۱۳۹۲ شهریور ۶, چهارشنبه

اذیت و آزار نامق محمودی هم چنان ادامه دارد




ادامه  خودسری و قانون شکنی وزارت اطلاعات در دستگیری و شکنجه مبارزین و آزادیخواهان تا کی؟
نامق محمودی پیرمرد کشاورز و بی گناه 62 ساله کرد بعد از 17 ماه بلاتکلیفی و از دست دادن بینای یک چشمش بر اثر شکنجه های ماموران وزارت اطلاعات در زندان و تبعیدگاه جهنمی رجایی شهر، 16 روز پیش توسط اطلاعات با هماهنگی مسئولین زندان ربوده شده بود، طی این مدت کوچکترین خبری از وی در دست نبود، تا اینکه امروز به صورت غیر مستقیم معلوم شد او را برای باز جویی مجدد به اطلاعات سنندج انتقال داده اند ، نامق محمودی از اهالی روستای ایرانشهر از توابع سقز است ، ماموران ، بازجوها ، قاضی و افراد ابواب جمعی جمهوری اسلامی مربوط به زندانیان بطور سیستماتیک و عادات سنتی این نظام به نوع پرونده و جرم چندان توجهی ندارند بلکه تنها موضوع مهم برای آنها این است که هیچ زندانی مقاومی وجود نداشته باشد اگر هر زندانی بخواهد از حق خود دفاع کند تمامی سازمانها و نهادهای و ماموران مربوطه بسیج می شوند تا او را بشکنند این به صورت استراتژی برای جمهوری اسلامی جا افتاده است بر این مبنا است که نامق محمودی را بدون توجه به پرونده اش اذیت و آزار و شکنجه مداوم می کنند، او یکی از زندانیان بسیار مقاوم است که دائما" برای گرفت حق خود پافشاری می کنند و این برای بیماران سادیستی جمهوری اسلامی در کسوت ماموران نهاد های مختلف خوشایند نیست . نهاد ها و ماموران جمهوری اسلامی ضمن خدمت گزاری به سرمایه داری ، بیماری سادیسم و خود بر تر بینی  در نهاد ها و سازمانها و ادا رات مانند وزارت اطلاعات ، قوه قضاییه ، سازمان زندانها و... به طور سازمانی و حتی فردی اعضاء  به صورت اپیدمی نهادینه شده است . از این جهت است که با دیدن زندانیان مقاوم و معترض با نا عدالتی ها رگ گردنشان برجسته شده کمر به شکنجه و اذیت و ازار آنها تا مرگ می بندند، در این راستاست که افشین اسانلو ، کرمی خیر آبادی ، ستار بهشتی و دهها نفر زیر شکنجه بازجوها به قتل رسیده اند .
همچنبن قابل توجه است شروع کار دولت تدبیر و امید یا "اعتدال" با 27 اعدامی اعلام شده و ادامه ی خودسری و قانون شکنی توسط سربازان گمنام امام زمان که در دزدیدن و شکنجه کردن و نگهداری طولانی مدت زندانیان ید بیضای دارند  نشان دهنده مثل معروفی است " سالی که نکوست از بهارش پیداست" .
ما ضمن ابراز نگرانی از وضعیت نامعلوم نامق محمودی و ادامه شکنجه وی  و دستگیری ، شکنجه و زندانی کردن سایر فعالین کارگری ،اجتماعی ،سیاسی و مذهبی از تمام مردم آزادیخواه ایران و جهان و مدافعین حقوق انسانها می خواهیم ضمن محکومیت فوری این عمل ضدانسانی، اقدامات عملی لازم را برای ممانعت از ادامه شکنجه و اذیت و آزار زندانیان  برنامه ریزی و اجراء کنند.

شاهرخ زمانی،  ناصح یوسفی، صالح کهندل
زندان رجایی شهر 6/6/1392    


۱۳۹۲ شهریور ۵, سه‌شنبه

لینک کلیپی در جهت حمایت از بهنام ابراهیم زاده کاری از رفیق م.هدا

نوشته ای از بهنام ابراهیم زاده تنها چند ساعت قبل از برگشتن به زندان


لحظات آزادی و برابری نزدیک است.


دقایق و  لحظات  به سرعت سپری می شوند  تیک تاک  ساعت را دیگر دوست  ندارم  چرا  که  بعد  از  چند ساعت  دیگر  باید  تنها فرزند عزیز و بیمارم   را  تنها  بگذارم  و  به  درون  زندان اوین آن چهار دیواری که بیش از سه سال است تنها به جرم دفاع از  کودکان و  کارگران  مرا  به حبس  کرده اند   برگردم.  لحظات   سختی است  اصلا   فکر  کردن  به  آن  هم  برایم    سخت   شده    است.   تنها فرزندت  بیمار  باشد  و  اجازه این را نداشته  باشی   در  کنارش   بمانی  من  علیرغم میل خودم امروز  بعد از چند   ساعت   دیگر   باید   به   زندان  برگردم استمدادها و انتشار نامه های من و دیگر هم طبقه هایم در دفاع از من تا این لحظه نتوانسته جلوی برگرداندن من به زندان را بگیرد و مبارزه چه در خارج از زندان و چه در درون زندان مطمئنن ادامه خواهد داشت اینجا می خواهم بگویم این برخوردها و تهدیدها هرگز نمی تواند ما را از ادامه راه و مبارزه مان باز دارد. دفاع از کودکان و کارگران جزء لاینفک برنامه و اهداف مبارزاتی مان خواهد بود و با تمامی این   برخورد ها   و   هزینه   دادن ها همچنان صدای کارگران و کودکان خواهم بود. این را هم باید بگویم مسئول تمام این وضعیت پیش امده برای من و فرزندم مقامات دادستانی و امنیتی هستند که برای من به وجود آورده اند . مطمئنن روزی کیفر خواست خودم را علیه آنان منتشر و علنی خواهم کرد . یکبار دیگر از همه شما دوستان و رفقا و تمام عزیزانی که در روز های سخت زندان و بیماریِ تنها فرزندم ما را تنها نگذاشتند قدردانی می کنم. ما به حمایتهای شما عزیزان نیاز داریم ما را در حلقه حمایتهای خود تان همچنان قرار بدهید.

بهنام ابراهیم زاده چهارم شهریور ماه 92

۱۳۹۲ مرداد ۳۱, پنجشنبه

خواستار آزادی من شوید تا در کنار فرزند بیمارم باشم!

«سندیکای کارگران فلزکارمکانیک و هیات بازگشایی سندیکای کارگران نقاش و تزیینات به حمایت از این ندای انسانی پاسخ گفته واز هرگونه کمکی دریغ نخواهند ورزید»

خطاب به سندیکاهای کارگری ایران وجهان
خواستار آزادی من شوید تا در کنار فرزند بیمارم باشم!

من بهنام ابراهیم زاده فعال کارگری و مدافع حقوق کودکان این نامه را خطاب به شما کارگران سندیکاهای ایرانی نوشتم. چرا که فکر میکنم این شما هستید که می توانید در این شرایط سخت و بحرانی من و خانواده ام را یاری رسانید. شما کم و بیش از وضعیت من و خانواده ام خبر دارید. با این نامه از شمامی خواهم ما را به معنای واقعی کلمه تنها نگذارید.
ما یک طبقه و هم سرنوشت هستیم. شما میدانید که من را تنها به جرم دفاع ازحقوق کارگران و زحمتکشان و دفاع از حقوق کودکان کار و خیابان دستگیرکردند و در دادگاهی ناعادلانه محکوم به زندان شدم. من نه اولین زندانی ام و نه آخرین. اما بعنوان پدر یک فرزند بیمار سرطانی و کسی که از هر حقوقی محروم شده است، شیرازه زندگی ام از هم پاشیده شده است.
خطاب من به شما هم طبقه هایم و وجدانهای بیداردرجهان است ،که بی عدالتی را نمی پذیرند. من نه میلیاردها پول مردم را بالا کشیدم، نه چپاول کردم، نه دزدی کردم، نه آدم کشته ام و نه به حقوق کسی تجاوز کرده ام. من خواهان ابتدایی ترین حقوق هر انسانی بودم که در این جامعه زندگی میکند. من مانند بسیاری دیگر از هم طبقه ای هایمان بجرم دفاع از حقوق کارگران "مجرم" شناخته شدم و به زندان محکوم شدم. خانواده ام محتاج نان شب هستند و نان آورشان درزندان است.  تنها فرزندم به مریضی سرطان خون مبتلا شده و پدرش در زندان است. حتی نمی توانم با خیال راحت در دوره معالجه فرزندم کنار او باشم.ما کارگران از سرنوشت و زندگی مشقت بار هم آگاهیم و می دانیم خانواده های کارگری در چه وضعیت ناهنجاری قرار گرفته اند. اما وضعیت من بدتر است. من دیگر تاب تحمل نگاه فرزندم را ندارم. امروز وقتی به بیمارستان محک میبردمش که مجددا بستری شود، اضطراب سراسر وجودش را گرفته بود. نگران بود که آیا من در کنارش خواهم ماند یا اینکه باید به زندان بازگردم و تنهایش بگذارم. درک این وضعیت برای شماها که پدر هستید سخت نیست. من دارم از دردو رنج فرزندم که دارد جلوی چشمم قطره قطره آب میشود نابود میشوم. نگران وضعیت او هستم. در عین حال نگران از اینکه اگر به زندان برنگردم و درکنار فرزندم بمانم، نیروهای انتظامی به خانه ام میریزند یا در کنار بستر فرزندم با توهین و اذیت و آزار به زندان منتقل ام می کنند. نامه های نیما پسرم و ذبیجه همسرم، و نامه های خودم تاکنون باعث نشده که حکم آزادیم رابدهند. یا حداقل تا بهبود حال فرزندم دست از سرم بردارند.
هم طبقه ها و وجدانهای بیدار! مردم شریف و مدافع حقوق انسانی!
 از شمامیخواهم به هر شکلی که میتوانید از من حمایت کنید و خواهان آزادی من شوید. من و همسر و نیمای عزیزم را تنها نگذارید!ما به حمایت وکمک شما نیاز داریم خواهان آزادی من وتمامی فعالین کارگری  خصوصاً رضا شهابی ومحمد جراحی وشاهرخ زمانی و دیگر همکارانم  باشید
.
بهنام ابراهیم زاده  فعال کارگری و کودک       
31 مردادماه 92

رونوشت به سندیکاهای کارگری ایران:
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران
سندیکای کارگران نیشکرهفت تپه اهواز
سندیکای کارگران فلزکارمکانیک تهران
سندیکای کارگران نقاش و تزیینات تهران

۱۳۹۲ مرداد ۲۹, سه‌شنبه

نقش كارگران پيشرو و فعالان كارگري در جنبش كارگري ايران

كارگران آگاه، پيشرو و فعالين كارگري در راه احقاق حقوق به حق كارگران در شرايط كنوني جامعه بايد در بين كارگران خدماتي، شركتي، صنايع و كارگران ميداني و فصلي حضور پيدا كنند و آنها را نسبت به شرايط به وجود آمده  مثل گراني، بيكاري، نبود امنيت شغلي و علت بوجود آمدن اين بحران ها آگاه كنند و با تهيه نشريات و بولتن هاي كارگري راه و روش مبارزه صنفي و رسيدن به مطالبات قانوني به كارگران را آموزش دهند و كارگران آگاه و پيشرو بايد از طريق آموزش و آگاه دادن به كارگران تمامي صنوف، تشكل هاي كارگري را در كشور رواج دهند تا مطالبات صنفي و سياسي خودشان را پيگيري كنند. همكاران، دو نوع تبليغ به طور تفكيك ناپذيري همانند دو روي سكه به يكديگر مربوطند؛ خواه تبليغات اقتصادي و خواه تبليغات سياسي، هر دو به طور يكسان براي مبارزه طبقاتي كارگري ضروري مي باشند. زيرا هر مبارزه طبقاتي، مبارزه اي سياسي  است. تبليغ در بين كارگران ارتباط جدا نشدني با ترويج شكل گيري تشكل ها دارد و طبيعتاً در شرايط فعلي جامعه با سطح آگاهي فعلي كارگران در درجه اول اهميت قرار مي گيرد. كارگران بايد نسبت به آينده خودشان تصميم بگيرند. اعتراض كارگران نسبت به وضعيت موجود جامعه از قبیل كاهش قدرت خريد خانواده هاي كارگري و مردم، گراني، بيكاري، پائين بودن دستمزدها، نبود امنيت شغلي، بالا بودن هزينه هاي درمانی و ... حق مسلم كارگران است.
كارگران آگاه و پيشرو و فعالين كارگري بايد نوع برخورد تبعيض آميز كارفرمايان و مديران با كارگران و كاركنان مانند بستن قراردادهاي سفيد امضاء با ضمانت (چك و سفته) لغو قراردادها به صورت يك طرفه، استفاده مديران از امكانات رفاهي و مسافرت هاي خارجي با هزينه هاي بيت المال، دريافت حقوق و پاداش هاي نجومي، استفاده مديران از اموال بيت المال براي كارهاي شخصي، گرفتن وام هاي سنگين براي نوسازي صنايع (كه عملاً در جاهايي مانند آپارتمان سازي، خريد سهام در بورس و غييره سرمايه گذاري مي كنند) و رفتارهاي دوگانه و تظاهر و تزوير كارفرمايان و سرمايه داران را در بين عموم كارگران و مردم افشا كنند. كارگران آگاه و پيشرو و فعالين كارگري و جنبش هاي اجتماعي بايد با هم متحد شوند و در تمام تظاهرات و اعتراضات براي كسب حقوق كارگران و صنوف ديگر از جمله دستمزد، شرايط كار، مسكن، نبود امنيت شغلي، كاهش قدرت خريد كارگران و غيره شركت كنند و با آميختن فعاليت خود با مسائل عملي و روزمره زندگي كارگران در متوجه كردن كارگران به عمده ترين سوءاستفاده ها به آنها یاری رسانند تا مطالبات خودشان را از كارفرمايان دقيق تر و عملي تر طلب كنند. بالا بردن فهم كارگران در زمينه همبستگي و مصالح عمومي كليه كارگران به مثابه طبقه واحد كارگري كه قسمتي از كارگران جهان را تشكيل مي دهند يك امر ضروري است. برگزاري نشست ها براي گفتگو و سؤال و جواب در بين كارگران، برقراري ارتباط صميمانه بين كارگران و پيشكسوت هاي جنبش كارگري براي كسب آگاهي و تجربه، چاپ نشريات، بولتن كارگري، مكاتبه با تمام تشكل هاي موجود جنبش كارگري، چاپ بيانيه هاي تبليغي و انتشار آنها، شكل هاي مختلف فعاليت كارگران پيشرو و فعالين كارگري مي باشد. ايجاد يك جنبش كاگري براي داشتن يك زندگي شايسته و شرافتمند در بين كارگران صنعتي و غير صنعتي و خدماتي اولين و حياتي ترين وظيفه كارگران است. كارگران آگاه و فعالين كارگري در شرايط حاضر جامعه بايد نيروهاي خود را متوجه كارگران بيكار و اخراجي، كارگران و كشاورزان در روستاها و كارگران صنايع و شركتي و خدماتي و طبقه فرودست نمايند و كوشش كنند ذهن كارگران پيش قدم را نسبت به مسايل معيشتي آنها روشن نمايند، تا اين كارگران با كارگراني كه آگاهي ندارند تماس حاصل كنند. همكاران ضمن اينكه بين كارگران در زمينه خواست هاي فوري و اقتصادي تبليغ كنند در عين حال بر احتياجات سياسي فوري، مشكلات و خواست هاي طبقه كارگر، تجاوزات نيروي انتظامي كه در هر اعتصاب و در هر يك از تظاهرات و اعتراضات كارگري جانب سرمايه داري را مي گيرد، تمركز كنند و عليه محدوديت حقوق كارگران با هم متحد شوند.
همكاران! فقط كارگران مي توانند تا آخرين لحظه پيگیر و دشمن قطعي سرمايه داري لجام گسيخته باشند و بنا بر موقعيت طبقاتي خود نمي توانند هم نباشند و قادر به هيچ گونه گذشت و صلح و مصالحه اي نيستند. فقط كارگران مي توانند در راه آزادي اقتصادي، سياسي و دموكراتيك مبارز و پيش قدم باشند، زيرا ظلم و ستم سياسي و تبعيض در كارگران شديدتر است و نمي گذارد در وضعيت اين طبقه  -كه نه دسترسي به مقامات بلند پايه و مديریتی دارد و نه نفوذي در افكار اجتماعي- كوچك ترين تعديلي حاصل گردد. فقط كارگران قادرند بنیان استثماركنندگان و ستمگران را از ریشه برکنند. در حال حاضر افول نظام سرمايه داري و بحران هاي ملي را به وضوح با چشم مي بينيم، صنايع به دليل تحريم ها با بحران مالي و مواد اوليه روبرو شده اند، كارخانه ها و صنايع قديمي و كارخانه هاي جديد، بنگاه هاي جديد، شركت هاي خصوصي (خودماني سازي و شبهه دولتي و به عبارتي خصوصي) و بانك هاي خصوصي و غيره و غيره كه مانند قارچ رشده كرده اند يكي پس از ديگري تعطيل يا ورشكسته مي شوند. نياز نيست انسان علم غيب داشته باشد تا ورشكستگي اجتناب ناپذير را كه از پس شکفتن صنايع فرا مي رسد پيشگويي كند! اين ورشكستگي صاحبان بنگاه هاي كوچك و قديمي و جديد كه در زمان دولت هاي گذشته بخصوص دولت آقاي احمدي نژاد در دور اول با وزارت آقاي جهرمي با وام اشتغال 10 ميليوني ايجاد شده بود، كارگران را خانه خراب كرد و كارگران و صاحب بنگاه هاي كوچك را در صف لشگر بيكاران قرار داد و اكنون مدت هاست هر كارگر آگاه و با فكر به اين امر و سياست هاي غلط دولت نهم و دهم و حتي دولت هاي گذشته در رابطه با وضعيت كارگران پي برده اند. در شرايط فعلي كارگران بايد آگاه تر و متحدتر شوند تا كارفرمايان، كه تلاش مي كنند هميشه بار خسارت و عيش و نوش و خوش گذراني و ولخرجي هاي خود و فرزندانشان را به دوش كارگران بياندازند، با تشكيل سنديكا و يا هر تشكل مستقل ديگر ضربه اي كمرشكن متحمل شوند تا كارگران قادر باشند به مبارزه قطعي عليه سرمايه داري پليسي كه دست و پاي كارگران و مردم را به بند كشيده اند اقدام نمايند. همكاران، زحمتكشان، كارگران و مردم شريف و آزاديخواه، برخي از آمارهاي نگران كننده از طرف نخبگان اجتماعي و شماري از مسئولان و پژوهشگران ارشد آسيب هاي اجتماعي فاش شده است، عزيزان آيا مي دانيد هم اكنون 5/5 ميليون نفر در كشور درگير مسئله اعتياد هستند. آيا مي دانيد ازدواج در سال گذشته نزديك به 10 درصد كاهش داشته، آيا مي دانيد طلاق بيش از 6 درصد رشد كرده. آيا مي دانيد سالانه 600 هزار نفر ورودي به زندان هاي كشور وجود دارد. آيا مي دانيد سن كشيدن سيگار به 13 سال و سن بيوه گي به 17 سال و سن روسپي گري به 14 سالگي رسيده است، عزيزان آينده فرزندانمان در خطر است. فرزندانمان تحصيلات، امنيت، خانه، كاشانه، كار، تغذيه استاندارد و زندگي شرافتمندانه و انساني به دور از هياهو و جنگ و خونريزي مي خواهند، از خواب بيدار شويد و دست بكار شويد، تشكل هاي مستقل كارگري برآمده از بطن كارگران را تشكيل دهيد. كارگران آگاه و پيشرو، فعالان كارگري و روشنفكران كارگري براي برآوردن احتياجات كارگران كه يكي پس از ديگري به دليل فشارهاي گراني، بيكاري، اجاره مسكن كمرشكن، ظلم و ستم و نابرابري و ناعدالتي و فساد و فحشا و اعتياد و كاهش قدرت خريد كمرشان خم شده، متحد شويد. راه درازي در پيش داريم؛ براي متشكل كردن جنبش كارگري و ارتباط متقابل با آنها، براي تامين نيازهاي كارگران از لحاظ آموزش حقوقي، بولتن، نشريات و جزوات ترويجي و تبليغاتي و براي جمع كردن محافل و حوزه هاي كارگري و جنبش هاي اجتماعی متحد با آن در يك صف واحد، براي رسيدن به آزادي و دموكراسي واقعي كه حق مسلم همه هست بايد بدون وقفه تلاش و كوشش كرد.
خون ما، مي شكفد بر برف اسفندي
خون ما، مي شكفد بر لاله
خون ما، پيراهن كارگران
خون ما، پيراهن دهقانان
خون ما، پيراهن سربازان
خون ما، پيراهن خاك ماست
نم نم باران، با خون ما، شهر آزادي را مي سازد...
نم نم باران، با خون ما شهر فرداها را مي سازد ...
خون ما، پيراهن كارگران، خون ما، پيراهن دهقانان، خون ما، پيراهن سربازان
شعر از زنده ياد خسرو گلسرخي يادش گرامي  راهش پر رهرو
زنده باد كارگر
زنده باد آزادي و برابري
زنده باد تشكل مستقل كارگري
پاينده باد جنبش كارگري
كارگران جهان متحد شويد
رضا شهابي- ساعت 20/2 دقيقه بامداد روز شنبه مورخ 26/5/92
زندان اوين بند سياسي 350 اتاق 3

۱۳۹۲ مرداد ۲۵, جمعه

کلیپ حمایت از کارگران مبارز زندانی

 از تلاش و زحماتی رفیق هنرمند م.هدا که جهت حمایت از کارگران زندانی بکار می برند صمیمانه تشکر می کنیم 
و امیدواریم هرچه بیشتر و متحدانه تر شاهد فعالیت های گسترده ای رفقا باشیم تا درسایه  مبارزات متحدانه ،کارگران زندانی و زندانیان سیاسی هرچه زودتر ازاد شوند.
به امید چنان روزی شما را به دیدن کلیپ زیر دعوت می کنیم

۱۳۹۲ مرداد ۲۴, پنجشنبه

خبری از زندان گوهر دشت

روز قبل (چهارشنبه ) ظهر نامق محمودی زندانی سیاسی را از زندان خارج کردند و تا اکنون معلوم نیست به کجا بردند 
لازم به توضیح است که بر اثر عدم رعایت حقوق زندانیان و عدم مداوا یک چشم نامق محمودی کاملا" بی سو شده است و چشم دیگرش نیز درحال از دست دادن دید خود است . چون نامق محمودی نبست به اینکه وقت دکتر برای معالجه چشمش داشت اما ماموران اجازه نمی دادند از رئیس زندان و همچنین از ماموری که او را مورد ضرب و شتم قرار داده بود شکایت کرده است . گفته می شود که ماموران به دستور رئیس زندان جهت تنبیه ، او را به جای نا معلومی برده اند .
کمیته حمایت از شاهرخ زمانی 
24/5/1392

۱۳۹۲ مرداد ۲۲, سه‌شنبه

اطلا عیه 57 کمیته دفاع از رضا شهابی

رضا شهابی از روز شنبه 20 مرداد در اعتصاب درمانی به سر می برد!
در پی یورش چندی پیش نیروهای امنیتی به بند امنیتی 350 زندان اوین و برخوردهای فیزیکی و رفتارهای توهین آمیز با زندانیان این بند، این مأموران رضا شهابی را نیز در حالی که روی تخت خود استراحت می کرد (علیرغم تذکر هم بندی هایش مبنی بر داشتن مشکلات وخیم جسمی) از پا گرفته و به پایین تخت پرت کردند! این عمل وحشیانه باعث شد تا ناراحتی ها و مشکلات شدید کمر و پای رضا به مراتب شدیدتر از قبل شده و امان او را ببرد. با وجود این مشکلات طاقت فرسا، مسئولان بهداری زندان (مشخصاً رئیس بهداری زندان و پزشک بهداری) همچنان به بهانه های واهی از جمله نرسیدن زندانیان بیمار به حد نصاب اعزام، تمارض و . . . از اعزام وی به بیمارستان و مراکز درمانی مناسب سر باز می زنند. این در حالی است که حتی رفتن به درمانگاه زندان نیز با مشکلاتی از قبیل بازرسی های چند لایه، توهین مسئولان بهداری و ... همراه است. هنگامی هم که زندانیان به این برخوردهای امنیتی بیهوده اعتراض می کنند با این جواب روبرو می شوند که : «شانس آورده اید که اینجا هستید، اگر جای دیگر بودید که لخت تان می کردیم»!
در پی این برخوردهای توهین آمیز و عدم رسیدگی به وضعیت درمانی که باعث وخیم تر شدن شرایط زندانیان و از جمله رضا شهابی می شود، رضا اعلام کرده است که تا برطرف شدن این شرایط نامناسب و اعزام اش به یک مرکز درمانی مناسب در خارج از زندان و تحت نظارت پزشک متخصص، از روز شنبه 20 مرداد از پذیرفتن هرگونه خدمات درمانی در داخل زندان سرباز می زند.
وضعیت عمومی رضا شهابی اکنون به این شرح است: درد کمر و بی حسی پای چپ به شکلی ادامه دارد که توان تکان دادن انگشت های پا و بالا آوردن پا از او سلب شده است، وضعیت معده به هم ریخته است و از رفلاکس شدید رنج می برد که این امر تغذیه ی او را نیز تحت الشعاع قرار می دهد، چربی کبد بالاست به گونه ای که لکه هایی روی صورت او ظاهر شده است و ...
عملاً به نظر می رسد مسئولان امنیتی و زندانبانان از آنجا که نتوانسته اند صدای برابری خواه این کارگر مبارز را خاموش کنند، قصد کرده اند تا او را به تدریج رو به خاموشی ببرند! اما تنها رضا نیست که این شرایط را دارد و زندانیان دیگری نیز که از مشکلات حاد رنج می برند در شرایط مشابهی به سر می برند که از آن جمله می توان به یاشار دارالشفا که همبندی رضا است اشاره کرد.
کمیته ی دفاع از رضا شهابی ضمن ابراز نگرانی شدید از وضعیت وخیم او هرگونه پیامدهای ناشی از عدم درمان مناسب را متوجه مأموران امنیتی و زندانبانان می داند و از تشکل های کارگری ایران و جهان می خواهد تا به هر شکل ممکن به این وضعیت غیر انسانی اعتراض کنند.
کمیته  دفاع از رضا شهابی
22 مردادماه 1392

۱۳۹۲ مرداد ۲۱, دوشنبه

فراخوان


40 روز از درگذشت کارگر زحمتکش افشین اسالودر زندان رجایی شهر می گذرد.با توجه به شرایط زندان که محدودیت های بسیاری برای زندانیان ایجاد می کند و موجب تشدید ناراحتی های جسمی و روحی می گردد،در نتیجه شرایط را برای زندانیان نامطلوب تر می کند.
در حال حاضر محمدجراحی کارگرنقاش وعضوسندیکای کارگران نقاش وتزیینات تهران به دلیل ابتلا به سرطان تیروئید وعدم دسترسی مناسب به پزشک به سمت مرگ سوق داده می شود.
رضاشهابی راننده اتوبوس و عضو هیات مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران به دلیل عدم معالجات و مراقبت های پزشکی بعداز عمل جراحی در شرایط نامطلوبی به سر می برد.
تا چه زمان کارگران به خاطرفعالیت های کارگری و سندیکایی درجهت رفاه حال زحمتکشان ایران جان خود را در این پیکار باید از دست بدهند؟
این کارگران دربند وبیمار چه خطری در بیرون از زندان برای کارفرمایان و سرمایه داری سودجو دارند که باید همچنان از دسترسی به پزشک تا دم مرگ محروم باشند؟
ما از قوه قضاییه می خواهیم که این کارگران بیمار و دربند را برای تکمیل روند معالجات مناسب پزشکی خود ،بی درنگ آزاد کنند.
ما از فدراسیون جهانی سندیکاهای کارگریWFTU وکنفدراسیون آزاد سندیکاهای کارگری ITUC  ولوک کوربیک معاون ITUC و مسئول کارگری ILO و همچنین گای رایدر رییس ILO می خواهیم اعتراض خود را نسبت به عدم رعایت مقاوله نامه های 98 و87 در مورد آزادی فعالیت سندیکاهای کارگری ایران و فعالینش به دولت ایران اعلام کرده و برای آزادی فوری کارگران بیمارسندیکایی فوق و همه فعالان کارگری زندانی از هیچ کوششی دریغ نورزند.
سندیکای کارگران فلزکارمکانیک
هیات بازگشایی سندیکای کارگران نقاش وتزیینات
خانواده اسالو
خانواده محمد جراحی            20/5/1392 

جهت اطلاع : فدراسیون ث. ژ. ت - سود - اونسا - اف.اس.یو.ث - ث.اف.د .ت
                سندیکای فلزکاران سوئد



۱۳۹۲ مرداد ۱۹, شنبه

کوتاه در باره یک اطلاعیه

رضا رشيدى

اخیرا کمیته حمایت از شاهرخ زمانی‌ اطلاعیه‌ای صادر کرده که زیر آن اسم من به عنوان یکی‌ از اعضائ کمیته درج شده است.


تا آنجا که به حمایت من و فعالیت‌های من برای آزادی فعالین کارگری و تمامی‌ زندانیان سیاسی مربوط می‌‌شود من خود را همچنان متعهد میدانم که با تمام نیرو در جهت آزادی زندانیان سیاسی و کارگران زندانی فردی و سازمانی تلاش نمایم ،اما  با مفاد این اطلاعیه مخالفم ادبیات این اطلاعیه علیرغم مرزبندی با سکتاریسم عمیقا سکتاریستی است،این اطلاعیه نه تنها کمکی‌ به اتحاد سازمانها و فعالین و کارگران با کمیته حمایت نمیکند بلکه جوّ بد بینی‌ و جدایی را نیز می‌‌پراکند .
در این اطلاعیه به شکل مبهم و چند پهلو به گرایشاتی اشاره می‌کند که معلم نیست کی‌ و چه کسانی‌ و چه جریانی هستند و آنها را متهم می‌کند که مبارزه واقعی نیستند و سعی‌ در پوشاندن چهره مبارزین واقعی را دارند،،اطلاعیه مدعی است که این معلوم  نیست چه کسانی‌ سعی‌ در  لاپوشانی و کم رنگ کردن اخبار مربوط به شاهرخ زمانی‌ را دارند بدون اینکه کوچکترین استدلالی چه بلحاظ پایه تئوریک و چه بلحاظ عینی عملی‌ و نام بردن از این جریانات ،و فعالین داشته باشد،در نتیجه نه تنها کمکی‌ به موضوع مطرح شده در اطلاعیه نمی‌‌کند بلکه با عدم روک گوئی  و  عدم سر راست رفتن به اصل موضوع باعث تضعیف کمیته هم می‌‌شود .
تا آنجا که به احزاب و جریانات مطرح و فعالین سر شناس و تاثیر گذار  برمیگردد تمامی‌ این جریانات و احزاب و فعالین کارگری و سیاسی رادیکال نه تنها اخبار مربوط به شاهرخ زمانی‌ را منعکس نمودند  بلکه چندین کمپین و آکسیون در حمایت از کارگران زندانی از جمله شاهرخ نیز  برگزار کرده اند  و همین فعالیت‌ها تاثیر بسیاری در جهانی‌ شدن چهره فعالین کارگری از جمله شاهرخ شده است.
من کوچکترین سمپاتی و موافقتی با این گونه اطلاعیه‌ها ندارم
زنده با اتحاد کارگری
 رضا رشیدی 
August 09, 2013

۱۳۹۲ مرداد ۱۷, پنجشنبه

بیانیه 87


 قابل توجه کلیه اعضاء،

کمیته حمایت از شاهرخ زمانی و فعالین طبقه کارگر

دوستان و رفقا :

مدت هاست تحریم و سانسور اخبار علیه شاهرخ زمانی و برخی از کارگران زندانی از طرف سه طیف با دقت پیش برده می شود. طیف اول مربوط به نیرو های مستقیم سرمایه داری است و طیف دوم  مجموعه نیروهای جمهوری اسلامی و وابسته به آن هستند که البته از نظر صفوف طبقاتی این دو طیف در یک صف قرار دارند. طیف سوم گرایشات انحرافی داخل طبقه‌ی کارگر است که با بهانه‌ی تقسیم مبارزات به سیاسی و اقتصادی و صنفی و ... ضمن فریب کارگران و فعالین کارگری جهت اتصال به گروه خودشان تفرقه را در صفوف طبقه‌ی کارگر ایجاد کرده و گسترش می‌دهند، زمانی که نمی‌توانند کارگر آگاهی چون شاهرخ زمانی را به گروه خود منتصب کنند او را با روش‌های مختلف حذف می‌نمایند، آن‌ها کارگران و فعالین کارگری را بر مبنای دوری و نزدیکی به خودشان، تقسیم‌بندی می‌کنند. هر کارگر یا فعال کارگری را که بتوانند جذب کرده و روحیه‌ی سکتاریستی خود را به او منتقل  کنند (فریبش بدهند) او  و مبارزاتش را کارگری می‌نامند و هر کارگر یا فعال کارگری را که نتوانند جذب خود نمایند مبارزات او را غیر‌کارگری می‌نامند. بر این مبنا است که در بیانیه‌ها و اطلاعیه‌های حمایتی این گرایشات و انصارشان نام شاهرخ زمانی و برخی از فعالین کارگری یا اصلا" دیده نمی‌شود و یا گاهی اوقات برای آن‌که مشت‌شان باز نشود به‌صورتی گذرا اشاره می‌کنند. این گرایشات افراد مبارزی چون شاهرخ را حذف می‌کنند چون می‌دانند اگر شاهرخ به کارگران معرفی شود کارگران به خوبی می‌توانند مبارز واقعی را تشخیص بدهند و به اصطلاح نان این گرایشات آجر خواهد شد. بنابراین با این بهانه که مبارزات شاهرخ و برخی از کارگران مبارزه‌ی سیاسی است نه مبارزه‌ی کارگری، اقدام به تحریم و حذف و سانسور آنها می‌کنند. این بدین معنی است که، امروز که شاهرخ زمانی به عنوان کارگر آگاه در مقابل سرمایه‌داری و گرایشات انحرافی، صدای رسای طبقه‌ی کارگر است، گرایشات انحرافی فوق به حذف و سانسور همه جانبه‌ی او اقدام می‌کنند، تا کارگران دیگر، از هم طبقه‌ای آگاه و مبارز خود شناختی نداشته باشند. در چنین شرایطی وظیفه‌ی ما اعضای کمیته حمایت از شاهرخ زمانی و دیگر مبارزین طبقه‌ی کارگر دو چندان می‌شود که ضمن توزیع و پخش گسترده اخبار و گزارش‌های مربوط به شاهرخ و دیگر زندانیان، هماهنگی‌های لازم و بیش‌تری را در راستای مبارزات طبقه‌ی کارگر داشته و ضمن نجات فعالین کارگری از چنگال فریب گرایش‌های انحرافی، به مقابله با سه طیف نامبرده که حاصل فعالیت‌شان ضد کارگری است، بپردازیم.

دوستان و رفقا :

با توجه به این‌که ما آدرس ایمیل بسیاری از شما عزیزان را نداریم، تا برای ایجاد هماهنگی‌های لازم در راستای انجام وظایف حمایتی بیشتر از شاهرخ زمانی و دیگر کارگران زندانی سازماندهی کنیم، و بتوانیم با طرح‌ها و نقشه‌های سازماندهی شده حذف گرایی و سانسور هایی که علیه شاهرخ زمانی و برخی از کارگران زندانی در داخل و بیرون زندان اعمال می‌گردد مقابله نماییم، از تمامی اعضاء و دیگر رفقا و دوستان که تمایل به کمک در توزیع و پخش اخبار و ارایه و جذب حمایت‌های  مختلف از نهادها، تشکل‌ها و سازمان‌ها دارند، می‌خواهیم آدرس ایمیل؛ و در صورت امکان شماره تلفن خود را به آدرس ایمیل کمیته حمایت از شاهرخ زمانی(freeshahrookh@gmail.com) ارسال نمایید. برای این‌که نامه‌ی شما در میان انبوه ایمیل‌های رسیده از دید ما پنهان نماند لطفا" در subject نامه‌ی ارسالی بنویسید: (جهت هماهنگی در حمایت از شاهرخ زمانی و دیگر کارگران زندانی)
در زیر این بیانیه اسامی اعضای کمیته حمایت از شاهرخ زمانی تا تاریخ 8/5/1392 را اعلام می‌کنیم. هم‌چنین از دیگر دوستان و رفقایی که عضو نیستند ولی تمایل به کمک و هم‌کاری دارند می‌خواهیم جهت فعالیت مشترک در راستای موضوع کمیته حمایت از شاهرخ زمانی دست یاری به ما بدهند.


پیش بسوی اتحاد بیشتر، برای فشار بیشتر!!!
پیش بسوی اعتراضات گسترده و متحدانه با شعار :
کارگر زندانی ، زندانی سیاسی آزاد باید گردد.
کمیته حمایت از شاهرخ زمانی
12/5/۱۳۹۲
freeshahrookh@gmail.com


لیست اسامی اعضا< کمیته حمایت از شاهرخ زمانی :

1 - محمد اشرفی
2 -علی افشاری
3 - حسین حمیدی
4 – بهروز خباز
5 -عسکر شیرین بلاغی
6 -کریم خوش عقیده
7 -بهزاد جوادیان
8 -مهرداد کریمی
9 -رفعت لنگرودی
10 -رحیم استخری
11 -امیر جواهری لنگردوی 
12 - سوسن شهبازی
13 -سوسن گل
14 -سعید رحیمی
15 -البرز دماوندی
16 - جلال سعیدی
17 -بهنام کرمی
18 -رضا آملی
19 -سیامک مویدزاده
20 - گودرز حسنوند
افراد منفرد عضو
21 -سعید اسدی
22 -رضا رشیدی
23- آمادور نویدی              
24- بهروز کریمی زاده
25- سیروان سهرابی
26 - مریم افشاری
27 - علیرضا بیانی
28- شجاع ابراهیمی
29 - اشرف عبود زاده بریهی (رویا)
30 - حمیدرضا کوهینی تفرشی

31 - لاله محمدی
32 - ترزه  عباسی
33 - سیروان  پرتو نوری
34 - آمنه حسینی (روژین)

بیانیه جمعی از اعضای کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل‌های کارگری

خطاب به کارگران، تشکل‌های کارگری و سازمان‌های مدافع حقوق بشر
ما کارگریم!
کارگران، تشکل‌های کارگری!
ما امضاء کننده‌گان این بیانیه، جمعی از اعضای کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل‌های کارگری هستیم که بیش از یک سال است تحت پیگرد نیروهای امنیتی و مقام‌های قضایی دولت جمهوری اسلامی ایران هستیم. اگر چه دور جدید تعرض به کمیته هماهنگی با هجوم گسترده به مجمع عمومی این تشکل کارگری در 26 خرداد سال 91 در شهر کرج آغاز گردید؛ اما پس از آن، بازداشت و محاکمه بسیاری از ما کارگران هم چنان ادامه یافت. در این مدت بارها اعضای کمیته هماهنگی در شهرهای رشت، سنندج، بوکان، مهاباد، سقز،... احضار و یا دستگیر شده و مورد ضرب و شتم و توهین و اهانت مامورین امنیتی قرار گرفتند. در نتیجه این سرکوب پلیسی، تاکنون تعدادی از ما به زندان تعزیری محکوم شده و بقیه اعضای کمیته هماهنگی در انتطار ابلاغ حکم مقام های قضایی می‌باشند.
کارگران! هم طبقه ای‌ها!
ما به عنوان جمعی از فعالین کارگری که در چندین ماه گذشته، تحت فشار نیروهای امنیتی و قضایی بوده ایم، بار دیگر اعلام می‌کنیم کمیته هماهنگی تشکلی کارگری است که در سال 84 و در نبود تشکل‌های مستقل کارگری ایجاد گردید و اعضای آن کارگرانی هستند که هدف شان کمک به سازمان‌یابی کارگران و آگاه شدن آنها از منافع و حقوق طبقاتی‌شان است. کمیته هماهنگی تشکلی مستقل در راستای خواسته‌ها و مطالبات کارگران بوده و هیچ اهداف پنهانی ندارد. ما امضاء کننده‌گان این بیانیه که بارها با بازجویی‌های طولانی، متهم به تبلیغ علیه نظام و عضویت و ارتباط با احزاب اپوزیسیون دولت ایران شده‌ایم؛ این اتهام‌ها را واهی و بی اساس می‌دانیم. ما کارگرانی هستیم که خود را بخشی از میلیون‌ها کارگر و خانواده‌های شان می‌دانیم که با سختی و مشقات بی‌شماری دست به گریبان بوده و امرار معاش می‌کنند. ما کارگریم و هر یک از ما مانند هزاران مزد بگیر دیگر، روزانه در مراکز مختلف تولیدی، خدماتی و یا پروژه‌ای برای گذران معاش کار می‌کنیم.
دوستان کارگر!
جرم ما این است که کارگریم و در یک تشکل کارگری به نام کمیته هماهنگی متشکل شده‌ایم و اعلام کرده‌ایم که کارگران باید تشکل‌های طبقاتی خود را داشته باشند. مگر نه این است که سرمایه داران از انواع نهادها و سازمان‌های مختلف برای حفظ و تقویت سرمایه خود بهره می‌گیرند؛ پس چرا ما کارگران، تشکل‌های خود را نداشته باشیم؟ ما گفته‌ایم که کارگران نیاز به تشکل‌های فرمایشی ندارند که در نهادهای دولتی، رای به بی حقوقی بیشتر آنها بدهد. ما می‌گوئیم که حق آزادی تشکل، اجتماعات و آزادی بیان و اندیشه، از حقوق به رسمیت شناخته شده شهروندی است و کسی را نباید به این دلیل تحت پیگرد قرار داد و محاکمه و زندانی کرد.
ما کارگریم و بارها اعلام کرده‌ایم که به تعویق انداختن دستمزد کارگران توسط سرمایه‌داران جرم است و عاملین این اقدام را باید به اتهام تحمیل فقر و فلاکت به خانواده‌های کارگری و ایجاد استرس و نگرانی برای کارگران، به دادگاه کشاند و محاکمه کرد. ما گفته‌ایم که حتی تا آن زمان که سرمایه‌داری پابرجاست، "قراردادهای موقت کار" به عنوان قراردادهایی ننگین و قرون وسطایی باید لغو گردد؛ دستمزدهای متناسب با تورم واقعی به کارگران پرداخت شود؛ و داشتن مسکن، خوراک و پوشاک مناسب، تحصیل رایگان و مسافرت و تفریح،... از حقوق طبیعی کارگران و خانواده‌های آنهاست و نباید کسی از این نعمت‌های بشری محروم شود.
ما کارگریم و همواره خود را در کنار کارگران و همراه اعتراضات آنان برای دستیابی به خواست‌های این طبقه در سراسر ایران، از کیان تایر گرفته تا فولاد زاگرس در قروه کردستان و از پتروشیمی ماهشهر تا نیشکر خوزستان می‌دانیم.
کارگران! تشکل‌های کارگری! و انسان‌های آزادی‌خواه و عدالت‌طلب!
ما امضاء کننده‌گان این بیانیه نسبت به احضار، بازجویی و محاکمه خود که از سوی دستگاه‌های امنیتی و قضایی شهرهای سنندج، رشت، مهاباد و بوکان ادامه دارد، اعتراض داریم و حکم‌های صادره توسط دادگاه شهر سنندج را ناعادلانه می‌دانیم و خواستار ابطال آن هستیم. ما ضمن قدردانی از تشکل‌های کارگری و کارگرانی که در این مدت به شکل‌های مختلف از ما حمایت و پشتیبانی کرده‌اند، از همه شما می‌خواهیم که به صفوف اعتراضی ما بپیوندید و از هر طریق ممکن ما را در جهت پایان دادن به سرکوب پلیسی علیه تمامی فعالان کارگری، از جمله کارگران و فعالان کارگری متشکل در کمیته‌ی هماهنگی یاری کنید. اعتراض ما بخشی از مبارزه برای آزادی زندانیان سیاسی و کارگران زندانی است که برای پیگیری خواست‌ها و مطالبات خود در همه‌ی عرصه‌ها، از جمله حق ایجاد تشکل‌های مستقل و متکی به خود کارگران و رهایی از وضعیت فلاکت بار موجود تلاش و فعالیت می‌کنند.
زنده باد اتحاد و همبستگی کارگری
امضاء کننده‌گان: اعضای کمیته هماهنگی برای کمک ایجاد تشکل های کارگری
1- خالد حسینی 2-غالب حسینی 3- وفا قادری 4- حامد محمودی‌نژاد 5-علی آزادی 6- جلیل محمدی 7- بهزاد فرج‌الهی 8- محمد مولانایی 9- واحد سیده 10- یوسف آبخرابات 11- ابراهیم مصطفی‌پور 12- جمال میناشیری 13- هادی تنومند 14- محمد کریمی 15- مجید حمیدي 16-فرامرز فطرت نژاد 17- سیروس فتحی 18- سعید مرزبان مقدم 19- مازیار مهرپور20- مسعود سلیم‌پور 21- میترا همایونی
12 مرداد 1392

۱۳۹۲ مرداد ۱۱, جمعه

سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه: شرایط دشوار طبقه کارگر پایانی ندارد

بیش از چهل روز از مرگ افشین اسانلوکارگر زندانی می گذرد وغم از ازدست دادن این عزیز بر سینه خانواده ودوستان  وبطور کل طبقه کارگر سنگینی می کند. ما ضمن تسلیت وهمدردی فراوان ازین فراق جانکاه  به خانواده افشین اسانلو و جامعه کارگری، خواهان روشن شدن تمامی ابعاد این واقعه تلخ از سوی مسئولین قضایی ، وهمچنین خواستار دنیایی هستیم که هیچ کارگری به صرف فعالیت کارگری این چنین تاوان سنگینی  نپردازد.از طرفی دیگر موج آزار واذیت سایر فعالین کارگری ادامه دارد بطوریکه  که ،اقایان پدرام نصرالهی، وفا قادری ،غالب حسینی وحامد محمودی نژاد تنها بجرم دفاع از حقوق کارگری وبهبودی وضعیت معیشتی خود  محاکمه ومحکوم به  زندان شده اند. در عین حال وضعیت جسمی رضاشهابی هم در شرایطی دشواری قرار دارد.سندیکای کارگران هفت تپه ضمن دفاع از حقوق این کارگران ومحکوم نمودن این گونه اعمال،اعلام می کند که زندان وحتی مرگ پاسخ مطالبات ما نیست.مسئولان بهتر است بجای تنبیه و ازار  کارگران، در جهت برآورده کردن خواسته های بر حق آنهابکوشند.
با آرزوی دنیایی که وضعمان بهتر ازین باشد
سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه

11/5/1392