فرهاد شعبانی
نقاط قوت و ضعف ما در کارزار و کمپین محکومیت قتل شاهرخ زمانی
قتل شاهرخ زمانی کارگر مبارز و مقاوم توسط جمهوری اسلامی با واکنش سریع، بموقع گسترده و وسیع تشکلها و نهادهای کارگری، احزاب و سازمانهای چپ و کمونیست، نیروهای آزادیخواه و مبارز، شخصیتها و فعالین جنبش های رادیکال اجتماعی در داخل و خارج روبرو شد.
به دنبال انتشار خبر قتل شاهرخ زمانی ابتداء اطلاع رسانی در باره این رویداد در دنیای مجازی، سایتهای اینترنتی، رسانه های صوتی و تصویری سوسیالیستی توسط تشکلهای نامبرده فوق و فعالین منفرد چپ و آزادیخواه در داخل و خارج از کشور به جریان افتاد. به دنبال، اطلاعیه های محکومیت این جنایت جدید جمهوری اسلامی از جانب احزاب و سازمانهای سیاسی چپ و کمونیست، تشکلهای کارگری و دیگر نهادها و تشکلهای مدافع حقوق و آزادیهای سیاسی در ایران صادر شد و در ابعاد گسترده ای این جنایت محکوم گردید. مصاحبه و گفتگو، تفسیر رویداد توسط رسانه ها، نوشتن مطلب و مقاله توسط فعالین جنبش کارگری و چپ، تماس با تشکلهای کارگری و نهادهای حقوق بشری از جانب تشکلهای مدافع جنبش کارگری در خارج از کشور بخش دیگری از موج اطلاع رسانی و تلاش برا جلب حمایت و محکومیت جمهوری اسلامی بود. مرحله دیگری از اقدامات اولیه تصمیم مشترک سازمانها و احزاب چپ و کمونیست، نهادهای کارگری و دمکراتیک و آزادیخواهان به برگزاری میزهای اطلاعاتی خیابانی، آکسیونها و حرکتهای اعتراضی، شب های یاد بود و همبستگی با شاهرخ زمانی، کارگران زندانی و زندانیان سیاسی و محکومیت سیاست کثیف و شناخته شده دستگاههای اطلاعاتی جمهوری اسلامی مبنی بر حذف فیزیکی فعالین کارگری در ایران بود، اقداماتی که همچنان ادامه دارد. در نتیجه این تلاشها شماری از تشکلهای کارگری در اروپا و کشورهای همجوار از جمله ترکیه و کردستان عراق با صدور اطلاعیه هائی قتل شاهرخ زمانی توسط جمهوری اسلامی را محکوم کردند و خود راسا" دست به فعالیتهائی برای محکومیت این جنایت زدند. این موج دادخواهی و مبارزاتی کار را به جائی رساند که برخی از رسانه های بورژوائی دنباله رو این این حرکت شدند و خبر قتل شاهرخ زمانی را البته در نهایت محافظه کاری و برنیانگیختن واکنش جمهوری اسلامی نسبت به خود و منافع کشورهای مطبوعشان منعکس کردند. این مرحله از کارزار رضایت بخش و از نقطه قوتهای حرکت بود.
همانطوریکه اشاره شد با قتل شاهرخ زمانی همکاری و اتحاد عمل مابین احزاب و سازمانهای سیاسی چپ و کمونیست و نیروهای درون جنبش کارگری ایران یکبار دیگر ضرورت عملی خود را نشان داد. در برخی از کشورها احزاب و سازمانهای سیاسی چپ و کمونیست در واکنشی سریع و با ایجاد کمیته های یادبود و گرامیداشت، کمیته های موقت حمایت از شاهرخ زمانی و کارگران زندانی و زندانیان سیاسی اقدامات مشترکی در بشکل برگزاری کمپین و آکسیونهای اعتراضی را فراخوان دادند. طی چند روز شماری از کشورهای اروپائی و منطقه به صحنه اعتراضات و آکسیون علیه جمهوری اسلامی تبدیل شد و فریاد "مرگ بر جمهوری اسلامی" "زنده باد سوسیالیسم" "زنده باد جنبش کارگری" و "کارگران ایران تنها نیستند" در خیابانها و مقابل سفارتخانه و دفاتر نمایندگی جمهوری اسلامی در اروپا و منطقه طنین انداز شد.
اما این واکنش گسترده و بوقت نقاط ضعفی را هم داشت. قتل شاهرخ زمانی کارگر جسوری که آوازه مقاومتش در زندان شگفتی بسیاری را برانگیخت، واقعه مهمی در جنبش کارگری بود. ما فعالین احزاب و سازمانهای متعلق به جنبش کارگری برای محکومیت این جنایت جمهوری اسلامی نه تنها می بایست خودمان با تمام قوا به میدان می آمدیم بلکه میبایست تلاش می کردیم نیروی بالقوه ائی که آمادگی خود را برای واکنش نسبت به قتل این کارگر مبارز نشان داده بود را می شناختیم و به کمپین های فراخوان داده شده دعوت و سازمان می دادیم. اما، تنها به سازماندهی نیروی خودمان آنهم نه با تمام ظرفیت رضایت دادیم. ما در جایگاه و موقعیت احزاب و سازمانهای سیاسی درون جنبشی قرار داریم که طبقه رهبری کننده این جنبش مدعی تصرف قدرت سیاسی است. به باور من این ادعا باید در هر تاکیتک مبارزاتی ما معنای عملی هم پیدا کند. اعتماد به نفس و تلاش برای کسب موقعیت رهبری جنبش علیه جمهوری اسلامی در خود را باید تقویت کرد. قرار گرفتن در جایگاه رهبری جنبشی که دیگر اقشار اجتماعی می توانند به آن محلق شوند را تمرین نمی کنیم. متاسفانه گویا اپوزسیون بودن و اپوزسیون ماندن سرنوشت محتوم ماست. در کمپین محکومیت قتل شاهرخ علیرغم اینکه در مرحله اطلاع رسانی خوب عمل کردیم اما، در سازماندهی انرژی بالقوه و آماده حضور در این حرکت خوب عمل نکردیم.
راهکار چیست ؟
جدال طبقاتی در ایران بتدریج وارد مرحله و فاز نوینی خواهد شد. خارج از کشور پشت جبهه نیست، یکی از جبهه های جدال طبقاتی با جمهوری اسلامی است. بویژه در شرایطی که جمهوری اسلامی با سرفرود آوردن در مقابل غرب و تلاش برای عادی سازی روابط با آمریکا و غرب رمز حل بحران اقتصادی مزمن سرمایه در ایران را در جلب حمایت کشورهای غربی و سرمایه گذاران خارجی ارزیابی می کند، مبارزه در این سنگر از اهمیت بیشتری به نسبت گذشته برخوردار شده است. البته چنین برداشت نشود که سرنوشت جمهوری اسلامی در خارج از کشور تعیین می شود. برعکس شاهرگ حیاتی جمهوری اسلامی در دست کارگران نفت، پتروشیمی ها، صنایع خودرو سازی، خدمات و ... در داخل است. تغییر توازن قوا به موازات داخل در خارج از کشور هم باید صورت بگیرد. باید امنیت و آرامش جمهوری اسلامی در خارج از کشور را برهم زد. باید علیه جمهوری اسلامی سیاستهای میلیتانت در پیش گرفت. شمار شرکت کنندگان در آکسیونهای اعتراضی محکومیت قتل شاهرخ نه با خود رویداد تناسب داشت و نه با و موقعیت نیروهای چپ متعلق به جنبش کارگری، اینها نقاط ضعف ما بودند. عدم اعتماد به نفس نیروهای چپ و جنبش کارگری سابقه دیرینه ائی دارد. به تداوم سیاست و شیوه کار سنتی راضی بودن و اتکاء به حضور نیروهای سازمانی و عدم تلاش برای به میدان آوردن مردم آزادیخواه و ناراضی از جمهوری اسلامی به شرکت در چنین حرکتهائی را باید به تاریخ سپرد. مبارزه ما تنها جنگ اراده کمونیستها نیست، سازماندهی ظرفیت و نارضایتی های موجود علیه جمهوری اسلامی هم هست. هزینه دست بردن جمهوری اسلامی به حذف فیزیکی فعالین جنبش کارگری و پایمال کردن حقوق کارگران و مردم ستم دیده در ایران را باید بالا برد. این ممکن نیست مگر با گسترش دامنه و تغییر شیوه مبارزات و اعتراضاتی که نیروهای چپ و کمونیست و فعالین جنبش کارگری باید در راس آن قرار گیرند.
تحقق این آرزو در گرو همکاری هرچه بیشتر کلیه نیروهای جنبش کارگری و چپ است. این آرزو تنها یک ضرورت نیست. یک خواست اجتماعی است. کمتر کارگر و کمونیست و فعال چپی را می بینید که از پراکندگی نیروهای چپ و سکتاریسم سازمانی حاکم بر دیدگاه و پراتیک نیروهای چپ و کمونیست زبان به انتقاد نباشد. به باور من در این شرایط با حفظ و احترام به اختلافات اما باید اختلافات را حاشیه ائی و اشتراکات را محوری و مبنای همکاری قرار داد. مته به خشخاش زدن را باید کاهش داد اما اختلافات را تخفیف ندهیم. فتیله پیله کردن غیر ضروری را باید پائین بکشیم اما چارچوب همکاریها را صریح با هم در میان بگذاریم. صادقانه و نه بشیوه دیپلماتیک منافع کل جنبش و طبقه کارگر را در محور و متن قرار بدهیم. جنبش فکر کنیم و جنبشی عمل کنیم.
طبقه کارگر و خانواده های کارگری زندگی سخت و دشواری را در ایران از سر می گذرانند. زندگی کارگران و مردم فقیر متناسب با پیشرفت علم و تکنولوژی، سرمایه و منابع موجود در ایران هرگز این چنین مصیب بار نبوده است. فقر، تن فروشی، زنان خیابانی و کارتن خواب، کودکان کار و خیابانی، اعتیاد، یاس و ناامیدی جوانان، بیماریهای روانی و مرگ های زود رس همه و همه ارمغان جمهوری نکبت اسلامی و سران غارتگرش برای طبقه ما بوده است. تازه بر متن این وضعیت تعرض به کارگران و اردوی کار به یکی از اصلی ترین پایه های استراتژی بقاء رژیم تبدیل شده است. این شرایط را تنها ما کارگران و کمونیستها می توانیم تغییر بدهیم. با چشم انداز تغییر این شرایط به مبارزه و همکاری امروزمان نظر بیاندازیم. این افق و راهکاری است که به باور من باید در پیش بگیریم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر