آخرین گزارش‌ها از زندان رجایی‌شهر کرج

۱- در ادامه‌ی سرکوب و آزار و اذیت زندانیان سیاسی، روز ۱۳ اسفند ماه، سمکو خلقتی که در اعتراض علیه بستن کتاب‌خانه‌ی بند نقش ارزنده‌ای داشت و پیش‌تر نیز به مدت ۴ روز به انفرادی منتقل شده بود به زندان اوین انتقال یافت. یادآوری می‌شود وی هنگام بازجویی در شعبه‌ی ۱۳ دادیاری کرج، از پاسخ به برخی سوالات در رابطه با اعتقادات دینی‌اش که مصداق تفتیش عقاید بود طفره رفته و به همین دلیل مورد غضب مردانی، رییس زندان قرار گرفته بود.

۲- هم‌وطن ۸۰ ساله‌ی بهایی که به بیماری شدید قلبی مبتلا بوده و با مرخصی استعلاجی در مرخصی بود و به علت طول دوره‌ی درمان با مجوز خدابخش، معاون دادستان در خارج از زندان تحت درمان بود پس از مراجعت به زندان در کمال تعجب متوجه شد مسولین ۱۰ روز جریمه‌ی تاخیر غیرموجه برایش در نظر گرفته‌اند. لازم به یادآوری است خدابخش کثیف‌ترین و زننده‌ترین برخوردها را با زندانیان و خانواده‌هایشان دارد، به طوری که خانواده‌ها را از دورترین شهرها به امید ملاقات حضوری به تهران کشانده و سپس اجازه‌ی ملاقات حضوری را صادر نمی‌کند به طوری که همه‌ی خانواده‌ها و زندانیان را عاصی کرده است. این مساله با توجه به این‌که اغلب زندانیان تبعیدی از شهرهای دور همانند اهواز، تبریز، سنندج و شیراز هستند، هزینه‌ی سنگینی به خانواده‌ها تحمیل می‌کند.

۳- شاهرخ زمانی، فعال کارگری در روز ۱۴ اسفند، برای تهدید و ارعاب دوباره توسط حفاظت اطلاعات زندان فراخوانده شد. در این جلسه به وی گفته شد که زمانی که در سلول انفرادی بوده بیانیه داده است که این سوال به صورت کتبی به وی ابلاغ شد. وی با تمسخر پاسخ داد که بله آقای مردانی، رییس زندان برای دیدنش به انفرادی رفته بود که وی نیز بیانیه را نوشته و به او داده است. وی تاکید کرد اولا طبق ماده‌ی ۲۲ آیین‌نامه‌ی سازمان زندان‌ها، تنها مرجع رسیدگی به زندانیان این سازمان بوده و وجود سایر نهادها از قبیل وزارت اطلاعات، سپاه پاسداران و غیره در زندان غیرقانونی است. ثانیا شما حق بازجویی ندارید در حالی که حضورتان این‌جا غیرقانونی است. مسولین زندان تنها وظیفه‌ دارند زندانی را نگه دارند و می‌توانند شکایت خود را به دادگاه صالحه ارائه دهند و وی نیز در دادگاه صالحه با حضور وکیل و هیئت منصفه به سوالات آن‌ها پاسخ خواهد داد. بازجوی حاضر در آن‌جا از او خواست همین نکته را در پاسخ بنویسد که وی نیز در پاسخ از بازجو خواست تا بنویسد که تمامی نهادها و مصوبات حقوق بشری جهانی را به رسمیت شناخته و از تمامی مصوبات آن‌ها حمایت می‌کند.

۴- روز ۱۳ اسفند ماه، رژیم جمهوری اسلامی مجددا با اضافه کردن چند دستگاه پارازیت جدید، ده‌ها دستگاه موجود از قبل را نیز ترمیم و نوسازی کرد. این عمل ضدبشری که سلامت زندانیان را نشانه رفته در کنار اضافه کردن ده‌ها دستگاه پارازیت در چند ماه قبل، تخریب کتاب‌خانه، یورش ۱۰۰ نفری گارد ویژه و انتقال سمکو خلقتی، رسول بداغی و شاهرخ زمانی به سلول‌های انفرادی و ضرب و شتم لقمان مرادی که موجب خون‌ریزی داخلی وی شد، در کنار افزایش اعدام‌های هفتگی از جدیدترین افتخارات جمهوری اسلامی و دولت روحانی می‌باشد.

۵- حسن طفاح، پیرمرد ۸۵ ساله‌ی چپ کارگری عراق، مبتلا به سرطان خون، محکوم به ۱۵ سال حبس که از نظر قانونی به دلیل کهولت سن و بیماری لاعلاج بایستی آزاد باشد، در دولت اعتدال و امید حسن روحانی، با آن همه تبلیغات در مورد آزادی زندانیان سیاسی و عوام‌فریبی‌های دروغین برای جمع‌آوری رای و کشاندن مردم پای صندوق‌ها، هم‌چنان با وچود وخامت حالش در زندان رجایی‌شهر کرج نگه‌داری می‌شود. وی با عصا راه رفته و هنگام بالا رفتن از پله‌ها حتما بایستی به وی کمک شود. لازم به ذکر است، علاوه بر ایشان، چندین زندانی بیمار از جمله صالح کهندل، مشکوک به بیماری سرطان خون، فرهاد صدقی، کریم معروف عزیز، پیرمرد ۸۰ ساله‌ی کُرد عراقی با سابقه‌ی ۱۸ سال زندان و محکوم به حبس ابد که بایستی حتما در بیمارستان بستری شوند، در زندان رجایی‌شهر توسط رژیم آدم‌کُش جمهوری اسلامی زجرکُش می‌شوند تا مزه‌ی ماشین آدم‌کُشی جمهوری اسلامی در دهان غرات‌گران میلیاردی امول مردم شیرین باشد.

۶- باز هم دروغ‌گویی و خیانت اصلاح‌طلبان حکومتی: اخیرا تعدادی از زندانیان هم‌وطن اهل تسنن طی نامه‌ای درخواست آزادی ۵ سرباز گروگان‌گرفته شده را کردند. آن طور که شنیده شده، ادعا می‌شود که این مساله با پادرمیانی اصلاح‌طلبان حکومتی از جمله معتمدنیا و مسعود باستانی صورت گرفته است.

اما اصل ماجرا: به دنبال ترور دادستان زاهدان که منجر به بهانه‌ای برای اعدام زندانیان بی‌دفاع و اسیر اهل سنت مخصوصا در سیستان و بلوچستان شد و قطعی شدن حکم اعدام ۴ نفر از ۴۰ نفر زندانی زیر اعدام در زندان رجایی‌شهر که موجی از اعتراضات و مقاومت داخلی و جهانی و به خصوص خانواده‌های زندانیان و نیز اعتصاب غذای ۷۰ روزه‌ی این زندانیان را در پی داشت. رژیم در کنار اعدام و کشتن یکی از هم‌وطنان اهل سنت در زیر شکنجه در زندان ارومیه، از طرفی برای خنثی کردن مبارزات مردمی برای حل همین مسائل قومیتی و مذهبی، جلاد جانی دهه‌ی ۶۰ و وزیر اطلاعات سابق، یونسی را به استفاده از اصلاح‌طلبان حکومتی در بوق و کرنا کرده است و با دامن زدن به عواطف انسانی برای آزادی سربازان گروگان‌گرفته شده سعی کرد تا نسل‌کُشی علنی هم‌وطنان سنی را تحت‌الشعاع قرار دهد تا اعدام‌های گسترده، کشتن تحت شکنجه، زندان‌های طویل‌المدت و توهین و تحقیر هم‌وطنان اهل سنت را با کمک اصلاح‌طلبان حکومتی لاپوشانی کند. اصلاح‌طلبان حکومتی که مبارزات ضدنژادپرستی و تبعیض مذهبی در ایران را همانند تمامی مستبدین تاریخ به اسم تجزیه‌طلبی، تروریزم و حفظ تمامیت ارضی لگدمال می‌کنند به عنوان معاونین در سرکوب ملل تحت ستم عمل کرده و خواهند کرد. به طوری که در دی ماه ۱۳۹۲، معتمدنیا در اثبات نوکری خود برای ولایت فقیه با مبارزان آذربایجانی درگیر شده و آن‌ها را غیرایرانی و تجزیه‌طلب خوانده بود و پس از چاپلوسی برای مردانی، رییس زندان، از طرف تمام زندانیان اصلاح‌طلب تاکید کرد: «ما را با تجزیه‌طلبان تروریست یکی ندانید.» حالا نیز مسعود باستانی که چند سال پیش در اعترافات تلویزیونی علیه خود اصلاح‌طلبان شرکت کرده و اکنون نیز به عنوان ستون پنجم در زندان مشغول خدمت است، مدعی است که عامل و بانی این بیانیه بوده، تا شاید بتواند از این نمد نیز کلاهی برای روحانی دربیاورد. هم‌وطنان سنی ضمن تکذیب این ادعا تاکید کردند که احتمالا مسعود باستانی این بیانیه را نخوانده است والا این حرف را به زبان نمی‌آورد، چون ما ضمن رساندن صدای مظلومیت خود به مردم گفته‌ایم که آدم‌کُش نیستیم و از حقوق قانونی و مشروع خود دفاع می‌کنیم و خواسته‌ایم ۴ نفر زیر اعدام را که هر آن در معرض اجرای حکم هستند از تیررس بهانه‌جویی رژیم دور کنیم. آن‌ها هم‌چنین تاکید کردند که اصلاح‌طلبان را بخشی از حکومت ولایت فقیه می‌دانند که ماسک دروغین طرف‌داری از ملت را بر چهره زده‌اند.

۷- به اعتراف کارگران فروشگاه زندان، سازمان زندان‌ها چند فروشگاه در زندان‌ها را به مبلغ ۴۰۰ میلیون تومان ماهیانه به یک پیمانکار اجاره داده است و پیمانکار مزبور نیز اجناس بنجل و بی‌کیفیت را به ۳ برابر قیمت به زندانیان بدبخت و بیچاره می‌فروشد.