۱۳۹۳ تیر ۹, دوشنبه

بیانیه 109



رضا شهابی امروز دچار بی هوشی شد !!!



امروز قبل از ظهر رضا شهابی در پی 31 روز اعتصاب غذا و تاثیر امواج سرطان زای دستگاه های پارازیت انداز که سه روز است 6 دستگاه به دستگاه های قبلی افزوده اند ، افتاد زمین و بی هوش شد ، دو نفر از هم بندانش او را به بهداری زندان بردند اما دکتر بهداری به جای انجام وظیفه پزشکی خود ، درست مانند یک بازجو اعلام کرد تا زمانی که اعتصاب غذای خود را نشکسته است من هیچ کاری برای او انجام  نخواهم داد ، همراهان رضا به اجبار با زدن آب به سر و صورتش او را به هوش اوردند ، و اکنون هر چند رضا به هوش آمده است اما همچنان بی حال بوده و مداوم دچار سر گیجه است .
همچنین همسر رضا شهابی امروز به دفتر دادستانی رفته ضمن اعتراض به اعمال و رفتار غیر قانونی ماموران سازمان زندانها ، اداره اطلاعات و مسئولین قوه قضائیه گزارش دقیقی از وضعیت و خواسته های رضا به دادستانی ارایه داده است، تا بعدا" نتواند اعلام بی اطلاعی از وضعیت رضا شهابی بنمایند، همسر رضا به دادستان گفته است : شوهر من 31 روز است به خاطر اعمال و رفتار غیر قانونی ماموران و مسئولان در اعتصاب غذا بسر می برد و اکنون وضعیت او بسیار بحرانی است، دادستان هیچ جواب قابل اعتنا و مشخصی که قابل تکیه و درک باشد نداده است،  تنها موردی که از حرفهای دادستان قابل فهم بود،  این است که گفته: " انشاالله درست می شود"، در مقابل عدم پاسخ گویی قابل فهم از طرف دادستان همسر رضا شهابی به دادستان گفته است : اگر یک مو از سر همسر من کم شود از همه شما شکایت خواهم کرد، او  ادامه داده است : تمامی خواست های شوهر من طبق قانون نوشته شده  خود شما است و تمامی خواسته های شوهر من از شما این است که حداقل به قوانین و نوشته ها و گفته های خودتان احترام بگذارید، وظیفه خود را در قبال قانونی که بخاطر اجراء کردش از مردم پولی به عنوان دستمز می گیرد انجام بدهید، تا نانی که با آن پول برای بچه هایتان می خرید حداقل طبق اعتقادات خودتان حرام نباشد، او گفته است کجای دنیا دیده شده است که یک کارگر را بخاطر در خواست اجرا شدن قانون تصویب شده خود دولت زندانی کنند؟ من وضعیت شوهرم را به شما گزارش دادم و خواسته های قانونی او را به شما گفتم و اگر به قانون عمل نکنید شکایت خواهم کرد.
کارگران ، تشکل ها و فعالین کارگری ، احزاب و سازمانهای انقلابی ، جوانان ، مردم ازایخواه :
توجه داشته باشید ...  5 روز قبل ماموران با تحریک یک زندانی معتاد تلاش کردند شاهرخ زمانی را مورد ضرب و شتم قرار دهند و یا بهانه ای برای حمله به زندانیان بدست اورند ، روز قبل 6 تن از ماموران ساعت 3 بعد از ظهر به خانه بهنام ابراهیم زاده حمله کرده تمامی وسایل خانه را به هم ریخته، بسیاری از اشیا را تخریب کردند  کامپیوتر و برخی از وسائل انها را به همراه نیما پسر بهنام با خورد بردند، و انها را تهدید کردند که حق ندارید خبر رسانی بکنید ماموران می خواهند با تهدید همسر بهنام و پسر بیمارش، بهنام را تحت فشار قرار بدهند تا بهنام بخاطر نیما پسرش که بیمار است و بهنام او را بسیار دوست دارد، مجبور به قبول گفته های دروغین ماموران شود.و همچنین پدر و مادر شاهرخ را در تبریز توسط مامور لباس شخصی به نام بهرنگ نجاتی که در پوشش کارمند دانشگاه ملی تبریز کار می کند مورد تهدید و فحاشی قرار دادند و امروز به وضعیت رضا شهابی رسیدگی نکرده اند و سلامتی او را در گرو شکستن اعتصاب غذایش قرار دادند،  همه ی این حرکت ها نشان می دهد که جمهوری اسلامی نقشه های شومی در سر دارد، در جهت مقابله ما موظف هستیم از طریق تجمع در مقابل دادگاه ، زندانها ، نهادهای مربوطه ، مجلس ، ریاست جمهوری و همچنین با نوشتن نامه های اعتراضی ، شکایت از سازمان زندانها و دادگاهها و خبر رسانی گسترده به همه ای مردم از طریق تلفن ، شبکه های اجتماعی ، اس ام اس ، پخش تراکت گفتن در صف های مختلف و در اتوبوس و تاکسی به دوستان آشنایان و... از رضا شهابی نماینده واقعی کارگران  و بقیه کارگران زندانی و زندانیان سیاسی دفاع کنیم و نگذاریم جمهوری اسلامی با بی اعتنایی باعث مرگ نماینده کارگران شود.
همچنین احزاب و سازمانهای انقلابی و مدعی کارگری امروز باید با اعمال خود ثابت کنند که می توانند کاری برای طبقه کارگر ایران انجام بدهند و با سازماندهی اعتراضات خود در مقابل سفارت خانه های جمهوری اسلامی در کشور های مختلف این نظام ضد کارگری را به عقب نشینی و قبول رعایت حداقل قوانین خودش کنند.
احزاب ، سازمانها و فعالین انقلابی اگر امروز نتوانند نیروهای انقلابی و کارگری کشورهای دیگر را به حمایت از رضا شهابی که بعنوان نماینده واقعی کارگران در تمامی جهان شناخته شده است جذب کنند و از طریق جذب انها حمایت های گسترده عملی و معنوی آنها را به اعتراضات متحدانه در دفاع از رضا شهابی سازماندهی نمایند دیگر چنین فرصت عینی بدست نخواهند آورد.
 امروز احزاب و سازمانها و افرادی مدعی انقلابی و کارگری بهتر میدان را در اختیار دارند تا با محک زدن تواناییهای خود ضمن دفاع از رضا شهابی بعنوان نمایندواقعی کارگران  وظیفه عاجل، ضرورت تاریخی و امتحان نهایی ادعای خود را به اثبات برسانند ، در این صورت ضمن مجبور کردن جمهوری اسلامی به عقب نشینی و نجات جان رضا شهابی به انسجام درونی خود نیز کمک خواهند کرد.
ما ضمن محکوم کردن عدم رسیدگی به وضعیت رضا شهابی خواهان مداوا و ازادی فوری او و بقیه زندانیان سیاسی هستیم و اعلام می داریم هرگونه خطر متوجه  رضا شهابی شود مسئولیتش به عهده سران جمهوری اسلامی است.
کارگران ، تشکل ها ، جوانان و مردم آزادی خواه :
طی 36 سال عمر جمهوری اسلامی عقب نشینی او در مقابل اعتراضات بارها دیده شده است، و اکنون زمینه برای اعتراضات و عقب نشینی نظام آماده است ، برای دفاع از رضا شهابی از هر طریق ممکن دست به اعتراضات متحدانه و گسترده بزنید.


پیش بسوی اتحاد بیشتر برای فشار بیشتر
پیش بسوی اعتراضات گسترده تر با شعار
کارگر زندانی ، زندانی سیاسی آزاد باید گردد
کمیته حمایت از شاهرخ زمانی
9/4/1393
www.chzamani.blogspot.com


freeshahrookh@gmail.com

۱۳۹۳ تیر ۸, یکشنبه

بیانیه 108

حمله به خانواده و خانه بهنام ابراهیم زاده را محکوم می کنیم


حکومت سرمایه داری جمهوری اسلامی هرچه بیشتر در عرصه جهانی شکست می خورد و هر چه بیشتر مشروعیت داخلی خود را از دست می دهد بیشتر به جان مردم و  زندانیان سیاسی می افتد ،این حکومت طالبانی جمهوری اسلامی ولایت فقیه درست مانند دارو دسته تکفیری ها عمل می کند اکنون که هر روز در سطح جهانی رو به زوال است و هر روز بیشتر باج می دهد و هر روز از ترس همنوعانش خودش مانند طالبان و داعش بیشتر به خود می لرزد هر روز بیشتر هارتر می شود و می خواهد برای نجات احتمالی خود ترس و وحشت و خفقان را در داخل بیشتری کند. این حکومت سرمایه داری مرتعجین ثروت مردم را بین خود تقسیم می کنند و از طریق افزایش دادن سهم عوامل خود ماموران تربیت شده در مکتب ولایت فقه های همتراز با تکفیری ها و طالبان ها را به جان مردم کوچه بازار ، به جان کارگران ، دانشجویان و دانش آموزان ، به جان زنان و مردان و با شدت بیشتر به جان زندانیان و خانواده آنها می اندازند .
دیروز هفتم تیر ماه ۱۳۹۳ از سوی مسئولان زندان با خانواده بهنام تماس می گیرند و از خانواده بهنام می خواهند تا جهت ملاقات بهنام به زندان مراجعه کنند. خانواده بهنام ساعت ۹ صبح امروز یکشنبه هشتم تیر ماه جهت ملاقات با بهنام به زندان مراجعه می کنند و بعد از اینکه ملاقات تمام می شود ۶ نفر از ماموران لباس شخصی همسر و فرزند بهنام ابراهیم زاده را به گروگان می گیرند و همراه چند ماشین به خانه بهنام ابراهیم زاده حمله می کنند و کلیه وسایل منزل این کارگر زندانی را با خود حمل و آن را مصادره می کنند. ماموران امنیتی نیما ابراهیم زاده پسر بهنام را که ۱۵ سال سن دارد و تمام جهان از مریضی ایشان اطلاع دارند، تحت فشار قرار می دهند که مدارک پدرش از جمله فلاش هایش را تحویل آنان دهند. قابل ذکر است که همراه ماموران فیلم بردار هم حضور داشت و از منزل بهنام فیلم برداری می کردند تا در میان مردم محله آنان را بی حرمت کنند.ماموران بعد از اینکه چند ساعت منزل بهنام را تفتیش و تخریب کردند ساعت ۴ منزل او را ترک کردند. در این بازرسی همسر و فرزند بهنام را تهدید کردند و آنان را تحت فشار قرار دادند که" هر کاری کردند به آن اعتراف کنند". ماموران بعد از بازرسی کلیه لوازم  منزل آن کارگر زندانی کامپیوترو وسایل جانبی آن و ماهواره آن خانواده را با خود برند. همچنین کلیه مدارک شناسایی از جمله مدارک  هویتی خانواده و کارت های بانکی و شماره حساب را ثبت و با خود برده اند
ما ضمن محکوم کردن حرکت طالبانی و فاشیستی ماموران و امرین دستور دهنده ، حمله به خانه و خانواده  کارگر زندانی بهنام ابراهیم زاده از تمامی کارگران ، تشکل های کارگری ، فعالین ، معلمان ، زنان و دانشجویان و کلیه جوانان و مردم ازایخواه می خواهیم با این حرکت های ددمنشانه اسلامی مقابله کنند و دست به اعتراضات متحدانه و گسترده بزنند و نگزارد چنین حرکت های تبدیل به رویه عادی شود، و همچنین از کارگران و تشکل های جهانی کارگران ، احزاب و سازمانهای انقلابی جهان ، همچنین از انقلابیون و تشکل های ایرانی که با تشکل ها و احزاب انقلابی و نهاد های جهانی رابطه نزدیک دارند می خواهیم با استفاده از روابط خود اعتراضات گسترده ای را برنامه ریزی و سازماندهی نمایند.اگر اعتراض گسترده نکنیم جمهوری اسلامی هارتر شده و انتقام شکست های خود را از مردم خواهد گرفت ،

پیش بسوی اتحاد بیشتر برای فشار بیشتر
پیش بسوی اعتراضات گسترده تر با شعار
کارگر زندانی ، زندانی سیاسی آزاد باید گردد
کمیته حمایت از شاهرخ زمانی
8/4/1393
www.chzamani.blogspot.com

freeshahrookh@gmail.com


اطلاعیه شماره ۲۵ کمیته دفاع از بهنام ابراهیم زاده

حمله نیروهای امنیتی به منزل بهنام ابراهیم زاده و ضرب و شتم خانواده بهنام.
کارگران ,  مردم آزاده:
بهنام ابراهیم زاده کارگر زندانی که چند سال از حبس خود را پشت سر گذاشته است درحمله به بند ۳۵۰ زندان اوین مورد ضرب و شتم ماموران امنیتی قرار گرفت و بعد از آن ایشان را به بند ۲۰۹ جهت بازجویی انتقال دادند, در این رابطه یک پرونده برای بهنام تشکیل دادند و از آن روز ممنوع الملاقات می باشد.
دیروز هفتم تیر ماه ۱۳۹۳ از سوی مسئولان زندان با خانواده بهنام تماس می گیرند و از خانواده بهنام می خواهند تا جهت ملاقات بهنام به زندان مراجعه کنند.
خانواده بهنام ساعت ۹ صبح امروز یکشنبه هشتم تیر ماه جهت ملاقات با بهنام به زندان مراجعه می کنند و بعد از اینکه ملاقات تمام می شود ۶ نفر از ماموران لباس شخصی همسر و فرزند بهنام ابراهیم زاده را به گروگان می گیرند و همراه چند ماشین به خانه بهنام ابراهیم زاده حمله می کنند و کلیه وسایل منزل این کارگر زندانی را با خود حمل و آن را مصادره می کنند.

ماموران امنیتی نیما ابراهیم زاده پسر بهنام را که ۱۵ سال سن دارد و تمام جهان از مریضی ایشان اطلاع دارند، تحت فشار قرار می دهند که مدارک پدرش از جمله فلاش هایش را تحویل آنان دهند.
قابل ذکر است که همراه ماموران فیلم بردار هم حضور داشت و از منزل بهنام فیلم برداری می کردند تا در میان مردم محله آنان را بی حرمت کنند.
ماموران بعد از اینکه چند ساعت منزل بهنام را تفتیش و تخریب کردند ساعت ۴ منزل او را ترک کردند. در این بازرسی همسر و فرزند بهنام را تهدید کردند و آنان را تحت فشار قرار دادند که" هر کاری کردند به آن اعتراف کنند".
ماموران بعد از بازرسی کلیه لوازم  منزل آن کارگر زندانی کامپیوترو وسایل جانبی آن و ماهواره آن خانواده را با خود برند. همچنین کلیه مدارک شناسایی از جمله مدارک  هویتی خانواده و کارت های بانکی و شماره حساب را ثبت و با خود برده اند.
کمیته دفاع از بهنام ابراهیم زاده ضمن محکوم کردن این حرکت غیر انسانی‌ ماموران امنیتی به خانواده بهنام ابراهیم زاده از جمله برخورد غیر انسانی با نیما ابراهیم زاده را محکوم و علیه کسانیکه حکم بازرسی منزل بهنام ابراهیم زاده را صادر کرده اند، شاکی و هر گونه عواقب بعدی برای نیما اتفاق بیفتد به عهده ماموران تفتیش کننده و مسئول صادر کننده حکم بازرسی به منزل بهنام ابراهیم زاده می داند.
ما اعضای کمیته دفاع از بهنام ابراهیم زاده از تمام تشکل های کارگری و کارگران می خواهیم که در مقابل این یورش سکوت نکنند و از هر طریقی که برایشان میسر است اعتراض خود را طرح کنند.
هشتم تیر ماه ۱۳۹۳

شماره تلفن سخنگوی کمیته دفاع از بهنام ابراهیم زاده آقای محمود صالحی ٠٩٣۵٧٣۵٣۴١٢

k.d.behnam.ebrahimzadeh@gmail.com
komitehbehnam1.blogfa.com

" هر کسی در سخرانی یا نوشته اش زندانیان سیاسی را به دو بخش سیاسی و بخش دیگر را به نام زندانی امنیتی نام ببرد او در صف جمهوری اسلامی علیه مردم قرار دارد "

خبری از گوهر دشت :

دشمنی و عداوت جمهوری اسلامی با خانواده 50 میلیونی کارگران تمامی ندارد!!!

شاهرخ زمانی فعال کارگری، توسط یک معتاد که با نقشه قبلی عوامل اطلاعات تحریک شده بود مورد حمله قرار گرفت !!! معتاد حمله کننده به شاهرخ متهم به جاسوسی و فروش اطلاعات طبقه بندی شده نظامی ایران به کشورهای غربی است که به وسیله اداره اطلاعات، معتاد به شیشه شده است و اطلاعات با این اهرم فشار از او برای مقاصد جاسوسی و تحریکات لازم در زندان استفاده می کند.
حکومت سرمایه داری در زندان نیز دست از آزار و اذیت کارگران برنمی دارد ، بدنبال مقاومت و مبارزه شاهرخ زمانی بعنوان دبیر شورای سالن سیاسی در مقابله با تخریب کتابخانه و دستگاه های پارازیت انداز و دیگر خواسته های قانونی در برابر زورگویی ها و قانون شکنی ها نیروهای اداره اطلاعات و قوه قضائیه، ابتدا مدتی به همراه رسول بداقی به انفرادی و  سپس به زندان قزل حصار تبعید شد، در این مدت شورایی انقلابی انتخابی زندانیان سیاسی سالن 12 که زندانیان توانسته بودند خارج از اختیار اداره اطلاعات بطور ازادانه نمایندگان خود را انتخاب کنند، منحل و شورایی مورد پسند اطلاعات و گوش به فرمان امرا و روسا با همیاری ستون پنجمی های اصلاح طلبان تشکیل شد. که در همکاری با مسئولین حکومت تمامی دست آورد های قبلی مانند نزدن پا بند و دست بند و نپوشیدن لباس زندان و برگرداندن بیماران بدون در مان از بیمارستان ، و غیره را که از دست آورد های شورای نمایندگان قبلی زندانیان بود به حراج گذاشته و از دست داد، شورای جدید چنان در دستان ماموران نرم و دست آموز هستند که ماموران به راحتی زندانیان را همه گونه مورد آزار قرار می دهند و شورای جدید هیچ گونه اعتراضی نمی کند و تنها به پادو اداره اطلاعات در دادن گزارش و پیاده کردن نقشه های ماموران علیه زندانیان تبدیل شده است، از جمله در مقابل ضرب و شتم چندین باره  پیر مرد 85 ساله حسن طفاح و محمد ابیات جوان دانشجو و تشدید پارازیت ها همچنین کمتر کردن جیره ی غذایی و اضافه کردن هر روزه تعداد زندانیان در حالی که نهایت ظرفیت این سالن 80 نفر است هم اکنون بیش از 250 نفر نگهداری می شود با توجه به خصلت ذاتی جناح های مختلف جمهوری اسلامی از اصولگرا گرفته تا میانه رو و اصلاح طلبش که همگی با هرگونه انتخابات آزاد و فعالیت مردمی و متشکل دشمنی می کنند معلوم می شود که چرا ماموران با همکاری برخی از زندانیان اصلاح طلب تلاش می کردند به هر قیمتی شده شورای نمایندگان قبلی را به انحلال بکشاند،ناتوانی شورای جدید به جای رسیده است که شورای قبلی در اذهان زندانیان به اسطوره و سمبل مقاومت تبدیل شده است چرا که شورای قبلی با برنامه ریزی و استفاده از قدرت جمعی همه ای زندانیان توانسته بود دست آوردهای ملموس و عینی که زندانیان یک به یک از آنها منتفع شده بودند، کسب کند، در برخی موراد ماموران و مسئولین زندان را مجبور به رعایت قوانین بکننددر نتیجه اندکی از ظلم و ستم کاسته شده و زندان جهنمی گوهر دشت اندکی قابل تحمل شده بود، هر چند همه از پروژه مشترک اداره اطلاعات ، دیگر مسئولین زندان و مهره های مهم زندانیان اصلاح طلب اطلاع دارید، اما برای روشنتر شدن به صورت مختصری از آن را که نمونه بسیار کوچک شده نقشه ها و طرح های است که جمهوری اسلامی طی 36 سال عمر خود مانند آن را در سطح کل کشور علیه مردم بار ها به اجراء گذاشته است، بیان میکنم :
( حدود 10 ماه قبل رشته کنترل و منهدسی انتخابات نماینده زندانیان از دست اداره اطلاعات زندان و مسئولین خارج شد و زندانیان توانستند نمایندگان مورد نظر خود را انتخاب کنند، در نتیجه سه نفر از زندانیان سیاسی آزادیخواه با نام های سمکو خلقتی ، خالد حردانی و شاهرخ زمانی  انتخاب شدند آنها توانستند طی 5 ماه فعالیت مسئولین و ماموران عالی رتبه را مجبور به  رعایت برخی از قوانین و آیین نامه ها کنند از جمله زدن پا بند ، دست بند و پوشیدن لباس زندان را از اجباری بودن خارج کردند و همچنین موفقیت های در مورد زمان هواخوری ، ملاقات ها ، شکایت از ماموران خاطی، ارسال نامه ها به موقع و تعقیب نتایج آنها ، پیگیری برای بهداشت و درمان در بهداری و اعزام سریعتر بیماران به بیمارستان و ... را کسب کنند اما برای همه ی مردم طی 36 سال عمر ننگین جمهوری اسلامی و در بررسی و کسب اخبار در رابطه با دسته ها و گروههای اسلامی موجود مانند القائده ، حکومت طالبان در افغانستان،  داعش ، حکومت اسلامی کنونی افغانستان که وقتی نتوانستند انتخابات را مهندسی کنند چه اتفاقاتی افتاده است  ، حکومت اسلامی عراق ، بوکوحرام ، اخوان المسلمین ، حزب الله لبنان ، حماس ، نوع جدید حکومت اسلامی در ترکیه که طی دوسال گذشته با مردم چه رفتاری می کنند ، حکومت های اسلامی عربستان، قطر، لیبی ، یا تروریست های چچنی و داغستانی و ... ثابت شده است هر حکومتی و گروه و هر دسته ای که دارای چنین فلسفه و دیدگاه اسلامی باشد بدون هیچ شکی راسیست و ذاتا" دشمن انسانیت و دشمن هر گونه فعالیت  انسانی به سود مردم است و فعالیت های آزادیخواهانه و مردمی با ذات و هویت جمهوری اسلامی و ماموران اش که در مکتب اسلامی تربیت شده اند قابل تحمل نیست این حکومت ها ، دستجات و گروهها دقیقا" کپی برابر اصلی از حکومت های سرمایه داری مانند راسیست های کوکلاس کلان ها و اعضای تی پارتی در آمریکا، نازی ها در آلمان ، پیراهن سیاه ها در اسپانیا ، فاشیست ها در ایتالیا ،...، نئو نازیها در اکراین کنونی که با اتش زندن اتحادیه کارگری 36 کارگر را زنده زنده سوزاندند درست مانند اسلافشان که در آلمان رایشتاگ را به آتش کشیدند و در کوره های آدم سوزی انسانها را می سوزاندند  بر مبنای چنین تربیتی است که ماموران اداره اطلاعات و مسئولین زندان گوهر دشت دست در دست زندانیان اصلاح طلب که هنوز بخشی از جمهوری اسلامی هستند نقشه ای علیه زندانیان و شورای نمایندگی آنها به اجرا گذاشتند نقشه فوق با نوشتن و امضا کردن یک طومار از طرف زندانیان اصلاح طلب با این مضمون که "مسئولین محترم سازمان زندانها لطفا" ما را از زندانیان ضد انقلاب و امنیتی جدا کنید" این اصلاح طلبان که بدلیل دعوای جناحی دررونی نظام جمهوری اسلامی به زندان افتاده اند خود را زندانی سیاسی می دانند بقیه زندانیان را امنیتی قلمداد می کنند و اعتقاد دارند که خودشان حقشان نیست زندانی شوند ولی بقیه باید زندانی شوند حتی روزنامه نگاران و نویسندگان و تمامی مسئولین اصلاح طلبان در گفته ها و نوشته هایشان زندانیان غیر از اصلاح طلبان را زندانیان امنیتی گفته یا می نویسند، از این بابت می توان نتیجه گرفت که اگر اصلاح طلبان حتی قدرت مطلقه در حکومت ایران شوند باز هم زندانیان سیاسی آزاد نخواهند شد چون در مورد زندانیان سیاسی میان اندیشه و افکار این ها با جناح اصول گرا صد در صد توافق وجود دارد، به این دلیل است که در مبارزه میان زندانیان با ماموران همیشه اصلاح طلبان زندانی در صف زندانبانان قرار گرفته و به شکل های تحریک کننده ، گزارش دهنده ، جاسوس و حتی سرکوب کننده به ماموران کمک کردند در مورد بند 350 اوین نیز انها به صورت نا محسوس در صف سرکوب کنندگان قرار داشتند و در ماست مالی کردن موضوع بعد از اتمام سرکوب نیز از ماموران به شکل های مختلف حمایت می کردند، خوانندگان این متن می توانند از این پس برای شناختن روزنامه نگاران و نوسیندگان و سخنرانان را با این معیار شناسایی کنند و بدانند او در کدام صف قراردارد آیا در صف مردم و ازادیخواهان قرار دارد یا با تمامی تبلیغات و سخنان فریب کارانه اش در صف جمهوری اسلامی بوده به یکی از جناح های جمهوری اسلامی تعلق دارد آن معیار روشن و شفاف این است " هر کسی در سخرانی یا نوشته اش زندانیان سیاسی را به دو بخش سیاسی و بخش دیگر را به نام زندانی امنیتی نام ببرد او در صف جمهوری اسلامی علیه مردم قرار دارد " این معیار را هرگز فراموش نکنید.
طوماری که زندانیان سیاسی اصلاح طلب علیه زندانیان سیاسی غیر اصلاح طلب تهیه کرده بودند به اداره اطلاعات داده شد و آنها بخش دوم نقشه خود را با انتقال سمکو خلقتی به زندان اوین و شاهرخ زمانی به زندان قزل حصار و تنها گذاشتن خالد حردانی اجرا کردند و در خبر ها حتما" خواندید که در یورش به بند 350 اوین با سمکو خلقتی چگونه رفتار کردند و از اخبار انتقال شاهرخ زمانی به قزل حصار، اعتصاب غذای  او و اینکه با حمایت های جهانی و اعتراضات میلیونی کارگران و انقلابیون داخلی و جهانی در مقابل شاهرخ زمانی شکست را موقتا" پذیرفتند و او را دوباره به سالن 12 گوهر دشت بر گرداندند ولی همچنان در پی ازار و اذیت او هستند ، مردم ایران طی 36 سال عمر ننگین جمهوری اسلامی هزاران بار نقشه های این چنینی را که علیه مردم توسط نیروهای حکومت اسلامی به اجرا گذاشته شده اند تجربه کرده و تجربه می کنند نقشه های پلید و ضد انسانی علیه مردم و کارگران بخشی از فلسفه وجودی و ممذوج شده با ذات جمهوری اسلامی است که فقط با نابودی این نظام ضد کارگری و ضد انسانی می توان از شر آن نقشه ها خلاص شد. )
شاهرخ زمانی وقتی به زندان قزل حصار تبعید شد با 47 روز اعتصاب غذا و اعتراضات میلیونی کارگران جهان به حمایت از وی و تجمع کارگران سندیکای در مقابل زندان قزل حصار و تجمع های کارگران و فعالین کارگری در سنندج و دیگر شهر ها و همچنین حمایت های احزاب و سازمانهای انقلابی ایران و جهان و نهادهای مردمی جهان باعث عقب نشینی مسئولین زندان شده و انها مجبور به بر گرداندن وی به سالن 12 سیاسی زندان گوهر دشت شدند . اما کینه و نفرت نوکران میلیادرهای دزد ، هزاران میلیاردی بقدری از کارگران و بخصوص شاهرخ زمانی است که در یک اقدام جدید عوامل اطلاعات برای جبران شکست های خود در مقابل حمایت های قدرت مند کارگران از شاهرخ از یک زندانی متهم به فروش اطلاعات به غرب که معتاد نیز است و به تازگی مورد لطف سربازان گمنام امام زمان قرار گرفته و حکم حبس عبدش را به ده سال و در هر ماه 15 تا 20 روز را به مرخصی می رود مورد استفاده قرار می دهند و با تحریک این عامل که 4 روز پیش به شاهرخ هجوم برده و او را مورد ضرب و شتم قرار می دهد. فرد ضارب مورد خشم بقیه زندانیان  سیاسی قرار گرفت که با وساطت خود شاهرخ زمانی از شدت اختلافات و درگیری جلو گیری به عمل آمد، تا اطلاعات به خواست و هدف خود از نقشه رذیلانه اش دست نیابد همان کاری را که اطلاعات در تبریز از طریق ارازل و اوباش نادان یک بار موفق به پرونده سازی بر پایه شهادت دروغ در زندان تبریز علیه شاهرخ شده بود که می خواست یک بار دیگر  نقشه فوق را ابن بار در زندان گوهر دشت تکرار کند که فعلا" با هشیاری شاهرخ و دیگر زندانیان سیاسی موفق نشده است، از طرف دیگر ماموران اطلاعات این دزدان گمنام امام زمانی می خواهند با ایجاد چنین درگیری ها از طریق عوامل خود ضمن ساختن پرونده های جدید علیه زندانیان مبارز بهانه ی برای ایجاد در گیری در زندان که بهانه ی برای هجوم سازمانیافته ماموران به زندانیان از نوع یورشی که در بند 350 زندان اوین مرتکب شدن زمینه سازی کنند، افشای چنین نقشه ها و توطئه های ماموران نظام و سربازان گمنام امام زمان که تمامی ثروت کشور امام زمانی را دزدیده و تصرف کردند وظیفه انقلابی یک به یک مردم و فعالین است، هر چند که ماموران برای جلوگیری از افشا شدن عوامل حکومت امام زمانی که همگی بدون شک غارت گر و دزد هستند و مانند خامنه ای و دیگر سران حکومت امام زمانی پول های مردم را در بانک های خارجی به نام خود و خانواده هایشان گذاشته اند هر روز توطئه های جدیدی به اجرا می گذارند، باید دقت کرد که افشای این توطئه ها وظیفه ضروری و اولیه تمامی نیروهای انقلابی ، کارگران ، فعالین کارگری و جوانان و مردم مبارز و ازادیخواه کل ایران است .)
دشمنان طبقه 50 میلیونی کارگران ایران بقدری ذلیل و زبون شده اند که در دفاع از غارت گران ثروت های ملی و مقابله با انزجار 77 میلیونی مردم چاره ای جز استفاده از این زندانیانی که تبدیل به طفیلی و متعاد و بدبخت شده اند، ندارند .
کارگران باید در دفاع از نان ، مسکن ، کار و امنیت شغلی و همچنین در دفاع از آزادی فعالیت قانونی و حق اعتصاب و حق ایجاد تشکل های مستقل کارگری به عنوان تنها وسیله تامین ممکن شدن مطالبات فوق و همچنین جلو گیری از دستگیری ، محاکمه ، زندانی کردن،  شکنجه روحی و جسمی و اذیت و ازار نمایندگان خود با اتحاد و مبارزه یک پارچه دفاع کنند، همانگونه که طی 4 ماه گذشته از شاهرخ زمانی دفاع کردند و البته این بار بیشتر ، متحدانه تر و گسترده تر از قبل وارد میدان دفاع شوند چرا که چاره 99 در صد ستمدیدگان علیه غارتگری یک در صدی:


فقط و فقط وحدت و تشکیلات است .

فریده جعفری

8/4/1393 

تشدید سرکوب در زندانها :

تعرض جدید رژیم در افزایش فرستادن زندانیان سیاسی مانند مهدی فراحی شاندیز به بندهای عادی میان جانیان خطرناک ، تلاش برای از بین بردن بند 350 اوین و انتقال دهها نفر به رجایی شهر و تراکم شدید زندانیان در این قتلگاه ، تشدید شدید اعدامها ، تحریک افراد معتاد علیه زندانیان سیاسی با مدیریت اداره اطلاعات در پی شکست و بن بست سیاستهای ضدمردمی و غارتگرانه مافیای ثروت و قدرت ، انزوای شدید جهانی و درگیری شدید جناح های قدرت برای تصاحب ثروت و قدرت ، و مهمتر از همه اکنون که نظام جمهوری اسلامی مجبور به قبول شرایط کشور های غربی در رابطه با فعالیت های هسته خود شده و دارند برای این شکست جمهوری اسلامی متن تعهد نامه ای تنظیم می کنند، جانیان حاکم عین تمامی دوران سیاه حکمرانی خود فرمان ماشین کشتار را به طرف زندانیان بی دفاع چرخانده اند ، بطوری که روزی نیست که در کشتارگاه انسانها کسانی به دار آویخته نشوند تا دزدان ثروت های عمومی از ترس انقلاب بر وحشت و هراس خود چیره شوند.
تشدید اعدامهای سیاسی، که هر روز در اخبار می شنویم مثلا"( 2  نفر در اهواز ، خسروی در اوین به همراه 4 نفر در رجایی شهر، 6 نفر در قزل حصار، در رشت ، مشهد  و دهها نفر در زاهدان) و دیگر شهر ها که زیر تیغ می باشند ، هم چنان هر روز در زندانهای مختلف بی وقفه ادامه دارد، یورش وحشیانه به بند 350 اوین ، رجایی شهر ، ارومیه ،بندر عباس فرستادن زندانیان به انفرادی و تبعید به زندانهای عادی ،و تشدید شکنجه های روحی – جسمی گوشه ای از این جنایات جمهوری اسلامی است.
قتلگاه جهنمی رجایی شهر با 4800 تا 5800 زندانی ، با 2300 قصاصی محکوم به اعدام در حال اجرای حکم هفتگی ، کشتارگاه و تبعیدگاه واقعی 250 نفر زندانی سیاسی – عقیدتی با 40 اعدامی مانند زانیار و لقمان مرادی ، شهرام احمدی و 4 نفر از هموطنان سنی که برای اعدام به قزل حصار منتقل شده اند میباشد ، حدود 20 نفر حبس ابد مانند سعید ماسوری با 15 سال ، خالد حردانی 15 سال ، محمد نظری 21 سال و بقیه با حبس های سنگین 5 تا 35 سال می باشند .
تمامی این زندانیان بدون حکم قضایی توسط سازمان جنایتکار اطلاعات دستگیر ، شکنجه و سپس به سفارش بازجوهای این ادراه و با ممانعت آن از تمامی حقوق قانونی خود محرومند و با پرونده سازی های دیگر مانند خالد حردانی ، ارژنگ داوودی ، شاهرخ زمانی ، هوشنگ رضایی ، نامق محمودی و... به حبس های آنها افزوده می شود .
شرایط و فضای نگهداری این اسیران تبعیدی از دورترین جاهای ایران مانند اهواز، زاهدان، کردستان ، آذربایجان و شیراز بسیار هولناک و بد می باشد ، فضای تنگ زندگی 2_ 3 نفر حبس سنگین در سلولهای انفرادی 70/4  متری با پنجره های سی سانتی با 4 لایه تور و ورق آهنی که جلو جریان هوا را سد کرده است در گرمای کشنده تابستان که عموما " حالت خفگی به زندانیان دست می دهد و امراض قلبی و ریوی را تشدید می کند ، در کنار این وضع جهنمی هواخوری 5/2 تا 3 ساعته به جای صبح تا غروب مرسوم در دیگر زندانها ، ابعاد کینه و آدمکشی نوکران ولایت مطلقه میلیادرها را نشان می دهد .
تغذیه با سویای حیوانی ، نبود بهداشت که موشها و سوسکها رژه رفته و هر هفته 7 تا 8 موش گرفته می شود که حتما" از فاضلابهای 40_ 50 ساله کهنه بیرون آمده و با جویدن و خوردن مایحتاج عمومی زندانیان حتی به سفره نان هم رحم نمی کنند، که جمهوری اسلامی برای آزار و اذیت زندانیان حتی با سوسک ها و موشها نیز دستی همکاری و اخوت داده است.
نبود کوچکترین امکانات درمانی و اجازه ندادن به بیماران در حال مرگ برای معالجه به خرج خودشان در بیمارستانها مانند حسن طفاح پیرمرد 85 ساله چپ عرب مبتلا به سرطان خون ، دکتر مقدم ، سبحانی پیرمرد 70 ساله هموطن بهایی ، ماشالله حائری از میان 25 بیمار اورژانسی مانند رضا شهابی که حتی بهداری زندان ضرورت حیاتی اعزام آنها را تایید کرده است، همه این حرکت های غیر قانونی توسط و با عناد و ممانعت سربازان گمنام  امام زمان علیه زندانیان  بیمار که  در حال مرگ تدریجی هستند ، تحمیل می شوند.
در این اوضاع با استرس شدید روانی، منع کامل امکانات آموزشی و تفریحی و ورزشی و تخریب کتابخانه زندان برای این زندانیان و قطع و منع ارتباطات عاطفی_ قانونی مانند تلفن ، مکاتبه ، ملاقات حضوری و خصوصی ، مرخصی عادی به جهنم، قطع و منع مرخصی ضروری استعلاجی ، فوت بستگان و عروسی فرزندان و قطع عفو ها و آزادیهای مشروط درجه بی عاطفگی و جنایت پیشگی را ماموران اداره اطلاعات به اوج رسانده اند و دست فاشیستهای گشتاپو را از پشت بسته اند. در کنار این جنایت، "کار شریف" سربازان گمنام امام زمان یکی از پست ترین کارهای ممکن است که با برنامه ریزی آگاهانه و عامدانه این اداره برای رواج مواد مخدر ، قرصهای روانگردان در بین زندانیان مخصوصا" جوانانی که شهروندان عادی بوده و در معرض فشارهای روحی وروانی قرار دارند می باشد.
در این شیوه ابتدا زندانیان ضعیف و ناامید توسط این سازمان جهنمی معتاد شده و سپس علاوه بر دادن سهمیه آنها توسط این افراد بدبخت و معتاد هم مواد پخش شده گزارش لحظه به لحظه زندان نیز مخصوصا" از مبارزین و نقشه های آنها برای مبارزه از آنها گرفته می شود.
خوشبختانه در این زندان تا کنون کلیه عوامل شناخته شده بوده و با توجه به اوضاع وخیم حکومت این افراد در حال دور شدن از رژیم می باشند ، البته با توجه به اعتیاد این افراد رژیم توان فشار اجرایی زیادی دارد.
در جدیدترین اقدام در 5 تیر جمشید صادق که به جرم فروش اطلاعات و جاسوسی به حبس ابد محکوم  بوده و یکباره حکمش به ده سال تقلیل پیدا کرد و معتاد به شیشه است، و در حین قطع کامل مرخصی ها برای زندانیان، جمشید صادق هر دو ماه یکبار به مرخصی می رود جمشید صادق با  تحریک عوامل رژیم به شاهرخ زمانی حمله کرده و وی را مورد ضرب وشتم قرار داد، که با عکس العمل شدید همه زندانیان ، مخصوصا " جوانان روبرو شد که با وساطت خود زمانی از ادامه کتک خوردن جمشید صادق جلوگیری شد، تا رژیم نتواند با سیاست تفرقه بیانداز و حکومت کن سیاست هایش را پیش ببرد. عوامل اداره اطلاعات هر روزه به دنبال فرصت هستند تا زندانیان فعال بخصوص شاهرخ زمانی را مورد اذیت و ازار قرار بدهد مخصوصا" پس از بازگشت موفقیت آمیز و پیروزمندانه شاهرخ زمانی از تبعید قزل حصار که نتیجه 47 روز اعتصاب غذا وی و حمایت های ملی و جهانی از خواست ها و مقاومت او بوده است، این موفقیت باعث  کینه و نفرت دشمنان مردم نسبت به او شده است.
تحت چنین شرایطی تا حال دهها نفر مانند ساران ، رادپور، دکمه چی ، مهدی شریعت رضوی ، کرمی خیرآبادی و آخر سر افشین اسانلو کارگر جوان با نقشه و به دست عوامل اداره اطلاعات کشته شده اند.
در تشدید این سرکوبها اصلاح طلبان حکومتی زندانی پس از انحلال شورای انقلابی قبلی و تبعید شاهرخ زمانی و سمکو خلقتی نقش ستون پنجم رژیم را در شورای جدید بازی می کنند بطوریکه در تراکم جدید گفته ها و خواسته های مسئولین زندان را بدون به رای گذاشتن و بدون صحبت و مشورت در مورد آنها با بقیه زندانیان آن خواسته ها را در شورا تصویب کردند که "تمام اتاقهای 70/4 متری سه نفره شوند و با امضای سیزده نفره نامه ی به مردانی رئیس زندان نوشته و خواستار تبعید شاهرخ زمانی شده اند، و در واقعه ی 5 تیر بعنوان وردست اطلاعات بودند و در حالیکه زمانی برای جلوگیری از درگیری داخلی نهایت خویشتن داری را نمود، بهمن اموئی که می خواست برای ولایت مطلقه فقها در غزه بجنگد، فرد تحریک شده از عوامل اطلاعات جمشید صادق را طبق نقشه اداره اطلاعات علیه زمانی تحریک می کرد که با مخالفت شدید همه مخصوصا" دوستان نظامی مواجه شد که نزدیک بود کتک شدیدی بخورد که باز هم با وساطت خود زمانی، بهمن اموئی فعلا" از تنبیهی که لازم دارد یک بار دیگر نجات یافت و غائله ختم به خیر شد.
در کنار  این کارها سربازان گمنام با استفاده از وردستی زندانیان اصلاح طلب حکومتی مانند بهمن اموئی در کمک به حسن کلید رژیم ، برخلاف آیین نامه تفکیک جرائم، تبعید زندانیان مقاوم و مبارز مانند هموطن بهایی شهرام چینیان ، مهدی شاندیز ، مهدی خزعلی در رجایی شهر ، لطیف حسنی(که فعلا" 48 ساعت است از سر نوشت او خبری در دست نیست در زندان اوین می گویند به گوهر دشت فرستاده اند ولی در گوهر دشت می گویند اینجا نیاوردند خانواده او را بین راه اوین و گوهر دشت آواره کردند) و بهنام ابراهیم زاده و دوستان دراویش و دیگران در اوین و تبعید دیگر زندانیها به بند های زندانیان جانی و خطرناک و عادی تشدید کرده است، و البته از آزار و اذیت و تهدید خانواده زندانیان نیز کوتاهی نمی کنند از جمله مامور مخفی وزارت اطلاعات به نام بهرنگ نجاتی در قالب پوششی کارمند ادارات مختلف که اکنون بعنوان کارمند  اداری دانشگاه تبریز است، برای اطلاعات بیشتر به لینک زیر مراجعه کنید:
 (http://chzamani.blogspot.ca/2013/02/blog-post_9288.html)،بطور مدام خانواده شاهرخ زمانی را تحت فشار و تهدید قرار داده است و هر روز تبلیغات مسموم کننده ای علیه شاهرخ زمانی و خانواده اش را سازماندهی می کند که لازم است جوانان و مردم ازادیخواه تبریز ضمن هشیاری نسبت به حرکت های بهرنگ نجاتی راههای برای جلوگیری از کارهای این سرباز گمنام امام زمان پیدا کنند.
در مقابل این همه آزار واذیت و شکنجه روحی و جسمی بر مقاومت زندانیان سیاسی _ عقیدتی و خانواده های آنها افزوده شده است، بطوریکه با مقاومت همه جانبه خانواده های 4 اعدامی هموطن سنی و حمایت همه جانبه مردم در جلو زندان قزل حصار، رژیم مجبور به عقب نشینی شد و همچنین وحدت و مقاوت زندانیان سیاسی _ عقیدتی به اوج رسیده و بر فشارهای ملی و جهانی علیه سیاستهای ضد بشری حکومت افزوده شده است ، هر چند سربازان گمنام حکومت ولایت مطلقه  70_80 میلیادر روحانی _ نظامی بر مبارزین آزادی و عدالت اجتماعی با پایمال کردن و نفی تمامی حقوقهای قانونی فشارها را تشدید کرده اند و مسئولین زندان و قوه قضائی را عین عروسک خیمه شب بازی به کار گرفته اند، اما به قول ولتر بر نیزه می توان تکیه کرد و لی روی آن نمی توان نشست،و اکنون آرام آرام سران حکومت اسلامی دارند روی سر نیزه جلوس می کنند، دور نیست روزیکه پابرهنگان و گرسنگان حاصل از دزدیها و بهره کشی های هزار میلیاردی، طومار ظلم و استبداد حکومت اسلامی را درهم خواهند پیچید و انتقام خود را از ستمگران سرمایه داری اسلامی خواهند گرفت. هم اکنون باید کارگران و مردم آزادیخواه باید با هشیاری هر چه بیشتر از زندانیان سیاسی حمایت کنند و در حمایت از آنها دست به اعتراضات گسترده و متحدانه عملی بزنند.

کارگر زندانی ، زندانی سیاسی ازاد باید گردد

کمیته حمایت از شاهرخ زمانی

7/4/1393

وضعیت وخیم لطیف حسنی در چهل و سومین روز اعتصاب غذا


دکتر لطیف حسنی، فعال سیاسی آذربایجانی که از ۴۳ روز پیش در اعتصاب غذا به سر می‌برد.

 بنا به نوشته‌های همسر این زندانی سیاسی در صفحه‌ی فیس‌بوک‌اش لطیف حسنی در وضعیت جسمی وخیمی به سر می‌برد و از ۲ روز پیش تاکنون هیچ تماسی با خانواده‌ی خود نداشته است.

طبق گزارش خبرگزاری‌های حقوق بشری، لطیف حسنی روز یک شنبه ۲۸ اردیبهشت ماه در اعتراض به نقض حقوق زندانیان سیاسی عدم رعایت اصل تفکیک جرایم در زندان‌ها و احقاق حقوق قانونی زندانیان سیاسی از جمله حق انتقال به شهر محل سکونت و استفاده از مرخصی و هم‌چنین اعتراض به آزار و اذیت خانواده‌های زندانیان سیاسی در زندان مرکزی تبریز دست به اعتصاب غذا زد.

وی پس از ۳۷ روز اعتصاب غذا به قرنطینه زندان اوین منتقل شد ولی حاضر نشد تا زمانی که به بند زندانیان سیاسی منتقل و اصل تفکیک جرایم در موردش اجرا شود دست از اعتصاب غذای خود بکشد.

اعظم پیری همسر این زندانی سیاسی طی نامه‌ای در صفحه‌ی فیس‌بوک خود نوشته است:

وضعیت جسمی همسرم لطیف حسنی به قدری وخیم و بحرانی است که دادستان دستور داده با تدابیر امنیتی ایشان را منتقل کنند و تاکید شدید کرده که هیچ کس حق نزدیک شدن به ایشان و مشاهده اورا ندارد و مبادا کسی از او عکسی بگیرد.

در مدت ۴۳ روز گذشته ایشان فقط آب، چای، نمک و قند استفاده می‌کرده که از وقتی وارد قرنطینه زندان «اوین» شده (طی ۵ روز گذشته) روزی فقط ۳ لیوان چای و ۳ حبه قند به ایشان می‌دهند و از امروز و با شروع ماه رمضان آنرا هم قطع کرده‌اند.

در مراجعه به زندان اوین متوجه شدم اسم ایشان در هیچ سیستمی ثبت نشده است، در صورتیکه همسرم از داخل زندان اوین به من زنگ زده بودند.

با توجه به پیگیری‌های من از اداره کل زندانهای تهران اسم ایشان به عنوان شخصی که به زندان رجایی شهر انتقال داده شده است وجود دارد. اما مسئولین زندان رجایی شهر اعلان می‌کنند همچین شخصی به اینجا انتقال داده نشده است! مانده‌ام چه کنم! درطی تماس تلفنی که همسرم با من داشت گفت که دیگر توان سر پا ایستادن ندارد و من نگران این هستم که هر لحظه قند خون ایشان پائین آمده و به حالت کما برود و این در حالی است که همسرم توسط اطلاعات زندان «اوین» نگهداری می‌شود ولی هیچگونه حق ملاقاتی به من نمی‌دهند. وهرگونه مسئله غیر منتظره‌ای که در ارتباط با سلامتی همسرم پیش بیاید مسئولین زندان اوین مسبب آن خواهند بود.

اعظم پیری. ۹۳/۴/۸

۱۳۹۳ تیر ۷, شنبه

وضعیت وخیم سلامتی رضا شهابی در زندان، پس از ٢۵ روز اعتصاب غذا

داود رضوی عضو هیات مدیره سندیکای شرکت واحد توضیح می دهد که نه فقط به نیازهای سلامتی رضا شهابی در زندان توجهی نشده بلکه اینک یک ماه است که او را - همراه شش زندانی سیاسی دیگر - از بند ٣۵٠ زندان اوین به زندان رجائی شهر تبعید کرده اند. رضا شهابی پس از این تبعید است که دست به اعتصاب غذا زده است.
در حالیکه امروز اعتصاب غذای رضا شهابی از رهبران سندیکای شرکت واحد اتوبوسرانی وارد بیست و پنجمین روز خود شد ، ناظران اگاه خبر می دهند که وضع سلامتی او به مخاطره افتاده است. گفته می شود مسئولان زندان رجائی شهر از وی خواسته اند دست از اعتصاب غذا بر دارد تا به خواسته هایش رسیدگی کنند. ولی او مخالفت کرده و شکستن اعتصاب خود را به پذیرفته شدن مطالباتش منوط کرده است.
در گفتگوئی با داود رضوی عضو هیات مدیره سندیکای شرکت واحد وی درباره وضعیت همکار زندانی اش می گوید رضا شهابی که تا کنون پنج سال زندان را تحمل کرده است در کل از نظر جسمانی بسیار مشگل دارد. چرا که نوزده ماه در انفرادی بوده و در موقع بازداشت نیز مورد ضرب و شتم قرار گرفته است.
بعقیده داود رضوی این شرایط ناگوار بر روی مهره های گردن و کمر او چنان تاثیراتی گذاشتند که مجبور شدند او را به بیمارستان منتقل کنند و یک جراحی شش ساعته روی گردن او انجام گرفت که البته عملی بسیار حساس بود. از این رو رضا شهابی باید پس از این عمل جراحی مدتی در منزل استراحت میکرد تا بهبودی کامل پیدا کند. ولی متاسفانه ماموران او را به زندان بازگرداندند و معالجه خیلی موثر واقع نشد.
بروایت داود رضوی وضعیت بد زندان باعث شد که بیماری شهابی تشدید شود بطوریکه سمت چپ بدنش بی حس می شد. او را دوباره به بیمارستان بردند و معلوم شد که مهره های کمرش هم نیاز به عمل جراحی فوری دارد. ولی این عمل هیچگاه انجام نشده است.
داود رضوی توضیح می دهد که نه فقط به نیاز های سلامتی شهابی توجهی نشده بلکه اینک یک ماه است که او را - همراه شش زندانی سیاسی دیگر - از بند ٣
۵٠ زندان اوین به زندان رجائی شهر تبعید کرده اند.
رضا شهابی پس از این تبعید است که دست به اعتصاب غذا زده است. او این بار علاوه بر خواست اساسی اش مبنی بر رسیدگی به وضعیت ناسالم جسمانی اش ، خواهان بازگشت به بند ٣
۵٠ زندان اوین است. علاوه بر این او نمی داند که چرا بر طبق قواعد زندان در کشور ، چرا او را که پنج سال از شش سال زندانش را گذرانده است ، بطور مشروط آزاد نمی کنند.
داود رضوی می گوید همکارش رضا شهابی در جریان ٢
۵ روز اعتصاب غذا حدود هفت و نیم کیلو از وزن بدنش کاسته شده و وضعیت وخیمی دارد.
رادیو فرانسه - بیژن فرهمندی


بازانتشار از کمیته دفاع از رضا شهابی - 6 تیرماه ۱۳۹۳ 

شماره تلفن سخنگوی کمیته دفاع از رضا شهابی، آقای محمود صالحی: ٠٩٣۵٧٣۵٣۴١٢

۱۳۹۳ تیر ۴, چهارشنبه

مردانی رئیس زندان رضا شهابی را تهدید کرد!!!


مردانی رئیس زندان رجائی شهر روز قبل رضا شهابی کارگر زندانی را به دفتر خود احضار کرده و از او پرسیده است ، تو از جان ما چه می خواهی ؟  رضا گفته است من از شخص شما هیچ چیزی نمی خواهم ولی از شما به عنوان رئیس زندان می خواهم تابع قانون خودتان باشید و طبق قانون حق و حقوق من زندانی را رعایت کنید و خواسته اصلی من از مسئولینی است که در کمال بی قانونی و بدون حکم جدید ، بدون تفهیم اتهام جدید، بدون بر گزاری دادگاه جدید، بدون وجود اتهام جدید ، بدون دستور جدید و در کمال مطلق غیر قانونی مرا از یک زندانی به زندان دیگر تبعید کردند من طبق قانون، حق قانونی خودم را می خواهم که باید کسانی که  مرتکب چنین  عمل ضد قانونی شدند جواب بدهند و اگر شما نیز مدعی هستید که به قانون احترام می گذارید و ادعا دارید که قانونی عمل می کنید و به عنوان یک مسلمان طرف دار ستم دیده هستید و طبق دستور اعتقادی خودتان موظف به مقابله با ظالم هستید باید از من حمایت و دفاع کنید تا از کسی یا کسانی که با عملکرد ضد انسانی و ضد بشری به من ظلم کردند حقم را بگیرم، حال شما با عملتان می توانید ثابت کنید که چقدر گفتار و عملتان با اعتقاداتان هماهنگی دارد ، در مقابل مردانی گفته است من کاری به بقیه که با شما چه کرده اند ندارم من گزارش در مورد شما را به دادستانی ارسال کردم و قرار شده است بیایند و تصمیم بگیرند ، ولی من به عنوان رئیس این زندان می گوییم  اگر ادامه بدهی می فرستمت توی انفرادی و آب را هم برویت می بندم، رضا شهابی در مقابل گفته است ، البته که شما مسئول اعمال خودتان هستید و من هم اطمینان دارم که اگر قانونی عمل کنید چنین خطایی را مرتکب نخواهید شد، مگر اینکه مانند بقیه همکارانتان دست به اعمال غیر قانونی بزنید و قوانین خودتان را زیر پا بگذارید در آن صورت توانایی هر کار غیر قانونی را دارید، انجام کار خطا و غیر قانونی هیچ هنری نمی خواهد بلکه هر کسی می تواند کار بد و ضد قانونی و ضد انسانی مرتکب شود، ولی انسان درست کار کسی است که نه تنها مرتکب خطا نشود و تابع قانون بوده و قوانین را رعایت نماید بلکه در مسیر انسانیت پا را فراتر گذاشته هر چه می تواند به بقیه کمک کند، حال اختیار با خود شماست هم می توانید قانونی عمل کنید و هم می توانید ضد انسانی و غیر قانونی عمل کنید.
همچنین آقای امیریان معاونت زندان از رضا شهابی پرسیده است، آیا شما از ما ناراضی هستید؟ رضا گفته است باز می گویم مشکل من با شما شخصی نیست بلکه مربوط به زندان است که حق و حقوق قانونی زندانی مراعات نمی شود و من از تمامی مسئولین و از جمله شما که مسئول نگهداری فعلی من هستید انتظار دارم فقط و فقط قانون را رعایت بکنید و هر چند که تا امروز که 25 روز است من اینجا زندانی هستم از مواردی رنج بردم که تمامی زندانیان گرفتارش هستند و مربوط به شخص من نیست ، مانند نداشتن تلفن ، مرخصی ، ملاقات حضوری ، مشکلات بهداشتی و اینکه من باید مداوای  بیماری خود را ادامه بدهم که در مورد این موضوع هیچ اقدامی نمی کنید و دهها مورد دیگر، در مقابل امیریان گفته است آنچه من می توانستم انجام دادم گزارشات و نامه های شما را ارسال کردم و جواب آمده است که بزودی از دادستانی خواهند امد.

توزیع از : کمیته حمایت از شاهرخ زمانی

4/4/1393

۱۳۹۳ تیر ۳, سه‌شنبه

وضعیت وخیم سلامتی رضا شهابی در زندان، پس از ٢۵ روز اعتصاب غذا

ایران / گفت‌وگو - 
این مقاله در این تاریخ منتشر شده سه شنبه 24 ژوئن 2014 - آخرین تغییرات در این تاریخ انجام شده است. سه شنبه 24 ژوئن 2014

وضعیت وخیم سلامتی رضا شهابی در زندان، پس از ٢۵ روز اعتصاب غذا

رضا شهابی

نوشتۀ بیژن برهمندی

داود رضوی عضو هیات مدیره سندیکای شرکت واحد توضیح می دهد که نه فقط به نیازهای سلامتی رضا شهابی در زندان توجهی نشده بلکه اینک یک ماه است که او را – همراه شش زندانی سیاسی دیگر – از بند 350 زندان اوین به زندان رجائی شهر تبعید کرده اند. رضا شهابی پس از این تبعید است که دست به اعتصاب غذا زده است.
گفت‌و‌گو با داود رضوی عضو هیات مدیره سندیکای شرکت واحد
More


24/06/2014 by بیژن برهمندی

 در حالیکه امروز اعتصاب غذای رضا شهابی از رهبران سندیکای شرکت واحد اتوبوسرانی وارد بیست و پنجمین روز خود شد ، ناظران اگاه خبر می دهند که وضع سلامتی او به مخاطره افتاده است. گفته می شود مسئولان زندان رجائی شهر از وی خواسته اند دست از اعتصاب غذا بر دارد تا به خواسته هایش رسیدگی کنند. ولی او مخالفت کرده و شکستن اعتصاب خود را به پذیرفته شدن مطالباتش منوط کرده است.
در گفتگوئی با داود رضوی عضو هیات مدیره سندیکای شرکت واحد وی درباره وضعیت همکار زندانی اش می گوید رضا شهابی که تا کنون پنج سال زندان را تحمل کرده است در کل از نظر جسمانی بسیار مشگل دارد. چرا که نوزده ماه در انفرادی بوده و در موقع بازداشت نیز مورد ضرب و شتم قرار گرفته است. 
بعقیده داود رضوی این شرایط ناگوار بر روی مهره های گردن و کمر او چنان تاثیراتی گذاشتند که مجبور شدند او را به بیمارستان منتقل کنند و یک جراحی شش ساعته روی گردن او انجام گرفت که البته عملی بسیار حساس بود. از این رو رضا شهابی باید پس از این عمل جراحی مدتی در منزل استراحت میکرد تا بهبودی کامل پیدا کند. ولی متاسفانه ماموران او را به زندان بازگرداندند و معالجه خیلی موثر واقع نشد.
بروایت داود رضوی وضعیت بد زندان باعث شد که بیماری شهابی تشدید شود بطوریکه سمت چپ بدنش بی حس می شد. او را دوباره به بیمارستان بردند و معلوم شد که مهره های کمرش هم نیاز به عمل جراحی فوری دارد. ولی این عمل هیچگاه انجام نشده است.
داود رضوی توضیح می دهد که نه فقط به نیاز های سلامتی شهابی توجهی نشده بلکه اینک یک ماه است که او را – همراه شش زندانی سیاسی دیگر – از بند 350 زندان اوین به زندان رجائی شهر تبعید کرده اند.
رضا شهابی پس از این تبعید است که دست به اعتصاب غذا زده است. او این بار علاوه بر خواست اساسی اش مبنی بر رسیدگی به وضعیت ناسالم جسمانی اش ، خواهان بازگشت به بند 350 زندان اوین است. علاوه بر این او نمی داند که چرا بر طبق قواعد زندان در کشور ، چرا او را که پنج سال از شش سال زندانش را گذرانده است ، بطور مشروط آزاد نمی کنند.
داود رضوی می گوید همکارش رضا شهابی در جریان 25 روز اعتصاب غذا حدود هفت و نیم کیلو از وزن بدنش کاسته شده و وضعیت وخیمی دارد.
  

در حمایت از رضا شهابی و برای آزادی فوری وی تلاش کنیم

اتحاد بین المللی در حمایت از کارگران در ایران

اکنون بیش از ۲۴ روز از اعتصاب غذای رضا شهابی در اعتراض به انتقال ناگهانی وی  از بند ۳۵۰ اوین به زندان رجایی شهر در کرج میگذرد. وضعیت جسمانی شهابی در این مدت رو به وخامت گذاشته است، اما وی کماکان با وجود درخواستهای متعدد برای پایان دادن به اعتضاب غذا برخواسته های خود پای فشاری می کند.  شهابی در نامه ای سرگشاده خطاب به دادستان تهران خواسته های خود را به شرح زیر اعلام کرده است.

۱- بازگشت به محل قبلی زندان اوین بند ۳۵۰
۲- مرخصی استعلاجی جهت درمان و عمل جراحی دیسک کمر ( به دور از استرس و بگیر و ببند و حضور ماموران زندان که باعث ایجاد رعب و وحشت و مزاحمت و ناراحتی به مراجعه کنندگان و کادر بیمارستانی و تیم پزشکی از جمله پزشک و پرستارو غیره )
۳- اجرای ماده ۱۳۴ قانون جدید مجازات اسلامی ( قانون تجمیع)
۴- اجرای قانون آزادی مشروط.
همانطور که در اعلامیه های پیشین تاکید کرده بودیم باید تمام تلاشمان را به کار گیریم که رضا شهابی بدون هر گونه قید و شرطی از زندان آزاد شود؛ در عین حال مقامات جمهوری اسلامی را باید تحت بیشترین فشارهای داخلی و بین المللی از طریق فعالین و تشکلات کارگری و مدافعین حقوق انسانی قرار داد که تن به خواسته های فوری رضا شهابی داده و وی را بلافاصله جهت معاینات و معالجات پزشکی لازم آزاد نمایند.
ترجمه انگلیسی نامه سرگشاده رضا شهابی همراه با اطلاعات لازم دیگر به زبان انگلیسی، یک پتیشن و نیز آخرین عکسهای رضا شهابی در زندان رجایی شهر ضمیمه است.
اتحاد بین المللی در حمایت از کارگران در ایران
۲۴ ژوئن ۲۰۱۴
Reza Shahabi’s letter to Tehran’s Attorney General
From: Reza Shahabi Zakaria
To: Mr. Abbas Jafari-Dolatabbadi
Subject: Protesting illegal exile and hunger strike

Dr. Abbas Jafari Dolatabadi, Attorney General of Province of Tehran
With greetings:
Respectfully reporting to you that: I, Reza Shahabi Zakaria, son of Ali, occupation driver and a member of Board of Directors and Treasury Secretary of “Bus Workers Syndicate of Tehran and Suburbs”, have been illegally incarcerated for five years now. My imprisonment is in clear violation of all international Labour laws, including Conventions number 87 and 98 of International Labour Organization which Iran is also a member of and signatory to its conventions and must abide by them as such. These conventions guarantee workers’ rights to establish independent labour organizations and the rights to election and strike. I have been sentenced to six years of imprisonment, banned from all Syndicates and any other social activities and also a fine of seven and half million toman (about three thousand dollars). All the charges against me were sham and produced by the interrogators of the 15th district of Judiciary ordered from higher up. I was unjustly convicted by Judge Salavati on these sham charges.
Mr. Attorney General:
Since my arrest and incarceration I have repeatedly protested my conditions and the harsh treatment I have received from prison guards and interrogators by writing many letters addressed to head of the Judiciary and you. There’s no need to repeat them here. But as a reminder I will briefly mention only a part of all the oppression and pressures that I and my family have had to endure in these years in a condensed manner:
As a member of Board of Directors of the syndicate, elected by workers in a general assembly, I was obliged and responsible to defend my co-workers in all matters of work conditions, issues of health and safety and all other work related matters. I have been elected as an official representative of my co-workers with a notarized power of attorney to represent their cases in Tehran’s branch of Ministry of Labour. Defending workers’ rights and demand that we live a humane and dignified life, was a task that I have wholeheartedly and tirelessly pursued.  As a result many expelled workers have got their jobs back, wages were improved and workers benefited in other cases.
Apparently such activities and achievements were not appreciated by many officials of the Tehran Bus Company and others; hence, on 1 June of 2009, in total disbelief I was arrested during work, in front of all passengers, accused of armed robbery. My entire house was violently searched by security agents and my whole family terrorized; with my young daughter and son crying and traumatized and my wife shocked. Security agents in civilian attire confiscated and took away all my hand writings and anything having to do with the Syndicate. I was transferred to ward 209 of Evin prison under extreme duress and psychological pressures and threats accompanied by insults, and beatings. I was held in solitary confinement for nineteen months with continuous physical and psychological pressures; As a result, the left side of my body is numb, I have had to go under surgery for my neck. At the present, I suffer from extreme back pain, displaced spinal disks, high blood pressure, non-stop nose bleeds, liver and stomach problems and chronic headaches.
My family has also been subjected to psychological and emotional hardships; my children have been feeling isolated and depressed; they had difficulties continuing their education. Meanwhile my wife has taken over all the financial responsibilities of our family. In my absence she has been acting as both father and the mother for our children, making sure all their educational needs are met, while taking care of the monthly rent and providing money needed for clothing, health etc. In addition, she has been providing my monetary needs in jail and financially supporting me while I’m incarcerated  She has been able to overcome all these financial obstacle by working from home, earning an income by producing pickles for sell and also receiving helps from some of my co-workers and other  honourable labour activists and freedom-loving friends.
Alas after four years of incarceration, in total disbelief, and unexpectedly, I have been illegally exiled from Evin prison in Tehran to Rajaie Shahr prison in the City of Karaj. This illegal transfer which occurred during my children’s’ final exams has caused them great harm. This illegal transfer completely disregards coroners’ report on my health and is causing great harm and distress to my family, co-workers and friends.
It should be noted that Rajaie Shahr prison which I have been exiled to is lacking facilities that usually exist in other prisons. The solitary confinement cells in here are barely five meters (4.70 m) instead of standard twelve to fifteen meters in all solitary confinement cells, with two to three people in one cell. The only outlet is a thirty centimetres window, covered with three layers of metal mesh, which makes breathing very difficult. There’s insufficient air in the cells and breathing becomes a problem. Our access to yard is limited to two and half hours to three hours maximum, instead of morning to the evening. There are no recreational facilities, no access to books or a library for political prisoners or prisoners of conscious. There’s a total lack of health standards and a constant parade of mice and roaches throughout the prison. Medical care to prisoners is very low-quality and there’s no resources for physiotherapy or expert health care. The lack of proper food in here and also other substandard materials are a far cry from what prison regulations stipulates.
On top of all these problems we face inside jails, our families outside have to face an array of economic and other problems because their main income earner is in jail. Travelling to Rajaie Shahr prison is a long trip from Tehran and costly, hence our weekly meetings have turned into bi-weekly or monthly meetings.
Mr. Attorney General:
I, Reza Shahabi Zakaria, a driver and a member of Bus Workers’ Syndicate, due to all the circumstances and conditions described above, in protesting against the illegal and irresponsible treatments I have received and against my illegal transfer to Rajaie Shahr prison, (Also the interrogator threatened to open a new case against me on June 1, 2014, after I was exiled to Rajaie Shahr prison), and in order to draw attention of the authorities and freedom-loving people and international bodies to my plight, have begun a hunger strike, endangering my only capital despite my physical conditions and illness. Today is the 14th day of my hunger strike, and my demands are as follows:
1)    To be returned to the previous prison, Evin Prison, ward 350
2)    A sick leave of absence in order to have the much needed operations on my disks and recuperation (away from stresses of prison guards which always causes problems and terrorizes the nurses and doctors and other medical professionals)
3)    Implementation of the new Islamic penal code, article 134 (Aggregation Rule)
4)    Enforcement of parole
With thanks; Seeking justice 
Reza Shahabi
Rajaie Shahr prison; Section 4; Hall 12  
14, June 2014 *

*The link to the original letter in Farsi is below. The English translation was done by the IASWI.
http://www.etehadbinalmelali.com/html_2014/26_khordad_93_shahabi.html

* Prepared by International Alliance in Support of Workers in Iran (IASWI)
www.workers-iran.org
info@workers-iran.org
این پتیشن را امضا کنید
Sign the petition:  http://chn.ge/1pEXDjb

Free Reza Shahabi Now!
Reza Shahabi, the Treasurer and Executive Board member of the Syndicate of workers of Tehran and Suburbs Vahed Bus Company, known as "Vahed Syndicate", has been imprisoned since June 2010. He was brutally attacked and beaten during his arrest and interrogations, and severely suffered both physically and psychologically. He spent 19 months in solitary confinement, and during this time his family was not informed of his situation .He has been sentenced to six years of imprisonment, banned for five years from any trade union activities, and a fine of 7,500,000 Toman, in which is (the equivalent of about US $3000), on the vague charges of “propaganda against the state” and “acting against national security”. As the result of enduring psychological and physical abuses, he now suffers from multiple illnesses, including severe neck and back pain associated with disc herniation, numbness of feet and hands, liver and kidney complications, decaying of his lower vertebrates, heart issues, and etc.
Reza Shahabi underwent cervical spine surgery on July 24, 2012, and he was transferred to Evin person shortly after, without being allowed to be healed from his surgery. He was temporarily released on bail on January 7, 2013, after a three week hunger strike, demanding to receive medical treatments outside of the jail. Once again, despite his needs for further treatments, he was forced to return to jail on April 15, 2013. On October 19, 2013, Reza Shahabi once again was transferred to a hospital due to numbness of his left foot and severe back pain. It was recommended again by his doctors that he had to receive hydrotherapy and physiotherapy in a stress free environment outside of prison and that without appropriate treatment his entire left side could be paralyzed. Nevertheless, the authorities have denied all these recommendations.
 There have been inconsistent messages by the prison and judicial authorities regarding Reza’s final release date from prison.  According to a previous statement by the Appeal Court, Reza Shahabi had to be released  in March 2014 (reducing his sentences to four years), but he has been given a new statement ruling that he would be released in May 2015, if he pays a 7 million toman fine; otherwise, his jail time will be extended to May 2016. Authorities have also been pressuring Reza to keep quite while in prison but he has refused to do that and during this time he has issued numerous statements. In his latest open letter to Tehran Province’s Attorney General (attached), Reza describes what he has gone through in more than four years. He has written the open letter from Rajaie Shahr prison. Reza has gone on hunger strike as of June 1st, 2014 in protest against his sudden/unannounced transfer from Section 3350 of Evin Prison in Tehran to Rajaie Shahr Prison in City of Karaj, where according to various reports including Amnesty International’s latest statement “ political prisoners and convicted criminal offenders, including violent offenders, are frequently held together”. His family has had hard time visiting him and medical and other facilities are even worse than Evin prison. In addition, the interrogator threatened to open a new case against Reza Shahabi on June 1, 2014, after he was exiled to Rajaie Shahr prison. 

The authorities of the Islamic Republic of Iran are fully responsible and accountable for the life and well-being of Reza Shahabi. We demand the immediate and unconditional freedom of Reza Shahabi. 

International Alliance in Support of Workers in Iran (IASWI)
www.workers-iran.org
info@workers-iran.org 
June 20, 2014

Updates on the situation of other long-serving jailed labour activists, as of June 20, 2014 (Prepared by IASWI):

-  Shahrokh Zamani, a member of the Founding Board of the Syndicate of Paint Workers of Tehran and the Committee to Pursue the Establishment of Workers Organizations, is currently serving an eleven-year prison sentence in Gohardasht Prison in Karaj. Shahrokh Zamani and Mohammad Jarahi were initially arrested in June 2011. Branch 1 of the Revolutionary Court in Tabriz later sentenced Shahrokh Zamani to 11 years and Mohammad Jarahi to five years imprisonment after conviction of charges including “acting against national security by establishing or membership of groups opposed to the system” and “spreading propaganda against the system”. Shahrokh Zamani and Mohammad Jarahi were both arrested in mid-January 2012 to begin serving their sentences. While in prison, Shahrokh Zamani, was violently forced to attend a court hearing on May 1, 2013, in which he was faced with a sham charge of insulting “the leader” (Ali Khamenei, The Supreme Leader of the IRI). Shahrokh was taken again to the court on September 8, 2013 and had to defend himself against the allegations that he has insulted Ali Khamenei in prison.  On 10 March 2014 Mr. Zamani was unexpectedly forced to relocate from Gohardasht prison to Rajaie prison, with no explanation or justification for such a move. In response to this illegal relocation Mr. Zamani went on a hunger strike which lasted for almost a month. During his hunger strike there was an effective solidarity campaign actively supporting his demand for not being removed from Gohardasht and due to the popular pressures the officials in charge of his case had to reverse their decision. Mr. Zamani lost about twenty kilograms of his weight and even his old friends have said they could not recognize him due to the severe weight loss. Mr. Zamani participated in a May 1st celebration and event in Gohardasht prison and delivered the speech for the proceedings.
- Mohammad Jarahi, a member of the Committee to Pursue the Establishment of Workers Organizations, an independent labour organization campaigning for the establishment of independent trade unions in Iran, is currently serving a five-year prison sentence. Mohammad Jarahi is in Tabriz prison, north-west Iran. Mohammad Jarahi and Shahrokh Zamani were initially arrested in June 2011. Branch 1 of the Revolutionary Court in Tabriz later sentenced Shahrokh Zamani to 11 years and Mohammad Jarahi to five years imprisonment after conviction of charges including “acting against national security by establishing or membership of groups opposed to the system” and “spreading propaganda against the system”. Shahrokh Zamani and Mohammad Jarahi were both arrested in mid-January 2012 to begin serving their sentences. Mohammad Jarahi, serving his third year in Tabriz prison, has been diagnosed with thyroid cancer. Mohammad reportedly had part of his thyroid gland removed in a surgery about three month ago at a hospital in Tabriz. Based on the final results of the tests and the detection of the Medical Commission, it is essential that Mohammad Jarahi sooner rather than later be transferred to a hospital outside the prison in order to be treated properly. Despite doctors' diagnosis and follow-ups of the family of Mohammad Jarahi, officials in Tabriz prison and judicial authorities refuse to let him out of prison and his hospitalization and treatment are not approved.
- Behnam Ebrahimzadeh, member of The Committee to Pursue the Establishment of Workers’ Organizations, and a Children's Rights advocate, has been incarcerated in Evin prison since June 2010.  Behnam Ebrahimzadeh was initially sentenced to 20 years’ imprisonment in December 2010 on national security charges. This was overturned by the Supreme Court, and after a retrial he was sentenced to five years in prison after conviction of “gathering and colluding with intent to harm state security”, apparently in connection with his labour activities on behalf of The Committee to Pursue the Establishment of Workers’ Organizations. This sentence was upheld on appeal in October 2011. Bahman Ebrahimzadeh, who was given a temporary release in order to care for his 14 year old son who is suffering from cancer, was under heavy pressure to return to prison, while his only son is bedridden and needs his father on his side.  Latest reports indicate that, despite Behnam's pleas and calls by many labour activists and organizations in Iran, Behnam was forced to return to Evin prison on Monday, August 26, 2013. Behnam Ebrahimzadeh Defence Committee reports on September 15, 2013 that after Behnam was transferred to prison from his temporary medical leave for his son, the prison authorities decided to open a new case against him for reporting to the prison a few days after the deadline.  Mr. Ebrahimzadeh was one of the inmates severely attacked during the 17 April raid on political prisoners of Evin. After the attack he and nine other injured political prisoners were sent to solitary confinement in ward 240 for fifteen days. After he was briefly returned to the general prison population of Evin, on May 2, 2014 he was sent to solitary confinement in ward 209 of Evin again for 54 days and was transferred back to the general ward on June 17, 2014.
- According to the Amnesty International, Rasoul Bodaghi, a member of the Tehran Teachers’ Trade Associations, which is affiliated to Education International, was arrested in September 2009. A teacher for 20 years, he was sen-tenced to six years in prison for “propaganda against the system” and “gathering and colluding with intent to disturb national security”, both vaguely worded charges. In January 2011, the Appeal Court confirmed Rasoul Bodaghi’s sentence and banned him from taking part in any civil society activities for five years.
It is also important to highlight the current situation of Mr.  Jafar Azimzadeh who was arrested on April 30th and released on bail on June 14, 2014. Jafar Azimzadeh, the Chair of the Board of Directors of “Free Union of Iranian Workers” was brutally arrested in his house in front of his family members on 30 of April, 2014 and his computer and some other documents were also confiscated by security agents. Mr. Jafar Azimzadeh remained incarcerated for 46 day, He was arrested a day before events planned for the International Workers’ Day.  Jafar was under extreme pressure and intense interrogation in section 209 of Evin Prison to abandon his labour activities.
There are many other labour activists across the country that are being persecuted and arrested on short-term basis. Many are currently facing legal battles and have been charged with various sham charges. A more comprehensive list of jailed and prosecuted labour activists will be created and published on IASWI’s website in July 2014. For instance, bus workers and other labour activists in Tehran, Mechanical Steel workers in a suburb of Tehran and a group of independent labor activists in Sanandaj were targets of state repression, and were arrested on May1st, 2014 and the night before May 1st, solely because of their plans or participation in independent May Day celebrations and rallies throughout Iran. It is important to emphasize that many cases go unreported. 
 

IASWI has prepared the attached video about Reza Shahabi's situation. Please post/distributed widely.


About IASWI:  The International Alliance in Support of Workers in Iran (IASWI) was formed in 1999 and formally launched in January 2000. The IASWI has been working in collaboration with many labour and progressive organizations and activists in Iran and around the world to strengthen worker-to-worker solidarity in defence of workers’ rights, demands and struggles in Iran and against the repressive anti-worker policies and practices of Islamic Republic of Iran. IASWI is a fully independent organization and does not accept funding or resources from any governments or corporations and their affiliates.