۱۳۹۲ خرداد ۱۰, جمعه

توانایهای معلمان ایران در سازمان‌دهی اجتماعی و سیاسی

گروهی اجتماعی- سیاسی برای تشکیل و ادامهی کار خویش برای تأثیر گذاری بر جامعه و رسیدن به اهداف اجتماعی و سیاسی خود، معمولا به چند مورد نیاد دارد. از جملهی این نیازها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
۱ -نیروی انسانیزبده و ماهر در امور اجتماعی و سیاسی و مدیریتی ۲- آگاهیاجتماعی، سیاسی و جامعه شناختی۳- منابع مالی ۴- پایگاههایی برای آموزش و تشکیل گردهماییها ۵- نفوذ و پراکندگی جغرافیایی ۶- داشتن رسانهی ارتباطی۷- اعتماد مردمی
حالا به توضیح هرکدام از اینها میپردازیم.
۱- نیروی انسانیزبده و ماهر در امور اجتماعی و سیاسی و مدیریتی: از آنجایی که نیروی انسانی،مواد اولیه و ضروری هر تولیدی میباشد و از دید اقتصاد دانان، اساسیترین نیاز جامعه برای تولید، نیروی انسانیآموزش دیده است، از این رو هر حرکت اجتماعی- سیاسی بدون داشتن نیروی انسانیماهر، در ادامهی کار ناتوان خواهد بود. معلمان هر کشور از این نظر در میان احزاب و گروههای اجتماعی، سیاسی، علمیو هنری حرف اول را میزنند و دارای بیشترین نیروی انسانیماهر و آموزش دیده میباشند.
۲- آگاهیاجتماعی، سیاسی و جامعه شناختی: امروزه یکی از مهمترین ابزارها و نیازهای جوامع برای رسیدن به توسعه و دموکراسی میزان آگاهیجامعه و احزاب و تشکلها میباشد. آنچه جامعه را از انداختن در دام خود کامگی و دیکتاتورها باز میدارد، آگاهیمردمی است. گردانندگان دولت و حکومت از لحاظ نیروی انسانی شایدبه طور میانگین، از ۲۰۰ تا ۳۰۰ نفر بیشتر نباشد. یعنیهیأت حاکمهای که در کشورها حکمرانی میکند، بیش از ۲۰۰ تا ۳۰۰ تننمیباشند که حاکمیت خود را با در دست گرفتن قدرت سیاسی و دسترسیبه منابع ثروت یک کشور اعمال میکنند. این عده در بیشتر موارد در آغاز با فریب، خام کردن یا وعدههای کلان و زور گویی بر مردم و جلب آرای آنان بر صندلی قدرت تکیه میزنند و برخیرا در پستهای کلیدی و با وعدهی خوشبخت کردن، آنان را با خود همراه میکنند و سپس آن عدهی اندک با نفوذی که در میان بین مردم دارند، به حاکمان مشروعیت میبخشند و وعدههایی که معمولا به مردم داده میشود امید به آینده، خوشبینی، تلاش بیشتر برای روزگاری بهتر، مقایسهی مردم کشور خود با کشورهای عقب ماندهتر و یا دورانهای کنونی را با دورانهای بسیار دور تر برای آیندهای بهتر، نگه داشتن مردم در یک حالت ترس و امید و رساندن مردم به آرزوهای خود و آخرت، اعتقاد بیشتر به شانس، وجود ارادهای برتر از خواستهی انسان و غیره مردم را کنترل میکنند و به حاکمیت خود ادامه میدهند.
بهترین آگاهیبرای انسان آن است که بداند بزرگترین و فوریترین نیازش چیست و چگونه برآورده میشود. انسانیکه نداند بزرگترین و فوریترین نیازش چیست، چگونه میتواند برای رسیدن به آن تلاش کند. برآورندهی این نیاز چیست و ابزار آن کدام است و راه رسیدن به این نیاز چیست. انسانیکه یکیاز بزرگترین و فوریترین نیازش آرامش و آسایش در زندگیاست و این آرامش و آسایش در سایهی پرداختن و رسیدن به نیازهای اولیهاش مانند خوراک، پوشاک، مسکن، آموزش، بهداشت، خانواده و غیره میباشد، چگونه میتواند امکانات و ابزارهای رسیدن به کمال و ابر انسان شدن را بداند.
از جمله آگاهیهای ضروری هر انسان اجتماعی و هر جامعهی توسعه یافتهای رسیدن به چند اصل اساسیمیباشد.
الف- انتقاد پذیری و انتقاد گری: جامعهی معلمان از آنجایی که با نسل جوان کشور سرو کار دارند و روزانه هر معلم با صدها دانش آموز روبرو میشود و با توجه به اینکه دانش آموزان از نسل جوان میباشند و از آن جایی که جوانان منتقد و بیپرده، رک و آمیخته به  احساسات تند و گاه خشونت آمیز میباشند؛ معلمان در کورهی انتقادات جوانان پخته شده و بردباری آموخته و توانایی انتقاد پذیری در آنان بالاست و همینطور معلمان تقریبا روزانه چند دانش آموز را در هر کلاس مورد انتقاد قرار داده و از آنان میخواهند که خود را اصلاح کنند.
ب- گفتگوی دو طرفه: از دیگر لوازم و ابزارها و تواناییهای انسانتوسعه یافته اجتماعی و دموکرات، توانائی در چانه زدن و گفتگوی متمدنانه و عقلانی و رفتار شورایی میباشد. این ویژگییکیاز ابزارها و وسایل کار معلمان میباشد. این توانایی همواره چه در جلسات ماهانه، فصلی و سالانهی معلمان با همدیگر در دفتر استراحت معلمان و چه در سر کلاسهای درس، همواره با این پدیده سر و کار داشته و به خوبیتوانمندی ادارهی جلسات سنگین و گفتگوهای دو طرفه و حتی چند جانبه، یکیاز وظایف و کارهای آنان میباشد. در اوج این مجالس میتوان از جلسات شورای هماهنگیمعلمان ایران در کانونهای صنفی که در همهی این جلسات تعداد شرکت کنندگان کمتر از ۲۰۰ نماینده از سراسر کشور نبودهاست و گاه در طول کمترین فرصت یک، دو یا سه روزه در زیر شدیدترین برخوردهای نیروهای امنیتی در شرایط نامناسب و گاه در زیر باران و فضای سبز با آنها صورت گرفته، پس از بررسی مشکلات، نتایج خوبیدر میان سلایق گوناگون به دست آمده است که از درخشانترین تصمیمات این شورا در طول تاریخ مبارزات معلمان با حکومت خودکامهی جمهوری اسلامی میباشد.
از دیگر ویژگیها و تواناییهای معلمان، آگاهیو آشنایی با سیستم اداری و بوروکراتیک میباشد. هر انسان اجتماعی اگر بخواهد نقش درستیدر جایگاه اجتماعی خود ایفا کند و علاوه بر تأثیر پذیری، تأثیر گذاری نیز داشته باشد بایستی به روند و سیستم اداری یک کشور آشنا باشد. از این حیث معلمان، مدیران، کارکنان مدارس و کارمندان ادارات آموزش و پرورش نه تنها در دانشگاهها و یا مراکز تربیت معلم، واحدهای درسیای را در اینباره گذراندهاند بلکه در طول خدمت خود، به خوبیاین موضوع را تجربه کردهاند.
ج- آگاهیعلمی: معلمان هر کشور که زمینههای پرورش علمیدانش آموزان را برای ادارهی آیندهی کشور آماده میکنند و زمینههای مسئولیت پذیری و پرورش روح و روان دانش آموزان را به دوش دارند، در همهی زمینههای علوم مهارتهای خوبیرا دارا میباشند؛ یعنیمعلمان، به عنوان سیستم علمی، از کاملترین اقشار اجتماعی یک کشور هستند که در حد متوسط مجهز به سیستم تجربی، نظری، فنیو هنری میباشند. معلمان با این توانایها، چنانچه کوچکترین زمینهی سیاسیای فراهم شود و کمترین روزنهای از آزادیهای اجتماعی پدید آید، میتوانند به نوعی گستردهترین، بهترین، علمیترین و با برنامهترین تشکیلات مردم نهاد را در کشور به وجود آورده و حتی میتوانند مرجع قابل اعتمادی برای طراحی یک اپوزوسیون قوی بشوند.
د: آگاهیسیاسی: بیگمان معلمان با داشتن بزرگترین پایگاه جامعه، گستردهترین نیروی انسانیدر ادارهی کشور میباشند؛ که این نیروی انسانیایکه کشور را اداره میکنند یا تربیت شده دست معلمان هستند، یا خودشان روزگاری طولانیدر کلاسهای درس گچ کلاس ریههایشان را پر کرده است. برای نمونه باید گفت ۱۵۰ نفر از نمایندگان مجلس هفتم را معلمان تشکیل داده بود.
۳ -پایگاه هایی برای تربیت نیروی مردمی: یکیاز بزرگترین دغدغههای احزاب و گروهها داشتن پایگاه برای گرده هم آمدن افراد و نیروهای مردمی برای پیشبرد برنامههای گروه خویش میباشد و این از نیازهای ضروری هر گروه است و لازم است گروهها برای نشر افکار، تشکیل جلسات، گردهماییهای اعضای خود، آموزش نیروها و همچنینعلاقهمندان به این افکار، پایگاهی برای تبلیغ داشته باشند. معلمان به طور طبیعی از این پایگاه بسیار عالیبرخوردار هستند. حتی معلمان این امکان را دارند که با خانوادهها ... ارتباط نزدیک پیدا کنند. همچنین معلمان این فرصت را دارند که گروههای زبده را شناسایی و سازمان دهینمایند.
۴- نفوذ و پراکندگی جغرافیایی: یکیاز امتیازات و برگهای برندهی معلمان، پراکندگی جغرافیایی در سراسر کشور میباشد. همان طور که همگان میدانند آگاهی، نظر سنجی، خبرگیری و خبردهیو آمار گیزی از مناطق گوناگون یک کشور، یک موضوع ملیو یکیاز پر هزینهترین و دشوارترین و زمان برترین کارهای اجتماعیست اما این دشواری برای معلمان بسیار آسان و یک فرصت میباشد که به صورت تمام وقت و در طول همهی فصلها در طول سال ممکن میباشد.
۵- داشتن رسانه: داشتن رسانهای سراسری برای سخن پراکنی، خبردهی، آگاهیرسانی و خبرگیری یکیدیگر از مسائل گروهها و احزاب میباشد، اما با توجه به بند بالا یعنیپراکندگی جغرافیایی، موضوع داشتن رسانه یکیاز آسانترین کارها برای معلمان میباشد. کافیست که تشکیلات مرکزی با هم فکری نمایندگان در کانونهای صنفی فکر و ایدهای را باهم ردو بدل کرده و پس از توافق، با ابزارهایی مانند اساماس، ایمیل و یا تلفن ظرف مدت چند ساعت در همهی کشور گسترش دهند. حتی در شرایطی که حاکمان دیکتاتور آنان را از داشتن یک رسانه محروم میکند معلمان میتوانند، پیچیدهترین و گستردهترین پایگاه را ایجاد نمایند.
۶- منابع مالی: معلمان از آنجایی که پر جمعیتترین و پراکندهترین سیستم اداری کشور میباشند و در دلجامعه هستند، میتوانند با کمترین هزینه برای هر فرد از معلمان، بزرگترین منابع مالی را برای هر برنامهای جمعآوری کنند و میتوانند مهمترین شرکتها و ثروتمندترین تعاونیها را تشکیل دهند و حتی اقدام به بازگشایی بانک نمایند.
۷-اعتماد مردمی: با همهی اوصاف بالا باید گفت که بزرگترین و بهترین سرمایهی فرهنگیان، اعتمادی است که خانوادهای ایرانیبه این قشر دارند. همان طور که برخیمنابع رسمینظر سنجی نمودهاند، معلمان از مکان اول اعتماد مردمی بهره مند میباشند و هر تشکیلاتی که راه اندازی شود، معلمان میتوانند برای رسیدن به اهداف برنامه ریزی شدهی خود از این سرمایه معنوی استفاده کنند.
تنها چیزی که همواره معلمان از آن بهرهی کافی راندارند، متاسفانه نبوده اعتماد به نفس و خود باوریست. معلمان متاسفانه در نقش سیاهی لشکر سایر احزاب ظاهر شده و احزاب گوناگون را به اوج قدرت مالی و سیاسی رسانیده و خود چشم به دست خساست آنان میدوزند؛ به طوری که پس از به قدرت رسیدن، احزاب دیگر توجهیبه آنان نمیکنند و بدبختانه به خاطر مبلغ ناچیزی مجری برنامههای مستبدانهی رژیم در انتخاباتها و در کنکورهای سراسری گوناگون میشوند.
به امید روزی که معلمان قدرتمندترین حزب را تشکیل داده و برای رساندن مردم نجیب ایران به برابری و آزادی و رفاه، گامهای اساسیبردارند.

رسول بداغی

۱۳۹۲ خرداد ۸, چهارشنبه

نامه وزمه فروغ پیشگام مبارزه برای حقوق زنان و برنده جایزه شهامت سال 2009


دوستان و رفقای گرامی با درود،رنجنامه دوستی‌ به دستم رسید که بسیار به حال و روز مادران و خواهران ایران وطنم شباهت دارد..من با ایشان از طریق ایمیل در تماسم و وظیفه خود دانستم این متن را ترجمه و حضور شما مهربانان همیشگی ارسال دارم..لطفا از هر طریقی و هر کجای  این جهان هستید صدای زنان و دختران افغانستانی باشید،یادمان نرود :ما درد مشترکیم و باید یگدیگر را فریادی باشیم.. قبلا و قلبا از همسویی شما سپاسگزارم. با مهر .سوسن شهبازی


سوسن از آخرین باری که با هم در تماس بودیم مدتی میگذردولی در شرایط کنونی عمل تو میتواند از معامله با حقوق زنان با طالبان در افغانستان جلوگیری کند. لطفا نامه وزمه را در پائین بخوان و در کنار زنان افغانستان بایست.
سوسن عزیز
من هیچ وقتآنروزی را که داشتم در خیابانهای کابل قدم میزدم فراموش کنم. من صدای جیغ زنی را شنیدم و جمعیت انبوهی را دیم. خودم را با فشار به صف جلو هل دادم تا ببینم چه اتفاقی میافتد.یک مرد یک زن را با یک کابل آهنی کتک میزد. هر دفعه که او جیغ میکشید فرزندش هم جیغ میکشید.او مجازات میشد چون او قوزک پایش را نشان مردم داده بود.این زندگی زنان تحت رژیم طالبان در افغانستان بود.با ما مثل شهروند درحه سوم برخورد میشد.بدتر از حیوانات. از مدرسهرفتن ما جلوگیری بعمل میامد. به ما کاری نمیدادند و میانگین سنی زنان به شدت رو بکاهش بود.و خشونت علیه زنان افزایش پیدا میکرد.
ولی مثل بسیاری از زنان ما متقابلا جنگیدیم. با به خطر انداختن جانمان مدارس مخفی برای زنان درست کردیم و پناهکاهی برای قربانیان خشونت. و ما پیشرفت زیادی در این زمینه کردیم. پس از سقوط طالبان در سال 2001 دختران بیشتری به مدرسه میروند. میانگین سنی زنان افزایش پیدا کرده و زنان موفق شدند که در پارلمان افقانستان صاحب کرسی شوند و در قانون اساسی حقوق مساوی برای زن و مرد در نظر گرفته شده هر چند این مسئله بدرستی رعایت نمیشود.ولی در حال حاضر این پیشرفت در معرض خطر قرار دارد.دولت افغانستان با طالبان و دولت امریکا بر سر میز مذاکره صلح مینشینند ولی زنان در این جلسات حضور ندارند.
به ما بپیوند و درخواست کن که زنان افغان باید صندلی در مذاکرات صلح داشته باشند. این حق مسلم ماست.ما اکنون شاهد خشونت در مناظقی که طالبان قدرت را در دست دارد هستیم. مدارس دخترانه به کرات مورد حمله قرار میگیرد. بنا بر خبرگزاریهای محلی 70 نفر از رهبران زنان در سال 2013 کشته شدند و در ولایت خود من یک کارمند یک مدرسه دخترانه حلق آویز شد و بعد چناره او را به درخت بستند.بعد از سالها جنگ و خونریریزی دولت افغانستان میخواهد آینده صلح امیزی را برای افغانستان به ارمغان بیاورد ولی این با معامله با حقوق زنان در افغانستان میسر نیست.
دولت استرالیا متعهد شده که در دراز مدت برای پیشرفت افغانستان وارد عمل شود. اینحاست که صدای تو اهمیت پیدا میکند. سوسن در کنار ما بایست و به دول امریکا و استرالیا بگو که زنان حق شرکت در کنفرانس صلح را دارند
من بعنوان یک زن پیشگام مبارزه برای آزادی زنان با خشونت بیگانه نیستم. خانواده من مورد حمله قرار گرفت. در و پنجره های خانه مار ا شکستند ولی دولت کار زیادی در این مورد نکرد. اگر کسی بخواهد مرا بکشد این امریست ساده ولی هیچ کس نمیتواند جلوی مرا بگیرد.من به چشم خود میبینم که افغانستان رو به آینده بهتری است و من میتوانم در این مسئله نقش مهمی بازی کنم و این تنها چیزی است که برایم اهمیت دارد.لطفا در کنار من و دیکر زنان افغانستان بایست. ما میجنگیم,مبارزه میکنیم برای حقوقمان.
از صمیمم قلب ازت تشکر میکنم
وزمه فروغ
پیشگام مبارزه برای حقوق زنان و برنده جایزه شهامت سال 2009

طرح فریب کارانه مدیریت شرکت کشت و صنعت هفت تپه

توسط کارفرمای کشت و صنعت هفت تپه نقشه ضد کارگری در حال اجرا است که اگر موفق به انجام آن شوند در یک قلم سه میلیارد تومان از حق کارگران توسط کارفرما دزدیده خواهد شد. این در حالی است که نقشه فوق باعث خواهد شد کارفرما حداقل یک سال کمتر حق بیمه پرداخت نماید که حدود 2/1 میلیارد تومان می شود .
همچنین عدم پرداخت یک سال بیمه فوق باعث می گردد حقوق دریافتی کارگران پس از بازنشستگی کمتر از میزان قانونی شود .
در همین حال افزایش دستمزد سال 92 در حقوق بازنشستگی کارگران فوق اعمال نخواهد گشت این نیز باعث کسر بزرگی از حقوق کارگران خواهد شد .
در تماس با یکی از کارگران کشت و صنعت هفت تپه او بیان کرد که حدود 25 روز قبل مدیریت شرکت به تعدادی از کارگران که فرم بازنشستگی قبل از موعد شامل حال آنها می شود ابلاغ کرده است که سنوات شما براساس سال 91 محاسبه شده است .این ابلاغ در حالی به کارگران گفته می شود که آنها هم اکنون مشغول کار هستند و تا پایان سال 92 باید کار کنند یعنی موعد بازنشستگی آنها پایان سال 92 خواهد بود کارفرما می خواهد آنها این ابلاغ را بپذیرند در حالی که هنوز مشغول به کار هستند .
تعداد کارگرانی که شامل این ابلاغ می شوند حدودا" 500 نفر است به طور مثال قرار است هر ماه 40 نفر از آنها طی سال بازنشسته شوند اما طبق نقشه کارفرما آنها تاریخ امضای ترک کار خود را باید سال 91 بنویسند .
در صورت پذیرش این نقشه از طرف کارگران ، سنوات آنها بر پایه سال 91 محاسبه می شود ( یعنی یک سال کمتر محاسبه خواهد شد ) و همچنین افزایش 25 درصد دستمزدهای مربوط به سال 92 شامل حال آنها نخواهد شد و همانطور که گفته شد به دلیل یک سال کمتر پرداخت شدن حق بینه سابقه بیمه آنها کمتر بوده و در مجموع حقوق بازنشستگی آنها نیز بسیار کمتر خواهد شد ( بر پایه سال 91 محاسبه می شود ) .
اما کارگران این نقشه و ترفند کارفرما را قبول نکردند و اعلام کرده اند که برگه ترک کار را تا زمانی که حق قانونی شان است امضا نخواهند کرد و روز امضای ترک کار را نیز تاریخ روز را خواهند نوشت .
کارگران با اعلام این موضوع نقشه قانونی کردن دزدی توسط کارفرما را نقش بر آب کردند ،اما کارفرما همچنان به دنبال پیاده کردن طرح ضد کارگری و ضد قانونی خود است .

نقل قول از طرف یکی از کارگران شرکت کشت و صنعت هفت تپه


با کسب آگاهی بیشتر از دوستان کارگر خود می توان نقشه های ضد کارگری را خنثی کرد

کمیته حمایت از شاهرخ زمانی
7/3/1392

۱۳۹۲ خرداد ۷, سه‌شنبه

اطلاعیه ی شماره ی 52– وضع جسمانی رضا شهابی مجددا و پس از بازگشت به زندان رو به وخامت است!


بنا بر خبرهای رسیده وضعیت جسمانی رضا شهابی پس از احضار مجدد به زندان به این شرح است:
حدود 20 روز است که درد شدیدی در ناحیه کمر احساس می کند و این درد به پای چپ او هم سرایت می کند به حدی که حتا نشستن، خوابیدن و راه رفتن عادی هم برایش بسیار دشوار شده است؛ درمان او تنها خلاصه شده است به هفته ی یک عدد آمپول دگزامتازون و ب12- ب کمپلکس! گردن و بازوی چپ او هم به شدت درد می کند. این همه در حالی است که بیش از 20 روز است درخواست متخصص جراح مغز و اعصاب کرده است اما تا کنون خبری نشده و هنگامی که برای پیگیری مراجعه می کند در جواب می شنود: "درخواست کنندگان جراح مغز و اعصاب به حد نصاب نرسیده،  ما که نمی توانیم هر لحظه شما بخواهید دکتر فراهم کنیم"!
از موارد بالا که بگذریم، دندانهای فک بالای رضا که موقتا ترمیم و به دلیل احضار به زندان به صورت موقتی روکش شده بود، باعث سر درد و چشم دردهای شدیدی شده است. طی پیگیری خانواده ی رضا شهابی به جهت تکمیل ترمیم دندان هایش، قرار بود 28 اردیبهشت به دندانپزشکی اعزام شود اما به دلیل مخالفت دادستان (به این بهانه که مرخصی طولانی مدت داشته است) این امر انجام نشد!
کمیته دفاع از رضا شهابی ضمن اعتراض شدید به عدم رسیدگی به مشکلات حاد جسمی رضا شهابی که توان ادامه حبس را از او سلب کرده است، خواستار رسیدگی سریع و فوری به وضعیت این عضو سندیکا و هیئت مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران است.

کمیته ی دفاع از رضا شهابی- 6 خرداد 1392
شماره تلفن سخنگوی کمیته دفاع از رضا شهابی، آقای محمود صالحی: ٠٩٣۵٧٣۵٣۴١٢
k.d.shahabi@gmail.com

www.k-d-shahabi.blogspot.com

۱۳۹۲ خرداد ۶, دوشنبه

بیانیه 83



جان رسول بداغی در خطر است


رسول بداغی معلم آزادیخواه که اکنون در زندان گوهردشت بند چهار سالن 12 محبوس است به سردرد شدیدی دچار شده و به دنبال شدت سردرد حالت تهوع و استفراغ به او دست داده است.
زندانیان هم بند او در رابطه با بیماری رسول بداغی احساس خطر می کنند و گفته اند که ما اعلام می داریم عامل اصلی بیماری رسول بداغی ، سران جمهوری اسلامی و اداره اطلاعات و سازمان زندانها می باشند .آنها می گویند با توجه به افزایش بیماریهای خطرناک در کل ایران بخصوص در زندانها به دلیل امواج خطرناکی که توسط دستگاه های پارازیت در فضای زندان توسط اداره اطلاعات انتشار داده می شود و سؤتغذیه ، فشارهای روحی و روانی ،آب و مواد آلوده و هوای شدیدا" خطرناک به دلیل سوختهای ناسالم و همچنین مواد غذایی آلوده به سموم خطرناک که با واردات از طرف عوامل جمهوری اسلامی در ایران برای کسب سود بیشتر شدیدا" افزایش یافته است ،رسول بداغی نیز مانند بسیاری از شهروندان ایران دچار بیماری شده است ، زندانیان می گویند تا به امروز هیچ زندانی سیاسی نبوده که دچار بیماریهای مختلف نشده باشد .
بررسی وضعیت زندانیان که سالم وارد زندان می شوند ولی پس از دو یا سه سال به بیمارهای گوناگون مبتلا می گردند نشان می دهد که جمهوری اسلامی با نقشه قبلی و برنامه ریزی شده در فکر سربه نیست کردن زندانیان سیاسی است .
همچنین در مقابل اصرار رسول بداغی و هم بندان او برای اعزامش به بیمارستان مأموران اداره اطلاعات گفته اند اگر با ما همکاری کنی تو را به بیمارستان اعزام خواهیم کرد و به جز این راهی نداری .
این تهدیدها نیز بخشی از برنامه های سرکوب و شکنجه سیستماتیک جمهوری اسلامی است .
زندانیان سیاسی از فعالین کارگری ، جوانان ، نهادها ، احزاب و تشکل های داخلی و جهانی خواسته اند برای جلوگیری از شکنجه و اذیت و آزار رسول بداغی توسط اداره اطلاعات دست به اعتراض بزنند .


پیش به سوی اتحاد بیش‌تر برای فشار بیش‌تر
پیش به سوی اعتراضات گسترده‌تر با شعار
کارگر زندانی، زندانی سیاسی آزاد باید گردد
کمیته حمایت از شاهرخ زمانی
6/3/1392

۱۳۹۲ خرداد ۲, پنجشنبه

در خیمه شب بازی انتخابات شرکت نکنید


پس از 35 سال حاکمیت جمهوری اسلامی که طبق گفته خودشان هر سال یک انتخابات برگزار کرده اند و البته که تمامی انتخاباتها را گزینشی و مهندسی شده انجام داده ضمن اینکه هیچ گونه آزادی برای کاندید شدن وجود نداشت با این حال بین خودشان نیز هر روز بیشتر گزینشی عمل کرده و می کنند در جمهوری اسلامی سرمایه داری هرگز انتخاباتی صورت نگرفته است که در آن دزدی رأی و تغییر نتایج صورت نگرفته باشد هر چند اگر تخلفهایی هم صورت نمی گرفت فرق نمی کرد چرا که در سرمایه داری بخصوص در سرمایه داری مانند جمهوری اسلامی انتخابات در کلیت خود فریب انسانهاست .

مردم، فراموش نکنید،تمامی حرکتها ی دولت و نهادهای نظام نشان می دهد که انتخابات کاملا"  مهندسی شده و یک خیمه شب بازی است ذر این خیمه شب بازی حتی نزدیک ترین افراد خود را از شرکت در قدرت حذف می کنند، چه رسد به  شما مردم ازادیخواه ، که هدف از گزینشی کردن انتخابات ها در واقع حذف شما از تصمیم گیری در قدرت بوده و هست. جمهوری اسلامی برای جلو گیری از دخالت شما در قدرت، نمایندگان واقعی شما را یک ماه یا بیشتر مانده به برگزاری انتخابات ها به دستور  نهاد های مختلف و نیروی انتظامی شروع به دستگیری می کنند، از جمله نمایندگان واقعی شما  فعالین کارگری و  مدنی ، اجتماعی و سیاسی هستند که بیشتر انها اکنون در زندانها تحت فشار قرار دارند، یا بسیاری از آنها را در قتل عام های متعددی کشتند و یا مجبورشان کردند برای زنده ماندن ترک وطن کنند، تا شما مردم  نتوانید قدرت را بدست بگیرید یا حتی نتوانید اظهار نظر بکنید.
جمهوری اسلامی با بهانه قرار دادن شرکت شما مردم در انتخابات های گزینشی و مهندسی شده، برای عملکرد ضد انسانی گذشته خود و گسترش هر روزه کارهای ضد کارگری و ضد مردمی خود، کسب مشروعیت می کند. (گزینشی و مهندسی کردن انتخابات ها  از تحمیل آری یا نه در اولین انتخابات یا همان همه پرسی شروع شد.)
امروز حاصل 35 سال حاکمیت جمهوری اسلامی یا بهتر است بگوییم 35 انتخابات گزینشی و مهندسی شده عبارت است از : اخراجهای فردی و دسته جمعی و بیکاری میلیونی ، 7 میلیون معتاد ، صدها هزار کودکان و زنان خیابانی ، صدها هزار کودک کار ، پایین آمدن سن فحشا به 12 سال ، فروپاشی خانواده ها و تعیین دستمزد یک چهارم زیرخط فقر برای کارگران، باز ماندن کودکان و جوانان از تحصیل، سرکوب تشکل های کارگری و مردمی ، کشتار انقلابیون ، گرفتارشدن مردم بخصوص جوانان در افسردگی و بیماری های روحی و روانی، رشد بی سابقه جرم و جنایت و باز پس گیری تمامی دست آورد های انقلاب 57 به سود سرمایه داران است .
حاصل وجود جمهوری اسلامی حذف یارانه ها ، گرانی سوخت ، برق ، تلفن و گاز ، پولی شدن مدارس ، دانشگاهها ، بیمارستانها و خدمات پزشکی و بهداشتی ، بالا رفتن کرایه ها ، سر به فلک کشیدن کرایه خانه است .
حاصل 35 سال حکومت جمهوری اسلامی کمیاب ، گرانتر و گرانتر شدن داروها ، نایاب شدن داروهای بیماریهای خاص ، افزایش بیماریهای خاص دقیقا" به دلیل کارکردهای ضد بشری حاکمیت جمهوری اسلامی است . همچنین با وجود 35 انتخابات که نمایندگان مجلس یا رئیس جمهور و... انتخاب می شوند و آنگاه پس از انتخاب شدن اقدام به تصویب قوانین ضد کارگری از جمله خروج کارگاههای  کمتر از ده نفر از مشمولیت قانون ، تصویب قوانینی که به کارفرما اجازه می دهد هر وقت با بهانه یا بی بهانه کارگران و معلمان ، پرستاران و... اخراج نماید ، آنها اقدام به تصویب قوانینی کردند که استخدام رسمی را ملغی کرده و قراردادهای موقت و سفید امضا را جایگزین کردند.
همچنین نمایندگان مجلس و رئیس جمهورهای انتخاب شده طی 35 انتخابات گزینشی و مهندسی شده در جمهوری اسلامی پس از انتخاب شدن اقدام به تصویب قوانین ضدکارگری، کار آزمایشی و کار استاد و شاگردی کردند، قوانینی تصویب کردند که به کارفرما اجازه می دهد در انتهای سال یا در پایان قرار داد های 3 و 6 ماهه کارگران را اخراج کند تا عیدی و پاداش و بیمه و ... نپردازد و در همین حال در دور جدید قرار دادها ویا اول سال جدید بابت به کار گرفتن کارگران جدید به جای کارگرانی که چند روز قبل اخراج شدند  بابت هر کدام وام اشتغال زایی از منابع مالی مردم گرفته در غارت ثروت عمومی شریک باندهای حاکمیت شوند .
نمایندگان مجلس و رئیس جمهورها پیش یا  پس از انتخاب شدن اقدام به تشکیل باندهای مافیای کرده و یا وارد باند های موجود می شوند و هر روز یک یا چند اختلاس چند صد میلیارد تومانی یا دلاری انجام داده اند که برخی از آنها افشا شده است و...
هر روز کارگران ، معلمان و...  را اخراج می کنند، روزنامه ها را می بندند و خبرنگاران ، کارگران ، معلمان ، زنان ، دانشجویان و جوانان حق طلب و اعتصابی را سرکوب و زندانی می کنند.
 آنچه گفته شد فقط مشتی نمونه از خروار است.
ما از کارگران ، زنان ، مردان ، جوانان و دانشجویان و از تمامی مردم شریف ایران می پرسیم :
آیا عاقلانه است با آگاهی و توجه به چنین مواردی که حاصل 35 سال انتخابات گزینشی و مهندسی شده است باز هم در خیمه شب بازی انتخابات شرکت کنیم ؟
ما از تمامی کارگران و مردم آزاده می خواهیم در انتخاباتی که به حرکت ها و کارهای ضد انسانی و تصویب قوانین ضد کارگری و عملکردهای تشدید کننده بیکاری و گرانی و تورم و اختلاس و چپاول ثروت عمومی و قتل و کشتار جوانان مشروعیت قانونی می دهد، شرکت نکنند. و در هر فرصت مناسب که به دست آوردند دست به اعتراض بزنند .با توجه به وضعیت درونی جمهوری اسلامی سرمایه داری با کمی همت می توانیم آن را به زانو درآورده و به شکست بکشانیم .
اولین قدم برای وادار کردن جمهوری اسلامی به عقب نشینی در مقابل خواسته های مردم و کارگران شرکت نکردن در انتخابات است.
مادر انتخابات شرکت نخواهیم کرد، شما نیز شرکت نکنید.

شاهرخ زمانی و خالد حردانی
زندان گوهردشت

2/3/1392

۱۳۹۲ خرداد ۱, چهارشنبه

بیانیه 82

اعتصاب غذای شاهرخ زمانی و خالد حردانی همچنان ادامه دارد.

بنا به بیانیه 81، شاهرخ زمانی و خالد حردانی که جهت اعتراض به ویران کردن سرپناه هفت خانواده در شلنگ آباد اهواز توسط مأموران جمهوری اسلامی از روز شنبه 28/2/1392 اعلام اعتصاب غذا کرده بودند ، اعتصاب غذای خود را تا پایان روز جمعه 3/3/1392 ادامه خواهند داد .
همچنین آنها نسبت به وضعیت اخیر  و  تشدید فشارهای جدید علیه زندانیان به شدت اعتراض دارند .
طبق اخبار دریافتی قسمت پشت سالن 12 زندان گوهردشت را که معروف به حسینیه است خالی کردند  و بنا به اخبار رسیده از زندان معلوم شده است که اخیرا" دستگیری های وسیعی صورت گرفته  همچنین طرحی در دست سپاه و وزارت اطلاعات است که در روزهای آتی دستگیری های گسترده تری صورت خواهد گرفت .اخبار غیررسمی دریافتی از دیگر زندانها نیز این خبر را تأیید می کند .
همچنین در بند های مختلف،سازمان زندانها و اداره اطلاعات جاسوسهای فراوانی گمارده اند که با گزارشات آنها زندانیان را هر روز بیشتر تحت فشار قرار می دهند .
از جمله سه نفر جاسوس شناخته شده در سالن 12 زندان گوهردشت با حمایتهای علنی مأموران مشغول جاسوسی هستند .
اخبار زندانهای مختلف نشان می دهند که جمهوری اسلامی در انتظار شکست برنامه های مهندسی شده انتخابات پیش رو ست و احتمال خیزش توده ای مردم را  می دهد لذا خود را برای سرکوب آماده می کند اما خود نیز می داند که دیگر توانایی سالهای قبل را ندارد و حتی درون جناح های مختلفش شکافهای شدیدی ایجاد شده است،و در همین حال دچار دهها بحران حل نشدنی است که او را به سراشیبی هل می دهند.
در مقابل چنین وضعیتی خود را برای سرکوب های شدید و انتقام گیری در زندانها آماده می نماید .
کارگران ، زنان ، معلمان ، جوانان ، دانشجویان و مردم شریف و آزادیخواه در چنین شرایطی فرزندان قهرمان شما که در زندان آگاهانه و قهرمانانه در مقابل دشمن مردم ایستاد ه اند برای ادامه مبارزه تا پیروزی احتیاج به کمک و حمایت و اعتراضات متحدانه و گسترده و برنامه ریزی شده ی شما دارند آنها را تنها نگذارید و با ترتیب دادن اعتراضات و گسترش فعالیت علیه جمهوری اسلامی به ارتقاء مبارزه اقدام نمایید .
کارگران ، تشکلها و نهادهای اجتماعی داخلی و جهانی اکنون فرصت بهتری برای گسترش مبارزات متحدانه  و میدانی است چرا که جمهوری اسلامی بیشتر از هر زمانی ضربه پذیر است .
برای حمایت از کارگران زندانی و زندانیان سیاسی اقدام به اعتراضات متحدانه و برنامه ریزی شده در مقابل دفاتر نهادهای جهانی و سفارت خانه های جمهوری اسلامی کرده و با راه انداختن اعتراضات در دانشگاهها ، مدارس ، کارخانجات و همچنین با نوشتن نامه های اعتراضی و جلب حمایت از طرف نهادهای مدنی و سیاسی مختلف داخلی و جهانی در جهت آزادی کارگران زندانی و زندانیان سیاسی اقدام نمایید .

پیش به سوی اتحاد بیش‌تر برای فشار بیش‌تر
پیش به سوی اعتراضات گسترده‌تر با شعار
کارگر زندانی، زندانی سیاسی آزاد باید گردد
کمیته حمایت از شاهرخ زمانی
1/3/1392





۱۳۹۲ اردیبهشت ۳۰, دوشنبه

بیانیه 81


     شاهرخ زمانی و خالد حردانی دست به اعتصاب غذا زدند

به دنبال تخریب منزل ٧ شهروند عرب در محله‌ی "شلنگ‌آباد" اهواز توسط مأمورا ن شهرداری با بولدوزر ، شاهرخ زمانی و خالد حردانی در جهت حمایت از خانواده های فوق و اعتراض به عملکرد ضد انسانی مأموران جمهوری اسلامی از روز  شنبه 28/2/1392 دست به اعتصاب غذای تر زده اند .
خواسته شاهرخ و خالد از نهادها و تشکلهای داخلی و جهانی حمایت از این خانواده ها و اعتراض به عملکرد جمعی نهادها و مأموران جمهوری اسلامی است با توجه به اینکه تخریب سرپناه این هفت خانواده شهروند اهوازی تنها یک نمونه  از کارهای ضد انسانی جمهوری اسلامی است.  
در خبرها آمده است :
"مأموران شهرداری در حالی با بولدوزر اقدام به تخریب این خانه‌ها کرده‌اند، که این شهروندان نتوانسته‌اند وسایل مورد نیاز خود را از خانه‌هایشان خارج کنند.
 این ٧ خانوار هم اکنون هر کدام با چندین عائله در چادر در نزدیکی خانه‌های تخریب‌شده‌ی خود بسر می‌برند و از هرگونه امکاناتی جهت زندگی محروم می‌باشند.
تخریب منازل این شهروندان عرب از سوی مأموران شهرداری حکومت اسلامی ایران در حالی صورت می‌گیرد که هم‌اکنون کاندیداهای ریاست جمهوری در ایران شعار انتخاباتی خود را عدالت اجتماعی، ریشه‌کنی فقر و حل مشکل مسکن برای شهروندان در مناطق فقرنشین عنوان می‌کنند."
ما ضمن محکوم کردن عملکرد شهرداری اهواز در تخریب خانه هفت خانواده اهوازی از تمامی کارگران ، زنان ، دانشجویان، معلمان و جوانان و تشکلها ونهادهای اجتماعی داخلی و جهانی می خواهیم  در مقابل چنین عملکرد ضد انسانی سکوت نکرده و دست به اعتراضات عملی بزنند .
از طریق ارسال نامه های اعتراضی ، اعلام در آکسیونهای اعتراضی آتی و خبررسانی گسترده  حمایت خود را عملی نماییم

پیش به سوی اتحاد بیش‌تر برای فشار بیش‌تر
پیش به سوی اعتراضات گسترده‌تر با شعار
کارگر زندانی، زندانی سیاسی آزاد باید گردد
کمیته حمایت از شاهرخ زمانی
30/2/1392

اخباری از زندان ارومیه




روز دوشنبه، مأموران زندان ارومیه، وارد بند سیاسی شده اند، زندانیان سیاسی را تک تک وارسی بدنی کرده و طی بازرسی بدنی زندانیان را به شدّت تحقیر کرده اند؛ سپس همه زندانیان را به حیاط زندان فرستاده و به مدّت سه ساعت همه اتاق ها و وسایل شخصی زندانیان این بند را زیر و رو کرده و تمامی کتاب ها، یادداشت ها، خاطرات، عکس های شخصی و خانوادگی زندانیان سیاسی را با خود برده اند. شدّت این بازرسی آن چنان بوده که بسیاری از وسایل زندانیان را شکسته و نابود کرده اند.
این بازرسی بر اساس گزارشات دروغ دو زندانی در بند سیاسی زندان ارومیه به وقوع پیوسته، که جرم شان سرقت مسلحانه است؛ یکی از آن ها عضو سپاه پاسداران بوده و دیگری از عوامل اطلاعات در حکومت اقلیم کردستان عراق، که هردو آن ها دستگیر و به بند سیاسی زندان ارومیه منتقل شده اند و اکنون نقش خبرچین برای اداره اطلاعات و آزار زندانیان سیاسی  و پخش آزادانه مواد مخدر در زندان را بر عهده دارند و ماموران و گارد ویژه زندان هم ابداً کاری به کارشان ندارد.
یکی از آن ها به نام مراد عیسایی اهل خوی حدود 34 ساله، عضو سابق سپاه پاسداران است که به  اتهام سرقت مسلّحانه دستگیر و در دادسرای نظامی به هفت سال زندان محکوم شده است.
دیگری فردی به نام ظاهر علی علی اهل قلات دیزه، از ماموران اطلاعات ایران در حکومت اقلیم کردستان بوده، که از ان منطقه اخراج شده و به سبب این که در آن منطقه ماموریت خود را به خوبی انجام نداده، دستگیر و به پنج سال زندان محکوم شده است.
طی چند ماه اخیر این دو نفر از بندهای دیگر زندان ارومیه به بند سیاسی زندان منتقل شده اند و در آن جا با دادن گزارشات دروغین، خبرچینی، و پخش آزادانه مواد مخدر در زندان، برای زندانیان سیاسی آزار و مزاحمت ایجاد کنند و چون برای اداره اطلاعات جاسوسی می کنند، مامورین زندان کاری به آن ها ندارند.
ظاهراً بر اساس گزارش این دو نفر مبنی بر این که در بند سیاسی زندان ارومیه موبایل وجود دارد، گارد ویژه زندان برای بازرسی به این بند آمده بودند، اما بعد از بازرسی چیزی پیدا نکرده اند.
افراد دیگری نیز در بند سیاسی زندان ارومیه مرتکب چنین اعمال رذیلانه و کثیفی می شوند که چنانچه به اقدامات خود پایان ندهند، نام آن ها نیز به زودی منتشر و افشا خواهد گردید.
خبر دیگری از زندان ارومیه حاکی از این امر است که مسعود شمس نژاد وکیل پایه یک دادگستری و مدرس دانشگاه آزاد و پیام نور ارومیه، که از وکلای زندانیان سیاسی به ویژه زندانیان سیاسی محکوم به اعدام، حبیب الله گلپری پور، حبیب الله افشاری و برادر وی علی افشاری است، هفته گذشته به اتهام همکاری با احزاب محارب کُرد دستگیر شده است. وی پارسال کاندیدای مجلس شورای اسلامی نیز شده بود، که صلاحیت اش به اتّهام بر عهده گرفتن وکالت زندانیان کرد و دفاع از "گروهک های کرد ضد انقلاب" رد شده بود.
و آخرین خبر این که یک زندانی سیاسی سابق کُرد به نام شیرزاد بیگ زاده، که سابقاً با اتهاماتی یک سال در زندان بوده،از دوم اردیبهشت مجدّداً توسط اداره اطلاعات استان ارومیه دستگیر شده و تاکنون خبر دقیقی از وضعیت وی در دست نیست. بنا بر اطلاعی که از طریق یک منبع مطلّع حاصل شده است، او در زندان ارومیه و در انفرادی به سر می برد و هم اکنون تحت شدید ترین شکنجه ها قرار دارد.

تکثیر از :

کمیته حمایت از شاهرخ زمانی
30/2/1392

۱۳۹۲ اردیبهشت ۲۸, شنبه

ترجمه نامه شاهرخ به بانکی مون


 A :

M. Ben Ki-moon( Secrétaire général des Nations Unis)
Mme. Navi Pillay (Haut- Commissaire des Nations Unis aux droits de l’homme)
Dr. Ahmed Shahid (Rapporteur Spécial des Nations Unies pour les droits de l’homme en Iran)


Object : Les prisonniers politiques sont en danger de mort lente

Vos Excellences Ben Ki-moon, Dr. Ahmed Shahid et Madame Navi Pillay

Nous, les prisonniers politiques et d’opinions, vous saluons chaleureusement de fin fond de la prison de la République islamique d’Iran. 

Auparavant, quelques-uns de nos camarades vous ont envoyé des lettres pour dénoncer la situation déplorable dans laquelle nous nous trouvons. Malgré nos plaintes et vos demandes aucun représentant de gouvernement iranien ne respecte les conventions internationales pourtant adhérés et appropriés par le régime. 

Récemment, en attaquant aux droits fondamentaux des êtres humains, M. Sadegh Larijani, le chef du pouvoir judiciaire s’est prononcé en faveur de la peine de mort, de la lapidation, du châtiment corporel, coups de fouet etc... et en concluant que  « nos droits ne seront pas importés ».

En Iran arrestation arbitraire et les lourdes peines à l’encontre des travailleurs, des étudiants, des militants syndicalistes, des féministes, des journalistes, des avocats, des blogueurs et des dissidents de toutes convictions sont une partie infime de la violation de nos droits. A tout cela, il faut ajouter  les exécutions quasi quotidiens, très souvent en secret.

Au mois de mars 2013 nous, les prisonniers politiques de la prison Rajai-shahr, vous avons envoyé une lettre intitulée « La vie des prisonniers politiques est en danger » Dans cette lettre  signée par Saleh Kohandel, Khaled Khordani et shahrokh Zamani, nous expliquons que la République Islamique d’Iran a l’intention et la volonté de supprimer les prisonniers politiques par des tortures physique et psychologique.

Il y a un peu plus d’un mois, Aliréza Karami kheirabadi et Mohammad Shahbazi sont assassinés dans la prison. Ces deux prisonniers politiques étaient da la confession sunnite, sans oublier les six autres compatriotes sunnites qui ont été très récemment exécutés par le régime.

Excellences,

La prison Rajai-shahr avec 250 prisonniers politiques et d’opinions, dont 45 condamnés à la perpétuité et les autres détenus purgeant des lourdes peines de 5 à 40 ans. Ils sont privés des droits les plus élémentaires, même selon les règlements pénitentiaires du régime. Pour donner un exemple ; les détenus vivent dans un espace de deux mètres carrés au lieu de 15 mètres et sont privés de congé et de visite. Ils n’ont pas assez de récréation, ne peuvent pas travailler ni à l’extérieur ni à l’intérieur et n’ont pas d’accès aux moyens éducatifs et sportifs.

Concernant la santé des prisonniers, la situation est très catastrophique. En 7 mois six personnes sont décédés à cause des maladies banales.  Tous les prisonniers sont mal nourris et souffrent de diverses maladies virales, dus à la pollution de l’environnement.

Encore plus surprenant, est la distribution organisée de stupéfiants et des pilules psychotropes pour détruire et tuer les prisonniers. A tout cela il faut ajouter le groupe de pression (une centaine de personnes) qui organise des bagarres et ils attaquent les différentes sections de la prison surtout celles des prisonniers de droit commun. Récemment à la suite de ces gendres d’rixes Namegh Mahmoudi , un homme de 62 ans a été blessé et plusieurs autres dont Rasoul et Shahram Ahmadi ont eu une hémorragie interne.

L’usage des fausses accusations par le bureau d’renseignement contre les détenus sont très fréquents, dernier exemple contre Seyf- zadeh, l’avocat des étudiants emprisonnés, ou bien contre Khaled Khordani le militant Ahwazi, Hoshang Reza Sharifi Boukani et Shahrokh Zamani le militant ouvrier.

A noter que le premier mai de cette année, le jour de la fête du travail, Shahrokh Zamani a été, de nouveau, jugé et condamné par le tribunal pour « avoir insulté le guide suprême ». Khaled Hordani est également a été jugé pour les mêmes motives.

Les preuves et témoignages sont fabriqués de toutes pièces et enregistrés avant même que l’accusé passe devant le tribunal. J’ai été moi-même victime de ce genre de procédé et ai été condamné à 11 ans de prison sans aucune charge ou pièce à conviction dans mon dossier.

Devant la cour suprême un expert, sur l’insistance de ma mère, a souligné que dans mon dossier il n’y a aucunes charges importantes contre moi. J’ai fait appel contre le jugement et depuis 18 mois, mon dossier est resté dans la 29 eme chambre de la cour suprême sans être réétudier.

Rasoul Badaghi, militant et défenseur des droits des enseignants ainsi que le droit à l’éducation gratuite pour tous a été jugé et condamné à 6 ans d’emprisonnement.

La prison Rajai-shahr est un bagne. Salah Kohandel de la prison Evin, Khaled Khordani de la prison Ahwaz et Shahrokh Zamani de la prison Tabriz ont y été transférés.

Excellences,

M. Ahmed Shahid dans son récent rapport a dénoncé la violation des droits de l’homme en Iran, en revanche M. Sahdegh Larijani a récemment souligné que la République Islamique ne croit pas à l’importation des droits humains. M. Dolat-Abadi, le procureur général a publiquement déclaré, à propos de tous les prisonniers politiques, en particulier ceux de Rajai-shahr « L’exécution est une grâce, sinon on les tue peu à peu ». En un mois, 10 détenus sont soit morts soit exécutés dont Karami Kheirabadi, Mohmmad Shahbazi, Shahram Ahmadi.

Pour empêcher les exécutions, les actes de barbarie et les pratiques inhumaines, nous devons être unis et résistants et nous avons besoins de vous.et nous vous demandons d’envoyer les émissaires et les rapporteurs pour enquêter et parallèlement de mener des démarches diplomatiques.       

Veuillez d’agréer, Excellences, mes sincères remerciements pour vos efforts.  


Shahrokh Zamani
Prison de Rajai-Shahr, Karaj, Iran
Le  4 mai 2013

۱۳۹۲ اردیبهشت ۲۶, پنجشنبه

خبر



 آزار نامق محمودی همچنان ادامه دارد

مسئولین زندان رجایی شهر در پی ادامه آزار و اذیت زندانیان سیاسی علیرغم نوبت دکتر نامق محمودی در روز دوشنبه از بردن او به بیمارستان فارابی خودداری نمودند وی یک چشم خود را از دست داده و در حال از دست دادن چشم دیگر خود است. لازم به ذکر است وی 15 ماه قبل باید تحت معالجه و درمان قرار می گیرفت ، به دلیل دشمنی مسئولین زندان طی 15 ما گذشته یک چشمش کاملا" نابینا شد ه است.

مرگ پدر مصطفی نیلی

مصطفی نیلی از دستگیر شدگان تظاهرات 1388 که 5شنبه گذشته پدر خود را ازدست داد علیرغم تلاشهای زیاد وی و طومار زندانیان در جهت گرفتن مرخصی برای شرکت در مراسم فوت پدرش (طبق آیین نامه های داخلی زندان  مرخصی برای زندانیان در مرگ و عروسی نزدیکان صد در صد حق قانونی آنها است.) مسئولین جنایتکار زندان از دادن مرخصی خودداری کردند.
 روز سه شنبه زندانیان بند 13 مراسم باشکوهی برای بزرگداشت پدر وی برگزار کرده و در آخر مراسم سرود خواندند.
 لازم به ذکر است که مادر و پدر بسیاری از زندانیان فوت شده و آنها نتوانستند در مراسم شان شرکت کنند، از جمله مادر رسول بداغی و خالد حردانی که داغ دیدارشان بر دل آنها باقی ماند ، همچنین شاهرخ زمانی نتوانست درعروسی تنها دختر حضور داشته باشد.

پیش به سویا  تحاد بیش‌تر برای فشار بیش‌تر
پیش به سوی اعتراضات گسترده‌ تر با شعار
کارگرزندانی،زندانی سیاسی آزاد باید گرد
کمیته حمایت از شاهرخ زمانی
26/2/1392

۱۳۹۲ اردیبهشت ۲۲, یکشنبه

اطلاعیه ی شماره ی 51– متن سخنرانی رضا شهابی به مناسبت روز جهانی کارگر در زندان اوین



با سلام و عرض ادب به هم بندیان عزیز!
امروز 11 اردیبهشت مصادف است با اول ماه می روز جهانی کارگر. من این روز بزرگ را به هم طبقه ای هایم در سراسر دنیا، بخصوص کارگران و مردم شریف و زحمتکش ایران و شما هم بندیان عزیزم تبریک عرض می کنم. یک بار دیگر روز جهانی کارگر فرا رسید! همیشه در حالت تعقیب و گریز و باتوم در خیابان و این بار هم در زندان. از صحبت های تشریفاتی معمولی مثل تاریخچه این روز و سابقه ی برگزاریش در ایران که بگذریم – که البته دانستن اش به جای خودش مهم و آموزنده است- من این فرصت رو غنیمت می شمارم تا به دو نکته اشاره کنم:
اول اینکه امروز دیگر برای مطلع شدن از اوضاع اسف بار کارگران ایران، چندان احتیاجی به رجوع کردن به اپوزیسیون و رسانه های بیگانه نیست؛ کافیه به صفحات روزنامه ها رجوع کنید یا خیلی ساده تر از اون پای اخبار 20:30 بنشینید – حالا که نزدیک انتخاباته اصولگرا و اصلاح طلب یک بار دیگر مدافع حقوق کارگران شدند. اما چه فایده که وضع حداقل دستمزد و حقوق معوقه و حق داشتن تشکل مستقل توی این سی و چند سال به مدد مدیریت های به اصطلاح انقلابی، جنگی، سازندگی، اصلاح طلب و اصولگرا هیچ تغییر چشمگیری نکرده. توی دهه اول بعد از انقلاب ما سیاست اخراج و تصفیه کارگران معترض و آگاه به حقوق خودشون رو از محل کارشون داشتیم و ایجاد تشکل های فرمایشی مثل خانه کارگر (که اسم درستش خانه محجوبه) تا شوراهای اسلامی کار. در مورد خانه کارگر جهت اطلاع بگم که تشکل هایی که بر اساس ماده 10 احزاب در وزارت کشور به ثبت برسه اون تشکل یک تشکل حزبی و سیاسی است. بنابراین چون خانه کارگر بر اساس ماده 10 قانون احزاب و با بودجه این احزاب داره تغذیه می شه و در وزارت کشور به ثبت رسیده است یک تشکل کاملا حزبی و سیاسی است و نمی تواند یک تشکل صنفی باشد و متاسفانه ما می بینیم که تا به امروز در لوای دفاع از حقوق کارگر و با لباس کارگری کاملا در جهت منافع سرمایه داری حرکت کرده است و به ضرر منافع طبقاتی.
توی دهه دوم ما شاهد کلید خوردن طرح تعدیل ساختاری و از پی اون خصوصی سازی ها و واگذاری ها و برون سپاری های گسترده ی بنگاه های دولتی بودیم. که نتیجه مستقیم اش برای طبقه کارگر عبارت بود از: موقتی شدن قراردادهای کاری، بازخریدهای اجباری، اخراج و بیکاری های گسترده کارگران و در مقابلش کارگران برای بقای خودشان ناچار شدن به کارهای سیاه رو بیارن. توی این دوران پاسخ دولت به اعتراضات گسترده مردمی نسبت به تورم 50٪ و بیکاری های گسترده نظیر اعتراضات اسلام شهر، چیزی جز گلوله و باتوم نبود. در دولت اصلاحات هم با تداوم سیاست های تعدیل در قالب خارج کردن کارگاه های زیر ده نفر از شمول قانون کار (در دی 81) که این به نوبه خود یک ضربه مهلک و جبران ناپذیری را به کارگر و طبقه کارگر زد این سیاستها تداوم یافت. تنها خارج شدن کارگر از شمول قانون کار نبوده است. خانواده هایی متضرر شدند، خانواده هایی از تامین اجتماعی محروم شدند ، خانواده هایی و فرزندان اینها از حق تحصیل و از حقوق شهروندی محروم شدند که به دنبال آن افزایش تصاعدی رقم کودکان کار و خیابان بود و بحران در خانوده ها. و این حمله را به اسم افزایش اشتغال جا زدند و در برابر اعتراضات گسترده ی مردمی و کارگری، بار دیگر گلوله نصیب کارگران شد. (مثل مورد سرکوب کارگران خاتون آباد در زمستان 82)
در دولت فخیمه ی عدالت محور احمدی نژاد هم رویه های گذشته در شکل خشن تری ادامه پیدا کرد. احمدی نژاد در واقع آخرین قسمت از سریال تعدیل ساختاری بود که با هدفمند کردن یارانه ها و واگذاری بنگاه های تولیدی، تیر خلاص را به طبقه کارگر شلیک کرد. یک عده می گفتند که احمدی نژاد برآمده از بطن مردم است و متعلق به طبقه ی کارگر است به نوعی رئیس جمهور چپ گرا است، به مردم خدمت خواهد کرد و کارگران به نون و نوا خواهند رسید. ولی عملاً دیدیم که احمدی نژاد بر عکس این گفته ها عمل کرد و اتفاقاً تا جایی که جا داشت ما توی این دولت دستگیر شدیم و حبس کشیدیم؛ با برگزاری هر گونه تجمع برخورد شدیدی کرد که نمونه اش اعتصاب 4 دی سندیکای کارگران شرکت واحد و تجمع روز جهانی کارگر در سال 88 در پارک لاله بود. همچنین خصوصی سازی ها سرعت بی سابقه ای یافت و با قدرت هر چه تمام اصل 44 قانون اساسی را به اجرا گذاشتند. آقای احمدی نژاد کاملا در راستای سیاست های بانک جهانی و صندوق بین المللی پول قدم برداشت به همین خاطر تنها دولتی بود که به پاس قدردانی و تشکر، دو تا تقدیر نامه از بانک جهانی دریافت کرد. در مجموع 3 سیاست در تمامی سال های پس از انقلاب و به ویژه از بعد از جنگ توسط کلیه ی دولت ها به گونه ای سیستماتیک علیه کارگران در جریان بود: 1- موقتی سازی 2- بی کارسازی 3- بی نوا سازی؛ یعنی از بین بردن هر شکلی از راه حل برای برخورداری از حداقل های انسانی از طریق نپرداختن حقوق تا ممنوعیت بهره مندی از تشکل – به همین خاطر است که امروز طبقه ی کارگر ایران، بزرگترین بخش جمعیتی را تشکیل می ده و این مسئله مهمیه که فعالان سیاسی و اجتماعی ما در جریان مبارزه با وضع موجود باید بهش توجه کنن. که وقتی از اکثریت مردم ایران حرف می زنیم به واقع چه کسانی منظورمونه!
دومین نکته تجربه ی سندیکا به مثابه ی مقاومت سازمان یافته ی طبقه کارگر ایران پس از جنگ
در برابر این هجمه ی ضد کارگری، کارگران ساکت ننشستند و غریزی و یا آگاهانه برای احقاق حقوقشون به پا خاستند. در این میان توی دهه 80 چهره های با تجربه و فعالین قدیمی کارگری  به فکر احیای یکی از سنت های مبارزاتی طبقه ی کارگر در سال های پیش از انقلاب افتادند: یعنی سندیکا. از این رو هست که من می خواهم به سندیکا اشاره کنم چون مهمترین جلوه ی مقاومت سازمان یافته ی طبقه کارگر ایران در دوران پس از جنگ بوده است.
ما زمانی اقدام به احیای سندیکا کردیم که پیش تر در سال 47 شرکت واحد دارای 3 سندیکا بود: 1- سندیکای رانندگان 2- سندیکای تعمیرکاران 3- سندیکای بلیط فروشان. اما به دنبال عملکرد غیر قانونی و منفعت طلبانه ی شوراهای اسلامی کار از دور سوم به بعد که حدوداً از سال 72 تا 83  ادامه داشت باعث شد جمعی از کارگران قدیمی و فعالان کارگری با ایجاد هیات بازگشایی سندیکاهای کارگری، اقدام به تشویق کارگران برای ایجاد تشکل های مستقل کنند. این کارگران قدیمی و فعالان کارگری اقدام به آموزش و آگاه سازی کارگران در ارتباط با سندیکا کردند. نتیجه ی این آموزشها این شد که به موجب 8500 امضایی که برای احیای سندیکای شرکت واحد جمع آوری شده بود، هیات بازگشایی در سال 84 به فکر برگزاری مجمع عمومی افتاد. البته این کار یکی و دو شبه انجام نشد بلکه با آموزش رو در رو، پخش جزوات آموزشی و ... در بین کارگران در سرویسها و خطوط و صحبت در باره مطالبات انباشته شده باعث شد که تعدادی زیادی رو به سندیکا آوردند و سندیکای شرکت واحد تشکیل شود.
پس از یک دوره مذاکرات با کارفرمایان و نهادهای مسئول به منظور احقاق حقوق معوقه ی کارگران و عدم پاسخ مناسب از سوی مسئولین، سندیکا اقدام به انجام یک سلسله اعتراضات که مجموعاً 5 واحد بود شامل شد.
اول چراغ روشن کردن همراه با توضیح
دوم عدم دریافت بلیط
سوم آموزش اعتصاب و در راستای آن اعتصاب دی ماه
چهارم اعتراض بهمن ماه
پنجم حضور 10 هزار نفری در استادیوم آزادی
دستاورد سندیکا: 1- الگویی برای دیگر کارگران و ایجاد سندیکاهای کارگری مانند نیشکر هفت تپه و فلزکار و مکانیک و .... 2- سرمشقی برای مردم که اگر متحد باشند و پیگیر، نتیجه می گیرند. 3- افزایش 50 درصدی حقوق  4- دستاورد فرهنگی و دگرگونی روابط کارگران با خانواده شان بود. و به خاطر همین تاثیرات هم بوده است که تا به امروز همسران این راننده ها پا به پای شوهرانشان دارند مبارزه می کند و به خاطر همین آگاهی بوده که تعدادی از همسران راننده های شرکت واحد و اعضای هیئت مدیره چادر به کمر بسته در جلوی منطقه 6 شرکت واحد در روز اعتصاب ایستادند و کتک خوردند و حتی همسر یکی از همکارانمان که باردار بود دچار مشکل شد. خوب جواب اینها را کی می خواست بدهد. برای همین ایستاده ایم. با قدرت در موضع خودمان ایستاده ایم و دنبال حق خودمان هستیم. همان حق ایجاد تشکل مستقل کارگری و سندیکا و دفاع از حقوق انسانی خودمان.
تجربه به ما ثابت کرده که هیچکی به داد کارگران نمی رسه مگر خودشون. اگر توی این سال ها وضع طبقه کارگر بدتر شده به این دلیل نیست که فقط خواسته به نیروی خودش متکی باشه، بر عکس ما اونجایی ضرر کردیم که به نیرو و توان خودمون شک کردیم و افسارمون را دادیم به دست این کاندیدا و اون کاندیدا. تجربه سندیکا به ما و همه مردم نشان داد که اگر اراده کنیم و پی گیر باشیم می توانیم. ایراد و اشکال اگر هست، فارغ از سرکوب، بر می گرده به تاکتیک های مبارزاتی ما و نه استراتژیمون که عبارت باشه از رهایی طبقه کارگر توسط خود طبقه کارگر. ما معتقدیم این شعار را باید در دستور کار قرار داد و تا تحقق اش لحظه ای از پا ننشست و ناامید نشد.
بر این اساس من به عنوان یک کارگر خواهان:
١- افزایش دستمزدها بر اساس ماده ۴١ قانون کار
٢- تشکیل تشکل های مستقل و مورد نظر کارگران و به رسمیت شناختن این تشکل ها توسط دولت.
٣- حق اعتصاب و اعتراض و تجمع و راهپیمایی.
۴- تضمین امنیت شغلی همه ی کارگران به ویژه لغو هر گونه قرارداد موقت و سفید امضاء و حذف واسطه های پیمانکاری.
۵- متوقف کردن اخراج ها و بیکارسازی های گسترده.
٦- لغو سه جانبه گرایی که همیشه در نهایت به نفع سرمایه داران بوده است.
٧- ایجاد کار برای هر کارگر آماده به کار و بیمه بیکاری برای کلیه کارگران بیکار.
٨- تساوی حقوق زن و مرد و رفع هر گونه ستم به زنان به ویژه ستم مضاعف کارفرمایان بر زنان کارگر.
٩- پایان دادن به دستگیری کارگران و آزادی بی قید و شرط تمام کارگران زندانی از جمله غالب حسینی، علی آزادی، شاهرخ زمانی، محمد جراحی، بهنام ابراهیم زاده ... و بازگشت به کار همۀ آنها یا پرداخت ۵٠ درصد حقوق طبق ماده ١٧ قانون کار و پرداخت حق بیمه به همسر و فرزندان تا زمان رفع محکومیت.
١٠-  لغو کار کودکان و ایجاد شرایط مادی و روحی مناسب برای رشد کودکان آسیب دیده و بی سرپرست.
١١- گنجاندن روز کارگر در تقویم کشوری به عنوان روز تعطیل رسمی.
١٢- توقف خشونت ها و تبعیض دولتی و غیر دولتی علیۀ کارگران مهاجر به ویژه کارگران افغان و برخورداری کامل آنها از حقوق شهروندی و کارگری.
١٣ - لغو احکام ناعادلانه قضایی شامل اعدام، شلاق، جریمه، حبس، تبعید و غیره علیه فعالین کارگری، سیاسی و اجتماعی.
١۴ - لغو مجازات مرگ.
هستیم.
در نهایت به شورای امنیت سازمان ملل و بویژه قدرتهای غربی و آمریکا اعلام می کنیم که ما کارگران ضمن محکوم کردن سیاستهای جنگ طلبانه و ماجراجویانۀ جناحهایی از دولت ایران، خواستار لغو تحریم های اقتصادی که مستقیماً خانواده های طبقه کارگر و مردم زحمتکش را نشانه گرفته هستیم و هر گونه طرح و بحث و لفاظی دربارۀ حملۀ نظامی و حتی اندیشیدن به این بلای خانمانسوز را شدیداً محکوم می کنیم و با تمام توان و امکانات خود در برابر هر گونه تجاوز احتمالی به کشور و جامعه ایران ایستادگی می کنیم.
نان من کو؟
کار من کو؟
تشکل  مستقل من کو؟
با درود به همه کارگران و گرامی داشت یاد و خاطره ی تمام مبارزان کارگر و فعالین کارگری به ویژه شهید کارگر ستار بهشتی که ازهم بندیانم بود
زنده باد کارگر!
زنده باد اتحاد کارگران!
زنده باد آزادی و برابری!
زنده باد جنبش کارگری!
رضا شهابی- زندان اوین 11/2/92

کمیته ی دفاع از رضا شهابی- 22 اردیبهشت 1392
شماره تلفن سخنگوی کمیته دفاع از رضا شهابی، آقای محمود صالحی: ٠٩٣۵٧٣۵٣۴١٢
k.d.shahabi@gmail.com
www.k-d-shahabi.blogspot.com