۱۳۹۱ بهمن ۱۲, پنجشنبه

کارگر و نظامی دو پایه اصلی انقلاب آینده


در این نظام دیکتاتوری کارگر اگر اعتصاب یا اعتراض کند و نظامی اگردستورات ضد مردمی را اجرا نکند جایشان زندان است . یک نگاه گذرا به تاریخ دو سال اخیر ایران نشان می دهد، که همواره در میدان پرهیاهو و رعب انگیز ناشی از جدال جنبشهای آزادیخواه با حکومت خودکامه، شاهد حضور  اقشار مختلف مردم و آزادی خواهان عملگرا بوده ایم، با احترام به تمام آزادیخواهان و  جنبشهای با  اهداف عدالت خواهی، این بار همراه کارگران یادی از نظامیان خواهیم کرد، که همواره حضور مستمر و مخصوصی در تحولات اخیر داشته اند، بالطبع   هزینه گزاف این کار را نیز، به  شدیدترین وجهی پرداخته اند، بخصوص که همواره کم گفته اند، بسیار عمل کرده اند. کنده و زنجیر و ضربات شلاق مفهوم  آشنا با تن کارگران است از سلولهای انفرادی گرفته تا دادگاههای صحرایی و شلیک سرب داغ  به سینه کارگران و نظامیان حق طلب بخش ثابت سرکوب این نیروها است. اسامی نظامیان آزادیخواه و کارگران  مشتریان ثابت و همیشگی لیست سیاه سرکوب بوده اند و خواهند بود. کارگر در مسیر انقلابات کارگری ترجیح داد به جای کار کردن برای سرمایه داران  تمامیت خواه،  سنگ بر شکم و چشم بر نبود همان تکه نان خالی در میان سفره خانواده ببندد، تا بتواند نهال آزادی را در میان اعتصابات کارگری به ثمر برساند، و نظامیان مردمی در این میان همواره تلاش کرده اند که به جای بله قربان و اطاعت کورکورانه از فرماندهان و سران رژیم ضد مردمی، بله به مردم گفته ، و در مقابل دستگیری و آماج گلوله ها، سینه خود را سپر کنند.
اگر هزینه مخالفت سیاسی پشت میزها و میتینگها ی سیاسی پاسخ کلامی بوده هزینه حرکت عملگرانه کارگران و نظامیان ضجه کودکان گرسنه و تیر باران بوده است .
اگر روشنفکران گفتمان روشنفکری کرده کار تئوریک داشتند، امروز با علم به اینکه هیچ تغییری در اوضاع بدون به میدان آمدن اقشار مختلف مردم که حرکت سیاسی داشته اند، به ثمر ننشسته است، نکته ای که به نظر می رسد، این است، که در مبارزه سیاسی،آنهایی که گفتمان سیاسی غالب و مخاطب پسندتری نسبت به دیگران داشته اند، توانسته اند بی عدالتی و شکنجه ها و سرکوبهای علیه خود را به گوش جهانیان برسانند،اما متأسفانه قشر عملگرا در این میان محصور مانده اند، اگر کارگر و نظامی حرفی از درد خود نگفته، نه اینکه دردی ندارد، بلکه در سرکوب علیه کارگران و نظامیان دامنه سختگیری و شدت عمل بسیار گسترده تر از روشنفکران بوده است، سخن از سلولهای انفرادی یک ساله ، دو ساله است که همگی زندانیان و نظامیان در بند رژیم دیکتاتوری بودند، از جمله 13 نظامی که به عنوان نمونه در حال حاضر در زندان رجایی شهر  محبوس هستند، دوران حبس در این سلولها به هیچ وجه جزو زندان محاسبه نگردیده است .
حالا از مصیبت عدیده اقتصادی جماعت کارگر و نظامی بگذریم، علیرغم این همواره پای در رکاب شانه به شانه دیگران در تلاش برای به ثمر رساندن آرمان عدالت خواهی و آزادی میهن عزیز خود هستند، و واضح است که باز هم پس از به ثمر رسیدن جنبشها و تحولات کارگری ، کارگر به کارخانه خود بازگشته و چرخهای اقتصادی میهن را به حرکت درآورده و نظامی به سرحدها و مرزها متوجه خواهد بود و سینه ستبر خود را مدافع میهن خواهد ساخت .
در این نوشته تنها تلاش شده یادی از نظامیان زندانی که مقابل دستورات ضد مردمی فرماندهان و سازمان خود ایستاده و از حقوق مردم دفاع کردند و یا در مقابل غارت و چپاول ثروت عمومی توسط سران و فرماندهان اقدام به افشا گری نمودند، به همین جرمها، منتها با اتهامات ساختگی دستگیر ، شکنجه و زندانی شده اند یا بعضا" کشته شدند، به میان آید،از این نظامیان مبارز در همه ی زندانهای ایران می توان مشاهده کرد، از جمله نظامیان دربند رژیم که به اتهام دفاع از حقانیت مردم در زندان رجایی شهر محبوس هستند، و باید مورد حمایت تشکل ها و کارگران و فعالین و نهاد های مبارز قرار بگیرند، می توان به اسامی زیر اشاره کرد :
سید جبار موسوی ،اسماعیا کربلایی ، حسین عابدی، علی جباری، سیف اله سپاهی، علیرضا فراهانی، فرید آزموده، بهروز عیسی پور، محمود ناجی،    رضا کاهد، بهروز ترحمی، ایرج حاتمی، حجت حاتمی .


شاهرخ زمانی – زندان رجایی شهر
4/11/1391

توزیع از :
کمیته حمایت از شاهرخ زمانی          

خطاب به کارگران ساختمان



ایجاد سندیکا و اتحادیه از نان شب هم واجب تر است .

برادران و دوستان کارگر سلامهای گرم و صمیمانه ما فعالین کارگری تشکلهای صنفی کارگری را از زندانهای جهنمی جمهوری اسلامی بپذیرید رزیم ضد کارگری ولایت فقیه به عنوان حافظ و نگهبان میلیاردرهای نظامی _ روحانی ما را صرفا" به جرم دفاع از حقوق ابتدایی کارگران و داشتن تشکل و حق اعتراض که در تمامی دنیا از جمله افغانستان ، عراق و کشورهای عربی به رسمیت شناخته شده، به زندان افکنده است، تا با خیال راحت به بهره کشی از طبقات زحمتکش و غارت ثروتهای ملی به بهای فقر و فلاکت و  بی مسکنی ما ، گرسنگی کودکان ما ، بیکاری میلیونی و نداشتن تحصیل و درمان،... ادامه داده تا ثروتهای میلیاردی در بانکهای خارجی برای روز مبادا تلمبار کند. چرا که می داند طبقه کارگر 50 میلیونی ایران که مولد تمام ثروتهای جامعه می باشد اگر تشکل صنفی و سیاسی داشته و نیروی پراکنده و نامنظم خود را در مقابل هجوم این زالوهای خون آشام سازمان یافته و یکپارچه کند، این دشمنان قسم خورده طبقه کارگرنمی توانند، در خوش خدمتی به اربابان سرمایه دار دستمزدهای یک چهارم خط فقر برای ما تعیین کنند، اگر ما کارگران تشکل داشته باشیم، نمی توانند با نابودی قانون کار و قوانین حمایتی مثل بیمه های درمانی ، بازنشستگی ، بیکاری و از کار افتادگی، با جان و حیثیت کارگران بازی کنند، اگر کارگران حق تشکل و حق اعتصاب داشتند حکومت نمی توانست با پولی و خصوصی کردن تولید، خدمات، بهداشت و درمان و تحصیل، این رگه های حیاتی مردم را به کیسه پول روحانیون و نظامیان حکومتی تبدیل کند، اگر کارگران حزب سیاسی و اتحادیه سراسری ( کنفدراسیون ) داشته باشند، حکومت قرون وسطایی جمهوری اسلامی سرمایه داری نمی تواند ایران را که یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان است، رتبه چهارم نفت و گاز و دهم معدن دنیا را دارد، از طریق غارت ثروت عمومی و واردات کالاهای بنجل با پولها و رانتهای دولتی در جهت نابود کردن کلیه عرصه های تولید به فقر و فلاکت کشانده، مردم را گرفتار بالاترین آمار طلاق ، فحشا ، اعتیاد , بیکاری ، فساد ، افسردگی و خودکشی در جهان تبدیل کند. اگر کارگران متشکل بودند و در مقابل رژیم به صورت سراسری مقاومت می کردند حکومت نمی توانست امنیت شغلی را از طریق قراردادهای سفید امضا و موقت از بین ببرد، و بالاخره اگر کارگران همبسته و متحد بودند حکومت نمی توانست تشکل های موجود ، پیشروان و فعالین کارگری را اخراج ، زندانی و سرکوب نماید.
لب کلام اینکه ایجاد تشکل مستقل سراسری کارگران از نان شب هم واجب تر است . هم زنجیران ،ما کارگران ساختمانی که در گرمای تابستان و سرمای طاقت فرسای زمستان در محیطهای آلوده و گرد و خاک با کمترین سطح ایمنی مولد جاده ها ، آسمان خراشها ، پلها و غیره هستیم، کوچکترین بهره ای از دسترنج خود نبرده و به عنوان برده سرمایه داران بر ثروتهای میلیاردی شرکتها و افراد پیمانکار عموما" حاکم مستقیم یا غیر مستقیم حکومتی می افزاییم، این در شرایطی است که نصف سال بیکار بوده و به دنبال کار جدا از خانواده آواره ی سراسر ایران می شویم، از کوچکترین حقوق قانونی  مثل حق تشکل ، حق اعتصاب ، بیمه بیکاری ، درمانی ، بازنشستگی و از کار افتادگی محروم هستیم.

برادران :

ما کارگران ساختمانی به عنوان بخشی از خانواده جمعیت 50 میلیونی طبقه کارگر ایران در مقابل بهره کشی طبقه سرمایه دار  و دولت آن هدف  و آرمان مشترکی داریم، که بدون متشکل و متحد شدن در سندیکاها ، اتحادیه ها همراه با صنوف و کارخانجات و اتحاد همه ی این تشکلها در  کنفدراسیون های سراسری طبقه کارگر از سراسر کشور، هیچ شانسی برای پیروزی بر دولت و طبقه سرمایه دار نداریم، فقط با تشکیلات سراسری  سیاسی - صنفی کارگران در کلیه عرصه های تولید و خدمات از جمله نفت و پتروشیمی و ماشین سازی ، خدمات ، صنعت و معدن و ساختمان می توام در مبارزات طبقاتی و کسب مطالبات اساسی خود موفق شویم. برای چنین منظوری تشکیل اتحادیه ها و سندیکاها در محل کار و زندگی مان ضرورتی حیاتی دارد، فقط در سایه چنین تشکیلاتی کارگران و افراد بیکار می توانند به حقوق خود از جمله حق تشکل و اعتصاب ، تأمینات اجتماعی مانند امنیت شغلی ، بیمه و دستمزدها ، بازنشستگی ، بازگشت به کار بیکاران ، تدوین قانون کار مترقی توسط نمایندگان کارگران ، بیرون راندن نهادهای سرمایه داری ضد کارگری مثل حراست و بسیج از محیط کار ، انتخاب نمایندگان واقعی کارگری از جمله شوراهای کنترل و تولید و دیگر خواسته ها را به دولت و طبقه سرمایه دار تحمیل کرد. لب مطلب اینکه چاره کارگران وحدت و تشکیلات است .

پیش به سوی تشکیل اتحادیه ها و سندیکاها در صنوف و کارخانجات

پیش به سوی ایجاد فدراسیون سراسری طبقه کارگر

پیش به سوی تشکیل حزب طبقه کارگر

شاهرخ زمانی – زندان گوهر دشت
5/11/1391

تکثیر از : فریده جعفری

خطاب به طبقه کارگر ایران


رفقا، دوستان سلام و درودهای آتشین ما زندانیان کارگری را از زندانهای جهنمی حافظان نظام سرمایه داری ایران پذیرا باشید . بزرگترین جرم و گناه نابخشودنی ما در نظر پاسداران اسلامی نظام سرمایه داری ایران تعلق و دفاع طبقاتی ما از منافع هم زنجیرانمان، مخصوصا" خواست حق اعتصاب و حق تشکل می باشد . بر هیچ کس پوشیده نیست که ما نیروی 12 میلیونی طبقه کارگر ایران به همراه خانواده های خود با جمعیت 50 میلیون نفری به عنوان اکثریت مطلق جامعه ایران شاغل در نفت و پتروشیمی ، ماشین سازی ، حمل و نقل ، ساختمان ، کشاورزی و خدمات و کلیه عرصه  های تولیدی ، مولد تمامی نعمتهای مادی و معنوی جامعه می باشیم که خودمان کوچکترین بهره ای از دسترنجمان نمی بریم .
حکومت جمهوری اسلامی ایران به عنوان بخشی از طبقه سرمایه دار با تعیین حقوق های یک چهارم خط فقر ، نابودی امنیت شغلی از طریق            خصوصی سازی تمام اشکال تولید و توزیع ، تحصیل ، بهداشت و درمان ، واردات کالاهای بنجل و نابودی تمام عرصه های مولد و بیکارسازی میلیونی و بالاخره با از بین بردن تمامی دستاوردهای مبارزات کارگران در عرصه های اشتغال زایی ، تأمینات اجتماعی ، قوانین حمایتی و قانون کار، میهنمان ایران را که یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان است به باتلاق و جهنم بیکاری ، فقر ، گرانی و اعتیاد و فحشاو ... زحمتکشان و بهشت مولتی میلیاردرهای هزار فامیل روحانی _ نظامی تبدیل کرده است .
 این رژیم ضد کارگری با سرکوب هر شکلی از مبارزه ، تشکل و فعالیت آگاهانه کارگری و اخراج و زندانی کردن کارگران و ایجاد جو خفقان و حکومت نظامی در کارخانجات که اشکالی از خلع سلاح طبقه کارگر توسط پلیس سیاسی ،بسیج و حراست و... است، تلاش می کند، مانع انسجام و سراسری شدن مبارزات طبقاتی آنان به عنوان یک طبقه مبارز در مقابل طبقه و دولت سرمایه داری شود و بیشترین ترس رژیم تشکلهای کارگری طبقه کارگر همچون سندیکاها . اتحادیه ها ، کمیته ها و بالاخره حزب سیاسی طبقه کارگر می باشد که تنها از راه سازمان یابی سیاسی - اقتصادی این طبقه در مقابل قدرت سازمان یافته و منضبط طبقه سرمایه دار می باشد طبقه کارگر ایران در مقابل تهاجمات ضد بشری رژیم به تمام هستی خود ساکت ننشسته و با اعتصابات و اعتراضات و با اتحاد و ایجاد تشکلهای مستقل صنفی مانند هفت تپه ، شرکت واحد ، نقاشان تهران ، خبازان سقز و کمیته های کارگری تلاش کرده صفوف پراکنده و نامنظم خود را بر پایه منافع طبقاتی سراسری خود بر اساس مطالبات اساسی حق تشکل ، حق اعتصاب، حق اشتغال دائم ، حق اعتصاب ، تدوین قانون کار           حق انتخاب نمایندگان کارگری تام الاختیار در تمامی سطوح ، برچیده شدن نهادهای نظامی در محیطهای کار مخصوصا" حراست و بسیج و غیره سامان دهد .
طبقه کارگر فقط با وحدت و تشکیلات می تواند در مقابل هجوم  برنامه ریزی شده و یکدست طبقه سرمایه داری ایران به مقاومت سراسری و هجوم سراسری برا ی به دست آوردن دستاوردهای از دست رفته خود مخصوصا" امنیت شغلی دست یابد برای چنین منظوری اتحاد کارگران شاغل و بیکار ضرورت حیاتی دارد .
حکومت ضد کارگری ایران با پیاده کردن سیاستهای نئولیبرالی صندوق بین المللی پول ، بانک جهانی خصوصی سازی تولید، توزیع ،  تحصیل ، خدمات و درمان ، برداشتن گمرکات محلی برداشتن یارانه ها ، نابودی امنیت شغلی عملا" همسو با تمام کشورهای سرمایه داری تلاش می کند بار بحران را بر دوش طبقات زحمتکش بیاندازد . ما خانواده 50 میلیونی کارگران ایران به عنوان گردانی از ارتش 5/2 میلیاردی کارگران جهان در مقابل حکومت جمهوری  اسلامی  به عنوان شریک و مدافع شرکتهای چند ملیتی در بهره کشی خود هدف و منافع و برنامه های مشترکی داریم .
برادران و خواهران :
 طبقه کارگر ایران با سابقه بیش از 100 سال تجربه مبارزه در عرصه های مطالبات پایه ای مثل تدوین قانون کار انقلابی ایجاد تشکلهای صنفی سیاسی که افتخار و سرآمد کارگران خاورمیانه و منطقه می باشد                 بهترین احزاب سیاسی از سال 1280 تا 1335 که نقش اساسی در مبارزات دمکراتیک مردم از جمله نفت ، آزادیهای مطبوعات ، و اتنخابات و احزاب داشتند،  تجربه شورای کارگری در 1320 که از طریق چاپ متون کارگری با صدها اتحادیه و سندیکای کل کارگران ایران را متحد و یکپارچه کرده بود و بالاخره گرانبهاترین تجربه طبقه کارگر ایران که حتی سرآمد کشورهایی مانند ژاپن و کره می باشد تجربه 160 شورای کنترل و کمیته های انقلاب در سال 57  تحت عنوان پایه و اساس اعمال قدرت سیاسی کارگران و غیره و دیگر تجارب نشانگر سابقه درخشان مبارزاتی طبقه کارگر در عرصه های مطالبات پایه و اساسی می باشد که باید در شرایط جدید هم در جهت تشکل یابی سیاسی _صنفی خود به کار گیرند .
برای ایجاد تشکلهای طبقه کارگر یعنی اتحادیه و حزب سیاسی در شرایط حکومت نظامی، از یک طرف ایجاد هسته ها و کمیته های مخفی در محل کار و زندگی کارگران برای ایجاد سندیکا و اتحادیه و از طرف دیگر اتحاد آگاهانه محافل و سازمانهای سوسیالیستی بر پایه فکر و برنامه عمل مشترک و اعتقاد به مبارزه طبقاتی و قدرت کارگران در جهت ایجاد سازمان سیاسی کارگران اختصاص دارد در شرایطی که سرکوب عریان سندیکاها و کمیته های علنی کارگران باب شده است مبارزه کارگران در صنوف و کارخانجات، فرسوده و در جا می زند، نتوانسته و نمی تواند تأثیرگذار باشد، در شرایط تغییرات  مهم سیاسی (مثل 88) طبقه کارگر ناظر بی طرف، دنبال رو حوادث و  جریانات سرمایه داری می شود در شرایطی که مبارزات خورده کارانه ، پراکنده و بی برنامه طبقه کارگر نمی تواند این طبقه را ازجهنم سرمایه داری نجات دهد. تنها با ایجاد حزب سیاسی طبقه کارگر مرکب از انقلابی ترین نهادها و سازمانهای سوسیالیستی همچنین پیشروترین و جسورترین کارگران در تمامی عرصه های کار و تولید می توان بر ضعف های کنونی غلبه کرد و طبقه کارگر را به نیروی متحد سازمان یافته و با برنامه سراسری و تأثیرگذار و رهبر در رأس تمام جنبشهای دمکراتیک قرار داد،  برای چنین کار مقدسی زمان را از دست ندهیم با تمام قوا باید پیش برویم.  
بدون از دست دادن فرصت به سمت ایجاد حزب سیاسی و اتحادیه های کارگری دو جزء جدایی ناپذیر تشکل طبقاتی کارگران حرکت کنیم.
برای ساختن حزب و اتحادیه ها در محل کار و زندگی کارگران باید اقدام به ایجاد  هسته ها و کمیته های مخفی سازمانده حزب و اتحادیه ها نمائیم.


چاره کارگران وحدت و تشکیلات است.

بر قرار باد پیوند جنبش سوسیالیستی با جنبش کارگری

زنده باد انقلاب

بر قرار باد تشکیلات شورایی دمکراتیک کارگران و زحمتکشان



شاهرخ زمانی – زندان گوهر دشت
7/11/1391


تکثیر از :  فریده جعفری

سه بیانیه از کمیته پیگیری ایجاد تشکل های کارگری


محمد جراحي آزاد بايد گردد

محمد جراحي عضو كميته پيگيري ايجاد تشكلهاي كارگري است، كه به 5 سال محکوم شده، اكنون سومين سال زندان خود را سپري مي كند،
او كه بارها تقاضاي انتقال به بهداري كرده بود طي روزهاي اخير  او را با دست بند و پابند به بيمارستاني خارج از زندان ميبرند مشروط بر اينكه  هزينه بيمارستان  را خودش بايد بپردازد. علاوه بر اين محمد جراحي مدتهاست كه تحت توهين ها و آزار و اذيت هاي متوالي از سوي زندانبانان قرار گرفته است.

محمد جراحي كه به اتهامات واهي  زنداني شده در زندان تبريز به سر ميبرد. وي به بيماري گلو و حنجره دچار  گرديده كه پزشكان معتقدند بايد تحت درمان و عمل جراحي قراربگيرد.
ماكارگران خواستار آزادي فوري  اين كارگر زنداني هستيم.

     كارگر زنداني، زنداني سياسي ازاد بايد گردد.

               كميه پيگيري ايجاد تشكلهاي كارگری

12/11/1391


ابلاغ حکم دادگاه به آیت نیافر

آيت نيافر، كارگر و فعال كارگري كه عضو وسخنگوي كميته پيگيري است به دادگاه اجراي احكام احضار و حكم دادگاه به وي ابلاغ گرديد.
 در مهر ماه سال گذشته ماموران اطلاعات او را در تجمع كارگران  كارخانه ايرانيت دستگير وبه زندان اوين منتقل کردند. پس از يك ماه بازداشت در زندان اوين به قيد وثيقه يك صد ميليون توماني موقتا" آزاد . دادگاه اجراي احكام، حكم دادگاه تجديد نظر را که پرداخت 20 میلیون ریال جزای نقدی
است، به وي ابلاغ کرد.
 
   كميته پيگيري ايجاد تشكل هاي كارگري

12/11/1391

بهنام ابراهيم زاده آزاد بايد گردد

بهنام ابراهيم زاده از اعضاي شوراي نمايندگان  كميته پيگيري ایجاد تشکل های کارگری كه در زندان اوين مبحوس است،  طي ماههاي اخير  تنها فرزندش  دچار بيماري سرطان شده است. بهنام ابراهيم زاده با تقاضاي مكررش براي ملاقات فرزند بيمارش بالاخره با سپردن وثيقه از زندان به مرخصي آمد.او با ديدار و ملاقات  تمامي كودكان بستري شده بيمارستان محك تهران اولين روز مرخصي را نزد پزشكان و فرزندش سپري كرد.
پزشكان بيمارستان با ارسال نامه اي به مسولان زندان از آنها خواسته بودند  كه مرخصي بهنام را تمديد  كنند.  در نتيجه با موافقت دادستان  تهران بهنام در كنار فرزند بيمارش  مرخصي را مي گذراند.
 
كميته پيگيري ایجاد تشکل های کارگری از كليه  مردم شريف و آزاديخواه، کارگران و تشکل های کارگری و نهاد ها و دوستان و آشنايان كه جهت اعلام همدردي به ملاقات آمدند،يا از طرق ديگري  با اين خانواده  همدردي نمودند، تشکر و قدر دانی می کند.

به اميد  بهروزي و پيروزي


     
كميته پيگيري ايجاد تشكلهاي كارگري

12/11/1391

۱۳۹۱ بهمن ۵, پنجشنبه

ترجمه نامه شاهرخ به سندیکا های کارگری به زبان ترکی

بدین وسیله از تمامی رفقای که در ترکیه هستند بخصوص رفقای که در آنکارا و استانبول حضور دارند می خواهیم کمک کنند و این نامه را به همه ی سندیکا های کارگری ترکیه برسانند . و لازم است پس از رساندن نامه فوق به هر کدام از سندیکا های ترکیه از طریق ایمیل freeshahrookh@gmail.com کمیته حمایت از شاهرخ زمانی به ما اطلاع بدهند. قبلا" صمیمانه تشکر می کنیم.


Bütün işçi örgütleri, sendikalar, Mısır, Tunus, Türkiye, Avustralya, Rusya, Kanada, Japonya ve diğer
 ülkelerin işçi sendikalarına…

Sendikacı Arkadaşlarım!
Ben ve tutuklu işçi arkadaşlarımın İran İslam Cumhuriyeti’nin cehennemi andıran cezaevlerinden gönderdiğimiz içten selamlarımızı kabul edin.
Ben Şahruh Zamani, Boyacılar Sendikası’nın başkanıyım ve Komite-i Peygiri-i İcadi Teşekkülhayi Karigeri üyesiyim. Benim gibi onlarca işçinin tek suçu sendika kurmak ve protesto etme hakkımızı kullanmak yani kanuni haklarımızı istemektir. İşçi düşmanı İslamcı hükümet bu kanuni haklarımızı istediğimiz için bizi uzun yıllar hapse mahkûm ediyor, bize fiziki ve manevi işkenceler yapıyor. Bu hükümet birkaç milyarder mollanın ve generalin çıkarlarına hizmet ediyor. Bu uğurda bizleri hapse atmakta, elli milyonluk bir işçi sınıfını köleler gibi sömürmektedir. Kanuni haklarımızı talep ettiğimizde bizlere şiddetle baskı yapmaktadır. Örneğin, bütün komiteler, bütün kurucu heyetler, işçi örgütleri, Otobüs Şoförleri Sendikası, Boyacılar Sendikası, Şeker İşçileri Sendikası, Komite-i Peygiri, Komite-i Hemahengi ve bütün işçi örgütleri devletin büyük baskısı altındadır.
İşçilere yapılan haksızlıklar gün be gün artmaktadır; işçilerin ücretleri yoksulluk sınırının dörtte birine düşmüştür. Tüm devlet işletmeleri, okullar ve dahi üniversiteler, sağlık hizmetleri, ulaşım ve tüm belediye hizmetleri özelleştirilmektedir. Özelleştirmelerdeki amaç, devlet yetkililerinin yakınlarına çıkar sağlamaktır. İşçilerin iş güvencesi tamamen ortadan kaldırılmıştır. Bunu şöyle anlatabilirim: İki çeşit iş sözleşmesi vardır. Biri üç aylık, altı aylık ve bir yıllık olan geçici iş sözleşmesi; diğeri ise cebren işçiye boş kağıda imza attırmak suretiyle düzenlenen sözleşmedir. Bu sözleşmeler işçi sınıfının zararına, kapitalist sınıfın yararına düzenlenmektedir. Sosyal güvenceler işçilerin aleyhine kaldırılmıştır. İş kanunu “işten atma” kanununa dönüştürülmüş yani işçinin işinde kalmaması için her türlü yasal düzenleme yapılmıştır. Gümrük vergilerini kaldırdılar, kalitesiz malları petrol dolarlarıyla takas edip İran’a doldurdular. Bununla üretimi gerilettiler, işsizliği arttırdılar. Fabrikalarda işçilerin sürekli olarak işlerine son verilmesi diğer işçileri de tedirgin etmekte, endişe içinde bırakmaktadır. Bunlar devlet ajanlarının açık destekçilerinin ve Haneyi Kariger’in (devlete bağlı işçi örgütü) eliyle yapılmaktadır. Üretim, dağıtım ve tüketim kooperatifleri bunların eliyle yağmalanmaktadır.
Tüm bunları protesto edenlere, iş bırakanlara, petrol rafinerilerinde, otomotiv fabrikalarında, örneğin İran Hoodro’da, barbarca baskılar ve hatta katliamlar yaptılar. Aslında tüm bunlar hükümetin işçilerden ne kadar korktuğunu göstermektedir.
Sendikacı arkadaşlarım! İran İslam Cumhuriyeti çok uluslu emperyalist şirketlerin hem acentesi hem de ortağıdır. Buna göre İslamcı hükümet, IMF ve Dünya Bankası’nın planlarını, siyasetini yürütmektedir. Bu dünya kapitalizminin sistematik baskısı karşısında İran işçileri dünya işçi ordusunun bir taburudur! Bilmeliyiz ki, diğer işçilerle sorunlarımız aynıdır. Dünya işçi cephesini kurmalıyız ve bunun esasları da, işçilerin siyasi ve ekonomik isteklerinden oluşmalıdır. İşçiler işçi birliği cephesini kurarak düşman karşısında hazırlıklı olmalıdır.
İşçi bacılar, kardeşler! İslamcı hükümet dünya kapitalist sınıfına hizmet etmektedir ve ILO’nun üyesidir. Ama onun yasalarına uymadığı gibi kendi yasalarına da uymamaktadır. Örneğin iş kanunu ve anayasanın 26. faslı işçilere örgütlenme hakkı tanımasına rağmen buna izin verilmiyor. İşçileri yakalayıp, onları avukatsız, hukuksuz, tek başlarına bırakarak keyfi bir biçimde yargılıyor, haklarını savunmaktan alıkoyuyor, sözümona  mahkemelerde taraflı hakimler Vizarat-ı İttilaat (İran İslami İstihbarat Servisi) emriyle uzun yıllar hapis cezası veriyor.
Ben Şahruh Zamani 11 yıl, öğretmen Resul Budagi 6 yıl, fabrika işçisi Behnam İbrahimzade 5 yıl, Otobüs Şoförleri Sendikası yöneticilerinden Rıza Şahabi 6 yıl, İnşaat işçisi Muhammed Cerrahi 5 yıl, inşaat işçisi Bedram Nasrullahi 3 yıl … ceza aldık. Sendika kuran işçiler işten atılıyor, polis takibine alınıyor, zindanlara kapatılıyor. Devlet böyle yapıyor ki, başka işçi örgütleri, işçi liderleri ortaya çıkmasın, işçiler güç kazanmasın, aç kalsın, işsiz kalsın ve böylelikle de kapitalist sınıfa daha fazla para kazandırsın.
Biz mahkûm işçiler, sizlere Goherdeşt Cezaevinden sesleniyoruz. Dünya işçi örgütlerinden, özellikle de Ortadoğu ülkelerindekilerden, Asya ülkelerindekilerden ve Avrupa ülkelerindekilerden işçi düşmanı hükümetlerin karşısında (mesela İran İslam Cumhuriyeti) durmak için sınıf bilincini ve mücadeleyi yükseltmesini istiyoruz. Her koşul altında dünya işçileriyle dayanışma içinde olun ve bu mücadelede bize güç katın!
Çözüm birleşmekten ve örgütlenmekten geçmektedir.
Dünyanın bütün işçileri birleşin!
Şahruh Zamani, Goherdeşt Cezaevi, İran.
07. 01.2013

ترجمه نامه شاهرخ به سندیکا ها ی کارگری توسط کمیته همبستگی با جنبش کارگری ایران - استرالیا


Shahroukh Zamain’s Letter
Address to all the workers organizations, the workers union and the workers syndicates of Egypt, Tunisia, Japan, Turkey, Australia, Russia, Canada and other Asian Countries.

The work mates

Accept my sincere greetings along with other working class prisoners from the hell like prisons of the Islamic Republic of Iran. I, Shahroukh Zamani, the member of the working painting Syndicates, the worker house, the workers action committees as well as the workers union along with tens of other workers activists in Iran, have been detained and currently are languishing in the Islamic republic notorious jails in Iran.  We have been deprived of our basic fundamental rights merely for defending our just rights to form the workers unions and protest for not receiving our working class rights and have been given heavy and long term sentences and put behind the bars experiencing and facing the most possible critical conditions such as physical and psychological tortures under horrifying situations in the notorious prisons of the Islamic republic of Iran.
 The Islamic government is protecting the vested interests of the tinny portions of the rich Billionaires such as the clerical elements and the military personnel who are nothing but the parasites and the scum portions of the capitalists system in Iran and simultaneously in the same path, the government of Iran, uses the policies of slavery kind exploitations of 50 millions of working class families. These ugly policies are carried out in the style of brutal suppression of all the workers committees, the workers actions committees, the independent labor unions, such as Tehran bus company, the painters Syndicates, the Haftappeh sugarcane company, the Saqeze bakeries centre, and the coordinating workers committees by tracking down any workers associations or workers establishment and their just cause in Iran.
The growing and continuous unpaid wages of the workers and toilers, including that their wages to a great extent have been decreased in about one quarters below the poverty lines, the privatizations of all the aspects of manufacturing industries, the public services, the educations and training, health care and hygiene, transferring and turning of all those public assets into money bag for the wealthy and powerful mafia gangs and groups in power in Iran.
The complete total destruction and abolitions of all jobs security with the temporary agreements and contracts as a blank signed papers in the language of the working class to the benefits and total interest of the capitalist at the expenses of the workers in the area of social security, the labor rules and regulations to the turning and twisting the workers fundamental rights in the favor and interest of the capitalists and changing the labor legislations in order for the unfair dismissal and expulsions, lifting the custom tariffs in the benefits of importing the junk and inferior quality goods with the petroleum dollars by the various mafia gangs and groups in power which has resulted the total annihilations of all domestic productions from both the sectors, the massive unemployment and poverty, huge  lay – offs of the working class.
The intensifications of oppressive and repressive measures in the working environment by the government tugs and informants recruited for the purpose into the offices, educational institutions, the worker house and other working places, the ruining of all cooperative and productions as well as the distributions of goods as are frequently looting and plundering by the mafia groups in powers and the constant oppressive measures of any slightest protest and strikes especially in the oil industries, machinery industries, the Iran Khodroo factory which has shown and indicated the fearful behavior of the Islamic government from these workers organizations  in Iran.
The Islamic government of Iran is the steward and partner of multinationals imperialist corporations in implementing the policies and agenda of the International Monetary Fund (IMF) and the World Bank (WB), to intensify and put pressures on the working class and toiling classes as well.  To stand up and oppose the increasing and conducted oppressive policies of the world capitalists classes against the working class people in Iran, as a battalion army of the world working class people should know and realize that they have very much pain and problems in common with the other working class movement and  consequently they ought to be firm and  stand against any invasion by  their capitalists class enemy through the forming of an international  united front mainly based on their fundamental political and economical demands  of the working class.
Working brothers and sisters
 In order to serve and appease the world capitalists class, the Islamic government as a member of the International Labor Organization ( ILO), neither attach nor respects the least importance of the labor conventions regulated by such organizations, and ironically  this Islamic political system totally ignores even its own constitutional article of 26, referring to the  labor laws and regulations and brutally suppress any slightest working rights  and demands by cracking down any workers organizations with the policies of  intimidations, arrest and put behind bars for long term imprisonment in the showcase judicial and mockery trial without any independent judiciary and denying any defense lawyer or legal aid to  the workers by the order of the anti human notorious ministry of security and intelligence services in Iran.
The detained workers activists are deprived of any basic legal rights and legal aid and under the recommendations of the hell like and inhuman security and intelligent forces, are put behind bars and given heavy prison terms by the government judges.
I, Shahroukh Zamani, was sentenced to 11 years jail term, Rasoul Badaghi, the members of the teachers associations was given 6 years, Behnam Ebrahimzadeh with 5 years, Reza Shahabi, with 6 years, Mohammad Jarrahi, with 5 years, Pedram Nasrullahi with 3 years and many others are detained and suffering under most brutal and inhuman prisons of the Islamic government in Iran. The workers activists are frequently subjected to increase oppressions through  constant harassment, intimidations, persecutions, expulsions from their jobs, detentions, for long term prisons and kept under the suppressive police security forces so that the labor class would not be able to struggle and stay leaderless and without organization and under such extreme circumstances the threat of joblessness, hunger, poverty and unemployment results more and more wealth for the rich and capitalists classes in Iran and the world.
 We, the jailed workers of Iran,  call upon and demand from all international workers organizations and national workers organizations in various countries particularly from the Middle East and other Asia to array and struggle in the line of our fights against the policies of the anti workers particularly against the Islamic government and announce their solidarities and support for our cause and activities  with various means and pressure the International demand against the anti workers policies of the Islamic government and increase pressure in uniting the workers in Iran by showing their massive solidarity and support. 
The remedy is the unity and organizations
Workers of the World Unite
Shahroukh Zamani
From: Goohardasht Prisons
8th January 2013

۱۳۹۱ بهمن ۴, چهارشنبه

کارگران و مردم مبارز:


علیه اعدام و شکنجه و ازادی زندانیان سیاسی به پا خیزید

کارگران و مردم مبارز:

 به طوری که ما عده ای از زندانیان سیاسی رجایی شهر یک ماه قبل پیش بینی کرده بودیم که به دلیل فقر و فلاکت عمومی و تنفر داخلی و جهانی و به احتمال قریب الوقوع، رژیم ضد بشری جمهوری اسلامی در جهت ادامه عمرننگین خود دست به شکنجه و اعدام گسترده مانند سال 67  خواهد زد.متاسفانه اکنون این مسئله شروع شده است و دارد هر روز گسترش بیشتری می یابد.
رژیم جمهوری اسلامی به تشدید   دستگیری،  شکنجه و اعدام در ابعاد گسترده روی آورده است.تا چند صباحی دیگر به حاکمیت نا مشروع و ننگین خود ادامه دهد هدف حکومت قرون وسطایی از ادامه این حرکت های جنایت کارانه از یک طرف جلوگیری از انفجار کشنده باروت تنفر و نارضایتی عمومی در راستای حرکت های              انقلابی است وهمچنین بی هویت و بی آینده کردن جنبش آتی مبارز ستمکشان را با دقت دنبال می کند تا با نابودی رهبری و برنامه انقلابی بتواند  انقلاب پیش رو را مانند سال 57 از قدرت گیری مستقیم مردم و نابودی نظام سرمایه داری و بر قراری حاکمیت مردمی به عنوان تنها ضامن پیروزیشان جلوگیری کند که غارتگران ثروت های عمومی و نیروهای حکومتی با خیال راحت و به حساب جیب کارگران و ثروت ملی به زندگی ننگی خود ادامه دهند.
هموطن به زنگ خطر اعدام زانیار و لقمان مرادی در زندان رجایی شهر،5 مبارز ملی در اهواز با حضور جهانیان از طریق تظاهرات جهانی در بیش از 50 شهر و مخالفت هزاران سازمان و هزاران شخصیت سیاسی –خبری اجتماعی از جمله کاترین اشتون در مخالفت با ادمکشان ضد بشری جواب داده شد. اما مبارزه در این راستا هنوز تمام نشده و باید با اراده قویتر مبارزه را پیش گرفت.
 زندانیان سیاسی فرزندان راستین مردم و شیرزنان میهن به خون نشسته  فرزندان خلف شما در دفاع از ازادی و سعادت شما هستند.آنها توسط  دشمنان و غارتگران ثروت های ملی به بند کشیده شده اند  و دفاع از آنان در حکم دفاع از رهایی شما از استبداد است، مبارزه با استبداد و بهره-کشی دفاع از عدالت اجتماعی و اینده ای عاری از خفقان و استثمار می باشد به هر طریق ممکن برای لغو زندان ، شکنجه و اعدام زندانیان سیاسی مبارزات خود را تشدید کنید. تنها با حرکت اعتراضی و انقلابی میلیونی شما مانند سالهای 57 و 88 و تنها با حاکمیت مستقیم شما ریشه فساد و تباهی و جنایت خفاشان حاکم و خون آشامان خواهد خشکید. مردم آزادیخواه و مبارزعلیه اعدام زندانیان سیاسی بپاخیزید

امضا کنندگان از زندان گوهر دشت کرج :
1/11/1391

خالد حردانی،  شاهرخ زمانی ، رضا شریفی بوکانی ، علی جباری ، افشین اسانلو،     افشین بایمانی ، صالح  کهن دل 

در آکسیون های 26 ژانویه شرکت کنید.


در آکسیون های 26 ژانویه شرکت کنید.

خبردار شدم که در روز شنبه 26 ژانویه 2013 نیروهای فعال ایرانی به همراه دوستان و همرزمانشان در کشورهای مختلف در حمایت از مبارزه کارگران ، برای آزادی کارگران زندانی و زندانیان سیاسی اقدام به برگزاری آکسیونهای اعتراضی خواهند کرد .
ضمن اینکه صمیمانه از اقدام این دوستان تشکر می کنم و از تمامی تشکل ها و فعالین داخل نیز می خواهم در هر حدی که ممکن است دست به اعتراض بزنند و همچنین برای کسب مطالبات خود هر چه بیشتر تلاش نمایند. و از تمامی فعالین و تشکلها می خواهم در شهرها ی مختلف دنیا به طور متحدانه و هر چه گسترده تر، روز شنبه اعتراض نمایند . اطمینان دارم که هر چه  تعداد بیشتری از دوستان در این اقدام پیشرو شرکت کنند به همان اندازه تأثیر مثبتی خواهد داشت .

کارگر زندانی و زندان سیاسی آزاد باید گرد

بر چیده  زندانها ، نجات انسان ها

شاهرخ زمانی – زندان رجایی شهر
3/11/1391

۱۳۹۱ بهمن ۱, یکشنبه

مردم اهواز خواهان آزادی خالد حردانی هستند.


نامه ی 730 تن از مردم ، ورزشکاران و شیوخ اهواز به رهبر جمهوری اسلامی برای آزادی زندانی سیاسی خالد حردانی  قهرمان دو و میدانی کشور

تعداد 730 تن از مردم ، بازاریان و شیوخ بزرگ  اهواز در نامه ای خطاب به رهبر جمهوری سالامی خواستار آزادی خالد حردانی زندانی سیاسی که حدود 13 سال است دوران محکومیت خود را در زندان اوین و رجایی شهر سپری کرده است شدند این زندانی سال 79 به همراه خانواده و تعدادی از خانواده دوستانش به علت  تحت فشار بودن از طرف نیروهای امنیتی در اهواز قصد فرار با هواپیمای مسافربری اهواز _ بندرعباس را داشته است که این ماجرا بعدا" دستمایه فیلم ارتفاع پست ساخته ابراهیم حاتمی کیا قرار می گیرد . خالد حردانی در این مدت 8 بار مورد عمل جراحی قرار گرفته است ولی درمان او به دلیل آلودگی محیط زندان سرانجام خوشی نداشته است و پزشکان زندان بارها خواستار اعزام او به بیمارستانهای تخصصی شده اند و در نهایت این موضوع مورد تأیید کارشناسان پزشک قانونی قرار گرفت اما از اعزام این زندانی سیاسی  ممانعت به عمل می آید.
 توضیحا" مادر خالد حردانی سعی و تلاش زیادی کرد که این زندانی در یک فرایند غیر قانونی و ضد انسانی اعدام نشود،متاسفانه 8 روز قبل از ابلاغ شکستن حکم اعدام این زندانی،  مادر رنج دیده، در اثر شکنجه های روحی و روانی از طرف مسئولین قوه قضاییه و مأموران امنیتی فوت کرد.
خالد حردانی از سال1386 که مادرش فوت می شود سیاهپوش است و بارها خانواده و دوستان از او خواسته اند لباس سیاه خود را درآورد ولی ایشان گفته است تا زیارت قبر والده، سیاهپوش خواهم بود . خالد حردانی در این 13 سال حتی برای درمان هم اجازه مرخصی نداشته و همچنان مورد غضب آقایان قرار دارد در این مدت بارها به اتهاماتی واهی برایش پرونده سازی شده که آخرین مورد آن 6 مهر 91 به اتهام توهین به رهبری بوده است که همچنان این پرونده مفتوح است مسئولین جمهوری اسلامی به هیچ یک از نامه های مردم اهواز پاسخ نداده اند .

730 امضا کننده نامه همچنان در انتظار جواب مثبت مسئولان هستند. آنها انتظار دارند خالد حردانی آزاد شود تا بیش از این حق یک انسان پایمال نگردد.

با ز پخش از کمیته حمایت از شاهرخ زمانی
29/10/1391



یش بسوی اتحاد بیشتر، برای فشار بیشتر!!!
پیش بسوی اعتراضات گسترده و متحدانه با شعار :
کارگر زندانی ، زندانی سیاسی آزاد باید گردد.

دو خبر از زندانیان کارگری

کانون مدافعان حقوق کارگر

 1- به قرار اطلاع ساعت 20 روز یک شنبه اول بهمن ماه بهنام ابراهیم زاده با تودیع وثیقه به مرخصی آمد.
2- مجمد جراحی با دست بند و پابند برای عکس برداری از غده تیروئید 'گردن  به مراکز درمانی خارج بیمارستان منتقل شد. در بیمارستان برخورد بسیار خشونت بار و توهین آمیز نگهبانان با وی برای پزشکان و کادر درمانی سوال برانگیز بود به شکلی که وی برای آنان توضیح داده که چرا زندانی شده است.
با امید به آزادی بدون قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی از جمله فریبرز رییس دانا، شاهرخ زمانی، محمد جراحی، پدرام نصراللهی ، رسول بوداغی، کیوان صمیمی، مسعود باستانی، منیژه نجم عراقی، سروش ثابت، فریدون صیدی راد و ....

Fellow comrade

Statement from prison by Iranian labour activist Shahrokh Zamani to workers’ organisations around the world, in Egypt, Tunisia, Russia, Japan and other Asian countries

Fellow workers!
Please accept my and other working-class detainees’ sincere greetings from the infernal prisons of the Islamic regime in Iran. I, Shahrokh Zamani, member of the Painters’ Union of Tehran and the Committee to Pursue the Establishment of Workers’ Organisations, along with tens of other worker activists, was sentenced to long-term imprisonment by the anti-worker Islamic regime merely for defending our legal rights such as the right to build organisation or to protest against the rightlessness of the working class in Iran. We are in the most horrible conditions and under physical and mental tortures in the dreadful prisons of the Islamic Republic. In order to protect the interests of a few clergy and military billionaires who are the parasites of the capitalist system in Iran and to preserve the slave-like exploitation of the 50 million members of the working-class family, this regime suppresses their slightest right in the most brutal form. For instance, all workers’ committees for setting up workers’ organisations, and independent unions (such as the Union of Workers of Tehran and Suburbs United Bus Company , Painters Union of Tehran, Union of Haft-Tapeh Sugar Cane Workers, Saqez Bakers’ Union, the Co-ordinating Committee to Help Form Workers’ Organisations, and the Committee to Pursue the Establishment of Workers’ Organisations) are suppressed.
With regard to the growing rightlessness of the workers and working people in Iran, I can point to the level of wages, which is one fourth of the poverty line, privatisation of production, service, education and health care and the turning of these sectors to a money sack for the mafia gangs of the regime, complete abolition of job security through the introduction of temporary and blank contracts for the benefit of capitalists and to the loss of workers, complete abolition of laws supporting workers in areas of social security and labour legislation in favour of capitalists, and turning the labour law into an authorisation to lay off workers, lifting customs duties for import of junk goods by the mafia gangs of the regime with oil-dollars, resulting in the annihilation of all production sectors and mass lay-offs, intensification of repression in the workplaces by Basij mercenaries and spies in the factories, offices and the Workers’ House, plundering of production, distribution, and consumer cooperatives by the mafia gangs, and the brutal suppression of strikes and any form of protest, particularly in the oil industry, machinery manufacture and Iran Khodrow auto factory, which shows the fear of the regime for workers.
Comrades!
The Islamic regime of Iran is an agent and collaborator of imperialist multinational corporations in carrying out the plans and policies of the IMF and the World Bank to increase the pressure on workers. To stand up to this growing organised suppression by the world capitalist class, the working class in Iran, as a battalion in the army of workers of the world, should know that it has common problems and causes with the working class in the other parts of the world, and that consequently, it should arm itself against the attacks of its class enemy through the building of an international front based on the fundamental political-economic demands of the working class.
Worker sisters and brothers!To appease the world capitalist class, the Islamic regime, although a member of the International Labour Organisation (ILO), neither attaches the least importance to the Conventions adopted by this organisation, nor even to its own laws such as the Labour Law and Article 26 of the Constitution. It nips any workers’ organisation and demand in the bud; it sentences arrested worker activists to long-term imprisonment in kangaroo courts of injustice without any respect to their basic rights, such as having a defence counsel or the opportunity to defend themselves, in the absence of the slightest independence of the judge, on orders from the inhumane infernal Ministry of Intelligence. I have been sentenced to 11 years, Rasoul Bodaghi to 6 years, Behnam Ebrahimzadeh to 5 years, Reza Shahabi to 6 years, Mohammad Jarahi to 5 years, and Pedram Nasrollahi to 3 years in prison. Worker activists are frequently subjected to intensive police oppression through persecution, expulsion from the job, and long-term imprisonment so that the working class in Iran stays leaderless and without organisation, and under the threat of unemployment and hunger produces more and more wealth for the capitalist class in Iran and the world.
We, jailed workers in Iran, call on all international workers’ organisations and workers’ organisations in various countries, especially in the Middle East and Asia, to array themselves against anti-worker regimes, particularly the Islamic Republic of Iran, and in every possible way increase the international pressure on this regime and strengthen the ranks of workers in Iran by showing their massive solidarity and support.
Workers have no other way but to unite and organise!
Workers of the world, unite!
Shahrokh Zamani
Gowhardasht Prison, Iran
7 January 2013
Translated by: Naser Shishehgar , Free Them Now! Campaign to Free Jailed Workers in Iran

***
بیانیه شاهرخ زمانی خطاب به تمام تشکّل های کارگری، اتحادیه ها و سندیکاهای کارگری مصر، تونس، روسیه، ژاپن و دیگر کشورهای آسیایی

هم طبقه ای ها!
سلام و درودهای صمیمانه من و دیگر زندانیان طبقه کارگر را از زندان های جهنّمی حکومت اسلامی پذیرا باشید. من شاهرخ زمانی از سندیکای کارگران نقاش و کمیته پیگیری ایجاد تشکل های کارگری، به همراه ده ها فعال کارگری دیگر، صرفاً به جرم دفاع از حقوق قانونی خود مانند حق تشکل و حقّ اعتراض به بی حقوقی طبقه کارگر ایران، توسط حکومت ضدکارگری جمهوری اسلامی به حبس های سنگین محکوم شده و در بدترین شرایط ممکن و زیر شکنجه های جسمی و روحی در زندان های مخوف جمهوری اسلامی به سر می بریم. این حکومت در جهت پاسداری از منافع تعداد اندکی میلیاردر روحانی و نظامی به عنوان انگل های سرمایه داری ایران؛ و در راستای بهره کشی برده وار از خانواده کارگری 50 میلیونی ایران، کوچک ترین حقوق قانونی آن ها را به وحشیانه ترین شکل ممکن سرکوب می کند. از جمله سرکوب کامل تمام کمیته ها، هیئت های موسسان و تشکل های مستقل کارگری از جمله سندیکای شرکت واحد تهران، نقاشان، نیشکر هفت تپه، خبازان سقّز، کمیته های پیگیری و هماهنگی و هرگونه انجمن و تشکل کارگری.
بی حقوقی رو به تزاید کارگران و زحمتکشان، شامل دستمزدهای در حدود یک چهارم خط فقر، خصوصی سازی تمام عرصه های تولید، خدمات، تحصیلات و آموزش، بهداشت و درمان و تبدیل تمام عرصه ها به کیسه ی پول باندهای قدرت و ثروت حکومت، نابودی کامل امنیت شغلی از طریق رواج قرار دادهای موقّت و سفید امضاء به زیان طبقه کارگر و به سود سرمایه داران، نابودی کلیه ی تامینات اجتماعی و قوانین حمایتی در قانون کار به نفع سرمایه داران و تبدیل قانون کار به اخراج نامه کارگران، برداشتن تعرفه های گمرکی برای واردات کالاهای بنجل به وسیله دلارهای نفتی توسط وابستگان حکومتی که نتیجه ای جز نابودی تمامی عرصه های تولید و بیکار سازی گسترده کارگران ندارد، اخراج های گسترده کارگران و تشدید خفقان و سرکوب در محیط کار توسط مزدوران و جاسوسان مستقر در بسیج کارخانه ها و ادارات و خانه کارگر در داخل کارخانجات و محیط کار و تولید، نابودی تعاونی های تولید و توزیع و مصرف و غارت توسط باندهای مافیایی، سرکوب وحشیانه هرگونه اعتراض و اعتصاب مخصوصاً در صنایع نفت و ماشین سازی و ایران خودرو که نشان از وحشت ضدکارگری حکومت می باشد.
هم زنجیریان!
حکومت اسلامی ایران، مباشر و شریک شرکت های چند ملّیتی امپریالیستی در پیاده کردن سیاست ها و طرح های صندوق بین المللی پول و بانک جهانی برای تشدید فشارها بر کارگران و زحمتکشان است. در مقابل تشدید هر چه بیش تر این سرکوب سازمان یافته طبقه سرمایه داری جهانی، طبقه کارگر ایران به عنوان گُردانی از ارتش کارگران جهان، باید بداند که با سایر اجزای جنبش طبقه کارگر آرمان و درد مشترک دارد و بایستی با ایجاد جبهه ای جهانی بر اساس خواسته های پایه ای سیاسی _ اقتصادی طبقه کارگر در جبهه واحد کارگری برای مقاومت در مقابل تهاجم دشمن طبقاتی، خود را تجهیز نماید.
برادران و خواهران کارگر!
حکومت اسلامی، در جهت خوش خدمتی برای طبقه سرمایه دار جهانی، به عنوان عضو سازمان جهانی کار کوچک ترین اهمیتی برای قوانین مصوب این سازمان و حتی برای قوانین مصوب خود مانند قانون کار و اصل 26 قانونی اساسی قائل نیست و هرگونه تشکل و خواسته کارگری را در نطفه خفه می کند؛ فعالین کارگری دستگیر شده را در غیاب کم ترین امکانات و رعایت حقوق ابتدایی شان نظیر داشتن وکیل مدافع و حق دفاع از خود، در بیدادگاه های فرمایشی، بدون کمترین درجه استقلال قاضی و به سفارش سازمان جهنمی و ضدبشری اطلاعات به حبس های سنگین محکوم می کنند. من شاهرخ زمانی به یازده سال، رسول بداغی عضو کانون صنفی معلمان به شش سال ، بهنام ابراهیم زاده به 5 سال، رضا شهابی به 6 سال و محمد جراحی به 5 سال ،پدرام نصرالهی به 3 سال و... حبس محکوم شده ایم. فعالین کارگری تحت پیگرد، با اخراج از کار و حبس های بلند مدت در سرکوب و خفقان شدید پلیسی نگه داری می شوند تا طبقه ی کارگر ایران بدون رهبری و تشکل در چنگال گرسنگی و بیکاری هر چه بیش تر برای طبقه سرمایه داران ایران و جهان تولید ثروت کنند. ما کارگران زندانی در ایران از تمام تشکّل های جهانی و داخلی در کشورهای مختلف به ویژه در خاورمیانه و دیگر کشورهای آسیایی می خواهیم آگاهی و صفوف مبارزاتی خود را علیه حکومت های ضدکارگری مخصوصاً جمهوری اسلامی محکم تر کنند و به هر طریق ممکن، با اعلام همبستگی و حمایت گسترده و به طرق گوناگون، فشار بین المللی را بر حکومت ضد کارگر جمهوری اسلامی افزایش داده و به تقویت صفوف متّحد کارگران ایران، یاری برسانند.
چاره ی کارگران وحدت و تشکیلات است!
کارگران جهان متحد شوید!
شاهرخ زمانی – زندان گوهر دشت
18/10/1391
منتشر شده توسط کمیته حمایت از شاهرخ زمانی








فراخوان


در حمایت از کارگران ایران به کمپین سراسری در روز ٢٦ ژانويه بپیوندیم( ٢۵ ژانويه ... پاراماتا,استراليا)

فراخوان

در حمایت از کارگران ایران به کمپین سراسری در روز2013/1/26 بپیوندیم
رژیم سرکوبگر جمهوری اسلامی در طول بیش از سه دهه حاکمیت، هر بار برای تحکیم و پیشبرد سیاستهای ضد کارگری و استثمارگرایانه خود، موج تازه ای از دستگیری و محاکمه فعالین کارگری را به راه انداخته و چه بسی در حال حاضر صدها فعال کارگری در زندانهای جمهوری اسلامی در شراسط سخت و غیر انسانی حاکم بر زندان به سر می برند.
چند هفته پیش رژیم همزمان با طرح لایحه "اصلاحیه قانون کار" و ارائه آن به مجلس موج تازه ای از دستگیری و زندانی کردن فعالین کارگری در ایران را به شکل وسیعتری از سر گرفته است.  رژیم که بخوبی میداند تصویب این لایحه باز هم زندگی و معیشت کارگران مردم زحمتکش را دچار فقر و فلاکت بیشتر خواهد کرد، لذا با بیم از برآمد اعتراضات عمومی و در راس آن اعتراض و مبارزات طبقه کارگر، قصد در سرکوب و خنثی کردن آن دارد.
باید در نظر داشت دفاع از مبارزات کارگری و دفاع از فعالین در بند و خواست آزادی  بی قید و شرط آنها و  در محکومیت جمهوری اسلامی، ما همراه کارگران و فعالین کارگری در خارج، از کمپین دفاع از مبارزات کارگران ایران که در روز 26/1/2013 انجام خواهد گرفت حمایت و پشتبانی مینما ئیم و درهمین رابطه  اکسیون  اعتراضی را در روز جمعه  25/1/2013 در پاراماتا انجام خواهیم داد.  از تمام  فعالین سیاسی و آزادیخواه تقاضا داریم که در این اکسیون شرکت نمایند.


 

25 January 2013 
تاریخ
از ساعت 4 الی 7 زمان
Parramatta Mall, opposite Parramatta Town Hall  
مکان
تلفن تماس:  0423740617 مهرداد
حزب کمونیست ایران- (تشکیلات استرالیا)
سازمان فداییان اقلیت- ( واحد استرالیا)
جمعی از فعالین کارگری- 17/1/2013

۱۳۹۱ دی ۲۸, پنجشنبه

تشکیلات خارج کشور حزب کمونیست کارگری: با تمام قوا در دفاع از کارگران زندانی


رهبران کارگری زندانی در ایران، آینه تمام نمائی هستند از بیحقوقی و ظلمی که به کارگران و کل مردم ستمدیده روا میشود. و همزمان آینه تمام نمائی هستند از ایستادگی و مقابله با نظامی ضدانسانی که جمهوری اسلامی بر مردم حاکم کرده است. اینها گل های سرسبد مبارزه عادلانه و آزادیخواهانه مردم اند و شایسته بیشترین حمایت در ایران و در سطح جهان.
نامه ها و بیانیه های بهنام ابراهیم زاده و شاهرخ زمانی و رضا شهابی و رسول بوداغی و سایر کارگران و معلمان و جوانان اسیر حکومت، به حد کافی رویاروئی دو جبهه استثمارگران و سرکوب کنندگان از یکطرف و کارگران و مردم آزاده ای که یک لحظه از اعتراض برای یک زندگی انسانی دست نمیکشند، را نشان میدهد. از رفتار حکومت با زندانیان تا کل قوانین و سیستم قضائی حکومت، از سرکوب کارگران بخاطر متشکل شدن و اعتراض و اعتصاب علیه نظامی که جز جنایت و فقر و بیحقوقی و محرومیت از همه چیز تحویل اکثریت مردم نداده است، تا بیحقوقی کودکانی که حتی در بستر بیماری از آغوش گرم پدر یا مادر زندانی خود محرومند، در بیانیه های هرروزه رهبران کارگری زندانی موج میزند. اینها کیفرخواست هائی است در دفاع از کل مردم علیه نظمی فاسد و جهنمی که طبقه مفتخور سرمایه دار افتخار خلق آنرا دارد. ایستادگی و کیفرخواست های کارگران زندانی، در کنار سینه سپرکردن مادر و پدر زانیار و لقمان مرادی، محمد و عبداله فتحی، مادر ستار بهشتی و فرزاد کمانگر، بیانگر ایستادگی یک جامعه است که به هیچ قیمتی کوتاه نمیاید و دوران تازه ای را در جامعه ایران نوید میدهد.
دفاع از رهبران کارگری زندانی، دفاع از مبارزه آزادیخواهانه کل مردم ایران علیه وحوشی است که مشغول مفتخوری و چپاول و قتل و جنایتند. دفاع از شریف ترین آدم ها علیه جانی ترین و فاسدترین جانوران حاکم بر این مملکت است. با تمام قوا به یاری آنها برخیزیم و دنیا را بر سر جمهوری اسلامی خراب کنیم.
کارگران زندانی، معلمان و زنان و جوانان زندانی و کل زندانیان سیاسی باید فورا و بی قید و شرط آزاد شوند.
روز شنبه ٢٦ ژانویه همه جا به خیابان بیائیم و در میادین شهرها و مقابل سفارت های جمهوری اسلامی صدای بهنام ابراهیم زاده و رضا شهابی، شاهرخ زمانی و پدرام نصراللهی، محمد جراحی و رسول بوداغی و عبدالرضا قنبری و سایر زندانیان را به گوش همگان برسانیم و به آنها اطمینان خاطر دهیم که پرشور و با تمام قوا در کنار آنها هستیم.

تشکیلات خارج کشور حزب کمونیست کارگری ایران
١٧ ژانویه ٢٠١٣

نامه دوم لقمان و زانيار مرادى ... آيا اگر آزاد شدم٬ قادر خواهم بود اين همه محبت و خوب را جبران کنم!


کمیته بین المللی علیه اعدام



اين بار از طرف هر دوي ما محکومين به اعدام از زندان رجايي شهر در ايران مينويسم. من و لقمان اخبار روزانه فعاليتهاي شما عزيزان٬ شما عزيز ترين انسانها در زندگيمان را شنيده و روحيه هايمان افت و خيز و نوسانات بسيار عجيبي را سپري ميکند. 
خبر اينکه در ۱۴ شهر اروپا در دفاع از ما تظاهرات شده٬ در زندان رجايي شهر٬ عصر روز شنبه  از يک راديو پخش شد و ما اين خبر را شنيديم و همه زندانيان سياسي که اينجا هستند٬ بي اختيار براي شما دست زدند. براي همه شما پدران و مادران و جوانان و هم سن و سالهاي من که لحظاتي بفکر ما بوديد٬ براي ما گريه کرديد و براي نجات جان ما وقت گذاشته و کاري کرديد. 
اخبار همه حکايت از اين دارد که اوضاع به نفع ما دارد عوض ميشود. ما اميدوار شده ايم و همين باز بسيار اوضاع را براي من و لقمان سخت تر کرده است. اگر با اين اميدواري و روشنايي که به قلبمان و روحمان تابيده٬ کوتاه نيايند و در زندان باز شود و ما را صدا کنند٬ چه ميکنيم؟ ولي الان خود من طوري هستم که ديگر از اين به بعد را فکر نميکنم. بسادگي اميدوار هستم و همين خوب است. 
ما خبر اعتصاب مردم مريوان و خبر اينکه دوستان و همکلاسي ها و اقوام و فاميل من و لقمان ٬ براي نجات ما تقلا ميکنند و اينکه  شهر دو روز تعطيل  بود را با هيجان زيادي تعقيب کرديم. شنيدم که نماز جمعه خالي بود و مردم با نگاهها و رفتارشان کاري کرده اند که حساب دست خيليها آمده ٬ از همه بيشتر از اينکه جوانان و هم سن و سالهاي ما٬ برخي خيابانها را بسته و براي نجات ما  شعار داده اند٬ خوشحالمان کرد . شب که ميرفتم بخوابم تصوير اين خيابانها را در ذهنم مي آوردم . شهر مريوان٬ شهر من شهري که در آنجا بدنيا آمده و مدرسه رفته و اولين بار در آنجا عاشق شده ام٬ آيا اين شهر تحمل ميکند که ببيند ما را به هيچ ميگيرند و ميخواهند نابودمان کنند٬ نه من فکر ميکنم که شهر من از من و ما دفاع ميکند ٬ اينرا به عينه اين روزها ديدم. و جالب تر اينکه ديدم دنيا از ما دفاع ميکند. از ايرانيان و دوستان و آشنايان که بگذرم٬  اين احساس بسيار خوبي است وقتي شنيدم يک خانم آلماني يک آقاي سوئدي و يا يک زن امريکايي براي نجات ما حرف زده و دوندگي کرده  اند آيا اينها را خواب مي بينم؟ 
ميخواهم سلام گرم خودم را به مادرم برسانم که حرفهايش در ايران و در دنيا بسيار سر و صدا کرده. شنيدم که در مريوان و در کردستان نوار حرفهاي از ته دل مادر عزيزم دست به دست ميگردد٬ اين برايم جاي خوشحالي زيادي دارد٬ اين روزها البته مادر ديگري را شناختم و برايش احترام قائلم که بهتر است سلام گرم مرا به او برسانيد٬ خانم علاسوندي که دو فرزندش اعدام شده اند و براي نجات ما شجاعانه فعاليت ميکند. اميدوارم روزي اين دو مادر عزيزم را در آغوش بگيرم.
زنده باشيد همه شما و اميدوارم روزي جبران اين همه خوبي را بکنم. سلام گرم ما به همه آنهايي که براي نجات ما ميکوشند. اين اعتراضات را اگر ميتوانيد ادامه دهيد تا رسما اعلام کنند که ما را اعدام نميکنند. تا ما را آزاد کنند!

لقمان و زانيار مرادي با اميد و احترام - زندان رجايي شهر 

باز تکثير از کميته بين المللي عليه اعدام
27/10/1391