سخنگوی "کمیته دفاع ازبهنام ابراهیمزاده" و "کمیته دفاع از رضا شهابی" دررابطه باآخرین وضعیت بهنام ابراهیمزاده وزندانیان کارگردرزندانهای ایران
امیرجواهری: شنوندگان و خوانندگان عزیز با محمود صالحی هستم .سخنگوی «کمیته دفاع از بهنام ابراهیم زاده» و همینطور از سخنگوهای «کمیته دفاع از رضا شهابی » امروزبا او برای رسانه «کانون همبستگی با کارگران ایران- گوتنبرگ »صحبت می دارم. ازسری گفتگوهای خودم با محمود صالحی. ضمن سلام و درود بر شما محمود عزیز خواستم ابراز نگرانیهای خودمان را از بی خبری از وضعیت بهنام ابراهیم زاده از زبان همسر ایشان و آنچه که در آخرین اطلاعیه شما تحت عنوان« اطلاعیه شماره 23 کمیته دفاع از بهنام ابراهیم زاده»** بدست ما رسیده، از زبان شما بعنوان سخنگوی این کمیته بشنویم و بعد پرسش های خودم را در این رابطه با شما در میان خواهم گذشت میکروفن را در اختیار شما می گذارم
محمودصالحی :امیر جان من آخر صحبت های شما را نشنیدم
امیرجواهری :گفتم که آنچه را که از طریق« اطلاعیه شماره 23 کمیته دفاع از بهنام ابراهیم زاده» دریافت کردیم، نگرانیهای همسر ایشان از مراجعات مکرر در ارتباط با پیگیری وضعیت بهنام و آنچه را که مسئولان زندان به او منتقل کرده اند. این را خواستم از زبان شما بشنویم و بعد پرسش های دیگرم را با شما در میان بگذارم
محمودصالحی:با درود به شنوندگان رادیو شما .به دوستان و رفقای عزیزم خسته نباشید می گویم. بهنام ابراهیم زاده همچنان که از وضعیت ایشان خبر دارید و از وضعیت خانواده بهنام هم اطلاع دارید. خودمان از چند روز پیش از این اعلائم کردیم که از این به بعد بجای اینکه بگوییم بهنام باید از خانواده ابراهیم زاده یادکرد.چون واقعا کسی که به زندان می افتد، کل خانواده این شخص زندانی درگیر مسائل زندان شخص زندانی میشود. یعنی زن،بچه،مادروپدر،خواهروبرادر و اقوام های درجه یک بنابر این من پیشنهاد می کنم به تمام رفقا، به تمام تشکل های کارگری به تمام انسانهایی که دلشان برای طبقه کارگر می تپد. پیشنهاد می کنم از این به بعد بگویید بهنام ابراهیم زاده ، بهتر است بگوییم :خانواده بهنام ابراهیم زاده چون کل خانواده زندانیان دچار مشکلات می شوند در طول مدتی که یکی از خانواده هایشان در زندان هست مثلا برای نمونه ما بگوییم رفیق ما مثلا اهل کردستان هست. وقتی از کردستان برای ایاب و ذهاب بروند ملاقاتش، باید ایاب و ذهاب زیادی را پرداخت بکنند و بعدا این هزینه اقتصادی آنقدر زیاده، تورم آنقدر زیاده که توان پرداخت هزینه ها را ندارند بنابر این کل خانواده دچار مشکل می شوند . به همین خاطربعداز حمله به بند 350،بهنام ابراهیم زاده را یکبار به سلول بردند و بعدا یکبار به دادگاه بردند و بعدا بگردانند و حالا چند روز هست که از بهنام مشخصا نه تلفنی کرده نه اجازه ملاقاتی دادند یعنی از زمانی که به بند 350 حمله شده یعنی هیچ ملاقاتی و تلفنی از طریق بهنام صورت نگرفته است. بنابر این خانواده نگرانند و نگرانی تا اندازه یی که ده بار همسر بهنام پیش خدابخشی که رئیس دادگاه انقلاب 15 خرداد هست رفته ولی اما تا امروز که من صحبت میکنم هیچ نتیجه ای نداره و حالا از بهنام هیچ کسی نمی داند آیا سلول هستش ,مانده,نمانده و یا کجا قرار داره نمی دانم
امیرجواهری :خوب شما بدرستی اشاره می دارید که بایستی از خانواده بهنام ابراهیم زاده یاد کرد وبالطبع بایستی از خانواده رضا شهابی یاد کرد. از خانواده شاهرخ زمانی یاد کرد. از خانواده محمد جراحی یاد کرد و از خانواده های بیشمارانی که بعنوان فعالین کارگری درزندانها هستند ،یاد کرد. در این بیان این نظر ،ما با شما همسو و همراه وهم جهتیم و تلاش خواهیم کرد در رسانه های ما همواره از آنهایی که در زندانند به مثابه دل نگرانیهای خانواده آنها یاد بکنیم. حال این پرسش پیش می آید چرا در شرایط آستانه اول مه می، روز جهانی کارگر در شرایطی که شاهرخ زمانی در یک اعتصاب بود و خانواده او بویژه مادرش دل نگرانی به سر می بردند .چرا این چنین تهاجمی به زندان اوین و بند 350 شد و این شکل فعالان کارگری را و همراه فعالین زندانی آن بند بزرگ را تحت فشار قرار دادند آیا ارزیابی خاصی از این تهاجم شما دارید یا نه ؟
محمودصالحی :البته حمله به زندان این کار تازه ای نیست . امری هست که هر ماه ،آنهم تحت لوای بازدید صورت می گیرد. در این بازدید کلیه وسایل زندانیان را از بین می برند یا با خود می رند ما بارها با با رئیس زندان صحبت کردیم و شکایت هم کردیم.اما هیچ مرجعی به دلیل اینکه ما زندانی نبودیم جواب نداده بنابر این امر تازه ای نیست که امروز بماند اما حمله زندانیان سیاسی یعنی 350 یک طرح از پیش برنامه ریزی شده بوده است.این طرح قبلا طراحی شده و از نیروهای خارج از زندان هم برای حمله به بند 350 استفاده کردند. زیر لوای اینکه، اینها موبایل گوشی دارند.با گوشی با خارج از کشور و یا با خارج از زندان تماس می گرند .این حمله به قدری وسیع بوده که زد و خورد شروع شده داخل زندان، زندانیان را کتک زدند تا توانستند زندانیان را کتک زدنند. زندانی که توان راه رفتن ندارد و کسی که از آن سالها داخل زندانه و هیچ آفتاب ندیده، اصلا توان هیچ گونه مقاومتی ندارد، بهش حمله کردند. آن هارا کتک زدند، زخمیشان کردند و بعدا اینها را به سلول انفردای انتقال دادند. بعد از اینکه، اینها را به سلول انفردای انتقال دادند برای اینها پرونده سازی کردند و پرونده ها را به دادگاه ارجاع دادند و که الان زیر حکم دیگری هستند. بنابر ابن نتیجه می گریم؛ حمله به زندانیان سیاسی بند سیاسی زندان اوین ، در این راستا هست که نمی خواهند زندانیان بعد ازتمام شدن حکمشان، از زندان آزاد بشوند. چون این پرونده سازی زندانیان در داخل زندان است. اگر ما به این زندانی که به هیچ کجا درست رسی نداره، زندانی که حتی نمی تواند با خانواده خودش صحبت بکند. زندانی که حتی نمی تواند یک نامه ارسال بکند. زندانی که حتی پست هم نمی تواند برایش نامه ببردیا نامه برایش ارسال بکند. بنابر این یک توطئه برای زندانیان درست کردند تا اینکه برای اینها پرونده سازی کنند واین زندانیان که در اواخر پایان حبس شان هستند، برایشان پرونده تشکیل بدهند تا اینکه از زندان آزاد نشوند چون خود حکومت اینها را درگیر کرده، نتوانسه این کارگران را یا این زندانیان سیاسی را بعداز سالها زندان مغلوب کنه واینها را تسلیم کنه، همه زندانیان در داخل زندان، دقیقا کارهایی که در بیرون زندان انجام می داند، در داخل زندان هم انجام میدهند. بنابر این برای مغلوب کردن کارگران زندانی،این حمله دست زده تا هم زهر چشمی از مردم بگیره، هم به مردم بگه، من می توانم این کار هارا بکنم جز این هیچ چیز دیگری نیست و برای رفاه حال زندانیان هم نیست
امیرجواهری :محمود صالحی در رابطه با وضعیتی که امروز متوجه بهنام ابراهیم زاده شده و نگرانی خانواده بهنام ابراهیم زاده هست. شما درمقام سخنگوی کمیته دفاع از بهنام فکر می کنید امروز چگونه وظیفه ای در جهان متوجه ما است؟ ما بمثابه "فعالان نهادهای همبستگی با جنبش کارگری در ایران خارج از کشور" چگونه وظیفه ای را اکنون به زعم شما در برابر خودمان داریم در رابطه با اطلاع رسانی یا مطلع کردن اتحادیه ها،احزاب ،سازمان ها در رابطه وضعیت بهنام و دیگر فعالان کارگری زندانی مشخصا رضا شهابی، مشخصا شاهرخ زمانی، مشخصا محمد جراحی و دستگیرهایی که در آستانه اول مه می در ایران صورت گرفت و آنها هم بنحوی از آنها اطلاع دقیقی نیست. مثل "جمیل محمدی" و "جعفر عظیم زاده" و دیگران دیگران فکر می کنید که چگونه وظیفه ای را در مقابل هم محکوم کردن این تهاجمات بند 350 و بلاتکلیفی فعالین کارگری و بلاپاسخ ماندن موقعیت سرکوب آنها در زندانها متوجه ماهااست؟
محمودصالحی :ببنید این نحوه عمل کردن یعنی حمله به زندان ها از دهه شصت شروع شده است.از دهه شصت اینها این کارها را می کنند . اینها به زندانیان حمله کنند و به زندانیان بی احترام می کنند .اما دیگه دهه شصت گذشته است. کوچکترین برخوردی در داخل زندان که میشه بر روی آنتن میره .تمام دنیا روی این صحبت می کنند. خوب حالا اینجوری به زندانیان سیاسی بند 350 حمله کردند. خوب وظیفه انسانها، وظیفه کسانی که دلشان برای زندانیان سیاسی می سوزد و یادلشان برای طبقه کارگر و دلشان برای آزادی می تپد، باید در مقابل این وحشیگری سکوت نکنند. این یک وحشی گریی آشکار هست که به یک زندانی حمله کنند. آنهم زندانی که دسترسی به هیچ چیزندارد. به یک زندانی حمله کنند که حتی نمی تواند خانواده خودش را ببیندو ملاقاتش کند. به یک زندانی حمله کنند که در دستش هیچ چیز نیست، جز یک خودکار و یک ورق کاغذ .اما اینان با تمام امکاناتی که در توان دارند به زندانی حمله می کنند. سکوت در برابر این اعمال،به معنی تائید این نوع برخوردها است. ما حتی از جامعه جهانی می خواهیم و تمام آنهایی که می گویند؛ ما طرفدار بشریت هستیم که نیستند. کسانی که می گویند ما چکار می کنیم برای بشریت چکارها که نمی کنیم.اما کاری که نمی کنند ولی در تئوری حرف می زنند و صحبت می کنند که ما طرافدار بشریت هستیم .طرفدار انسانها هستیم .طرفدار آزادی انسانها هستیم .چرا سکوت کردند؟ چرا در مقابل این حمله ای که اینگونه به بند زندانیان سیاسی شده، سکوت کردند؟خوب سکوت کردن اینها یعنی تائید این اعمال، یعنی تائید این طور برخوردها! لذا ما کارگران و فعالین کارگری تشکل های کارگری، ما نباید چشم انتظار آنهایی باشیم که زیر لوای حقوقی دارند مبارزه می کنند .چون اینها هیچ کاری برای مانمی کنند .ما باید تمام توان خودمان را بکار بیاندازیم، تمام توان خودمان را سازماندهی بکنیم تا اینکه بتوانیم برای کارگران، حداقل ما هویت آنها هستیم .ما باید هویت آنها را پاس بداریم که کسی جرئت نکنه به اینها دست درازی بکند. کسی جرئت نکند به اینها تعرض بکند. خوب بهر حال از کجا این پیش می آید؟ از داخل زندان که زندانی دسترسی به هیچ چیز نداره نمی تواند اینکار را بکند. آنهایی که اعتصاب غدا می کنند از جان خودشان مایه می گذارند .کسی که 47 روز اعتصاب غذا می کنه یعنی چی؟ یعنی داره می میرد. این مهم دوستان، این را در نظر بگیرید کسی که طی40 یا 47 روز دراعتصاب غذا بوده یعنی مرگ یعنی مقابله با مرگ. بنابر این زندانی هیچ توانی نداره. ما در بیرون هستیم خصوصا آنهایی که در خارج از کشور نشسته اند، دستشان باز هست، از هر نظر دستشان باز است. از فرقه گرایی خارج بشوید. وارد مبارزه رو در رو بشوید با سیستمی که می خواهد امروز زندانیان سیاسی را درو بکند .بنابر این می تواینم هر کاری بکنیم. از خدمت به خانواده کارگران زندانی گرفته تا اینکه داد بزنیم و فریاد بزنیم به مرجع های که ما هیچ چیزی نداریم .توهمی به آنها نداریم که سازمان های بین المللی بیایند در باره زندانیان سیاسی موضع بگیرند. هیچ انتظاری نداریم. اما باید اینها را وادار کنیم .ما باید اینقدر فشار بیاوریم که اینها وادار بشوند. والا آقای شهید ،تا حال چی کار کردند؟ چی شد؟ همان آقا میره سازمان ملل صحبت می کنند، هیچ مشکلی هم پیش نمیاد. تا به امروز چکارکردند؟بنابر این اینها نمی توانند کاری ولی ماباید فشار بیآوریم. طرفداران طبقه کارگر باید با این سیستم های سرمایه داری در جهان فشار بیاورند که دست از سر زندانیان سیاسی بردارند
امیر جواهری :محمود صالحی عزیز از تو ممنون و سپاسگزارم که با من بودید و به پرسش های من پاسخ دادید باشه که بتوانیم صدای شما را به مثابه سخنگوی «کمیته دفاع از بهنام ابراهیم زاده» و صدای خانواده آنها و سخنگوی« کمیته دفاع از رضا شهابی» و صدای خانواده آنها بگوش جهانیان برسانیم .از تو ممنون و سپاسگزارم
محمودصالحی :دست شما درد نکنه و خیلی زحمت کشیدید
امیر جواهری :قربانت محمود صالحی عزیز
======================================================
با سپاس از رفیق اصغر ارسنگ از فعالین کانون همبستگی با کارگران ایران – گوتنبرگ، در پیاده کردن نوارگفتگو
امیرجواهری: شنوندگان و خوانندگان عزیز با محمود صالحی هستم .سخنگوی «کمیته دفاع از بهنام ابراهیم زاده» و همینطور از سخنگوهای «کمیته دفاع از رضا شهابی » امروزبا او برای رسانه «کانون همبستگی با کارگران ایران- گوتنبرگ »صحبت می دارم. ازسری گفتگوهای خودم با محمود صالحی. ضمن سلام و درود بر شما محمود عزیز خواستم ابراز نگرانیهای خودمان را از بی خبری از وضعیت بهنام ابراهیم زاده از زبان همسر ایشان و آنچه که در آخرین اطلاعیه شما تحت عنوان« اطلاعیه شماره 23 کمیته دفاع از بهنام ابراهیم زاده»** بدست ما رسیده، از زبان شما بعنوان سخنگوی این کمیته بشنویم و بعد پرسش های خودم را در این رابطه با شما در میان خواهم گذشت میکروفن را در اختیار شما می گذارم
محمودصالحی :امیر جان من آخر صحبت های شما را نشنیدم
امیرجواهری :گفتم که آنچه را که از طریق« اطلاعیه شماره 23 کمیته دفاع از بهنام ابراهیم زاده» دریافت کردیم، نگرانیهای همسر ایشان از مراجعات مکرر در ارتباط با پیگیری وضعیت بهنام و آنچه را که مسئولان زندان به او منتقل کرده اند. این را خواستم از زبان شما بشنویم و بعد پرسش های دیگرم را با شما در میان بگذارم
محمودصالحی:با درود به شنوندگان رادیو شما .به دوستان و رفقای عزیزم خسته نباشید می گویم. بهنام ابراهیم زاده همچنان که از وضعیت ایشان خبر دارید و از وضعیت خانواده بهنام هم اطلاع دارید. خودمان از چند روز پیش از این اعلائم کردیم که از این به بعد بجای اینکه بگوییم بهنام باید از خانواده ابراهیم زاده یادکرد.چون واقعا کسی که به زندان می افتد، کل خانواده این شخص زندانی درگیر مسائل زندان شخص زندانی میشود. یعنی زن،بچه،مادروپدر،خواهروبرادر و اقوام های درجه یک بنابر این من پیشنهاد می کنم به تمام رفقا، به تمام تشکل های کارگری به تمام انسانهایی که دلشان برای طبقه کارگر می تپد. پیشنهاد می کنم از این به بعد بگویید بهنام ابراهیم زاده ، بهتر است بگوییم :خانواده بهنام ابراهیم زاده چون کل خانواده زندانیان دچار مشکلات می شوند در طول مدتی که یکی از خانواده هایشان در زندان هست مثلا برای نمونه ما بگوییم رفیق ما مثلا اهل کردستان هست. وقتی از کردستان برای ایاب و ذهاب بروند ملاقاتش، باید ایاب و ذهاب زیادی را پرداخت بکنند و بعدا این هزینه اقتصادی آنقدر زیاده، تورم آنقدر زیاده که توان پرداخت هزینه ها را ندارند بنابر این کل خانواده دچار مشکل می شوند . به همین خاطربعداز حمله به بند 350،بهنام ابراهیم زاده را یکبار به سلول بردند و بعدا یکبار به دادگاه بردند و بعدا بگردانند و حالا چند روز هست که از بهنام مشخصا نه تلفنی کرده نه اجازه ملاقاتی دادند یعنی از زمانی که به بند 350 حمله شده یعنی هیچ ملاقاتی و تلفنی از طریق بهنام صورت نگرفته است. بنابر این خانواده نگرانند و نگرانی تا اندازه یی که ده بار همسر بهنام پیش خدابخشی که رئیس دادگاه انقلاب 15 خرداد هست رفته ولی اما تا امروز که من صحبت میکنم هیچ نتیجه ای نداره و حالا از بهنام هیچ کسی نمی داند آیا سلول هستش ,مانده,نمانده و یا کجا قرار داره نمی دانم
امیرجواهری :خوب شما بدرستی اشاره می دارید که بایستی از خانواده بهنام ابراهیم زاده یاد کرد وبالطبع بایستی از خانواده رضا شهابی یاد کرد. از خانواده شاهرخ زمانی یاد کرد. از خانواده محمد جراحی یاد کرد و از خانواده های بیشمارانی که بعنوان فعالین کارگری درزندانها هستند ،یاد کرد. در این بیان این نظر ،ما با شما همسو و همراه وهم جهتیم و تلاش خواهیم کرد در رسانه های ما همواره از آنهایی که در زندانند به مثابه دل نگرانیهای خانواده آنها یاد بکنیم. حال این پرسش پیش می آید چرا در شرایط آستانه اول مه می، روز جهانی کارگر در شرایطی که شاهرخ زمانی در یک اعتصاب بود و خانواده او بویژه مادرش دل نگرانی به سر می بردند .چرا این چنین تهاجمی به زندان اوین و بند 350 شد و این شکل فعالان کارگری را و همراه فعالین زندانی آن بند بزرگ را تحت فشار قرار دادند آیا ارزیابی خاصی از این تهاجم شما دارید یا نه ؟
محمودصالحی :البته حمله به زندان این کار تازه ای نیست . امری هست که هر ماه ،آنهم تحت لوای بازدید صورت می گیرد. در این بازدید کلیه وسایل زندانیان را از بین می برند یا با خود می رند ما بارها با با رئیس زندان صحبت کردیم و شکایت هم کردیم.اما هیچ مرجعی به دلیل اینکه ما زندانی نبودیم جواب نداده بنابر این امر تازه ای نیست که امروز بماند اما حمله زندانیان سیاسی یعنی 350 یک طرح از پیش برنامه ریزی شده بوده است.این طرح قبلا طراحی شده و از نیروهای خارج از زندان هم برای حمله به بند 350 استفاده کردند. زیر لوای اینکه، اینها موبایل گوشی دارند.با گوشی با خارج از کشور و یا با خارج از زندان تماس می گرند .این حمله به قدری وسیع بوده که زد و خورد شروع شده داخل زندان، زندانیان را کتک زدند تا توانستند زندانیان را کتک زدنند. زندانی که توان راه رفتن ندارد و کسی که از آن سالها داخل زندانه و هیچ آفتاب ندیده، اصلا توان هیچ گونه مقاومتی ندارد، بهش حمله کردند. آن هارا کتک زدند، زخمیشان کردند و بعدا اینها را به سلول انفردای انتقال دادند. بعد از اینکه، اینها را به سلول انفردای انتقال دادند برای اینها پرونده سازی کردند و پرونده ها را به دادگاه ارجاع دادند و که الان زیر حکم دیگری هستند. بنابر ابن نتیجه می گریم؛ حمله به زندانیان سیاسی بند سیاسی زندان اوین ، در این راستا هست که نمی خواهند زندانیان بعد ازتمام شدن حکمشان، از زندان آزاد بشوند. چون این پرونده سازی زندانیان در داخل زندان است. اگر ما به این زندانی که به هیچ کجا درست رسی نداره، زندانی که حتی نمی تواند با خانواده خودش صحبت بکند. زندانی که حتی نمی تواند یک نامه ارسال بکند. زندانی که حتی پست هم نمی تواند برایش نامه ببردیا نامه برایش ارسال بکند. بنابر این یک توطئه برای زندانیان درست کردند تا اینکه برای اینها پرونده سازی کنند واین زندانیان که در اواخر پایان حبس شان هستند، برایشان پرونده تشکیل بدهند تا اینکه از زندان آزاد نشوند چون خود حکومت اینها را درگیر کرده، نتوانسه این کارگران را یا این زندانیان سیاسی را بعداز سالها زندان مغلوب کنه واینها را تسلیم کنه، همه زندانیان در داخل زندان، دقیقا کارهایی که در بیرون زندان انجام می داند، در داخل زندان هم انجام میدهند. بنابر این برای مغلوب کردن کارگران زندانی،این حمله دست زده تا هم زهر چشمی از مردم بگیره، هم به مردم بگه، من می توانم این کار هارا بکنم جز این هیچ چیز دیگری نیست و برای رفاه حال زندانیان هم نیست
امیرجواهری :محمود صالحی در رابطه با وضعیتی که امروز متوجه بهنام ابراهیم زاده شده و نگرانی خانواده بهنام ابراهیم زاده هست. شما درمقام سخنگوی کمیته دفاع از بهنام فکر می کنید امروز چگونه وظیفه ای در جهان متوجه ما است؟ ما بمثابه "فعالان نهادهای همبستگی با جنبش کارگری در ایران خارج از کشور" چگونه وظیفه ای را اکنون به زعم شما در برابر خودمان داریم در رابطه با اطلاع رسانی یا مطلع کردن اتحادیه ها،احزاب ،سازمان ها در رابطه وضعیت بهنام و دیگر فعالان کارگری زندانی مشخصا رضا شهابی، مشخصا شاهرخ زمانی، مشخصا محمد جراحی و دستگیرهایی که در آستانه اول مه می در ایران صورت گرفت و آنها هم بنحوی از آنها اطلاع دقیقی نیست. مثل "جمیل محمدی" و "جعفر عظیم زاده" و دیگران دیگران فکر می کنید که چگونه وظیفه ای را در مقابل هم محکوم کردن این تهاجمات بند 350 و بلاتکلیفی فعالین کارگری و بلاپاسخ ماندن موقعیت سرکوب آنها در زندانها متوجه ماهااست؟
محمودصالحی :ببنید این نحوه عمل کردن یعنی حمله به زندان ها از دهه شصت شروع شده است.از دهه شصت اینها این کارها را می کنند . اینها به زندانیان حمله کنند و به زندانیان بی احترام می کنند .اما دیگه دهه شصت گذشته است. کوچکترین برخوردی در داخل زندان که میشه بر روی آنتن میره .تمام دنیا روی این صحبت می کنند. خوب حالا اینجوری به زندانیان سیاسی بند 350 حمله کردند. خوب وظیفه انسانها، وظیفه کسانی که دلشان برای زندانیان سیاسی می سوزد و یادلشان برای طبقه کارگر و دلشان برای آزادی می تپد، باید در مقابل این وحشیگری سکوت نکنند. این یک وحشی گریی آشکار هست که به یک زندانی حمله کنند. آنهم زندانی که دسترسی به هیچ چیزندارد. به یک زندانی حمله کنند که حتی نمی تواند خانواده خودش را ببیندو ملاقاتش کند. به یک زندانی حمله کنند که در دستش هیچ چیز نیست، جز یک خودکار و یک ورق کاغذ .اما اینان با تمام امکاناتی که در توان دارند به زندانی حمله می کنند. سکوت در برابر این اعمال،به معنی تائید این نوع برخوردها است. ما حتی از جامعه جهانی می خواهیم و تمام آنهایی که می گویند؛ ما طرفدار بشریت هستیم که نیستند. کسانی که می گویند ما چکار می کنیم برای بشریت چکارها که نمی کنیم.اما کاری که نمی کنند ولی در تئوری حرف می زنند و صحبت می کنند که ما طرافدار بشریت هستیم .طرفدار انسانها هستیم .طرفدار آزادی انسانها هستیم .چرا سکوت کردند؟ چرا در مقابل این حمله ای که اینگونه به بند زندانیان سیاسی شده، سکوت کردند؟خوب سکوت کردن اینها یعنی تائید این اعمال، یعنی تائید این طور برخوردها! لذا ما کارگران و فعالین کارگری تشکل های کارگری، ما نباید چشم انتظار آنهایی باشیم که زیر لوای حقوقی دارند مبارزه می کنند .چون اینها هیچ کاری برای مانمی کنند .ما باید تمام توان خودمان را بکار بیاندازیم، تمام توان خودمان را سازماندهی بکنیم تا اینکه بتوانیم برای کارگران، حداقل ما هویت آنها هستیم .ما باید هویت آنها را پاس بداریم که کسی جرئت نکنه به اینها دست درازی بکند. کسی جرئت نکند به اینها تعرض بکند. خوب بهر حال از کجا این پیش می آید؟ از داخل زندان که زندانی دسترسی به هیچ چیز نداره نمی تواند اینکار را بکند. آنهایی که اعتصاب غدا می کنند از جان خودشان مایه می گذارند .کسی که 47 روز اعتصاب غذا می کنه یعنی چی؟ یعنی داره می میرد. این مهم دوستان، این را در نظر بگیرید کسی که طی40 یا 47 روز دراعتصاب غذا بوده یعنی مرگ یعنی مقابله با مرگ. بنابر این زندانی هیچ توانی نداره. ما در بیرون هستیم خصوصا آنهایی که در خارج از کشور نشسته اند، دستشان باز هست، از هر نظر دستشان باز است. از فرقه گرایی خارج بشوید. وارد مبارزه رو در رو بشوید با سیستمی که می خواهد امروز زندانیان سیاسی را درو بکند .بنابر این می تواینم هر کاری بکنیم. از خدمت به خانواده کارگران زندانی گرفته تا اینکه داد بزنیم و فریاد بزنیم به مرجع های که ما هیچ چیزی نداریم .توهمی به آنها نداریم که سازمان های بین المللی بیایند در باره زندانیان سیاسی موضع بگیرند. هیچ انتظاری نداریم. اما باید اینها را وادار کنیم .ما باید اینقدر فشار بیاوریم که اینها وادار بشوند. والا آقای شهید ،تا حال چی کار کردند؟ چی شد؟ همان آقا میره سازمان ملل صحبت می کنند، هیچ مشکلی هم پیش نمیاد. تا به امروز چکارکردند؟بنابر این اینها نمی توانند کاری ولی ماباید فشار بیآوریم. طرفداران طبقه کارگر باید با این سیستم های سرمایه داری در جهان فشار بیاورند که دست از سر زندانیان سیاسی بردارند
امیر جواهری :محمود صالحی عزیز از تو ممنون و سپاسگزارم که با من بودید و به پرسش های من پاسخ دادید باشه که بتوانیم صدای شما را به مثابه سخنگوی «کمیته دفاع از بهنام ابراهیم زاده» و صدای خانواده آنها و سخنگوی« کمیته دفاع از رضا شهابی» و صدای خانواده آنها بگوش جهانیان برسانیم .از تو ممنون و سپاسگزارم
محمودصالحی :دست شما درد نکنه و خیلی زحمت کشیدید
امیر جواهری :قربانت محمود صالحی عزیز
======================================================
با سپاس از رفیق اصغر ارسنگ از فعالین کانون همبستگی با کارگران ایران – گوتنبرگ، در پیاده کردن نوارگفتگو
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر