بیانیه فراگیر دانشجویان کشور به مناسبت روز دانشجو
امروز گرد
آمدهایم. شانزده آذر، روزی نامیده از برای ما، تا صدای اعتراض ما در این روز به
تمامی طنینانداز شود. بیرون از این جا که ما ایستادهایم، پشت حصارهای به ظاهر امن
دانشگاه، حوادث و بحرانها روز به روز از پی هم میآیند و برهم میافزایند. ثمرۀ
زندگی مادران و پدران ما، در نتیجۀ برآیند چند دهه عمل مشترک قانونگذاران و
مجریان، در تکاپوی تأمین هزینههای سنگین حداقلی برای معاش، به یغما رفته است.
بیکاری، استثمار و عدم امنیت شغلی بیداد میکند. بهداشت، درمان و مسکن بدل به
کالاهایی گرانبها شدهاند که وسع خریدشان از عهدۀ بسیاری از مردم بیرون است. باری
بر نقوش فاجعه بیافزاییم این را که حق فریاد و اعتراض را نیز سلب کردهاند و هرجا
زمزمهای نیز هست، گوشی شنوای دردهای فراوان رنجبران جامعه نیست. چنین است که
عدالت و آزادی، حالا دیگر، توأمانِ هم به محاق رفتهاند.
اما در این روز که با نام ماست، سر آن داریم که نهتنها با صدایی بلندتر از حقوق خویش به مثابۀ دانشجو دفاع کنیم، بلکه از زندگی پایمالشدۀ خود در جامعه نیز سخن بگوییم.
امروز تبعیضهای بنیادین جامعه اعم از تبعیض طبقاتی و جنسیتی به دانشگاه پا نهادهاند. بومیگزینی، گزینش جنسیتی، هدایت تحصیلی و پولیسازی آموزش عمومی، که طبق قانون اساسی باید برای تمام آحاد ملت به رایگان در دسترس باشد، در کنار پدیدههایی نظیر گسترش مدارس غیرانتفاعی، مؤسسات آموزشی، کلاسهای خصوصی و دهها کالای آموزشی دیگر که به شکلهای نابرابر رقابت تحصیلی دامن میزنند، پایههای تبعیض را در دانشگاه استوارتر کردهاند. تبعات روند کالاییسازی آموزش سبب شده است که نهتنها فرزندان طبقات فرودست حین تحصیل در دانشگاه تحت فشار هزینههای سنگین آموزشی کمر تا کنند، بلکه به تدریج از ورود به دانشگاه محروم شوند یا از سرانجامبخشیدن به تحصیلات دانشگاهی خود بازمانند. در این میان، آن که از قطار دورههای روزانۀ دانشگاههای دولتی جا بماند مجبور میشود تا هزینههای سرسامآوری را برای دورههای شبانه و دانشگاههای آزاد یا غیرانتفاعی بپردازد، تا علیرغم آموزشی کم کیفیت، به امید یافتن شغلی برای تأمین هزینههای زندگی مدرکی به دست آورده باشد. و دریغا که این تلاش، به سودای کسب منزلتی نمادین، خود چون فرزندی ناقصالخلقه زاییدۀ منطق حاکم است.
طنین اعتراض و مطالبۀ هزاران دانشجو برای ابتداییترین حقوقشان در سالیان اخیر از هر کناری شنیده میشود. سنوات تحصیلی، هزینههای روزافزون خوابگاه و تغذیه، شهریههای گزاف، واگذاری فضاها و امکانات دانشگاهی به نهادها و سازمانهایی بیرون از دانشگاه، واداشتن دانشجویان به کار اجباری و سوءاستفادههای علمی از آنان، و در این وانفسا، فشارهای امنیتی و حراستی، جملگی دستها را به هم دادهاند تا کاردها به استخوانها رسند. اکنون وقت آن رسیده است تا همگان بدانند ما از چه دردی به فریاد آمدهایم، ریشۀ این دردها تا کجا میرسد و امروز چه میخواهیم؟ وقت آن است تا همگان بدانند ما که نه وابستۀ جناح های سیاسی هستیم و نه عضو تشکلهای قدرتساخته، ما که تنها نام دانشجو را یدک میکشیم، کجا ایستادهایم و درگیر کدام وضعیتیم؟
قانون سنوات دست دانشگاهها را برای اخذ هزینههای گزاف برای ترمهای تحصیلی سنواتی و واحدهای افتاده باز گذاشته است. در حالی که بنا به تجربه، برای بهبود کیفیت طرحهای پژوهشی و آموزشی، 5 سال تحصیلی برای دانشجویان کارشناسی، 3 سال تحصیلی برای دانشجویان کارشناسی ارشد و 5 سال تحصیلی برای دانشجویان دکتری ضروری است. این در حالیست که قانونگذاران و مجریان حاکم بر دانشگاه، با تصویب قوانینی از قبیل قانون سنوات، از قضا فشار را دقیقاً به همان خانوادههایی وارد میآورند که همزمان تحت فشار قوانین حداقل دستمزد قرار دارند. این چرخه حاصلی جز تشدید محرومیت و فقر برای تولیدکنندگان واقعی ثروت جامعه ندارد.
دانشجویان بسیاری رشتهها، قبل از آنکه از دانشگاه فارغالتحصیل شوند، به بهانۀ دورههای کارآموزی و کارورزی در کارخانهها، کارگاهها، مؤسسات صنعتی خصوصی، بیمارستانها، درمانگاهها و مراکز به اصطلاح مطالعاتی و پژوهشی با حقوقی ناچیز یا حتی بدون دستمزد، استثمار میشوند و سودهای کلان ناشی از کار اضافی اجباری آنان، به جیبهای کلانسرمایهداران میرود. در کنار آن هزاران فرصت شغلی برای کسانی که باید با حقوق و مزایای کامل، حق بیمه و حق بازنشستگی در همین مراکز مشغول به کار شوند، از دست میرود و متقابلاً شمار دهشتناک بیکاران افزون میگردد.
دانشگاه، جایی که عموماً میپندارند مرکز علمآموزی، حقیقتجویی و نیز ضامن رفاه و آزادی آیندۀ فرزندان جامعه است، دیگر سالهاست که بدل به بازاری برای دلالان و جاعلان علمی شده است. رنجنامهای از دزدیهای علمی، جعل مقالات، سوءاستفاده از طرحهای پژوهشی دانشجویان برای ترقی و بالا جستن اساتید در مراتب علمی، جذب و گزینش غیرعلمی اعضای هیئت علمی و اخراج اساتیدی که صدای مخالفی با منویات اربابان بالادستی و منافع نظام حاکم دارند و طوماری از این دست، پیکر دانشگاه را مسخ در موجودی نحیف کرده است که دیگر حتی توان دفاع از موجودیتی مستقل از برای خود ندارد، چه رسد به آن که پاسداری از برای حقیقت باشد.
رشد و گسترش پردیسهای بینالملل، افزایش شمار دانشجویان پولی، اعمال سهمیههای مختلف، از جمله سهمیههایی برای فرزندان اعضای هیئت علمی، نهادهای امنیتی و موارد خاص، در کنار کاستن سال به سال از تعداد دانشجویان روزانه و کاهش خدمات رایگان آموزشی برای کلیۀ دانشجویان، علاوه بر شکلهای مختلف تبعیض آموزشی به سود طبقات بالادست و لاجرم به زیان فرودستان، چنان که مختصراً ذکر شد، چنان ضربهای به کیفیت آموزش و پژوهش علمی زده است که تولید انبوهی از صاحبانِ عاری از تخصصِ مدارک دانشگاهی، تنها بخش کوچکی از نتایج فلاکتبار آن است.
همچنین صندوق رفاه دانشجویان بر خلاف عنوانش، کارکردی جز بدهکارکردن دانشجویان به نظام بانکی کشور نداشته است. تفاهمنامۀ صندوق رفاه دانشجویان و صندوق کارآفرینی امید موجب آن شده است که دانشجو بابت استفاده از امکاناتی که بنا به عرف و مطابق با معیشت متعارف حق اوست، در نظام بانکی کشور بدهکار تلقی شود و حق استفاده از سایر اعتبارات بانکی را از دست بدهد. بودجهای که باید صرف رفاه و معیشت کلیۀ دانشجویان شود، به وامهای اشتغال و کارآفرینی استحاله شده و فقط در اختیار اقلیّتی از دانشجویان قرار میگیرد. نگاه سیاستگذاران صندوق کارآفرینی امید، نگاهی مبتنی بر حصول حداکثر سود است. این نگاه با ماهیت صندوق رفاه که در واقع بخشی از صندوقهای تأمین اجتماعی به شمار میاید، سازگار نیست. چنین است که استیلای صندوق کارآفرینی امید بر صندوق رفاه دانشجویان موجب از بین رفتن امنیت اقتصادی دانشجویان شده است.
تبعیض جنسیتی، در قالب سهمیهبندی جنسیتی رشتههای دانشگاهی، کنترل و فشار مضاعف در حوزۀ آزادیهای فردی و پوشش دختران دانشجو، حجاب اجباری در خوابگاهها، محدودیتهای بیشتر در رفت و آمد و ساعتهای ورود و خروج به خوابگاههای دختران، برخوردهای سلیقهای حراست با دختران دانشجو از طریق تماسهای تهدیدآمیز و ایجاد فضای ارعاب نزد ایشان، نگاه قیممآبانۀ مسئولان و سوءاستفاده از روابط عاطفی خانوادهها برای محدودسازی بیشتر دختران، تحت فشار قرارگرفتن دانشجویان دختر از جانب برخی اساتید، معاونان آموزشی و کارکنان دیگر دانشگاه برای روابط خارج از عرف - که خود جلوۀ دیگری از نگاه ابزاری به زنان در جامعه است - و دهها مورد ریز و درشت دیگر نمود یافته است، و طرفه آنکه این همه همواره به بهانههایی همچون تامین امنیت و مصلحت دختران دانشجو اتفاق میافتد. اما ناگفته پیداست که اینها هیچ یک معنایی جز نفی بداهت این واقعیت ساده ندارند که زن، به مثابۀ نوع انسان، خود توان درک موقعیت و تصمیمگیری در مورد امور مربوط به خویش را دارد. دخالت بیدلیل خوابگاه و دانشگاه در زندگی شخصی دختران نمیتواند جز زیر سوال بردن استقلال فردی، آزادی عمل و عزت نفس دانشجویان دختر، هدفی با خود داشته باشد.
صدای اعتراض دانشجویان که چیزی جز حقوق بنیادین خود نمیخواهند، گویا بر اربابان، مدیران، سیاستگذاران و مجریان قوانین تبعیضآمیز بسیار گران آمده است. کمیتههای انضباطی و حراست دانشگاهها و دوشادوش آنان نهادهای امنیتی بیرون از دانشگاه، برای خاموشکردن صدای مستقل دانشجویان تمامقد ایستادهاند و به واسطۀ تهدیدهای مکرر دانشجویان معترض و خانوادههاشان، احضارهای گاه به گاه، پروندهسازی، صدور احکام انضباطی و دهها حربۀ امنیتی دیگر، چکمه بر گلوی دانشجویان فشردهاند. بیخبر از آن که صدای حقطلبی، عدالتخواهی و آزادیخواهی دانشجویان با هیچ سرکوبی خاموشکردنی نیست.
شوراهای صنفی، این تنها تشکل برآمده از رای مستقیم دانشجویان که البته وامدار هیچ جریان سیاسیای پشت درهای دانشگاه نیست، در شرایط کنونی پرچمدار اعتراضات دانشجویی و پژواکده صدای مستقل دانشجویان است. داشتن چنین جایگاه و کارکردی موجب شده است که مسئولان وزارت علوم بر سر راه اتحاد و عمل مشترک شوراهای صنفی سراسر کشور به نحوی مداوم سنگاندازی کنند.
بله؛ میدانیم و می دانند تنها با تشکلیابی فراگیر شوراهای صنفی میتوان در برابر برنامهها و قوانین دانشجوستیز ایستاد، و البته که باید چنین کرد.
در کنار نهاد شورای صنفی، تلاش برای استقلال دانشگاه از قدرت و سرمایه و نیز تقویت نگاه انتقادی مستقل از قدرت و زدوده از ایدئولوژی حاکم، تنها دریچۀ امید برای بیرونشدن از وضعیت اسفناک فعلی است. در عین حال اعتراضات صنفی دانشجویی بایستی به مبارزات برحق کارگران، معلمان، زنان و تمام محذوفان و مطرودان اجتماع بپیوندد و کلیت ساختار و برنامههای کلان اقتصادی سیاسی را که تجاریسازی آموزش نیز بخشی از تبعات آن است به نقد بکشد. بدون این همراهی و پیوند، مقاومت در برابر این سیل بنیانبرانداز که هستی دانشجو، کارگر، معلم، زن و تمام فرودستان را تهدید میکند، غیرممکن مینماید.
اما در این روز که با نام ماست، سر آن داریم که نهتنها با صدایی بلندتر از حقوق خویش به مثابۀ دانشجو دفاع کنیم، بلکه از زندگی پایمالشدۀ خود در جامعه نیز سخن بگوییم.
امروز تبعیضهای بنیادین جامعه اعم از تبعیض طبقاتی و جنسیتی به دانشگاه پا نهادهاند. بومیگزینی، گزینش جنسیتی، هدایت تحصیلی و پولیسازی آموزش عمومی، که طبق قانون اساسی باید برای تمام آحاد ملت به رایگان در دسترس باشد، در کنار پدیدههایی نظیر گسترش مدارس غیرانتفاعی، مؤسسات آموزشی، کلاسهای خصوصی و دهها کالای آموزشی دیگر که به شکلهای نابرابر رقابت تحصیلی دامن میزنند، پایههای تبعیض را در دانشگاه استوارتر کردهاند. تبعات روند کالاییسازی آموزش سبب شده است که نهتنها فرزندان طبقات فرودست حین تحصیل در دانشگاه تحت فشار هزینههای سنگین آموزشی کمر تا کنند، بلکه به تدریج از ورود به دانشگاه محروم شوند یا از سرانجامبخشیدن به تحصیلات دانشگاهی خود بازمانند. در این میان، آن که از قطار دورههای روزانۀ دانشگاههای دولتی جا بماند مجبور میشود تا هزینههای سرسامآوری را برای دورههای شبانه و دانشگاههای آزاد یا غیرانتفاعی بپردازد، تا علیرغم آموزشی کم کیفیت، به امید یافتن شغلی برای تأمین هزینههای زندگی مدرکی به دست آورده باشد. و دریغا که این تلاش، به سودای کسب منزلتی نمادین، خود چون فرزندی ناقصالخلقه زاییدۀ منطق حاکم است.
طنین اعتراض و مطالبۀ هزاران دانشجو برای ابتداییترین حقوقشان در سالیان اخیر از هر کناری شنیده میشود. سنوات تحصیلی، هزینههای روزافزون خوابگاه و تغذیه، شهریههای گزاف، واگذاری فضاها و امکانات دانشگاهی به نهادها و سازمانهایی بیرون از دانشگاه، واداشتن دانشجویان به کار اجباری و سوءاستفادههای علمی از آنان، و در این وانفسا، فشارهای امنیتی و حراستی، جملگی دستها را به هم دادهاند تا کاردها به استخوانها رسند. اکنون وقت آن رسیده است تا همگان بدانند ما از چه دردی به فریاد آمدهایم، ریشۀ این دردها تا کجا میرسد و امروز چه میخواهیم؟ وقت آن است تا همگان بدانند ما که نه وابستۀ جناح های سیاسی هستیم و نه عضو تشکلهای قدرتساخته، ما که تنها نام دانشجو را یدک میکشیم، کجا ایستادهایم و درگیر کدام وضعیتیم؟
قانون سنوات دست دانشگاهها را برای اخذ هزینههای گزاف برای ترمهای تحصیلی سنواتی و واحدهای افتاده باز گذاشته است. در حالی که بنا به تجربه، برای بهبود کیفیت طرحهای پژوهشی و آموزشی، 5 سال تحصیلی برای دانشجویان کارشناسی، 3 سال تحصیلی برای دانشجویان کارشناسی ارشد و 5 سال تحصیلی برای دانشجویان دکتری ضروری است. این در حالیست که قانونگذاران و مجریان حاکم بر دانشگاه، با تصویب قوانینی از قبیل قانون سنوات، از قضا فشار را دقیقاً به همان خانوادههایی وارد میآورند که همزمان تحت فشار قوانین حداقل دستمزد قرار دارند. این چرخه حاصلی جز تشدید محرومیت و فقر برای تولیدکنندگان واقعی ثروت جامعه ندارد.
دانشجویان بسیاری رشتهها، قبل از آنکه از دانشگاه فارغالتحصیل شوند، به بهانۀ دورههای کارآموزی و کارورزی در کارخانهها، کارگاهها، مؤسسات صنعتی خصوصی، بیمارستانها، درمانگاهها و مراکز به اصطلاح مطالعاتی و پژوهشی با حقوقی ناچیز یا حتی بدون دستمزد، استثمار میشوند و سودهای کلان ناشی از کار اضافی اجباری آنان، به جیبهای کلانسرمایهداران میرود. در کنار آن هزاران فرصت شغلی برای کسانی که باید با حقوق و مزایای کامل، حق بیمه و حق بازنشستگی در همین مراکز مشغول به کار شوند، از دست میرود و متقابلاً شمار دهشتناک بیکاران افزون میگردد.
دانشگاه، جایی که عموماً میپندارند مرکز علمآموزی، حقیقتجویی و نیز ضامن رفاه و آزادی آیندۀ فرزندان جامعه است، دیگر سالهاست که بدل به بازاری برای دلالان و جاعلان علمی شده است. رنجنامهای از دزدیهای علمی، جعل مقالات، سوءاستفاده از طرحهای پژوهشی دانشجویان برای ترقی و بالا جستن اساتید در مراتب علمی، جذب و گزینش غیرعلمی اعضای هیئت علمی و اخراج اساتیدی که صدای مخالفی با منویات اربابان بالادستی و منافع نظام حاکم دارند و طوماری از این دست، پیکر دانشگاه را مسخ در موجودی نحیف کرده است که دیگر حتی توان دفاع از موجودیتی مستقل از برای خود ندارد، چه رسد به آن که پاسداری از برای حقیقت باشد.
رشد و گسترش پردیسهای بینالملل، افزایش شمار دانشجویان پولی، اعمال سهمیههای مختلف، از جمله سهمیههایی برای فرزندان اعضای هیئت علمی، نهادهای امنیتی و موارد خاص، در کنار کاستن سال به سال از تعداد دانشجویان روزانه و کاهش خدمات رایگان آموزشی برای کلیۀ دانشجویان، علاوه بر شکلهای مختلف تبعیض آموزشی به سود طبقات بالادست و لاجرم به زیان فرودستان، چنان که مختصراً ذکر شد، چنان ضربهای به کیفیت آموزش و پژوهش علمی زده است که تولید انبوهی از صاحبانِ عاری از تخصصِ مدارک دانشگاهی، تنها بخش کوچکی از نتایج فلاکتبار آن است.
همچنین صندوق رفاه دانشجویان بر خلاف عنوانش، کارکردی جز بدهکارکردن دانشجویان به نظام بانکی کشور نداشته است. تفاهمنامۀ صندوق رفاه دانشجویان و صندوق کارآفرینی امید موجب آن شده است که دانشجو بابت استفاده از امکاناتی که بنا به عرف و مطابق با معیشت متعارف حق اوست، در نظام بانکی کشور بدهکار تلقی شود و حق استفاده از سایر اعتبارات بانکی را از دست بدهد. بودجهای که باید صرف رفاه و معیشت کلیۀ دانشجویان شود، به وامهای اشتغال و کارآفرینی استحاله شده و فقط در اختیار اقلیّتی از دانشجویان قرار میگیرد. نگاه سیاستگذاران صندوق کارآفرینی امید، نگاهی مبتنی بر حصول حداکثر سود است. این نگاه با ماهیت صندوق رفاه که در واقع بخشی از صندوقهای تأمین اجتماعی به شمار میاید، سازگار نیست. چنین است که استیلای صندوق کارآفرینی امید بر صندوق رفاه دانشجویان موجب از بین رفتن امنیت اقتصادی دانشجویان شده است.
تبعیض جنسیتی، در قالب سهمیهبندی جنسیتی رشتههای دانشگاهی، کنترل و فشار مضاعف در حوزۀ آزادیهای فردی و پوشش دختران دانشجو، حجاب اجباری در خوابگاهها، محدودیتهای بیشتر در رفت و آمد و ساعتهای ورود و خروج به خوابگاههای دختران، برخوردهای سلیقهای حراست با دختران دانشجو از طریق تماسهای تهدیدآمیز و ایجاد فضای ارعاب نزد ایشان، نگاه قیممآبانۀ مسئولان و سوءاستفاده از روابط عاطفی خانوادهها برای محدودسازی بیشتر دختران، تحت فشار قرارگرفتن دانشجویان دختر از جانب برخی اساتید، معاونان آموزشی و کارکنان دیگر دانشگاه برای روابط خارج از عرف - که خود جلوۀ دیگری از نگاه ابزاری به زنان در جامعه است - و دهها مورد ریز و درشت دیگر نمود یافته است، و طرفه آنکه این همه همواره به بهانههایی همچون تامین امنیت و مصلحت دختران دانشجو اتفاق میافتد. اما ناگفته پیداست که اینها هیچ یک معنایی جز نفی بداهت این واقعیت ساده ندارند که زن، به مثابۀ نوع انسان، خود توان درک موقعیت و تصمیمگیری در مورد امور مربوط به خویش را دارد. دخالت بیدلیل خوابگاه و دانشگاه در زندگی شخصی دختران نمیتواند جز زیر سوال بردن استقلال فردی، آزادی عمل و عزت نفس دانشجویان دختر، هدفی با خود داشته باشد.
صدای اعتراض دانشجویان که چیزی جز حقوق بنیادین خود نمیخواهند، گویا بر اربابان، مدیران، سیاستگذاران و مجریان قوانین تبعیضآمیز بسیار گران آمده است. کمیتههای انضباطی و حراست دانشگاهها و دوشادوش آنان نهادهای امنیتی بیرون از دانشگاه، برای خاموشکردن صدای مستقل دانشجویان تمامقد ایستادهاند و به واسطۀ تهدیدهای مکرر دانشجویان معترض و خانوادههاشان، احضارهای گاه به گاه، پروندهسازی، صدور احکام انضباطی و دهها حربۀ امنیتی دیگر، چکمه بر گلوی دانشجویان فشردهاند. بیخبر از آن که صدای حقطلبی، عدالتخواهی و آزادیخواهی دانشجویان با هیچ سرکوبی خاموشکردنی نیست.
شوراهای صنفی، این تنها تشکل برآمده از رای مستقیم دانشجویان که البته وامدار هیچ جریان سیاسیای پشت درهای دانشگاه نیست، در شرایط کنونی پرچمدار اعتراضات دانشجویی و پژواکده صدای مستقل دانشجویان است. داشتن چنین جایگاه و کارکردی موجب شده است که مسئولان وزارت علوم بر سر راه اتحاد و عمل مشترک شوراهای صنفی سراسر کشور به نحوی مداوم سنگاندازی کنند.
بله؛ میدانیم و می دانند تنها با تشکلیابی فراگیر شوراهای صنفی میتوان در برابر برنامهها و قوانین دانشجوستیز ایستاد، و البته که باید چنین کرد.
در کنار نهاد شورای صنفی، تلاش برای استقلال دانشگاه از قدرت و سرمایه و نیز تقویت نگاه انتقادی مستقل از قدرت و زدوده از ایدئولوژی حاکم، تنها دریچۀ امید برای بیرونشدن از وضعیت اسفناک فعلی است. در عین حال اعتراضات صنفی دانشجویی بایستی به مبارزات برحق کارگران، معلمان، زنان و تمام محذوفان و مطرودان اجتماع بپیوندد و کلیت ساختار و برنامههای کلان اقتصادی سیاسی را که تجاریسازی آموزش نیز بخشی از تبعات آن است به نقد بکشد. بدون این همراهی و پیوند، مقاومت در برابر این سیل بنیانبرانداز که هستی دانشجو، کارگر، معلم، زن و تمام فرودستان را تهدید میکند، غیرممکن مینماید.
جمعی از دانشجویان دانشگاههای ایران
شانزدهم آذر ماه 1395
شانزدهم آذر ماه 1395
جمعآوری امضاء برای این بیانیه پنجشنبه 11 آذر 1395 آغاز و دوشنبه 15 آذر
1395 به پایان رسید.
تعداد امضاءکنندگان: +11000 دانشجو
از +800 دانشگاه سراسر کشور
با حمایت:
36 شورای صنفی
فعالان صنفی 10 دانشگاه
32 نشریه دانشجویی و کانال تلگرامی
112 انجمن و کانون دانشجویی
تعداد امضاءکنندگان: +11000 دانشجو
از +800 دانشگاه سراسر کشور
با حمایت:
36 شورای صنفی
فعالان صنفی 10 دانشگاه
32 نشریه دانشجویی و کانال تلگرامی
112 انجمن و کانون دانشجویی
صدای_ما_خاموشکردنی_نیست
از فرزندان خود ( دانشجویان) حمایت میکنیم!!!
کارگران ، معلمان ، پرستاران ، زنان و بازنشستگان
دانشجویان از دانشگاه های مختلف کشور بیانیه درد آشنایی نوشته
اند ، این فرزندان عزیز ما، که با زحمات همه ی ما خانواده های زحمتکشان و تامین مخارج
سنگین زندگی از نزدیک آشنا و خودشان با این مشکلات دائما" دست به گریبان بوده
و هستند، می خواهند در روز 16 آذر روز دانشجو که همیشه و سنتا" همپیمان طبقه کارگر
و زحمتکشان بوده است به ناعدالتی های گسترده و مختلف اعتراض کنند. روز دانشجو در طول
تاریخ مبارزاتی زحمتکشان ایران جایگاه والایی دارد و دانشجویان که همیشه در مقابل گسترش
ظلم و ستم حساس و پیشگامان گسترش مبارزات اجتماعی
بوده اند، یک بار دیگر در روز دانشجو 16 آذر 1395 که یاد آور یکی از روز های
تاریخی مبارزات زحمتکشان است ، می خواهند اعتراضی سراسری و گسترده را دامن بزنند و
این وظیفه عاجل ما کارگران است که با آغوش باز و پر مهر مادرانه و پدرانه فرزندان خود
را در آغوش کشیده و دست در دست آنها به اعتراض بر خیزیم.
آنچه امروز دانشجو یان می خواهند و در بیانیه خود خواستار آن
شدند همه ی آنها، خواست و مطالبات ما نیز هستند.
نباید اجازه داد علم و دانش را
طبقه سرمایه دار و کارفرمایان با پولی و خصوصی کردن آموزش و پرورش و آموزش عالی انحصاری
کرده و با استفاده از خصوصی بودن آن بسیاری از کودکان ما را از تحصیل محروم نمایند
و یا جوانان ما را از ادامه تحصیل باز داشته و از این طریق حاکمیت کارفرمایان را هر چه محکمتر و استثمار را هر روز بیشتر کنند.
حمایت از دانشجویان در واقع حمایت از مطالبات و خواسته های کارگران و زحمتکشان است.
با وجود اعتراضات گسترده و هر روزه کارگران ، معلمان ، پرستاران
، باز نشستگان و دانشجویان واضح است که روند و پروسه بر قراری پیوند میان کارگران ،
معلمان و دانشجویان و ... در جهت همبستگی طبقاتی به پیش می رود و وظیفه همه تشکل های
مستقل کارگری است، که از این روند استقبال کرده و برای آگاهانه کردن این روند برنامه
ریزی لازم را انجام دهند. در این راستا ضرورتا" امروز وظیفه بسیار بزرگی به عهده
تشکل های مستقل کارگری قرار دارد و باید بدانیم که این روند منتظر حاضر شدن ما نخواهد
ماند، و اگر تشکل های مستقل کارگری به موقع وظایف خود را انجام ندهند ، دشمنان طبقه
کارگر این جوشش را کنترل کرده و ان را علیه طبقه کارگر و کل زحمتکشان بکار خواهد گرفت.
ما اعضای سندیکای نقاشان استان البرز ضمن حمایت از بیانیه دانشجویان
از تمامی کارگران ، معلمان ، بازنشستگان و پرستاران ، زنان و مردم آزادیخواه می خواهیم
از فرزندان خود ( دانشجویان ) همه جانبه حمایت کنند.
ما خواهان افزایش دستمزد ها برای یک زندگی انسانی ، آموزش و
پرورش و آموزش عالی رایگان، بهداشت و درمان و خدمات عمومی رایگان هستیم ، ما خواهان
بیمه و حمایت های گسترده اجتماعی برای تمامی مردم هستیم ، همچنین ما می خواهیم حصوصی
سازی متوقف شده و هر چه خصوصی شده بر گردانده شود، ما می خواهیم دست کارفرمایان و نمایندگان
آنها از قانون کار کوتاه شده و قانون کار را نمایندگان واقعی کارگران و زحمتکشان بنویسند.
ما خواهان اتحاد، میان کارگران ، معلمان و دانشجویان هستیم.
کارگر ، معلم ، دانشجو
اتحاد اتحاد
سندیکای نقاشان استان البرز
15آذر
1395/
سندیکای کارگران شرکت واحد:
خواسته های مردم را حاکم کنید
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه شانزده
آذر، گرامیداشت روز دانشجو را به فرزندان دانشجو خود تبریک گفته و نه تنها خواستار
به رسمیت شناختن بیان آزادانه خواسته ها و برپایی اعتراضات دانشجویان در این روز می
باشد، بلکه برپایی اعتراض، تجمع، تحصن و اعتصاب وتشکل های مستقل حق قانونی برای اقشار
مختلف جامعه و حقی همیشگی می داند.
بیش از نود درصد از دانشجویان فرزندان اقشار ضعیف و ناتوان
جامعه به لحاظ اقتصادی هستند. بنابراین محور خواست هایشان بطور طبیعی همان خواسته های
کارگران و مزد بگیران حداقلی جامعه است و شرایط اسفناک خوراک، پوشاک، ورزش، بهداشت،
درمان و آموزش را برای خود و خانواده هایشان لمس کرده اند و بسیاری از ضروریات اولیه
زندگی برایشان مانند کالایی لوکس بوده و از آن محروم بوده اند.
دست اندازی ها به قانون کار و تامین اجتماعی، دستمزدهای چند
برابر زیر خط فقر، عدم وجود امنیت شغلی، بیکاری، شلاق زدن کارگران و زندان کردن اقشار
مختلف جامعه، ضرورت اتحاد مزدبگیران فرودست جامعه را بیش از پیش ساخته است. و دانشجو،
کارگر، معلم و پرستار تنها با اتحاد و اعتراض می توانند خواسته های خود را فریاد زنند
و به اصل تنظیم قوانین و مقررات برابر خواست عموم مردم تحقق بخشند.
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه
۱۶ آذر ۹۵
شانزدهم آذر روز دانشجو
را گرامی می داریم
.
جنبش دانشجویی در ایران از سوابق بسیار گران بهایی برخوردار
است.
این جنبش همواره ،همراه وهم سوی دیگر جنبش ها بوده است.
دانشجویان جز جدایی ناپذیری از خانواده های کارگران ، معلمان و دیگر اقشار زحمتکش جامعه هستند.
دانشجویان علاوه بر محرومیت های خانواده های خود از ظلم مضاعف
دیگر برخوردارند.
دستمزدهای چندین برابر زیر خط فقر پدران ومادران کارگر ، معلم و پرستاران و دیگر اقشار
زحمتکش جامعه ،بیش از همه دانشجویان را تحت شعاع
قرار داده است. هزینه بالای تحصیل ، از جمله شهریه ها ،ایاب وذهاب ، بهداشت
،ودیگر هزینه های آنها موجب ترک تحصیل خواهران
و برادرانشان و تداوم تحصیل آنها با اعمال
شاقه همراه بوده است .
علاوه بر آن تحمل دروسی اجباری که خودشان بیش از هر کسی بر
دروغ پردازیهای آن در طول تاریخ واقفند. .تفتیش
عقاید در دانشگاهها ،پوشش اجباری (حجاب اجباری غیر انسانی)، زندگی و تحصیل زیر دوربینهای
انواع سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی ، تمامی ان
فاکتورهایی است که از مصادیق آشکار ظلم مضاعف به دانشجویان است .
ما کارگران ، جنبش دانشجویان را همانند معلمان و پرستاران همسوی
خود میدانیم . ونیز میدانیم که تحقق مطالبات مان
نه تنها جدا از یکدیگر نیست. بلکه در گرو
اتحاد با یکدیگر ممکن است.
ما میدانیم که ،سرکوب تمامی جنبش های آزادیخواه و برابری طلب
از سوی حاکمان ، جهت تداوم زندگی زالو صفت خود هستند .زیرا امنیتی که از آن داد سخن
می گویند .همان ارامشی است که در سایه آن بتوانند به استثمار کارگران و دیگر اقشار زحمتکش ، ونیز به غارت و دزدی و چپاول،اختلاس
های خود بپردازند.
ما کارگران : از بیانیه
های جنبش دانشجویان حمایت می کنیم .کلیه مطالباتشان را نیز جزیی از مطالبات خود میدانیم .
زنده باد اتحاد دانشجویان، معلمان ، پرستاران و کارگران
بر افراشته باد پرچم جنبش دانشجویان
کمیته پی گیری ایجاد تشکل های کارگران ایران
حمایت جمعی از فعالان صنفی
معلمان از بیانیه فراگیر (صنفی / آموزشی) دانشجویان ایران
جمعی از فعالان صنفی معلمان حمایت خود
را از بیانیه فراگیر صنفی دانشجویان اعلام کرده اند.
این معلمان با امضای یک
نامه در فضای مجازی گفته اند که از مطالبات صنفی دانشجویان حمایت می کنند.
متن نامه معلمان به این شرح
است:
دانشجویان آگاه و عدالتخواه:
16 آذر ، روز دانشجو را به شما
تبریک می گوییم . ما به عنوان جمعی از فعالان صنفی جنبش معلمان ایران از بیانیه
“فراگیر دانشجویان ایران به مناسبت روز دانشجو” حمایت می کنیم و معتقدیم این کنش
شما به عنوان یک حرکت جدی، در راستای استقلال دانشگاه و از جمله مطالبات صنفی و
آموزشی شما است؛ زیرا باور داریم بین مسئله و مطالبات مدرسه و دانشگاه پیوندی عمیق
وجود دارد . از سویی می دانیم شرایط فعلی در
دانشگاه تنها به سود اقلیتی برخوردار است و نگران آینده دانش آموزان و فرزندان خود
هستیم. شما به درستی در بیانیه خود بر حقوق پایه دانشجویان و از رهگذر آن به حقوق
اساسی جامعه در حوزه آموزش تاکید نموده اید و این رمز فراگیر شدن خواسته های بر حق
شماست.
ما معتقدیم که حل معضل
آموزش کشورمان، در سطح عمومی و عالی، وابسته به مشارکت واقعی دانش آموزان،
دانشجویان، معلمان و اساتید در ساختار آموزشی است .از این منظر، بر حق تشکلیابی
مستقل در حوزه مدرسه و دانشگاه تاکید می کنیم. همچنین اعلام می کنیم با سیاستهای
خصوصیسازی و پولی سازی آموزش، که نتیجه غالب شدن تفکر سودمحور است
مخالفیم.سیاستهایی که نتیجه آن محرومیت دانش اموزان و دانشجویان طبقات فرودست از
اموزش کیفی و رایگان است.
در همین راستا به تمام
معلمان ایران، دانشجویان رشته های دبیری دانشگاه های فرهنگیان، اساتید دانشگاه و
کنشگران مستقل مدنی و تشکل های صنفی و آموزشی و مدنی نسبت به حمایت از بیانیه
فراگیر دانشجویان فراخوان میدهیم و تاکید میکنیم که درک و حل مطالبات برحق
دانشجویان بدون درک و حل مطالبات برابری خواهانه معلمان، کارگران، پرستاران و زنان
و سایر اقشار جامعه در حوزه های مختلف میسر نخواهد شد؛ چرا که این مطالبات، خواستههای
اکثریت جامعه است؛ اکثریتی که خواهان برخورداری از یک زندگی شرافتمندانه و انسانی
هستند.
جمعی از بازنشستگان و
معلمان ایران
اتحادیه آزاد کارگران ایران - با
گرامیداشت 16 آذر، همبستگی و همراهی خود را با بیانیه فراگیر دانشجویان کشور اعلام
میداریم
در آستانه 16 آذر روز دانشجو،
جنبش دانشجوئی ایران با درایتی کم نظیر و در صفی متحد و یکپارچه، بار دیگر
با قامتی استوار رویکرد ظلم ستیزانه و آزادیخواهانه ی خود را در برابر وضعیت
موجود، طی بیانیه ای مبسوط و فراگیر در مقابل حکومت گران گذاشته است.
این بیانیه، کیفرخواست فرزندان
جوان، مسئول و آگاه ما کارگران و عموم مردم زحمتکش ایران از کل شرایط و ساختاری
است که طی نزدیک به چهار دهه گذشته، همه ی بنیانها و بدیهی ترین
ملزومات دوام و بقا یک جامعه انسانی، از امنیت شغلی تا تامین حداقلی از معاش
و بهداشت و درمان و مسکن تا احساس خوشبختی و بهروزی و امنیت و آسایش را از بین
برده و هرگونه فریاد آزادیخواهی و عدالت طلبی را با زندان و سرکوب پاسخ داده است.
اتحادیه آزاد کارگران ایران با
گرامیداشت 16 آذر روز دانشجو، به همه دانشجویان و تشکلهای صنفی آنان در سراسر کشور
درود می فرستد و با اعلام همبستگی و همراهی با جنبش دانشجوئی و بیانیه فراگیر
آنان، مصرانه نسبت به پایان دادن به فضای امنیتی در دانشگاهها و حق دانشجویان
سراسر کشور برای برگزاری آزادنه مراسم روز 16 آذر پای می فشارد.
اتحادیه آزاد کارگران ایران – 15
آذر ماه 1395
انجمن صنفی کارگران برق و
فلزکار کرمانشاه:
از بیانیه فراگیر دانشجویان
قاطعانه حمایت کنیم
بیانیه دانشجویان سراسر کشور به مناسبت
۱۶ آذر
روز دانشجو، همچون سایر بیانیه هایشان به مناسبت های مختلف و یا در حمایت از بخش های
معترض دیگر جامعه بویژه کارگران و معلمان حاوی نکات برجسته و مطالبات اساسی ای است
که سالهاست از زبان بخش های مختلف طبقه کارگر و دیگر انسانهای حق طلب و آزادیخواه
فریاد زده می شوند.
این یک واقعیت عینی است که
بخش عظیمی از دانشجویان از خانواده های کارگری، معلمی و دیگر مزدبگیران محروم
جامعه هستند که هم اکنون به خاطر شرایط فوق العاده بد معیشتی در تحمل بار سنگین
محرومیت و نداری و بی امکانی سهیم هستند و علاوه بر این خود را کارگران و
مزدبگیرانی در آینده می دانند که اگر سکوت کنند، سیمای دردمند امروز پدران و
مادرانشان تصویری از فردایشان خواهد بود و بخش دیگر آنها گرچه مشکلات مالی ندارند،
اما در قید و بندهای اجتماعی گرفتار و در عین حال معترض هستند.
در این بیانیه خواست
برخورداری از زندگی راحت، آموزش رایگان و عمومی، برداشته شدن فضای پلیسی و امنیتی
در دانشگاه ها، ممنوعیت امنیتی کردن فعالیت های صنفی، آزادی پوشش و برچیده شدن
قوانین تبعیض آمیز جنسیتی، ممنوعیت بکارگیری دانشجویان با دستمزدهای ناچیز تحت
عنوان دوره های کارآموزی و غیره مطالبه شده است که مخصوصا در مدت یک سال گذشته جزء
مطالبات و شعارهای اصلی کارگران و معلمان در اعتراضات و تجمعات بوده اند. از این
رو این بیانیه شایسته قاطعانه ترین و سراسری ترین حمایت ها می باشد.
زنده باد اتحاد کارگران،
معلما و دانشجویان
انجمن صنفی کارگران برق و
فلزکار کرمانشاه
دانشجو، کارگر
اتحاد اتحاد/شعار دانشجویان دانشگاه شهید مدنی
دانشجویان دانشگاه مدنی آذربایجان یکصدا به پا
خواستند.
امروز، شانزده آذر، در مراسم بزرگداشت روز
دانشجو، دانشجویان آزادی خواه دانشگاه شهید مدنی آذربایجان، با سردادن شعار،
اعتراض خود نسبت به وضعیت موجود را ابراز کردند.
"دانشجو میمیرد، ذلت
نمیپذیرد"، "کارگر، دانشجو، اتحاد اتحاد" و "دانشگاه پادگان نیست"،
در راس شعارهای دانشجویان این دانشگاه قرار داشت.
دانشجویان معترض با مقاومت و به دست گرفتن تریبون
و اعتراض به وضعیت آزادی بیان، ضمن اعلام همراهیشان با مطالبات طبقه ی کارگر،
اعتراضشان نسبت به سیاست های آموزشی دانشگاه، کالاسازی علم و تبعیض تحصیلی را
عنوان کردند. همچنین ابتذال در مراسمات شانزده آذر و سیاست زدایی از آن، و برگزاری
مراسمات بزرگداشت روز دانشجو توسط عوامل حکومتی از مسائل مورد اعتراض دانشجویان
بود.
عوامل حراست و بسیج، سعی در جلوگیری از اعتراض
دانشجویان و سرکوب صدای آن ها داشتند که با مقاومت دانشجویان موفق به این امر
نشدند.
تجمع صنفي دانشجويان دانشگاه تهران امروز برگزار
شد.
اين تجمع حدود ٧٠٠ نفره امروز در حالي برگزار شد
كه فضاي شديد امنيتي چه در دانشگاه و چه در خيابان هاي منتهي به دانشگاه، بر آن
حاكم بود.
دانشجويان بعد از راهپيمايي در صحن دانشگاه در
آخر براي قرائت بيانيه نزديك كتابخانه مركزي جمع شدند.
برخي از شعارهاي اين تجمع به شرح زير است:
خواسته_ما_صنفيه_بي_قانوني_كافيه
دانشگاه_پولكي_جريمه_زوركي
دانشگاه_پولگردان_تضعيف_زحمتكشان
در_دانشگاه_بيگاري_بعد_از_تحصيل_بيكاري
دانشگاه_پوليه_كارآموزي_زوريه
قانون_تبعيض_آميز_محكوم_بايد_گردد
لازم به ذكر است تماس ها و تهديدهاي امنيتي اخير
براي برخي از فعالين صنفي و برچسب زني هاي نامربوط به بدنه دانشجويي، خدشه اي در
برگزاري تجمع نداشت و دانشجويان با تمام قوا اتحاد خود را به رخ كشاندند.
صدای اعتراض دانشکده ی ادبیات
علامه طباطبایی
امروز ۱۶ آذر ۱۳۹۵ جمع کثیری از دانشجویان
دانشگاه علامه طباطبایی در دانشکده ی ادبیات و زبان های خارجه گرد هم آمدند و نسبت
به وضعیت آموزشی،رفاهی و امنیتی حاکم بر دانشگاه اعتراض خودشان را ابراز کردند و در
پایان با قرائت بیانیه ای مطالبات مشترکشان را در قالب سرفصل هایی چون کیفیت پایین
گروه های آموزشی دانشگاه،نادیده گرفتن وضعیت فارغ التحصیلان،بیگاری در قالب فعالیت
های پژوهشی مشارکتی و کارآموزی ، مصرف بودجه ی دانشگاه در مجراهای نامربوط به وضعیت
رفاهی و آموزشی دانشجویان و نحوه ی عملکرد حراست نسبت به دانشجویان
بیان نمودند در پایان دانشجویان در همراهی یکدیگر با خواندن سرود
"یاردبستانی" اتحاد خود را به گوش هم صنفی هایشان در سراسر کشور رساندند.
ادامه خواهد داشت
باز انتشار از :
کمیته حمایت از شاهرخ زمانی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر