من با تو واندوه و غم و فقر
خويشاونديتاريخي و ديرينه داريم
شجره نامه زجرينمان ريشه در غم نان دارد
اين است ارثيه گرانبار ِ اجدادمان
تاوان ِ كدامين گناه( ناكرده) ماست ؟
كه انسان بودن ، در توحشي مدرن
در بين چرخ دنده هاي ِ خونين
شكسته و له شود
قلب ها و اذهان ِ زنگار بسته
در ميان ديوارهاي ِ سنگي و سيماني
مدفون گردد
،
در اين بن بست بي روزن
در اين سرماي ِ جانكاه ِ شب ِ منحوس
چه كس آتش برافروزد؟
قفل سنگين سكوت ِ ننگ را چه كس خواهد شكست ؟
چه كس خواهد گرفت از دست (خشونت بار) دجالان دين
دشنه نامردمي ها را ؟
-
تلنگر كدامين آفتاب بيدارمان خواهد كرد
از اين خواب ِ ديرينه ؟
‚
دخيل به آسمان مبند
دست بردار از دعا
از ديده گان ِ فلزيت زنگار برگير
نگاه كن به آينه
خود را ببين
انديشه كند
براي شكستن اين بت هزار نقش و رنگ فكر تيشه كن
گر من نسوزم
تو نسوزي
ما نسازيم
چه كس خواهد ساخت؟
پل به فرداهاي ِ روشن را
‚
دست در دست بيا ما بدهيم
تا بسازيم
فردايي پر مهر
كه در آن نيست قفس‚ بهر يك لقمه نان نبريدست نفس
،
اي هم زنجير و همدردم
خويشاوند ديرينه
دست در دست بيا ما بدهيم
اسماعيل فتاحي - مهر ماه نود سه - تبريز
خويشاونديتاريخي و ديرينه داريم
شجره نامه زجرينمان ريشه در غم نان دارد
اين است ارثيه گرانبار ِ اجدادمان
تاوان ِ كدامين گناه( ناكرده) ماست ؟
كه انسان بودن ، در توحشي مدرن
در بين چرخ دنده هاي ِ خونين
شكسته و له شود
قلب ها و اذهان ِ زنگار بسته
در ميان ديوارهاي ِ سنگي و سيماني
مدفون گردد
،
در اين بن بست بي روزن
در اين سرماي ِ جانكاه ِ شب ِ منحوس
چه كس آتش برافروزد؟
قفل سنگين سكوت ِ ننگ را چه كس خواهد شكست ؟
چه كس خواهد گرفت از دست (خشونت بار) دجالان دين
دشنه نامردمي ها را ؟
-
تلنگر كدامين آفتاب بيدارمان خواهد كرد
از اين خواب ِ ديرينه ؟
‚
دخيل به آسمان مبند
دست بردار از دعا
از ديده گان ِ فلزيت زنگار برگير
نگاه كن به آينه
خود را ببين
انديشه كند
براي شكستن اين بت هزار نقش و رنگ فكر تيشه كن
گر من نسوزم
تو نسوزي
ما نسازيم
چه كس خواهد ساخت؟
پل به فرداهاي ِ روشن را
‚
دست در دست بيا ما بدهيم
تا بسازيم
فردايي پر مهر
كه در آن نيست قفس‚ بهر يك لقمه نان نبريدست نفس
،
اي هم زنجير و همدردم
خويشاوند ديرينه
دست در دست بيا ما بدهيم
اسماعيل فتاحي - مهر ماه نود سه - تبريز
اي هم زنجير و همدردم
پاسخحذفخويشاوند ديرينه
دست در دست بيا ما بدهيم
بیا تا برداریم چاقویمان
برویم و بدریم سینۀ مردم را
چون که ما چاقو کشیم
بهترین راه ،دریدن سینۀ مردم است و
رفتن به زندان
تا ادعا کنیم که ما زندانی رنج هستیم
تا ناممان در شود و شهره شویم به مبارز بودن
بلکه روزی دری به تخته خورد وبلکه
خود را جازدیم در جایی
و بدون زحمت بدست آوردیم موقعیتی برای چاپیدن خلقی که زمانی سینه اش را دریده بودیم .
بیا هم رنج من بیا
من راهش را پیدا کرده ام
آنقدر اوضاع شیر تو شیر است
که کسی نمی داند کی به کی است .
بیا همدرد من
miami heat jersey
پاسخحذفkate spade outlet
yeezy shoes
cheap nike shoes sale
oklahoma city thunder jerseys
nike free 5
coach outlet
moncler jackets
christian louboutin shoes
colts jerseys