۱۳۹۶ اسفند ۲۵, جمعه

چهاردهمین شماره نشریه تدارک حزب انقلابی منتشر شد.


این شماره ضمیمه خواهد داشت ، محتوای ضمیمه فوق مربوط به جمع
بندی فعالیت تا کنونی جمع قدم اول با دیدگاه های متفاوت خواهد بود
، اما چون مطالب جمع بندی و نقد های فوق به طول انجامید.
تصیمیم گرفتیم شماره چهارده را منتشر کنیم و
سپس ضمیمه آن را ارایه نماییم.



لینک نشریه شماره 14در پیوست




https://drive.google.com/file/d/1M_Zy9Harngnsr_W3n1uykAO7MX7N-zc1/view?usp=sharing

حکومت طبقاتی به زبان ساده




اما برخی حق بیشتر از برابری دارند (حق ویژه ای دارندحق ویژه نطفه اولیه دیکتاتوری است این هرچه که باشد و برای سود هر گروهی که باشد نطفه ای از نابرابری و دیکتاتوری است
لازم است کارگران بدانند در حکومت های ضد کارگری علی رغم وجود ظاهر نمایشی و فریب کارانه دمکراتیک تمامی بخش های حکومت های سرمایه داری فیلتر های درجه بندی شده ضد کارگری هستند که هر کدام در سطوحی بر علیه منافع کارگران سدی ایجاد می کنند و این یعنی حکومت دیکتاتوری سرمایه داری علیه طبقه کارگر است در این رابطه می توان مثال های زد در ظاهر فریبده حکومت های سرمایه داری اول تبلیغ می کنند که نمایندگان و حاکمان به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم توسط مردم انتخاب می شوند بنا براین حکومت هر چطور که باشد با رای مردم روی کار امده است بنا براین دمکراتیک است ولی در واقع این فقط یک دروغ است در مورد تمامی کشور های سرمایه داری می توان مثال های بسیار واضح و شفاف بیان کرد تا ثابت شود حکومت های سرمایه داری نه تنها دمکراسی ندارند بلکه حتی بهترینشان نیز دیکتاتوری سرمایه داری است مثلا در جمهوری اسلامی اگر واقعا» به قانون خودشان پای بند باشند در انتخاب رهبر مردم دخالت ندارند بلکه سناتور های مجلس خبرگان می توانند دخالت کنند که انها نیز به دلیل اینکه همه باید روحانی باشندیعنی حق ویژه ای برای شان قائل شده اند بنا براین یک کاست طبقاتی هستند و روحانیت همیشه طرفدار قدرتمندان و ثروتمندان بودند بنا براین هر گز به خواسته کارگران توجه نخواهند کرد در نتیجه خبرگان یکی از دشمنان طبقه کارگر هستند و از طرفی حق کاندید شدن برای مجلس سنای خبرگان که شرط بلامنازه آن روحانی بودن است توهین به ملت ایران است که حکومت اسلامی هیچ کس را غیر آخوندها خبره نمی داند و با کمال تاسف این توهین زمانی به اوج می رسد که روحانیت نه تنها در ایران در تمامی دنیا عقب مانده ترین ، فاسد ترین و ارتجاعی ترین قشر مردم را تشکیل می دهند و در ایران چنین قشری را به عنوان خبره به مردم تحمیل می کنند.فراموش نکنیم نمونه مشابه مجلس خبرگان در دیگر کشور های جهان عبارتند از مجالس سنا یا (مجلس عیان در بریتانیا)که اعضای آن سناتور هستند و مردم در انتخاب انها دخالتی چندانی ندارند بلکه صروت موجود عامل اصلی انتصاب سناتور ها است مجالس سنا در مقابل انتخاب های مردم سدی است غیر قابل عبور و مجالس سنا در دنیا تمام وظیفه اش این است که در سطح بالا قدرت مردم را کنترل و سد کند وشرط سناتور شدن این است که یا باید خوش ثروت بسیار زیادی داشته باشد یا از طرف ثروتمنی یا ثروتمندانی کاندید شده باشد.یعنی ثروتمندان با عضویت در مجالس سنا سد بزرگی در مقابل مردم و بخصوص کارگران ایجاد می کنند و وجود مجلس سنا در هر کشوری نشان دهنده است که حکومت آن کشور ضد کارگری و دیکتاتوری سرمایه داری است و بدون اینکه مردم بتوانند در انتخاب شدن سناتور ها دخالت کنند سناتور ها می توانند تاثیر هر نهاد انتخابی مردم را خثی کرده و از بین ببرند از جمله امریکا چنین است و مجلس سنای آمریکا صد در صد مشابه مجلس خبرگان ایران است نتیجه اینکه حکومت هر دو کشور دیکتاتوری و ضد کارگری است سپس به نهاد دیگری در ایران می رسیم که شورای نگهبان نام دارد عملکرد این نهاد در جمهوری اسلامی با دقت بیشتر ثابت می کند که جمهوری اسلامی یک حکومت طبقاتی و متعلق به سرمایه داران است و دیکتاتوری سرمایه داری و ضد کارگری است این را می توان از عملکرد شورای نگهبان طی سال های گذشته نتیجه گرفت شورای نگهبان مانند هر نهاد سرمایه داری دیگر هر قانون و یا لایحه ای که ضد کارگری بوده تایید کرده است و هر لایحه ای که می توانست کمی به سود کارگران باشد رد کرده است بنا براین می توان یک نهاد دیگر دشمن کارگران را شورای نگهبان نامبرد که نه تنها مردم در انتخاب انها هیچ حقی ندارد بلکه وجود آنها در واقع برای مهار کردن مبارزات مردم علیه سرمایه داری است از این جهت نیز می توان گفت با وجود نهاد های این چنینی هر گز انتخاب کردن یا انتخابی بودن بقیه نهاد ها سودی برای مردم نخواهد داشت و البته فیلتر اصلی و بسیار بزرگتر تبلیغات سرمایه داری است که از طریق رادیو ، تلویزیون ، مطبوعات و ... دائما» در حال فریب مردم هستند و دیکتاتوری را به عنوان دمکراسی در جامعه به مردم تحمیل کرده و مردم را خواب می کند تا نتوانند حقیقت را درک کنند هر کارگری قبل هر چیزی یا شنیدن هر تبلیغی باید به این فکر کند که در جامعه ای که مردم به طبقات تقسیم می شوند و یک عده ای طبقه سرمایه دار را تشکیل می دهند و عده ای نیز طبقه کارگر را تشکیل می دهند هر حکومتی سر کار باشد طبقاتی است و برای پیش بردن منافع طبقه حاکم را دنبال خواهد کرد در این صورت است که دیگر فریب رادیو ، تلویزیون و دیگر وسایل تبلیغی را نخواهد خورد و درک خواهد کرد که وقتی شورای نگهبان قوانین که به نفع سرمایه داران است تصویب می کند و موادی که به سود کارگران است رد می کند یعنی شورای نگهبان ابزار حکومت سرمایه داران است و حکومتی هم که شورای نگهبان می تواند در ان چنین کارهای را بکند ان حکومت هم سرمایه داری است و وقتی حکومتی منافع سرمایه داری علیه کارگران را تصویب و اجرا می کند یعنی آن حکومت دیکتاتوری سرمایه داری است و دیکتاتوری سرمایه داری یعنی حکومت ضد کارگری و برای مبارزه با حکومت سرمایه داری برای کسب مطالبات کارگری فقط تنها از یک طریق ممکن است نا بودی حکومت سرمایه داری و بر قراری حکومت کارگری این چکیده اصلی مبارزه طبقاتی در اولین قدم ها است .
یک توضیح دیگر لازم است که مشابه شورای نگهبان ایران در تمامی کشور های سرمایه داری به شکل های مختلف وجود دارند که ما در اینجا تنها به یک کشور به عنوان نمونه اشاره می کنم .مثال نمونه ای ما مجلس الکترال آمریکا است که دقیقا» مانند شورای نگهبان انتصاب می شوند و وظیفه کنترل و تصمیم گیری در آخرین مراحل را به عنوان اخرین فلتر به عهده دارد.

البرز ولی زاده


در مقطع کنونی شعار» مرگ بر جمهوری اسلامی « معیار تفکیک انقلابیون از ضد انقلابیون است!!!




برخی از جریانات از گفتن مرگ بر جمهوری اسلامی ابا دارند، و این نگفتن را با بهانه های مختلف توجیه و پنهان می کنند، حتی برخی از این جریانات دشمن سرسخت خامنه ای و دیگر سران جمهوری اسلامی هستند، اما در همین حال خودشان نیز دشمن آتی مردم و بخصوص دشمن طبقه کارگر هستند، افشای این جریانات در حین مبارزه با جمهوری اسلامی برای جلو گیری از انحراف در اینده ، از وظایف ضروری امروز نیروهای انقلابی است ، برخی از دشمنان طبقه کارگر و نیروهای ضد انقلابی را با معیار گفتن یا نه گفتن «مرگ بر جمهوری اسلامی» می توان شناخته و افشا کرد.
این شعار « مرگ بر جمهوری اسلامی « کاملا» معلوم و مشخص است، ضمن اینکه خامنه ای و روحانی و خاتمی و سبز ها را در برمی گیرد، نیروهای دیگری را هم که به عناوین مختلف قصد دارند از طریق اسلام فریب دیگری را بکار ببرند و حکومت اسلامی دیگری با عناوین مختلف را به مردم تحمیل کنند، افشا می کند، هر انسانی می داند وقتی شعار «سرنگونی آخوند» بدون بیان « مرگ بر جمهوری اسلامی « است، یعنی گوینده قصد حکومت اسلامی غیر آخوندی مانند اردوغانی یا مانند عراقی، افغانی و یا مانند، «مثلا شریعتی ، طالقانی ، بازرگان، سامی و پیمان و ...» را می خواهند تحمیل کنند، یا حداقل موضعی در مقابل این چنین اراذل و اوباش حکومت مذهبی ندارند، بنابراین از هم اکنون باید افشا شوند، تا سر بزنگاه تاریخی سرمایه داری نتواند چنان اشکالی را بیان شده در بالا تحمیل کند،(همان گونه که خمینی را تحمیل کردند)، یا وقتی تنها گفته میشود «مرگ بر ولایت فقیه» بدون بیان « مرگ بر جمهوری اسلامی « می تواند زمینه سازی شود برای نوع حکومت دیگر که فقط ولایت فقیه نباشد،حکومت اسلامی بدون ولایت فقیهیا وقتی گفته می شود«مرگ بر خامنه ای و روحانی و دیکتاتور « بدون بیان « مرگ بر جمهوری اسلامی « می تواند تایید احمد نژاد و موسوی یا صدها سگ و شغال داخل جمهوری اسلامی و صدها دشمن مردم که امروز در اپوزیسیون هستند، باشددر حالی که بقیه اگر بدتر از خامنه ای نباشند، بهتر از او هم نیستند، و می خواهند باز از دریچه اسلام وارد شود، و در بهترین حالت « جمهوری دمکراتیک اسلامی « تشکیل بدهند، حتی انسان های نادان و جاهل هم با توجه به دیدن جمهوری اسلامی ایران ، عراق ، افغانستان ، شیخ نشین ها ، عربستان ، اردوغان ، القائده ، داعش ، بوکوحرام ، الشباب و دهها نیروی دیگر اسلامی به خوبی پی بردند و می دانند که اسلام هرگز نمی تواند دمکراتیک باشد، بنا براین جریاناتی که ادعای آگاهی و انقلابی گری دارند اگر «مرگ بر جمهوری اسلامی» را در مقطع کنونی به شعار اصلی خود تبدیل نکنند، صد در صد کلکی و ریگی در کفش دارند و می خواهند مردم را فریب بدهنداما اگر کسی چنین کلکی های و ریگی در کفش نداشته باشد به راحتی می تواند بگوید «مرگ بر جمهوری اسلامی» و دچار لکنت زبان نمی شوداین شعار « مرگ بر جمهوری اسلامی « ضمن اینکه تمامی خامنه ای و روحانی و دیگر اراذل و اوباش حکومت اسلامی فعلی را در بر میگیرد، بلکه با گفتن مرگ بر جمهوری اسلامی اشکال دیگر را نیز افشا و رد کرده ایم.
رفقا ، فعالین و انقلابیون :
اصل قضیه اینجاست، خامنه ای و روحانی ... اردوغان ... حاکمین اسلامی افغانستان و عراق و...، همه گروه های اسلامی ضمن اینکه ریشه های اسلامی و تربیت اسلامی دارند ، اعتقاد به مالکیت خصوصی و نظام مزدوری و در کل بخشی از نظام سرمایه داری هستند، جمهوری اسلامی و در کل اسلام ابزاری برای پیش برد حا کمیت سرمایه داری است ، تمامی حکومت ها و جریانات اسلامی و کل اسلام بخشی از دکترین کمر بند سبز سرمایه داری هستند، کمر بند سبزیهای، خارج از جمهوری اسلامی ایران نیز در پی ساختن نوع دیگری از جمهوری اسلامی هستند، و می خواهند با کلک ها، توجیه ها و دروغ ها وانمود کنند که، اسلام و حکومت اسلامی خوب هم، ممکن است، بدین وسیله تلاش دارند وظیفه خود را در قبال سرمایه داری داخلی و جهانی و امپریالیست ها انجام بدهند، از این جهت است که از گفتن مرگ بر جمهوری اسلامی ابا دارند ، البته نگفتن مرگ بر جمهوری اسلامی مورد نظر و تایید سرمایه داری داخلی و جهانی و امپریالیست ها برای حفظ و پیش برد دکترین کمربند سبز نیز هست، بنابراین اگر کسانی به بهانه اینکه با نام بردن خامنه ای و غیره ،مبارزه و دشمن مشخص تر می شود، در واقع حقه بازی است و دارند به شما کلک می زنند، ما اعتقاد دارم شما برای پیش برد اصولی و باز کردن مشت کسانی (جریانات سرمایه داری و ضد انقلابکه می گویند افراد را نام ببریم تا دشمن مشخص شود، و با این بهانه از گفتن مرگ بر جمهوری اسلامی شانه خالی می کنند، از این به بعد هر وقت یک شعار مرگ بر خامنه ای و ... نوشتید یا فریاد زدید، یک بار هم مرگ بر جمهوری اسلامی بنویسید و فریاد بزنید، به گفته لنین مچ مجرم را در حین ارتکاب جرم باید گرفتتا ببینیم دیگر چه توجیهی خواهند تراشید؟ به شما قول می دهم گیر می افتند و مجبور می شوند سفسطه بکنند از این به بعد امتحان کنید.

همه جا در همه حال مرگ بر جمهوری اسلامی
فریده جعفری
12 اسفند 1396


امرِ امروز به روایت تاریخ




نوشته مریم وحیدیان

روایت تاریخی‌ای که از انقلاب ۵۷ ایران از زبان تریبون‌های دست راستی حکومتی به گوش می‌رسد، در مورد نقش کارگران به مثابه‌ی عضوی از یک طبقه، سکوت اختیار می‌کند و عملاً روایتی جعلی را جایگزین آن می‌سازد تا با خاک پاشیدن بر چشمان جامعه، سوژه‌های واقعی و رخدادهای اهرم‌وار ظهور این انقلاب را از نظر نهان دارد.
نقش فلج‌کنندگی اعتصاب‌های گسترده‌ی کارگری و ماهیت خواسته‌ها و موتور سازمان کارگری در آن ایام امری خطرناک تلقی می‌شود که باید به فراموشی سپرده شودکسی نباید اراده‌، قدرت، سازمان و در یک کلام اتحاد این طبقه را به خاطر بیاورددر این روایت دست‌کاری شده مردم به خیابان‌ها آمدند و همین امر سبب‌ساز پیروزی انقلاب شددر واقع ماهیت طبقاتی انقلاب ۵۷ افسانه‌ای‌ست که نباید بر زبان آورد!

هرچه این تریبون بدصدا می‌کوشد تا تک‌روایت خویش را در مغزها فروکند، کمتر نتیجه می‌گیرداین روزها اعتصابات و اعتراضات کارگری روی دور تند افتاده‌ستحرکت‌های سازمان‌یافته‌ی کارگران درحالی شکل گرفته که سندیکاها در تمام این سال‌ها تحت فشار بوده‌انداما امروز علیرغم فشار همین تشکل‌ها و سندیکاهای کارگری طی بیانیه‌ای خواستار افزایش حداقل دستمزد به ۵ میلیون تومان شده‌انداین خواست با یک تهدید یعنی با اعلام خط اعتصابات کارگری به عنوان بازوی اعمال فشار و قدرت به رخ دولتی‌ها کشیده شده استبرای درک میزان اثرگذاری این بازوی فشار باید به تاریخ رجوع کردبه مبارزاتی که این طبقه برای جدال با نابرابری تحمیل شده طی کارِ مزدی انجام داده‌است.
این‌روزها در چندین و چند بنگاه اقتصادی و کارخانه، جدال‌های مزدی در جریان هستند.
این جدال‌ها را باید به فریم به فریم اعتصابات کارگری انقلاب ۵۷ گره زد و در امتداد یکدیگر تصویر و تفسیر کردباید به صحنه‌های خونین سرکوب دهه‌های ۲۰ و ۳۰ پیوند داد؛ به ۱۵۰ زخمی و ۴۶ کشته‌ی کارگران نفت آغاجری در زمان حکومت قوام السلطنه در سال ۱۳۲۵ گره زد و اولین اعتصابات نفتی که در اواخر شهریور ماه ۵۷ که در جزیره‌ی خارک آغاز شد و چند هفته به طول انجامید تا یکی از بزرگ‌ترین اعتصابات با حضور هزاران کارگر شکل بگیرداعتصابی که کمر حکومت وقت را شکستگرچه همان روزها دولت پهلوی با وعده‌ی کمک هزینه مسکن آمده بود اما همچنان کارگران بخش‌های مختلف نفتی اعتصاب را ادامه دادنددستگیری رهبران کارگری در آن ایام نه تنها گامی به نفع حکومت وقت نبود بلکه ضربه‌ی اساسی را به حکومت وارد کرد.
این فریم انقلاب ۵۷ چندان دور نیست؛ از اعتراضات کارگران شرکت‌واحد اتوبوسرانی تهران که یکی از فعالانشان مدت‌ها در زندان به سر برد و دور نیست از کارگران بی‌چهره‌ی هفت‌تپه که صورت‌های خود را با پارچه پوشانده‌اند تا شناسایی نشوندکارگری که فریاد می‌زند که «اگر حقوقمان را ندهید؛ هفت‌تپه را پس می‌گیریم
حالا ماه‌هاست که هفت‌تپه برای دریافتِ حداقلی‌ترین دستمزد اعتراض می‌کند اما هربار وعده‌ها بی پاسخ می‌ماندتاریخ شرح می‌دهد که برای وعده دادن دولتی‌ها نیز گاهی دیر می‌شود.
مهر ماه منتهی به انقلاب ۵۷ نیز اگرچه دولت شریف امامی قول رسیدگی به وضعیت اعتصابیون را داد و حتی در ۱۷ مهر ماه تعهد کرد که حقوق کارمندان دولت ۲۵ درصد افزایش یابد، حقوق بازنشستگان ترمیم شود و تسهیلاتی برای مسکن و غیره داده شود اما دیگر دیر شده‌بوداعتصاب‌ها تا مخابرات و شرکت‌های آب و برق و راه‌آهن، هواپیمایی هما، بانک ملی، وزارت کشاورزی، بیمارستان‌ها، مدارس، دانشگاه‌ها و حتی رادیو و تلوزیون دولتی در مهر ماه گسترش یافته‌بود.
دستگیری ۸۰ نفر از رهبران کارگر اعتصابی نفتی در شهریور ۵۷ اراده‌ی اعتصاب را قوی‌تر کردچنانکه امروز دستگیری ۳۴ نفر از کارگران هفت‌تپه و ۱۰ کارگر معترض فولاد اهواز کارگران را به خشم آورده‌است.

شهریور ماه منتهی به انقلاب ۵۷ کارگران ماشین‌سازی اراک در ۱۴ بند خواست‌هایی چون افزایش پایه‌ی دستمزد، بیمه عمر، مسکن، خدمات درمانی و غیره را اعلام کردند و برای عملی شدن آن دست به اعتصابی با حضور ۲ هزار کارگر زدنداین روزها که تجمع حدوداً هزار نفره‌ی کارگران هپکو را شاهد بودیم و تشکل‌های کارگری خواست افزایش دستمزد تا ۵ میلیون تومان را مطرح می‌کنند، مرزها و ماهیت جدال‌های مزدی عیان‌تر می‌گردد؛ جدال‌هایی که چرخ پیشروی تاریخ بوده‌است و نمی‌توان با سرکوب و تحمیق آن را متوقف کردتاریخ حرف‌های زیادی دارد با آنان که می‌پندارند پاسخ حقوق‌خواهی طبقه‌ی کارگر بازداشت و دستگیری و سرکوب استاما نه آنان که تاریخ را از خط جعلی آن می‌خوانند بلکه آن‌ها که خط‌های نانوشته‌ی این دفتر را می‌بینند، پافشاری بر جدال‌های مزدی را در تمامی ایستگاه‌هایی که کارگر برای زندگی خود می‌جنگد، امر امروز خود می‌دانند؛ این‌ها سهمی از آینده دارند.


مقدمه ای بر مشکلات بعد از اعتراضات دیماه




اعتراضات دیماه 1396 روزهای اول دی ماه از شهر های خراسان شروع شد و خیلی زود به همه نقاط ایران گسترش یافت این اعتراضات ظاهرا» ناگهانی شروع شد و ظاهرا» ناگهانی تمام شد اما هیچ کدام از این موارد نا گهانی نبود، یعنی نا گهانی شروع نشد بلکه دنباله اعتراضات دائما» موجود بود فقط با شکل جدید گسترش یافته اوج گرفت و می توان گفت یک سطح بالاتر انتقال یافت و به سمت سراسری شدن گام بر داشت، تقریبا» تمامی شعار های آن و مطالبات طرح شده همگی آنهایی بودند که قبلا» در نقاط مختلف توسط نیروهای مختلف بیان شده بودند و همچنین ناگهان نیز پایان نیافت چون هنوز ادامه دارد، فقط از شکل سراسری آن کاسته شده است و فعالین همه جا در شکل های مختلف دنبال ان هستند که دوباره گسترش بدهند ، با زبان دیگر می توان گفت اعتراضات دیماه تحت تاثیر اعتراضات موجود ماقبل خود مانند اعتراض معلمان ، کارگران ، زنان و بازنشستگان ، مالباخته گان ، دانشجویان و دست فروشان با همان مطالبات، همه آنها بخصوص اعتراض به گرانی ، بی کاری ، هوای بد ، بی آبی ، و ... اوج گرفت و اکنون تاثیر خودش را در اعتراضات مداوم گذاشته و اعتراضات کارگران و دانشجویان و ... نسبت به قبل از دی ماه بسیار بیشتر شده است، بنا براین اعتراضات همچنان ادامه دارد و تا زمانی که به خواسته هایش نرسد تمام نخواهد شددر همین حال که فعلا» سراسری بودنش کمتر شده است اما اعتراضات را دقیقتر کرده و معترضان را دعوت به سازماندهی بهتر کرده است و همه افراد در صحنه به دنبال رفع معایب سازماندهی هستند ، و البته موارد دیگری نیز نسبت به گذشته داشته که می توان به خصلت های خاص ان اشاره کرد :
1- دور انداختن اصلاح طلبان و پیروان انها و سبز ها چه حکومتی و جه بیرون از حکومتی ها ،
2- شرکت بیشتر جوانان طبقه پایین با وزنه بسیار بالا ، و پیوست لایه های پایینی به اعتراضات،
3- ناتوانی حکومت از سرکوب شاید برخی بگویند رژیم توانسته سرکوب کند اما ما می گوییم نتوانسته چون اعتراضات واقعا» هنوز به شدت ادامه دارد و از هر روزنه ای بیرون می زند شک نکنیم جمهوری اسلامی مرده و از داخل فرو ریخته است، تنها تشکیلات بدرد بخوری (حزب انقلابی طبقه کارگرکه با خاک انداز زباله های جمهوری اسلامی را جمع کرده دفن اش کند وجود ندارد)
4- شرکت مستقیم و پر انرژی زنان ،
5- طرح مطالبات سیاسی و اقتصادی با هم ،
6- بر قرای پیوند میان معترضان شهری و روستایی ،
7- راه یابی اعتراضات به نقاطی که قبلا» اسمی از آنها نبود، و گشترش ادامه دار اعتراض کشاورزان
8- بر قراری همپوشانی مطالبات اقتصادی ، سیاسی ، فرهنگی ، زیست محیطی ، هویت طلبی و ... با هم ،
9- ارایه حرکت ها و اشکال اعتراضی بسیار جدید و ابتکاری از طرف توده ها شعار های کنایه ای برای دور زدن سرکوب ها، موضوع دختران خیابان انقلاب ، طرح کنترل کارگری ، کشاندن اعتراضات به عصر و شب برای کم کردن سرکوب ها و ...)
10- آچمز شدن همه جناح های جمهوری اسلامی
11- حتی دشمنان جمهوری اسلامی هم در تایید اعتراضات دیماه دست به عصا حرکت کردند.
12- ...
و این نشان داد که این اعتراضات کاملا» اصیل بوده و سرمایه داری جهانی و داخلی و تمامی عوامل شان را به وحشت انداخته استبه نظر ما مهمترین کمبود آن نداشتن رهبری منسجم و یک دست و متمرکز بود هر چند معترضان هر کدام در حوزه اعتراضی خود متناسب با وضعیت روز عمل کردند ولی برای پیش برد احتیاج به رهبری متمرکز و انقلابی لازم است که وجود نداشت ، برای رسیدن به ان حدی که در دوره های بعدی اوج گیری اعتراضات بتوان جمهوری اسلامی را سرنگون کرده و انقلاب سوسیالیستی را پیش ببرد نیاز به تشکل های گسترده کارگران ، معلمان و دیگر نیروهای است و همچنین نیاز بسیار مبرم به ایجاد فدراسیون های سراسری بخصوص فدراسیون سراسری کارگری در اشکال فدراسیون های رشته ای ، منطقه ای و سراسری کشور داریم و در همین حال موازی با آنها نیاز حیاتی به حزب انقلابی طبقه کارگر دیده می شود،بخصوص در این رابطه دستگیری های ادامه دار اخیر جوانان نشان داد که نبود حزب مورد نظر باعث شده انقلابیون بخصوص جوانان آموزش های لازم را برای هسته بندی ، مبارزات تشکیلاتی و سازمان یافته را یاد نگرفته و حتی الفبای مبارزه مخفی را هم یاد نگرفتند، بسیاری از آنها ندانسته فکر می کنند دارند مخفی و تشکیلاتی مبارزه می کنند در حالی که کاریکاتوری از مبارزه مخفی و تشکیلاتی را پیش گرفتندرفقا به یاد داشته باشیم برخی از جریانات که هدف نهایشان در انقلابی ترین حالت سرنگونی جمهوری اسلامی است و استراتژی آنها در مورد دستگیری ها این است که هر چه بیشتر جوانان را دستگیر کنند بهتر است چون جمهوری اسلامی هزینه بیشتر خواهد داد به همین دلیل از دستگیر شدن جوانان نه تنها ناراحت نیستند بلکه خوشحال نیز هستند و طوری عمل می کنند که دستگیری بیشتر شود ، اما رفقا مبارزه ما با سرنگونی جمهوری اسلامی نه تنها تمام نمی شود بلکه تازه بعد از جمهوری اسلامی با شدت بیشتر شروع خواهد شد بنابراین حتی در حین سرنگونی جمهوری اسلامی هم نباید نیروهای کمونیستی علنی شوند، بلکه باید با به کار بستن سبک کار کمونیستی هم چنان مبارزه سازمانی ، تشکیلاتی و رهبری سازمانی را بیشتر گسترش بدهیم و حتی زمان سرنگونی جمهوری اسلامی و پس از ان نیز فراخور شرایط بین کار علنی و مخفی تناسبی باید بر قرار کرد، و هرچه بیشتر برای مبارزات آتی در دو حوزه علنی و مخفی یار گیری کنیم و نباید کار مخفی را کاملا» تعطیل نمود و به یاد داشته باشیم که شرایط 57 و58 باعث شد تمامی تشکیلات ها به باور اینکه انقلاب شده و آزادی هست همه علنی شدند و جمهوری اسلامی چگونه همه را سرکوب کرد.)
اگر تشکل های گسترده توده ای و حزب انقلابی طبقه کارگر هر کدام نباشد امکان پیروزی انقلاب نخواهد بود چرا که حتی اگر موفق به سرنگونی جمهوری اسلامی هم بشویم، سرمایه داری نیروهای دیگری را علیه انقلاب اتی ایران در آستین پرورش داده و تحمیل خواهد کرد، بنا براین از هم اکنون برای ایجاد حزب انقلابی طبقه کارگر و تشکل های گسترده توده ای و فدراسیون های سراسری با پیوستن به اهداف و برنامه های جمع قدم اول و با همکاری های مشترک عملی در نقاط مشترک تلاش کنیم امکانات ساخته شدن تشکیلات های مورد نظر را ایجاد نماییم، که تنها راه پیروزی از طریق رهبری آنها عبور خواهد کرد، و لا غیر. ( البته تذکر یک مورد بسیار مهم درعمل و سبک کار تشکیلاتی به شکل سبک کار کمونیستی بسیار مهم است، نیرو های دشمن مانند سبز ها و اصلاح طلبان و سلطنت طلبان و ... تلاش دارند نیروهای انقلابی چپ را لو بدهند و نمونه های بسیاری در همین اعتراضات اخیر دیده شده است ، اما این تازگی ندارد همیشه در طول تاریخ وجود داشته و از زمان 57 به بعد نیز به شکل های گوناگون دیده شده است ، نمونه های جدید و اعلام شده را حدود ده سال قبل توسط محمد قوچانی و ... در روزنامه ها روز نامه های همشهری و اطلاعات و ...) علنی اعلام شد که باید در دانشگاهها چپ ها و مارکسیست ها را به پلیس سیاسی معرفی کنیم ، یا در زندان توسط نیروهای اصلاح طلب (مانند بهمن امویی ، احمد زیدآبادی و ...) که علیه اعضای شورای زندانیان (شاهرخ زمانی ، رسول بداغی و سیمکو خالقیطی طوماری با همکاری ماموران وزارت اطلاعات امضا جمع آوری کرده بودند شاهرخ زمانی به زندان قزل حصار، و سیمکو خالقی به اوین تبعید شدند و رسول بداغی تنها مانند از این طریق شورای زندانیان منحل شدو اخیرا» با همکاری جریانات اصلاح طلب و سبز و سلطنتی ها بسیاری از نیروها شناسایی و به ماموران معرفی شدند و با نقشه های پلیس سیاسی نیروهای انقلابی را علیه همدیگر تهیج کردندنیروهای انقلابی باید راه مبارزه با این روش های دشمن را پیدا کنند ، اینکه دشمن ما را لو بدهد هیچ تعجبی ندارد تعجب جای است که نیروهای ما هیچ کدام تشکیلاتی عمل نمی کنند ظاهرا» وانمود می کنند تشکیلاتی هستند اما به اصول کار تشکیلاتی، بخصوص سبک کار کمونیستی عمل نمی کنند و دچار بیماری علنی گرایی هستند و حتی این بیماری علنی گرایی را زیر پوشش عضویت در هسته ها پنهان می کنند، یعنی طوری رفتار می کنند که اطرافیان متوجه شوند طرف تشکیلاتی است ، این طریقه کار ، کار تشکیلاتی ، کار مخفی و سبک کار کمونیستی نیست، بلکه بیماری علنی گرایی تحت پوشش کاریکاتوری از مخفی کاری است ، این بیماری است نه کار تشکیلاتی، خودتان را از این بیماری نجات بدهید ، اگر این چنین ادامه بدهید هیچ نیازی نیست دشمن شما را شناسایی کند، خودتان ، خود تان را لو خواهید داد ، شاهرخ می گفت برخی از نیروها الکی می گویند مخفی کار می کنیم، ولی سبک کار شان«مثل هلوی» است ، با روشی کاری می کنند که خودشان می گویند « پلیس بیا منو بگیر» یا « هلو بیا برو تو گلو». ) رفقا بیدار شوید اگر قصد مبارزه دارید، واقعا» تشکیلاتی مبارزه کنید و الکی دیگران را به لو دادن متهم نکنید، و با بهانه لو دادن بیماری علنی گرایی خودتان را پنهان نکنید ، مبارزه مخفی اصول دارد، که حداقل آنها عبارتند از :
1- عدم تسری اطلاعات نباید در مورد کار تشکیلاتی و سازمانی اطلاعات اضافی به کسی بدهید یا اطلاعات اضافی کسب کنید، در کار تشکیلاتی کنجکاوی(یعنی همان فضولینباید کرد، با غیر از اعضای هسته یا کمیته خودتان آنهم با رعایت کامل امنیتی حرف تشکیلاتی یا بر نامه های سازمانی را بیان نکنید، از طریق تلفن یا شبکه های اجتماعی و ... نباید کارهای خاص تشکیلاتی را بیان کرد. )
2- عدم تداخل (یعنی حق نداریم هم زمان عضو دو هسته یا دو کمیته و بد تر از ان عضو دو تشکیلات متفاوت باشیم این مبارزه نیست به این در بهتر حالت می گویند بیماری هرزه گردی و در بد تر حالت می گویند جاسوسی دو جانبه، اعضا یک هسته و یا یک کمیته حق ندارند اعضای هسته یا کمیته دیگری را بشناسند یا فضولی برای شناختن نمایند.)
3- عدم تمرکزیعنی هسته ها نباید ارتباطی غیر اصولی و عرضی یا اعضای مشترک با هم داشته باشند و ... )
4- متشکل شدن در هسته ها کمیته های واقعا» مخفی ، و آموزش های امنیتی قبل از شروع کار عملی
5- دوری از هرگونه خود نمایی از راه دادن افراد خود نما به هسته ها و کمیته ها جدا» خود داری کنید در تشکیلات انقلابی اصل بر کیفیت است نه کمیت.)
6- تابعیت صد در صد از تصمیمات تشکیلاتی
7- بررسی و تجزیه و تحلیل شرایط و محیط قبل از دست زدن به هر عملی
8- بررسی دائمی اعمال و باز خورد نتایج آنها به کارهای بعدی
9- آموزش بی وقفه تمامی اعضا با داشتن جلسات مطالعاتی از موارد روز و تئوریک و سیاسی و تشکیلاتی
10- اطلاع رسانی منسجم ، سریع ، امن ، دقیق و مختصر
11- استفاده از تجربیات بقیه
12- شناسایی توانایی های خود و دشمنپتانسیل بالقوه و بالفعل )
13- بررسی و کسب آگاهی علمی اینکه از چه طیف های چه دوست و چه دشمن واقعا» باید مخفی بود، غیر از اعضای هسته یا کمیته خودمان هیچ کس نباید بداند ما عضو هسته یا کمیته هستیم یا کار مخفی می کنیم حتی اعضا یا رهبر تشکیلات بالاتر از تشکیلات ما که ما به انها وابسته هستیم نیز نباید بداند ما عضو هسته ای هستیم سطوح بالاتر تشکیلاتی ما تنها از طریق اصول ارتباطی که با هسته ما دارد فقط می تواند ارتباط بر قرار کند، یعنی اگر ما حزبی داریم و در آن حزب هسته وجود دارد و ما عضو آن هسته هستیم و رهبر حزب ما مثلا» لنین است، ما حق نداریم خودمان را به لنین معرفی کنیم یا کاری انجام بدهیم که لنین بداند یا بفهمد ما عضو هسته ای هستیم و حتی لنین هم حق ندارد کنکاش کند که چه کسی عضو هسته یا کمیته است.
14- ...
با توجه به اینکه همه در جریان جزئیات خبری اعتراضات بودند ، ما لازم دیدیم به این موارد که فعالین اکنون گرفتار آن هستند و می تواند مشکل ساز باشد مختصری بپردازیم ، اما از نظر مسائل کیفی و دشمنانی که قصد ایجاد انحراف در اعتراضات دارند در آینده دقیقتر خواهیم پرداخت.
پیش بسوی برنامه ریزی برای هدایت اعتراضات انقلابی آتی

البرز ولی زاده و ماخگر
10 اسفند 1396
رفقا مشکلاتی که بعد از کمتر شدن اعتراضات دیماه 1396 با دخالت نقشه مند و دامن زدن جمهوری اسلامی گسترش یافته را فقط از طریق ، بررسی عمومی ، همه جانبه با توجه به داده های عینی و بررسی سبک فعالیت و عملکرد خودمان قبل از هر مورد دیگری ، تجزیه و تحلیل علمی و با روش نقد رفیقانه و گفتگوی رفیقانه می تواند حلاجی و رفع شوندمواظب باشیم به توری که جمهوری اسلامی پهن کرده نافتیم ، دشمن را دستکم نگیریم و به او اجازه ندهیم نقشه های شوم خودش را پیش ببرد.