرد:
جرثقیلی اعدام زنی را اعلام می کند
و زنانی دیگر زاده ی خفقانند.
و زنانی دیگر زاده ی خفقانند.
هراس این است
که کارگری برخاسته است.
و میله های رجایی شهر
شاهرخ ها و رضاها را
به حبس و سکوت محکوم کرده است.
که کارگری برخاسته است.
و میله های رجایی شهر
شاهرخ ها و رضاها را
به حبس و سکوت محکوم کرده است.
و باز هراس این است
کدامین میله و شکنجه
آرمانی را به زانو وا داشته است
کدامین میله و شکنجه
آرمانی را به زانو وا داشته است
و باز بزرگترین هراس این است
کی ست که اتحاد را فریاد می زند
تا دست های من و تو
سرخِ سرخ،پولاد وار این عصر وارونه را
ویران سازد؟
کی ست که اتحاد را فریاد می زند
تا دست های من و تو
سرخِ سرخ،پولاد وار این عصر وارونه را
ویران سازد؟
آری هراس این است
روزی گل زیبای زندانی را
مژده ی بهار خواهیم داد.
هراس این است
هراس این است.
روزی گل زیبای زندانی را
مژده ی بهار خواهیم داد.
هراس این است
هراس این است.
(مترجم: آزاد؛ بازنویسی شعر: رفیق علی رسولی)
«تیم ولز» با سرودن اشعاری که شامل قطعه ای در مورد مردی از طبقۀ کارگر و عشق او از طبقۀ متوسط می شد، ادامه داد.
«آتیلا استاک بروکر» اشعار متعددی سرود، از جمله اشعاری با عناوین « Asylum Seeking Daleks» و « UK Gin Dependence Party».
ما برنامه را با سروده های «میشل مدسن» به پایان رساندیم؛ از جمله شعر «Duty Free». این شعر توصیف می کرد که چگونه این فرودگاه از محلات کارگری اطراف خود نیرو استخدام نمی کند.
حضار و ترانه سرایان در انتها صفحات طومار اعتراضی را برای توزیع با خود بردند که این به ما کمک خواهد کرد به هدف جمع آوری ۱۰ هزار امضا نزدیک تر بشویم. فعالیت بعدی در دستور کار کمپین، تجمع اعتراضی در برابر دفتر سازمان جهانی کار در روز ۱۶ ژانویه خواهد.
شبکۀ همبستگی کارگری (IWSN)
۱۱ ژانویۀ ۲۰۱۵
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر