تو ....اندیشه یک ذهن زیبا و پویایی ، ، تو همانند نسیم وآب جاری شدی در پهنای دشتستان تشنه بە وسعت آسمان ، تو پیکرە ای زرین
را در اعماق تاریکی برافراشی، تو ارزش دادی به آنچه آزادی می خوانند ، تو ( فار ) شدی
بر بلندای ساحل امید .... همان عشق شدی که جان بازی کنند براش ، گر امی تر از جان شدی
. سخت تر از الماس شدی ، تورا باهزاران واژه از جنس پولاد نمی توان نوشت ، تو آمدی تا بهار وگل و شکوفە گیلاس رانوید دهی ، تو خودِ آزادی شدی ، تو برای دستان کوچک کودک
کار پینه شدی ، تو کارگری ، موج شدی ،شور شدی ، برای رها شدن از یوغ جور واستثمار
تو معلم رهایی شدی ، تو شکفته شدی در رە آزادی وآبادی ...
تداعی شد با تو ..!!؟باتو تداعی شد صبحهای شهریور..؟!.. فصلی که فریادهای رهایی در جان وتار و پود میله
های آهنی سلول عجین شد ، خورشید شدی دربلندای
افق ،گوش کوه وقله را شهر و کوچه را پر از فریاد کردی پا بپای زمزمه اعتراض ، تو زمزمە یک انقلاب ......شدی ، راە تو توانفراسا
وسخت است اماتو رفتی در افق ایستادی وفریاد برآوردی کە سر انجام پیروزی ازآن ماست....
شاهرخ همان انسان وارستە پر از اعتقاد واعتماد و انرژی و باور ، از هستی
خود جان شست . تمام وجود خود را وقف هدفی والاکرد ودر واپسین فردایش ، گفت : از زمهریر
شتای خشن چه باک . ما زندە بودیم کە زندگان رانوید زندگی دهیم و با این کلام خورشید وجودش خاموش شد ..
چیزی کە شاهرخ را متمایز کرد صداقت بی نظیرش بود
تهور و جسارت مثال زدنیش بود . این شاهرخ بود
که جرات پیگیری مطالبات کارگری را از داخل زندانهای مخوف نهادینه کرد نام او را ما در ردیف قهرمانان راستین راه آزادی
خواهیم نوشت نام اورادر کنار بزرگان ، در کنار رُزا و لنین . صمد وچگوارا وفواد که
برای پایان دادن به ستم انسان برانسان جان باختند خواهیم نوشت . با آنان که بر تارک
تاریخ مهر و ارزش انسانی زده اند ومسیر تاریخ را به سمت خوشبختی انسان تغییر داده اند.. شاهرخ زمانی ،، گریلای شجاعی که شیخ وشاه و شیطان
به جنگش رفته بودند در عصر حاضر سرآمد بود یکی از رهبران برجسته کارگری نظیرش به سختی
ساخته خواهد شد . شاهرخ در عمر مبارزاتی خود تاثیری بسزا در اذهان جامعه کارگری گذاشت
. برای اتحاد عمل قشرهای اجتماعی جان سختانە تلاش میکرد . انسانی کە هرگز دنبال قهرمان
شدن وچهره شدن کذایی نبود او باور داشت تمام هستیش تلاش است در راه هدفش بدون چشم داشت
، در افکار وباور او منیّت و خود شیفتگی وخود محور قراردادن پوچ وبی معنی بود..
کمیته پیگیری در یک دهه اخیر بیشترین خسارتها را
متحمل شده است سالها فعالینش درحبس بوده اند وکماکان در درزندان هستند شاخص ترین اعضای
خود را ازدست داده ودهها بار اعضا کمیته تهدید ومرعوب شده اند ..ولی در راه متحقق کردن
خواسته های کارگران از پای ننشسته ومسرانه ومسئولانه برای برپای تشکلهای کارگری در
محیط کارکارگران بی وقفه تلاش میکند..
گرچە نبود شاهر خ خسرانی جبران نا پذیر است و جای
خالی اورا نمیتوان پر کرد اما رهنمودها یش برای دنیایی بهتر ورهایی طبقه کارگر همواره
چراغ راه آینده ما خواهد شد..
یادش همیشه گرامی باد.
خ . حسینی 22 .06 .95
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر