گرامی باد یاد سیمین بهبهانی
"مرا هزار امید است و هر هزار تویی"
سیمین
بهبهانی یکی دیگر از شاعران مردمی ایران رخت بر بست و از میان ما رفت، او در دو
نظام و با هر دو نظام ضد مردمی مبارزه کرد و همراه مردم و آزادیخواهان رزمید، و
اکنون خون قلم خویش را که سلاح مبارزه اش بود ، به ما سپرد و رفت، سیمین با مهر و
محبت برای مردم و خشم و کینه علیه ظالمان و ستمگران برای آزادیخواهان با کلمات سلاحی
شعر گونه ساخت و برای ما گذاشت و رفت.
پیام نا
نوشته ی او به مردم ، به رزمندگان راه آزادیخواهی این است :
تا
آنجائیکه ممکن بود در سنگر آزادیخواهی در کنار شما با شعرم ، با کلامم و با لحظه
به لحظه نفسهایم و با قطره ، قطره وجودم زندگی کردم ، در رزم و بزم همراه شما زیستم،
و امروز به رسم روز گار باید جای خویش به رزمنده ای تازه نفس بسپارم ، می دانم این
سنگر هر گز بی رزمنده نبوده و البته هر گز بی رزمنده نخواهد بود، و اکنون شعر هایم
، خاطراتم و آرمانهایم را بعنوان سلاح رزم در میان شما همسنگران برسم یادگار می
گذارم ، می دانم که ظالمان و شب پرستان، مرده خواران و مرده پرستان ، هوا خواهان
آه و ناله، گریه گستران و عاشقان سیاهی، سینه چاکان اطاعت کورکورانه هنوز بر شما
مسلط هستند، می دانم دشمنان شما را خوار و فقیر و غمگین می خواهند، یک چشم اشک و
چشم دیگر غوطه ور در خون می خواهند، ناله به لب و بر سرکوبان ، پا برهنه آواره ی
بیابان می خواهند.
مردم : دشمن از غمگین و گریان بودن شما شاد و
پیروز می شود، پس شما در این سنگر مبارزه یک راه بیش ندارید برای شکست دادن دشمن
باید شاد و خندان باشید، نگذارید دشمن شاد شود، دست افشانی، شادی و پایکوبی شما
زهری است بر جام دشمن که سلاسل از خون مردم سر میکشد، بیاید در آخرین نفسهایم با
هم عهدی ببندیم، در پی رفتن من دست افشان، پایکوبان، شاد و غزلخوان باشید. ای مردم
، ای رزمندگان راه آزادی :
رزمتان بزم ، بزمتان رزم ، رزم و بزمتان پیروز باد.
سیمین شاعر
مردمی از میان مردم رفت و مردم در مراسم او دست افشان و غزلخوان بودند و دشمن در
حیرت و تعجب بود و در برنامه تلویزیونی از خود می پرسید ، اینها چرا بجای گریه دست
می زنند؟ اینکه دشمنان حتی در لحظه مرگ و پس از مرگ نیز نتوانستند هواخواهان را به
گریه وادارند یک پیروزی است، همان پیروزی که سیمین گفت نگذارید دشمن شاد شود، آری
مبارزه هزاران شکل و روش دارد ، خنده، دست افشانی، پایکوبی و غزلخوانی یکی از
بهترین اشکال مبارزه با دشمنان مرده پرست و شب پرست است.
نگذاشتند
سیمین در کنار دیگر همرزمانش ، دیگر شاعران و هنرمندان به خاکسپرده شود ، چه باک؟
که در هر نقطه از خاک ایران ستاره ی خفته است، ستاره ای که دشمنان مردم حتی از جسد
بی جانشان، از گور بی جسمشان ، از سنگ شکسته گورشان ، از گورهای بی نام و نشان ،
از گلستانهای چون خاوران و... دائما" به خود می لرزند.
ما مرگ
سیمین بهبهانی را به مردم ایران ، خانواده گرامی ایشان، به دوستانش و به هنرمندان
، بخصوص به کانون نویسندگان ایران تسلیت گفته و امیدواریم هنرمندان تازه نفسی جای
رفته گان را پر کنند و سلاحها و پرچم های زمین گذاشته را بالای سر به اعتزاز در
آورند، که این سنگر بی رزمنده نبوده و بی رزمنده نخواهد بود.
زندان
گوهر دشت
شاهرخ
زمانی
خالد
حردانی
8/6/1393
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر