ایجاد و انسجام و اتحاد طبقاتی در میان کارگران همواره از اولویت های اصلی فعالان پیشروی کارگری بوده است. به طور کلی این نکته از هر نظر قابل توجه است که یکی از راههای تشکل یابی کارگری در مسیر اعتلای سمپاتی های فردی و اجتماعی و شیفت آن به وحدت طبقاتی نهفته است. به همین اعتبار نیز کارگران بر اساس یک سنت شناخته شده از برپائی تشکل ها به پشتوانه نیروی خود دفاع می کنند و وظیفه دارند در دشواری اجتماعی به یاری هم طبقه ای های خود بشتابند.
بهنام ابراهیم زاده از فعالان کارگری در بند است. بهنام به خاطر دفاع از طبقه و منافع طبقاتی کارگران به 5 سال زندان محکوم شده است.. بهنام ابراهیم زاده نه فقط یک فعال کارگری پیشرواست بلکه به خانواده ای تعلق دارد که پدرش نیز از اعضای دلسوز کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری است. رحمان ابراهیم زاده (پدر بهنام) در شرایطی دشوار و در غیاب فرزند کارگر و زندانی خود با بیماری نوه اش نیما مواجه شده است.در مدت کوتاهی که نیما در بیمارستان محک تهران بستری بوده است، بنا به شواهد عینی کاک رحمان از هیچگونه تلاش مادی و معنوی برای بهبود نوه ی خود کوتاهی نکرده است و با وجود کهولت سن و دوری راه تمام همت خود را در راستای بهبودی فرزند بهنام به کار گرفته است. به طور مشخص کاک رحمان ابراهیم زاده با اعلام صمیمانه تشکر از بیانیه کمیته دفاع از شاهرخ زمانی مبنی بر ارسال کمک های مالی بارها بر این موضوع تاکید کرده است که خود قادر به تامین نیازهای مادی خانواده بهنام و پاسخگوئی به مشکلات درمانی نیما می باشد و از فعالان کارگری خواسته است که توجه خود را به رسانه ای کردن و اظهار همدردی و همپوشانی عاطفی با او و بهنام و خانواده اش بنمایند.در نتیجه از نطر کاک رحمان هرگونه بحثی که در خصوص کمک مالی به او و خانواده ی بهنام صورت گرفته باشد از اساس بلاوجه است.
با شناختی که از کاک رحمان داریم خوب می دانیم که این درجه از فداکاری فقط ناشی از یک احساس پدرانه نسبت به بهنام و فرزندش نیست. رحمان ابراهیم زاده به نوه خود مانند فرزند یک فعال کارگری می نگرد و تردید ندارم که اگر به جای نیمای عزیز فرزند هر کارگر دیگری نیز در وضع مشابه از کاک رحمان در خواست کمک می کرد او در حد توان دریغ نمی کرد.به دنبال صدور فراخوان کمیته ی دفاع از شاهرخ زمانی مبنی بر پشتیبانی همه جانبه از بهنام و فرزند بیمارش و بویژه تنها نگذاشتن نیما در بیمارستان؛ تصمیم گرفتیم به اندازه توان خود در کنار کاک رحمان و خانواده ی بهنام قرارگیریم. بدین منوال ضمن تماس های تلفنی و اعلام همدردی با کاک رحمان؛ بر آن شدیم به اتفاق جمعی از دوستان در اولین فرصت ممکن با حضور در بیمارستان محک تهران به مسئولیت کارگری و وطیفه انسانی خود عمل کنیم.لذا روز چهارشنبه(20 دی91) ضمن هماهنگی با کاک رحمان در مقابل بیمارستان محک حاضر شدیم و مراتب همبستگی و همدردی خود را با این خانواده مبارز کارگری اعلام کردیم.ملاقات با نیما به نمایندگی از جمع از سوی دوستِ عزیزمان مان محمد قراگوزلو انجام شد و ایشان در جریان روند درمان نیما قرار گرفت.
رضا شهابی عضو سندیکای شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه از درون یک اعتصاب غذای سخت و نفسگیر پیروزمند بیرون آمده است. او موفق شده است که خواست خود مبنی بر ادامه درمان در بیرون از زندان را متحقق کند. رضا شهابی نماد و نمونه یک کارگر مبارز و مدافع سرسخت منافع طبقاتی کارگران است. رضا در راستای این اهداف خود و همرزمانش متحمل هزینه های جسمی زیادی شده است با این حال روحیه مقاوم او همیشه سرمشق فعالان مبارز کارگری بوده است. در تمام این مدت خانواده و دوستان رضا به شیوه های مختلف مراتب همبستگی خود را با او اعلام کرده اند. هرچند کمیته دفاع از رضا شهابی با وجودکثرت کمی و کیفی اعضایش نتوانسته است در این مدت نسبتا طولانی به مسئولیت و وظایف خود به طرز شایسته ای عمل کند با این همه تلاش دوستان رضا در حد توان خود قابل ستایش است . اوج گیری بیماری رضا و ورود او به مرحله خطرناک اعتصاب غذا ؛ جنبش کارگری ایران و جهان را به نحو کم سابقه ای وارد کمپین دفاع از او کرد. در نتیجه تمام این تلاش ها و به اعتبار مقاومت کم مانند شخص رضا و همیاری دوستانش در زندان؛ در نهایت رضا با روحیه ای عالی به یک مرخصی کوتاه و مشروط برای ادامه درمان از زندان آزاد شد.
دیدار با رضا شهابی و تمدید همبستگی طبقاتی با این فعال کارگری پیشرو در غروب همان روز چهار شنبه و به اتفاق دوستانی صورت گرفت که ساعتی قبل به ملاقات فرزند بیمار بهنام رفته بودند. خوشبختانه در این دیدار رضا شهابی از روحیه ای بالا و کماکان رزمنده و مقاوم برخوردار بود. در این دیدار مراتب همبستگی و حمایت همه جانبه خود و دوستان را به رضا اعلام نمودیم.
به امید آزادی همه زندانیان کارگری و سیاسی
محمد عبدی پور
21 دی 1391
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر