کشتنش!
چون پایش هرگز در منجلاب سازش فرو نرفت
و گلویش هرگز گذرگاه سخن پشیمانی نشد
کشتنش!
چون کمرش هرگز به تعظیم خم نشد
و عزم ش شیشه ای شکستنی نبود
کشتنش!
چون دهانش هرگز به دروغ گشوده نشد
و به همدردانش هرگز پشت نکرد
پاکش کردند
همچون جمله ای افشا گر
لای برگه کاغذی مملو از دروغ های وقیحانه
نه مجال سخن از وا پسین آرزوهایش را یافت
نه مجال وداع با یارانش
اما فراموش نباید کرد
که زندگی و مرگ او همواره
زخمی به وسعت تاریخ
بر قلب دشمنان تبه کارش می نشاند
زخم اینکه گر چه «مبارز» طبقه ی کارگر می
میرد
اما «مبارزه ی» طبقه ی کارگر
هرگز
ای بازنده گان به ظاهر برنده!
درخت سرو ی را ریشه کن می کنید
با انبوه وسیع درختان سرو چه می کنید؟!
یاد عزیزش گرامی!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر