۱۳۹۵ آبان ۸, شنبه

دادستانی تهران رضا شهابی را با وجود اتمام محکومیت به زندان فرا خواند

رضا شهابی عضو هیات مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه علی رغم اتمام محکومیت شش سال زندان چهارشنبه 5 آبانماه تلفنی از سوی دادستانی به زندان فراخوانده شد. شایان ذکر است به دلیل عمل جراحی مهره های گردن و کمر ناشی از ضرب و شتم دوره های بازداشت موقت با تایید پزشک قانونی مرخصی استعلاجی ایشان در دو سال اخر محکومیت مورد موافقت دادستانی قرار گرفته بود، و بیش از یکسال است که محکومیت ایشان پایان یافته است و دولت طی گزارشی به سازمان جهانی کار اعلام کرده است:«رضا شهابی از زندان آزاد شده و به سرکار باز گشته است» و در گزارش شماره 357 ماه ژوئن 2015 که در سایت سازمان جهانی کار منتشر شده قابل مشاهد می باشد. با این وجود، در مراجعه همسر آقای شهابی به دادستانی معاون دادستان به ایشان اعلام کرده است که شهابی دو سال غیبت داشته است و در صورت عدم مراجعه وثیقه ایشان ضبط و حکم جلب برای ایشان صادر خواهد شد.
قابل ذکر است که این اقدام دادستانی یک روز پس از تلاش سندیکا به جمع آوری امضا در مخالفت با تغییر و حذف بسیاری از موارد قانون کار که از سوی دولت تحت عنوان باصطلاح لایحه اصلاح قانو کار به مجلس فرستاده شده صورت گرفته است.
آزار و اذیت و حبس کارگرانی که در پی حقوق حقه خود هستند در حالی افزایش می یابد که مرتبا اخبار اختلاس های چند هزار میلیاردی از رسانه ها منتشر می شود و نه تنها هیچ اقدام  موثری برای جلو گیری از غارت و چپاول اموال عمومی در کشور صورت نمی گیرد بلکه انتشار دهندگان این دزدی ها و اختلاس ها را به زندان می برند. سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه ضمن محکوم نمودن اقدامات دادستانی در رابطه با آقای رضا شهابی، همچنین صدور حکم زندان برای آقایان ابراهیم مددی و داود رضوی و اخراج سایر اعضای سندیکا و تداوم اذیت و آزار و تعقیب قانونی دیگر کارگران و فعالین کارگری رامحکوم می کند.
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه
7 آبان ماه ۱۳۹۶


    http://vahedsyndica.com/archive/2375             

بیانیه شماره 78- احضار رضا شهابی با وجود اتمام حکم زندان!

بر اساس گزارش رسیده، روز چهارشنبه 5 آبان دادستانی تهران طی تماسی تلفنی، رضا شهابی عضو هیات مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه را به زندان فراخواند.
رضا شهابی در خردادماه 1389 دستگیر و طی یک محاکمه غیر عادلانه به 6 سال حبس محکوم گردید. در هنگام دستگیری و انتقال به بازداشتگاه مورد ضرب و شتم قرار گرفت و ستون فقرات او به شدت آسیب دید به طوری که در طول مدت تحمل محکومیت و زندان دو بار تحت عمل جراحی گردن و کمر قرار گرفت. براساس نظر پزشکان معالج و سازمان پزشکی قانونی به دلیل نداشتن تحمل شرایط زندان و نبود امکانات بهداشتی و درمانی درون زندان، پس از درخواست های مکرر خانواده، رضا به خارج از زندان منتقل شد و تحت مراقبت شدید پزشکی در بیمارستان و خانه قرار گرفت.
در حالی که در بهار 95 محکومیت 6 ساله رضا به سر می آمد طی یک محاکمه غیر حضوری و ناعادلانه ی دیگر در اسفند 94 و به بهانه ی  رخ داد وقایع فروردین 1393 درون بند 350 زندان اوین، دوباره به تحمل یک سال زندان محکوم شد؛ وقایعی که رضا به دلیل شرایط نامساعد و حاد جسمانی امکان حضور در آن را نداشت. و این درست در شرایطی بود که وزارت کار به طور رسمی به سازمان بین المللی کار اعلام کرده بود رضا شهابی از زندان آزاد و به سرکار خود بازگشته است.
کمیته دفاع از رضا شهابی اعلام می کند احضار و اعمال فشار بر رضا شهابی علیرغم پایان دوره محکومیت او غیر قانونی است و خواهان اعلام رسمی آزادی و مختوم شدن پرونده این کارگر می باشد.

کمیته دفاع از رضا شهابی
8 مهرماه 1395

k.d.shahabi@gmail.com

۱۳۹۵ آبان ۴, سه‌شنبه

ما از فراخوان سندیکای کارگران شرکت واحد حمایت می کنیم .


سندیکای کارگران شرکت واحد برای مقابله با حمله کارفرمایان به قانون کار فراخوان امضا طومار داده است که می تواند اولین گام برای اعتراضات آتی باشد.
ضمن اینکه سلام و درود گرم و صمیمانه خود را تقدیم کارگران سندیکای شرکت واحد می کنیم ، از تمامی تشکل های کارگری ، کارگران فعال ، معلمان و پرستاران و زنان و دانشجویان ، دانش آموزان و همچنین از اعضا و هواداران سازمانها و احزاب انقلابی می خواهیم ، با برگزاری نشست ها و سمینارها ، با تشکیل جلسات کوچک و بزرگ و با برگزاری تجمعات و حتی برگزاری گلگشت هاو ...  اقدام به حمایت و دفاع از این خواسته( در سطح حداقل امضاء طومار و رشد این خواسته به اعتراضات عملی متحدانه و گسترده)  را در سطح کل کشور پیش ببرند، بدون شک همه ما می دانیم یکی از مطالبات محوری طبقه کارگر در ایران کوتاه کردن دست کارفرمایان و دولت سرمایه داری در اعمال تغییرات در قانون کار است، بنا براین در جهت گسترش و تبدیل کردن مطالبه فوق بعنوان یکی از نقاط شروع همبستگی سازمانی طبقه کارگر بر قراری ارتباط گسترده بخش های جنبش را مد نظر داشته برای پیش برد و گسترش مبارزه با تغییر قانون کار گام اول هدف خود بدانیم و اقدامات لازم را با برنامه ریزی های دقیق پیش ببریم ، از رفقای خارج کشور نیز می خواهیم ، در جهت گسترش و بروز نگهداشتن موضوع به برگزاری اعتراضات ، سمینار ها ، مصاحبه و گفتگو های مختلف ، بر گزاری جلسات و ... اقدام نمایند تا بیشتر بتوانیم موضوع را شکافته و از جهت خبری نیز ملموس تر و بروز تر پیش بریم. در این جهت سازمانها و تشکیلات ها و محافل موجود که دارای رادیو و تلویزیون و نشریات مختلف هستند موظفند و می توانند در تلویزیون ها و رادیو ها و سایت و نشریات  خود به بحث و گفتگوی گسترده اقدام نمایند، هر چند ممکن است برای بسیاری از ما، امضا طومار حرکتی کوچک و برای دوره گذشته باشد اما برای شروع حرکت های بزرگ بخصو ص در داخل نیاز به گام های اولیه است که شکافتن و بروز کردن دخالت و مقابله با تغییر قانون کار که خود تنها یک حرکت تدافعی می باشد ضرورت مبارزه امروز و اماده شدن برای حمله در مبارزات فردا است، فراموش نکنیم که برای حرکت های بزرگ و اعتراضات قوی تر نیاز به تشکل های بیشتر و تشکل سراسری داریم ، که اعتراضات کوچک امروزی می توانند ضمن مقابله با حمله کارفرمایان و دولت سرمایه داری به دست اورد های طبقه کارگر زمینه ساخته شدن تشکل های بیشتر و فدراسیون سراسری کارگری را هموار نمایند.
پیش بسوی ایجاد فدراسیون سراسری کارگری

کمیته حمایت از شاهرخ زمانی
4/8/1395


پیش بسوی اعتراض و جلوگیری از تغییرات ضد کارگری در قانون کار


 سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه از تمام مزد بگیران، اعم از کارگران زحمتکش بخش های صنعتی، خدماتی، کشاورزی، معلمان، دانشجویان،پرستاران و مردم، که تغییرات ضد کارگری قانون کار آینده فرزندانشان را هدف قرار داده درخواست دارد با امضای طومار اعتراض به لایحه باصطلاح «اصلاح قانونکار» مخالفت خود را با این تغییرات ضد کارگری در قانون کار اعلام دارند.
لطفا اسامی خود را به ایمیل آدرس vsyndica@gmail.cim  و یا به آدرس تلگرام @pvsyndica ارسال نمایید.
ما کارگران ایران خواهان لغو فوری لایحه ضد کارگری “اصلاح قانون کار” هستیم!
لایحه تقدیمی دولت تدبیر و امید به مجلس شورای اسلامی مواد حمایتی قانون کار از جمله مواد ۴۱،۲۷،۲۳،۲۱،۱۳،۱۰،۷ حذف کرده و یا تغییر داده است. گر چه قانون کار کنونی نیز مانع از بی حقوقی ما کارگران نشده و اجازه تشکل مستقل غیر دولتی را از ما کارگران سلب کرده است، اما روشن است که در صورت تصویب چنین لایحه ای نیروی کار در ایران از این نیز ارزان تر گردید و مزایای ناچیز کنونی کاهش پیدا کرده است.
با وجود ضرورت تغییرات اساسی در فصل ششم قانونکار و تطبیق آن با مقاوله های بین المللی برای برسمیت شناختن سندیکاهای کارگری و دیگر تشکلات کارگری مستقل از دولت و کارفرمایان، و برسمیت شناختن حق گردهمایی، تحصن و اعتصاب برای کارگران، در این باصطلاح«لایحه اصلاح قانون‌کار» اقدامی صورت نداده اند.
گویا مهمترین “تدبیر” این دولت، همچون دولتهای پیشین، دست بردن  به منافع کارگران است. دولت بجای دست بردن به حقوق کاری، که حاصل سال ها زحمت و تلاش کارگران بوده است؛ باید به مسئله فساد و بیکاری و تورم افسار گسیخته که کمر کارگران و فرودستان را خم کرده است بپردازد. چرا به جای دست درازی به مواد حمایتی قانون کار که بخشی از حقوق حداقلی کارگران را تامین می کند؛ به فسادهای گسترده ای که کل جامعه را در برگرفته و هر روز رانت‌خواری و اختلاس های میلیاردی وناکارآمدی مدیران دولتی وحکومتی که صدایش گوش مردم را کر کرده است نمی پردازید؟
هم اکنون بخش عظیمی از صنایع تعطیل شده است وهر روز شمار بیشتری برمیلیون ها بیکار افزوده می شود. دولت به جای حمایت از بیکاران و متقاضیان کار حمله به تنها مواد حمایتی قانون کار را یکی از الویت های اصلی خود قرار داده است. تغییر مواد حمایتی مربوط به شرایط استخدام در رابطه با کارهای دائمی وموقت، مفاد ماده ۷ و همچنین بی ثمر کردن ماده ۴۱ قانون کار وتبصره هایش در رابطه با تعیین حداقل دستمزد، دادن اختیار کامل به کارفرما در رابطه با اخراج کارگران که یادآور ماده ۳۳ قانون کار پیش ازانقلاب است؛ همه و همه گامی به سوی  بردگی کامل کارگران ومزد بگیران ایران است. در شرایطی که مزد کارگران ایران به پایین ترین سطح دریافتی کارگران در سراسر جهان رسیده است و دستمزد کنونی بمیزان یک چهارم نرخ ریالی خط فقر تعیین شده را شامل نمی شود،  ارایه این لایحه به مجلس و تصویب آن  به این معنا است که به دنبال توافقات برجام دولت قصد دارد بهشت را برای سرمایه‌داران ایران و شرکتهای بین المللی هر چه آماده تر کند.
ما کارگران بخشهای مختلف صنعتی، خدمات عمومی، کشاورزی و آموزشی ایران اعلام می داریم که حمله به حقوق ابتدایی کارگران تحت عنوان “اصلاح قانون کار” تنها جهت تامین منافع کارفرمایان و سرمایه داران داخلی و بین المللی تدوین شده است و خواهان لغو فوری این لایحه ضد کارگری که زندگی و مرگ ما را هدف قرار داده است، هستیم.
ما اعلام می‌داریم در صورت اصرار دولت برای تصویب لایحه ی ضد کارگری اعتراض، تجمع و اعتصاب را حق مسلم خود می دانیم.
https://telegram.me/vahedsyndica

سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه

۱۳۹۵ مهر ۲۹, پنجشنبه

نقد گزارش گونه آقای احمد تقوی از مجمع عمومی معلمان در تهران همراه با مقدمه ای از محمد اشرفی

بعنوان مقدمه :
معلمان و کارگران از این شکست و خود زنی باید درس بگیریم.
ایجاد مانع در مقابل سراسری شدن و عقب گرد از سراسری بودن، خود زنی است.

مطلبی که در پی می خوانید نوشته معلم عزیزمان احمد تقوی ، یکی از فعالین پیش کسوت معلمان است که اکنون بازنشسته می باشد و نقد گزارش گونه از مجمع عمومی اخیر معلمان که در تهران برگزار گردید، ارایه کرده است ، و از مجموع این گزارش درک  می شود که متاسفانه مسئولین دولت توانستند معلمان ، این قشر فرهیخته جامع ایران را به سادگی  برخی را فریب بدهند و برخی را در مقابل عمل انجام شده قرار داده نظرات ارتجاعی و تفرقه اندازانه نظام اسلامی را به معلمان تحمیل کنند،و آنها را مجبور به خود زنی کنند. همه می دانیم طی ده الی پانزده سال گذشته اعتراضات یک پارچه و سراسری معلمان که با سازماندهی سراسری انجام می شد،( و در مقطعی از تاریخ نشریه قلم معلم نقش مهمی در اعتراضات داشت) توانسته بودند حکومت ضد انسانی و ضد مردمی جمهوری اسلامی را در برخی جاها وادار به عقب نشینی نمایند و در برخی جاها نیز توانسته بودند از حملات برنامه ریزی شده جمهوری اسلامی جلو گیری نمایند ، اما اکنون با سیاست چماق و هویج جمهوری اسلامی توانست در یک نقطه معلمان را فریب داده با دست خودشان، خواسته ارتجاعی جمهوری اسلامی که جلو گیری از همبستگی سراسری است  را انجام بدهند ، هدف جمهوری اسلامی از تکه تکه کردن تشکل های معلمان که ظاهرا" به دست خود معلمان انجام می دهد در واقع فلج کردن و جلو گیری از گسترش و سراسری شدن بیشتر اعتراضات معلمان است پیش ببرند، درست همین نقشه را به صورت دیگر با هدایت کردن غیر مستقیم فعالین کارگری در جهت تفرقه بیشتر تا از ایجاد همبستگی کارگری جلو گیری نماید ، پیش می برد ، و متاسفانه هیچ کدام از فعالین کارگری هم فکر نمی کنند عدم جوابگویی انها نسبت به ضرورت تاریخی همبستگی طبقاتی دقیقا" در جهت اهداف جمهوری اسلامی قرار دارد ، به نظرم این شکست و تصمیم اتحاد شکنانه اخیر معلمان باید درس عبرتی برای معلمان و کارگران باشد، تا برخی از فعالین شاید از خواب غفلت بیدار شوند. که جمهوری اسلامی به عنوان یک دشمن دائما" در صدد تفرقه اندازی و جلوگیری از اتحاد و همبستگی کارگران و تمامی زحمتکشان است. در حالی که وظیفه هر فعال آگاه و انقلابی و مستقل حرکت به سمت اتحاد طبقاتی یعنی " وحدت و تشکیلات" است.
من خاطرات زیادی از نشریه قلم معلم دارم ، به دلیل اینکه با تعدادی از معلمان ارتباط نزدیکی داشتم از جمله ع .ا . پرورش هر شماره جدید را برایم می اورد و می دانم در یک دوره این نشریه کارهای مهمی را پیش برد از این جهت از آقای خاکساری و بقیه فعالین قلم معلم صمیمانه قدر دانی و تشکر کرده اعلام می کنم معلمان عزیز زحمات شما هرگز فراموش نخواهد شد . پایدار باشید .
محمد اشرفی
29/7/1395   در زیر به مطلب آقای احمد تقوی توجه کنید .




بسم الحق المبین .
تحلیل مختصر و آیینه وار نتایج مجمع 27 مهر کانون صنفی معلمان ایران(سابق)           استان تهران(فعلی(

*** قطعه قطعه شدن تاسف بار پیکره واحد و رشید (کانون صنفی معلمان ایران) وتبدیل آن به لقمه ای راحت الحلقوم و سهل الهضم دربرابربحرانها درقالب (کانون صنفی معلمان تهران) باتحمیل وزارت کشور ولی ظاهرا درلفافه تصویب مجمع صنفی معلمان تهران
اینجانب  احمد تقوی  دبیربازنشسته وفعال صنفی از شهر ابهر بعنوان مهمان داوطلب ناظروبدون حق رای با هماهنگی قبلی با جناب محمود بهشتی لنگرودی در جلسه بودم وانچه مینگارم مشاهدات مستقیم و بلاواسطه شخص خودم میباشد ؛ نه باتکیه برروش معیوب                             "آقای فلانی میگویند"
محسنات :
1- تشکیل مجمع که حاصل رنج و تلاش پیگیر و بیمزد و منت هیات مدیره قبلی و برخی فعالان و نیز حاصل مطالبات جدی و مداوم همه تجمع کنندگان سالهای اخیرسراسرکشور بود هرچند دیر هنگام ولی بسیارمبارک و نویدبخش بود.سپاس از همه عوامل ذکرشده
2- نظم و متانت و آرامش جلسه بجزدراندک لحظاتی متناسب با شان جلسه بود.
3- معرفی کاندید ها که توسط خودشان صورت گرفت منظم و بلحاظ کنترل تایم توسط رئیس محترم جلسه خوب بود. بجز در مورد دو پیشکسوت مخلص جنابان(باغانی و خاکساری) که جناب باغانی بدلیل تبعیدبه زابل پس از اتمام حبس بخاطر فعالیت صنفی و جناب خاکساری بنا به اعلام خودشان جهت مداوا(بنظر اینحانب قطعا رنجها واسترسهای فعالیت صنفی در ایجاد بیماری نقش اول را داشته) در جلسه حضور نداشتند.
4 - دادن اوراق رای به حاضرین بادقت و امانتداری بالایی صورت گرفت ، مثلا به بنده و یک همکار مریوانی که از تهران نبودیم برگ رای و حق رای داده نشد.
5 - پذیرایی چای و نسکافه و شیرینی ، سخاوتمندانه و محترمانه و بوفور بود .
6- قدردانی از جنابان بهشتی و بداقی و عبدی وباقری و . . .(هزینه داده های جنبش صنفی) درتشویقهای ممتد حضار مشهود بود.
7- تواضع و فروتنی در همه فعالین صنفی درخور شان معلم  مشهود بود .
کاستیها :
1- حضور نسبتا اندک همکاران استان تهران علیرغم اطلاع رسانی نسبتا خوب در فضای مجازی و دهن بدهن که جای گلایه جدی و فراوان از همکاران استان تهران دارد.
کس نخارد پشت ما جز ناخن انگشت ما
هرچند عدم اطلاع رسانی از نشریات و صدا سبمای استان و نیزفضای امنیتی تاثیر گذار اصلی بودند و لی صدق و فداکاری پیشقراولان پاکبازی امثال باغانی هاو بداقیها و بهشتیهاو باقریها و عبدیها و کمانگرها و خواستارها و نودینیانها و خاکساری(تلاش  در نشرهفته نامه تاثیر گذار قلم معلم توسط جناب خاکساری فراموش شدنی نیست)ها و نیک نژادها و بهلولیها و . . . ورنج و آلام تمامی فعالین صنفی سراسر کشور که زمینه ساز تمکین وزارت کشور به این ابتدایی ترین حق قانونی(تشکیل مجمع) بود ارزشی بسا فراترو بالاتر از آن دارد که این فضاهای امنیتی بتواند خللی در حقخواهی معلمان ایجاد کند و این نقد و گلایه از همکاران استانی غایب باقوت تمام باقیست.
2- بسیار لازم بود که از دو پیشکسوت صادق و پاکبازجنابان باغانی و خاکساری(مدیرمسول نشریه اثرگذار   قلم معلم  ) حداقل توسط یکی ازهمرزمانشان یاد میشد و معرفیشان بارویکردی مثبت و امانتدارانه انجام میشد ولی این مهم انجام نشد .
3- اما اصلیترین و مهمترین کاستی و شکست استراتژیکی و اشتباه فاحش و جبران ناپذیر و نا بخشودنی مجمع بنظر بنده(اگر اشتباه بوددوستان حق نقد و شفاف سازی و رد کردن دارتد و اماده دفاع مستدل و مودبانه و منطقی از نظرم هستم) ؛ تغییر اساسنامه از (کانون صنفی معلمان ایران) ؛ به (کانون صنفی معلمان تهران) بود که بنا به اظهار صریح گردانندگان مجمع توسط وزارت کشور تحمیل شده و این تغییر عنوان ، حتی شرط لازم قبولی نتایج مجمع ارسوی وزارت کشور اعلام شده بود هرچند چند نفر از هزینه داده های فعالین صنفی درمخالفت و موافقت بااین تغییر صحبت کردند (بنده نیز باکسب اجازه از رئیس جلسه فقط توانستم یکی از دلایل مخالفتم با این ضربه وحشتناک به پیکر کانون صنفی معلمان ایران را باجدیت اعلام کنم که اتفاقا با تشویق و کف زدن ممتد حاضرین مشخص شد که حرف دل بسیاری از حاضرین است) ولی در رای گیری غیر دقیق و تقریبا عجولانه (شمردن بدقت صورت نگرفت که اگر شمارش باحوصله و بدقت صورت میکرفت بازهم باحتمال قوی نتیحه معکوس بود) تصویب شده تلقی کردتد
و سریع رد شدند.
. . . دلایل خودم را که فقط توانستم بااجازه رئیس جلسه یکموردش را علیرغم نداشتن حق رای برای حضار بگویم و البته برخی راهم دیگر مخالفین گفتند در این تحلیل آیینه وار(زلال وشفاف و واقعگرایانه) و وجدانا بقصد شفاف سازی و **عبرت گیری تشکلهای دیگرمثل صنف کارگران و پرستاران و پزشکان و دانشجویان و . . . واگاهیشان ازاین شگرد غیرقاتونی و غیرصادقانه و زیرکانه ؟!  وزارت کشور** ونه بقصد تخریب و فضاسازی و   . . . اعلام میکنم ؛
    ** تا چه قبول افتد و چه در نظر آید **
الف - احتمالا بنابه اساسنامه و قوانین مدنی برای تغییر اساسنامه تشکل جلسه فوق العاده با اطلاعرسانی قبلی ورای گیری دقیق و . . . لازم است و تغییر اساستامه در این مجمع انهم بدون اعلام قبلی و آمادگی و تحقیق اعضا (موضوع تغییر اساسنامه در این مجمع اطلاع رسانی نشده بود) و باعجله و غیر دقیق و انهم با تفاوت بسیار جزعی اختلاف رای مخالفین و موافقین باروش نادرست ونادقیق دست بلتدکردن و شمارش نکردن و همبنطور بانگاه سرسری اعلام موافقت کردن و ... صورت گرفت و بنظرم این روش استحکام لازم را نداشته و مخدوش و مردود است و قابل پیگیری و برگشت است.
ب - چون در اساسنامه قبلی ، کانون صنفی معلمان ایران متعلق به همه معلمان ایران بود ، پس فقط معلمان استان تهران(حاضرین فقط از استان تهران بودند) نمیتوانند در این مورد تغییر بدهند(حتی به دوتفرغیرتهراتی ناظردرجلسه احتمالا بدستور نماینده وزارت کشور حاضر و ناظر در جلسه حق رای داده نشد)
و اگر معلمان استان تهران بخواهند کانون مستقل تشکیل دهند باید بدون دخالت در اساسنامه قبلی کاتون ص م ایران ، برای ایجاد تشکل جدید(کانون صنفی معلمان تهران) راسا اقدام کنند و کانون قبلی دست نخورده بعنوان تکیه گاه ملی باقی بماند حال مخالفت وزارت کشور مانع فعالیتش میشود یانه بحث جداگانه وقابل پیگیریست و همچنین وجود شورای هناهنگی هم که مطلع نیستم خود بنیان محکم قانونی دارد یا نه ؛ توجیه گر لازم نبودن     کاتون صنفی معلمان ایران     نیست .
ج - این عنوان   کاتون صنفی معلمان ایران ؛     قطعا در هنگام تاسیس با ممانعت وزارت کشور روبرو بوده ولی ایستادگی و استدلال و پایمردی ورنج و آلام پیشگامان موسس ، وزارت کشور را وادار به قبول کرده حال بی انصافی و باپوزش نشانگر ضعف و عقب نشینی مفرط این نسل است که چنین خسارت حبران نشدنی را بپذیرد .حتی اگر ایجاد این تغییر بناچار لازم باشد باید ضمن رعایت بند  1   و   2  این نوشته و توسط و یاحداقل با حضور موسسین عملی شود.
د -  اگربخاطر عدم قبول مجمع توسط وزارت کشور تن به این معضل داده شده اولا تحمیل وزارت کشور خلاف قانون اساسییست ومطابق قاتون اساسی تشکیل مجمع حق مسلم ماست و نباید برای گرفتن حق مماشات کرد ؛ ثانبا گرفتن امتیازکوچک تشکیل مجمع و انتخابات دربرابر دادن امتیاز بزرگ و غیرقابل جبران(سلاخی و قطعه قطعه کردن پیکررشید و متحد و اثرگذار کانون صنفی معلمان ایران) انهم بدست خود ودر لفافه انتخاب و تصویب معلمان بشدت غیرمعقول و تاسف آور است.
س - تجربه ثابت کرده وزارت کشور کوچکترین امتیاز در اختیار خودش را در قدرت مطلقه خودش ضرب کرده و دهها برابر قویتر در محدود کردن صنفها از آن استفاده میکند ولی قویترین امتیازات قانونی صنفها را پشت گوش اتداخته و بلا استفاده میگذارد( نمونه اش حق شفاف و غیرقابل تفسیر و انکارناپذیر حق تشکل در قانون اساسی و دهها نمونه دیگر) ؛ پس تغییرعنوان کانون صنفی معلمان ایران     به کانون صنفی معلمان تهران   پس از این برای ایجاد تفرقه بین معلمان ایران با این دستاویز ؛ قویترین استفاده را برای وزارت کشور و اطلاعات خواهد داشت و هرگاه که اراده کنند نتایج مجمع و دیگر کنشهای صنفی را نادیده و مغفل میگذارند همچنانکه درگذشته ها کرده اند ولی این تفرقه را بتمامی اجرا میکنند.
. . . و موارد دیگر که باآوردن همه مطلب طولانی میشود .
بااین واقعه آیا پیکر رشید و رعنا و بالنده و متحد و منسجم و شدیداموردنیاززمان و اثرگذار (کانون صنفی معلمان ایران) ؛ گرچه با تحمیل وزارت کشور ، اما با غفلت و تحت تاثیر شادی سطحی و زودگذر حق برگزاری مجمع و انتخابات ؟! ، بدست جمع اندکی (تعداد حاضرین نسبت به جمعیت ملیونی معلمان شاغل و بازنشسته کل کشور) از خود مان سلاخی و قطعه قطعه نشده ؟ ؟ ؟ . . . 
ایا موافقان تصویب این تغییر ، ارزشمندترین امتیاز(عامل اتحاد و انسجام معلمان ایران) را با امتیازی ناچیز (حق موقت برگزاری مجمع -- درحالیکه بسیارقویترش در قانون اساسی که ظاهرا میثاق ملی و خونبهای شهیدان هم مینامندش هست ولی در عمل ازسوی حاکمیت اجرا نمیشود- ) معاوضه نکرده اند و آیا این ابیات مولانا بنوعی در باره این کارشان صدق نمیکند که ؛
قدرخودنشناخت ... آدمی(کانون ص م ایران)/
از فزونی آمد و شد در کمی .
خویشتن راآدمی(کانون ص م ایران)ارزانفروخت/
بوداطلس،خویش بردلقی بدوخت .
اینک با تاسف عمیق اما امیدوار به فضل خدا و همت معلمان حقخواه ایران درسوگ این قتل خونین پیکرهء رشید و رعنا و بالتده و اثر گذار(کانون صنفی معلمان ایران) آنهم باتحمیل (وزارت کشور) ؛ ولی بدست جمعی از خودمعلمان ؛ با خودم این بیت را مویه میکنم که ؛
  ** پهلوان افتاده خاک باحکم جبر اقتدار/**
     لیک خود خنجرزده برپیکر رعنای خویش.
بنظرم(بعنوان یک فعال صنفی معلمان ایران ، که از این تغییر حق اتحادم با معلمان ایران تضییع شده ، درحالیکه باید بکوشیم اتحادمان جهانی شود ولی باتاسف اتحاد کشوریمان را هم حفظ نمیکنیم !) باتوجه به بند یک این نوشته(لزوم جلسه فوق العاده برای تغییر اساسنامه) این تغییر باشیوه مخدوش عملی شده و برای    کان لم یکن      تلقی شدن قابل تعقیب قانونیست و شامل مرور زمان هم نمیشود.
درپایان با این تذکر که فعالیت قانونمند در کانون صنفی معلمان را بدلیل اثر گذازی عمیقش در رشد سالم اجتماع و کمال و سعادت انسان بعنوان عبادت خدا تلقی مینمایم ؛  شادی ، سرفرازی ، موفقیت و اتحاد و صمیمیت همه فعالین صنفی معلمان و فعالین صنفی همه اقشار ملت ایران را از حضرت حق جل جلاله متواضعانه خواستارم.  آمین یا الله
سپاس ازاینکه وقت گذاشتید وخواندید
و پوزش از صراحت کلام و اطاله مطلب.
شاد باشید.

    احمد تقوی  ابهر  95/7/28

علیه اصلاحیه قانون کار و در محکومیت محاکمه و زندانی کردن کارگران و معلمان!


 لایحه اصلاحیه ی قانون کار که از سوی دولت به مجلس ارایه شده، بخشی از اصلاحیه های سابق قانون کار است که همگی علیه کارگران بوده و همان حداقل حقوق کارگران مندرج در قانون کار فعلی را نیز از آنان سلب می کند.
این تازه ترین مورد دست اندازی به باقی مانده های حقوق «قانونی» کارگران، در شرایطی است که از یک سو معیشت همه ی جامعه و به ویژه طبقه ی کارگر در شرایط فلاکت باری قرار دارد (به طوری که آمارهای جنجال آمیز اخیر در مورد خط فقر، میزان بیکاری، اعتیاد و خودکشی جوانان مؤید آن است) و از سوی دیگر عرصه ی واکنش تدافعی و فعالیت بر کارگران و تشکل های «مستقل» کارگری تنگ تر و تنگ تر شده است.
حتی ابتدایی ترین اعتراض کارگری برای دریافت حقوق معوقه بلافاصله با نیروی انتظامی و احکام کیفری عهد بربریت مثل «شلاق» پاسخ می گیرد؛ دیگر چه رسد به اقدام به ایجاد تشکل برای اعتراض علیه خصوصی سازی، اخراج ها، بیکاری تحمیلی، دستمزدهای چهار بار زیر خط فقر، قراردادهای سفیدامضا و پولی شدن مدارس و دانشگاه ها و خروج اجباری کودکان از چرخه تحصیل و پیوستن به کودکان کار و خلاصه فهرستی بلندبالا که نیاز به ذکر نیست، چون واقعیت ملموس و روزمره ی زندگی ما است. در عوض آن سوی دیگر این وضعیت، افشای حقوق نجومی مدیران، املاک نجومی و اختلاس های صندوق ذخیره ی فرهنگیان و ده ها قلم دیگر است که قدری ناچیز از آن می تواند به چنین حجمی از فلاکت پایان دهد. اعتراض اکثریتی که زیر بار چنین نابرابری و شکافی دارد له می شود، طبیعی ترین واکنش است که با محاکمه و دستگیری با اتهامات موهوم و ساختگی رو به رو می شود.
در این راستا است که اخیراً دو تن از اعضای هیات مدیره ی اتحادیه ی آزاد کارگران ایران، جعفر عظیم زاده رئیس اتحادیه و شاپور احسانی راد از اعضای هیات مدیره اتحادیه آزاد کارگران ایران در شعبه ی اول دادگاه انقلاب ساوه هر کدام محکوم به 11 سال حبس شده اند! هم چنین در حالی که تعداد بسیاری از فعالین کارگری و معلمان در زندان هستند، علیه اسماعیل عبدی و محمود بهشتی نیز احکامی ناروا صادر شده است.
جالب اینجاست که 10 سال از احکام صادر شده علیه هر کدام از فعالین کارگری یاد شده (جعفر عظیم زاده و شاپور احسانی راد) به خاطر «ایجاد تشکل کارگری» صادر شده است! این در حالی است که طبق قانون داخلی و جهانی هر کارگری حق دارد بدون دخالت کارفرما و دولت هر تشکلی که مایل است بسازد و طبق قانون هر کسی در هر مقامی مانع ایجاد تشکل توسط کارگران گردد مجرم شناخته می شود. بنابراین طبق قانون جلوگیری از ایجاد تشکل جرم بوده و محاکمه کارگران به اتهام ایجاد تشکل جرم مضاعف است.
احکام صادره علیه فعالین کارگری و معلمان و غیره، آن هم به خصوص بعد از توافقات «برجام»، به وضوح نشان می دهد که این روند علاوه بر ارزان نگاه داشتن نیروی کار و ارزان تر کردن آن، عزم برخاموش نگاه داشتن کارگران در برابر تعرض به سفره معیشت شان را دارد.
سندیکای کارگری نقاشان البرز قویاً این احکام را محکوم می کند و خواهان تجدید نظر و لغو فوری احکام صادره علیه فعالین کارگری است و از حق تشکل برای کارگران، زنان، دانشجویان و ... حمایت می کند.
همچنین ضمن حمایت از برقراری و رشد تشکل های موجود کارگری و معلمی و پرستاران، از تمامی این اقشار دعوت به ایجاد هر چه بیشتر تشکل های خود و سوق دادن آن ها به سمت سراسری و همبستگی می کند. هیچ نیرویی کاراتر و برّاتر از اتحاد طبقاتی نیست.

سندیکای نقاشان البرز

28 مهر 1395

۱۳۹۵ مهر ۲۸, چهارشنبه

ارتباط بستر سازی با سانترالیزم دمکراتیک و تشکیلات انقلابی 16اکتبر2016 ,کنفرانس در تلکرام




در تابستان 1395 در جلسه ای تلگرامی به شکل کنفرانس پرسش و پاسخ ارایه شد موضوع بحث "اهداف ، آرمان و پیشنهادات شاهرخ زمانی" توسط محمد اشرفی ارایه شد .و توسط جمع قدم اول تنظیم و منتشر شده است





جلسه در 16 اکتبر 2016 تشکیل شد موضوع بحث ارتباط بستر سازی با سانترالیزم دمکراتیک و تشکیلات انقلابی بود ارایه دهند ه محمد اشرفی بود توسط جمع قدم اول نتظیم و منتشر شده است

۱۳۹۵ مهر ۲۵, یکشنبه

بزرگداشت رفقا شاهرخ و کوروش در تورنتو و منترال و سمینار جنبش کارگری در منترال



سمینار بررسی جنبش کارگری ایران در منترال کانادا

سخنرانان جمشید اهنگر در رابطه با نظرات جمع قدم اول در رابطه با حزب انقلابی طبقه کارگر ، تراب ثالث در رابطه با نقش کمونیست ها در رابطه با جنبش کارگری و تشکل سراسری کارگری ، پیران آزاد در رابطه با جنبش های اجتماعی و محمد اشرفی در رابطه با نظرات جمع قدم اول در باره تشکل های توده ای کارگران و فدراسیون سراسری کارگری ، برل گزار شده در منترال تابستان 2016






مراسم بزرگداشت رفقا شاهرخ زمانی و کوروش بخشنده در تورنتو 2016

مراسم بزرگداشت رفقا شاهرخ زمانی و کوروش بخشنده در تورنتو کانادا 2 اکتبر 2016 مجری برنامه رفیق امیر فریدونی از رادیو پیام کانادا سخنرانان فرید پروتوی از اتحاد بین الملل ، سلام قادری از حزب کمونیست ایران ، محسن ابراهیمی از حزب کمونیست کارگری ، شجاع ابراهیمی از حزب کمونیست کارگری - حکمتیست و محمد اشرفی از کمیته حمایت از شاهرخ زمانی .






مراسم بزرگداشت رفقا شاهرخ زمانی و کوروش بخشنده در منترال 2016

مراسم بزرگ داشت رفقا شاهرخ زمانی و کوروش بخشنده در منترال کانادا 8 اکتبر 2016 مجری رفیق بیژن و سخنرانان محمد اشرفی از جمع قدم اول ، غلامرضا غلامحسینی عضو سابق سندیکای شرکت واحد ، شجاع ابراهیمی از کمیته حمایت از شاهرخ زمانی و رفیق فخری از حزب کمونیست کارگری - حکمتیست و همراه با قسمت پرسش و پاسخ

احکام صادره علیه جعفر عظیم زاده و شاپور احسانی راد را محکوم می کنیم !!!





صدور چنین احکامی ( 22 سال برای جعفر و شاپور) در مقطع تاریخی کنونی که ضرورت ایجاد انواع تشکل و سوق دادن انها به سمت سراسری شدن  برای عبور از بن بست موجود در روند  مبارزه طبقاتی ، اجتماعی و انقلابی پیام روشنی از جانب جمهوری اسلامی سرمایه داری و کارفرمایان ایران به طبقه کارگر است که هر روزه با دهها اعتصاب و اعتراض جنگندگی و تلاش و سازش ناپذیری خود را نشان می دهد .
رفقا :
کارگران ، معلمان ، دانشجویان ، زنان و جوانان، این بخشی از نبرد طبقاتی است ، به روشنی ببینید، کارفرمایان چگونه توسط نماینده خود، یعنی جمهوری اسلامی به طبقه کارگر ،چنگ و دندان نشان می دهند. تنها جواب در خور به این پیام حرکت در جهت وحدت و تشکیلات است.
ما از تمامی فعالین کارگری ، فعالین صنفی معلمان ، از کارگران ، معلمان و دانشجویان و زنان و جوانان آزادیخواه می خواهیم، از هر طریق ممکن و البته هر چه متحد تر به تمامی دادگاه ها ی تشکیل شده علیه کارگران و معلمان و دیگر فعالین اعتراض کنند.
صدور 11 سال زندان برای هر کدام از فعالین کارگری، جعفر عظیم زاده و شاپور احسانی راد در شرایط کنونی سه موضوع مهمی را به فعالین و کارگران گوش زد می کند :
1-     ساختن تشکل و مبارزه متشکل با کارفرمایان و حکومت جمهوری اسلامی سرمایه داری ضرورت تاریخی و وظیفه عاجل  و متحدانه، برای ماست ، که سالهاست توسط فعالین کارگری طرح شده اما همچنان با موانع و بن بست روبرو است.
2-     دوم اینکه جمهور ی اسلامی کارفرمایان (سرمایه داری) از روز اول بر قراری خود از وجود تشکل ها و مبارزه متشکل کارگران، معلمان، زنان ، دانشجویان و تشکیلات های انقلابی در وحشت بوده و به شدت آنها را سرکوب کرده و می کند ، و اکنون نیز بشدت از متشکل شدن کارگران و معلمان و پرستاران می ترسد و با تمام توان تلاش می کند آنها را  ددمنشانه سرکوب کرده و به هر شکل ممکن از متشکل شدن انها جلو گیری نماید.
3-     جمهوری اسلامی با صدور 11 سال حکم زندان برای هر کدام از رفقای ما جعفر عظیم زاده و شاپور احسانی راد و 6 سال علیه اسماعیل عبدی پیام کاملا" روشنی را به کارگران و معلمان می دهد که ایجاد تشکل خط قرمز برای جمهوری اسلامی کارفرمان است ، البته این پیام را بارها اعلام کرده و از جمله در محاکمه شاهرخ زمانی و همرزمانش نیز همین پیام را داده بود .
رفقای مبارز :
با توجه به ضرورت تاریخی برای متشکل شدن و با توجه به پیامی که حکومت ضد انسانی جمهوری اسلامی کارفرمایان با صدور احکام ضد کارگری و ضد معلمان می دهد روش می گردد که وظیفه عاجل همه نیروهای انقلابی بیرون و داخل در مقطع کنونی حرکت متحدانه به سمت همبستگی طبقاتی و رهبری سازمانی است، که با توجه به وجود تفرقه و پراکندگی و بن بست فعلی ، تنها با همکاریهای عملی مشترک در نقاط مشترک و تبادل نظر در نقاط اختلافمی توانیم ، از این مرحله ( تفرقه و پراکندگی) عبور کرده در مسیر همبستگی طبقاتی قرار بگیریم ، دفاع متحدانه از فعالین کارگری جعفر عظیم زاده و شاپوراحسانی راد و فعالین صنفی   معلمان  اسماعیل عبدی ، محمود بهشتی و ... می تواند یک نقطه شروع جدیدی در جهت همبستگی باشد که ما را از پراکندگی دور کرده و به همبستگی هر چه بیشتر رهنمون شود، بدون شک هر کدام از نیروها به این نیاز و ضرورت تاریخی طبقه کارگر و زحمتکشان جواب روشن ، در خور و در حد توان خود ندهد ، فردا در مقابل آیندگان بابت عدم انجام وظیفه خود، باید پاسخ گو باشد.
رفقای انقلابی :
مسیر اصلی مبارزه با ددمنشی جمهوری اسلامی کارفرمایان دقیقا" از زیر پا گذاشتن همین خط قرمز حکومت اسلامی می گذرد که تنها با تشکیل انواع مختلف تشکل که امروزه وظیفه عاجل فعالین کارگری و معلمی و انقلابیون است ، ممکن خواهد شد.با اقدام و حرکت در جهت ایجاد تشکل ها و جایگزین کردن و پیش بردن رهبری سازمانی می توانیم، ضمن امکان پذیر کردن کسب مطالبات روزمره و بلند مدت در جهت همبستگی طبقاتی گام برداریم ،

رفقا :
کارگران ، معلمان ، زنان، دانشجویان و جوانان، پیام شاهرخ را فراموش نکنیم که تاکید مکرر داشت " چاره ما زحمتکشان، وحدت و تشکیلات است" اکنون جمهوری اسلامی کارفرمایان با صدور 11 سال زندان علیه فعالین کارگری جعفر عظیم زاده و شاپور احسانی راد ثابت می کند که ادامه و گسترش مبارزه ما تنها از همین نقطه یعنی ایجاد تشکل ها و سراسری کردن انها با تکیه بر وحدت طبقاتی و کسب وحدت طبقاتی با استفاده از تشکل های موجود ممکن خواهد شد. پس باید آستین ها را بالا بزنیم ، علی رغم داشتن اختلافات، با برسمیت شناختن آنها از سمت اشتراکات بدون ارجح و محور دانستن خود نسبت به بقیه و بدون بزرگ نمایی اختلافات و بهانه های گوناگون به همبستگی طبقاتی نگاه کنیم، و در نقاط مشترک دست در دست  هم دهیم و اقدام به همکاری عملی مشترک در نقاط مشترک  نماییم .امروز  دفاع از جعفر عظیم زاده ، شاپور و عبدی و ... بهترین موقعیت برای ادامه و گسترش همکاری ها است .
برای مبارزه با حکومت سرمایه داری و برای مبارزه با دادگاههای مختلف ضد انسانی و ضد کارگری که توسط جمهوری اسلامی کارفرمایان که جهت محاکمه کارگران ، معلمان ، زنان و دانشجویان و جوانانی که برای ایجاد تشکل ، امرار معاش ، برای ساختن آینده انسانی، برای آزادی های مختلف مانند آزادی های سیاسی، آزادی بیان و قلم ، مبارزه با سانسور ، مبارزه با دزدی ها، اختلاس ها و رشوه خواری های دولتی و خصوصی ، مبارزه با خصوصی سازی و مبارزه با طرح نابود کردن هرچه بیشتر قانون کار، مبارزه با تحمیل گرسنگی و بیکاری های گسترده  و ... فعالیت می کنند تشکیل میگردد تنها یک راه وجود دارد، " وحدت و تشکیلات" و از این طریق رسیدن به رهبری سازمانی و همبستگی طبقاتی ممکن می شود ، بنا براین برای دست یابی به چنین وضعیتی اکنون باید متحدانه از جعفر عظیم زاده ، شاپور احسانی راد ، اسماعیل عبدی ، محمود بهشتی ، بهنام ابراهیم زاده ، مهدی فراحی شاندیز و ... با فعالیت متحدانه ، گسترده و همه جانبه دفاع کنیم . و در جهت ایجاد تشکل ها و سراسری کردن آنها خود را برای یک مبارزه شدید و قریب الوقوع اماده نماییم.

پیش بسوی ایجاد فدراسیون سراسری کارگری
پیش بسوی ایجاد حزب انقلابی طبقه کارگر

کمیته حمایت از شاهرخ زمانی

24/مهر 1395