رفقای عزیز سلام،
مایه خوشحالی است که بار دیگر اجتماعی از کارگران آگاه و فعال از گوشه و کنار جهان گرد هم آمده اند تا چاره درد مشترک کنند. اینروزها ما کارگران بیش از پیش به چنین گردهمایی هایی احتیاج داریم؛ و مگر همین حس انساندوستی و مرام اشتراکی متبلور در این جمع ها هدف غایی مبارزات کارگران نیست؟!
فرصت را مغتنم می شمارم و به اصل مطلب می روم:
اینروزها حال کارگران در ایران خوب نیست. نه اینکه خواسته باشم بگویم پیش از این خوب بوده است، نه؛ اوضاع و احوال کنونی کمی متفاوت است. هجوم همه جانبه به منافع کارگران از وضعیت معیشتی و امنیت شغلی شان گرفته تا آزادی اعتصاب و تجمعاتشان در شرایطی صورت می پذیرد که موقعیت اجتماعی تشکلهای مستقل کارگری اصلا امیدوار کننده نیست.
با وجود اینکه در تمامی سالیان گذشته حاکمیت هرگز تشکلهای مستقل کارگری را به رسمیت نشناخته است، اما حضور این تشکلها در میان کارگران به نسبت پررنگ تر بود و با وجود تمامی دشواریها ندای سندیکاها گوش به گوش می گردید.
امروز اما با گذشت بیش از یکدهه از تلاش جمعی از کارگران آگاه و فعالین کارگری دلسوز ایران برای احیای فعالیت سندیکایی میان کارگران، بار دیگر شاهد افت این حرکت ایم. البته این به معنای عدم حضور کارگران در صحنه اعتراض علیه وضع موجود نیست. کمااینکه در جریان مساله تعیین حداقل دستمزد سال 1393 شاهد موجی از اعتراضات جامعه کارگری ایران بودیم. اما عمده این اعتراضات پراکنده و بی بهره از قدرت تاثیر گذاری قابل توجه بود.
باری سرکوب و خفقان و بسیاری موانع حاکمیت محور دیگر وجود دارد، اما آیا غیر از این است که خود ما در شرایط سخت تر از این در نیمه اول دهه هشتاد پا به عرصه گذاشتیم و نتایج بسیار درخشان گرفتیم؟
چاره چیست یا بقول معروف چه باید کرد؟
هم طبقه ای های عزیزم،
جهان وطنی دلیل اول و آخر جمع شدن های ما در چنین نشست هایی است، اما شاید لازم باشد هر از چندی در باره معنای دقیق تاریخی اش در لحظه ای که در آن بسر می بریم تامل کنیم.
به واقع فارغ از دور شدن از آرمان سوسیالیسم، تاثیر آنی افول جنبش کارگری ایران بر جنبش کارگری در کانادا، فرانسه، آلمان، انگلیس، آفریقا و ... چیست؟ به طور متقابل تاثیر افول جنبش کارگری در این کشورها بر ایران چیست؟ امروز ما باید بدنبال میانجی هایی باشیم که به اعتبارش پیوندهای مان تاثیرات مشخص و ملموسی بر وضعیت هرکداممان در دایره مرزهای ملی داشته باشد.
به عنوان یک پیشنهاد مشخص مایلم به اهمیت تعیین یک سیستم و مکانیزم کمک های مالی تشکلهای مستقل کارگری جهان به یکدیگر اشاره کنم.
امروز بار دیگر خطر رشد تشکلهای کارگری زرد که به نام کارگران اما در واقع در راستای منافع امپریالیستی و سیاست های راست گرایانه به فعالیت می پردازند احساس می شود. این مساله بویژه در کشور هایی مثل ایران که تشکلهای مستقل کارگران از سوی حکومت برسمیت شناخته نمی شود ابعاد جدی تری دارد. به این ترتیب که تشکلهای زرد با جذب کمک های مالی به اعتبار هیاهو و تبلیغات از یکسو و همچنین دامن زدن به رفتارهای چپ روانه آنهم بدون داشتن بدنه کارگری از سوی دیگر، از یکطرف باعث بی اعتمادی توده کارگران نسبت به سندیکاهای واقعی و از طرف دیگر باعث بالارفتن هزینه فعالیت علنی می شوند.
لذا ایجاد ساز و کاری که به میانجی آن ارتباطات شفاف مالی میان تشکلهای کارگری مستقل برقرار گردد، خود می تواند گامی در جهت روشن شدن افق جنبش کارگری باشد.
البته همانطور که اشاره کردم این صرفا یک پیشنهاد برای باز شدن باب بحث پیرامون حلقه های وصل کننده سرنوشت جاری ما کارگران در نقاط مختلف جهان به یکدیگر است.
در پایان ضمن تشکر از حوصله ای که به خرج دادید، امیدوارم روزی برسد که ما کارگران در ایران بتوانیم میزبان شما رفقا و هم طبقه ای های عزیزم باشیم.
رضا شهابی
عضو هیئت مدیره سندیکای کارگران
شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه
10/3/93
زندان اوین
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر