شرایط بسیار سخت و دهشتناکی برما چیره گشته است.
چنگال فقر و گرانی و بیکاری گلوی ما و خانواده هایمان را می فشارد. آسیب های اجتماعی
بر تن و روان فرزندان ما زخمی عمیق برجای گذاشته است که در آتیۀ خویش چیزی جز
تباهی نمی بینند. پدران و مادران و نان آوران خانه را از کار بیکار می کنند و
کودکان و زنان را برای بردگی و گدایی روانه خیابان ها می کنند. اینجا سرمایه داران
و زمین داران بر ما حکومت می رانند و ستم و سرکوب را به شکلی عریان بر جامعه حاکم
کرده اند تا خشم، اعتراض و مقاومتِ ستم دیدگان را خاموش سازند. با توسل به قانون
سرمایه داری و زور سرنیزه جامعه را نا امن کرده اند تا امنیت خود و حکومت خود و
سرما یه های خود را برقرار کنند. کارگران آگاه و فرزندان کارگران را به جرم اعتراض
به این شرایط غیر انسانی دستگیر می کنند و به اتهام برهم زدن امنیت سرمایه داری به
زندان می اندازند. با قانون نظام برده داری، کارخانه ها، کارگاه ها و مراکز کارگری
و آموزشی و خدماتی و بهداشتی را اداره می کنند و از پرداخت مزدِ کارگران امتناع می
ورزند. ارزش اضافی از کار طبقۀ کارگر را می خواهند، سود و ثروت و سرمایه را دوست
دارند، امنیت و رفاه و حکومت را برای خود می خواهند ولی از اعتراض و اعتصاب بر
آشفته می شوند و سکوت و تن دادن به بردگی و زجر و فقر را برای کارگران و زحمت کشان
رقم می زنند. قانون ظالمانه سرمایه داری را مقدس می شمارند ولی در خواست پرداخت
مزد و درخواست اجرای قوانین بنیادی کار از سوی کارگران را گناهی کبیره و مستوجب
کیفر می دانند و اعتصاب را “محاربه با خدا” قلمداد می کنند. بی شرمانه تر اینکه
همین سرمایه داران و کارفرمایان که از پرداخت مزد کارگران امتناع می کنند. علیه
کارگران اقامۀ دعوا می کنند و کارگران را به شلاق و زندان و اخراج از کار محکوم می
کنند.
این شرایطی است که اکنون بر جامعۀ ما حاکم شده و این ستمی است که نظام اقتصادی – اجتماعی و سیاسی حاکم بر ما روا می دارند. سرملیه داران و زمین داران در این نظام، در جبهه ای به وسعت همۀ ایران حیات جامعه را نشانه گرفته اند و با برخاستن هر صدای اعتراضی و هر خیزشی تعرض به جامعه و سرکوب آزادی و دموکراسی و به بند کشیدن کارگران، فعالان کارکری و همۀ مبارزان راه آزادی و دموکراسی را افزایش می دهند.
کارگران و فعالان کارگری
از آغاز سال 1394 ما شاهد تشدید سرکوب ها و به زندان انداختن فعالان کارگری و فرزندان کارگران هستیم. داود رضوی، ابراهیم مددی، محمود صالحی و … را قبل از اول ماه مه روز جهانی کارگر دستگیر و در شرایط سخت نزدیک به یک ماه در بازداشت نگه داشتند. گروه دیگری از کارگران و معلمان از جمله شاهرخ زمانی، محمد جراحی، غالب حسینی، رضا شهابی، رسول بداقی، محمود باقری، افشین ندیمی، پدرام نصرالهی، ریبوار عبداللهی، یوسف آبخرابات و … سال هاست به جرم دفاع از حقوق اولیه کارگران در زندان بسر می برند. شاپور احسانی و جعفر عظیم زاده را در ساوه دستگیر و زندانی کرده اند تا از این طریق کارگران لوله صفا را مرعوب سازند و آنها را به عقب نشینی وادارند .
همۀ این افراد فرزندان مبارز مردم اند که برای احقاق حقوق طبقۀ کارگر به زندان محکوم شده اند. چرا باید فرزندان ما در زندان باشند و مورد آزار قرار گیرند. چرا باید خانواده های آنها پشت دیوارهای زندان سرگردان باشند و مورد بی حرمتی قرار گیرند. همۀ کارگران زندانی از خانواده بزرگ طبقۀ کارگرند و همۀ آنها به یک درد مشترک معترض می باشند. آزادی آنها خواست مشترک همۀ کارگران و زحمتکشان و همۀ آزادی خواهان است. متحد و یک صدا برای آزادی کارگران زندانی و همۀ زندانیان سیاسی مبارزه کنیم و آنها را به آغوش خانواده و جامعه بازگردانیم.
کارگر زندانی، معلم زندانی، زندانی سیاسی آزاد باید گردد!
کارگران پروژه های پارس جنوبی
فعالان کارگری جنوب
فعالان کارگری ضد سرمایه داری گیلان
جمعی از معلمان اخراجی
جمعی از کارگران پتروشیمی های منطقه ویژه ماهشهر و بندرامام
جمعی از کارگران محور تهران – کرج
فعالان کارگری شوش و اندیمشک
خرداد 1394
Kargaran.parsjonobi@gmail.com
این شرایطی است که اکنون بر جامعۀ ما حاکم شده و این ستمی است که نظام اقتصادی – اجتماعی و سیاسی حاکم بر ما روا می دارند. سرملیه داران و زمین داران در این نظام، در جبهه ای به وسعت همۀ ایران حیات جامعه را نشانه گرفته اند و با برخاستن هر صدای اعتراضی و هر خیزشی تعرض به جامعه و سرکوب آزادی و دموکراسی و به بند کشیدن کارگران، فعالان کارکری و همۀ مبارزان راه آزادی و دموکراسی را افزایش می دهند.
کارگران و فعالان کارگری
از آغاز سال 1394 ما شاهد تشدید سرکوب ها و به زندان انداختن فعالان کارگری و فرزندان کارگران هستیم. داود رضوی، ابراهیم مددی، محمود صالحی و … را قبل از اول ماه مه روز جهانی کارگر دستگیر و در شرایط سخت نزدیک به یک ماه در بازداشت نگه داشتند. گروه دیگری از کارگران و معلمان از جمله شاهرخ زمانی، محمد جراحی، غالب حسینی، رضا شهابی، رسول بداقی، محمود باقری، افشین ندیمی، پدرام نصرالهی، ریبوار عبداللهی، یوسف آبخرابات و … سال هاست به جرم دفاع از حقوق اولیه کارگران در زندان بسر می برند. شاپور احسانی و جعفر عظیم زاده را در ساوه دستگیر و زندانی کرده اند تا از این طریق کارگران لوله صفا را مرعوب سازند و آنها را به عقب نشینی وادارند .
همۀ این افراد فرزندان مبارز مردم اند که برای احقاق حقوق طبقۀ کارگر به زندان محکوم شده اند. چرا باید فرزندان ما در زندان باشند و مورد آزار قرار گیرند. چرا باید خانواده های آنها پشت دیوارهای زندان سرگردان باشند و مورد بی حرمتی قرار گیرند. همۀ کارگران زندانی از خانواده بزرگ طبقۀ کارگرند و همۀ آنها به یک درد مشترک معترض می باشند. آزادی آنها خواست مشترک همۀ کارگران و زحمتکشان و همۀ آزادی خواهان است. متحد و یک صدا برای آزادی کارگران زندانی و همۀ زندانیان سیاسی مبارزه کنیم و آنها را به آغوش خانواده و جامعه بازگردانیم.
کارگر زندانی، معلم زندانی، زندانی سیاسی آزاد باید گردد!
کارگران پروژه های پارس جنوبی
فعالان کارگری جنوب
فعالان کارگری ضد سرمایه داری گیلان
جمعی از معلمان اخراجی
جمعی از کارگران پتروشیمی های منطقه ویژه ماهشهر و بندرامام
جمعی از کارگران محور تهران – کرج
فعالان کارگری شوش و اندیمشک
خرداد 1394
Kargaran.parsjonobi@gmail.com
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر