۱۳۹۱ دی ۹, شنبه

جان زندانیان سیاسی در خطر است


حکومت اسلامی قرون وسطایی به عنوان مزدور و پاسدار منافع هشتاد مولتی میلیارد هزار فامیل آیت الله و سرداران سپاه در غارت و چپاول مردم ایران در بهره کشی و استثمار مضاعف دمار از روزگار  نیروی جوان و کارگران زحمتکش در آورده است. سیستم و نظام ولایت فقیه مطلقه و شخص خامنه ای با نفی حق رأی عمومی حتی روی کاغذ و همچنین نفی مستقیم اراده فردی و جمعی و نفی انجمنها ، احزاب و سازمانهای مردمی به عنوان ستون فقرات حکومت دمکراتیک در دستور کار قرار داده است و کشور ایران را به عنوان زندان بزرگ و مخوف ملیتها ، زنان ، کارگران ، مذاهب و عموم شهروندان ایرانی  تبدیل کرده است .
نتیجه چنین قدرتی، تحمیل گرسنگی در اثر بیکاری کارگران و بسته شدن کارخانجات ، اخراج سازی های عمومی و زیر خط فقر بودن هشتاد درصد از افراد جامعه است، همچنین بالاترین آمار اعتیاد در بین جوانان ، فساد و خودکشی و بی آیندگی مردم و تورم افسار گسیخته اقتصادی ، نبود آزادی و دمکراسی محصول دیگری از موجودیت نظام ولایت فقیه است در حالیکه میهن عزیزمان به عنوان رتبه دهم معدن به لحاظ جمعیتی در بین 202 کشور باید جزو ثروتمندترین کشورها می بود. همین طور در نتیجه بی تدبیری و  حمایت و دفاع از منافع اقلیت کوچک ، ناشایستگی دولت مردان، تشدید بحران اقتصادی ، اجتماعی ، افزایش نفرت جهانی ، انزوای جهانی و در اثر سیاستهای سرکوب و خفقان و دیکتاتوری و عملکرد ها و اندیشه های تروریستی و پان اسلامیستی همه مشکلات ذکر شده بار ها و بارها مضاعف و باز تولید می گردند. همچنین در اثر اوج گیری اختلافات و درگیری های جناحی میان باندهای حکومتی بر سر تقسیم ثروتهای ملی، اعتراضات مردمی نیز افزایش یافته است ، اعتراضات لاینقطع در مقابل ستم حاکمیت اسلامی طی روند سی و چهار سال گذشته ادامه داشته و افزایش یافته است سیاست جابران حاکم این است :  بکش تا کشته نشوی .
 بدنبال چنین سیاستی حکومت اسلامی شمشیر خفقان و سرکوب را از رو بسته  است و از طریق دستگیری ، زندان و اعدام فعالین جنبش های اجتماعی در مقابله با                             جهت گیری آلترناتیو نیروها، برای رهبری آینده مردم  را در دستور کار سیاسی خود قرار داده است.  برای تأیید گفته فوق پرونده های است که وجود چاقو در دست یا جیب یک فرد سیاسی را دلیل محاربه دانسته و حکم اعدام به آنها داده اند، زندانیان سیاسی به عنوان ادامه دهندگان مبارزه و مقاومت مردمی در مقابل استبداد حاکم  و همچنین پیام آوران سعادت و آزادی ، عدالت اجتماعی برای مردم، اولین قربانیان بی دفاع رژیم می باشند. آنچه امروز در زندان ها شاهد آن هستیم ، سرکوب و شکنجه و اعدام سیاست پشت پرده ای است که سران و مسئولین زندانها و نهادهای امنیتی در پیش گرفته اند.
 دستگیری گسترده فعالین سیاسی شناخته شده و سابقه دار ،مخصوصا" در ماههای منتهی به انتخابات کذایی رژیم و همچنین تهدید و فشارو بازجویی مجدد زندانیان سیاسی حبس سنگین و بر گرداندن آنها تحت اختیار اداره اطلاعات برای ایجاد رعب و وحشت در جامعه و همینطور افزایش مجدد سیاست تواب سازی و تهیه نمایشات تلویزیونی از جمله مورد اخیر که در رابطه با محمد علی دادخواه در حال انجام است.  در رابطه با نمایشات تلویزیونی فعالین ملیت های مختلف     در تمامی زندانها از جمله شهروندان ترک زبان، کرد زبان  ، بلوچ و عرب و... در چند روز گذشته بشدت تحت فشار قرار گرفته اند و  به شکل رفتارهای غیرانسانی ، غیر اخلاقی و اعدامهای مخفی می خواهند آنها را مجبور به پذیرش پروژه تواب سازی و نمایش تلویزیونی نمایند. تکرار اعدامهای ساختگی، لغو مرخصی درست لحظه خروج از درب زندان ، انتشار پارازیتهای سرطان زا و... همه و همه در راستای قتل عام زندانیان سیاسی قرار دارد.
محکومیت چندین باره رژیم ضد مردمی توسط نهادهای حقوق بشری و ملل آزادیخواه جهان، مخصوصا" نماینده ویژه سازمان ملل و حقوق بشر بخشی از نتایج آتش خشم انقلابی مردم است که علیه استبدادحاکم و شکنجه و اعدام و در راستای کسب مطالبات مختلف و آزادی زندانیان سیاسی شعله ور است. آزادی زندانیان سیاسی این فرزندان راستین مردم فقطه شروع آزادی و آزادگی و رهایی کشور از استبداد عریان و بهره کشی است .
 برای تحقق چنین امری تشکل و سازماندهی توده های زجر کشیده ، تشکلهای مردمی مانند انجمنها ، کمیته ها ، سازمانها ، سندیکاها  و اتحادیه های کارگری بر پایه خواسته های صنفی و سیاسی  در محل کار و زندگی مردم ضرورت اجتناب ناپذیر می باشند، مردم بدون تشکل ، سازمان و بدون آگاهی در مقابل رژیم تا دندان مسلح پاسدار قوانین ارتجاعی و نظام قرون وسطایی ولایت فقیه نمی توانند از منافع ملی و حق و حقوق انسانی خود دفاع کنند. تنها با ایجائ تشکلهای مردمی و ایمان به قدرت مردم می توانیم در نبرد نا برابر بر این حاکمیت مستبد غلبه کنیم
  
تنها راه نجات وحدت و تشکیلات است

سکولاریسم ، جدایی دین از سیاست اولین اصل دمکراسی است و ما به آن پایبندیم .

امضا کنندگان به ترتیب حروف الفبا :
افشین اسانلو
افشین امدادیان
خالد حردانی  
شاهرخ زمانی
رضا شریفی بوکان
   صالح   کهن دل
علی جباری
محمد خبازان
مصطفی اسکندری

6/10/1391

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر