۱۳۹۲ مرداد ۳۱, پنجشنبه

خواستار آزادی من شوید تا در کنار فرزند بیمارم باشم!

«سندیکای کارگران فلزکارمکانیک و هیات بازگشایی سندیکای کارگران نقاش و تزیینات به حمایت از این ندای انسانی پاسخ گفته واز هرگونه کمکی دریغ نخواهند ورزید»

خطاب به سندیکاهای کارگری ایران وجهان
خواستار آزادی من شوید تا در کنار فرزند بیمارم باشم!

من بهنام ابراهیم زاده فعال کارگری و مدافع حقوق کودکان این نامه را خطاب به شما کارگران سندیکاهای ایرانی نوشتم. چرا که فکر میکنم این شما هستید که می توانید در این شرایط سخت و بحرانی من و خانواده ام را یاری رسانید. شما کم و بیش از وضعیت من و خانواده ام خبر دارید. با این نامه از شمامی خواهم ما را به معنای واقعی کلمه تنها نگذارید.
ما یک طبقه و هم سرنوشت هستیم. شما میدانید که من را تنها به جرم دفاع ازحقوق کارگران و زحمتکشان و دفاع از حقوق کودکان کار و خیابان دستگیرکردند و در دادگاهی ناعادلانه محکوم به زندان شدم. من نه اولین زندانی ام و نه آخرین. اما بعنوان پدر یک فرزند بیمار سرطانی و کسی که از هر حقوقی محروم شده است، شیرازه زندگی ام از هم پاشیده شده است.
خطاب من به شما هم طبقه هایم و وجدانهای بیداردرجهان است ،که بی عدالتی را نمی پذیرند. من نه میلیاردها پول مردم را بالا کشیدم، نه چپاول کردم، نه دزدی کردم، نه آدم کشته ام و نه به حقوق کسی تجاوز کرده ام. من خواهان ابتدایی ترین حقوق هر انسانی بودم که در این جامعه زندگی میکند. من مانند بسیاری دیگر از هم طبقه ای هایمان بجرم دفاع از حقوق کارگران "مجرم" شناخته شدم و به زندان محکوم شدم. خانواده ام محتاج نان شب هستند و نان آورشان درزندان است.  تنها فرزندم به مریضی سرطان خون مبتلا شده و پدرش در زندان است. حتی نمی توانم با خیال راحت در دوره معالجه فرزندم کنار او باشم.ما کارگران از سرنوشت و زندگی مشقت بار هم آگاهیم و می دانیم خانواده های کارگری در چه وضعیت ناهنجاری قرار گرفته اند. اما وضعیت من بدتر است. من دیگر تاب تحمل نگاه فرزندم را ندارم. امروز وقتی به بیمارستان محک میبردمش که مجددا بستری شود، اضطراب سراسر وجودش را گرفته بود. نگران بود که آیا من در کنارش خواهم ماند یا اینکه باید به زندان بازگردم و تنهایش بگذارم. درک این وضعیت برای شماها که پدر هستید سخت نیست. من دارم از دردو رنج فرزندم که دارد جلوی چشمم قطره قطره آب میشود نابود میشوم. نگران وضعیت او هستم. در عین حال نگران از اینکه اگر به زندان برنگردم و درکنار فرزندم بمانم، نیروهای انتظامی به خانه ام میریزند یا در کنار بستر فرزندم با توهین و اذیت و آزار به زندان منتقل ام می کنند. نامه های نیما پسرم و ذبیجه همسرم، و نامه های خودم تاکنون باعث نشده که حکم آزادیم رابدهند. یا حداقل تا بهبود حال فرزندم دست از سرم بردارند.
هم طبقه ها و وجدانهای بیدار! مردم شریف و مدافع حقوق انسانی!
 از شمامیخواهم به هر شکلی که میتوانید از من حمایت کنید و خواهان آزادی من شوید. من و همسر و نیمای عزیزم را تنها نگذارید!ما به حمایت وکمک شما نیاز داریم خواهان آزادی من وتمامی فعالین کارگری  خصوصاً رضا شهابی ومحمد جراحی وشاهرخ زمانی و دیگر همکارانم  باشید
.
بهنام ابراهیم زاده  فعال کارگری و کودک       
31 مردادماه 92

رونوشت به سندیکاهای کارگری ایران:
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران
سندیکای کارگران نیشکرهفت تپه اهواز
سندیکای کارگران فلزکارمکانیک تهران
سندیکای کارگران نقاش و تزیینات تهران

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر