عکسهای تجمع اعتراضی در مقابل کنسولگری فرانسه در تورنتو که به سفر حسن روحانی به فرانسه در جهت اعتراضات سراسری برنامه ریزی شده بود.
۱۳۹۴ بهمن ۱۰, شنبه
۱۳۹۴ بهمن ۷, چهارشنبه
اخراج دانشآموز افغان اینبار در پاکدشت
مهتاب
جودکی: چهار روز است که محمد را به مدرسه راه ندادهاند. او افغان است و دانشآموز
سوم راهنمایی یکی از مدارس پاکدشت. خانوادهاش از 230 هزار تومان هزینه شهریه، فقط
توان پرداخت صد هزار تومان را داشتهاند. «پسرم را کتک زدند. گفتند تا باقی پول را
نیاوردی مدرسه نیا. به خدا نداشتیم...» بغض در گلوی مادر میشکند و جملهاش با هق
هق تمام میشود.
میگوید شوهر کارگرش سه ماه است که بیکار و خانه نشین شده. شش فرزند دارد که سه
تایشان دانشآموزند. بی قرار است. با هزار خون دل بچهها را به مدرسه فرستاده.
260هزارتومان هزینه تحصیل پسر دبیرستانیاش را قرض کرده، یکی دبستانی است و مدیر
با هزینه کمی راضیشده و هیچ نگفته اما مدیر مدرسه محمد که هر روز پا پی هزینه ثبتنام
میشد، سر آخر از مدرسه بیرونش کرد و گفت: «تا باقی هزینه را ندهی، ثبتنامت نمی
کنیم.» والدین محمد هر روز به مدرسه رفته و با خواهش و تمنا خواستهاند، محمد را
به مدرسه راه بدهند اما مسئولان مدرسه راضی نشدهاند.
به فارسی چندان مسلط نیست. سواد ندارد و نام مدرسه را سخت پیدا میکند: «مدرسه...» آدرس میدهد: «مدرسه بالاتر از...» آدرس آشناست. نزدیک مدرسهای که سال گذشته تنبیه عجیب چهار کودک افغان در آن سر و صدا به پا کرد. معلم را تبعید کرده بودند اما سروصداها نخوابید و سرانجام ماجرا از اساس تکذیب شد. هقهق مادر محمد لحظهای خاموش نمیشود.
آموزش و پرورش:پیگیری میکنیم
تماس های مدام با مسئولان وزارت آموزش و پرورش راه به جایی نمی برد. ماجرای تنبیه و اخراج دانشآموز افغان بین مسئولان وزارت کشور و وزارت آموزش و پرورش پاس کاری میشود. سرانجام مسئول امور تحصیلی اتباع وزارت آموزش و پرورش میگوید پیگیری میکند. درباره تفاوت اخراج و راه ندادن به مدرسه حرف میزند و در تماس بعدی میگوید: «اصلا مدرسهای به این نام در پاکدشت وجود ندارد.» پیگیریها به هیچ میانجامد. محمد را هنوز به مدرسه راه ندادهاند.
دانشآموز از مدرسه اخراج شد، مدیر تکذیب کرد
دو روز گذشته، خبری مشابه ماجرای محمد، در فضای مجازی منتشر شد. در خبر آمده بود که یک دبستان در حاشیه شهر کرج (منطقه پیش آهنگی گلدشت) به دلیل نداشتن توان پرداخت شهریه، یک دانشآموز را تمام روز(دوشنبه 28 دی) در هوای سرد زمستان در حیاط مدرسه نگه داشتند و امروز از مدرسه اخراجش کردند. گفته شد، پدر این دانشآموز، دستفروش است و از پس هزینه تحصیل پسرش برنیامده. صبح دیروز تابناک در گزارشی دراینباره نوشت: «مسئولان دبستان پسرانه «لقمان حکیم» در محله پیش آهنگی در مرز شهر کرج و کمالشهر در استان البرز، پس از آنکه متوجه شدند، یکی از دانشآموزان شهریه ۱۴۵ هزار تومانی مدرسه را نپرداخته، تصمیم به تنبیه این دانشآموز گرفته و سپس وی را از مدرسه اخراج کردند.»
در این گزارش از زبان مادر این دانشآموز گفته شده: «اولیای مدرسه از همان روز ثبتنام، براساس روال جاری برای ثبتنام اتباع دیگر کشورها، از ما شهریه میخواستند اما از ایشان خواستم تا پیداشدن شغلی برای شوهرم، به ما مهلت دهند، چون شوهرم بیکار است و با اینکه هر روز برای کارگری به میدان میرود، بیکار است و اموراتمان نمیگذرد. با این شرط، پسرمان را در مدرسه ثبتنام کردیم اما تا امروز نتوانستهایم شهریه مدرسه را فراهم کرده و پرداخت کنیم. چند نوبت به دانشآموزمان بابت پرداختنشدن شهریه تذکر داده بودند تا اینکه روز دوشنبه، مانع از حضور پسرم در کلاس درسشده و او را تمام مدت در حیاط مدرسه نگه داشتند و پس از آن اخراجش کردند. البته با مراجعه شوهرم به مدرسه و درخواست از مسئولان مدرسه که بگذارند پسرمان در کلاس حضور داشته باشد، چند روز دیگر به ما مهلت دادند.»
بااینوجود چند ساعت بعد تکذیبیه این خبر از سوی آموزش و پرورش روی خروجی خبرگزاریها منتشر شد. اداره روابط عمومی آموزش و پرورش استان البرز اعلام کرد: خبر اخراج دانشآموز از مدرسه به دلیل ناتوانی در پرداخت شهریه صحت ندارد و موضوع در دست پیگیری است، اگرچه شهریه مدارس دولتی برای دانشآموزان افغانستانی اجباری است. علی طاهری خلوص، رئیس این اداره، ضمن اعلام پیگیری این موضوع خبر داد: مدیر آموزش و پرورش ناحیه 4 کرج با مدیر مدرسه مربوطه صحبت کرده و مدیر مدرسه خبر اخراج دانشآموز را رد و اعلام کرده است هیچ دانشآموزی از مدرسه اخراج نشده است. او گفت: دانشآموز از مدرسه اخراج نشده و هماکنون در کلاس درس حاضر است: «برای روشنشدن ابعاد مختلف موضوع و صحت یا کذب آن در حال بررسی هستیم و نتیجه نهایی را به رسانهها اعلام خواهیم کرد.»
اخراج دانشآموز خلاف قانون است
سابق بر این، به دستور رهبر انقلاب، ثبت نام همه کودکان افغانستانی در مدارس دولتی کشور، «چه آنها که دارای شرایط قانونی حضور در ایران هستند و چه آنها که مدارک قانونی حضور در ایران را ندارد.» الزامی شده بود. مرکز امور بینالملل و مدارس خارج از کشور وزارت آموزش و پرورش هم در اطلاعیهای به همه مدیران مدارس سراسر کشور اعلام کرد: دانشآموزان اتباع خارجی را در مدارس خود ثبتنام کنند. براساس بند 2 این اطلاعیه «هیچ دانشآموز اتباع خارجی به واسطه مشارکتنکردن در طرح خودیاری نباید، حتی برای یک ساعت از حضور در مدرسه منع شود.»
این تأکیدها و دستورالعملها، اگرچه حضور دانشآموزان مهاجر افغانستانی را در مدارس افزارش داد و مرز بین کودکان اتباع قانونی و غیرقانونی را شکست و درحالیکه از مجاز یا غیرمجازبودن اتباع برای تحصیل چشمپوشی شده تا فرصت آموزش بدون تبعیض برای همه فراهم شود اما باز عامل دیگری سد راه دانشآموزان شده و آنها را از حضور در کلاسهای درس محروم می کند. «طرح خودیاری» که در اطلاعیه مرکز امور بینالملل و مدارس خارج از کشور وزارت آموزش و پرورش از آن صحبت به میان آمده، همان سدی است که راه بسیاری از دانشآموزان افغانستانی که عموما ساکن مناطق حاشیهای پایتخت هستند را بسته است. دریافت شهریه دانشآموزی از اتباع در آغاز، در سال 1383 با تصویب «آییننامه نحوه آموزش اتباع خارجی» قانونی شد. تصویب این قانون همزمان با خروج طالبان و در راستای سیاستهای مشوقانه برای بازگشت پناهندگان به افغانستان صورت گرفت. براساس این آییننامه به وزارت آموزش و پرورش اجازه داده شد تا بخشی از یارانه از اتباع دریافت شود. این قانون فتح بابی بود تا به اعتبار آن عدد و رقمی برای شهریه تحصیلی تعیین شود. برایناساس مدارس علاوهبر شهریهای که به حساب اداره آموزش و پرورش واریز می شود، بر حسب نیاز هزینهای جداگانه با عنوان «طرح خودیاری» از دانشآموزان دریافت میکنند، این هزینه از ایرانیان هم طلب می شود. علاوهبراین مصوبه قانونی، خبر اخراج این دو دانشآموز به دلیل ناتوانبودن در پرداخت شهریه درحالی رسانهای شد که امسال در بخشنامهای صراحتا به مدارس دولتی عنوان شد، حق اخراج دانشآموزان را ندارند. ازسویدیگر درحالیکه اخراج دانشآموزان خلاف قانون است، مسئولان مدارس ناچارند تحت هر شرایطی شهریه و هزینه خودیاری را دریافت کنند
به فارسی چندان مسلط نیست. سواد ندارد و نام مدرسه را سخت پیدا میکند: «مدرسه...» آدرس میدهد: «مدرسه بالاتر از...» آدرس آشناست. نزدیک مدرسهای که سال گذشته تنبیه عجیب چهار کودک افغان در آن سر و صدا به پا کرد. معلم را تبعید کرده بودند اما سروصداها نخوابید و سرانجام ماجرا از اساس تکذیب شد. هقهق مادر محمد لحظهای خاموش نمیشود.
آموزش و پرورش:پیگیری میکنیم
تماس های مدام با مسئولان وزارت آموزش و پرورش راه به جایی نمی برد. ماجرای تنبیه و اخراج دانشآموز افغان بین مسئولان وزارت کشور و وزارت آموزش و پرورش پاس کاری میشود. سرانجام مسئول امور تحصیلی اتباع وزارت آموزش و پرورش میگوید پیگیری میکند. درباره تفاوت اخراج و راه ندادن به مدرسه حرف میزند و در تماس بعدی میگوید: «اصلا مدرسهای به این نام در پاکدشت وجود ندارد.» پیگیریها به هیچ میانجامد. محمد را هنوز به مدرسه راه ندادهاند.
دانشآموز از مدرسه اخراج شد، مدیر تکذیب کرد
دو روز گذشته، خبری مشابه ماجرای محمد، در فضای مجازی منتشر شد. در خبر آمده بود که یک دبستان در حاشیه شهر کرج (منطقه پیش آهنگی گلدشت) به دلیل نداشتن توان پرداخت شهریه، یک دانشآموز را تمام روز(دوشنبه 28 دی) در هوای سرد زمستان در حیاط مدرسه نگه داشتند و امروز از مدرسه اخراجش کردند. گفته شد، پدر این دانشآموز، دستفروش است و از پس هزینه تحصیل پسرش برنیامده. صبح دیروز تابناک در گزارشی دراینباره نوشت: «مسئولان دبستان پسرانه «لقمان حکیم» در محله پیش آهنگی در مرز شهر کرج و کمالشهر در استان البرز، پس از آنکه متوجه شدند، یکی از دانشآموزان شهریه ۱۴۵ هزار تومانی مدرسه را نپرداخته، تصمیم به تنبیه این دانشآموز گرفته و سپس وی را از مدرسه اخراج کردند.»
در این گزارش از زبان مادر این دانشآموز گفته شده: «اولیای مدرسه از همان روز ثبتنام، براساس روال جاری برای ثبتنام اتباع دیگر کشورها، از ما شهریه میخواستند اما از ایشان خواستم تا پیداشدن شغلی برای شوهرم، به ما مهلت دهند، چون شوهرم بیکار است و با اینکه هر روز برای کارگری به میدان میرود، بیکار است و اموراتمان نمیگذرد. با این شرط، پسرمان را در مدرسه ثبتنام کردیم اما تا امروز نتوانستهایم شهریه مدرسه را فراهم کرده و پرداخت کنیم. چند نوبت به دانشآموزمان بابت پرداختنشدن شهریه تذکر داده بودند تا اینکه روز دوشنبه، مانع از حضور پسرم در کلاس درسشده و او را تمام مدت در حیاط مدرسه نگه داشتند و پس از آن اخراجش کردند. البته با مراجعه شوهرم به مدرسه و درخواست از مسئولان مدرسه که بگذارند پسرمان در کلاس حضور داشته باشد، چند روز دیگر به ما مهلت دادند.»
بااینوجود چند ساعت بعد تکذیبیه این خبر از سوی آموزش و پرورش روی خروجی خبرگزاریها منتشر شد. اداره روابط عمومی آموزش و پرورش استان البرز اعلام کرد: خبر اخراج دانشآموز از مدرسه به دلیل ناتوانی در پرداخت شهریه صحت ندارد و موضوع در دست پیگیری است، اگرچه شهریه مدارس دولتی برای دانشآموزان افغانستانی اجباری است. علی طاهری خلوص، رئیس این اداره، ضمن اعلام پیگیری این موضوع خبر داد: مدیر آموزش و پرورش ناحیه 4 کرج با مدیر مدرسه مربوطه صحبت کرده و مدیر مدرسه خبر اخراج دانشآموز را رد و اعلام کرده است هیچ دانشآموزی از مدرسه اخراج نشده است. او گفت: دانشآموز از مدرسه اخراج نشده و هماکنون در کلاس درس حاضر است: «برای روشنشدن ابعاد مختلف موضوع و صحت یا کذب آن در حال بررسی هستیم و نتیجه نهایی را به رسانهها اعلام خواهیم کرد.»
اخراج دانشآموز خلاف قانون است
سابق بر این، به دستور رهبر انقلاب، ثبت نام همه کودکان افغانستانی در مدارس دولتی کشور، «چه آنها که دارای شرایط قانونی حضور در ایران هستند و چه آنها که مدارک قانونی حضور در ایران را ندارد.» الزامی شده بود. مرکز امور بینالملل و مدارس خارج از کشور وزارت آموزش و پرورش هم در اطلاعیهای به همه مدیران مدارس سراسر کشور اعلام کرد: دانشآموزان اتباع خارجی را در مدارس خود ثبتنام کنند. براساس بند 2 این اطلاعیه «هیچ دانشآموز اتباع خارجی به واسطه مشارکتنکردن در طرح خودیاری نباید، حتی برای یک ساعت از حضور در مدرسه منع شود.»
این تأکیدها و دستورالعملها، اگرچه حضور دانشآموزان مهاجر افغانستانی را در مدارس افزارش داد و مرز بین کودکان اتباع قانونی و غیرقانونی را شکست و درحالیکه از مجاز یا غیرمجازبودن اتباع برای تحصیل چشمپوشی شده تا فرصت آموزش بدون تبعیض برای همه فراهم شود اما باز عامل دیگری سد راه دانشآموزان شده و آنها را از حضور در کلاسهای درس محروم می کند. «طرح خودیاری» که در اطلاعیه مرکز امور بینالملل و مدارس خارج از کشور وزارت آموزش و پرورش از آن صحبت به میان آمده، همان سدی است که راه بسیاری از دانشآموزان افغانستانی که عموما ساکن مناطق حاشیهای پایتخت هستند را بسته است. دریافت شهریه دانشآموزی از اتباع در آغاز، در سال 1383 با تصویب «آییننامه نحوه آموزش اتباع خارجی» قانونی شد. تصویب این قانون همزمان با خروج طالبان و در راستای سیاستهای مشوقانه برای بازگشت پناهندگان به افغانستان صورت گرفت. براساس این آییننامه به وزارت آموزش و پرورش اجازه داده شد تا بخشی از یارانه از اتباع دریافت شود. این قانون فتح بابی بود تا به اعتبار آن عدد و رقمی برای شهریه تحصیلی تعیین شود. برایناساس مدارس علاوهبر شهریهای که به حساب اداره آموزش و پرورش واریز می شود، بر حسب نیاز هزینهای جداگانه با عنوان «طرح خودیاری» از دانشآموزان دریافت میکنند، این هزینه از ایرانیان هم طلب می شود. علاوهبراین مصوبه قانونی، خبر اخراج این دو دانشآموز به دلیل ناتوانبودن در پرداخت شهریه درحالی رسانهای شد که امسال در بخشنامهای صراحتا به مدارس دولتی عنوان شد، حق اخراج دانشآموزان را ندارند. ازسویدیگر درحالیکه اخراج دانشآموزان خلاف قانون است، مسئولان مدارس ناچارند تحت هر شرایطی شهریه و هزینه خودیاری را دریافت کنند
زجه بارون
زهر خنده است
خنده
وقتی رفیقی
درزندان
ازدرد می نالد
ودرانتظاردرمان
انتظارش
بیهوده است
زهرخنده است
خنده
وقتی رفیقی
در بیرون
انتظار زندان
رامی کشد
زهر خنده است
خنده
وقت آزادی
دربندی اسیر
سال های دگری
هدیه دهند
زهرخنده است
خنده
که تودربندو
عزیزت درمرگ
زهرخنده است
خنده
درد خانواده ای که
عزیز دربندش
بیمار
وعزیزی دیگر
درانتظاربند
و
عزیز دیگری
در
بند
و
در
انتظار
اعدام
بهمن۹۴(ر.باران)
درد بیشماران باباران
من
نه اعتراض
میدانم
نه درک مبارزه
من نه اتحاد
میدانم
نه یار مبارزه
من نه اتحاد
میدانم
نه یارم مبارزه
پس ای زالو
خونخوارم
مرا اخراج نکن
مرا به
کار ببر
مرا به یغما ببر
مرا استثمارکن
التماس میکنم
مرا استثمارکن
تاگرسنه
نمانم
مرا استثمارکن
تازنده
بمانم
ای
خون آشام عزیزم
بهمن۹۴(ر.باران)
کانون مدافعان حقوق کارگر
ضرب وشتم محمد جراحي در زندان تبريز
محمد جراحی فعال كارگری محبوس در زندان
تبريز طي تماسي از زندان گفت كه مورد ضرب شتم سه تن از ماموران زندان قرار گرفته است
. علی آهنگر وكيل بند متادون و حسين بقال مسئول انتظامات و اصغر نقوی مسئول فروشگاه
مشتركا اقدام به ضرب و شتم محمد جراحی كرده اند كه اين امر در پيش چشم مقامات زندان
و با سكوت آنان همراه بوده است
.
محمد جراحی فعال كارگري و زندانی سياسیمحبوس
در زندان تبريز حدود 5 سال است كه بدون مرخصی دوران محكوميت خود را مي گذراند . او
همراه با شاهرخ زمانی در يك دادگاه در تبريز محكوم به 6سال زندان شد . در اين دادگاه
شاهرخ زمانی به 11 سال حبس محكوم شده بود . شاهرخ زماني در زندان گوهردشت جان خود را
از دست داد و اكنون محمد جراحی براي بار دوم است كه در زندان مورد ضرب و شتم قرار مي
گيرد.
جراحی از همه نهاد ها و فعالان كارگری خواست
تا او به سرنوشت شاهرخ زمانی دچار نشده است تا آنجا كه در توانشان هست به اين رفتار
غير انسانی اعتراض كنند و صدا ی او را به همه نهادهای بين المللی برسانند.
۱۳۹۴ بهمن ۳, شنبه
بیانیه 142
در تظاهرات علیه حضور روحانی در فرانسه شرکت میکنیم .
رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی ،
همزمان و همگام با دول فخیمه امپریالیستی و در سایه حمایت های نهان و آشکار و چراغ
سبز آنها در جهت سرکوب کارگران و معلمان در
راستایی حمایت از سرمایه داخلی و جهانی ،
حمله گسترده خود علیه هستی ، مطالبات و دست آوردهای طبقه کارگر ، از جمله دستمزد ها ، اعتصابات ،
فعالین کارگری ، معلمان وتشکل ها کارگری ، محاکمه کارگران اعتصابی ، و زندانی کردن
معلمان و کارگران ، تصویب هر روزه قوانین ضد کارگری ،شدت بخشیدن به اخراج ها و افزایش لشگر بیکاری و ... و
سایر اقشار تهی دست جامعه را بشدت افزایش داده است. در چنین شرایطی کشورهای
امپربالیستی با بر قراری روابط تنگا تنگ با این حکومت اقدام به حمایت های همه
جانبه از جمهوری اسلامی ضد کارگری و ضد انسانی می کنند، که سفر روحانی رئیس جمهور امنیتی
- دیکتاتوری - نظامی ایران به فرانسه در چنین راستایی است ، از این رو فعالین و انقلابیون خارج از کشور نقش
گسترده ای در افشاگری و مقابله با سرکوب مبارزات داخل کشور دارند . باید دست دردست هم و در یک صف واحد علیه این
رژیم هار تادندان مسلح به پاخواسته و صدای کارگران را به تمامی جهانیان رسانید .
همچنان که میدانید جمهوری اسلامی با اعدام های گسترده و دستگیری فعالین کارگری و
سیاسی و تحت فشار قراردادن انها سعی در لاپوشانی جام زهر اتمی دارد و هر روز
مزدوران و لابی های این رژیم در بی بی سی و صدای امریکا و ... در حال توجیه و تبلیغ رژیم و انتخابات نمایشی اش
هستند . با این چشم انداز که در پیش روی ما به عنوان بخش چپ و انقلابیون جامعه و
فعالین طبقه کارگر وجود دارد، بدون شک تنها اتحاد عمل فعالین و احزاب و سازمانهای
چپ و کمونیست، در مقابل کلیت نظام سرمایه داری حاکم بر ایران است که میتواند افق
روشن فردا را مقابل دیدگانمان بگذارد.
باخبر شدیم که تعدادی از احزاب و
سازمانهای سیاسی چپ در یک فراخوان مشترک برای روز چهارشنبه در شهر تورنتو کانادا
مقابل کنسولگری فرانسه تظاهراتی را سازمان داده اند ، کمیته حمایت از شاهرخ زمانی
ضمن استقبال از این کار مشترک که همواره سرلوحه کار ماست، در این تظاهرات شرکت
میکند و همه فعالین سیاسی سطح شهر را جهت شرکت فعال دعوت به کار مشترک میکند، و همچنین از تمامی کارگران
و انقلابیون می خواهیم در هر نقطه از جهان که هستند در نزدیک ترین تجمع اعتراضی
شرکت کرده و اقدام به برنامه ریزی و سازماندهی همکاری های مشترک در نقاط مشترک
نمایند .
بی شک بدون کار مشترک در نقاط
مشترک و بحث و تبادل نظر در موارد اختلافی، رسیدن به همبستگی طبقاتی چه در داخل و
چه در خارج از کشور امریست غیر ممکن.
زمان :
روز چهارشنبه ۲۷ ژانویه ۲۰۱۶ از ساعت ۱۱ صبح تا ۱ بعد ازظهر
مکان : مقابل
کنسولگری فرانسه در تورنتو واقع در شماره دو خیابان بلور
شرقی
2Bloor St. East – Yonge & Bloor
پیش به سوی همبستگی طبقاتی،
اعتصاب
ابزار مبارزه طبقه کارگر است.
محاکمه کارگران
اعتصابی بافق لغو باید گردد.
کمیته حمایت از شاهرخ زمانی
23 ژانویه 2016
۱۳۹۴ بهمن ۲, جمعه
برای شاهرخ زمانی
کشتنش!
چون پایش هرگز در منجلاب سازش فرو نرفت
و گلویش هرگز گذرگاه سخن پشیمانی نشد
کشتنش!
چون کمرش هرگز به تعظیم خم نشد
و عزم ش شیشه ای شکستنی نبود
کشتنش!
چون دهانش هرگز به دروغ گشوده نشد
و به همدردانش هرگز پشت نکرد
پاکش کردند
همچون جمله ای افشا گر
لای برگه کاغذی مملو از دروغ های وقیحانه
نه مجال سخن از وا پسین آرزوهایش را یافت
نه مجال وداع با یارانش
اما فراموش نباید کرد
که زندگی و مرگ او همواره
زخمی به وسعت تاریخ
بر قلب دشمنان تبه کارش می نشاند
زخم اینکه گر چه «مبارز» طبقه ی کارگر می
میرد
اما «مبارزه ی» طبقه ی کارگر
هرگز
ای بازنده گان به ظاهر برنده!
درخت سرو ی را ریشه کن می کنید
با انبوه وسیع درختان سرو چه می کنید؟!
یاد عزیزش گرامی!
۱۳۹۴ بهمن ۱, پنجشنبه
نامه سر گشاده به مسئولان وزارت اطلاعات استان کردستان
نامه سر گشاده به مسئولان وزارت اطلاعات استان کردستان
با عرض ادب و احترام.
مسئولان محترم وزارت اطلاعات استان کردستان:
این نامه سرگشاده را انتشار می دهم تا اینکه مردم و اذهان عمومی مطلع باشند که نیروهای تحت امر وزارت اطلاعات استان کردستان، وقتی وارد منزل شخصی ما شدند چکار کردند. اگر نامه را خصوصی می فرستادم، هیچ وقت نامه به دست شما ها نمی رسید و یا اگر هم می رسید به آن جواب نمی دادید. هر چند می دانم نوشتن چنین نامه ای رو به جامعه و انتشار آن در دنیای مجازی برای شخص من جرم محصوب می شود. ولی من آماده هستم تا یک بار دیگر به اتهام نوشتن نامه و انتشار آن در دنیای مجازی بازداشت و تفهم اتهام شوم.
جهت اطلاع کارگران وعموم مردم، در تاریخ 29/5/94 از طرف شعبه اول دادگاه انقلاب اسلامی سنندج نامه ای به من دادند تا آن را به وزارت اطلاعات استان کردستان جهت تحویل کلیه مدارک و اسنادی که در منزل ما توسط نیروهای آن مرکز به تاراج رفته بود، ببرم. تاریخ 29/5/94 به همراه همسرم نجیبه به دفتر مرکزی اداره اطلاعات استان کردستان مراجعه کردم و بعد ازچند ساعت انتظار، یکی از نیروهای ان مرکز نامه دادگاه انقلاب را از ما تحویل گرفتند و به ما گفتند "بعدا" با شما تماس خواهیم گرفت". اما با گذشت چند ماه هنوز کسی با من تماس نگرفته است. در چند روز گذشته از طرف اداره شما مستقر در سقز با من تماس گرفتند که جهت تحویل هارد کامپیوتر به ان مرکز مراجعه کنم. ( یعنی هر بار که مراجعه کردیم مقداری از مدارک و اسناد را به ما تحویل دادند) من هم در جواب گفتم من دیگر آن هارد را لازم ندارم. اما در تاریخ 14/9/94 از طرف اجرای احکام دادگستری سقز با من تماس گرفتند که جهت تحویل کیس کامپیوتر به آن اجرای احکام مراجعه کنم. به دلیل اینکه من کیس کامپیوتر در آن اجرای احکام نداشتم به تماس گیرنده جواب منفی دادم و گفتم مراجعه نخواهم کرد.
مسئولان محترم:
بنا به دستور آن مرکز ماموران لباس شخصی شهر سقز در تاریخ 8/2/94 به نیابت از وزارت مربوطه بدون هماهنگی و به طور غیر قانونی وارد منزل مسکونی ما شدند یعنی بدون اینکه زنگ خانه ما را به صدا درآورند و خود را بعنوان ماموران امنیتی معرفی کنند، وارد حریم خصوصی خانواده ما شدند!! این مسله زیاد برای شخص من مهم نیست چون ما به این بی قانونی از طرف آن وزارت عادت کردیم و اگر روزی این را لمس و یا مشاهده نکنیم احساس می کنیم که وزارت اطلاعات استان کردستان تعطیل است و هیچ گونه تحرکی در آن مرکز وجود ندارد. من می خواهم در این مورد توضیحاتی بدهم که هم شما و هم مردم از آن اطلاع داشته باشند، هر چند که شما ها از ان اطلاع دارید.
ماجرا از این قرار است.
چند ساعت قبل از دستگیر کردنم، یک نفر با من تماس گرفت، از صدای این شحص مشخص بود که مامور وزارت اطلاعات است. آن شخص پشت تلفن گفت " من با آقای محمود صالحی کار دارم" من خودم پشت خط بودم و در جواب شخص مورد نظر گفتم من محمود صالحی هستم. آن شخص فرمودند" من کارگر اخراجی هستم و در اداره کار شکایت کردم وامروزاداره کار برای من رای صادر کرده است. می خواهم آن رای را به شما نشان دهم تا شما نظر دهید که به آن رای اعتراض کنم یا خیر" . من در جواب به اصطلاح کارگر اخراجی گفتم، من در خدمت شما هستم می توانید مدارک خود را پیش من بیاورید. کارگر اخراجی گفت" کجا باید بیایم" ؟ منزل "کارگر اخراجی شما درمنزل تشریف دارید؟" بلی من منزل هستم. گوشی را قطع کرد و قرار بود به منزل ما بیاید.( که هیچ وقت نیامد) وقتی گوشی را قطع کرد از ادبیاتش متوجه شدم که آن فرد کارگر نبود.
مسئولان محترم وزارت اطلاعات استان کردستان
بعد از این ماجرا چند ماشین از نیروهای شما منزل مسکونی ما را زیر نظر می گیرند و منتظر آن می مانند تا مهمانی برای ما بیاید و هر زمان ما برای مهمان د ر را باز کنیم، انان نیزبدون هماهنگی و به قول خودشان ضربتی وارد منزل ما شوند. بعدازظهر روز 8/2/94 یکی از کارگران خباز بنام علی اسماعیلی به خانه ما مراجعه می کند. وقتی علی از ماشین پیاده می شود و زنگ درب منزل ما را می زند بلافاصله نیروهای شما که تا آن مدت در کمین بودند خود را به مهمان ما می رسانند و همزمان وقتی درخانه را باز کردیم ، افراد شما علی را که مهمان ما بود با تهدید و زور او را از آن محل دور می کنند و خودشان بدون هماهنگی وارد منزل ما شدند.
شخص من د ر حیاط مشغول آبیاری باغچه بودم که زنگ منزل به صدا درآمد. از همسرم نجیبه سئوال کردم. نجیبه کیست؟ نجیبه جواب داد" علی اسماعیلی همان کارگر خباز که در تعاونی مسکن زمین دارد". نجیبه در را باز کرد و من منتظر آمدن علی بودم که یک مرتبه 4 نفر مامور لباس شخصی را در مقابل خود دیدم.
مسئول ماموران لباس شخصی خیلی انسان با ادب و محترمی بود. با هم سلام و علیک کردیم و از من اجازه گرفت تا وارد خانه شویم. حتی آن شخص یعنی همان مسئول نیروها به خود اجازه نداد تا جلو من وارد منزل شود. وقتی وارد هال شدیم همان مسئول خیلی مودبانه از من خواست تا در یکی از اتاق ها بنشینیم با هم صحبت کنیم. ما وارد یکی از اتاق ها شدیم و به محض ورد ما به آن اتاق چند ماموری که با خود آورده بود مثل سربازان اسرائیلی که چطور به خانه و کاشانه مردم بی دفاع فلسطین تعرض می کنند و هر چیزی جلو دستشان باشد از بین می برند به اتاق های دیگر منزل ما یورش بردند بخصوص اتاق خواب من.
نیروهای اعزامی شما هر چیزی جلو دستشان بود از جمله فیش آب، برق، تلفن ، گاز، پرونده پزشکی من و خانواده ام، کیس کامپیوتر، مدارک و پرونده کارگران اخراجی، پرونده مربوط به شرکت تعاونی مصرف کارگران خباز، کتاب، بایگانی وپرونده های مربوط به تعاونی مسکن کارگران سقز و حومه، چند عدد تابلو که به دیوار نسب کرده بودیم، دفتر تلفن، مدارک کارشناسی زمین های که مربوط به تعاونی مسکن کارگران سقز و حومه ، بایگانی های دیگری که امار مشخص آن در دست نیست و آلبوم خانوادگی .
ماموران شما کلیه این مدارک و اسناد را به داخل چند کیسه پلاستیکی زباله انداختند و آن را به تاراج بردند. آن مدارک و بایگانی شخصی که در منزل مسکونی من به دست نیروهای وزارت شما به تاراج رفت هیچ گونه ارتباتی با جرم من نداشته و ندارد.
مسئولان محترم وزرات اطلاعات استان کردستان توجه شما را به ماده 146 قانون آئین دادرسی کیفری مصوب سال 1394 جلب میکنم.( هر چند می دانم که شما ها قانون این کشور را قبول ندارید)
ماده 146: از اوراق، نوشته ها و سایر اشیای متعلق به متهم، فقط انچه راجع به جرم است تحصیل و در صورت لزوم به شهود تحقیق ارائه می شود. بازپرس مکلف است در مورد سایر نوشته ها و اشیای متعلق به متهم با احتیاط رفتار کند، موجب افشای مضمون و محتوای غیر مرتبط آنها با جرم نشود، در غیر این صورت وی به جرم افشای اسرار محکوم می شود.
سئوال:
1 - مامورانی که به منزل ما حمله کردند کدامشان بازپرس بودند ؟
2 – مدارکی که ماموران شما به تاراج بردند کدام یک از آن مدارک مرتبط به جرم من است؟ چون به استناد رای صادره از سوی شعبه اول دادگاه انقلاب اسلامی سنندج اتهام من عضویت در کومه له حزب کمونیست ایران و کمیته هماهنگی بوده که هیچ وجاهت قانونی ندارد.
3 – طبق قانون باید کلیه اشیای که از متهم به دست می آید، در حضور خود متهم و یا فردی از خانواده او در دو برگ صورتجلسه گردد و یک برگ از صورتجلسه در اختیار خانواده متهم قرار گیرد. تا خانواده متهم و یا خود متهم بعد از آزادی با توجه به صورتجلسه تنظیمی درخواست اموال خود کند. آن صورتجلسه کجاست؟
قابل ذکر است که درچند ماه گذشته اکثریت اوراق و پرونده های که در منزل ما توسط ماموران شما به تاراج رفته بود، در چند نوبت آن را به خانواده من تحویل دادند. اما اسنادی که مربوط به شرکت تعاونی مسکن کارگران سقز و حومه است در میان آن مدارک وجود ندارد. نگهداری مدارک شرکت تعاونی مسکن در وزارت اطلاعات چه سودی برای آن مرکز دارد؟. آیا به نظر شما ها که این همه ادعای خدمت به مردم را دارید، نگهداری ان مدارک که هیچ ربطی به شما ومورد اتهامی من ندارد، چه توجه قانونی دارد؟.( تا این تاریخ هنوزآن را پس ندادید)
من شخصا" به این نتیجه رسیده ام که شما ها از یک عده سود جود دفاع و حمایت می کنید. چون من علیه هیئت مدیره تعاونی مسکن شکایت کرده بودم و دقیقا" همان روز که جلسه دادگاه برگزارشد، قاضی اعلام می کند که باید شخص من ( محمود صالحی) در دادگاه حضور یابم. اما دقیقا" همان روز توسط نیروهای شما دستگیر و روانه زندان شدم!!
آیا به نظر شما ها که همگی تحصیلکرده و دانشگاه رفته هستید، چه کسی جرم مرتکب شده است؟ ما کارگران که خواستار زندگی بهتر هستیم ؟ یا شما ها که از دسترنج ما کارگران در ماه میلیون ها تومان حقوق دریافت می کنید و هر روز بدون هیچ دلیل قانونی از طریق تلفن ما را تهدید می کنید و یا به منزل مسکونی ما حمله می کنید و یا از بی عملی خودتان علیه ما پرونده سازی می کنید؟
آیا چه کسی قانون را زیر پا گذاشته است ما؟ یا شما ها که مجریان قانون هستید؟
در پایان خواستار بازپس دادن کلیه مدارک مربوط به شرکت تعاونی مسکن کارگران سقز و حومه و آلبوم عکس های خانوادگی هستم.
با کمال احترام محمود صالحی 30/10/94
با عرض ادب و احترام.
مسئولان محترم وزارت اطلاعات استان کردستان:
این نامه سرگشاده را انتشار می دهم تا اینکه مردم و اذهان عمومی مطلع باشند که نیروهای تحت امر وزارت اطلاعات استان کردستان، وقتی وارد منزل شخصی ما شدند چکار کردند. اگر نامه را خصوصی می فرستادم، هیچ وقت نامه به دست شما ها نمی رسید و یا اگر هم می رسید به آن جواب نمی دادید. هر چند می دانم نوشتن چنین نامه ای رو به جامعه و انتشار آن در دنیای مجازی برای شخص من جرم محصوب می شود. ولی من آماده هستم تا یک بار دیگر به اتهام نوشتن نامه و انتشار آن در دنیای مجازی بازداشت و تفهم اتهام شوم.
جهت اطلاع کارگران وعموم مردم، در تاریخ 29/5/94 از طرف شعبه اول دادگاه انقلاب اسلامی سنندج نامه ای به من دادند تا آن را به وزارت اطلاعات استان کردستان جهت تحویل کلیه مدارک و اسنادی که در منزل ما توسط نیروهای آن مرکز به تاراج رفته بود، ببرم. تاریخ 29/5/94 به همراه همسرم نجیبه به دفتر مرکزی اداره اطلاعات استان کردستان مراجعه کردم و بعد ازچند ساعت انتظار، یکی از نیروهای ان مرکز نامه دادگاه انقلاب را از ما تحویل گرفتند و به ما گفتند "بعدا" با شما تماس خواهیم گرفت". اما با گذشت چند ماه هنوز کسی با من تماس نگرفته است. در چند روز گذشته از طرف اداره شما مستقر در سقز با من تماس گرفتند که جهت تحویل هارد کامپیوتر به ان مرکز مراجعه کنم. ( یعنی هر بار که مراجعه کردیم مقداری از مدارک و اسناد را به ما تحویل دادند) من هم در جواب گفتم من دیگر آن هارد را لازم ندارم. اما در تاریخ 14/9/94 از طرف اجرای احکام دادگستری سقز با من تماس گرفتند که جهت تحویل کیس کامپیوتر به آن اجرای احکام مراجعه کنم. به دلیل اینکه من کیس کامپیوتر در آن اجرای احکام نداشتم به تماس گیرنده جواب منفی دادم و گفتم مراجعه نخواهم کرد.
مسئولان محترم:
بنا به دستور آن مرکز ماموران لباس شخصی شهر سقز در تاریخ 8/2/94 به نیابت از وزارت مربوطه بدون هماهنگی و به طور غیر قانونی وارد منزل مسکونی ما شدند یعنی بدون اینکه زنگ خانه ما را به صدا درآورند و خود را بعنوان ماموران امنیتی معرفی کنند، وارد حریم خصوصی خانواده ما شدند!! این مسله زیاد برای شخص من مهم نیست چون ما به این بی قانونی از طرف آن وزارت عادت کردیم و اگر روزی این را لمس و یا مشاهده نکنیم احساس می کنیم که وزارت اطلاعات استان کردستان تعطیل است و هیچ گونه تحرکی در آن مرکز وجود ندارد. من می خواهم در این مورد توضیحاتی بدهم که هم شما و هم مردم از آن اطلاع داشته باشند، هر چند که شما ها از ان اطلاع دارید.
ماجرا از این قرار است.
چند ساعت قبل از دستگیر کردنم، یک نفر با من تماس گرفت، از صدای این شحص مشخص بود که مامور وزارت اطلاعات است. آن شخص پشت تلفن گفت " من با آقای محمود صالحی کار دارم" من خودم پشت خط بودم و در جواب شخص مورد نظر گفتم من محمود صالحی هستم. آن شخص فرمودند" من کارگر اخراجی هستم و در اداره کار شکایت کردم وامروزاداره کار برای من رای صادر کرده است. می خواهم آن رای را به شما نشان دهم تا شما نظر دهید که به آن رای اعتراض کنم یا خیر" . من در جواب به اصطلاح کارگر اخراجی گفتم، من در خدمت شما هستم می توانید مدارک خود را پیش من بیاورید. کارگر اخراجی گفت" کجا باید بیایم" ؟ منزل "کارگر اخراجی شما درمنزل تشریف دارید؟" بلی من منزل هستم. گوشی را قطع کرد و قرار بود به منزل ما بیاید.( که هیچ وقت نیامد) وقتی گوشی را قطع کرد از ادبیاتش متوجه شدم که آن فرد کارگر نبود.
مسئولان محترم وزارت اطلاعات استان کردستان
بعد از این ماجرا چند ماشین از نیروهای شما منزل مسکونی ما را زیر نظر می گیرند و منتظر آن می مانند تا مهمانی برای ما بیاید و هر زمان ما برای مهمان د ر را باز کنیم، انان نیزبدون هماهنگی و به قول خودشان ضربتی وارد منزل ما شوند. بعدازظهر روز 8/2/94 یکی از کارگران خباز بنام علی اسماعیلی به خانه ما مراجعه می کند. وقتی علی از ماشین پیاده می شود و زنگ درب منزل ما را می زند بلافاصله نیروهای شما که تا آن مدت در کمین بودند خود را به مهمان ما می رسانند و همزمان وقتی درخانه را باز کردیم ، افراد شما علی را که مهمان ما بود با تهدید و زور او را از آن محل دور می کنند و خودشان بدون هماهنگی وارد منزل ما شدند.
شخص من د ر حیاط مشغول آبیاری باغچه بودم که زنگ منزل به صدا درآمد. از همسرم نجیبه سئوال کردم. نجیبه کیست؟ نجیبه جواب داد" علی اسماعیلی همان کارگر خباز که در تعاونی مسکن زمین دارد". نجیبه در را باز کرد و من منتظر آمدن علی بودم که یک مرتبه 4 نفر مامور لباس شخصی را در مقابل خود دیدم.
مسئول ماموران لباس شخصی خیلی انسان با ادب و محترمی بود. با هم سلام و علیک کردیم و از من اجازه گرفت تا وارد خانه شویم. حتی آن شخص یعنی همان مسئول نیروها به خود اجازه نداد تا جلو من وارد منزل شود. وقتی وارد هال شدیم همان مسئول خیلی مودبانه از من خواست تا در یکی از اتاق ها بنشینیم با هم صحبت کنیم. ما وارد یکی از اتاق ها شدیم و به محض ورد ما به آن اتاق چند ماموری که با خود آورده بود مثل سربازان اسرائیلی که چطور به خانه و کاشانه مردم بی دفاع فلسطین تعرض می کنند و هر چیزی جلو دستشان باشد از بین می برند به اتاق های دیگر منزل ما یورش بردند بخصوص اتاق خواب من.
نیروهای اعزامی شما هر چیزی جلو دستشان بود از جمله فیش آب، برق، تلفن ، گاز، پرونده پزشکی من و خانواده ام، کیس کامپیوتر، مدارک و پرونده کارگران اخراجی، پرونده مربوط به شرکت تعاونی مصرف کارگران خباز، کتاب، بایگانی وپرونده های مربوط به تعاونی مسکن کارگران سقز و حومه، چند عدد تابلو که به دیوار نسب کرده بودیم، دفتر تلفن، مدارک کارشناسی زمین های که مربوط به تعاونی مسکن کارگران سقز و حومه ، بایگانی های دیگری که امار مشخص آن در دست نیست و آلبوم خانوادگی .
ماموران شما کلیه این مدارک و اسناد را به داخل چند کیسه پلاستیکی زباله انداختند و آن را به تاراج بردند. آن مدارک و بایگانی شخصی که در منزل مسکونی من به دست نیروهای وزارت شما به تاراج رفت هیچ گونه ارتباتی با جرم من نداشته و ندارد.
مسئولان محترم وزرات اطلاعات استان کردستان توجه شما را به ماده 146 قانون آئین دادرسی کیفری مصوب سال 1394 جلب میکنم.( هر چند می دانم که شما ها قانون این کشور را قبول ندارید)
ماده 146: از اوراق، نوشته ها و سایر اشیای متعلق به متهم، فقط انچه راجع به جرم است تحصیل و در صورت لزوم به شهود تحقیق ارائه می شود. بازپرس مکلف است در مورد سایر نوشته ها و اشیای متعلق به متهم با احتیاط رفتار کند، موجب افشای مضمون و محتوای غیر مرتبط آنها با جرم نشود، در غیر این صورت وی به جرم افشای اسرار محکوم می شود.
سئوال:
1 - مامورانی که به منزل ما حمله کردند کدامشان بازپرس بودند ؟
2 – مدارکی که ماموران شما به تاراج بردند کدام یک از آن مدارک مرتبط به جرم من است؟ چون به استناد رای صادره از سوی شعبه اول دادگاه انقلاب اسلامی سنندج اتهام من عضویت در کومه له حزب کمونیست ایران و کمیته هماهنگی بوده که هیچ وجاهت قانونی ندارد.
3 – طبق قانون باید کلیه اشیای که از متهم به دست می آید، در حضور خود متهم و یا فردی از خانواده او در دو برگ صورتجلسه گردد و یک برگ از صورتجلسه در اختیار خانواده متهم قرار گیرد. تا خانواده متهم و یا خود متهم بعد از آزادی با توجه به صورتجلسه تنظیمی درخواست اموال خود کند. آن صورتجلسه کجاست؟
قابل ذکر است که درچند ماه گذشته اکثریت اوراق و پرونده های که در منزل ما توسط ماموران شما به تاراج رفته بود، در چند نوبت آن را به خانواده من تحویل دادند. اما اسنادی که مربوط به شرکت تعاونی مسکن کارگران سقز و حومه است در میان آن مدارک وجود ندارد. نگهداری مدارک شرکت تعاونی مسکن در وزارت اطلاعات چه سودی برای آن مرکز دارد؟. آیا به نظر شما ها که این همه ادعای خدمت به مردم را دارید، نگهداری ان مدارک که هیچ ربطی به شما ومورد اتهامی من ندارد، چه توجه قانونی دارد؟.( تا این تاریخ هنوزآن را پس ندادید)
من شخصا" به این نتیجه رسیده ام که شما ها از یک عده سود جود دفاع و حمایت می کنید. چون من علیه هیئت مدیره تعاونی مسکن شکایت کرده بودم و دقیقا" همان روز که جلسه دادگاه برگزارشد، قاضی اعلام می کند که باید شخص من ( محمود صالحی) در دادگاه حضور یابم. اما دقیقا" همان روز توسط نیروهای شما دستگیر و روانه زندان شدم!!
آیا به نظر شما ها که همگی تحصیلکرده و دانشگاه رفته هستید، چه کسی جرم مرتکب شده است؟ ما کارگران که خواستار زندگی بهتر هستیم ؟ یا شما ها که از دسترنج ما کارگران در ماه میلیون ها تومان حقوق دریافت می کنید و هر روز بدون هیچ دلیل قانونی از طریق تلفن ما را تهدید می کنید و یا به منزل مسکونی ما حمله می کنید و یا از بی عملی خودتان علیه ما پرونده سازی می کنید؟
آیا چه کسی قانون را زیر پا گذاشته است ما؟ یا شما ها که مجریان قانون هستید؟
در پایان خواستار بازپس دادن کلیه مدارک مربوط به شرکت تعاونی مسکن کارگران سقز و حومه و آلبوم عکس های خانوادگی هستم.
با کمال احترام محمود صالحی 30/10/94
۱۳۹۴ دی ۲۷, یکشنبه
نامه فراخوان حمایت از جعفر عظیم زاده و محمود صالحی به زبان فرانسه
De: Commité pour le support de Sharoukh Zamani
À: Travailleur, activiste et le peuple épris de liberté partout dans le monde
Re: demande de support à deux militants activistes en Iran: Jafar Azeemzadeh and Mahmoud Salehi
Chers amis et camarades,
Les travailleurs en Iran se considèrent comme partie intégrante de la classe ouvrière internationale. Nous nous efforçons de renforcer la solidarité de la classe ouvrière. Nous sommes également reconnaissants du soutien international que nous avons eu jusqu’à présent. Au moment d’écrire cette lettre, plusieurs militants ouvriers sont emprisonnés et ils ont grandement besoin de soutien partout dans le monde. Parmi ceux-ci, nous voudrions attirer votre attention sur deux cas qui ont besoin d’assistance immédiate : Jafar Azeemzadeh et Mahmoud Salehi.
1-Jafar Azeemzadeh
Jafar est un soudeur. Il est le président de l’Union Libre des Travailleurs Iraniens. En raison de ses tentatives à créer des organisations de travailleurs et de promouvoir les droits des travailleurs, il a été condamné à six ans d’emprisonnement. Il purge présentement sa sentence à la prison d’Evin à Téhéran.
Le soi-disant « tribunal » accuse Jafar : d’agir contre la sécurité nationale, de perturber l’ordre public, de propagande contre le système du Régime Islamique, de la création de l’Union Libre des Travailleurs Iraniens, de l’Union Nationale des licenciés et chômeurs, d’être membre dans le comité de formation des travailleurs, d’avoir lancé une campagne de collecte de quarante mille signatures pour protester devant le Ministre du Travail pour demander une hausse salariale des travailleurs, de porter plainte contre les fonctionnaires du ministère des services sociaux, d’interagir avec les organisations des travailleurs, d’organiser et de participer aux rassemblements du premier mai et de participer à des manifestations devant le ministère du Travail et le Parlement.
Jafar Azeemzadeh est un militant syndical bien connu en Iran qui a été arrêté et emprisonné plusieurs fois en Iran.
2-Mahmoud Salehi,
Mahmoud Salehi est un boulanger. Il est membre du Syndicat des travailleurs de la boulangerie de la ville de Saqez et un membre du Comité de la coopération à la création d’organisation ouvrière. Le 28 avril 2015, les policiers iraniens se sont précipités chez lui et saisis ses effets personnels tels son ordinateur et son téléphone et ils l’ont amené au bureau du ministre de l’information à Sanandaj. Après plusieurs heures d’interrogation dans des conditions exécrables où il a été menotté les yeux bandés, il a été transporté à une prison gérée par le même ministre à Sanandaj.
Mahmoud Salehi a été transporté après 28 jours à l’hôpital Towhid alors qu’il était dans un coma pour traiter un problème au rein. Il a depuis perdu ses deux reins et a été libéré sous caution. Le 8 et 20 août 2015, il a été accusé : d’être membre de l’organisation de Komalah, de propagande contre le système politique iranien, d’agir contre la sécurité nationale, de perturber l’ordre public, d’être membre du Comité de la formation des travailleurs, d’encourager les travailleurs à la grève, de participer aux manifestations du premier mai, de participer aux manifestations devant les institutions gouvernementales, de planifier des manifestations, de créer des organisations de travailleurs et de participer à des séminaires à l’étranger.
Le 16 septembre 2015, il a été convoqué devant le tribunal et condamné à 9 ans d’emprisonnement. Il ne fut même pas autorisé à avoir une copie de son verdict. Avec son état de santé qui requière deux dialyses par semaine, il est en attente de commencer sa sentence. Il a déjà été emprisonné à quatre reprises mais cette fois, il est en besoin de plus de support qu’auparavant.
Nous, les membres du comité de soutien de Sharoukh Zamani, demandons votre support et votre aide non seulement pour ses deux militants mais pour tous ceux injustement emprisonnés par le Régime Islamique d’Iran. Parmi ses prisonniers se trouvent : Mohammad Jarahi, Saeed Sheerzad, Behnam Ebrahimzadeh, Mehdi Shandiz, Esmaeil Abdi, Rasoul Bodaghi, Aliakbar Baghbani, Abdoulreza Qanbari et …
Vive la solidarité internationale de la classe ouvrière
Travailleurs emprisonnés et enseignants doivent être libérés
La solution pour la classe ouvrière est l’unité et l’organisation
Le comité de support de Shahroukh Zamani
15 Décembre 2015
À: Travailleur, activiste et le peuple épris de liberté partout dans le monde
Re: demande de support à deux militants activistes en Iran: Jafar Azeemzadeh and Mahmoud Salehi
Chers amis et camarades,
Les travailleurs en Iran se considèrent comme partie intégrante de la classe ouvrière internationale. Nous nous efforçons de renforcer la solidarité de la classe ouvrière. Nous sommes également reconnaissants du soutien international que nous avons eu jusqu’à présent. Au moment d’écrire cette lettre, plusieurs militants ouvriers sont emprisonnés et ils ont grandement besoin de soutien partout dans le monde. Parmi ceux-ci, nous voudrions attirer votre attention sur deux cas qui ont besoin d’assistance immédiate : Jafar Azeemzadeh et Mahmoud Salehi.
1-Jafar Azeemzadeh
Jafar est un soudeur. Il est le président de l’Union Libre des Travailleurs Iraniens. En raison de ses tentatives à créer des organisations de travailleurs et de promouvoir les droits des travailleurs, il a été condamné à six ans d’emprisonnement. Il purge présentement sa sentence à la prison d’Evin à Téhéran.
Le soi-disant « tribunal » accuse Jafar : d’agir contre la sécurité nationale, de perturber l’ordre public, de propagande contre le système du Régime Islamique, de la création de l’Union Libre des Travailleurs Iraniens, de l’Union Nationale des licenciés et chômeurs, d’être membre dans le comité de formation des travailleurs, d’avoir lancé une campagne de collecte de quarante mille signatures pour protester devant le Ministre du Travail pour demander une hausse salariale des travailleurs, de porter plainte contre les fonctionnaires du ministère des services sociaux, d’interagir avec les organisations des travailleurs, d’organiser et de participer aux rassemblements du premier mai et de participer à des manifestations devant le ministère du Travail et le Parlement.
Jafar Azeemzadeh est un militant syndical bien connu en Iran qui a été arrêté et emprisonné plusieurs fois en Iran.
2-Mahmoud Salehi,
Mahmoud Salehi est un boulanger. Il est membre du Syndicat des travailleurs de la boulangerie de la ville de Saqez et un membre du Comité de la coopération à la création d’organisation ouvrière. Le 28 avril 2015, les policiers iraniens se sont précipités chez lui et saisis ses effets personnels tels son ordinateur et son téléphone et ils l’ont amené au bureau du ministre de l’information à Sanandaj. Après plusieurs heures d’interrogation dans des conditions exécrables où il a été menotté les yeux bandés, il a été transporté à une prison gérée par le même ministre à Sanandaj.
Mahmoud Salehi a été transporté après 28 jours à l’hôpital Towhid alors qu’il était dans un coma pour traiter un problème au rein. Il a depuis perdu ses deux reins et a été libéré sous caution. Le 8 et 20 août 2015, il a été accusé : d’être membre de l’organisation de Komalah, de propagande contre le système politique iranien, d’agir contre la sécurité nationale, de perturber l’ordre public, d’être membre du Comité de la formation des travailleurs, d’encourager les travailleurs à la grève, de participer aux manifestations du premier mai, de participer aux manifestations devant les institutions gouvernementales, de planifier des manifestations, de créer des organisations de travailleurs et de participer à des séminaires à l’étranger.
Le 16 septembre 2015, il a été convoqué devant le tribunal et condamné à 9 ans d’emprisonnement. Il ne fut même pas autorisé à avoir une copie de son verdict. Avec son état de santé qui requière deux dialyses par semaine, il est en attente de commencer sa sentence. Il a déjà été emprisonné à quatre reprises mais cette fois, il est en besoin de plus de support qu’auparavant.
Nous, les membres du comité de soutien de Sharoukh Zamani, demandons votre support et votre aide non seulement pour ses deux militants mais pour tous ceux injustement emprisonnés par le Régime Islamique d’Iran. Parmi ses prisonniers se trouvent : Mohammad Jarahi, Saeed Sheerzad, Behnam Ebrahimzadeh, Mehdi Shandiz, Esmaeil Abdi, Rasoul Bodaghi, Aliakbar Baghbani, Abdoulreza Qanbari et …
Vive la solidarité internationale de la classe ouvrière
Travailleurs emprisonnés et enseignants doivent être libérés
La solution pour la classe ouvrière est l’unité et l’organisation
Le comité de support de Shahroukh Zamani
15 Décembre 2015
۱۳۹۴ دی ۱۲, شنبه
کارگران ، معلمان و مردم آزادیخواه آماده باشیم :
جمهوری اسلامی همچنان در پی اذیت و آزار دوستان و رفقای شاهرخ زمانی است.
علی فائض پوراز دوستان شاهرخ زمانی که پس از مراسم خاکسپاری شاهرخ زمانی روز شنبه 11 مهرماه توسط ماموران اداره اطلاعات تبریز در منزل شخصی به هنگام خروج از منزل بازداشت وبه بازداشتگاه اداره اطلاعات منتقل شده بود، به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام از سوی شعبه دو دادگاه انقلاب تبریز به هشت ماه حبس تعزیری محکوم شد. و این جکم در تاریخ 8/10/1394 به علی ابلاغ شده است .
در پی کشته شدن شاهرخ زمانی، از فعالین کارگری محبوس در زندان که در 22 شهریور ماه در زندان رجایی شهر کرج اتفاق افتاد، فشار بر فعالین کارگری و نیروهای چپ در تبریز و دیگر شهر ها بشدت افزایش یافته است. بازداشت، احضار به اداره اطلاعات و تماس های تهدیدآمیز نمونه ای از این فشارهاست، که با گستردگی و هر روزه ادامه دارد.از جمله در تاریخ 10/10/1394 واله زمانی مجددا" به باز پرسی شعبه دو احضار شده بود .
کمیته حمایت از شاهرخ زمانی
12/10/1394
علی فائض پوراز دوستان شاهرخ زمانی که پس از مراسم خاکسپاری شاهرخ زمانی روز شنبه 11 مهرماه توسط ماموران اداره اطلاعات تبریز در منزل شخصی به هنگام خروج از منزل بازداشت وبه بازداشتگاه اداره اطلاعات منتقل شده بود، به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام از سوی شعبه دو دادگاه انقلاب تبریز به هشت ماه حبس تعزیری محکوم شد. و این جکم در تاریخ 8/10/1394 به علی ابلاغ شده است .
در پی کشته شدن شاهرخ زمانی، از فعالین کارگری محبوس در زندان که در 22 شهریور ماه در زندان رجایی شهر کرج اتفاق افتاد، فشار بر فعالین کارگری و نیروهای چپ در تبریز و دیگر شهر ها بشدت افزایش یافته است. بازداشت، احضار به اداره اطلاعات و تماس های تهدیدآمیز نمونه ای از این فشارهاست، که با گستردگی و هر روزه ادامه دارد.از جمله در تاریخ 10/10/1394 واله زمانی مجددا" به باز پرسی شعبه دو احضار شده بود .
کمیته حمایت از شاهرخ زمانی
12/10/1394
تشكر و قدر دانى محمد جراحى از كليه نهاد ها و كسانى كه از ايشان حمايت كرده اند
محمد جراحي، زنداني سياسي محبوس در زندان تبريز كه بيش از 5 سال است بدون مرخصي در زندان به سر ميبرد طي پيامي از كليه كساني كه تا به حال از ايشان و ساير زندانيان سياسي حمايت كرده اند تشكر و قدرداني كرد .
جراحي كارگر نقاش و عضو سنديكاي نقاشان ساختمان و همچنين عضو كميته پيگيري ايجاد تشكلهاي كارگري است، پنج سال پيش همراه با شاهرخ زماني، ديگر فعال كارگري در دادگاهی در تبريز به جرم فعاليت كارگری و دفاع از حقوق آنان محاكمه شد.
در اين دادگاه شاهرخ زماني به يازده سال و محمد جراحي به شش سال حبس محكوم شدند . شاهرخ زماني در زندان رجائي شهر در تاریخ 22 6/1394 توسط ماموران کشته شد.
محمد جراحی در زندان دچار سرطان حنجره شد و بايد تحت درمان ويژه قرار گيرد. اكنون از مدت محکومیت محمد جراحي بيش از چند ماهي باقي نمانده است، اما علی رغم گواهي پزشكان جهت مداوا در خارج زندان، مسئولان زندان و مقامات قضائي همچنان از آزادي او خودداري ميكنند. در حالی که زندانیان مالی و دزدان و غارتگران ثروت و مال مردم، اگر هم در چند صباحی را در زندان به سر برند از کلیه قوانین موجود از جمله مرخصی درمانی یا مرخصی متصل به آزادی برخوردار می شوند.
بر طبق قوانين بين المللي مقامات زندان مسئول جان زندانيان هستند. شك نيست كه هر اتفاقي که در این مدت باقی مانده براي محمد جراحی، کارگر زنداني بيافتد، مسئوليت آن مستقيما بر عهده سران جمهوری اسلامی و ماموران زندان و اطلاعات است.
در اين دادگاه شاهرخ زماني به يازده سال و محمد جراحي به شش سال حبس محكوم شدند . شاهرخ زماني در زندان رجائي شهر در تاریخ 22 6/1394 توسط ماموران کشته شد.
محمد جراحی در زندان دچار سرطان حنجره شد و بايد تحت درمان ويژه قرار گيرد. اكنون از مدت محکومیت محمد جراحي بيش از چند ماهي باقي نمانده است، اما علی رغم گواهي پزشكان جهت مداوا در خارج زندان، مسئولان زندان و مقامات قضائي همچنان از آزادي او خودداري ميكنند. در حالی که زندانیان مالی و دزدان و غارتگران ثروت و مال مردم، اگر هم در چند صباحی را در زندان به سر برند از کلیه قوانین موجود از جمله مرخصی درمانی یا مرخصی متصل به آزادی برخوردار می شوند.
بر طبق قوانين بين المللي مقامات زندان مسئول جان زندانيان هستند. شك نيست كه هر اتفاقي که در این مدت باقی مانده براي محمد جراحی، کارگر زنداني بيافتد، مسئوليت آن مستقيما بر عهده سران جمهوری اسلامی و ماموران زندان و اطلاعات است.
کمبته حمایت از شاهرخ زمانی
12/10/1394
مصاحبه در رابطه با انتخابات مجلس جمهوری اسلامی و کاندیداتوری حشمت اله طبرزدی
مصاحبه در رابطه با انتخابات مجلس جمهوری اسلامی و کاندیداتوری حشمت اله طبرزدی
طبرزدی،ملی مذهبی ها و خیمه شب بازی انتخابات در رژیم اسلامی - گفتگو با آرمان کوشا
اطلاعیه کانون صنفی معلمان ایران(تهران) پیرامون دادگاه فعالان صنفی
روز یکشنبه 13 دی ماه ، سه تن از معلمان فعال صنفی، در شعبه 28 دادگاه انقلاب بخاطر فعالیت صنفی محاکمه خواهند شد.
در این روز قرار است آقایان محمدرضا نیک نژاد، محمود بهشتی لنگرودی و مهدی بهلولی از فعالین صنفی تهران که در تابستان گذشته بازداشت شده بودند ،در برابر قاضی قرارگیرند.
کانون صنفی معلمان ایران، ضمن دفاع از عملکرد صنفی و آموزشی اعضا و همکاران خود در طی یک سال گذشته، تاکید می نماید:
1. مطالبات معلمان برخواسته از وضعیت معیشتی آنان و وضعیت نابسامان نظام آموزشی است، لذا معلمان حق دارند برای بهبود وضعیت خود و دانش آموزان به روند موجود،اعتراض مدنی نمایند و نباید نمایندگان معلمان را به این دلیل،مورد پیگرد قانونی قرار داد.
2. انتظار ما این است که دادگاه این معلمان بصورت علنی، با حضور هیئت منصفه و وکیل مدافع برگزار گردد.وکلا بایستی به پرونده موکلین خود بصورت کامل دسترسی داشته باشند تا بتوانند از حقوق آنان دفاع نمایند.
باور و اطمینان داریم با رعایت اصل یکصد و شصت و هشت قانون اساسی،در یک دادگاه صالح زمینه ی تبرئه همکاران از اتهامات وارده،فراهم خواهد شد.
کانون صنفی معلمان ایران، ضمن دفاع از عملکرد صنفی و آموزشی اعضا و همکاران خود در طی یک سال گذشته، تاکید می نماید:
1. مطالبات معلمان برخواسته از وضعیت معیشتی آنان و وضعیت نابسامان نظام آموزشی است، لذا معلمان حق دارند برای بهبود وضعیت خود و دانش آموزان به روند موجود،اعتراض مدنی نمایند و نباید نمایندگان معلمان را به این دلیل،مورد پیگرد قانونی قرار داد.
2. انتظار ما این است که دادگاه این معلمان بصورت علنی، با حضور هیئت منصفه و وکیل مدافع برگزار گردد.وکلا بایستی به پرونده موکلین خود بصورت کامل دسترسی داشته باشند تا بتوانند از حقوق آنان دفاع نمایند.
باور و اطمینان داریم با رعایت اصل یکصد و شصت و هشت قانون اساسی،در یک دادگاه صالح زمینه ی تبرئه همکاران از اتهامات وارده،فراهم خواهد شد.
کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)
9/ دی / 1394
9/ دی / 1394
بیانیه 141
جمهوری اسلامی باز هم می خواهد مردم را فریبکارانه پای صندوقهای رای بکشاند.
به دزدان و اختلاس گران اجازه سوء استفاده ندهیم
بسیار مهم است که بدانیم درست دو روز پس از آزاد شدن حشمت اله طبرزدی شاهرخ زمانی تماس گرفت و گفت :
" من در تعجب هستم که یک اتفاقی مشکوکی در حال رخ دادن است، هنوز نمی دانم چه اتفاقی در حال تکوین است "، او گفت : "دو روز قبل بطور ناگهانی ماموران طبرزدی را به دفتر زندان خواستند و در دفتر زندان اعلام کردند بدون هیچ قید و شرطی آزاد هستی و وسایلت را جمع کن برو ، در حالی که هنوز بخشی از حکم زندان او مانده است"
شاهرخ در آن زمان تحلیلی ارایه نداد و فقط گفت : " بدون شک رابطه بین مذاکرات هسته ای و واسطه گری ها و دفاع از کلیت جمهوری اسلامی در کار است" ، بعد از کشته شدن شاهرخ زمانی بدست ماموران و بر ملا شدن رابطه میان سازگارا ، اسانلو، که عوامل بنیاد سورس و سیا از یک طرف و پیوستن طبرزدی به آنها و گسترش ارتباطات سورس - سازگارا - اسانلو با فعالین جنبش های مختلف و برخی از فعالین جنبش کارگری از طریق طبرزدی و دوستانش و اکنون ثبت نام طبرزدی به عنوان کاندیدای مجلس اسلامی که بدون شک دارای رابطه عمیق با جمهوری اسلامی است، نشانه وجود همان موضوع مشکوکی است. که فکر شاهرخ را به خود مشغول کرده بود ، اکنون قسمت های مختلف پازل در حال شکل گیری است، هر چند که احتمال رد صلاحیت طبرزدی بسیار بالا است ، اما در این معامله اصل موضوع تایید یا رد صلاحیت طبرزدی نیست ، بلکه آزاد کردن طبرزدی و استفاده از او به عنوان مهره در آب نمک خوابانده شده است، که اکنون بعد از مصرف شدن مهره های قبلی نوبت استفاده از مهره ای مانند طبرزدی رسیده است،این است که با وارد شدن این گونه مهره های سرمایه داری به بازی انتخابات، جمهوری اسلامی می تواند یک بار دیگر مردم را به گستردگی به پای صندوقهای رای بکشاند، بنا براین مشخص می گردد که سرمایه داری ایران از طریق دولتش صاحب مهره های بسیاری است که اکنون نوبت استفاده از مهره های مانند طبرزدی رسیده است.
مردم آزادی خواه ، فعالین جنبش های اجتماعی، جنبش کارگری و تمامی کارگران و معلمان مبارز، جمهوری اسلامی یک بار دیگرمی خواهد با استفاده از مهره های اپوزیسیون دروغین، وانمود کند که احتمال تغییر وجود دارد، تا شما را فریب داده یک بار دیگر به پای صندوقهای رای بکشاند، و از این طریق بازهم مشروعیتی برای ادامه خود و بهره کشی از کارگران و زحمتکشان کسب کند و باز هم بتواند فقر و فلاکت را بر توده های 99 درصدی تحمیل کرده پایه های حکومت مولتی میلیادر های روحانی - نظامی را برای اختلاس، دزدی ،رشوه خواری های بیشتر محکمتر کند، و همچنین ادامه خصوصی سازی و چپاول ، ادامه بیکار سازی و معوقه کردن دستمزدها، تحمیل بیکاری به جوانان ، افزایش ترک تحصیل علیه کودکان و نوجوانان ، تحمیل فروش اعضای بدن به مردم فقیر ، آلودگی هوا و مواد غذای و تحمیل اجناس ،بخصوص اتومبیل های بنجل به مردم ، گرانتر کردن هر روزه مایحتاج عمومی و تغییر هر روزه قانون کار علیه طبقه کارگر ، افزایش هر روزه کارتون خوابها و حاشیه نشینی و ... پیش ببرد ، جمهوری اسلامی همه این جنایات را برای ادامه و گسترش بهره کشی از طبقه کارگر و زحمتکشان در جهت کسب فوق سود برای سرمایه داران از طریق فریب شما مردم و کارگران پیش می برد، و مهره های اپوزیسیون دروغین مانند طبرزدی ها وسیله و ابزاری جهت فریب مردم هستند، کارگران ، معلمان مبارزو مردم آزادیخواه شرکت در انتخابات هیچ تاثیری بر ساختار و جنایت کاری جمهوری اسلامی نمی گذارد واین موضوع طی چندین دوره مانند دوره های رفسنجانی، خاتمی ، و حسن روحانی ، ثابت شده است که جمهوری اسلامی در هر دوره ای از مهره های متفاوتی از طریق مهندسی کردن انتخابات با فریب توده ها مشروعیت کسب می کند و از طریق کسب مشروعیت جدید دزدی و جنایت علیه مزدم را گسترش و ادامه می دهند ،
در این دوره پس از توافق هسته ای و کنار آمدن با سرمایه جهانی جمهوری اسلامی امکان استفاده از مهره ی مشترکی هم چون طبرزدی را نیز کسب کرده است .بنا براین امکانات فریب کاری جمهوری اسلامی با سود جستن از مهره های مورد قبول نهاد های سرمایه جهانی هم چون سورس و مهره های چون طبرزدی گسترده تر شده است ، اما در مقابل آگاهی و تجربه کارگران، معلمان و زحمتکشان و مردم آزادیخواه با توجه به برنامه های فریب کارانه دوره های قبل ارتقاع یافته ، در نتیجه باید از تجربیات خود استفاده کرده اجازه ندهیم جمهوری اسلامی یک بار دیگر مردم را به صورت گسترده به پای صندوق ها بکشاندذ و مشروعیت بیشتری کسب کند.
ما از کارگران، معلمان ، زحمتکشان و مردم آزادیخواه می خواهیم با تحریم انتخابات ضمن جلو گیری از پیش برد برنامه های مهندسی شده انتخابات توسط جمهوری اسلامی جواب و پیام روشنی به حکومت جنایت کاران بدهند.
شرکت در انتخابات حمایت از جمهوری اسلامی و دشمنی با مردم است.
بر قرار باد همبستگی طبقاتی
سرنگون باد سرمایه داری
بر قرار باد جکومت شورای دمکراتیک کارگران
کمیته حمایت از شاهرخ زمانی
12/10/1394
اشتراک در:
پستها (Atom)