۱۳۹۴ شهریور ۲۴, سه‌شنبه

پر طبل تر از حیات

، او 
مرگ را سرودی کرد

 تاریخ گواهی معتبریست که کارگران سوسياليست ايران، پس از تقریبا یک قرن، یعنی از زمانی که هسته ی غيبی کمونيستی، در اوائل قرن بيستم بوجود آمد و حزب کمونيست ایران بنياد گذاشته شد، بار دیگر در مرکز جنبش کارگری قرار گرفته اند. شاهرخ زمانی درست سکاندار این تصحيح تاریخ است که با اندیشه و درایت خود و از خود گذشتگی بی دریغش، کشتی بزرگ جنبش کارگری ایران را بار دیگر در مسير اصلی خود به درون طبقه برگرداند. طبعا رشد همه جانبه خود طبقه کارگر چون دریائی عظيم شرائط عينی را برای این تغيير تاریخی فراهم ساخت. امروزه دیگر نه حرفی از محفل های روشنفکرانه ی چند نفری هست، نه تئوری فوکو، چه گوارا و مبارزه ی مسلحانه هم استراتژی و هم تاکتيک، نه الگوی چينی، راه محاصره ی شهرها از طریق دهات، کاربری دارد ونه خارج نشنينی رهبری چون حزب توده که برای ساليان دراز با پشتبانی احزاب برادر چون بختگی سایه بر جنبش کارگری انداخته بود. شاهرخ زمانی مانند دیگر کارگران آگاه ، ادامه دهنده ی راه کارگران سوسياليستی هست که ازدرون جنبش کارگری برخاسته، سا ليان دراز در شرائط سخت دیکتاتوری، روی سازماندهی مبارزات کارگری، طبق شرائط مشخص ایران پافشاری کرده ونگين سرخ سازمان کمونيستی را در دل چنين جنبشی کاشته است. کارسترگ شاهرخ زمانی ها، دیگر به الگوی روشنفکران ومحفل های روشنفکری باید از بيرون تئوری را به داخل جنبش کارگری ببرند، پایان بخشيد. و نقطه ی عطفی تازه ای را فراهم آورد که فرقه باید با نفی دیالکتيکی خود به جزئی از جنبش طبقه کارگر بپيوندند و با آن یکی شوند. احزاب وسازمان های سوسياليستی در برابر این حرکت تاریخی خود طبقه کارگر ایران و کارگران پيشرو و آگاه آن مطمئنآ با درس گيری درست از گذشته ی جدا از طبقه عمل کردن، این بار سربلند بيرون خواهند آمد. برماست که غم بزرگ طبقه کارگر را که موقتا سرخود را از دست داده به نيرو تبدیل کنيم، آموزش های شاهرخ را با دل وجان به ميان مبارزات جاری تودهای ببریم. ادامه دهندگان راه شاهرخ را که دردرون خود جنبش هستند تقویت کنيم. این یعنی تبدیل کردن غم به نيرو، حرفی که امروز محمود صالحی در بيانيه اش در مرگ شاهرخ ابراز داشته است.


محسن رضوانی 2015-09-14

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر