۱۳۹۱ مرداد ۹, دوشنبه
۱۳۹۱ مرداد ۵, پنجشنبه
امین زرگر نژاد با وثیقه موقتا" آزاد شد
بعد از ظهر سه شنبه سوم مرداد ماه امین زرگزنژاد به قید
وثیقه 50 میلیون تومانی و پس از 46 روز بازداشت در اداره ی اطلاعات و زندان مرکزی
تبریز آزاد شد.
روز شنبه در تاریخ 20/ 3/1391 ساعت 30/19
امین زرگرنژاد در خانه دانشجویی خود واقع در تبریز دستگیر شده بود . که ضمن تفتیش
کامل منزلش کامپیوتر و لوازم شخصی او را با خود برده بودند . عصر روز یکشنبه
21/3/1391 امین به خانه پدرش زنگ زده و گفته بود. که او را در اداره اطلاعات
بازداشت کرده و نگه داشته اند ،او گفته بود در رابطه با اتهاماتش هیچ موضوع دقیق و
درستی بیان نمی کنند علی رغم اینکه بازجویی به طور مداوم ادامه دارد اما تمامی
سئوالات و موارد اشاره شده هیچ کدام ربطی به او ندارند و گفته است تمامی گفته ها و
موضوعات مورد اشاره و سئوال در بازجویی ها همه دروغ وتهمتهای نا روایی هستند.
اداره اطلاعات طی
46 روز بازداشت و بازوجویی های مکرر همراه با شکنجه های روحی و روانی و
جسمی با اتهامات دروغین و واهی برای امین پرونده سازی کرده است .
ضمن این که آزادی امین باعث خوشحالی است اما باید توجه
بیشتری به سرنوشت آینده او داشته باشیم که
نظام فاسد جمهوری اسلامی سرمایه داری در حال تدارک برای امین است . باید با فعالیت
های گسترده نقشه های جمهوری اسلامی را خنثی کنیم
پیش به سوی اتحاد بیشر برای فشار بیشتر
پیش به سوی مبارزات متحدانه و گسترده با شعار:
کارگر زندانی، زندانی سیاسی آزاد باید گردد
کمیته حمایت از شاهرخ
زمانی
5/5/1391
۱۳۹۱ مرداد ۲, دوشنبه
زندانیان نیاز به حمایت های همه جانبه دارند.
زندانیان
نیاز به حمایت های همه جانبه دارند.
زندان مرکزی یزد
تبعیدگاه 16 زندانی سیاسی حبس سنگین و صدها زندانی عادی است
زندان مرکزی یزد دارای
چهارده بند در حدود 3000 زندانی است که اکثریت آنها حدود 2300 نفر در زندان و بقیه به صورت کار و مرخصی موقتا" در بیرون می باشند که حداکثر مرخصی
4 تا 20 روز و کار در بیرون تا دو ماه است.
بدترین وضعیت نسبت به
دیگر زندانهای مخوف حکومت جمهوری اسلامی در
زندان یزد مربوط به زندانیان سیاسی است، مثلا" نداشتن آشپزخانه برای پخت غذا
و زمان کمتر برای هواخوری مخصوص زندانیان سیاسی بند 9 می باشد حال که به صورت
قانونی این زندان هر فرد 2 ساعت در روز باید هوا خوری داشته باشد. اما این مدت برای
زندانیان سیاسی از طرف مسئولین و مأموران
هر روز بیشتر کسر می شود .در دوره جدید طی
3 ماه اخیر در شدت بخشیدن به شکنجه ها و کنترل وتحت فشار قرار دادن زندانی در
تمامی اتاقها ،راهروهای تمامی بندها دوربین های مداربسته نصب شده است که به طور 24
ساعته هر گونه حرکت و آزادی های درونی
زندانیان را نیز از بین برده اند اکنون زندانیان حتی نمی توانند آزادنه لباس عوض
کنند یا مثلا" جای از بدن خود را بخارانند این ایجاد زندان در زندان است، در
واقع مصداق صد در صد شکنجه است.
فضایی که به هر کدام
از زندانیان طبق آیین نامه داخلی زندانها باید تعلق بگیرد.در زندان یزد این یک
هشتم فضای مصوب است. که برای خواب و استراحت بسیار عذاب آور است. . زندانیان
دائما" مراقب حرکتها و رفتارهای خود هستند تا به بهانه های واهی و دروغین
سوژه تنبیه مأمورین نشوند .
در رژیم غذایی زندان
طبق آیین نامه داخلی باید در هر وعده غذایی یک چهارم مرغ و روزانه 130 گرم گوشت یا ماهی دو بار سبزی
خوردن تازه و چهار بار دسر میوه داشته
باشد ولی در اینجا چیزی به نام گوشت وجود خارجی ندارد .به مرغی که اکنون به
زندانیان می دهند به مسخره مرغ انتهاری می گویند که به هر نفر تا 10 گرم هم نمی
رسد ،سبزی و میوه که سرشان را بخورد . وضعیت غذایی که می دهند به قدری خراب و
بدپخت است که همانطور خام خام اغلب به سطل آشغال ریخته می شود . برخی اوقات که غذا
سیب زمینی یا ماست و خیار است دو ساعت بعد از غذا نان داده می شود یعنی نزدیک به
ساعت خاموشی به زندانی نان می دهند این نوع حرکت به عنوان شکنجه روحی زندانیان
نامیده می شود .برای 3000 نفر انسان یک پزشک وجود دارد و چیزی به نام معاینه دیده
نمی شود . شخصی به نام دکتر فقط اوضاع بیمار را از خود بیمار طی زمان بسیار کوتاهی
می پرسد و سپس اغلب به پیشنهاد خود بیمار دارویی را می نویسد. معمولا"داروهای
عمومی و محدودی را می نویسد . به گفته مسئولان بهداری بیماری ایدز و هپاتیت مخصوص
نوع سی آن در بندهای 4و 5و 6 به شدت رواج دارد. یکی از مسئولین بهداری توضیح می
دهد که کسی که از این زندان به مرخصی رفته بود مغز بادام را از دهانش درآورده و به
بچه اش داده که از همین طریق بچه و همسرش نیز مبتلا شده اند .
در زمان وضعیت اضطراری
زندانی بیمار، باید حداقل دو ساعت درب زندان را به شدت بکوبیم تا نگهبان در را باز
کند که در این مدت اغلب کسانی که بد حال می شوند حالشات شدیدتر وبا سرعت به وخامت
می گراید طبق گفته زندانیانی که طولانی مدت اینجا هستند و تا به حال 4 مورد دیده
اند تا باز کردن درب بند و بردن زندانی به بهداری یا جای دیگر زندانی مرده است .
انتقال بیماری از طریق
زندانیان به یکدیگر و انتقال آن از طریق زندانیانی که به مرخصی رفته اند به
خانواده هایشان بارها گزارش شده است.
طبق آمار این زندان
یکی از قصابی ترین زندانهای ایران است که 12 درصد کل اعدام زندانیان در اینجا
انجام می شود ،ماهی نیست که حداقل 6 الی 7 نفر اعدام نشود مثلا" از اردیبهشت
تا کنون یعنی 20/4/1391 بیست و چهار نفر اعدام شده اند .
حتی بسیاری در سن
پایین اعدام می شوند از 8 نفری که 22 تیر اعدام شدند فقط دو نفر 32 و35 ساله بودند
بقیه بین 20 تا 26 سال بودند و عجیب است که هر کدام از اعدام شده ها حداقل 4 سال
زیر حکم اعدام در زندان نگهداری شده اند یعنی افراد اعدام شده 20 ساله در واقع از
16 سالگی حکم اعدام گرفته اند .کثیفترین و حیوانی ترین کار مسئولین این زندان، این
است که 3 روز مانده به اجرایی حکم، تاریخ اجراء حکم را به زندانی ها ابلاغ میکنند
و آنها را به بند مخصوص یعنی بند انفرادی انتقال می دهند .
اعلام تاریخ اجرای حکم
به کسانی که 4 سال یا 6 سال در زندان نگهداری شده اند و بارقه امیدی در وجودشان زده شده است که شاید
عفو دریافت کنند با این خبر دنیا روی سرشان خراب می شود ،کسانی که از بیکاری و
نداری و نامیدی دست به حمل مواد مخدر زده بودند و می خواستند که شرمنده اهل و عیال
خود نباشند .
16 زندانی سیاسی این
زندان با مجموع 205 سال زندان و دو ابد از سنگین ترین حکم ها بر خوردارند. که
حداقل زندان 10 سال و حداکثر 30 سال و حبس ابد می باشد در طی دو نامه این زندانیان به عفو بین الملل
آمده است که آنها از هر گونه امکانات و تسهیلاتی که برای زندانیان عادی است نیز
محروم می باشند از جمله مرخص ،عفو عمومی ،کار در بیرون و غیره به دلیل مخالفت
اداره اطلاعات آنها حق استفاده ندارند و تقریبا" از همه چیز محروم هستند یکی
از معمولی ترین مشکلات زندانیان سیاسی تبعیدی که اغلب از استانهای کردستان
،آذربایجان شرقی و غربی ،کرمانشاه و اهواز
تبعید شده اند فاصله طولانی از خانه و کاشانه شان است که بین 1200 تا 2000 کیلومتر
می باشد که اغلب با توجه به مشکلات مالی خانواده هایشان برخی از آنها بیش از سه
سال است عزیزانشان را ندیده اند ،با توجه به ملاقات 20 دقبقه های راضی نمی شوند
خانواده هایشان این مسافت طولانی و هزینه سنگین را برای دیدار 20 دقیقه ای تحمل
کنند .
شاهرخ زمانی
زندان مرکزی یزد
25/4/1391
به سازمان جهانی کار و تمامی اتحادیه ها و سندیکا های کارگری
به
سازمان جهانی کار و تمامی اتحادیه ها و سندیکا های کارگری
دوستان، ما مجموع کارگران 12 میلیونی ایران به همراه
خانواده های فقیر و فلاکت سرمایه زده خود
با جمعیتی 50 میلیونی طبقه کارگر ایران اکثریت نفوس 75 میلیونی ایران را تشکیل می
دهیم . از قدرت بازو و فکر ماست که در عرصه های صنعت و معدن و کشاورزی و ساختمان و
در سایر موارد همه چیز تولید می شود. اما کل ثروت تولید شده از گذشته و اکنون همگی
نصیب سرمایه داران می شود.و خودمان در گرسنگی دائمی به سر می بریم و کمترین بهره
ای از دست رنج خود نمی بریم.
در نتیجه پیاده کردن سیاست های ضد کارگری رژیم اسلامی در
عرصه های مختلف اقتصادی مانند خصوصی سازی ، حذف یارانه ها ، تعدیل نیرو ، حذف
امنیت شغلی ، رواج قراردادهای موقت و سفید امضا ، بر داشتن گمرکات مرزی ، واردات
کالاهای بنجل توسط مافیای رانتی- دولتی – انحصاری هشتاد در صد تولید صنعتی و
کشاورزی مانند چای ، کفش ، نساجی ، قطعه سازی ، قند و شکر و دیگر موارد نابود شده
است.
در نتیجه پیاده کردن این برنامه ها نصف بیشتر جمیعت فعال 26
میلیونی کشور بیکار شده ، 95 در صد اشتغال دائم از بین رفته ، دستمزد ها به 1
چهارم تا 1 پنجم زیر خط فقر تصویب شده است . در هماهنگی کامل جناح های مختلف
سرمایه داری سیاست های نامبرده در بالا و تحریم مشترک جهانی به صورت بی سابقه ای
80 در صد مردم به زیر خط فقر سقوط کردند. در چنین جایگاه نا امن اجتماعی تنها
چیزهای که سعود ورشد کرده و بالاترین آمارهای جهانی را نصیب مردم ایران کرده است
عبارتند از : گرانی ، فحشا ، اعتیاد ، طناب دار ، و...
با توجه به شرایط موجود و حمله مستقیم و غیر مستقیم سرمایه
داران توسط دولت مطبوع خود به هستی کارگران
و با توجه به ادعای دروغین جمهوری اسلامی در دفاع از کارگران ، طبقه کارگر
از هر گونه حق و حقوق همچون حق تشکل ، حق اعتصاب و ... که از مصوبات سازمان کار
بوده و حکومت اسلامی به عنوان عضو، آنها را پذیرفته است اما در عمل ابزاری در دست
سرمایه داران در هجوم ددمنشانه به تمامی عرصه کار و زندگی و سفره خالی کارگران است
. سرمایه داران از طریق دولت خود یعنی جمهوری
اسلامی ایران توانستند کارگران را از تمامی حقوق خود محروم کنند. کوچکترین
فعالیت کارگران حتی فعالیت های که در چها چوب قوانین مصوب خود جمهوری اسلامی است
با اخراج، شکنجه ، وزندان مواجه می شود.
تمامی قوانین حمایتی در مواد قانون کار به نفع سرمایه داری
حذف شده یا در حال حذف شدن قراردارد.
ریاست سازمان جهانی کار و دوستان سندیکای، در کشور ما با
اساس و فعالیت کارگری حتی نسبت به کشورهای کم رشد یافته همسایه مانند افغانستان ،
پاکستان ، عراق و... که حق تشکل و تجمع به رسمیت شناخته شده است تفاوت بسیاری وجود
دارد جمهوری اسلامی علی رغم ظاهر دروغ پردازش حتی با کوچکترین آثار فعالیت قانونی
کارگری به شدت بر خورد ضد کارگری و سرکوب می کند . سرکوب اعتصابات کارگری ، قانون
اعدام برای اعتصابات در صنایع ماشین سازی ، اخراج ، اذیت و آزار ، تعقیب و زندان ،
شلاق زدن فعالین تشکل های کارگری و... از کار های روز مره حکومت اسلامی در دفاع از
سرمایه داری است.
در ردیف بدترین سیاست های سرکوب دروغین قانونی تشکل های
کارگری که با چسباندن آنها به عناوین مختلف به اپوزیسون ضد حکومتی و با پرونده
سازیهای دروغین و ضد کارگری حبس های سنگین به آنها می دهد. تا از شکل گیری تشکل
های کارگری جلو گیری نماید.در این مورد بهنام ابراهیم زاده ، شاهرخ زمانی ، محمد
جراحی و... را می توان مثال آورد که با اتهامات دروغین بهنام را به 5 سال ، محمد
جراحی را به 6 سال و شاهرخ زمانی را به 11 سال محکوم کرده اند.
امید و آرزو ما کارگران زندانی برای آزاد شدن به اعتراضات و
مبارزات سازمان یافته داخلی و جهانی کارگران است تا از این طریق ضمن آزادشدن ما
جلو گیری از سرکوبهای جدید ، جلو گیری ازهجوم حکومت ضد کارگری ایران به تشکل های
موجود و فعالین امکان پذیر شود. تنها راه جلو گیری از سرکوب مبارزات و باز پس گیری
دست آوردهای 200ساله طبقه کارگران در تشکل یابی ، اعتصابات و همبستگی می باشد. این
مهم فقط در سایه وحدت تشکل های داخلی و جهانی ممکن است.
کارگران و دوستان آیا می دانید:
چرا سندیکاهایی کارفرمایان توسط جمهوری اسلامی همه
جانبه حمایت می شوند؟
اما سندیکاهای کارگران توسط جمهوری اسلامی همه جانبه و بشدت
سرکوب می شوند؟
تشکل و
اعتصاب حق مسلم کارگران است.
زندان مرکزی یزد
شاهرخ زمانی
29/4/1391
از: 16 زندانی سیاسی زندان مرکزی یزد
از: 16 زندانی
سیاسی زندان مرکزی یزد
به : دکتر احمد شهید
موضوع : در خواست رسیدگی عاجل به وضعیت زندانیان
آقای احمد شهید ما 16 زندانی سیاسی حبس سنگین با مجموع 205
سال زندان و دو نفر حبس ابد مبحوس در زندان مرکزی یزد هستیم.
جناب رئیس ما 16 نفر در شرایطی در اینجا به صورت تبعید در مرگ تدریجی به سر می بریم که از
کوچکترین حقوق زندانی بر مبنای قوانین موجود و آئین نامه های مصوب سازمان زندانها
که حق مسلم زندانیان است نیز محروم هستیم . در اطاقی بدون پنجره و روزنه ای که هیچ
گونه نور وارد نمی شود و هوا جریان ندارد، مانند سیاه چال های قرون وسطایی است که
وقتی برق قطع می شود که البته بسیار زیاد قطع می گردد به ظلماتی تبدیل می گردد که
چشم، چشم را نمی بیند. طبق آیین نامه های مصوب، سازمان زندانها موظف است در روز دو
بار سبزی خوردن تازه ، چند بار دسر میوه ، یک چهارم مرغ در هر وعده غذایی و یا 303
گرم گوشت در روز به زندانی بدهد. همچنین
وسائل خواب از جمله بالش ، ملافه ، پتو
... هوا خوری دائمی و دهها مورد دیگر باید ارایه شود.مطلقا" از این حقوق خبری
نیست ، وسایل خواب فقط دو عدد پتوی خطر ناک که باعث استرس و اضطراب دائمی ما
هستند. به ندرت یک وعده مرغ داده می شود که مرغ فوق آنقدر کم و تکه تکه شده است که
زندانیان به تمسخر نام آن را مرغ انتحاری گذاشته اند. گوشت در دو وعده غذایی برای هر نفر 10 گرم نیز نمی شود.از هوا خوری
خبری نیست . خانواده های دل شکسته ، نگران و فقیر و ندار ما هر 5 ماه یا یک سال یک
بار 1500 الی 2000 کیلو متر راه را برای دیدن عزیزان خود باید به شهر قریب بیایند. که فقط بیست دقیقه یا نیم ساعت حق
ملاقات دارند. عموما" کرایه راه و هزینه ماندن در این شهر برای دریافت اجازه
ملاقات که گاهی اوقات مجبورند تا یک هفته یا ده روز در این شهر قریب بمانند را قرض
می کنند.
تمامی زندانیان سیاسی در یزد و خوزستان با کینه توزی و
لجاجت شدید اداره اطلاعات این نهاد ضد بشری از همه ی حقوق قانونی مانند عف های
عمومی و مشروط، مرخصی ها ، آزادی های
مشروط و دهها موارد دیگر محروم هستند. نمونه های دیده شده است که سازمان زندانها ،
دادستانی یا قاضی اقدام به دادن مرخصی یا موارد دیگر کرده است، با مخالفت و غضب
خشم آلود اداره اطلاعات مواجه شده و با توبیخ افراد مشروحه و همچنین تهدید به خلع
ید و زندانی شدن، ممنوع شده است.
در بین ما 16 نفر حداقل 7 مورد وجود دارد مثلا" 4 مورد
در مدت 17 سال گذشته با مخالفت اطلاعات از هیچ گونه حقوق قانونی بر خوردار نشده
اند.
اداره اطلاعات به این کار ها بسنده نکرده و از اقدامات
قانونی خانواده در جهت پیگیری کار عزیزانشان جلو گیری می کند و از هر طریق ممکن
سنگ اندازی می کند، مثلا" در چند مورد بی شرمانه به خانواده ها گفته اند که
بروید شکر خدا کنید که تا حالا آنها را نکشتیم اگر زیاد اسرار کنید خودتان هم پیش
انها می روید در مورد ستم کاری و شرارت در جهت زیر فشار گذاشتن خانواده ها و حتی
قاضی دیوان عالی برای تشدید ، و اجراء احکام اغلب در پرونده های ما 16 نفر دارای
اسناد بسیار زیادی برای اثبات ادعا های فوق موجود است مثلا" :
دیوان عالی رای بر برائت و آزادی یکی از ما را داده بود ولی
با مخالفت و اقدامات غیر قانونی اداره اطلاعات دادگاه هم عرض اول اعدام و بعد 15
سال زندان به فرد مورد نظر داده است.
جناب رئیس ما به شما نسبت به وضعیت خود مان از طرف خود و
تمامی آزادیخواهان جهان اعلام میکنیم و ندا می دهیم که حکومت اسلامی ما زندانیان
حکم سنگین را به صورت گروگان نگهداشته است که به اعتبار اعترافات صد باره ادراه
اطلاعات در موقع خطر برای جمهوری اسلامی ما را از بین خواهند برد همانطوری که در
دهه شصت عمل کردند . تنها امید ما اسیران دست بسته که با پرونده سازی های دروغین
اداره اطلاعات و جمیع نهاد های حکومت
اسلامی زندانی شده ایم و همچنین خانواده هایمان سرگردان شده اند ، با توجه به نبود
کوچکترین حقوق حقه و شرایط انسانی به شما و مبارزات مردم آزادیخواه علیه بی عدالتی
و فشار و افشا توسط نهاد های جهانی حقوق بشر می باشد.
امضا ء کنندگان :
عبدالرحمان جنگالی ، والی درودی ، هومن مرادی ، عبدالرحمان
دارابی ، کورش بابایی ، محمد مرادی ، خالد زمانی ، شاهرخ زمانی ، علی صالح هانی
باوی ، عبدل صلاح عثمانی ، رستم عدل کیا ، حافظ ملاضیایی ، قندعلی محمدی ، بخشعلی
محمدی ، عبداله قاسم پور
۱۳۹۱ مرداد ۱, یکشنبه
بیانیه 49
اذیت و
آزار اسماعیل فتاحی را محکوم می کنیم.
امروز 1/5/1391 شنبه بعد از خوردن
ناهار تمامی وسایل اسماعیل فتاحی که در زندان مرکزی تبریز زندانی است ، وقتی خودش
در حیاط زندان جهت هواخوری قرار داشت توسط ماموران زندان در یک گونی بزرگی جمع
اوری شده و تخت او را با دقت تمام زیر و رو کردند و سپس وسایل را با خود به دفتر
زندان بردند . فعلا" به خود اسماعیل فتاحی هیچ چیزی نگفتند . از جمله وسایلی
که با خود بردند عبارتند از لوازم بهداشتی شخصی ، مواد خوراکی اندکی که داشت ،
لباس ها و ... همچنین دفتر های او ، کتابهایش ، خودکار و مدادهایش ، مدارکی مربوط
به پرونده خودش و دفترچه تلفنش را بردند.
هنوز هیچ توضیحی ، دستوری یا اتهامی به او نداده اند. اما 4 روز قبل اورا به
دفتر زندان برده بودن و یک باز جویی مقدماتی غیر رسمی از او انجام داده بودند . طی
سوالاتی در بازجویی فوق به صورت غیر رسمی او را متهم به تبلیغ سوسیالیستی در بین
زندانیان کرده بودند . در میان سوالات باز جویی از او توضیح می خواستند که چرا با
زندانیان در رابطه با سوسیالیسم و کارگران زندانی بخصوص در رابطه با شاهرخ زمانی و
محمد جراحی صحبت می کند . همچنین اسماعیل را تهدید به تشکیل پرونده جدید علیه او و
اتهام دوستی با شاهرخ زمانی کرده بودند. این می تواند مقدمه ای در جهت پرونده سازی
دروغینی علیه یک زندانی دیگر باشد.
کمیته حمایت از شاهرخ زمانی ضمن حمایت و دفاع از اسماعیل فتاحی اعلام می دارد
هرگونه اتهام تراشی و پرونده سازی عیله اسماعیل فتاحی را به شدت محکوم می کنیم.
همچنین از تمامی کارگران ، تشکل ها و فعالین کارگری ، زنان و جوانان همچنین نهاد
های حمایتی و احزاب و سازمانهای انقلابی می خواهیم در جهت دفاع و حمایت از اسماعیل
فتاحی و خنثی کردن نقشه پرونده سازی علیه او اقدام به اعتراضات عملی متحدانه نمایند.
باید قبل از اینکه ماموران جمهوری اسلامی در زندان مرکزی تبریز موفق به اذیت و
آزار اسماعیل شوند از او با قدرت حمایت نماییم.
پیش بسوی اتحاد بیشتر، برای فشار بیشتر!!
پیش بسوی اعتراضات گسترده و متحدانه با شعار :
کارگر زندانی ، زندانی سیاسی آزاد باید گردد.
کمیته حمایت از شاهرخ زمانی
1/5/1391
۱۳۹۱ تیر ۱۵, پنجشنبه
مصاحبه محمد اشرفی با رادیو پیشگام
در این برنامه می شنوید:
گفتگو با آقای محمد اشرفی، فعال کارگری و عضو مووسس کمیته حمایت از شاهرخ زمانی. آقای اشرفی در باره آخرین تحولات پیرامون وضعیت کارگر زندانی - تبعیدی، شاهرخ زمانی سخن می گوید. او همچنین جزییاتی از پرونده سازی وزارت اطلاعات علیه این کوشنده سندیکایی را بیان داشته و تجربیاتی از چگونگی شکل گیری کمیته حمایت را بازگو می کند.
۱۳۹۱ تیر ۱۴, چهارشنبه
همه کارگران را بدون قید و شرط و فوری آزاد کنید.
همه
کارگران را بدون قید و شرط و فوری آزاد کنید.
ضمن گفتن تبریک جهت آزادشدن برخی از دوستان اعضای کمیته
هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری از جمله سعید مرزبان ، میترا همایونی ،
سیروس فتحی ، مسعود سلیم پور و فرامرز فطرت نژاد به دنبال اعتراضات گسترده در سطح
دنیا، آزاد نکردن بقیه دستگیر شدگان 26/3/1391 در شهر کرج را به شدت محکوم می کنیم
.
ضمن اینکه خواهان آزادی بدون قید و شرط و فوری تمامی
کارگران زندانی و زندانیان سیاسی بخصوص بازداشت شدگان اخیر شهر کرج جلیل محمدی ،
ریحانه انصاری ، علیرضا عسگری و مازیار مهر پور هستیم ، و همینطور خواهان آزادی
همه ی کارگران زندانی از جمله شاهرخ زمانی
، علی نجاتی ، بهنام ابراهیم زاده ، رضا شهابی ، محمد جراحی ، رسول بداغی ، مهدی
فراحی شاندیز ، علی اخوان ، پدرام نصرالهی و ... بوده ، از تمامی کارگران ، فعالین
کارگری و دیگر جنبش های اجتماعی متشکل در تشکل ها ، نهاد ها و سازمانهای سیاسی و
همچنان افراد انقلابی می خواهیم، هرچه بیشتر ، متحدانه و مستمر وبا گستردگی داخلی
و جهانی به نظام اسلامی در راستای آزاد سازی زندانیان در بند به هر طریق ممکن ،
متشکل و سازمانیافته، دست به اعتراضات عملی بزنند. ما نیز دوشا، دوش شما آماده
انجام وظیفه هستیم.
همچنین از کارگران ، دانشجویان ، زنان و معلمان ،جوانان و
مردم آزادیخواه و انقلابی می خواهیم اگر این خواست را به عنوان یک مطالبه عمومی
قبول دارند، هرچه گسترده تکثیر و توزیع کرده و به دست هم وطنان برسانند .
کارگر
زندانی ، زندانی سیاسی آزاد باید گردد
14/4/1391
شاهرخ زمانی عضو هییت موسس سندیکای نقاشان وکارگران تزئیناتی
تهران و عضو کمیته پیگیری ...
محمد جراحی کارگر اخراجی عسلویه و
عضو کمیته پیگیری ایجاد تشکل های کارگری
غلامرضا غلامحسینی عضو سندیکای کارگران شرکت واحد تهران و حومه
اشتراک در:
پستها (Atom)