۱۳۹۴ دی ۸, سهشنبه
۱۳۹۴ دی ۴, جمعه
کمپین آزادی جعفر عظیم زاده
برای آزادی کارگر زندانی جعفر عظیم زاده
گفتگو با : شجاع ابراهیمی فعال کارگری و اقای احمدی
از ایران
از : کمیته حمایت از شاهرخ زمانی به : کارگران مبارز و انقلابیون تمامی کشور ها موضوع : در خواست حمایت از جعفر عظیم زاده و محمود صالحی
از : کمیته حمایت از شاهرخ زمانی
به : کارگران مبارز و انقلابیون تمامی کشور ها
موضوع : در خواست حمایت از جعفر عظیم زاده و محمود صالحی
دوستان و رفقا، کارگران و انقلابیون، ما کارگران ایران خود را بخشی
از طبقه کارگر جهانی می دانیم و در این جهت تلاش می کنیم تا همبستگی جهانی طبقه کارگر ممکن شود ، همچنین ما اطلاع داریم کارگران کشور های مختلف بار
ها ار مبارزات کارگران ایران دفاع و حمایت کردند ما ضمن تشکر و قدر دانی اعلام می
داریم اکنون رفقای ما در ایران برخی زندانی هستند و برخی در انتظار شروع اجرای حکم
به سر می برند که نیاز به حمایت های گسترده جهانی دارند، از جمله کارگرانی که نیاز
فوری به حمایت دارند عبارتند از : جعفر عظیم زاده و محمود صالحی ،
1- جعفر عظیم زاده ،
جعفر عظیم زاده کارگر جوش کار است
، او رئیس اتحادیه آزاد کارگران ایران می باشد به دلیل فعالیت برای تشکیل اتحادیه
و دفاع از حقوق کارگران ایران به شش سال زندان محکوم شده است و اکنون در زندان
اوین بسر میبرد. در این رابطه کارگران ایران "کمپین برای آزادی جعفر عظیم
زاده" تشکیل دادند برای گسترش کمپین فوق و رسیدن به هدف نیاز به کمک و حمایت همه
کارگران دارند.
در حکم کتبی دادگاه علیه جعفر عظیم زاده جرایم او چنین فرمولبندی شده است
" اقدام علیه امنیت ملی، بر هم زدن نظم عمومی و تبلیغ علیه نظام جمهوری
اسلامی، تشکیل اتحادیه آزاد کارگران ایران، اتحادیه سراسری کارگران اخراجی و
بیکار، کمیته پیگیری ایجاد تشکلهای آزاد کارگری، سازماندهی طومار اعتراضی چهل هزار
نفری کارگران، تجمعات در مقابل مجلس و وزارت کار حول همین طومار با خواست افزایش
دستمزد، مدیریت و شرکت در تجمعات و اعتصابات کارگری، شکایت از مسئولین صندوق
سازمان تامین اجتماعی، نشست و برخاست با دیگر تشکلهای کارگری، سازمان دادن و شرکت
در مراسمهای اول ماه مه، شرکت در تجمع جلو مجلس شورای اسلامی و اداره کار در تهران
و...ـ"جعفر عظیم زاده یکی از رهبران شناخته شده کارگری ایران است که تا کنون
چندین بار به جرم فعالیتهای کارگری بازداشت و زندانی شده است.
2 - محمود صالحی ،
محمود صالحی کارگر خباز و عضو هیت مدیره سندیکای خبازان سقز
و عضو کمیته هماهنگی یرای ایجاد تشکل های کارگری است آخرین بار در تاریخ 8
اردیبهشت 1394 در یورشی بی سابقه ماموران اطلاعات به خانه محمود صالحی ریختند و پس از تاراج وسایل شخصی، وی را
بازداشت و به ادره اطلاعات شهر سنندج انتقال دادند . پس از یک ساعت با زدن چشم بند
، گوش بند ، دستنبند و پابند وی را به زندان وزارت اطلاعات در سنندج انتقال دادند.
پس از چند روز بازداشت و اعتراض های مکرر
جهت وضعیت کلیه هایش در شرایطی که به اغما رفته بود در تارخ 6 خردادو پس از
حدود 28روز بازداشت به بیمارستان توحید
سنندج انتقال دادند که پس از دوازده ساعت به هوش امد. نهایتا پس از سه روز بستری
در بیمارستان با قرار کفالت موقتا ازاد شدم. (متاسفانه محمود صالحی هر دو کلیه اش را طی چند سال
گذشته در زندان اطلاعات از دست داده است و
اکنون هر هفته دو بار دیالیز می شود) در دو جلسه دادگاهی در تاریخ 17 و 29 مرداد
1394 در دادگاهی به ریاست قاضی سعیدی به اتهام "عضویت در کومه له ، تبلیغ
علیه نظام ،اقدام علیه امنیت ملی، بر هم زدن نظم
عمومی و عضویت در کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های
کارگری، عضویت در کمیته های دفاع ،راه اندازی و شرکت در تجمعات و مراسم های اول
ماه مه ، شرکت در تجمعات مقابل ادرات دولتی ، تشویق به اعتصاب ، برنامه ریزی برای اعتراضات ، ایجاد
تشکل های کارگری ، شرکت در کنفرانس های کارگری در خارج از ایران و ..." محاکمه شد در نهایت در تاریخ
25شهریور 1394 بار دیگر از طرف دادگاه احضار شد و در برگه محکومیت که حتی اجازه
ندادند یک کپی از ان بگیرد به 9 سال حبس
تعذیری محکوم شد، و اکنون با وضعیت بیماری که هر دو کلیه خود را از دست داده است و
هر هفته دو بار دیالیز ی شود در انتظار دستگیری وزندان به سر می برد. لارم به ذکر است که محمود صالحی تاکنون بیش ازچهار
بار بازداشت و زندانی شده است . در جهت دفاع از محمود، کارگران ایران کمیته دفاع
از محمود صالحی را تشکیل دادند که در راستای وظایف تعیین شده و دست یابی به هدف
خود نیاز مبرم به کمک و حمایت طبقه کارگر جهانی دارد.
ما اعضای کمیته حمایت از
شاهرخ زمانی پیشاپیش از حمایت های بی دریغ تمامی کارگران و انقلابیون جهان صمیمانه
تشکر می کنیم و همچنین اعلام می داریم جدا از دو کارگر نامبرده تعدادی از کارگران
و معلمان در زندان بسر می برند از جمله محمد جراحی، سعید شیر زاد ، بهنام ابراهیم
زاده ، مهدی شاندیز ، اسماعیل عبدی ، رسول بداقی ، علی اکبر باغانی ، عبدالرضا قنبری و ... که نیاز به دفاع و حمایت دارد.
کارگر
زندانی ، معلم زندانی آزاد باید گردد.
چاره
زخمتکشان وحدت و تشکیلات است.
بر قرار
باد همبستگی جهانی طبقه کارگر
کمیته حمایت از شاهرخ زمانی
24 /9/1394
To: Worker activists
and freedom Loving people around the World
Re: request to support two worker activists in
Iran: Jafar Azeemzadeh and Mahmoud Salehi
Dear friends and
comrades,
Workers in Iran
consider themselves a part of the international working class and we are
striving to strengthen the working class solidarity. We are also appreciative
of the International support we have received so far. At the time of writing this letter, several
worker activists are imprisoned. These workers need a world wide support. Among
them, two labour leader’s cases are more
urgent: Jafar Azeemzadeh and Mahmoud Salehi.
1-Jafar Azeemzadeh
Jafar is as welder worker. He is the president of
the Free Union of Iranian Workers. Due to his attempts
to build workers organizations and
promotion of worker’s rights, he has been sentenced to six years of
imprisonment. He is currently serving his term in the notorious prison of Evin
in Teheran.
The so called “court” has
listed the charges of Jafar as follow: “act against national security,
disturbing public order, propaganda against the system of the Islamic Republic, founding the Free Union of Iranian Workers
and the National Union of Laid off and Unemployed Workers, membership in The Committee
to Follow up with Formation of Workers’ Organizations, launching a campaign to collect forty thousand
signatures, organizing a protest in front of the Ministry of Labour and
demanding increased wage for workers; complain against the officials of the
Ministry of Social Services , interaction with workers’ organizations,
organizing and participating in May Day Rallies, participating in protests in
front of the Ministry of Labour and the Parliament.
Jafar Azeemzadeh is
well known labour activists in Iran. He has been arrested and imprisoned many
times in Iran.
2-Mahmoud Salehi,
Mahmoud Salehi is a Bakery worker. He is a
member of the Syndicate of Bakery Workers in the city of Saqez and a member of
the Committee to Cooperate for Building
Workers Organizations. The Iranian
police rushed into his house on 28 of April 2015 and looted his personal
belongings such as computer and phone
and took him to the Ministry of Information’s office in Sanandj. After several hours of interrogation, while
blindfolded, earplugged and
handcuffed, he was
transported to a prison run by the same
Ministry in Sanandaj.
Due to public protest,
after 28 days Mahmoud Salehi was transported to the Towhid Hospital while he
was in coma, to treat his kidney. Since he has lost both of his kidneys, he was
released on Bail. In 8 and 20thof
August 2015, he was trialed on the
following chargers:
“membership in the Komalah Organization, propaganda against
the Iranian political system, act against national security, disturbing the public
order, membership in the Committee to Follow up to Form Workers’ Organizations,
encouraging workers to go on strike, participation in May Day gatherings , participation in demonstration
in front of governmental institutions, planning for demonstrations, attempting
to help building workers’ organizations, and participating in seminars abroad.
On September 16, 2015 he
was again summoned by the court and was sentenced to 9 years prison. He was not
even allowed to get a copy of the court’s verdict. Despite the fact that he
lost both of his kidneys and that he has to receive dialysis treatment twice a week , Mahmoud Salehi is waiting to
serve nine years of jail. It's worth
stating that so far Mahmoud Salehi has been imprisoned more than four times. His is in need of more international support
than any time before.
We, the members of the
Committee to Support Sharoukh Zamani, would appreciate your support and
reiterate that in addition to the above two workers activists, a number of workers and teachers
are currently imprisoned by the Islamic Republic of Iran. Among them are : Mohammad
Jarahi, Saeed Sheerzad, Behnam EbrahimZadeh, Mehdi Shandiz, Esmaeil Abdi, Rasoul Bodaghi, Aliakbar Baghbani,
Abdoulreza Qanbari and … all of whom need support.
Long
live international solidarity of working class
Imprisoned
workers and teachers must be free
The
solutionfor working class is unity and organization
The committee
to support Shahroukh Zamani
15 December
2015
۱۳۹۴ آذر ۲۹, یکشنبه
موضوع : اعلام جرم علیه قاتلین شاهرخ زمانی INDICTMENT AGAINST KILLERS OF SHAHROKH ZAMANI
FROM: COMMITTEE TO PROTECT SHAHROKH ZAMANI
TO: MR. AHMAD SHAHID
INDICTMENT
AGAINST KILLERS OF SHAHROKH ZAMANI
Dear Mr. Ahmad Shahid, especial
reporter on human rights in Iran, according to your given tasks, we expect you
to pursue indictments against killers of Shahrokh Zamani in Gohar Dasht prison
and to proceed necessary measures in accordance with international laws.
On June 8, 2011, The Islamic Republic
regime, arrested Shahrokh Zamani who was an active member of Workers' Syndicate
of Painters and a member of Counsel of Representatives Follow-up Committee for
the creation of workers' organization, was active for promoting
workers' rights and their subsistence. With false accusations against him in
the court, he was sentenced to 11 years in prison. During the past
four years, they illegally transferred him to different prisons across country
and with the direct order of the security apparatus, Shahrokh was constantly
under torture, harassment and persecution. The security apparatus, the prisons'
organization and the representative of the Attorney General in regard to
Shahrokh Zamani, even tramped the established rules of Islamic Republic.
In letters and audio files, Sharokh Zamani five times has sent messages to you
to demand Islamic Republic to free him on the basis of international legal
rules and to stop illegal acts. And even to prove his rights, he went on hunger strikes
(to borderline of death) and in one case it lasted for 48 days. Also, during
several letters and audio files he declared that security apparatus number of
times threatened him to death. Shahrokh declared that if anything happened to
me, leaders of the Islamic Republic are responsible. Finally, on
September 13, 2015, the Islamic Republic agents killed Shahrokh Zamani in his
cell, in Rajai Shahr prison.
After killing him, at the time of
delivery of his body, the agents held his father, his son and his
son-in-law, in hostage for 3 and half hours and forced them to sign letters of
commitment under which they have no rights to bring grievance and ask for
autopsy. It should be noted that in the attempt to pursue this
indictment, the necessary documents does exist to prove this claim.
We as members of the committee to
support Shahrokh Zamani (that 5 days after his arrest we have organized this
committee for his defense) in order to identify and prosecute the murderer or
murderers of Shahrokh Zamani, we demand for the impeachment of the Islamic
Republic, and we warren that chief of Gohar Dasht prison at the time, Mardani
and deputy prosecutor, Khodabakhshi know the killer or killers and were aware
of the murder plot, and also, both of them by law are responsible for protecting
the lives of prisoners. We urge you to immediately and consistently in
accordance with the law, take action to demand justice, because, if the Islamic
Republic does not show responsibility in these cases and be allowed
to get away with such crimes against innocent prisoners, then after this
horrible incident, the lives of many workers and teachers' prisoners will be
seriously in danger. In fact, the identity of the killer or killers of Shahrokh
Zamani is an step to guaranty the lives of other prisoners. Prisoners that are
now in dire need of help and support include : Jaafar Azimzadeh, Mahmoud
Salehi, Mahmoud Beheshti, Rasool Bedaghi, Behnam Abrahim Zadeh, Mohammad
Jarrahi, Saeid Shirzad, Ali Akbar Baghani, Abdoulreza Ghambari, Mehdi Shandiz,
Behlouli, Esmaeil Abadi, Bagheri and....
Cordially yours,
Supporting Committee of Shahrokh
Zamani,
December 15,
2015
از : کمیته حمایت از شاهرخ زمانی
به : آقای احمد شهید
موضوع : اعلام جرم علیه قاتلین شاهرخ زمانی
جناب آقای احمد شهید گزارشگر ویژه حقوق بشر در ایران، با
توجه به وظایفی که شما به عهده دارید ما انتظار داریم در جهت پیگیری اعلام جرم
علیه قاتلین شاهرخ زمانی در زندان گوهر دشت طبق قوانین بین المللی اقدامات لازم را
به عمل بیاورید.
در حکومت جمهوری اسلامی ایران شاهرخ زمانی را که از اعضای
سندیکای کارگران نقاش و عضو شورای نمایندگان کمیته پیگیری ایجاد تشکل های کارگری
بود و برای امرارمعاش خود و حقوق قانونی کارگران و ایجاد تشکل های کارگری فعالیت
می کرد در تاریخ 18/3/1390 دستگیر کرده و
با اتهامات ساختگی او را دادگاهی و به 11 سال زندان محکوم کردند،طی 4 سال گذشته او را به زندانهای
مختلف بدون صدور حکم جدید به صورت غیر قانونی تبعید کردند و با دستور مستقیم اداره
اطلاعات شاهرخ را دائما" تحت آزار و اذیت و شکنجه قرار داده بودند، اداره
اطلاعات و سازمان زندانها و همچنین نماینده دادستانی در رابطه با شاهرخ زمانی حتی
قوانین محرز خود جمهوری اسلامی را نیز زیر پا می گذاشتند، شاهرخ زمانی طی نامه و
فایل های صوتی 5 بار برای شما پیام فرستاده است که با تکیه بر قوانین حقوقی بین
المللی از جمهوری اسلامی بخواهید دست از اعمال غیر قانونی بر داشته و او را ازاد
کند، و حتی برای احقاق حقوق خود بار ها تا سر حد مرگ دست به اعتصاب غذا زد که یک
مورد آن 48 روز به طول انجامید، همچنین طی نامه ها و فایل صوتی اعلام کرد که اداره
اطلاعات بار ها او را تهدید به مرگ کرده است شاهرخ اعلام کرده است هر اتفاقی برای
من رخ بدهد مسئولیتش به عهده سران جمهوری اسلامی است،بالاخره عوامل جمهوری اسلامی
در تاریخ 22 /6/1394 شاهرخ را در درون
سلول در زندان رجایی شهر کشتند، پس از کشتن وی ماموران پدر ، پسر و داماد شاهرخ را در موقع تحویل جسد
شاهرخ به مدت 3 و نیم ساعت در یک سالن گروگان گرفتند و آنها را مجبور کردند تعهد
نامه های را امضا کنند که طبق آن حق شکایت برای کالبد شکافی ندارند،لازم به ذکر
است که در صورت اقدام به پی گیری این اعلام جرم اسناد لازم برای اثبات این ادعا
موجود است.
ما به عنوان اعضای کمیته حمایت از شاهرخ زمانی ( که 5 روز
پس از دستگیری شاهرخ در این کمیته برای دفاع از وی متشکل شدیم) در جهت شناسای و محاکمه قاتل یا قاتلین شاهرخ زمانی علیه
جمهوری اسلامی اعلام جرم می کنیم ،و اعلام می داریم که رئیس وقت زندان گوهر دشت
مردانی و معاون دادستانی خدابخشی قاتل یا قاتلین را می شناسند و از طرح قتل اطلاع
داشتند ، و همچنین هر دوی آنها طبق قانون مسئولیت حفظ جان زندانیان را بر عهده
دارند، ما از شما می خواهیم بصورت عاجل و پیگیر طبق قانون اقدام به احقاق حق کنید
، چرا که اگر جمهوری اسلامی مسئولیت پاسخگوی نسبت به قتل شاهرخ زمانی را فرافکنی کند پس از
این جان بسیاری از کارگران و معلمان زندانی و زندانیان سیاسی در خطر جدی قرار
دارد، در واقع شناسایی قاتل یا قاتلین شاهرخ زمانی گامی در جهت تضمین جان بقیه
زندانیان است،زندانیانی که اکنون نیاز مبرم به کمک و حمایت دارند عبارتند از :
جعفر عظیم زاده ، محمود صالحی ، محمود بهشتی ، رسول بداقی ، بهنام ابراهیم زاده ،
محمد جراحی، سعید شیرزاد، علی اکبر باغانی ، عبدالرضا قنبری، مهدی شاندیز، بهلولی
، اسماعیل عبدی ، باقری و ...
با احترام
کمیته حمایت از شاهرخ زمانی
15 December 2015
از: کمپین برای آزادی جعفر عظیم زاده From : CAMPAIN TO FREE JAFAR AZIMZADEH(CFJA)
From : CAMPAIN TO FREE JAFAR AZIMZADEH(CFJA)
TO :
AHMAD SHAHI
REF.:
REPORTING CASE OF JAFAR ALIZADEH
Dear Sir,
On 17/8/1394 Shamsi.
Mr. Jafaralizdadeh was order to report to Eveen Prison to serve six years
sentence.
He was charged and sentenced on usual accusation
of plottingagainst Security of the State, disturbing Public Order andagitating
against Islamic Republic. Actual evidence presented were nothing but his
activity as General Secretary of Free Union of Iranian Workers, organizing
unemployed workers, taking part in collecting signature of worker – 40 thousand
signature Campaign, gathering at the gate of parliament and Ministry of Labor.
Mr. Alizadeh conducted all these activities peacefully and within the very law
which the Islamic State should observe. Content of all these activities were
nothing but demanding very small and basic rights of workers such of freedom organization,
protesting against workers non payments wages etc.
You see for yourselves how the ruling class
of Iran using its Iron fist suppresses any independent oppressed workers of
Iran. There is no legal ground what so ever for 8 years sentence.
Mr. Alizadeh has been working all his life
in different factories, in different industrial facilities and has maintained a
close ties with his fellow workers. As you are aware of working conditions in
Iran, Alizadeh thru long years working under such conditions he has been
suffering from back injury. Not a penny of compensation and no coverage of in
insurance or any Government Assistance.
As Alizadeh had been arrested many times
before ,and each time threatened to future arrest and precautions, these day in
prison, he has not been give even a bed, forced him to sleep on just on the
ground , and in mosque alongside with Prisoner MrBodaghi the teachers
representative.
We ask you use office and power to get the
Government of Iran to release all workers and teacher prisoners free. They are
innocent and there is no legal ground to have them lock out in a very hard
condition in prisons.
CAMPAIN TO FREE JAFAR AZIMZADEH(CFJA)
DEC. tenth 2015
از: کمپین برای آزادی جعفر عظیم زاده
به: احمد شهید
موضوع: گزارشی از پرونده جعفر عظیم زاده
جناب آقای احمد شهید
جعفرعظیم زاده برای اجرای حکم شش سال حبس اکنون
در زندان اوین است.
بر اساس ابلاغیه شعبه اول اجرای احکام کیفری دادسرای
ناحیه 33 اوین، جعفر عظیم زاده دبیر هیات مدیره اتحادیه آزاد کارگران ایران روز یکشنبه
17/8/94 ساعت ده صبح برای تحمل شش سال زندان به دادسرای مستقر در زندان اوین رفت.
جعفر عظیم زاده دبیر هیات مدیره اتحادیه آزاد کارگران
ایران با اتهامات اقدام علیه امنیت ملی، بر هم زدن نظم عمومی و تبلیغ علیه نظام جمهوری
اسلامی زندانی شده است. مصادیق این اتهامات در حکم صادره بر علیه وی تشکیل اتحادیه
آزاد کارگران ایران، اتحادیه سراسری کارگران اخراجی و بیکار، کمیته پیگیری ایجاد تشکلهای
آزاد کارگری، سازماندهی طومار اعتراضی چهل هزار نفری کارگران، تجمعات در مقابل مجلس
و وزارت کار حول همین طومار با خواست افزایش مزد، مدیریت و شرکت در تجمعات و اعتصابات
کارگری، شکایت از غارتگران صندوق سازمان تامین اجتماعی به عنوان نماینده هزار کارگر،
نشست و برخاست با دیگر تشکلهای کارگری و مسائلی از این دست است.
ما اتهامات فوق را ناروا میدانیم و بر اساس قوانین
خود جمهوری اسلامی هم مصادیق فوق جرم تلقی نمیشود.
اما حاکمان ایران با صدورواجرای حکم شش سال زندان
برعلیه جعفرعظیم زاده و با اتکا به موارد فوق دامنه تحمیل بیحقوقی وسرکوب برعلیه بدیهی
ترین وبرحق ترین مطالبات کارگری رابه پایین ترین سطح بروزاعتراضات کارگری همچون جمع
آوری امضا، شکایت ازغارتگران وشرکت درتجمعات کوچک واعتصابات کارگری کشانده است. این
یک اعلام جنگ عریان و کم سابقه برعلیه منافع میلیونها کارگروبرعلیه هست ونیست آنهاست.
جعفر عظیم زاده بمدت ده سال کارگر کارخانه فتیله
سازی برادران رستمی (تا سال 1373) و بدنبال آن به عنوان کارگر جوشکار پروژه ای در شرکتهای
مختلف پیمانکاری (مانند شرکت پیمانکاری گیلان سیال) و در کارخانه های متعددی از جمله
کارخانه فیلتر صافی در شهر صنعتی ساوه (همان شهر صنعتی کاوه در شهرستان ساوه)، ایرانخودرو،
سیمان آبیک، کارخانه رب اتکا، گلیسیرین و صابون سازی ارتش، کارخانه صنایع آموزشی بخش
تولید، کارخانه صنایع آموزشی بخش اداری و انبارها، کارخانه موج پلاستیک، خط گسترن کارخانه
های روغن کشی شماره یک و دو ورامین، کارخانه تهران پلاستیک و دهها پروژه صنعتی دیگر
مشغول بکار بوده است و در حال حاضر طبق اسناد پزشکی به علت ابتلا به دیسک کمر حاد و
مشکل بینایی، قادر به کار نمی باشد. اما بدلیل قرار نگرفتن کارگران شرکتهای پیمانکاری
گازرسانی در زیر پوشش قانون کار، علیرغم اینکه قانونا از کار افتاده می باشد، نمی تواند
از مزایای قانونی از کار افتادگی برخوردار شود.
لازم به ذکر است جعفر عظیم زاده سالهای قبل هم بارها
بازداشت، زندانی و مورد تهدید و آزار قرار گرفته و او را از فعالیت صنفی منع کرده بودند.
او هم اکنون در سالن 8 بند 8 زندان اوین زندانی است. این کارگر زندانی از حداقل امکانات
زندان محروم است. او هنوز تختی برای خواب ندارد و مجبور است روی زمین بخوابد. این کارگر
زندانی اکنون ناچارا در مسجد زندان میخوابد.
آقای بداغی معلم زندانی هم در چنین شرایطی در مسجد
زندان میخوابد.
ما از شما توقع داریم که از کانالهای قابل دسترس
به جمهوری اسلامی فشار بیاورید که جعفر عظیم زاده و همه فعالین کارگری و معلمان را
آزاد کند. زیرا آنها هیچ جرمی مرتکب نشده اند. جرم آنها دفاع از حقوق صنفی خودشان است
و طبق قوانین جمهوری اسلامی این نوع فعالیتها مجاز شمرده شده است.
کمپین برای آزادی جعفر عظیم زاده
٢٤ آذر ١٢٩٤
١٥ دسامبر ٢٠١٥
داود رضوی در ٢٣ دی ماه محاکمه خواهد شد
اطلاعیه ٢٨٠
داود رضوی در ٢٣ دی ماه محاکمه خواهد شد
محمود بهشتی لنگرودی معلم زندانی آزاد شد
داود رضوی در ٢٣ دی ماه محاکمه خواهد شد
بنا بر خبر منتشر شده از سوی سندیکای شرکت واحد داود رضوی از اعضای هیات مدیره این تشکل کارگری که برای روز ٢٤ آذر به دادگاه احضار شده بود ، پس از مراجعه به او ابلاغ گردید که در ٢٣ دی ماه محاکمه خواهد شد. اتهام او اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت کشور و ایجاد اخلال در نظم و آرامش عمومی از طریق حضور در تجمعات "غیرقانونی" از جمله شرکت در تجمع مقابل وزارت کار و شهرداری قید شده است. منظور از "اقدام علیه امنیت کشور و اخلال در نظم و آرامش عمومی"، شرکت وی در اعتراضات کارگران شرکت واحد برای گرفتن حق و حقوقشان و از جمله اعتراض به سطح نازل دستمزد و خواست افزایش دستمزدهاست. از جمله در سه سال گذشته سندیکای کارگران شرکت واحد روز جهانی کارگر را در پایانه های اتوبوسرانی شرکت واحد با حضور رانندگان جشن گرفته و با برپایی تجمع اعتراضی در مقابل وزارت کار خواهان افزایش دستمزد کارگران شده بودند. این کارگران همچنین برای مطالبات مسکن چندبار در مقابل شهرداری و شورای شهر تجمع کرده اند.
جرم داود رضوی شرکت در این اعتراضات و دفاع از حقوق کارگران است. چرا که برای حکومت اعتراض به سطح نازل حقوقها و برای داشتن یک زندگی انسانی، به معنی اقدام علیه امنست "سرمایه داران حاکم" و نظم و آرامش آنان است.
گفتنی است که داود رضوی و ابراهیم مددی در آستانه اول مه سال گذشته در ۹ اردیبهشت ماه ساعت یک بامداد در منزلشان توسط مامورین وزارت اطلاعات بازداشت شدند و موبایل، کامپیوتر و لب تاپ آنها نیز ضبط شد. و پس از ۲۲ روز بازداشت در بند ۲۰۹ زندان اوین هر کدام با قرار کفالت صد میلیونی تومانی آزاد شدند.
احضار و تهدید فعالین و رهبران کارگری محکوم است و باید پرونده قضایی داود رضوی فورا لغو شود.
محمود بهشتی لنگرودی معلم زندانی آزاد شد
بنا بر گزارش منتشر شده در سایت اتحاد روز ٢٤ آذر محمود بهشتی لنگرودی سخنگوی کانون صنفی معلمان ایران آزاد شد. او درچارچوب سیاست سرکوب جنبش های اعتراضی وحق طلبانه کارگران ومعلمان در ١٥ شهریورماه ٩٤ در منزل خودبازداشت و دردادگاهی بدون رعایت حداقل ضوابط پذیرفته شده درجوامع امروزی، دردادگاه های امنیتی ، بدون وکیل و هیئت منصفه وعدم فرصت کافی برای دفاع ازخودو ارائه لایحه دفاعی، به ریاست قاضی صلواتی به ٩ سال حبس محکوم شد. محمود بهشتی در اعتراض به این حکم جنایتکارانه از پنجم آذرماه جاری با خواست توقف اجرای حکم ، دست به اعتصاب غذا زده بود. با گذشت ٢٠ روز بازتاب اعتصاب او در زندان، در حالیکه سلامت جسمی اش بطورجدی به مخاطره افتاده بود، با واکنش گسترده سایرمعلمان وکارگران و محافل سیاسی واجتماعی و مردم آزادیخواه روبرو شد. بدنبال این اعتراضات محمود بهشتی در روز ٢٤ آذر بعنوان مرخصی از زندان آزاد شد. محمود بهشتی باید فورا و بدون قید و شرط آزاد شود. علاوه بر محمود بهشتی معلمان معترض دیگر اسماعیل عبدی، عبدالرضا قنبری، علیرضا هاشمی، علی اکبر باغانی و رسول بداقی در زندانند. همه کارگران زندانی، همه معلمان دربند و تمامی زندانیان سیاسی باید فورا آزاد شوند.
کمپین برای آزادی کارگران زندانی
https://telegram.me/joinchat/BhpmqzvboCMF_RBpowAOJA
داود رضوی در ٢٣ دی ماه محاکمه خواهد شد
محمود بهشتی لنگرودی معلم زندانی آزاد شد
داود رضوی در ٢٣ دی ماه محاکمه خواهد شد
بنا بر خبر منتشر شده از سوی سندیکای شرکت واحد داود رضوی از اعضای هیات مدیره این تشکل کارگری که برای روز ٢٤ آذر به دادگاه احضار شده بود ، پس از مراجعه به او ابلاغ گردید که در ٢٣ دی ماه محاکمه خواهد شد. اتهام او اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت کشور و ایجاد اخلال در نظم و آرامش عمومی از طریق حضور در تجمعات "غیرقانونی" از جمله شرکت در تجمع مقابل وزارت کار و شهرداری قید شده است. منظور از "اقدام علیه امنیت کشور و اخلال در نظم و آرامش عمومی"، شرکت وی در اعتراضات کارگران شرکت واحد برای گرفتن حق و حقوقشان و از جمله اعتراض به سطح نازل دستمزد و خواست افزایش دستمزدهاست. از جمله در سه سال گذشته سندیکای کارگران شرکت واحد روز جهانی کارگر را در پایانه های اتوبوسرانی شرکت واحد با حضور رانندگان جشن گرفته و با برپایی تجمع اعتراضی در مقابل وزارت کار خواهان افزایش دستمزد کارگران شده بودند. این کارگران همچنین برای مطالبات مسکن چندبار در مقابل شهرداری و شورای شهر تجمع کرده اند.
جرم داود رضوی شرکت در این اعتراضات و دفاع از حقوق کارگران است. چرا که برای حکومت اعتراض به سطح نازل حقوقها و برای داشتن یک زندگی انسانی، به معنی اقدام علیه امنست "سرمایه داران حاکم" و نظم و آرامش آنان است.
گفتنی است که داود رضوی و ابراهیم مددی در آستانه اول مه سال گذشته در ۹ اردیبهشت ماه ساعت یک بامداد در منزلشان توسط مامورین وزارت اطلاعات بازداشت شدند و موبایل، کامپیوتر و لب تاپ آنها نیز ضبط شد. و پس از ۲۲ روز بازداشت در بند ۲۰۹ زندان اوین هر کدام با قرار کفالت صد میلیونی تومانی آزاد شدند.
احضار و تهدید فعالین و رهبران کارگری محکوم است و باید پرونده قضایی داود رضوی فورا لغو شود.
محمود بهشتی لنگرودی معلم زندانی آزاد شد
بنا بر گزارش منتشر شده در سایت اتحاد روز ٢٤ آذر محمود بهشتی لنگرودی سخنگوی کانون صنفی معلمان ایران آزاد شد. او درچارچوب سیاست سرکوب جنبش های اعتراضی وحق طلبانه کارگران ومعلمان در ١٥ شهریورماه ٩٤ در منزل خودبازداشت و دردادگاهی بدون رعایت حداقل ضوابط پذیرفته شده درجوامع امروزی، دردادگاه های امنیتی ، بدون وکیل و هیئت منصفه وعدم فرصت کافی برای دفاع ازخودو ارائه لایحه دفاعی، به ریاست قاضی صلواتی به ٩ سال حبس محکوم شد. محمود بهشتی در اعتراض به این حکم جنایتکارانه از پنجم آذرماه جاری با خواست توقف اجرای حکم ، دست به اعتصاب غذا زده بود. با گذشت ٢٠ روز بازتاب اعتصاب او در زندان، در حالیکه سلامت جسمی اش بطورجدی به مخاطره افتاده بود، با واکنش گسترده سایرمعلمان وکارگران و محافل سیاسی واجتماعی و مردم آزادیخواه روبرو شد. بدنبال این اعتراضات محمود بهشتی در روز ٢٤ آذر بعنوان مرخصی از زندان آزاد شد. محمود بهشتی باید فورا و بدون قید و شرط آزاد شود. علاوه بر محمود بهشتی معلمان معترض دیگر اسماعیل عبدی، عبدالرضا قنبری، علیرضا هاشمی، علی اکبر باغانی و رسول بداقی در زندانند. همه کارگران زندانی، همه معلمان دربند و تمامی زندانیان سیاسی باید فورا آزاد شوند.
کمپین برای آزادی کارگران زندانی
https://telegram.me/joinchat/BhpmqzvboCMF_RBpowAOJA
۱۳۹۴ آذر ۲۸, شنبه
اعزام بهنام ابراهیم زاده فعال کارگری به بیمارستان
هم اکنون ·
اعزام بهنام ابراهیم زاده فعال کارگری به
بیمارستان
"بهنام ابراهیم زاده" زندانی سیاسی،
فعال کارگری و حقوق کودکان کار و خیابان در زندان رجایی شهر کرج، روز چهارشنبه هفته
جاری جهت معالجه مشکلات ستون فقرات به بیمارستان اعزام و مجددا به زندان بازگردانده
شد.
به گزارش "کمپین دفاع از زندانیان
سیاسی و مدنی"، پزشکان با تایید مشکل ایجاد فاصله بین مهره ها، درمان و انجام
عمل جراحی را نیازمند آزمایش های بیشتر تشخیص دادند. این فعال کارگری به شدت از درد
"آرتروز گردن" رنج می برد. بهنام ابراهیم زاده در مهرماه سالجاری به دلیل
اعتراض به افزایش ورود زندانیان با سابقه شرارت و جرایم مربوط به مواد مخدر به بند
زندانیان سیاسی، به دستور رئیس زندان، به اندرزگاه ۱۰ سالن ۳۰ زندان رجایی شهر انتقال داده شد. اندرزگاه
۱۰ از بندهای جدید در زندان رجایی شهر و از بدترین بندهای این زندان است.
۱۳۹۴ آذر ۲۷, جمعه
تجمع و راه پیمایی پناهجویان از ملیت های مختلف در ترکیه به مناسبت 18 دسامبر روز جهانی مهاجرت
مهمترین
رهنمود شاهرخ زمانی به طبقه کارگر عبارت است از :
" کارعملی مشترک
در نقاط مشترک و بحث و تبادل نظر در نقاط اختلاف"
معنا و مفهوم این رهنمود چیست؟
راه کار
نهایی و سبک کاری یا متدی که شاهرخ زمانی به
کارگران و فعالین انقلابی بیان کرد چنین است :
او می گفت
: "تنها چاره ما زحمتکشان وحدت و تشکیلات است"
و راه کار عملی شعار فوق را با توجه به پراکندگی موجود در دو جمله جمع بندی کرده
بود " کارعملی مشترک در نقاط مشترک و بحث و تبادل
نظر در نقاط اختلاف" و راه
کار عملی شدن چنین طرحی در بستر عینی مبارزه را این گونه ارایه داد ، " تشکل های مستقل موجود کارگری باید دست در دست اقدام به
ایجاد هیات موسس فدارسیون سراسری کنند و انقلابیون طبقه کارگر همزمان اقدام به ایجاد
نطفه های اولیه حزب انقلابی طبقه کارگر نمایند طبقه کارگر فقط از طریق این دو عمل،
موازی با هم می تواند همبسنتگی طبقاتی خود را ممکن کرده و به وحدت و تشکیلات دست
یابد"
۱۳۹۴ آذر ۲۵, چهارشنبه
مسئولان مرگ مدافع حقوق کارگری، زنده یاد شاهرخ زمانی را محکوم می کنیم
زنده یاد شاهرخ زمانی کارگر زحمتکش نقاش ساختمانی بیشتر عمر خود را در راه اندیشه و تلاش برای آرمان های عدالت اجتماعی و حقوق زحمتکشان و محرومان فدا نمود و در این راه تا آنجا پیش رفت که در این مسیر به حکم سنگین یازده سال زندان محکوم شد و بیش از پنج سال محکومیت خود را در زندان های مختلف که آخرین آن زندان جان فرسای رجایی شهر بود گذراند.
آن زحمتکش شریف اخلاق و رفتارش در زندان پیوسته مورد تایید هم بندانش بود و او همیشه برای کمک به دیگر زندانیان آماده فداکاری و گذشت بود او تا لحظه آخر عمر خویش مدافع آرمان های مردمی و عدالت اجتماعی و حقوق کارگران و زحمت کشان به ویژه حقوق سندیکای کارگران بود و علی رغم آزار و اذیت های پیدا و پنهان که علیه او می شد به راه مردمی خود ادامه می داد.
شرایط عمومی اسفناک و بسیار نامناسب زندان های ایران آنچنان تلخ و تحمل ناپذیر است که حتی مسئولان امور خود نیز معترف به آن بوده و آنرا تکرار می کنند. این شرایط سخت و دشوار به ویژه در زمینه امور بهداشتی پزشکی در رویداد تلخ مرگ آن زنده یاد بسیار موثر بوده است. مسلما اگر او زندانی نبود بسیاری از گرفتار های خانوادگی ناگوار و مرگ زود هنگام بر او روی نمی داد. خون بهای مرگ باور نکردنی زنده یاد شاهرخ زمانی این کارگر ستم دیده به عهده کسانی است که عهده دار امور حقوق زندانیان هستند.
شاهرخ زمانی از آغاز دوره جدید کوشش جنبش سندیکای کارگری ایران که از اوایل دهه هشتاد گسترش یافت در راه ایجاد و اتحاد و یکپارچگی نیروهای مدافع حقوق کارگری و برقراری سندیکای کارگران نقاش ساختمانی فعالیت نموده و همچنین از دوستداران سندیکای کارگران شرکت واحد بود.
سندیکای کارگران شرکت واحد به حکم وظیفه همبستگی کارگری و دفاع از حق و عدالت و آزادگی همراه با محکوم کردن مقصران مرگ غم بار این انسان کارگر شریف به خانواده دغدار ایشان و همکاران و عموم کارگران فداکار راه حق و عدالت اجتماعی و آزادگی تسلیت گفته و خواستار مجازات مقصران و رعایت حقوق خانواده و بازماندگان آن زنده یاد می باشد.
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه
شهریور ۲۳, ۱۳۹۴
۱۳۹۴ آذر ۲۳, دوشنبه
مهمترین رهنمود شاهرخ زمانی به طبقه کارگر عبارت است از :
مهمترین
رهنمود شاهرخ زمانی به طبقه کارگر عبارت است از :
" کارعملی مشترک در نقاط مشترک و بحث و تبادل
نظر در نقاد اختلاف"
معنا و مفهوم این رهنمود چیست؟
راه کار
نهایی و سبک کاری یا متدی که شاهرخ زمانی به
کارگران و فعالین انقلابی بیان کرد چنین است :
او می گفت
: "تنها چاره ما زحمتکشان وحدت و تشکیلات است"
و راه کار عملی شعار فوق را با توجه به پراکندگی موجود در دو جمله جمع بندی کرده
بود " کارعملی مشترک در نقاط مشترک و بحث و تبادل
نظر در نقاط اختلاف" و راه
کار عملی شدن چنین طرحی در بستر عینی مبارزه را این گونه ارایه داد ، " تشکل های مستقل موجود کارگری باید دست در دست اقدام به
ایجاد هیات موسس فدارسیون سراسری کنند و انقلابیون طبقه کارگر همزمان اقدام به ایجاد
نطفه های اولیه حزب انقلابی طبقه کارگر نمایند طبقه کارگر فقط از طریق این دو عمل،
موازی با هم می تواند همبسنتگی طبقاتی خود را ممکن کرده و به وحدت و تشکیلات دست
یابد"
زنده باد کارگران پیروز بافق
من شاهرخ زمانی عضو هیات بازگشایی سندیکای نقاشان
تهران و عضو شورای نمایندگان کمیته پیگیری ایجاد تشکل های کارگری که به جرم تلاش
برای ایجاد سندیکا و تشکل کارگری زندانی شدم از زندان گوهر دشت کرج دستان پر
توان کارگران معدن سنگ آهن بافق را بگرمی می فشارم و پیروزی در این دوره را به این
همرزمان تبریک گفته و ارزو دارم در مراحل بعدی مبارزات خود به سطح بالاتری از
همبستگی طبقاتی دست بیابند بامید چنان روزی ...
دوستان، کارگران مبارز بافق این را در تمامی مراحل
مبارزاتی خود بخاطر بسپارید که :
تنها راه پیروزی زحمتکشان وحدت و تشکیلات است !!!
سخن من رو به تشکل ها و فعالین کارگری از جمله
سندیکاهای شرکت واحد، هفت تپه، نقاشان تهران و البرز و خبازان و فلزکار مکانیک
همچنین اتحادیه ازاد کارگران ، کمیته های هماهنگی و پیگیری و کمیته های دفاع و ...
است ، دوستان شما را خطاب قرار داده و توجه شما را به وضعیت کنونی طبقه کارگر و نیاز
های آن در جهت ایجاد تشکل و سازمان یابی جلب می کنم .
کارگران ایران بی وقفه در اشکال و برای مطالبات مختلف
به میدان می ایند و مدتی هزینه های بسیار بالایی نسبت به مطالبات طرح شده می دهند
و سپس با دست اورد کوچک و بیشتر مواقع بدون هیچ دست اوردی تن به مبارزه فرسایشی می
دهند. اما همچنان مبارزه در ایران به شدت ادامه دارد و سیکل و دوره های فراز و
نشیب مبارزات کارگران هر روز با بس امد های فشرده تر از قبل رخ می دهد و باز فروکش
کرده چند صباحی ارام می گیرد ، و دوباره با شتاب و شدتی بیشتر از قبل تبلور
یافته به اوج می رسد و باز فرو می نشیند، سوال اینجاست :
که چرا ما از این همه فراز و نشیب و اوج گیری دم به
افزون هیچ طرفه ای بر نمی بندیم؟
این ترس کاملا" بجاست که دشمنان طبقه کارگر از
خلاءی که به خاطر عدم انجام وظایف از طرف ما ایجاد شده است استفاده کرده کارگران
را به راهی که منافع سرمایه داری لازم دارد بیشتر از قبل بکشانند، و ما در مقابل
عمل انجام شده قرار بگیریم، که در آن زمان سخن گفتن از رسالت طبقاتی ، تشکیلاتی و
بزرگ نمایی مطالبات کوچک و نشان دادن بر و بازو به یک دیگر و ... هیچ دردی را دوا
نخواهند کرد.
ایا شما فکر نمی کنید ما در انجام وظایف و رسالت های
خود محدودیت های تاریخی و زمانی داریم ؟
آیا فکر می کنید زمان توقف می کند تا ما برای انجام
رسالت و وظایف و دست یابی به همبستگی طبقاتی خود را اماده کنیم ؟
بدون اینکه خود را فریب بدهیم ویا موارد کسب شده را
بزرگنمایی کرده و معایب خود را پنهان کنیم و یا همچنان دنباله روی از حرکت
های خود به خودی را تقدس نماییم ، بیاید معایب را پیش رو بگذاریم و برای
مبارزه با مشکلات قبول کنیم که مبارزه در این میدان از عهده همه ی ما به
صورت تک به تک خارج است و برای کسب موفقیت هیچ چاره ای جز به رسمیت شناختن همدیگر
و اختلافات موجود نداریم که باید در نقاط مشترک آگاهانه توانائیهایمان را روی هم
گذاشته با قدرت متمرکز به مقابله با سرمایه داری و دشمنان کارگران بپردازیم و از
بابت موضوع مبارزه و همکاری نباید هیچ نگران بود چرا که همیشه در سطح کشور در چند
نقطه مبارزه بشدت در جریان است که هم اکنون کارگران بافق پرچم مبارزه را به دوش می
کشند و موفقیتی هم بدست اوردند که شما می توانید در کمک به این مبارزه و
انتقال تجربیات آن به بخش های دیگر آن را به سمت سراسری شدن و جلب حمایت دیگر بخش
های کارگری از مبارزات کارگران بافق پیش ببرید البته نباید عجله کرد بلکه باید از
جایی با دقت و به صورت سازمان یافته و برنامه ریزی شده شروع کرد و این توانائی را
مجموعه ی شما دوستان دارید.
با این حال بهتر است به موارد زیر نیز توجه شود :
با توجه به اینکه طی ده سال گذشته ثابت شده است که
هیچ کدام به تنهایی توانایی فوق را نداریم باید این واقعیت را همه بپذیریم، تا
زمانی که این واقعیت را نپذیریم نه تنها تن به همبستگی نخواهیم داد بلکه مانع
همبستگی خواهیم بود و برای توجیه خود مجبور به انکار بقیه خواهیم شد و این انکارها
در اشکال فرقه ای و بعضا" در قالب سندیکالیستی تا به این روز صد ها بار خود
را نشان داده و ضربات مهلکی به طبقه کارگر زده است این هدر دادن تواناییهای طبقه
کارگر در مبارزه با دشمن است برای اثبات این ادعا که هیچ کدام از تشکل های فوق به
تنهایی توان هیچ کار عملی را ندارند یک دلیل کافی است و آن این است که اکثریت
مطالبات کارگرانی که طی ده سال گذشته دست به اعتراض زدند مطالبه مشترک با دیگر بخش
های کارگری بوده است بنا براین می توانست باعث اعتصاب همزمان چند کارخانه برای
مطالبه مشترک باشد و چنین سازماندهی و وظیفه به عهده تشکل های فوق است که طی ده سال
هرگز چنین اتفاقی رخ نداده است و اکنون مطالبه کارگران بافق یک مطالبه مشترک نه
تنها رشته ای و نه تنها منطقه ای و نه تنها ملی و بلکه یک مطالبه جهانی است و اگر
حتی یکی ازتشکل های فوق توان انجام وظیفه و رسالت داشته باشد باید می توانست تمامی
یا حداقل یک کار خانه یا یک معدن دیگر را به حمایت از کارگران بافق برای چنین
مطالبه مشترک به اعتصاب بکشاند آیا چنین توانی داریم ؟ اگر داریم پس چرا این کار
را نمی کنیم؟ همین یک دلیل کافی است که بپذیریم هیچ کدام از ما به تنهایی
توان انجام وظایف و رسالت تاریخی خود را نداریم و بهتر است دست در دست همدیگر
بگذاریم. البته بیشتر دوستان با بهانه قرار دادن سه دلیل کاملا" غیر
منطقی یقه خود را از همکاریها رها می کنند تعدادی خود را تشکل واقعی کارگری دانسته
و همچنین خود را محدود به فعالیت اقتصادی کرده بقیه را سیاسی می دانند و از آنها
دوری می کنند و این را بهانه ای برای عدم انجام وظیفه پیش می برند و بیشتر از نظر
گاه سندیکالیستی موضوع را توجیه می کنند در پی ثابت خواهم کرد که هیچ فاصله بین
مطالبات سیاسی و اقتصادی کارگران وجود ندارد و بهانه این دوستان کاملا" غیر
منطقی است ، عده ای نیز برای اثابت حقانیت تئوریکی خود از طریق برخورد فرقه ای
مطالبات کارگری را فدای مطالبات گرایشی می کنند و از این بابت توان باز کردن مشت
خود در یک جمع بزرگتر را ندارند برای همین با تبلیغات اینکه آنها راست هستند و ما
رادیکال هستیم و غیره یقه خود را راحت می کنند یک جواب ثابت برای این دوستان نیز
وجود دارد اینکه وقتی با وجود اعتراضات گسترده و در حد اشتراک حتی جهانی مانند
اعتراض کارگران بافق نمی توانیم یک کار خانه دیگری را به اعتصاب بکشانیم این
رادیکال بودن به چه دردی می خورد؟ در چنین شرایطی رادیکال کسی است که بتواند تعداد
بیشتری از کارگران را به اعتراض اصولی و مشترک طبقاتی بکشاند بقیه خود فریبی است.
سومین دلیلی که دوستان برای عدم انجام وظیفه و رسالت خود، پیش می کشند شدید بودن
سرکوب است این نیز فقط یک توجیه است و قابل قبول نیست، بهانه قرار دادن میزان و
شدت سرکوب نمی تواند دلیل و توجهی منطقی برای عدم انجام وظیفه باشد اولا"
سرکوب از طرف دشمن صورت می گیرد و دشمن وظیفه خود را انجام می دهد، در مبارزه
طبقاتی انتظار داشتن از دشمن که سرکوب نکند یک توقع غلط است، دوما" شدت سرکوب
بستگی به میزان همبستگی طبقاتی کارگران دارد هر چه همبستگی طبقاتی کمتر باشد شدت
سرکوب بیشتر خواهد بود و بر عکس ، رسالت مبارزه طبقاتی دشمن سرکوب و جلو گیری از
ممکن شدن همبستگی طبقاتی کارگران است، و باز برعکس رسالت فعالین و انقلابیون
رادیکال طبقه کارگر درست در همین حین هر چه شدیدتر بودن سرکوب معنا و مفهوم پیدا
می کند که باید بتوانند حتی برای مقابله با شدت سرکوب و کم کردن ان همبستگی طبقاتی
کارگران را ممکن نمایند این رادیکالیزم بسیار خنده دار است رادیکالی که از
دولت سرمایه داری انتظار دارد کمتر سرکوب کند یا اینکه منتظر است شدت سرکوب کمتر
شود، اگر ما فعالیت نکنیم و همبستگی کارگری را ممکن نکنیم به چه دلیل باید شدت
سرکوب کمتر شود؟ این دوستان از سرمایه داری انتظار دارند شدت سرکوب را کمتر کند،
تا این رادیکال ها بتوانند تشکل کارگری بسازند و همبستگی طبقاتی کارگران را ممکن
کنند تا از طریق تشکل کارگری و همبستگی طبقاتی کارگران سرمایه داری را سرنگون کنند
این رادیکالیزم دچار تناقض است.
می توان در قالب اتحاد عمل های مختلف ، جبهه های متحد
و غیر ضمن اینکه نیروها و توانایی های طبقه کارگر را روی هم گذاشت در همین حال از
این طریق می توان طبقه کارگر را از شر کاریزما ها و فرقه گرایانی که مانع همبستگی
طبقاتی می شوند خلاص کرد.
طی سالهای گذشته اعتراضات و اعتصابات بزرگ و تداوم
داری مانند شرکت واحد، هفت تپه ، نورد های ساوه و اهواز و ... پترو شیمی ها، فرش و
چینی گیلان ، معدن سرچشمه ، خاتون آباد و چادرملو ، نساجی های قزوین و کاشان،
صنایع ارتباطی شیراز ، لاستیک البرز و دنا و ایران ، تراکتور سازی های تبریز و
ایران و خودرو سازیها ، کارگران شهرداریها و ... و اکنون کارگران معدن سنگ آهن
بافق در جریان بوده و هستند در مقابل چنین اعتراضات گسترده باید از خود بپرسیم :
اگر همه ای تشکل های که در بالا از انها نام برده شد
نبودند و همه ای اعتراضات بیان شده اتفاق می افتاد چه تفاوتی با وضعیت امروزشان می
توانستند داشته باشند ؟ آیا غیر از این می شد که اکنون شده است؟
اگر به دو سوال فوق جواب اصولی بدهیم جواب به ما نشان
خواهد داد که ما چقدر توانستیم وظایف و رسالت تاریخی خود را انجام بدهیم و چقدر در
انجام وظایف کوتاهی کردیم ، قصد از طرح چنین بحثی این است که نشان بدهم وظایف
بسیاری به عهده ما است که روی زمین ماده است و ما باید برای انجام دادند انها
برنامه ریزی داشته باشیم ،
می خواهم بگویم اگر هزاران اعتصاب رخ بدهد و دهها سال
ادامه داشته باشند خود به خود هیچ سودی برای طبقه کارگر نخواهند داشت بلکه زمانی
می توان از این اعتصابات و اعتراضات به سود کارگران چیزی کسب کرد که اعتراضات و
اعتصابات فوق منشاء و نقطه شروع همبستگی طبقاتی بین کارگران کارگاه های
مختلف ، کارخانجات مختلف ، مناطق و صنایع مختلف شوند. مثلا" وقتی کارگران
معدن بافق دست به اعتصاب زدند کارگران معادن سر چشمه و چادرملو نیز به حمایت از
کارگران بافق دست از کار بکشند ، یا وقتی کارگران هفت تپه دست به اعتصاب می زنند ،
کارگران نورد اهواز، لوله سازی صفا ، ذوب اهن اردبیل و ... نیز به حمایت از
کارگران هفت تپه دست از کار بکشند . یا وقتی کارگران لاستیک البرز اقدام به اعتصاب
می کنند باید کارگران لاستیک سازی ایران ، دنا و ... در حمایت از کارگران البرز
دست به اعتصاب بزنند و ...
این یعنی همبستگی طبقاتی چنین همبستگی هر گز خود به
خود ممکن نمی شود بلکه باید فعالین و تشکل های موجود دست به دست بدهند و برای
رسیدن به همبستگی طبقاتی و اعتصابات سراسری اقدام به تشکیل هیات های موسس سندیکا
ها ، فدراسیون ها و حزب طبقه کارگر بکنند.
هر کدام از شما فعالین بعنوان یک فرد یا مجموعه ای از
محافل و تشکل ها ی موجود کارگری دارای رسالت و وظایفی هستید و کم و بیش به بخش های
از رسالت خود آگاهی دارید که این موجودیت ها ، بر مبنای سطحی از آگاهی طبقاتی نسبت
به رسالت و وظایف فوق معنا و مفهوم پیدا کرده اند.
هدف از این نوشته آگاهی دادن نسبت به رسالت ها و
وظایف نیست بلکه طرح سوالاتی است که می توانند روشن کنند چرا با وجود رسالت ها و
اگاهی نسبت به وظایف و زمینه های ممکن برای فعالیت در جهت وظایف فوق حرکت های
ماندگار و کار سازی صورت نمی گیرد؟
با توجه به اوضاع کنونی طبقه کارگر و مبارزات اجتناب
ناپذیر و روز افزون در نقاط مختلف و گسترش هر روزه و اینکه بی وقفه بخش های از
کارگران در اشکال و با مطالبات گوناگون وارد میدان مبارزه می شوند از جمله (
کارگران پترو شیمی ها ، لاستیک سازی و خودرو سازیها ، نساجی ها و کارگران خدماتی و
ساختمانی و ... آخرین آنها که با مطالبه کاملا" ریشه ای در معادن سنگ آهن
بافق است)مطالبه کارگران بافق از این جهت یایه ای و بسیار ریشه ای محسوب می گردد
که انها دارند با شاه بیت و ستون مرکزی خیمه و پرچم اکنون بر افراشته هجوم سرمایه
داری به زندگی انسانی مقابله می کنند چون خصوصی سازی در حال حاضر شاه بیت
حمله سرمایه داری به طبقه کارگر است و همه ی حملات دیگر فعلا" تحت پوشش و
لوای طرح های خصوصی سازی پیش برده می شوند. از اخراجهای دسته جمعی کارگران گرفته ،
تا تحمیل قراردادهای موقت و سفید امضا ، طرح های رایگان کار آموزی ، طرح استاد و
شاگردی ، طرح های آزاد سازی قیمت ها و حذف یارانه ها ، طرح های تعطیلی کارخانجات و
کارگاه ها ، تغییر هر روزه قوانین کار به زیان کارگران و... و جلو گیری از ایجاد
شدن تشکل های کارگری (یکی از شروط اصلی خریداران شرکت های مشمول خصوصی سازی این
است که کارگران حق ایجاد تشکل نداشته باشند یا همه ی آنها اخراج شده مجددا"
با طرح موقت که از ترسشان حرفی از تشکل نمی توانند بزنند، است) همگی تحت پوشش طرح
خصوصی سازی و آزاد سازی کلید خورده اند، از این جهت مبارزه کارگران بافق با سرمایه
داری و دولت ان مبارزه ریشه ای دو طبقه در مقابل یکدیگر در حد گستره ملی و جهانی
بود، ضمن اینکه در تمامی سطوح مبارزه کارگران با سرمایه داری دارای بعد طبقاتی است
اما در مورد رو در روی کنونی کارگران بافق با دولت و کارفرمای معدن با وضوح صد در
صدی بعد طبقاتی در حد ملی و جهانی بارز شده است.
چنین مبارزه ای امکان شروع را در بافق و یا دیگر شهر
ها و کارگاهها را دارد و خواهد داشت ، ولی امکان محدود ماندن به یک شهر و
کارگاه و همچنان ادامه داشتن در شهر و کارگاه محدود را ندارد بلکه باید
سریعا" به سطح منطقه ای و کشوری گسترش پیدا کند در ان صورت است که دولت و
سرمایه داری مجبور به عقب نشینی واقعی خواهد شد دولت و کارفرما ها در عقب نشینی
های تا کنونی موقتی عمل کرده و برای حمله مجدد زمان خریده اند اما اگر مبارزه
کنونی کارگران بافق از سطح کارگاهی و یک شهر به سطح رشته ای ، منطقه ای و کشوری
ارتقاء می یافت در ان صورت دولت و کارفرما ها مجبور به حذف طرح کلی می شدند
تا خرید فرصت و حمله مجدد.
لازم بذکر است فاصله بین مبارزه صنفی و سیاسی
کارگران بخصوص در ایران وجود ندارد و کارگران برای هر مطالبه ای به هر نوع اعتراضی
دست می زنند بسیار زود مبارزه بعد سیاسی به خود می گیرد این از خواست طرح شده
مستقیم توسط خود کارگران نیست بلکه از خصلت سرمایه داری و حکومت ایران است که هر
چیزی و هر مطالبه ای را به ذات موجودیت خودش پیوند زده است مثلا" وقتی
کارگران دستمزد های معوقه خود را می خواهند پای اقتصاد متزلزل حکومتی به وسط می
اید و دولت شروع به دستگیری و سرکوب کارگران می کند و در نتیجه مبارزه سیاسی می
شود ، وقتی کارگران می خواهند با اخراج ها مقابله کنند چون اخراج ها مربوط به شروط
خصوصی سازی و ناتوانی حکومت در پیش برد اقتصادی است پای حکومت به میان می اید و
بگیر و ببند شروع می گردد باز موضوع اعتراض سیاسی می شود وقتی کارگران برای ایجاد
تشکل کارگری اقدام می کنند چون حکومت از هر جهت متزلزل است و حقوق کارگران را طی
تمامی سالهای عمر خود زیر پا گذاشته است و طی 36 سال با زور سر نیزه حکومت کرده
است و خود یک کارفرمای بزرگ است و تمامی مجتمع های بزرگ اقتصادی را به صورت
نظامی و پلیسی در خفقان نگداشته است می داند تشکیل شدن تشکل های کارگری مساوی با
سرنگونی حکومت است از این جهت شروع به دستگیری و سرکوب شدید می کند بنا براین این
مطالبه نیز سیاسی می شود نهایتا" در ایران هیچ مطالبه ای را نمی توان یافت که
سیاسی نباشد یا سیاسی نشود، ما در این جا به یکی از جواب های خود دست می یابیم.
چرا کارگران برای کسب یک مطالبه بسیار کوچک در حد
دریافت دستمزدهای معوقه در حد مطالبات سر نگونی طلبی هزینه می دهند و حتی کسب نمی
کنند و اگر هم کسب کرده باشند بعد از مدتی باز ان را از دست می دهند ؟
جواب را در بالا یافتیم ، جواب این است که ساختار سرمایه
داری ایران و دولتش با هر مطالبه ای از سوی کارگران متزلزل می شود بنا براین هر
مطالبه ای در ایران از جانب کارگران صد در صد سیاسی است هر چند خود کارگران با دید
سیاسی به مطالبه خود نگاه نمی کنند ولی طرف مقابل یعنی کارفرما و دولتش از همان
لحظه اول بر خورد سیاسی می کند، در نتیجه مطالبات اقتصادی و صنفی نیز خود به خود
به مطالبات سیاسی تبدیل می گردند و از طرفی مطالبات سیاسی را نمی توان با مبارزات
محدود به یک کارگاه یا یک شهر و با ابزار های صنفی و مبارزات در حد صنفی و اقتصادی
بدست آورد برای کسب مطالبات سیاسی باید به ابزار های مبارزات سیاسی و مکمل آنها
مجهز بود آنچه از این بحث نتیجه می شود این است که چون پایه های حکومت جمهوری
اسلامی با هر مطالبه ای زیر سوال قرار می گیرد در نتیجه جمهوری اسلامی برای حفظ
خود و سرمایه داری هر مطالبه ای را با سرکوب و بر خورد سیاسی جواب می دهد و هیچ
راهی برای کارگران باقی نمی ماند که اگر بخواهند مبارزه را در هر سطحی چه اقتصادی
و چه سیاسی ادامه بدهند نا چارند به راه مبارزات سیاسی کشیده شوند و برای مبارزه
در سطوح سیاسی نیاز به ابزار های سیاسی و سراسری دارند از این جهت است که بدلیل
نبود تشکل سیاسی کارگری( حزب طبقه کارگر) و تشکل های سراسری اقتصادی – صنفی کارگری
مانند (اتحادیه ها و فدارسیون ها) کارگران به مطالبات خود نمی رسند یا اگر مطالبه
ای را کسب کرده باشند پس از مدت کوتاهی دوبار از دست می دهند. برای عبور از این
مانع کارگران بخصوص کارگران پیشرو باید اقدام به ایجاد هیات های موسس حزب خود و
فدراسیون ها و اتحادیه های سراسری نمایند که بدون این دو در ایران امکان کسب و
تداوم خواسته های کسب شده وجود نخواهد داشت، هم اکنون باید کارگران بافق بدانند
مبارزه بطور واقعی تمام نشده است بلکه یک دوره مبارزه پایان یافته و کارفرما یک
فرصت کسب کرده که تلاش می کند مجددا" حمله ای را ترتیب داده اقدام به خصوصی
سازی را ادامه بدهد بنا براین کارگران بافق برای تثبیت خواسته ها و مطالبات کسب
شده خود باید با کارگران معادن دیگر مانند خاتون آباد ، مس سرچشمه ، چادر ملو و ...
و همچنین با کارگران و فعالین کارگری مجتمع های مانند پتروشیمی بندر امام ، اراک ،
اصفهان ، تبریز ، تهران و همین طور با کارگران شرکت های نورد و خودرو سازیها و
کارگران خدماتی تماس بر قرار کنند و خود را برای اعتراضات مشترک آماده نمایند، چرا
که همه ای این کارگران مخالف خصوصی سازی هستند و همه ای این کارگران از طرح های
خصوصی سازی ضربات مهلکی خورده اند و همچنان هنوز زیر ضربات خصوصی سازی قرار دارند
با بر قراری چنین ارتباطاتی کارگران می توانند اقدام به تشکیل تشکل های سراسری و
فدارسیون های خود بکنند و بدون شک فعالین پیش رو کارگری نیز در چنین ارتباطاتی
موفق به ایجاد تشکل سیاسی طبقه کارگر خواهند شد.
بر قراری ارتباط بسیار ساده است چرا که کارگران عضو
یک طبقه بسیار گسترده اجتماعی هستند مثلا" از پنج هزار کارگر بافق بدون شک
تعدادی هستند که دوستانشان یا برادر و خواهرشان یا عمو یا دیگر فامیلشان در یکی از
کار گاه های پتروشیمی ، یا نورد اهواز یا در هفت تپه یا در معدن مس یا در چادر ملو
و ... کار می کنند که می توان با بر قراری چنین ارتباطاتی به مرور آنها را به
روابط سیستماتیک ارتقاء داده و از این ره گذر به فدارسیون ها و اتحادیه ها و تشکل
سیاسی دست یافت در مرحله اول لازم است این ارتباطات تنگا تنگ گسترش یابد. که البته
وظیفه فعالین کارگری و کارگران پیش رو در این ارتباط بسیار مهمتر و بارز تر از
بقیه است.
در نهایت لازم به ذکر است فعالین کارگری برای ایجاد
تشکل سیاسی کارگران نیاز به مبارزه با دو گرایش مهم انحرافی دارند یک باید با بر
خورد های فرقه ای در جهت ساختن حزب مبارزه کنند و در همین حال باید با اندیشه
سندیکالیستی که می خواهد مبارزه را در حد صنفی متوقف کند نیز مقابله نمایند همان
طوریکه در بالا توضیح داده شد نمی توان مبارزه صنفی - اقتصادی را از مبارزه
سیاسی جدا کرد بنا براین تابع افکار سندیکالیستی شدن مساوی با درجا زدن طبقه کارگر
است البته داشتن و ایجاد سندیکا ها بسیار واجب است اما باید سندیکا ها را از سلطه
اندیشه سندیکالیستی نجات داد، برای ساختن حزب طبقه کارگر باید با دو گرایش انحرافی
فوق مبارزه شود و در همین حال برای مبارزه با دو گرایش فوق باید از حزب ساخته شده
استفاده نمود.
درود بر کارگران مبارز بافق
بر قرار باد همبستگی و اعتصاب سراسری کارگران
شاهرخ زمانی کارگر نقاش از
زندان گوهر دشت کرج
12/6/1393
اشتراک در:
پستها (Atom)