۱۳۹۳ مرداد ۹, پنجشنبه

فراخوان کارزار یک هفته ای نجات جان رضا شهابی و تلاش برای آزادی کارگران زندانی و سایر زندانیان سیاسی

 کارگر آگاه، مبارز و مدافع حقوق هم طبقه ای های خود، رضا شهابی، پس از 50 روز اعتصاب غذا و موفقیت انتقال به بیمارستان، موقتا و بطور مشروط خوشبختانه اعتصاب غذای خود را شکست. این موفقیت نسبی و موقتی را به همۀ انسانهایی که تا کنون برای نجات جان رضا تلاش کردند بویژه به خود رضا و شیرزن آگاه خانم ربابه رضایی و فرزندان رنج کشیده شان شادباش می گوییم. اما به علت کمترین اعتماد به وعده های جمهوری اسلامی، جان رضا همچنان در خطر است و تلاش ما تا آزادی و بهبودی کامل او و رسیدگی به وضع سایر زندانیان سیاسی، همچنان ادامه خواهد داشت.
وسیعترین نیروهای انقلابی، آزادیخواه و انسان دوست از گرایشات مترقی و ضد ارتجاع و سرمایه داری، در سطح آلمان به گرد هم آمده اند تا در تلاشی گسترده و سراسری متحداً برای نجات جان این فرزند راستین طبقۀ کارگر و این مدافع واقعی حقوق انسان ها، و تمامی کارگران زندانی از هر طریق ممکن بکوشند.
تمامی کارگران، دوستداران و هوادارن جنبش کارگری، نهادها و سازمان ها، احزاب و افراد مترقی که آمادۀ برداشتن قدمی عملی در این راستا باشند را فرا میخوانیم که همراه ما به این کارزار سراسری پیوسته، تا بتوان متحد و یکپارچه برای آزادی کارگران زندانی و تمامی زندانیان سیاسی از هر طریق که میتوانیم، بکوشیم.
برنامۀ تا کنونی:
-         اعلام یک هفته کارزار سراسری در سطح آلمان از تاریخ   9  تا   لمانآآ آآگاه همسر آگاه همسر گرامی رضا ربایه رضایی
16 آگوست 2014
-         اعزام یک هیئت نمایندگی به ایران برای رسیدگی به وضعیت رضا شهابی و تمامی کارگران زندانی.

-         یک روز اعتصاب غذای سمبلیک سراسری و همزمان در آلمان در هر یک از شهرهایی که امکان و آمادگی موجود است، برگزاری آکسیونهای اعتراضی، میزهای اطلاعاتی، پخش اطلاعیه ، برگزاری جلسات خبری ، و یا اکسیون های دیگری برحسب امکانات محلی در این راستا.

-         کارزار جمع آوری کمک مالی فوری برای خانوادۀ های کارگران زندانی.

از همۀ شما عزیزان در هرکجای آلمان هستید، دعوت می کنیم به این کارزار بپیوندید و در حد توان خود یاری رسانده و به نجات جان این کارگر از جان گذشته و یاری برای آزادی دیگرکارگران زندانی و سایر زندانیان سیاسی بکوشیم.
از همۀ نیروها در سایر کشورها تقاضا داریم با ارسال پیام های حمایتی خود، بخصوص ارسال کمک مالی، به این کارزار نیروی بیشتری بدهند.


آدرس و تلفن تماس:
آدرس ارسال کمک های مالی:
برنامه های مشخص هر شهر:
-         کلن: تاریخ، محل، ...
-         هامبورگ: تاریخ، محل، ...
-         هانوفر: تاریخ، محل، ...
-         ...
-         ...
-         ...
در خواست ها و وسائل تدارکاتی: ...

کمیته برگزاری کارزار سراسری برای آزادی کارگران زندانی در آلمان


بیانیه 111


از کارزار سراسری نجات جان رضا شهابی , ... حمایت کنیم !!!

درود بر رفقای برگزار کننده ،
درود بر دوستان و رفقای که در این کارزار شرکت می کنند.
رفقا :
شرایط فعلی، مبارزه مداوم و گسترده ای را طلب می کند ، رفقا احتمال پیش روی کارگران بیشتر شده است ، دست آوردهای چند ماه اخیر مبارزات کارگری نوید دهنده روزها بهتری برای مبارزه است به شرط اینکه بیشترازگذشته تلاش کنیم ، بهتر از گذشته برنامه ریزی و سازماندهی کنیم و گسترده تر و متحدانه تراز قبل دراعتراضات شرکت کنیم.  
ما از تمامی فعالین و رفقا می خواهیم بطور گسترده در این کارزار شرکت نمایند .
 رفقای کمیته برگزار کننده کارزار سراسری نجات جان رضا شهابی و ... به  وضعیت بهنام ابراهیم زاده نیز توجه فرمایید، با توجه به بیانیه 26  کمیته دفاع از بهنام ابراهیم زاده که درتاریخ  8/5/1393 صادر شده و ما آن را ضمیمه این بیانیه کرده ایم ، امروز وقت آن است که در حین دفاع و حمایت از رضا شهابی ، به وضعیت و اوضاع بهنام ابراهیم زاده نیز توجه خاصی داشته باشیم .
ما در کمیته حمایت از شاهرخ زمانی ضمن اینکه از کارزار شما عزیزان که از تاریخ 18/5/1393 شروع و به مدت یک هفته ادامه خواهد یافت اعلام حمایت می کنیم و امید واریم با تلاش و مبارزات متحدانه شما رفقا، کارگران زندانی بتوانند، هر چه زودتر آزادی خود را بدست آورند، همچنین از تمامی فعالین ، تشکل ها ، سازمانها و احزاب می خواهیم در این کارزار شرکت کنند و نشان دهند که نجات جان فعالین ورهبران  کارگری برای ما آنقدر مهم و با ارزش است که می توانیم از هر اختلافی صرف نظر کرده و دست به فعالیتهای مشترکّ، گسترده و متحدانه ای بزنیم ، و با شرکت گسترده و متحدانه در این کارزار نشان می دهیم که اتحاد و همرزمی کارگران زندانی مانند شاهرخ زمانی و رضا شهابی را الگوی همرزمی خود قرار داده و متحدانه برای نجات جان و آزادی رضا شهابی و همچنین برای روشن شدن تکلیف بهنام ابراهیم زاده مبارزه می کنیم .
لازم به یادآوری است فعالیت و مبارزات دوستان و رفقا در جهت دفاع از کارگران زندانی طی چند ماه اخیر در داخل و بیرون چنان گسترده و دلگرم کننده شده است که اعتماد به نفس در میان نیروهای انقلابی دو چندان شده است و البته نتایج بسیار خوبی نیز برای جنبش کارگری به بار آورده است.
بنابراین ضمن تشکر و قدر دانی از تمامی کارگران و تشکل ها ، فعالین ، محافل، سازمانها و احزاب که طی 6 ماه گذشته دفاع و حمایت های بسیار خوبی از کارگران زندانی انجام دادند. می توان با افتخار و اعتماد به نفس و امیدواری بسیاری از نیروهای فعال در مبارزات اخیر خواست کمیته های متعددی جهت برنامه ریزی برای فعالیت و مبارزات گسترده و متحدانه مشترک در موارد مختلف حمایت از مبارزات جاری کارگران در داخل ایران تشکیل دهند و تلاش وکوشش و دفاع و حمایتها را به صورت تخصصی و سازمان یافته پیش برده و هر روز بیشتر از قبل ارتقاء دهند .
رفقا و دوستان :
برای رسیدن به مطالبات بزرگ باید در مطالبات کوچک بسترساز و کسب پیروزی کرد
((قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود ))
ما فقط در اتحاد عمل گسترده می توانیم به مطالبات جنبش کارگری دست یابیم ، فراموش نکنیم
(( چاره کارگران وحدت و تشکیلات است ))
رضا شهابی آزاد باید گردد.
شکنجه و پرونده سازی علیه بهنام ابراهیم زاده را متوقف کنید.
کارگر زندانی ، زندانی سیاسی آزاد باید گردد.


کمیته حمایت از شاهرخ زمانی
10/5/1393




اطلاعیه شماره ۲۶ کمیته دفاع از بهنام ابراهیم زاده 

بهنام در بند ۲۰۹ زندان اوین همچنان تحت بازجویی قرار دارد!

کارگران ، تشکل‌های کارگری ، انسان‌های شریف و آزاده
همانگونه که خود اطلاع دارید بعد از حمل به بند ۳۵۰ زندان اوین بهنام ابراهیم زاده به همراه چند زندانی سیاسی دیگر به سلول‌های انفرادی بند ۲۰۹ اوین منتقل شدند که در این بین بهنام تنها کسی‌ بود که بیشتر از یک ماه و در دو مرحله به بند عمومی برگردانده شد و باز هم به سلول انفرادی منتقل شد ، چندین ماه است که بهنام هیچ گونه ملاقات حضوری با خانواده خود نداشته و از ملاقات وی با خانواده‌اش ممانعت به عمل آمده.

تنها فرزند بهنام که مبتلا به بیماری سخت است از نبود بهنام و شنیدن اخبار حمله به بند ۳۵۰ و ضرب و شتم پدرش و متعاقب آن حمله نیرو‌های امنیتی  به خانه آنها دچار استرس و فشار‌های زیادی شده که به گفته پزشکان معالج این میتواند برای نیما بسیار خطرناک باشد و در روند بهبود نیما تاثیرات زیادی بگذارد.

با توجه به مسأیلی که در بالا اشاره شد این را هم باید اضافه کنیم که بهنام بعد از انفرادی ۲۰۹ به بند ۳۵۰ بازگردانده نشده است و به جای آن به بند ۲۰۹ اوین تبعید شده که در آنجا همچنان تحت شدید‌ترین بازجویی‌ها قرار دارد و وضعیت جسمی‌ خود بهنام هم اصلا خوب نیست و از ناحیه سر ، گردن ، پا و همچنین عفونت شدید روده رنج میبرد.

کمیته دفاع از بهنام ابراهیم زاده ضمن محکوم کردن ادامه روند بازجویی و تبعید بهنام به بند ۲۰۹ زندان اوین خواستار آزادی تمامی‌ فعالین کارگری زندانی ، کارگران زندانی و زندانیان سیاسی است و از تمام وجدان‌های بیدار می‌خواهد که برای آزادی بهنام و دیگر فعالین کارگری زندانی از هیچ تلاش و کوششی دریغ نکنند!

هشتم مرداد ماه ۱۳۹۳
شماره تلفن سخنگوی کمیته دفاع از بهنام ابراهیم زاده آقای محمود صالحی ٠٩٣۵٧٣۵٣۴١٢





اطلاعیه شماره ۲۶ کمیته دفاع از بهنام ابراهیم زاده

بهنام در بند ۲۰۹ زندان اوین همچنان تحت بازجویی قرار دارد!

کارگران ، تشکل‌های کارگری ، انسان‌های شریف و آزاده
همانگونه که خود اطلاع دارید بعد از حمل به بند ۳۵۰ زندان اوین بهنام ابراهیم زاده به همراه چند زندانی سیاسی دیگر به سلول‌های انفرادی بند ۲۰۹ اوین منتقل شدند که در این بین بهنام تنها کسی‌ بود که بیشتر از یک ماه و در دو مرحله به بند عمومی برگردانده شد و باز هم به سلول انفرادی منتقل شد ، چندین ماه است که بهنام هیچ گونه ملاقات حضوری با خانواده خود نداشته و از ملاقات وی با خانواده‌اش ممانعت به عمل آمده.

تنها فرزند بهنام که مبتلا به بیماری سخت است از نبود بهنام و شنیدن اخبار حمله به بند ۳۵۰ و ضرب و شتم پدرش و متعاقب آن حمله نیرو‌های امنیتی  به خانه آنها دچار استرس و فشار‌های زیادی شده که به گفته پزشکان معالج این میتواند برای نیما بسیار خطرناک باشد و در روند بهبود نیما تاثیرات زیادی بگذارد.

با توجه به مسأیلی که در بالا اشاره شد این را هم باید اضافه کنیم که بهنام بعد از انفرادی ۲۰۹ به بند ۳۵۰ بازگردانده نشده است و به جای آن به بند ۲۰۹ اوین تبعید شده که در آنجا همچنان تحت شدید‌ترین بازجویی‌ها قرار دارد و وضعیت جسمی‌ خود بهنام هم اصلا خوب نیست و از ناحیه سر ، گردن ، پا و همچنین عفونت شدید روده رنج میبرد.

کمیته دفاع از بهنام ابراهیم زاده ضمن محکوم کردن ادامه روند بازجویی و تبعید بهنام به بند ۲۰۹ زندان اوین خواستار آزادی تمامی‌ فعالین کارگری زندانی ، کارگران زندانی و زندانیان سیاسی است و از تمام وجدان‌های بیدار می‌خواهد که برای آزادی بهنام و دیگر فعالین کارگری زندانی از هیچ تلاش و کوششی دریغ نکنند!

هشتم مرداد ماه ۱۳۹۳
شماره تلفن سخنگوی کمیته دفاع از بهنام ابراهیم زاده آقای محمود صالحی ٠٩٣۵٧٣۵٣۴١٢


۱۳۹۳ مرداد ۸, چهارشنبه

پیام جمعی از زندانیان سیاسی زندان رجایی شهر به دادستان کل

به نقل از سایت آزادی بیان
پيام
July 29, 2014
پیام جمعی از زندانیان سیاسی زندان رجایی شهر  به دادستان کل
خطاب به داستان کل :
" شما دادستان ستمدیدگانید یا وکیل مدافع اربابات ثروت و قدرت ؟"
در کشوری که برای حفظ تقدس مالکیت و رواج و حفظ مالکیت خصوصی 70 الی 80 مولتی میلیادر (شما بخوانید شاه دزدان بیت المال) کلیه بنیاد های اساسی اقتصاد را در دست دارند وبا نام خصوصی سازی مشغول خودمانی سازی هستند و چوب حراج بر صنایع ، معادن ، درمان و سلامتی ، تحصیل و ورزش و ... برای تصاحب و انباشت سرمایه های نجومی زده و می زنند.
آقای دادستان کل :
در حکومت جمهوری اسلامی که تعیین سیاست های تنظیم و قرائت اتهامات تحت حوزه اختیاری شما است اسامی اختلاس کنندگان، غارتگران ، رشوه بگیران و دزدان هزاران میلیاردی ثروت و سرمایه های عمومی، مانند 575 تن از دزدان که فعلا" 150 هزار میلیارد تومان یعنی یک چهرم کل نقدینگی کشور را با کمک مقامات عالی رتبه از طریق بانک ها غارت کرده اند، با دستور و مراقبت های دقیق شما از افشای نام آنها جلو گیری می شود و با حروف اول اسم شان مانند (م.ر  یا   ب .ز و...) نامیده می شوند، تا به کرامت و شخصیت بلند مرتبه دزدان و غارتگران بیت المال خدای نکرده در حکومت امام زمان جسارتی نشود. درود بر عدالت شما که در حکومت شما دزدان در امنیت کامل به سر می برند.   
« آقای دادستان کل شما که دستمزد،حقوق ، پاداش و هرگونه دریافتی خود را از محل مالیات ها و ثروت های متعلق به عموم مردم دریافت می کنید، چرا در انجام وظایف خود وارونه عمل کرده و به دشمنان کارگران ، کارمندان و کل مردم خدمتگزاری می کنید؟»
(مالیات های که محل پرداخت حقوق و دست مزد شما است تمامی آن را کارگران و کارمندان در مجموع مزدبگیران از یک طرف به عنوان دریافت کنندگان دستمزد و از طرف دیگر به عنوان خیل عظیم مصرف کنندگان کالاهای مورد نیاز زندگی بصورت مستقیم ویا غیر مستقیم پرداخت می کنند.)
آیا این دلیل برای اثبات اینکه حکومت جمهوری اسلامی حکومت دزدان است و شما دادستان حکومت دزدان هستید و تمام تلاش خود را بکار می برید تا آبروی دزدان حفظ شود، کافی نیست؟
آیا این نشان نمی دهد که خود شما دزد هستید؟ که حقوق و دستمزد خود را از مردم می گیرد ولی به دزدان و دشمنان مردم خدمت می کنید؟
آیا حفظ آبروی دزدان ثروت مردم (همان بیت المال) خدمت به دشمنان مردم و خیانت به مردم که حقوق و دستمزد شما را پرداخت می کنند نیست؟
آیا عملکرد شما دزدی و خیانت نیست؟
از طرفی بیش از یک میلیون نفر عروس و داماد منتظر وام ازدواج هستند، تا بتوانند به خیل عظیم زوج های به پیوندند که از نظر مقام معظم رهبری هدف وجودی آنها در بستر خلقت بشریت تولید نیروی کار برای سرمایه داری است، تابدنبال فرمایشات رهبر معظم، نماینده خلقت روی زمین و بزرگ خدمت گذار سرمایه داران مولتی میلیادر تبدیل به ماشین جوجه کشی شوند و چهار تا چهارتا بچه تولید کنند تا مبادا نیروی کار مورد نیاز در بیست سال آینده سرمایه داران دچار نقصان شود. تا به تعداد مستجرین 87% جوانان و به لشکر بیکاران 43 % جوانان اضافه شوند که با وجود در صد بسیار بالای لشکر بیکاران کارفرمایان و سرمایه داران بتوانند هر دستمزدی که مایل بودند به کارگران تحمیل نمایند، این گونه است که نظام جمهوری اسلامی و رهبر معظم برای حفظ آینده و انباشت سود های بیشتر برای سرمایه داری با فریب مردم خدمت گذاری می کند، رهبر معظم به فکرجنگ و جناح های مختلف سرمایه در رابطه با سرباز گیری هم هست تا در جنگ میان جناح های مختلف سرمایه داری برای تقسیم ارزش اضافی تولید شده، سرمایه داران دچار کمبود سرباز و گوشت دم توپ نشوند. (این است فلسفه و ماهیت اساسی دستور ولایت مطلقه فقیه عالیقدر برای تولید جمعیت 150 میلیونی در ایران) در حالی که وجود حکومت جمهوری اسلامی دزدان پس از 35 سال ایران را ویرانه تر کرده است و امروز 77 میلیون ایرانی 80 در صد شان زیر خط فقر زندگی می کنند و طبق آمار های بین المللی 45 در صد نیروی اماده به کار بیکار هستند و معلوم نیست حکومتی که 77 میلیون را نمی تواند از نظر کار و غذا و مسکن ، بهداشت ، مدرسه و غیره تامین کند حکومتی که پس از 35 سال هنوز نمی خواهد بیمه ، مدرسه ، و نیاز های اولیه مردم را تامین نماید و بیشتر مردم دچار استرس ، افسردگی ، و کشور گرفتار دزدان و اختلاس گران است،اما رهبر معظم در کمال پر روی و بی شرمی دستور می دهد باید جمعیت به 150 میلیون برسد، آقای دادستان (شما بخوانید داروغه) آیا این سیاست همان سیاست داروغه و چهل دزد بعداد نیست؟
وشما به جای اعلام جرم و تفهیم اتهام علیه رهبر معظم به اتهام فریب مردم ، علیه افشا کنندگان این جنایت کار اعلام جرم و تفهیم اتهام می کنید.  
البته آقای دادستان که باید داد سرمایه داران و دزدان را از مردم بستانید، جنابعالی اصلا" دلواپس نباشید که طبق اعتراف مطبوعات حکومت خود شما آمار بیسوادی با 330 هزار نفری که امسال به بیسوادان اضافه شده است به مرز 11 میلیون رسید، چه اشکالی دارد که جمعیت ایران به 150 میلیون برسد و 70 میلیونش بیسواد باشد، جان فرزندان لوس و ننر سهمیه ای که با پول این ملت در خارج تحصیل می کنند بسلامت باد، آقای دادستان که باید داد ملت را بستانید، اصلا" خودتان را ناراحت نکنید ، به جهنم که با واردات کالاهای بنجل توسط سرمایه داران دلال رانتخوار مستقیم و غیر مستقیم دولتی با پول های زبان بسته نفتی کل تولیدات داخلی طبق اعترافات مطبوعات حکومتی از جمله 75 در صد صنایع نابود شده است، شما بهتر است به جای دستگیر کردن دزدان بیت المال فعالین سیاسی ، مدنی ، فعالین ملی ، معلمان و کارگران را دستگیر کرده و هر اتهامی را که دوست دارید به انها تفهیم فرمایید، شما نگران بیکار سازی ، افت تولید ، افت در امد ملی و حراج زمین های کارخانجات تعطیل و ویران شده توسط سرمایه داران نباشید ، کسب سودهای میلیاردی سرمایه داران طفیلی مبارک باد!!
شما چرا باید علیه سرمایه داران تفهیم اتهام کنید ، به درک که با قرار دادهای موقت و سفید امضا 14 میلیون کارگر با خانواده 50 میلیونی همراه دیگر مزدبگیران امنیت شغلی ندارند. شما دادستان کل هستید قرار نیست بخاطر دستمزدی که از محل مالیات های گرفته شده از کارگران و کارمندان می گیرید از آنها دفاع کنید، و سرمایه داران را که مردم را به عنوان برده گان دست و پا بسته دچار هر بلای می کنند و سایه اخراج ، بیکاری و گرسنگی را همیشه بالای سر بچه هایشان می چرخانند مورد باز خواست قرار بدهید ، از اینکه شورای عالی کار حکومت مطبوع شما قانون  اساسی را زیر پا می گذارد و دستمزد یک چهارم زیر خط فقر را بر کارگران تحمیل می کند دلیلی ندارد که در مقابل چنین جرمی به شورای عالی کار به عنوان خیانت به کارگران و زیر پا گذاشتن قانون تفهیم  اتهام کنید، درست است که وظیفه شما ستادن داد و تفهیم اتهام است ولی باید هوای ارباب  را داشته باشید، نه اینکه انجام وظیفه کنید، شورای عالی کارهم مثل شماست از کارگران . کارمندان حقوق می گیرد و به سرمایه داران خدمت می کند، اصلا" نگران نباشید ، دست دیوان عدالت اداری تان درد نکند که شکایت کارگران را که نوشته بودند "تعیین حداقل دستمزد طبق قانون تعیین نشده است چون قانون گفته است باید میزان دستمزد متناسب با تورم باشد ولی 6 درصد نسبت به همین سال کمتر تعین شده است بنا براین این جا عمل ضد قانون صورت گرفته است، بنا براین ما از دیوان عدالت اداری می خواهیم به شکایت ما رسیدگی کرده قانون را اجراء نمایند" دیوان عدالت اداری هم شکایت کارگران را رد کرد تا کارگران بدانند هر چیزی به سود سرمایه داران باشد قانون و عدالت است نه قانون و نه خواست کارگران ، دیوان عدالت  اداری نیز مانند شما داستان کل ، و مانند شورای عالی کار ثابت کردکه علی رغم اینکه از پول مالیات و دسترنج کارگران و کارمندان دستمزد می گیرد ولی خدمت گذار سرمایه داران است ، آنها نیز مانند شما و مانند شورای عالی کار نگران و دلواپس کند و کم شدن انباشت ثروت های نجومی اربابان قدرت و ثروت هستند ، بنا براین شما نگران نباشید شما تنها نیستید که از مردم حقوق می گیرید وبه سرمایه داران یعنی دشمنان مردم خدمت می کنید، بلکه تمامی جمهوری اسلامی مشغول چنین خیانتی است. در این میان صد آفرین به شورای نگهبان قانون اساسی که با زیر پا گذاشتن فصل سوم قانون اساسی در اجبار دولت به اشتغال دائم برای مردم ، مسکن، تحصیل و درمان رایگان برای عموم مردم برای چندمین بار بیمه بیکاری مرسوم در همه جای دنیا را رد کرد، درست مثل شما و بقیه قانون را زیر پا گذاشت البته شما یک بخش کوچک از قانون را زیر پا می گذارید اما شورای نگهبان کل قانون را زیر پا می گذارد هر چند که شما وظیفه دارید به هر کسی که قانون را زیر پا می گذارید تفهیم اتهام کنید اما وقتی شورای نگهبان قانون اساسی موضوع نگهبانی خود را زیر پا می گذارد و به سرمایه داری خدمت می کند مشکلی برای شما نیست شما نیز مانند همیشه به خدمت گذاری سرمایه داران مشغول باشید، شما چرا باید فقهای والا مقام شورای نگهبان را که دلواپس اضافه شدن هزینه های  طبقه محترم سرمایه داران هستند که به حساب واردات بی رویه و نابودی تولید داخلی میلیون ها نفر را بیکار کرده اند به دادگاه بکشانید؟ و به جرم زیر پا گذاشتن قانون اساسی و خیانت به مردم بابت حقوقی که از مردم می گیرند ولی به سرمایه داران خدمت می کنند تفهیم اتهام کنید؟ درست است که این وظیفه ی شما است، اما در جمهوری اسلامی چه کسی به وظیفه عمل می کند که شما دومی باشید؟
انشالله بزودی با همکاری شما، شورای نگهبان ، شورای عالی کار ، دیوان عدالت اداری و بقیه دوستان و همکارانتان بزودی خواهید توانست سهم 65 % غارت منابع تولید خاص ملی را به 100 در صد برسانید. ما از شما تشکر می کنیم اگر چه در مواقعی زبانم لال و خدای نکرده کسی یا کسانی از این میلیون ها نفر بیکار و گرسنه شده توسط خداوندان زور و زور و تزویر که به نان شب محتاجند  این ارازل و اوباش و پا پتی ها و محارب پر روی و جرات کردند برای در مان مادرشان 70 هزار تومان از پول های حلال و مشروع رباعی و دزدی میلیادر های نازنین شما سرقت کنند، اما شما بیداران همیشه در صحنه و دلواپسان سرمایه داری بلا فاصله  با همکاری قوه قضائیه که درست مثل شما از کارگران و کارمندان( از مردم) حقوق می گیرند و به سرمایه داران که دشمن مردم هستند خدمت می کند، توانستید با سرعت علیه ان دو کودک اعلام جرم و تفهیم اتهام کرده و قوه قضائیه در خدمت گذاری به سرمایه داران سنگ تمام گذاشته، آن دو کودک را بخاطر 70 هزار تومان به جای دزدان 150 هزار میلیاردی به دار مجازات اسلامی آویخت، و اسلام عزیز را مانند داعشی ها از نابودی نجات داد، ما به شما و قوه قضائیه بخاطر سرعت عمل و خدمت بی شائبه به سرمایه داران و نجات اسلام عزیز تبریک می گوییم ، دستمریزاد و صد آفرین به عدالت اسلامی.
اسلام عزیز همیشه در طول تاریخ از جهت عدالت و خدمت گذاری به حاکمان رو سفید بوده  و اکنون با وجود شما یعنی مجموعه جمهوری اسلامی زیر نظر مقام معظم ولایت مطلقه فقیه که حکومت داروغه و چهل دزد بغداد است و قصابی های  فراوانی که تا کنون انجام داده است و نوع جدیدش با خلافت ابوبکر بغدادی (داعش) که در قصابی گوی سبقت را از شما ربوده و در انظار عام به جای دار زدن با طناب و جرثقیل از ابزار کم هزینه تری استفاده می کند یعنی با شمشیر زنده زنده سر می برد تا هزینه های اضافی بر سرمایه داری تحمیل نشود و انواع دیگر شما از جمله القائده ، طالبان ، بوکوحرام و ... آینده روشنی از تشعشات نورانی عدالت اسلامی را برای آیندگان نوید می دهید. در بارگاه سرمایه داری رو سفید تر شده است.
آقای دادستان کل، نماینده شما آقای خدابخشی حقایق ذاتی سیستم حکومتی شما را بسیار واضح بیان کرده است او به همسر زندانی سیاسی دکتر لطیف حسنی گفته است : " این زندانیان از بزرگترین دزدها و قاچاقچیان و بدترین جانیان برای سیستم ما خطر ناکترند " آقای خدابخشی واقعا" راست می گوید ولی این فقط بخشی از واقعیت است بقیه واقعیت این است که سیستم شما همان سیستم بزرگترین دزدان، بزرگترین قاچاقچیان و بدترین جانیان است تا حالا دهها بار دزدی مقامات بلند مرتبه تا خود خامنه ای افشا شده است و نزدیکترینش همین 150 هزار میلیارد اختلاس است که توسط آقازاده ها و مقامات صورت گرفته است این از بزرگترین دزدان، در مورد بزرگترین قاچاقچیان همینقدر کافی است که سپا ه پاسداران و سربازان گمنام امام زمان معروف به برادران قاچاقچی هستند و از قاچاق مواد مخدر گرفته تا کالاهای مختلف و تا قاچاق انسان بخصوص دختران را انجام می دهند، در مورد بدترین جانیان باید گفت کشتاری که جمهوری اسلامی در دهه شصت انجام داد که برخی از گورهای دسته جمعی کشف شده اند و اعدام های فراوانی که پنهانی یا در انظار عام انجام می دهد و یا سنگسار و ... مصداق بارز بدترین جانی بودن مجموعه جمهوری اسلامی است که ورژن جدید جمهوری اسلامی خلافت ابوبکر بغدادی است.
بنا براین درست است، چون ما زندانیان سیاسی بخشی از نمایندگان کارگران، معلمین ، دانشجویان ، ملیت ها و دیگر اقشار مردم با حق طلبی و عدالت خواهی مان امنیت دزدان و اربابانان چپاول گر را به خطر انداختیم!!! و از انها خطرناکتریم چون می خواهیم مردم را از دست و سلطه حکومت بزرگترین دزدان ، بزرگترین قاچاقچیان و بدترین جانیان که همین جمهوری اسلامی سرمایه داری است نجات بدهیم. به این دلیل است خدمت گذاران سرمایه داری (مجموعه جمهوری اسلامی بطور خاص دستگاه قضایی ، وزارت اطلاعات ، پلیس ، سپاه پاسداران، سازمان زندانها و دادستانی) با تمام توان سعی دارند زندانیان سیاسی از حقوق عرفی و قانونی دیگر زندانیان مانند ملاقات حضوری، مرخصی، آزادی مشروط ، تلفن ، تغذیه ، درمان ، هواخوری ، فضای زندگی استاندارد تعریف شده در قوانین و آئین نامه زندان برخوردار نباشند. یا به قول دیگر خدمت گذار سرمایه داری که یکی دیگر از جنایت کاران جمهوری اسلامی است یعنی آقای جعفری دولت ابادی که گفته است " اعدام  کار زندانیان سیاسی – عقیدتی را زود تر راحت می کند ، باید آنها را زجر کش کرد" یعنی می خواهند ما را مانند رادپور، ساران، دکمه چی، کرمی خیر آبادی ،افشین اسانلو، ستار بهشتی و ... در قبرستان و جهنم زندان رجایی شهر یا دیگر زندانها با زجر و شکنجه و مرگ تدریجی جان بکشند، تا در سایه بهشت و امنیت ایجاد شده غارتگران ثروت های ملی ، متجاوزین و قاتلین جوانان مردم، مانند رحیمی ها، مرتضوی ها ، حاج داود ها، رادانها و... آزادانه به کار شریف دزدی و قتل و غارت خود ادامه دهند. تا 70 الی 80 میلیادر در آرامش و بدون دلواپسی 77 میلیون انسان را در شرایط بردگی مادی و معنوی خود نگه دارند.
جناب آقای دادستان کل، اگر دوستان شما در شورای نگهبان و دولت در حوزه تامینات و عدالت اجتماعی تمام اصول اساسی فصل سوم قانون اساسی را که در رابطه با مسکن ،تحصیل ، درمان رایگان و اشتغال دائم را در جهت نوکری و خوش خدمتی به اربابان ثروت و قدرت لگد مال میکنند، پس چرا قوه قضائیه و سربازان گمنام امام زمان تمامی قانون اساسی را در دادرسی، محاکمه عادلانه با حضور هیات منصفه و وکیل، اصل 22 قانون اساسی در آزادی کامل بیان حتی تا نقد و نفی جمهوری اسلامی و اصل 23 عدم تفتیش عقاید، اصل 26 در جهت آزادی فعالیت و ایجاد احزاب و تشکل ها و اصل 27 در جهت آزادی تجمعات ، اعتراضات، تظاهرات و اعتصابات را زیر پا له نکند.
و بجای دادرسان مظلومین و لکدمال شدگان، ابزار سرکوب و عمله ظلم نباشند.
کجای دنیا سرغ دارید که وزارت اطلاعات آن دیار فعالین مدنی ، صنفی،عقیدتی و سیاسی را از بدو دستگیری بدون حکم قضایی تا بازجویی در شرایط شکنجه روحی و جسمی در سلول های انفرادی و با چشم بند تحت عنوان باز داشت موقت زندانی کنند و سپس حکم های سنگین سفارشی بازجوها توسط قضات فرمایشی و کد دار صادر شود،(قضات کد دار کسانی هستند که یا زمانی بازجو بودند و یا هم اکنون نیز بازجو می باشند و از شنکجه و بازجویی به مقام قضاوت رسیده اند و آنها دارای نام مستعار و کد سازمانی وزارت اطلاعات هستند که البته بسیاری از قضات از این جمله اند مانند محمد مقیسه رئیس شعبه 28 که نام مستعار و سازمانی او در زمان شکنجه گر بودنش ناصریان بود و جزء قضاتی است که قبل از خواندن پرونده یاداشت بازجو را که پیشنهاد حکم کرده است را می خواند) و دیوان عالی کشور مانند شعبه 29 همه چیز را بطور سر سری و خود سرانه و قانون شکنانه زیر پا گذاشته حکم های غیر قانونی را تایید میکند و کسی جواب گو نباشد!! بطوری که حتی پس از حبس قطعی بر خلاف ماده 22 آئین نامه سازمان زندانها که دخالت تمامی نهاد ها از جمله همین نهاد(اداره اطلاعات) را اکیدا" قدغن کرده است در حالی که بصورت کاملا" غیر قانونی شعبات مختلف اداره اطلاعات در زندانها مانند بند 209 در اوین ، بند سپاه در رجایی شهر ، بند 37 در تبریز ، بند اطلاعات در ارومیه و ... مانند گشتاپو و بد تر از ان به شکنجه ، باز جویی دوباره ، پرونده سازی های جدید و دادن حکم های دوباره ادامه میدهند، بطوری که مسئولین زندان و قوه قضائیه مانند عروسک خیمه شب بازی بدون کوچکترین اراده و قدرت تصمیم گیری برده و نوکر حلقه به گوش اداره اطلاعات هستند. و در جلو چشم آنها و امر بری ایشان از این اداره خود سر و قانون شکن تمامی حق و حقوق قانونی زندانیان سیاسی – عقیدتی مانند مرخصی، تلفن، ملاقات حضوری، آزادی و عفوهای مشروط ، موردی و عمومی از آن سلب گردد.
اگر در عرف زندان های ایران محبوسین ابد با تحمل ده سال آزاد می شوند ولی با دخالت و ممانعت اداره اطلاعات ضد مردمی و خدمت گذار سرمایه داری علی رغم موافقت مسئولین زندان محمد نظری 21 سال است در زندان مانده است ، حاج کریم معروف به عزیز 18 سال ، خالد فریدونی و عمر پور فقیه هر کدام 16 سال ، شهرام و فرهنگ منصوری ، افشین بایمانی، سعید ماسوری هر کدام 15 سال  و ... در زندان رجایی شهر به مرگ تدریجی جان می دهند. اگر قانون تفکیک جرائم هست ولی طبق دستور غیر قانونی اداره اطلاعات دها زندانی سیاسی مانند شهرام چنینان ، مهدی شاندیز ، علی معزی و ... در بند جانیان خطر ناک و مبتلایان به ایدز و هیپاتیت در معرض مرگ قرار دارند !!
اگر بیماران لاعلاج طبق قانون معاف از زندان هستند اما دهها نفر مانند حسن طفاح پیر مرد 85 ساله که دچار سرطان خون است نه تنها آزاد نمی شود بلکه با دستور اداره اطلاعات جهت خدمت به سرمایه داری اجازه بستری شدن در بیمارستان و معالجه به خرج خودش را نیز نمی دهند.
از این ها بدتر کسانی که زیر عطوفت و مهر اسلامی سربازان گمنام امام زمان دست ، پا و سر و گردن ، کمر سینه و دنده هایشان مانند رضا شهابی و آقای سلامی و ... خرد و خمیر شده اند، باید تمامی دنیا به روی این سربازان گمنام تف باندازند، تا رضایت بدهند یک زندانی به خرج خودش مداوا شود.
البته آقای دادستان کل جناب عالی ناراحت نباشید نیازی نیست برای انجام وظیفه خود این سربازان گمنام را به خاطر زیر پا گذاشتن صد ها قانون علیه شان طبق قانون و وظیفه دادستانی اعلام جرم کرده و بر انها تفهیم اتهام نماید چون آنها نیز مانند خود شما و شورای نگهبان ، دیوان عدالت اداری ، سازمان زندانها ، شورای عالی کار ، سپاه پاسداران و ... از بیت المال که مالیات های اخذ شده از کارگران و کارمندان است حقوق می گیرند و درست مانند خود شما و بقیه عوامل جمهوری اسلامی به مردم خیانت و به دشمنان مردم خدمت می کنند.
البته هم شما و هم ما می دانیم همه این کار ها یعنی خدمت گذاری به سرمایه داران برای پا برجا ماندن بهره کشی یک درصدی ها از 99 در صدی ها است، جمهوری اسلامی که مجموعه از افرادی مثل شما است باعث شده  77 میلیون انسان با 80 در صد زیر خط فقر در ایران دارای بالا ترین آمار های تورم، گرانی ، بیکاری ، اعتیاد، طلاق و تن فروشی و ... باشند، که از افتخارات جهانی حکومت شما دزدان و غارتگران است.
آقای دادستان کل :
با این اوصاف یک بار هم که شده کلاهتان را قاضی کنید و از خود بپرسید اگر شما به جای یکی از این لگد مال شدگان زیر نا برابری ، نا عدالتی و تبعیض  بودید چه کار می کردید؟
در تمامی کشور های که شما به عنوان دشمن نام می برید، حداقل به قربانیان خود اجازه فعالیت و تشکل مدنی – صنفی حتی سیاسی در حد اعتراض و داد زدن به نا عدالتی ها داده می شود. حداقل مطبوعات، و وسایل ارتباط جمعی آنقدر استقلال دارند که سو استفاده کنندگان از ثروت های عمومی را مورد انتقاد قرار داده و با نام و نشانی به مردم معرفی کنند، نه اینکه فقط حروف اول اسمشان را بیان کنند. حداقل قوه قضائیه شان آنقدر استقلال دارد که عالی ترین مقام حکومتی را به دادگاه می کشانند!!
قسط و عدل اسلامی شما آنقدر دروغین و حماقت آمیز است که باید گفت به لعنت خدا هم نمی ارزد، و خدا چنین قسط و عدلی را نصیب گرگ بیابان هم نکند.
چرا شما خجالت بکشید؟ باید مردم ، کارگران و کارمندان خجالت بکشند که برخی مواقع با اعتراضات و اعتصاباتشان مزاحم اربابان عزیز شما می شوند و باعث می گردند شما ها دلواپس شوید،خدا لعنت شان کند.
البته ما زندانیان سیاسی هم دلواپس هستیم.
شما دلواپس کم شدن سود سرمایه داران هستید ما دلواپس بیکاری میلیونی کارگران و جوانان ، کار ، مسکن، امنیت شغلی محرومین ، گرسنگی کودکان و خانواده ها هستیم .
آقای دادستان کل:
بین ما زندانیان سیاسی که در صف مردم قرار داریم با شما که در صف دشمنان مردم قرار دارید سه نقطه مشترک وجود دارد.
  1. شما از دسترنج ما دستمزد می گیرید و به سرمایه داری خدمت می کنید که در نطقه گرفتن دستمزد به ما وصل هستید
  2. در نطقه سرکوب هم ،به هم وصل هستیم شما سرکوب می کنید و ما سرکوب می شویم.
  3. در نقطه دلواپسی ، شما دلواپس کم شدن سود سرمایه داران هستید، ما دلواپس فقر و گرسنگی و آینده فلاکت بار مردم.
ما در پی نقطه مشترک چهارم هستیم ، آن نقطه نزدیک است در نقطه چهارم ما پیروز می شویم و شما سرنگون خواهید شد.
کار شما مثل آن پسر حاکم ظالم است که ملت ایران به تمامی مستبدین مرده و زنده تاریخ رحمت می فرستند.
ولی آقای دادستان کل و بقیه دزدان و خیانت کارانی که از مردم حقوق می گیرد و به دشمنان مردم خدمت می کنید : از یاد نبرید که این حکم تاریخ است بر سر نیزه می توان تکیه کرد ولی روی ان نمی توان نشست.
حال نوبت نشستن شماست.
گروهی از زندانیان سیاسی رجایی شهر


2/5/1393

۱۳۹۳ مرداد ۷, سه‌شنبه

پیام شاهرخ زمانی از زندان گوهردشت کرج خطاب به کارگران ایران!!!

تا کی ما کارگران باید در جهنم اخراج ، بیکاری ، فقر و گرسنگی مافیا ثروت قدرت بسوزیم تا کی؟
عوامل جمهوری اسلامی ،مزدوران طبقه سرمایه دار در زندان نیز دست از آزار و شکنجه نمایندگان کارگران بر نمی دارند.

رفقا و دوستان کارگر :

در کشوری که ما کارگران طبقه 14 میلیونی با 50 میلیون خانوار مولد تمامی مایحتاج حیاتی کل مردم هستیم آب ، برق ، گاز و نفت ، دارو ، ماشین ، خانه و تغذیه ، بهداشت ، مسکن ، کامپیوتر، موبایل ، همه و همه نتیجه کار طاقت فرسا و شبانه روزی ما کارگران در کارخانجات ، معادن ، ساختمان، مزارع و خلاصه همه جا می باشد، اما عایدی ما از این همه درد و رنج جهت تولید در طول تاریخ بخصوص در طول 35 سال عمر جمهوری اسلامی چه شده است؟
روز نامه ایران ارگان رسمی دولت در تاریخ اسفند 1391 به این سوال این گونه جواب می دهد " حدود 65 تا 70 مولتی میلیادر عمدتا" داخلی با 800 میلیارد دلار سرمایه ضمام کل کشور را در دستتان خود قبضه کردند" بله با استناد به نوشته ارگان رسمی دولت، فقرا فقیرتر و سرمایه داران دلال حکومتی ثروتمند تر شده اند، دولت های مدعی عدل و داد برای مصتضعفان چه اصول گرا و چه اصلاح طلب با پیاده کردن سیاست های دیکته شده نهاد های امپریالیستی مانند صندوق (نزول خواری) بین الملی پول علی رغم گرد و خاک عوامفریبانه استقلال و شعار های تو خالی ضد استبدادی به نقل از مطبوعات حکومتی نتایج زیر را به بار آوردند :
فریب و تحمیل قرار داد های سفید امضا و موقت و نابودی اشتغال دائم، تشدید بردگی کارگران به دست طبقه سرمایه دار، بر داشتن گمرکات مرزی واردات کالا های بنجل توسط رانتخواران انگل دولتی با در آمدهای باد آورده نفتی، در نتیجه ویرانی 75 در صد تولید و صنایع و بیکاری میلیونی کارگران مخصوصا" 43 در صد جوانان، حذف و نابودی قوانین حمایتی و تامینات خدماتی اجتماعی از جمله قانون کار ، بیمه های بیکاری ، از کار افتادگی و غیره ... ، تصویب دستمزد های یک چهارم زیر خط فقر ، بر داشتن یارانه ها و پولی و خصوصی سازی یا به اصطلاح خودیمانی سازی ارتباطات ، حمل و نقل، آب و برق ، گاز ، بهداشت و درمان ، آموزش و تحصیلات ، تفریح و ورزش ،تبدیل تمامی این عرصه ها به دلالی  و کیسه پول  سرمایه داران حاکم شده است،حاصل و نتیجه عملکردهای بالا برای مردم ایران عبارت است از رتبه اول یا دوم  تورم و گرانی جهانی بی سوادی 11 میلیونی کودکان و فقرا ، رشد تصاعدی امراض خطر ناک از جمله ایدز، سانسور و خفقان شدید پلیسی در منع و نابودی آزادی قلم ، بیان ، مطبوعات ، احزاب ، تشکل، تجمع و اعتراض در نوکری به مافیای ثروت و قدرت است، همچنین از بین بردن کنترل از پایین بر اقتصاد و سیاست و در نتیجه یکی از فاسد ترین سیستم های بورکراتیک دنیا با رتبه 157 از بین 170 کشور جهان از جهت اختلاس ، دزدی ، رشوه های هزاران میلیاردی مسئولین حکومتی در بیمه ، بانکها ، تامین اجتماعی، صنایع مس ، پتروشیمی و نفت در عسلویه و غیره ... را کسب کرده است، بطوریکه 150 هزار میلیارد تومان یعنی 1 چهارم کل نقدینگی کشور بدهی اقا زاده ها و مافیای ثروت و قدرت است ، و در روز  روشن و علنا" با گردن کلفتی این دزدان هزار فامیلی حکومتی پس داده نمی شود، ضربات نزول خواری بانکی با بهره های 30 الی 40  درصدی در نابودی کامل تولید و اشتغال توسط سرمایه داران طفیلی و دلال حکومتی پایه های اقتصادی را به نابودی کشانده است، دخالت در زندگی و حریم خصوصی مردم از لحاظ انتخاب پوشش ، همسر ، کار ، رشته تحصیلی و... با توسل به قوانین قرون وسطای مانند دیه ، قصاص و تشدید تبعیض و ستم جنسی ، ملی و مذهبی و... فرهنگ، اطلاعات عمومی و علم را در جامعه به قهقرا برده و خرافات را جایگزین می کند،برای جلوگیری از عکس العمل مردم در مقابل این همه نا عدالتی و نابرایری سرکوب خشن ، زندان و اعدام های گسترده ، هر گونه صدای حق طلبی و آزادی خواهی و برابری طلبی را هر روز گسترده تر از روز قبل کرده اند،  در نتیجه سیاست های ضد بشری بالا 77 میلیون انسان با 80 در صد زندگی زیر خط فقر با بالاترین آمار افسردگی ، خودکشی ، اعتیاد ،طلاق، تن فروشی ، تصادفات، بیماریهای لاعلاج و مرگ و میر ، جرم و جنایت و زندان ، ایران به دو مین کشور غمگین دنیا تبدیل شده است، و دهمین کشور معدن دار جهان به بهشت مولتی میلیادر های دزد و غارت گر و جهنم کارگران و ستم دیدگان تبدیل شده است .

کارگران ، هم زنجیران :
در مقابل این همه اجحاف و حق کشی این همه تبعیض و نا برابری طی دو ماه گذشته دیوان عدالت اداری دلواپسان میلیادرهای حکومتی شکایت کارگران به خاطر کمی دستمزد را دیوان عدالت اداری رد کرده است و همچنین شورای نگهبان قانون اساسی در حمایت از مافیای ثروت و قدرت بیمه بیکاری کارگران را برای چندمین بار رد کرد، تا عداوت و دشمنی علنی خود را با 50 میلیون خانواده کارگری در خدمت به 70 تا 80 مولتی میلیادر به نمایش بگذارد. تا همچنان کودکان ما در حسرت نان و گرسنگی و فلاکت دست و پا بزنند، اما کارگران از شورای نگهبان مدافع مستقیم میلیادرها می پرسند، آقایان عضو شورای نگهبان، شما چرا به اجرا نشدن فصل سوم قانون اساسی مخصوصا" در رابطه با تحصیل ، درمان ، مسکن رایگان و داشتن شغل شرافت مندانه با حقوق شایسته برای یک زندگی انسانی ایراد نمی گیرید؟
چرا نمی پرسید به چه علت فقط امسال نزدیک به330 هزار از کودکان کارگران از تحصیل باز ماندند؟ ولی به بیمه بیکاری که در عقب مانده ترین کشور ها هم اجراء می شود و شامل کارگران می شود که به حساب مافیای ثروت و قدرت با رانتهای دولتی و واردات کالاهای بنجل و نابودی 75 در صد تولید داخلی بیکار شده اند ایراد گرفته رد می کنید؟
قوه قضایی شما اسم غارت گران هزاران میلیاردی را که محاربین واقعی هستند و باعث نداری و فقر و اعتیاد درسطح عمومی و جرم و جنایت می شوند را فقط با حرف اول نامشان ذکر می کند، اما در مقابل دو جوان را به جرم دزدی 70هزار تومان برای درمان مادرشان دار می زنند.
چرا به اصل 22 قانون اساسی تا حق نقد و نفی جمهوری اسلامی و اصل 26 در تاسیس احزاب و تشکل های صنفی ، اصل 27 در برگزاری اعتصابات و تظاهرات ، و مقاوله نامه های 98و 87 سازمان جهانی کار مورد تایید و عضویت جمهوری اسلامی در ایجاد تشکل های کارگری مستقل، بدون دخالت و اجازه دولت اعتقاد نداشته و به مضاقتان خوش نمی اید؟
ضمن منع و سرکوب آزادی های مشروع و قانونی فعالین و تشکل های کارگری با دستگیری و زندان در زندانها نیز دست از سر آنها بر نمی دارید؟
مجلس شما جدیدا" در قانون احزاب در 22 ماده بر خلاف ماده 26 قانون اساسی با مقعید کردن احزاب به پیروی و اطاعت مطلق از رهبری و ولایت مطلقه حتی اجازه ایجاد احزاب را به حکومتیان هم نداده و از انها سلب کرده، کجای دنیا حتی در فاشیست ترین حکومت ها دیده شده که فقط راس هرم ثروت و قدرت اجازه ایجاد حزب را داشته باشند؟ البته برای ما کارگران پوسیده نیست در کشوری که به اعتراف مطبوعاتش 70 تا 80 مولتی میلیادر 77 میلیون انسان را در چنگال خود می فشارند باید در مقابل تیره روزی و مسکنتی که بر مردم تحمیل کرده است و باعث رشد خشم و تنفر و انزجار 99 در صدی ستم دیدگان شده است، باید بر خود بلرزند و برای مقابله با خیز انقلابی و مردمی علیه پایه های ظلم و نا برابری چنین کارهای جنایت کارانه ای را مرتکب شود، سربازان گمنام غارتگران ثروت های ملی در ترس از ویرانی بهشت اربابانشان، ابتدای ترین قوانین جاری کشور را به صورت خودسر و قانون شکنانه، با سرکوب تشکل های صنفی – سندیکای  زیر پا می گذارند، با دستگیری بدون حکم قضایی فعالین انها و دادن حکم های سفارشی سنگین توسط قضات فرمایشی محاکمه می کنند، نمایندگان قانونی کارگران را در جهنمی ترین زندانها و محروم از تمامی حقوق مرسوم و قانونی مانند : ازادی مشروط ، ملاقات حضوری، تلفن، کمترین مدت هوا خوری و غذای نامناسب در شرایط مرگ تدریجی نگه می دارند.
مگر خواست قانونی رضا شهابی با 50 روز اعتصاب غذا غیر از اجرایی قانون آزادی مشروط دادن مرخصی استعلاجی و اجرایی قانون 134 تعجمی و اعتراض به تبعید بدون حکم قضایی به زندان رجایی شهر نمی باشد؟
مگر بهنام ابراهیم زاده چه گناهی کرده است که دوباره تفهیم اتهام می گردد؟
مگر خود من که بدون سند اتهامی و بدون بازجویی به 11 سال محکوم شده ام چه جنایتی مرتکب شده ام که به شکایت های متعدد من برای اعاده دادرسی جواب رد داده می شود؟
تنها گناه ما فعالین کارگری ایجاد تشکل های سندیکای - قانونی برای تحقق و دفاع از حقوق قانونی کارگران مانند امنیت شغلی ، مزد شایسته یک زندگی انسانی، حق اعتصاب ، حق ایجاد تشکل های سندیکای بوده است.

دوستان کارگر و همرزمان سندیکای :
این مهمترین تجربه تاریخ 200 ساله مبارزه  طبقاتی ما کارگران علیه بهره کشی نظام سرمایه داری است، که چاره ما کارگران در مقابل قدرت متحد طبقات استثمارگر برای مقابله با بردگی اقتصادی - سیاسی ، بهره کشی و گرسنگی کودکانمان وحدت و تشکیلات بعنوان یک طبقه سراسری و ملی و جهانی است.
حق گرفتنی است نه دادنی!!!
گام نخست در ارتقاع اگاهی و تشکل طبقاتی مان در مبارزه سازمان یافته علیه نظام سرمایه داری و عوامل و ابزار های ان، ایجاد اتحادیه های سراسری ( فدراسیون) بعنوان تنها ابزار کسب مطالبات قانونی و صنفی می باشند، برای رسیدن به این هدف مقدس ایجاد هیات های موسس سندیکایی کارگری در محیط های کار و اشتغال ضرورت حیاتی دارند.

همقطاران :
همه کارگران منطقه و جهان در رسیدن به تشکل های سراسری، یار و یاور ما هستند، برای تقویت اتحاد و مبارزه خود و برای غلبه بر پراکندگی و تشتت صفوف مبارزاتمان با تمام توان :

پیش بسوی ایجاد تشکل های سراسری

زندان رجایی شهر
شاهرخ زمانی
عضو کمیته پیگیری ایجاد تشکل های کارگری
و عضو هیات باز گشایی سندیکای نقاشان تهران
و عضو هیات موسس سندیکای نقاشان استان کرج
2/5/1393


۱۳۹۳ مرداد ۶, دوشنبه

افشین ندیمی در شرایط دشوار جسمی محبوس و نیازمند مرخصی پزشکی س

کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری: بنا به گزارش دریافتی، افشین ندیمی از اعضای کمیته هماهنگی که در زندان مرکزی سنندج محبوس است در شرایط بسیار سخت جسمی با بیماری دست و پنجه نرم می کند.

نام برده که از بیماری تنفسی شدید رنج می برد دچار مشکلات بسیار در تنفس شده و از ناحیه ی ریه احساس درد شدید دارد در حالی که داروهای لازم برای درمان وی به تعداد بسیار کمی و حتا کمتر از یک سوم نیاز، در اختیار وی قرار می گیرد که باعث شده حتا از حداقل نیاز دارویی نیز محروم باشد.
وضعیت جسمی افشین به خصوص با توجه به آلودگی بسیار زیاد بند در زندان سنندج که منجر به تشدید بیماری وی شده به نحوی است که وی باید هر چه سریعتر از زندان آزاد شده و تحت درمان مناسب قرار بگیرد.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری، ضمن محکومیت محدودیت های درمانی و دارویی که برای افشین ندیمی ایجاد شده خواهان آزادی فوری وی برای درمان مناسب تحت نظر پزشکان در خارج از زندان می باشد.

راه پیمایی های در حمایت و دفاع از کارگران زندانی


۱۳۹۳ مرداد ۵, یکشنبه

آخرین وضعیت پرونده قضایی ۴ کارگر پتروشیمی رازی

خبرگزاری هرانا- دومین جلسه دادگاه ۴ کارگر پتروشیمی رازی که گفته‌ می‌شود با شکایت کارفرما به «اخلال در نظم» متهم شده‌اند، روز ۲۰ مرداد برگزار می‌شود.

به گزارش ایلنا،یکی از کارگران پتروشیمی رازی در این باره گفت:  جلسه دوم دادگاه «موسی هندیجانی»، «مازیار رحیم‌زاده»، «غلامحسین حیدری» و «عادل راشدی» حدود دو هفته بعد (۲۰ مرداد ۹۳) برگزار می‌شود و منتظر نتیجه حاصله هستیم.  نخستین جلسه رسیدگی به اتهامات این ۴ کارگر در تاریخ ۴ اسفند ۹۲ در دادگاه انقلاب ماهشهر برگزار شد و پرونده آنان از آنجا به دادگاه سربندر ارجاع داده شد.
این فعال کارگری افزود: همچنین گفته می‌شود ۸ کارگر دیگر پتروشیمی رازی به زودی دادگاهی خواهند شد که فعلا در حد شنیده است و مستندی که صحتش را تایید کند وجود ندارد. این ۱۲ کارگر افرادی هستند که در حین اعتراضات صنفی سال ۹۲ به عنوان نماینده کارگران در مذاکرات با کارفرما شرکت می‌کردند.
وی تصریح کرد: هدف کارفرما این است که از قوه قضاییه به عنوان اهرم فشار برای اعمال محدودیت بیشتر بر فعالان کارگری پتروشیمی رازی سوء استفاده کند. حتی گفته می‌شود اگر دادگاه به برائت این ۱۲ کارگر حکم دهد، ماده ۳۴ قانون اشتغال نیروی انسانی، بیمه و تامین اجتماعی در مناطق آزاد در قبال آنان اجرا خواهد شد.

گفتنی است این ماده قانونی صراحت دارد «هرگاه اخراج کارگر از سوی هیات رسیدگی موجه شناخته نشود، کارفرما را مخیر خواهد کرد تا کارگر را به کار برگردانده و حقوق ایام بلاتکلیفی وی را بپردازد و یا آنکه در قبال هرسال خدمت حقوق (۴۵) روز وی را به عنوان خسارت اخراج بپردازد».