هر بحثی بر سر قدرت
لاجرم پای سازماندهی را به میان میکشد. از سوی طبقۀ حاکمه تا جایی که تاریخ به
یاد دارد این دولت است که نیروی اصلی حفظ مناسبات موجود بوده است، عاملی که کماکان
علیرغم دگرگونیها و تحولات اجتماعی بزرگ اهمیت خود را حفظ کرده است. اما در سوی
نیروی فرودست و مبارز عامل این سازماندهی در طول تاریخ متفاوت بوده است: از
گروههای توطئهگر و شورشی تا حزب انقلابی. در دورۀ سرمایهداری مهمترین عاملی که
توانسته در تمامی تجارب موفق خویش، دولت سرمایهداری را به چالش بکشد همین عامل
اخیر، یعنی حزب انقلابی، بوده است. اما به میزانی که سرمایهداری متأخر رو به
سازماندهی قدرتمندانهتر و جهانیتر کرده، نیرویهای انقلابی نه تنها از ایجاد
بینالمللی مؤثر پاپس کشیدهاند بلکه حتی اغلب شکل حزبى را نیز وانهادهاند و خودِ
ایدۀ سازماندهی را نیز گهگاه کنار گذاشتهاند. اما حاصل چه بوده است؟ در حالی که
حزب انقلابی که بزرگترین دستاورد نیروی پراکنده اما شورشی علیه وضع موجود بود
چندین انقلاب بزرگ و مهمترین اقدامات برآشوبندۀ تاریخ سرمایهداری را رقم زده است،
فقدان سازماندهی در بهترین حالت به جنبشهایی بیدوام و موسمی انجامیده که نه فقط
سرمایهداری که اغلب از به چالش کشیدن یک خطمشی سیاسی حکومتهای انتخاباتی نیز
درمانده است. لذا، ما در ادامه، چه به گواه ادبیات گسترده و غنی پشتیبان بایستگی
حزب انقلابی و چه به شهادت تجارب معاصر تاریخی، در راستای دفاع از اجتنابناپذیری
حزب انقلابی و نقش بیبدیل آن در هر کنش انقلابی، در مواردی چند نکاتی را برای
تبیین وضعیت کنونی سرمایهداری، جایگاه حزب انقلابی و الزامات آن خاطرنشان و مؤکد
میسازیم.
١. بیتردید، اینک در دوران سرمايهدارى جهانى بهسر مى
بريم. نه فقط بدين معنا که مناسبات سرمايهدارى در اغلب قريب به اتفاق کشورهاى
دنيا به مناسبات حاکم تبديل شدهاند، بلکه همچنین با عطف توجه به جهانىشدن اين مناسبات و تسلطشان بر کل اقتصاد
جهانى. کارتلهاى بين المللى حاکم بر اقتصاد جهانى براى حراست از اين مناسبات
نهادهاى بين المللى يک «قدرت سايه امپرياليستى» را تشکيل دادهاند که به نحو
روزافزونى، حتی، دولتهاى کشورهاى سرمايهدارى را نیز تحت کنترل خود گرفتهاند.
٢. در مقابل، استراتژى انقلاب سوسياليستى نيز امروزه هر چه
بيشتر جهانى شده است. نه فقط بدين معنا که تنها راه رهايى بشريت در اکثر قريب به
اتفاق کشورهاى دنيا انقلاب کارگران و زحمتکشان، خلع يد از استثمارگران و آغاز گذار
به سوسياليزم است، بلکه اینکه بدون گسترش چنين انقلابى در سطح جهانى امکان موفقيت
آن، با توجه به شکلگیری و اوجگیری بینالملل قدرتمند سرمایه، در هر کشورى به
تنهايى نيز هر چه کمتر شده است.
٣. در چنین مبارزۀ ناگزیری برای رهایی بشریت و نجات از بدیل
در حال عروج و سلطۀ مطلق بربریت محض سرمایه، کماکان هیچ عامل و ابزاری شناخته نشده
است که بهتر و برتر از حزب انقلابی طبقۀ کارگر باشد. سازمانی که در عین وقوف به
تمامی مشکلات، همان ظرفی است که باید با پالایش آلودگیهای آن، به یاری تجارب
مبارزات دو قرن اخیر، محتوای رهاییبخش مبارزۀ جدی، بیامان و پیگیر انقلابی در آن
شکل گیرد. این حزب همان سازمانی است که پرولتاریای انقلابی را در مقابل نظامی
جهانی و با قدرت سازماندهی فوق تصور، از حداقلی از توان متمرکز و مؤثر برخوردار
میسازد.
٤. حزب انقلابى طبقه کارگر متشکل از آن بخش آگاه از طبقه
است که به ضرورت استراتژى انقلاب سوسياليستى پى برده است و براى آماده ساختن کل
طبقه و تحقق اين استراتژى تلاش مىکند. چنين حزبى در دوران ما از همان ابتدا فقط
بخشى است از حزب انقلاب جهانى و اولين وظيفه انترناسيوناليستى کمونيستها تلاش
مشترک براى تدوين چنين استراتژى مشترکى است. حزب انقلابی طبقۀ کارگر با هدف رهایی
از سلطۀ گرایشات و ایدئولوژی بورژوایی در صفوف طبقه کارگر و نیز در تلاش برای کسب
رهبری مبارزات سایر عناصر تحت ستم در جامعه در زمانۀ فعلیت انقلاب و در جهت مداخلۀ
آگاهانه در فرایند انقلابی شکل میگیرد. قطعاً شکلگیری حزب انقلابی طبقۀ کارگر
برآیند مبارزه و پراتیک لایۀ پیشگام طبقۀ کارگر است و نه حاصل تصمیمگیری و اقدام
نخبهگرایانه و تصنعی روشنفکران رادیکال و ناراضی.
٥. حزب انقلابى طبقه کارگر تشکيلاتى ايدئولوژيک و عقيدتى
نيست بلکه نهادى است سياسى که براساس وحدت برنامهاى تشکيل مىشود. بنابراين تدوين
و تصويب مشترک اين برنامۀ انقلابى از سوی مبارزان کمونيست همانا مسير اصلى
تدارک حزب انقلابى است. اين برنامه بايد
متکى باشد بر تحليل مشخص از استراتژى انقلابى در هر کشور مشخص. بدين ترتيب اولين
قدم جدى ما بايد بر اساس بحث و توافق پيرامون خطوط کلى اين استراتژى سازمان يابد.
٦. تدوين استراتژى انقلابى و برنامۀ انقلابى منتج از آن
بدون تئورى انقلابى غيرممکن است. هر چند بسيارى از کمونيستها اين تئورى انقلابى
را «مارکسيزم» مىدانند، اما حزب انقلابى طبقۀ کارگر نه تفسيرخاصى از خود اين
تئورى بلکه نتايج برنامهاى آن را پايۀ وحدت حزبى قرار مىدهد؛ زیرا امروزه هيچ
مرجع، مرکز و سند مورد توافقى در جهان براى پذيرش يکى از اين تفاسير وجود ندارد.
ورود به چنین مباحثی در ساحت تئوریک، گرچه مهم و ضروری است، اما در امر تشکیل حزب
انقلابی و تدوین برنامۀ آن، به جای ایجاد انسجام و کارایی در برنامه صرفاً به تشتت
و هرز رفتن نیروهای انقلابی خواهد انجامید.
٧. برنامۀ حزبى براساس تجربۀ عملى مبارزاتى کادرهاى حزبى در
جنبش کارگرى سنجيده مىشود و بر اساس اصل «سانتراليزم دموکراتيک» در تشکيلات حزبى
تغيير و تکامل مىيابد. بدين ترتيب خود امر تدوين اوليۀ اين برنامه و آمادهسازى
شرايط براى تشکيل حزب نيز بايد یک امر
عمومى طبقاتى تلقى شود و پيشگامان طبقۀ کارگر بايد از همان ابتدا در امر تدوين آن
دخيل باشند.
٨. حلقۀ رابط بين وضعيت فعلى و مرحلۀ آمادگى شرايط براى
تشکيل حزب همانا اقدامات و مبارزات مشترک فعالان کمونيست و پيشگامان کارگرى است.
چنین وساطتی، بهرغم برخی مشکلات تاریخی ـ سیاسی آن، امری است ناگزیر که در صورت
وقف توجه به ارزشهای دموکراتیک و پرهیز مستمر از جانشینگرایی میتواند بستر و
زمینههای ظهور و شکلگیری حزب انقلابی را فراهم سازد.
٩. در همین راستا باید توجه داشت که سیطره آوار ادبیات
استالینیستی در حوزههای مختلف فکری و مبارزاتی
و تلاش ایدئولوگهای بورژوایی برای همارز قرار دادن درک لنینی از حزب
انقلابی طبقۀ کارگر با انحراف بوروکراتیک ضد ـ انقلاب استالینی، بازخوانی جدی و
انتقادی این مفهوم را به ضرورتی جدی و اساسی بدل میکند، آنچه امروزه به نام حزب
لنینی آماج حمله برخی جریانات رادیکال خردهبورژوایی قرار گرفته، اندک قرابتی با
سنتی ندارد که مبارزۀ انقلابی را با «پیکار بر سر دموکراسی» یکی میداند.
١٠. با توجه به این مباحث، مهمترين مسئلۀ طبقۀ کارگر ايران
فقدان جنبشى سراسرى است که طبقه بتواند قدرت طبقاتى خود را به نمايش بگذارد.
بنابراين عملىترين اقدام مشترک همۀ کسانى که به ضرورت حزب انقلابى پى بردهاند
تلاش در راه سازماندهى اين جنبش سراسرى است. درک رابطه بين وظايف امروزه و اهداف
جنبش کارگرى بسترى است که به شکلگيرى مباحثات پيرامون برنامۀ انقلابى کمک خواهد
کرد.
١١. بحث تاکنون بر سر تفسیر نامها، القاب و یادبودهای
احزاب انقلابی بوده است، مسئله اما تغییر راستین جهان، واقعیت و وضعیت نظم
توحشبار حاکم است.
جمعى از فعالين کمونيست
مهر ١٣٩٦
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر