۱۳۹۳ تیر ۲۷, جمعه

سلسله گزارش‌هایی از کشتارگاه گوهردشت!




در دوران دولت اعتدال حسن‌کلید تشدید اعدام‌ها و سرکوب در زندان‌ها!
زندان جهنمی رجایی‌شهر سمبل این جنایات!
تلاش برای نابودی و انحلال بندهای مستقل سیاسی، یورش گارد ویژه به سالن ۱۰ هم‌وطنان سُنی، ممانعت از اعزام بیماران در شرف مرگ، محبوسین از ۱۵ تا ۲۱ سال در معرض مرگ تدریجی!
سلسله گزارش‌هایی از کشتارگاه گوهردشت!
قتل‌گاه رجایی‌شهر با بین ۵ تا ۶ هزار زندانی، ۲۴۰۰ نفر محکوم به قصاص در حال اعدام و ۲۵۰ نفر زندانی سیاسی و عقیدتی با ۴۰ نفر محکوم به اعدام، از جمله زانیار و لقمان مرادی، هوشنگ رضایی، شهرام احمدی و ۴ هم‌وطن سنی زیر اعدام در زندان قزل‌حصار و بقیه از ۵ تا ۳۵ سال حبس می‌باشند.
زندانیان سیاسی بدون کوچک‌ترین حقوق قانونی از جمله، هواخوری ۲ ساعته، فضای زندگی ۲ متری، نبود تغذیه و بهداشت و درمان، منع ارتباطات عاطیف و قانونی مانند مکاتبه، تلفن و مرخصی، ملاقات حضوری و عفو و آزادی‌های مشروط و موردی می‌باشد. در چنین جهنمی که طی سال‌های گذشته ده‌ها نفر از جمله، حشمت‌ساران، منصور رادپور، علی‌رضا کرمی خیرآبادی و افشین اسانلو جان باخته‌اند یا به قول جعفری دولت‌آبادی، در شرایط مرگ تدریجی به قتل رسانده شده‌اند تا مافیای ثروت و قدرت راحت‌تر به اعمال ضدبشری و بهره‌کشی خود ادامه دهد.
علی‌رغم وعده و وعیدهای انتخاباتی حسن‌کلید برای جمع‌آوری رای جهت رسیدن به حاکمیت و گرفتن سهم چپاول از قدرت و ثروت، اعدام‌ها، دستگیری‌ها و خفقان و سرکوب به بالاترین حد خود رسیده است. حمله به بند ۳۵۰ زندان اوین، ضرب و شتم و به انفرادی بردن زندانیان سیاسی و تبعید زندانیان به بندهای عادی زندان‌های بندرعباس و رجایی‌شهر که برخلاف اصل تفکیک جرائم صورت می‌گیرد، مشتی از خروار است که برخلاف ماده‌ی ۲۲ آیین‌نامه‌ی سازمان زندان‌ها که اداره‌ی زندان‌ها را اکیدا به این سازمان محول کرده و دخالت نیروهای انتظامی، قضایی و اطلاعاتی را منع کرده است، این همه جنایت با هدایت باندهای خودسر و قانون‌شکن اداره‌ی اطلاعات صورت می‌گیرد.
زندانیان از بدو دستگیری بدون حکم قضایی تا دادن حکم‌های سنگین و سفارشی یک دقیقه‌ای تحت شکنجه‌های روحی و جسمی تا زندان و منع حقوق قانونی در زندان‌ها، تحت نظارت این اداره هستند که به هیچ نهاد داخلی و خارجی نیز جواب‌گو نمی‌باشد.
۱. نقشه‌ی شوم انحلال بندهای سیاسی و تبعید زندانیان سیاسی به بندهای عادی: با توجه به نقش موثر زندانیان سیاسی در آگاهی اجتماعی، مسولین از چند سال قبل شروع به نابودی بندهای مستقل سیاسی کردند. زندان ارومیه در سال ۹۱، تبریز در سال ۹۲ و در سال ۹۳ تلاش برای انحلال بند ۳۵۰ زندان اوین و هم‌چنین بند ۱۲ سیاسی رجایی‌شهر و دیگر شهرها از آن جمله است. در این سیاست‌های ضدبشری، زندانیان سیاسی را در میان زندانیان عادی جانی و خطرناک که تعادل روانی ندارند و زندانیان مبتلا به امراض مسری خطرناک مانند ایدز، هپاتیت، قانقاریا و سل در معرض مرگ و قتل عمد قرار می‌دهند. علاوه بر شکنجه‌ی روحی شدید، با تحریک زندانیان عادی و ناآگاه، به ضرب و شتم و شکنجه‌ی جسمی آنان نیز می‌پردازند.
به دنبال پراکنده کردن بند سیاسی زندان ارومیه، یک اتاق بزرگ ۲۰ نفری زندان تبریز را نیز نابود کرده و در بندهایی مانند ۱۲ محکومین خطرناک، ۱۴ و ۱۵ متادون پراکنده کردند. در زندان اوین علاوه بر منتقل کردن زندانیان به بندهای عادی، ۷ – ۸ نفر از زندانیان مقاوم و مبارز را به رجایی‌شهر، بندرعباس و دیگر جاها تبعید کردند.
در رجایی‌شهر، شهرام چینیان به بند عادی، ۴ نفر هم‌وطن سنی به قزلحصار و هم‌چنین تعداد ۹ نفر که به اتهام توهین به مقدسات بازداشت شده‌اند و نیز مهدی فراحی شاندیز را نیز که از اوین آورده‌اند به بندهای معمولی و خطرناک منتقل کرده‌اند.
۲- روز ۲۳ تیر ماه ساعت ۱۰ صبح، نزدیک به ۱۰۰ نفر گارد ویژه به سالن هم‌وطنان سنی ریخته و به مدت چند ساعت کل سالن و وسایل آن‌ها را درب و داغون و زیر و رو کردند. این حمله به رهبری بحرینی (مرتضی سعیدی) قاتل زندانیان صورت گرفت که به هر اتاق ۴ نفر و به حسینیه ده‌ها نفر برای تفتیش هجوم بردند و تمامی هم‌وطنان سنی را ۳ تا ۴ ساعت جلوی آفتاب نگه داشتند.
با توجه به حملات مکرر به بندهای مختلف زندان، زندانیان سالن ۱۲ سیاسی، خود را برای مقابله‌ی همه‌جانبه به گارد آماده می‌کنند.
۳- ۴ هم‌وطنی سنی محکوم به اعدام که با اعتراضات گسترده از جمله اعتراض ۲۰۰ نفر از خانواده‌هایشان، اعدام شان معلق و اعاده‌ی دادرسی‌شان مورد قبول قرار گرفت، هم‌چنان با ۳۵ روز اعتصاب غذا در سلول انفرادی با لباس اعدام و وضع روحی و جسمی بدی قرار دارند.
۴- در روز ۲۲ تیر ماه که زندانیان نظامی طبق معمول به مرخصی می‌رفتند، از اعزام فرید آزموده به اتهام واهی اخلال در آمار به دستور دادستان تا ۶ ماه جلوگیری شد. طبق این ادعا زمانی که شاهرخ زمانی پس از برگرداندن از قزلحصار به بند عادی منتقل شده بود و اکثریت زندانیان منهای اصلاح‌طلبان حکومتی از دادن آمار خودداری کرده بودند، فرید آزموده نیز جزو امتناع‌کنندگان از دادن آمار بوده است. در حالی که به اعتراف همه‌ی زندانیان وی آدم غیرسیاسی، بی‌طرف و انسان خوب و بافهمی می‌باشد که در مسایل سیاسی و حتی در مسایل صنفی هم دخالتی نمی‌کند. در روز ۲۳ تیر ماه وی در دیدار با رییس زندان به این حکم بدون اطلاع وی  و بدون دادگاه اجرا می‌شود معترض بوده است.
۵- با ممانعت مسولین از اعزام بیماران به بیمارستان این افراد در خطر مرگ قرار دارند. از ۳۰ نفر بیماران اورژانسی، که حتی بهداری زندان نیز حکم اعزام آن‌ها را تایید کرده است، چندین نفر در خطر مرگ حتمی قرار داشته و هم‌چنان با ممانعت سربازان گم‌نام مواجه هستند. حسن طفاح، پیرمرد ۸۰ ساله‌ی چپ عرب، مبتلا به سرطان خون پیشرفته، عضو سندیکای وکلای کشورهای عربی، عضو ناظر دادگاه لاهه، که در سال ۱۹۷۰ از وی برای وکالت در امور بین‌الملل دعوت به عمل آمده است و طبق قوانین کشور، هم به لحاظ جسمی و هم به لحاظ بیماری لاعلاج معاف از زندان می‌باشد، هم‌چنان در شرایط مرگ در زندان به سر می‌برد.
در کنار بی‌توجهی مسولین جانی در حالی که هر هفته حداقل ۲ جسد تحویل پزشکی قانونی کرج می‌گردد، رادپورها و خیرآبادی‌ها هم در این‌جا جان سپرده‌اند، ۲ هفته‌ی قبل، حجت حاتمی، زندانی شریف نظامی با ممانعت مسولین از اعزام به بیمارستان دچار سکته‌ی مغزی شده و چند قطره خون در مغزش دلمه بسته است. که به طور اضطراری به بیمارستان منتقل شده و امیدی به بهبوی ایشان نمی‌باشد. خالد حردانی، محکوم به حبس ابد که ۱۵ سال است در زندان به سر می‌برد، مبتلا به زخم‌معده‌ی پیشرفته است که از ۱۴ ماه پیش بایستی به بیمارستان اعزام شود، نه تنها از اعزام‌اش جلوگیری می‌شود بلکه حتی با دادن داروهایش نیز مخالفت می‌شود.
از اعزام صالح کهندل، مبتلا به سرطان خون به بیمارستان، حتی به خرج خودش نیز جلوگیری می‌شود.
۶- شهرام چینیان، هم‌وطن بهایی در بند عادی و مصطفی اسکندری هم‌چنان در انفرادی به سر می‌برند. شهرام چینیان که در نامه‌ای به خامنه‌ای چگونگی دزدیده شدن اموال‌اش و طناب انداختن بر گردن‌اش و گرداندن در میان مردم را نوشته و تقاضای کمک کرده بود، ۲ ماه است که در بند عادی به سر می‌برد. مصطفی اسکندری نیز که به دستگاه پارازیت اعتراض کرده بود هم‌چنان در سلول انفرادی است. هم‌بندیان آن‌ها علی‌رغم تلاش فراوان هنوز موفق به بازگرداندن آن‌ها نشده‌اند.
۷ – زندانیان حبس سنگین ناامید از آزادی:‌ در عرف زندان‌های ایران، زندانیان حبس ابد عموما پس از ۱۰ سال آزاد می‌شوند اما با اعمال خودسرانه و قانون‌شکنانه‌ی افراد خودفرمان اداره‌ی اطلاعات، علی‌رغم موافقت مسولین زندان و قوه‌ی قضائیه از آزادی زندانیان سیاسی جلوگیری می‌شود تا مانند کرمی خیرآبادی، پس از ۱۷ سال در زندان بمیرند. محمد نظری با ۲۱ سال حبس، کریم معروف عزیز با ۱۸ سال، خالد حردانی با ۱۵ سال، افشین بایمانی ۱۵ سال، سیف‌الله شیبانی ۱۵ سال، خالد فریدون و عمر پورفقیه ۱۶ سال، سعید ماسوری ۱۵ سال، با ممانعت سازمان ضدبشری و مافیای قدرت و ثروت هم‌چنان در شرایط مرگ تدریجی قرار دارند.
۸ – دکتر لطیف حسنی پس از ۵۲ روز اعتصاب غذا با تلاش دوستان و خانواده‌اش و رایزنی‌های هم‌بندی‌هایش در ۲۰ تیر ماه به بند سیاسی بازگردانده شد و موجب خوشحال دوستانش شد. لازم به ذکر است در مذاکره‌ی شاهرخ زمانی، رسول بداقی و محمد بنازاده‌ی امیرخیزی با رییس زندان و اعتراض به اعمال محدودیت‌ها در حق زندانیان سیاسی وی اعتراف کرد که از خود اختیاری ندارد و با دستان بسته در آب انداخته شده است!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر