رژیم جمهوری اسلامی دشمن قسمخوردهی کارگران،
معلمان، پرستاران
تمام ثروتهای ملی، معادن و منابع در دست دولت و
انحصار حکومت ولایت مطلقه است، به گونهای که بنا به گزارش رییس سازمان بازرسی
رژیم فقط در یک مورد از ۱۶۵ میلیون هکتار زمین، ۸۵٪ آن متعلق به جمهوری اسلامی و
فقط ۱۵٪ آن متعلق به بخش غیرحکومتی است. این اقتصاد عظیم حکومتی در انحصار خامنهای
از طریق بنیادهای عظیم مالی است که در یک قلم، ثروت بنیاد موسوم به اجرای فرمان
امام بالغ بر ۹۸ میلیارد دلار تخمین زده شده است. سپاه به تمام ثروتهای ملی چنگ
انداخته و وابستگان به قدرت به رانتخواری، دزدی و اختلاس در رقمهای میلیاردی
مشغول هستند و در یک قلم ۵۷۵ تن از این وابستگان به قدرت حاکم، ۲۲۰ میلیارد تومان
از سرمایهی بانکها را تاراج کرده و در یک رقم دیگر، در یک معامله، بالغ بر ۸۰
میلیون دلار توسط عوامل سپاه، به نام خرید دکل نفتی چپاول صورت گرفته است. در
معاملهی موسوم به کرسنت، آنچنان فساد عظیم مالی صورت گرفته است که فقط جریمهی
آن تاکنون بالغ بر ۱۵ میلیارد دلار بوده است.
به گفتهی حسن روحانی، در دورهی احمدینژاد
بالغ بر ۷۰۰ میلیارد دلار هزینهی واردات شده است و معلوم است که از قبل این رقم
بزرگ، کدام باندهای ولایی سود باد آورده نصیب خود کردهاند.
آری! اقتصاد ایران، معادن ایران و ثروتهای عظیم
استحصال شده در انحصار ولایت مطلقه است و عامل اصلی این فساد عظیم، همین انحصار است.
به گفتهی تحلیلگران فقط ۳۰٪ مشکلات جاری ناشی از تحریمهای اقتصادی است که علت
تحریم نیز، حکومت ماجراجوی آخوندی حاکم است.
اما روی دیگر سکه، ملتی زیر ستم و به استثمار
کشیده شده، فقیر و زیر سرکوب است. برای اینکه آه در بساط ندارد و در چنگال حکومتی
اهریمنی، قلدر، فاسد و ثروتمند گرفتار آمده است. معلماناش برای مقابله با تبعیض و
ستم و فقر، هر روز در اعتصاب و خیابان است. و حکومت نمایندگان این طبقهی ستم دیده
مانند بداقی، عبدی و باغانی را به زندان و شکنجه محکوم مینماید.
بداقی را به انفرادی ۲۰۹ یا ۲-الف انتقال میدهد،
باغانی را در بند ۳ رجاییشهر در بین مجرمان خطرناک نگه میدارد و عبدی را به جای
نامعلوم می برد تا انتقام اعتراضات معلمان را از آنها بگیرد زیرا که خواب حاکمان
ثروت و قدرت را آشفته کردهاند.
کارگران زحمتکش، این نیروی مولد ثروتهای جامعه
با دستمزد ۷۰۰ هزار تومانی در حالی که خط فقر بالای ۳ میلیون تومان است با
قراردادهای سفید امضا و موقت در شرایطی که چندین ماه است دستمزد خود را دریافت
نکردهاند یا اخراج شدهاند، هر روز در اعتصاب و اعتراض هستند. اما امپراطوری ثروت
و قدرت، پاسخ آنها را با کتک، زندان و سرکوب میدهد که نمونههای آن در زرند
کرمان، اردبیل، تهران و سایر شهرها فراوان است.
وزیر بهداشت و درمان رژیم با صراحت و برخلاف نص
صریح قانون تاکید میکند، نمایندگان پرستاران با برای اعتراضات مدنی در مقابل مجلس
جهت طرح خواستههای خود ردصلاحیت کردیم. این در حالی است که میلیونها پرستار زحمتکش
که برای گذران زندگی مجبور هستند چند شیفت کار کنند به فغان آمده و حق خود را
مطالبه میکنند. اعتصابات تبریز، یزد و تهران از این زمرهاند.
لنجداران بوشهر تا کارکنان و کارگران عسلویه،
کشاورزان خوزستانی تا دامداران اصفهانی، کسبهی تهران تا کارکنان مخابرات گیلان،
همه و همه به دلیل گران بودن سوخت، بالا بودن مالیاتهای ظالمانه و سایر ستمهای
قدرت ولایی حاکم به اعتصاب و معلمان شیراز برای دستیابی به خواستههای خود دست به
تحصن زدهاند.
آری! می رود تا با متشکل شدن تمام طبقات آگاه و
به ستوه آمده و به پا خواسته و اتحاد عملی حول مطالبات اساسی با اعتصابات، تظاهرات
و نافرمانی مدنی در برابر دیکتاتوری حاکم با نپرداختن مالیاتهای ظالمانه و هزینههای
غیرعادلانهی برق، گاز و تلفن، این امپراطوری ثروت و قدرت که همچون زالو خون مردم
را میمکد، نتواند بیشتر از این با پول طبقات فقیر و محروم نیرو بگیرد.
راه پیروزی بر این دیو ستم، متشکل شدن همهی
نیروی آگاه در قالب فدراسیونهای سراسری، پیوستن تمامی این تشکلها به یکدیگر و
تشکیل جبههی فراگیر برای رسیدن به خواستههای تاریخی دموکراتیک و قانونی خود میباشد.
زندانیان سیاسی:
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر