چاپ ایمیل
نوشته: سندیکای هفت تپه
در سالهای اخیر بحث اجرای متم اصل 44 قانون
اساسی ،ورد زبان همه سیاستمداران و اقتصاددانان ایران بوده است. گویی اجرای این اصل
تنها راه نجات اقتصاد ایران از گردنه نابودیست.اما اجرای تاکنونی آن، بهمراه نتایج
حاصله،جای هیچ شکی برای عموم کارگران باقی نگذاشته است که این اصل ،خانه خراب کن معیشت
و آجر کردن نان کارگران است.
حالا هی آقای روحانی مرتب تکرار کند که
این اصل در گذشته درست اجرا نشده است و کار ما درست است ،پیدا کنید پرتقال فروش را.
کارگران کجای ایران از موهبات این اصل برخوردار شده اند؟ چه ثمری بجز ورشکستگی کارخانجات
واخراج فله ای کارگران ،بهمراه داشته است؟ البته ناگفته پیداست که کارفرماها و سرمایه
داران منتفعین واقعی این سیاست بوده اند. اما در هفت تپه اوضاع ما کارگران در وخامت
شدیدی بسر می برد. تاخیرهای مکرر حقوقی، عدم پرداخت سهم بیمه کارفرما موجب شده است
که دفترچه های بیمه تامین اجتماعی کارگران بی اعتبار باشند. استخدام کارگر به روش قرار
داد سفید امضا که ستم دیگریست که در حق کارگران هفت تپه شده است واداشتن کارگران به
جاسوسی از همدیگر، نصب دوربین های متعدد، بهمراه پهپاد در محیط کارخانه بجهت رصد وشناسایی
حرکتهای اعتراضی کارگران، از برکات خصوصی سازی و اصل 44 برای ما کارگران بوده است.
از سوی دیگر بدهکاری گسترده کارفرما به تامین اجتماعی موجب شده است که بیش از 340 تن
از کارگران، از قبل از عید نوروز در برزخ جانکاهی قرار بگیرند چرا که کارفرما سهم
4 درصدی خود به تامین اجتماعی را پرداخت نمی کند تا این کارگران با وجود ترک کار بازنشسته
شوند به عبارت ساده تر نه بازنشسته هستند و نه کارگر ازینجا رانده واز اون جا مانده
آنهم بدون هیچگونه حقوقی. همه اینها نمونه های کوچکی هستند از بدبختیهای ما کارگران
در هفت تپه. تازه این همه مصیبت نیست بطور مثال در هفته گذشته در اعتراض به عدم پرداخت
سه ماه حقوق و دستمزد ،کارگران چاره ای بجز اعتصاب واعتراض نداشتند اما کارفرما در
اقدامی تلافی جویانه و غیر انسانی، بیش از30 تن از کارگران را اخراج ویا معلق نمود.
یعنی حق خواهی شما با مشت جواب داده می شود ما نمی دانیم که ایا دولت ازین اقدامات
غیر قانونی وغیر انسانی که از سوی مالکان جدید شرکت صورت می گیرد، خبر دارد یا نه؟
اما این وضعیت همیشگی کارگران در دوسال اخیر وبعد از واگذاری به بخش خصوصی بوده است.
به طور قاطع میتوان گفت که برای پرداخت حقوق و دستمزد در هرماهی، کارگران چاره ای جز
اعتراض واعتصاب نداشته اند. این واکنش کارگران در مقابل قانون گریزی، بی خیالی و بی
اخلاقی کارفرما صورت گرفته است که بهیچ عنوان داوطلبانه نبوده است. این کارفرما بوده
است که موجب پدید آمدن مسائل امنیتی شده است ونه کارگران. آقای روحانی، توسعه سیاسی
وحقوق شهروندی پیش کش، ما گرسنه ایم. ما ناامید وبی دفاعیم. احساس ناامنی شغلی ومعیشتی
بدترین اتفاقیست که برای یک انسان می افتد. با وجودیکه هر گونه تلاشی در جهت تشکل یابی
کارگران(سندیکا) با مانع بلند زندان واخراج روبروست دست های ما بسته است و گرگی در
روبرو، که قصد نابودی ما را دارد. بقول سعدی که می فرماید: در شهرما سنگها را بسته
اند وسگها را باز.
ما کارگران، خواستار بازگشت شرکت نیشکر
هفت تپه به مجموعه دولت هستیم. مالکین جدید نیامده اند تا ما نانی به کف آریم بلکه
قصدشان آجر کردن این نان است. و ما چاره ای بجز دفاع از هستی وکیان خود نداریم. این
دفاع، دفاع از زندگی، حیثیت و انسانیت ماست. ما خواسته ای بجز حق و حقوق کارگری خویش
نداریم.
هفت تپه را دریابید
جمعی از کارگران وپرسنل شرکت نیشکر هفت
تپه
تیرماه/1396
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر