۱۳۹۴ اسفند ۲۰, پنجشنبه

8مارس روز جهانی زن.

8مارس روز جهانی زن.

علت انتخاب 8 مارس بعنوان روز جهانی زن:




در 8 مارس سال1857 میلادی در شهر نیویورک امریکا زنان کارگر نساجی کتان بدلیل شرایط کاری سخت و زیان آور و دست مزد کم علیه بیعدالتی  دست به اعتراض، اعتصاب و مبارزه زدند، این رویداد از همان ابتدا یک رویداد سیاسی و سوسیالیستی بود، که هر روز تعداد بیشتر زنان به این مبارزه پیوسته و هر روز مطالبات بیشتری را با مبارزه کسب کردند ، و همچنان مبارزه به شدت ادامه دارد ، قابل توجه است که در تمامی مبارزات و طرح مطالبات زنان ، زنان انقلابی ، سوسیالیست و زنان کمونیست همیشه پیشرو بوده اند و جانفشانی ها و فدا کاری های بسیاری کرده اند.
در سالهای اخیر 8 مارس برای زنان در اکثر کشورهای توسعه یافته جهان به شکل دیگری مطرح شده و ابعاد تازه‌ای به خود گرفته است.امروزه زنان بدون توجه به نژاد ، عقیده و فرهنگ این روز را فرصتی برای انعکاس اعتراض و یا یاد آوری موفقیت و پیشرفت و دستاوردهای خود و طرح مطالبات تازه تر خود میدانند.
در ایران در دوره ارتجاع شکست خورده پهلوی روز تولد مادر شاه روز مادر نامیده می شد و اکنون روز تولد فاطمه زهرا دختر محمد در 20جمادی الثانی برای فریب دادن زنان و پایمال کردن حق و حقوق زنان توسط ارتجاع پیروز ( جمهوری اسلامی ) روز زن نامیده شده است، که نه تنها هیچ مناسبت و دستاوردی برای زنان ایرانی و هیچ زن دیگری نداشته و ندارد. بلکه یکی از پارامتر های سرکوب زنان محسوب می گردد.
چگونه می‌توان با وجود این همه قوانین ضد زن در اسلام و همچنین جامعه دیکتاتوری مذهبی ایران ادعای تکریم زن را داشت، آیا این نهایت وقاحت و بی شرمی نیست؟
وقتی به چنین وقاحت های دقت کنیم ، متوجه می شویم فرهنگ اسلامی ، قوانین اسلامی ، افکار اسلامی، تمامی اندیشه و فرهنگ دینی و تمامی حکومت های دینی و بخصوص اکنون حکومت های اسلامی ، ذاتا" از ریشه و سرچشمه هایشان دشمن آزادی و بخصوص دشمن هر گونه آزادی زنان هستند و تا زمانی که این پارامتر های فرهنگی و حکومتی و باور ها در جوامع بشری وجود داشته باشند زنان به خواسته ها و حقوق خود و آزادی و نجات از انواع تبعیض دست پیدا نخواهند کرد ، هر زن آزادیخواه و انقلابی برای رسیدن به هدف خود اول باید با هر گونه فرهنگ و افکار و قوانین آسمانی مخالفت کرده، علیه آنها با زنان دیگر دست به مبارزه متحدانه بزند، در مقابل، قبول هر درجه ای از این پارامتر های گفته شده باعث بیشتر و شدیدتر شدن تبعیض و استثمار خواهد شد. زنان باید بدون ترس و تعصب مذهبی به قوانین ، سنن و عرف های که توسط مذاهب ، بخصوص اسلام جا افتاده و هر روز بعنوان ابزارهای ادامه ستم و تبعیض علیه زنان از جایگاه و در ثبوت و تقویت مالکیت خصوصی توسط همین مذاهب و دیگر نهله ها و دیگر ابزار های جامعه طبقاتی ، تقویت می شوند، دقت کنند.
از همان بدو تولد زن بودن یعنی تبعیض. زن=مرد نیست. یک زن نصف مرد محسوب می‌شود و حقوق زنان را نیمی از مردان میدانند. با وجود صد ها آیه زن ستیزانه در قران و دیگر کتاب های "آسمانی "که حتی با اعلامیه حقوق بشر سازمان ملل متحد که ،خود این اعلامیه بسیار عقب تر از حقوق واقعی زنان است، نیز در تضاد قرار دارد، و صدها حدیث از پیامبر و امامانش و بدتر از آنها ولایت قبیح خامنه ای و قوانین لایزال مردان حاکم و زنان محکوم ،مردان مهتر و زنان کهتر ،زن بودن و زن بخصوص در کشور اسلامی ایران میتواند گویای چه باشد؟ جز اسارت و بی عدالتی، تبعیض و ستم و تداوم بخشیدن به مالکیت خصوصی که زن را نیز به شکل ملک شخصی قرار داده به چهار میخ می کشد. در تعالیم دینی و آموزه های اسلامی اطاعت  فرمانبرداری زن از مرد واجب است و دین بر اساس تسلیم پذیری ( مسلم در معنای لغوی نیز یعنی تسلیم شده)درجه بندی به شکل سلسه مراتب ارتشی شده است ( پیامبران از خدا، امامان از پیامبران، ولایت فقیه از امامان ، مراجع تقلید از ولایت فقیه ، مقلدین از مراجع تقلید و زنان باید تسلیم مردان باشند این چه جور خدایی است که سلسه مراتب حکومتی زمینی را پایه و اساس خدایی خود قرار داده است؟
قابل توجه است که وقتی انسانها بتوانند سلسه مراتب حاکمیت طبقاتی و مالکیت خصوصی را سرنگون کنند چون پایه و اساس آسمانی خدایی نیز محو و نابود خواهد شد این دلیل بسیار محکمی است که اثبات می کند قوانین آسمانی ، فرهنگ خداباوری و هر چه به آن تعلق دارد ابزاری برای حفظ ، تقویت و ادامه مالکیت خصوصی و تداوم استثمار و ظلم و ستم ، بخصوص خشونت علیه زنان است، به این دلیل است که حکومت های سرمایه داری هر جای که بتوانند از ادیان برای توجیه استثمار انسان از انسان استفاده می کنند که در این حالت نیز زنان دچار استثمار مضاعف می شوند.) با توجه به اصل و نگرش خدا باوری و حاکمیت ادیان بر افکار و اندیشه های انسانها و با تقویت و پشتیبانی آنها به شکل ابزار بسیار کار آمد در حفظ و تداوم حاکمیت طبقاتی و مالکیت خصوصی زن موجودی اسیر،ناقص و ناتوان فرض شده که باید به صورت مستقیم و غیر مستقیم مورد حمایت و پشتیبانی مردان قرار بگیرد ( البته نه به عنوان موجود مستقل بلکه بخشی از مایملک صاحبش یعنی شوهر ، پدر ، برادر و ... ) چون مرد یک موجود کامل نامیده می‌شود، این بخش نیز اثبات می کند که ادیان توسط مردان بخصوص مردان حاکم بر مالکیت خصوصی و حاکم بر حکو مت طبقاتی به شکل ابزاری همه جانبه پایه ریزی و هر روز بیشتر رشد داده شده است بدون شک با محو طبقات و حاکمیت طبقاتی هر گونه ادیان ، خدا باوری و شاخ و برگ هایش محو خواهند شد، بنا بر این زنان آزادی خواه و انقلابی از این زاویه نیز باید بسیار توجه داشته باشند. در فرهنگ مردسلاری که بخشی از فرهنگ خدا باوری و سلسله مراتب حاکمیت آسمانی که شکل اولیه و پایه و اساس مالکیت خصوصی و حکومت های طبقاتی است مردان معمولا با استفاده از کلماتی مانند ،غیرت و ناموس عرصه ی زندگی را برای زنان تنگ و تار میکنند ،تا جایی که هر گاه زنی از مردش اطاعت نکند ،مرتکب فعل حرام و عمل غیر اخلاقی شده و باید طبق قوانین اسلامی یا دیگر ادیان تاوان و جزای سرکشی و نافرمانی خود را پس بدهد، حتی با تنبیه بدنی (سوره نساء آیه 34). کتاب ها و آموزه های دینی و مذهبی کاملا از بیانیه‌های حقوق بشر بدورند و جز تحقیر ،بهره کشی و سرکوب برای زنان ثمره ای نداشته اند.
در ایران خشونت علیه زنان بسیار بیشتر است (البته در کشور های زیادی انواع و اشکال مختلف خشونت علیه زنان را می توان مشاهده کرد که بعضا" از ایران شدیدتر است ولی در ایران زنان علیه خشونت و تبعیض به شدت در حال مبارزه هستند در حالی که در بسیاری از کشور ها مانند عربستان بسیاری از زنان هنوز به شدت مرعوب قوانین و فرهنگ مذهبی حاکم هستند) آری  در ایران خشونت علیه زنان امری طبیعی، فراگیر و نهادینه است ، زنی را نمی یابید که بارها و بارها مورد انواع ظلم و خشونت قرار نگرفته باشد، خشونت جنسی و تجاوز ،خشونت جسمی و رفتاری ،خشونت کلامی، تن فروشی اجباری ،بارداری اجباری و زندگی و صلح اجباری و... .
با این اوصاف همان گونه که فرهنگ سلسه مراتبی ارتشی خدا باوری هر روز توسط فرهنگ و پشتیبانی حکومت جمهوری اسلامی تقویت و باز تولید می گردد بسیاری از  مردان نیز از چنین روندی استفاده کرده حاکم و مالک بودن  بر زن حاضر در حوزه اختیاری خود را به میزان سهم خود از حاکمیت طبقاتی پیش می رانند، بر این مبنا است،  لزوم اطاعت زن از مرد و تحکم و بهره کشی از زنان کاملا واضح و مشخص و هم چنان ثابت قدم پیش برده می شود.
ومتاسفانه اغلب زنان این موضوع را انکار میکنند و به نظر خود، آبرو داری کرده اند.
زن ایرانی حتی نمی تواند نوع پوشش خود را آزادانه انتخاب کند که مبادا حکمرانان هوسباز با دیدن او به خطا و گناه وادار شوند پس همیشه در قفس است .
زن ایرانی در همه ی احوال سرکوب شده وباید مطیع و فرمانبردار شوهر و یا پدر و خانواده ی خویش باشد در غیر اینصورت سرکش خوانده شده و همیشه قربانی نظرات و خشونت دیگران است .زن یک واژه ی بی اراده و معمولا مورد جبر وظلم قرار گرفته است که متاسفانه هیچ مرجع و قانونی نیز جهت رسیدگی به حقوقشان وجود ندارد، بنا براین خود زنان باید آستین ها را بالا بزنند و در دو حوزه فرهنگی و میدانی به صورت برنامه ریزی شده ، متشکل و  دارای ارتباط ارگانیک مابین دو حوزه فوق با دیدگاه انقلابی – طبقاتی مبارزه کنند .
زمان زمانه بیداری است.
زنان ایران باید برای پایان دادن به این تبعیض ها، خرافات دینی ،جهل و زورگویی و مرد سالاری حاکم در جمهوری اسلامی دیکتاتوری ایران به صورت جدی شروع به مبارزه و تابو شکنی کنند، چراکه ما نه تنها وارثان خرافات آسمانی 1400 سال پیش بلکه وارث حرافات و فرهنگ حاکمیت  ابزاری حفظ مالکیت خصوصی به قدمت کل تاریخ جوامع بشری هستیم، که هیچ ربطی به دنیای امروزی ما ندارد. راه آزادی اگرچه سخت و ناهموار وگاهی با صدمات ومشکلات فراوان همراه است اما دست یافتنی است. برای دفاع از سهم خود و برخورداری از فرصتهای برابر و کسب حقوق و آزادی راهی جز استقامت و مبارزه و پیش روی وجود ندارد. آزادی و برابری بی قید و شرط حق تمام انسان های کره ی خاکی است و زمان زمانه بیداری است.


ایــــــــمان ابــــــــــراهیــــــــمے

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر