رفقا، همرزمان و دوستان مبارز
درود ما را بپذیرید
شما در شرایطی به مبارزه و افشاگری پرداخته اید که طبقه
کارگر ایران در زیر فشارهای استثماری سرمایه داران حتی از یک زندگی حداقلی نیز
محروم است و حکومت اسلامی برای حفظ چنین شرایطی کوچکترین اعتراض حق طلبانه و
اقدامات تدافعی ایشان را با زور بند و زنجیر پاسخ می دهد. و هر گاه نمایندگان
واقعی این طبقه در همان دخمه ها و قتلگاه ها هنوز به اعتقادات و تعهدهای خود
وفادار مانده و از پا نمی نشینند، با انواع ترفند ها کمر به قتل ایشان می بندد.
قتل افشین اسانلو نمونه ای از وحشیگری های حکومت اسلامی برای حفظ منافع
غارتگرایانه سرمایه داری ایران است. نمونه دیگر، اقدامات غیرقانونی قوه قضایی و
مسئولان زندان جهنمی رجایی شهر (گوهردشت) به نمایندگی از حکومت سرمایه داری در
مورد رضا شهابی است. رضا شهابی پس از گذراندن 5 سال محکومیت و حبس، که طبق ماده
134 قانون مجازات اسلامی می بایست آزاد شده باشد و در آغوش گرم خانواده، دوستان و
هم قطارانش در سندیکای شرکت واحد اتوبوسرانی جای گیرد، اینک، پس از 50 روز اعتصاب
غذا، دستبند به دست بر روی تخت خواب بیمارستان افتاده است. او حتی رمق آن را ندارد
که پزشکان بیمارستان به مداوای بیماری و جراحی ضروری او بپردازند. تازه، همین
انتقال او از زندان به بیمارستانی در خارج از آن قتلگاه نتیجه مبارزه ای وسیع و
متحدانه فعالان کارگری در ایران و جهان بوده است. مطمئن باشید که اگر افشاگری ها و
مبارزاتی همچون آنچه شما اکنون به پیش می برید نبود، عاقبت رضا چیزی جز افشین
اسانلو نمی شد.
ما باید از آنچه گذشت درس بگیریم. در زمانی که طبقه
کارگر بعلت شدت خفقان و سرکوب، عدم داشتن امنیت شغلی، عدم تشکل در تشکیلات های
مستقل، غیبت عناصر آگاه و گسیخته شدن از فعالان کارگری و نمایندگان واقعی خود، در
چنین شرایط هرج و مرج تحمیلی بسر می برد، اتحاد و یکپارچگی در هر سطح و درجه ای
غنیمت است. دیدیم که چگونه با حمایت وسیع و یکپارچه از اعتصاب غذای رضا شهابی،
حکومتیان را وادار به عقب نشینی کرده و در مقابل یکی از خواسته های او جهت درمان
بیماری اش به بیمارستان خارج از زندان منتقل گشته است. اما مبارزه پایان نیافته
است. در مورد مشخص رضا شهابی باید بدانیم که مسئولان حکومتی با اکراه عقب نشینی
کرده اند و هرگاه از فشارها و اعتراضات حمایتی و حساسیت های اجتماعی کاسته شود، نه
تنها خود را از بر آوردن دیگر خواسته های او بی نیاز می یابند بلکه بدون تردید، همچون
گذشته، مداوای او را متوقف کرده و به زندان باز می گردانند. اما، ضرورت اقدامات
متحدانه در وسیع ترین اشکال خود، یک نیاز استراتژیک است. هم اینک فعالان کارگری
بسیاری از اصناف مختلف در زندان های حکومت سرمایه داری بسر می برند که موقعیتی
بهتر از رضا شهابی ندارند. هم اکنون بهنام ابراهیم زاده مدت دو ماه است که در
انفرادی وزارت اطلاعات بسر برده و فشارهای سهمگینی بر او و خانواده اش وارد می شود
تا روحیه مبارزاتی اش شکسته و وادار به تمکین شود. همچنین، شاهرخ زمانی و محمد
جراحی نیز از بیماری های عدیده ای رنج می برند که مسئولان نظام بعلت پایداری و
مقاومت شان، نه تنها ایشان را از حق مداوا محروم ساخته اند، بلکه با تبعید های
متعدد و انتقال های بیمورد و جای دادن ایشان در بندهای جانیان و بیماران مبتلا به
امراض مسری خطرناک، به آزار و اذیت و اعمال فشارهای روحی جهت شکستن عزم راسخ شان
در دفاع از حقوق کارگری دارند. و اینها نمونه ای از خروار است.
همرزمان، کارگران و حامیان جنبش کارگری
مبارزه طولانی و سهمگینی علیه سرمایه داری ایران و
حکومت اسلامی مدافع اش در پیش داریم. اینکه هر زمان در اقدامات متحدانه مان موفق و
پیروز سر بر می آوریم، امر تصادفی ای نیست. هر یک از ما حامل بخشی از گنجینه های
تجارب و آگاهی مبارزه دویست ساله کارگری هستیم. بیاییم رفته رفته به چنین
اتحادهایی اشکال دائمی دهیم تا در لحظه ای قادر به اجتماع بوده و متحدانه
مبارزاتمان را پیش بریم. این ضرورت تاریخی مبارزه طبقاتی بطور عام، و نیاز فوری
طبقه کارگران ایران است.
با آرزوی پیروزی کارزار یک هفته ای شما و رهایی طبقه
کارگر،
چاره رنجبران وحدت و تشکیلات است!
کمیته حمایت از شاهرخ زمانی
19 مرداد 1393
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر