۱۳۹۲ شهریور ۱۶, شنبه

زمان را دریابید

با درودهای آتشین و کمونیستی به رفقای احزاب ، سازمانها ، محافل و فعالین کمونیستی ایران سلامهای صمیمانه مرا از زندان رجایی شهر بپذیرید:
رفقا، نظام سرمایه داری جهانی با وارد شدن به مرحله سوم بحران ساختاری – اقتصادی – اجتماعی در تشدید تضاد و فاصله طبقاتی ، کارگران و بشریت ستمکش را در شرایط اعتلائی و یا مرحله بربریت یا سوسیالیسم قرار داده و آبستن تحولات تاریخی – جهانی عظیم می باشد ، تحت چنین شرایطی با افزایش بیکاری ، گرسنگی ، جنگ ، ناامنی اقتصادی – اجتماعی گسترش و اوج گیری مبارزات هر روز گسترش یابنده ضد سرمایه داری به امری بدیهی تبدیل شده است .
از طرفی با تشدید بحران اقتصادی – اجتماعی و شکست سیاست دولتهای به اصطلاح دمکراتیک سرمایه داری، بحران سیاسی و شکاف بین جناحهای گوناگون لایه ها و طبقات سرمایه داری ابعاد تازه  و گسترده ای به خود می گیرد و نسبت به این مسئله توهمات بورژائی و خرده بورژائی احزاب رنگارنگ سوسیال دمکرات ، سوسیال امپریالیست و سوسیال رفرمیست و اکونومیست و سندیکالیست در میان کارگران و محرومین در تلقین دمسازی و سازش طبقاتی دود هوا شده و کمونیسم به عنوان تنها راه نجات بشریت از بردگی مادی و معنوی سرمایه پررنگ تر ، ملموس تر و ضروری تر برای کارگران می گردد، همچنین سوق دادن جهان به سمت وضعیت جنگهای کوچک ، پر شمار و سیال و دائمی از طرف سرمایه داری برای کاهش فشار بحران ساختاری و در صورت امکان یافت راه نجات از نابودی، شرایط انقلابی را نیز هر چه بیشتر نزدیک می کند!
اما مسئله مهم در این شرایط عقب ماندگی ما کمونیستها تنها حاملین آگاهی کمونیستی بعنوان علم رهبری انقلاب و حکومت کارگری از رشد تحولات سریع کنونی می باشد.
نیرویی که باید بعنوان نماینده کل جنبش کارگری تمامی اشکال مبارزه طبقاتی آنرا متشکل نموده و ارتقاء بدهد و در جهت رهایی اقتصادی و حاکمیت شورایی طبقه کارگر سازماندهی نماید .
اما تاریخ تکامل  و نابودی نظامهای بهره کشی عموما" و نظام سرمایه داری خصوصا" نشان دهنده پیچیدگی ها و نوسانات معینی می باشد که باید مورد دقت و موشکافی قرار گیرد .
این مسئله در مورد نظام سرمایه داری در جزر و مد انقلاب بطور عینی و رابطه آن با جنبش های آگاه گرانه سوسیالیستی و گسستهایی که در برهه هایی از تاریخ بین این دو جزء اصلی افتاده بسیارحایز اهمیت است و نهایت  تجربه اندوزی  و ترمیم آگاهانه سبک و مسیرهای مبارزه و درک دلایل تاریخی عدم پیوند و تقدم و تأخر   پیوند این دو جزء پایه ای  نظام سرمایه داری می باشد من در این رابطه به چند مسئله اشاره می کنم :
اول- انگلس رهبر بزرگ طبقه کارگر در مقدمه ای بر چاپ آلمانی مانیفیست می نویسد " اندیشه سیاسی که در مانیفیست حاکم است این بوده که ستم و تضاد طبقاتی که تمام تاریخ گذشته انسان را شکل داده است تنها هنگامی می توانست خاتمه یابد که بشریت به مرحله ای برسد که طبقه استثمار شده و ستمکش یعنی پرو لتاریا دیگر نتواند از یوغ  طبقه ای که استثمار می کند ( بورژوازی ) رهایی یابد مگر آنکه در عین حال تمام جامعه را برای همیشه از قید استثمار و ستم و مبارزه طبقاتی خلاص سازد " با توجه به شرایط امروزی جنگ افروزیها و انحراف درشکل مبارزه طبقاتی در واقع اکنون همان زمان است که طبقه کارگر فقط با آزاد کردن تمامی بشریت می تواند آزادی خویش را نیز بدست آورد.
این مسئله با توجه به جغرافیای سیاسی – اقتصادی سرمایه در سطح جهانی بدون برنامه و تشکیلات هماهنگ انترناسیونالیستی اگر غیر ممکن نباشد بسیار مشکل است .
ثانیا" چون سوسیالیسم در مفهوم خود مدیریتی بشریت استثمار شده بر امور خویش برای اولین بار در تاریخ  یعنی خلق جهانی نو که با بسیج کردن توده ها به گونه ای که دیگر پیاده نظام سیستم بهره کشی دیگری نباشند بلکه به خودباوری در جهت سازماندهی و عملا" انجام مقوله فوق رسیده باشند، که نه اختراع اقلیتی و نه طرحهای از پیش سنجیده خیرخواهانه و نه برنامه ریزی های استادانه قانون نویسها هست بلکه روندی است که باید خود توده ها در جریان مبارزه بیافرینند و همچنیین به قول مارکس و انگلس در ایدئولوژی آلمانی :" انقلاب نه تنها از آن رو ضروری است که طبقه حاکم را به هیچ طریقی دیگر نمی توان سرنگون کرد بلکه ازاین رو ضروری است که طبقه ای که آن را سرنگون می کند تنها در جریان یک انقلاب می تواند در رها ساختن خود از همه پلیدیهای اعصار گذشته توفیق یابد و برای بنیان گذاری جامعه نوین آمادگی حاصل کند ".
با توجه به این مسئله و توقف نسبتا"  طولانی انقلاب در کانونهای اصلی سرمایه داری اختلال  و مشکل اساسی   در روند شکل گیری جریانات  اصل کمونیستی و بالنتیجه نابودی سیستم سرمایه داری بوده است .
ثالثا": جنبش آگاهانه ، سازمان یافته و پرلاین کمونیستی که از لحاظ جهان بینی و ایدئولوژی و سیاست و تشکیلات دارای استحکام و تجربه لازم باشد  می تواند جنبشی که بتواند اعتماد به نفس، درک و وحدت و توانایی های اجتماعی و ساختارهای خلاقانه برای شکست سرمایه داری را رشد و گسترش دهد و توانایی های خود را برای ابداع و پیاده کردن سوسیالیسم در شرایط کنونی به منصه ظهور برساند را بوجود آورد، در شرایط حاکمیت اپورتونیستی انحرافات موجود در جنبش کارگری مخصوصا" در اشکال رفرمیستی – انحلال طلبانه ، فرقه گرایانه سیکتاریستی وپست مدرنی که به دور از درک ارگانیک از شناخت روند مبارزه آنرا به اجزاء اولیه اش تجزیه می کند .
رابعا" : در کشورهای سرمایه داری پیرامونی صرف شرایط عینی برای اینکه تعیین کند گذاری صورت خواهد گرفت یا نه؟ به تنهایی کافی نیست ، ترکیب این عناصر ، شالوده مادی ضعف طبقه کارگر کوچک  و محدود ، رهبری خرده بورژوائی معمولا" موجب پدید آمدن تنش های نیرومندی بین بعد دمکراتیک عمومی  انقلابی و نیاز اضطراری با کارآیی و کنترل امور می شود که غالبا" فشارهای اقتصادی- نظامی وارده از سوی قدرتهای امپریالیستی آن را تشدید می کند .
خامسا" : سرمایه داری جهانی از تمامی تجارب و ترفندهای خود در سرکوب جنبش کارگری استفاده می کند ، با توجه به شرایط بازدارنده فوق اما بطوریکه اشاره شد ورود سرمایه داری  به مرحله سوم بحران ساختاری و پیدایش شرایط عینی  مساعد مبارزه و انقلاب درکشورهای کانونی و همسویی  آنها در نزدیکی مبارزاتی کشورهای سرمایه داری پیرامونی مخصوصا" پیوند جهانی مبارزه برای تغذیه ، خدمات ، بهداشت و درمان و آموزش و اسشتغال دائم در نابودی سرمایه داری  و برقرای سوسیالیسم لزوم انترناسیونالیسم پرولتری را به ضرورت حیاتی تبدیل کرده است .
برای رسیدن به حد مطلوب جنبش کمونیستی باید بر اساس پاسخگویی به نیازهای مبارزاتی بر اساس دو طرح سازماندهی درونی خود بر اساس جهان بینی کمونیستی ، سیاست و تشکیلات منسجم در ارتباط ارگانیک با پایه اجتماعی – کارگری خود و همزمان به سازماندهی   گستره جبهه ای – توده ای در سازماندهی مبارزه و مقاومت  عمومی کارگران در تشکلهای توده ای  در سطح ملی و جهانی در مقابل هجوم عنان گسیخته سرمایه داری به تمدید سازمان  بپردازند و از تمامی  تجارب تا کنون  کل جنبش کمونیستی – کارگری   در جهت سازماندهی  بهتر استفاده کنند  و این مسئله بدون تصفیه حساب و خانه تکانی  و برخورد انقلابی – کمونیستی با انحرافات  اپورتونیستی در تمامی اشکال  مقدور نیست !!!
رفقا با توجه به شرایط فوق یادآوری اصول بدیهی چند برای تجدید فعالیت انقلابی در شرایط کنونی کشورمان به دور از هر گونه برخورد فرقه گرایی – سکتاریستی و انحلال طلبانه – اپورتونیستی بر اساس درکهای پوپولیستی خرده بورژوائی ضرورت حیاتی دارد :
اول اینکه اساس فعالیت و تنظیم آن ( تبلیغ، ترویج و سازمان گری ) بر اساس چند اصول  پایه قرار دارد : الف:آزادی کارگران به دست خودشان میسر بوده و انقلاب کار توده هاست .
ب: ضرورت نفوذ آگاهی کمونیستی به عنوان علم رهبری مبارزه طبقاتی و انقلاب و علم برقرای حکومت کارگری در بین کارگران به علت تسلط خود بیگانگی ، فقر و نا آگاهی  ، رقابت در چپاول کارگران و همچنین نفوذ و تسلط  ایدئولوژی سرمایه داری فقط از بیرون مدار طبقه میسر است.
ج: بقول مانیفیست حزب کمونیست طبقه کارگر برای نجات خود باید کل جامعه را نجات دهد .
ت: طبقه کارگر در مقابل قدرت متحده طبقه حاکم  سلاح و چاره ای جز سازمان و تشکیلات حزب سیاسی ندارد .
دوم: ضرورت رسیدن به یک پایه فکری سیاسی و تشکیلاتی شرکت بین محافل و جریانات کنونی کارگری – کمونیستی در جریان سازماندهی مبارزه طبقاتی کارگران و جریان آگاهی سوسیالیستی در جهت زمینه سازی برای تشکیل حزب سیاسی  کارگران برای سازماندهی انقلاب کارگری در جهت رسیدن به حاکمیت شورایی آنها در داخل کشور فقط بر پایه نشریه و کمیته مشترک سازماندهی   بین محافل ذکر شده میسر می باشد .
سوم: کادرسازی در جریان سازمان دهی عملی در داخل بعنوان اسکلت و ستون های اساسی تشکیلات در پیشبرد برنامه و سیاست عمومی جنبش و ساختن شدن حزب واقعی ضرورت حتمی  دارد .
چهارم: ضرورت رعایت اصول سازماندهی مخفی در شرایط فاشیستی کنونی بر اساس تشکیلات غیر متمرکز و سازماندهی سلولهای انقلابی خودکفا بر اساس اصول عدم تمرکز ، عدم تداخل و عدم تسری اطلاعات در اتصال به مرکز غیر قابل دسترس  بیرونی در محیط کار و زندگی کارگران و زحمتکشان و مخصوصا"  مراکز اصلی  صنفی. کارگری مراکز استانها اهرم اساسی  شکل گیری واقعی تشکیلات می باشد.
پنجم: کلیه محافل و جریانات کمونیستی - کارگری در خارج از کشور باید خود را  صرفا" پشت جبهه مبارزات آزادیبخش طبقاتی کارگران و محرومین در داخل کشور دانسته و در جهت کمک به پاگیری تشکیلاتهای داخلی به عنوان سکان اصلی هدایت  کشتی انقلاب کارگری تمامی امکانات خود را به کار گیرند .
رفقای کمونیست : نه اصول کمونیسم چند تا می باشد و نه طبقه کارگر ایران منافع تاریخی – طبقاتی چندگانه ای دارد این صد گانگی  محافل و گروهها   و این تفسیرات خرده بورژوایی و بورژوائی ما با عینکهای گوناگون است که مسئله را  پیچیده و غیرقابل حل می کند که صد البته ریشه در منافع طبقاتی غیر پرولتری ما میباشد .
اوضاع ایران و جهان در بهترین شرایط عینی برای حل مسائل لاینحل سرمایه داری به شیوه کمونیستی- سوسیالیستی قرار دارد بیایید آستینها را بالا زده به دور از فرقه گرایی و دنباله روی از جنبش خود به خودی بر اساس آرمان کمونیستی با ایجاد تشکیلات پولادین کمونیستی از طریق کادرهای رزمنده در داخل کشور حزب انقلابی سراسری کارگری را برای سازماندهی انقلاب و حکومت کارگری بنیان نهیم ، فرصت سوزی نکنید زمان را دریابید.


زندان گوهردشت کرج
چنگیز احمدی
11/6/1392


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر