۱۳۹۶ مهر ۱۷, دوشنبه

بخشی از پروژه سو استفاده حزب کمونیست کارگری از محمد جراحی


همانگونه که در نوشته های قبلی بیان کردیم،    http://chzamani.blogspot.ca/2017/10/blog-post_6.html و   http://chzamani.blogspot.ca/2017/10/blog-post_8.html  چون همه فعالین جریانات انحرافی مبنی بر اظهار نظر پزشکان می دانستند محمد جراحی بیش از 3 الی 6 ما دوام نخواهد آورد، در نتیجه تعدادی، از جمله حزب کمونیست کارگری در پی اجرای نقشه سازمان یافته سو استفاده از محمد جراحی به شکل عاجل برای مصادره فعالیت او بودند، در شرایطی که اثرات بیماری سخت، تاثیر داروهای ضد درد، فشار نهادهای حکومت اسلامی به خانواده محمد و دزدیده شدن اتومبیل پسر محمد که در ان زمان تنها وسیله معاش آنها بود و هزینه های گزاف معالجه محمد را به بن بست رسانده و چنین شرایطی فرصت  طلایی را در مقابل طراحان نقشه سو استفاده از این کارگر انقلابی قرار داده بود. ما از همه این شرایط و اعمال این فرصت طلبان اطلاع داشتیم، اما به خاطر حال و روز محمد نمی توانستیم مقابله یا آنها را افشا کنیم، نا چارا" ضمن سکوت اقدام به جمع آوری و آرشیو کردن اسناد اعمال ضد کارگری آنها کردیم. اکنون محمد را از دست دادیم ، حال می توانیم آنها را افشا کرده و در آتی جنبش کارگری را از گزند این جریان انحرافی نجات دهیم ، یکی از اعمال آنها که اکنون امکان افشا دارد پروژه مصاحبه شهلا دانشور با رفیق محمد جراحی است.    https://www.youtube.com/watch?v=jr9AROXDocA حال ببینیم خانم دانشور با چه روشی صحنه گردان پروژه سو استفاده حزب کمونیست کارگری علیه یک کارگر بیمار است؟
خانم دانشور در توضیحات اولیه مصاحبه می گوید   "گفت ( محمد) تماس گرفتم که عضویت خودم را در حزب کمونیست کارگری ایران اعلام کنم ، او گفت من فکر کردم و می خواهم اگر اتفاقی برای من افتاد از من تنها به عنوان یک فعال کارگری صحبت نشه ، من می خواهم از من به عنوان عضو حزب ، عضو حزب کمونیست کارگری صحبت بشه ، می خواهم که اتکا کنم روی پایه های استوار این حزب ... با دکتر قرار دارم بعدا" وووو" فرض بر این بگیریم که این داستان خانم دانشور درست باشد در این صورت زمان گفتگوی این دونفر بین یک تا دو ماه قبل است یعنی محمد در شرایط بسیار سختی که در بالا بیان شد قرار دارد، که فرصت طلایی سو استفاده از او را در اختیار این حزب قرار داده است، خانم دانشور ادامه می دهد " موضوع عضویت محمد جراحی در هئیت اجرایی حزب کمونیست کارگری ایران مطرح شد و در انجا مصوب و تصمیم گرفته شد که اون کادر این حزب است" خانم دانشور سپس می گوید با محمد تماس گرفتم و کادر شدن او را گفتم و نامه حمید تقوایی را خواندم در نامه حمید طبق نیاز های محمد مورد توجه است و گفته شده که از هیچ کمکی دریغ نخواهیم کرد ، با توجه به شرایط بد مالی محمد که روزنه ای بود تا این حزب برای سو استفاده از شرایط بدی که محمد گرفتار است بتواند مانورهای فرصت طلبانه خود را پیش ببرد.
مورد مهمتر اینکه نامه حمید تقوایی 13 شهریور 1396 امضا شده است و محمد 13 مهر 1396 فوت کرده است یعنی اگر این داستان واقعیت داشته باشد جدا از پروژه سو استفاده از شرایط بد محمد ، او یک ماه عضو این حزب بوده است،  همه این صحنه سازی ها برای این است که قبل از فوت محمد بتوانند از او که تحت فشار های گفته شده در بالا مرعوب شده است استفاده ابزاری بکنند، شنیع بودن عمل حزب کمونیست کارگری را تنها کسانی می توانند درک کنند که خودشان را در شرایط محمد قرار بدهند آنگاه متوجه خواهند شد که این حزب با تکیه به چه مواردی یک کارگر در مانده را آلت دست خود قرار داده است،
هنوز تمام نشده اصل ماجرا در زیر است ، با توجه به شرایط محمد ببینیم حزب کمونیست کارگری با محمد چه کرده است :
ما از خوانندگان تقاضا داریم با دقت و چشمان باز به جوابی که رفیق محمد به آخرین سوال در این مصاحبه در 2 دقیقه آخر می دهد توجه کنند، با توجه به اینکه مصاحبه فوق طبق گفته های خانم دانشور بعد از نامه حمید گرفته شده یعنی حدود 20 روز قبل از مرگ او برداشته شده و این زمان اوج بیماری و زمانی است که محمد دلش می خواهد کاری بکند که شاید زنده بماند، وقتی این صحنه ها در مغز انسان کنار هم گذاشته می شود صحنه ای تداعی می گردد که عکاسی در صحرای آفریقا به انتظار نشسته تا کرکسی که نزدیک کودک گرسنه هست کودک را بخورد تا عکاس متمدن عکس بگیرد، ما نمی دانیم کرکس توی این بازی کثیف است یا عکاس؟ اما می دانیم کودک قربانی است و عکاس از شرایط قربانی دارد سو استفاده می کند. از این بابت هاست که می گویم حزب کمونیست کارگری نه کمونیست است و نه کارگری.
عوامل حزب کمونیست کارگری نقش عکاسی را  بازی می کنند و می خواهند با روش شکنجه گرانه محمد جراحی، کارگر انقلابی را که در حال دست و پنجه نرم کردن با بیماری سرطان است مجبور کنند در مقابل دروبین عبارت های را بیان کند که این افراد ماموریت دیکته کردنش به او را دارند. محمد در جواب سوال آخر دو بار می گوید " حزب کارگری " اما ماموران دیکته راضی نمی شوند آنها می خواهند محمد دقیقا" بگوید حزب کمونیست کارگری ، محمد نمی داند چه بگوید مصطرب است آنها روی کاغذ پشت دوربین نوشته ای را به او نشان می دهند محمد سه بار به سمت راست که نفر نگهدارنده نوشته قرار دارد نگاه می کند بار اول نا محسوس نگاهی می کند اما نمی تواند بخواند، بار دوم کمی بیشر چشمانش را باز کرده و سرش را بیشتر به راست می چرخاند، باز موفق به خواندن یا حفظ کردن نام "حزب مورد علاقه اش" نمی شود، بار سوم کاملا" محسوس سر را به راست چرخانده و چشمانش را کامل باز کرده و مدت زمان بیشتری نگاه می کند و بالاخره می تواند نام حزب فوق را بگوید و بعد از گفتن با دست کشیدن به سر و گوش خود نشان می دهد که اضطرابش فروکش کرده و راحتتر شده است چرا که احساس می کند موفق شده عبارت دیکته شده را بیان کند بنا براین احتمال اینکه حمید به قول خودش که کمک های بی دریغ خواهد بود عمل نماید، ممکن شده است. بعد  از این است که دیکته کنندگان از عمل خود راضی می شوند و محمد جراحی را رها می کنند.
ممکن است کسی بگوید چون محمد مریض بود ، داروی ضد درد مصرف می کرد تمرکز نداشت و نمی توانست نام حزب را در حافظه خود نگهدارد بنا براین عوامل حزب کمک اش کرد. اگر واقعا" این را بپذیرم که قصد سو استفاده نداشتند این سوال پیش می اید این حزب اگر ریگی در کفش نداشت چرا کسی را که توانای حفظ کردن یک نام را ندارد این چنین تحت فشار گذاشته است؟ آیا زندانبانان با زندانیان غیر از این می کنند؟ آیا اعضا و کادر های سابقه دار در احزاب وقتی مریض می شوند معاف از انجام وظایف نمی شوند ؟ پس چگونه است کارگری که با سرطان دست و پنجه نرم می کند را در حین اوج بیماری نه تنها کادر میکنند به جای اینکه کمک کنند استراحت نماید وادار به مصاحبه و دچار اصطراب می کنند؟  آیا غیر از این است که این حزب می خواهد تا دیر نشده با استفاده از شرایط بد محمد جراحی از اعتبار گذشته و مبارزات او سو استفاده کند؟
تحمیل و دیکته کردن نظر خود به کارگری که تحت شرایط نا هنجار و ناچارا" در مقابل دوربین نشسته است که حتی نام حزبتان را نمی داند ، آیا آزار و اذیت یک  کارگر کمونیست نیست؟ ده ها سوال مشابه که نشان می دهد این عمل شنیع را یک حزب لیبرالی با نقاب کمونیستی انجام داده است می توان پرسید. شرمتان باد  که بارفیق محمد چنین جنایت کارانه عمل کردید. این حزب وقتی کارگری که در حال ستیز با سرطان است این گونه مورد سو استفاده قرار می دهد  اگر به حکومت برسد با کارگران و مردم چه خواهد کرد؟
ما به علی جوادی می گوییم اگر سران این حزب به عنوان آمرین و صحنه گردانهای مصاحبه فوق به عنوان عاملین آزار و اذیت محمد را با سو استفاده از اجبار و مشکلات  او چنین تحت شکنجه قرار دادند نمی توانند آزادی خواه و کمونیست باشد بنا براین افرادی که با قامت استوار در مقابل شما لیبرالها که نقاب کمونیستی به چهره زده اید ایستاده و شما را افشا می کنند آنتی کمونیست نیستند بلکه کمونیست های واقعی هستند که می خواهند نقاب کمونیستی را از چهره شما بردارند و به همه نشان بدهند که لیبرال ها و سوسیال دمکراتها محمد جراحی را تحت آزار و اذیت قرار دادند. 
افشا گری ها هنوز تمام نشده ما مدارک بسیاری در آرشیو داریم.
ما برخی از مدارک را تنها پس از سرنگونی جمهوری اسلامی ارایه خواهیم داد تا کارگران ببیند این حزب با محمد چه کرده است و ببینند کدام یک از عوامل این حزب در مصاحبه فوق دیکته کننده و صحنه گردان چنین نمایشی برای سو استفاده حزب از محمد جراحی بودند.
فریده جعفری، اکبر بی تاب، بابک خرم دین، م. اخگر ، بهرام دبیری، شجاع ابراهیمی، محمد اشرفی

17/  مهر 1396

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر