۱۳۹۵ تیر ۱, سه‌شنبه

علیه موج جدید سرکوب و دستگیری فعالین کارگری به پا خیزیم!!!

رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی پس از تکمیل نمایش انتخاباتی باغ وحش دست چین خود و بخصوص کنار آمدن با سرمایه داری جهانی با نرمش قهرمانانه جهت هموار کردن مسیر گردش سرمایه برای چپاول و غارت بیشتر و رسان سود سرمایه به فوق سود  و موج اعتراضات به حقوق های میلیونی و چپاول دسترنج کارگران هراسان از خیزش های اجتماعی وشورش های شهری گرسنگان دو ماه اخیر با اعمال شنیع ترین شکنجه قرون وسطایی بر پیکر کارگران معدن طلای اق دره و اعمال ان در اتیه نزدیک برای کارگران بافق و زندانی کردن 24 کارگر اهوازی و ...  کمربند ها را برای مهار خیزش طبقه کارگر محکم کرده است ودر همین راستا دست به پرونده سازی های گسترده برای فعالین و چهره های خوشنام کارگری زده و در جهت تحت الشعاع قرار دادن مبارزه میان کار و سرمایه اعتراضات کارگران را با ساختن پرونده های تخت عنوان شاکی خصوصی هر روز بیش از قبل پیش می برد .
به دنبال چنین شرایط چند روز پیش هاشم رستمی یکی از چهره های خوشنام و از فعالین کمیته های اول ماه مه سنندج را در هنگام حضور در مراسم بزرگداشت برادر یکی از خانواده های جانباختگان راه ازادی و سوسیالیزم (خانواده جلالی ) دستگیر و به بازداشتگاه ستادخبری وزارت اطلاعات انتقال میدهند که تا کنون از علت دستگیری و اتهامات وارده هیچ خبری در دسترس نیست . به دنبال ان امروز اول تیر ماه ساعت پنج عصر نیروهای وزارت اطلاعات با یورش به محل کار مظفر صالح نیا از اعضای هیئت مدیره اتحادیه ازاد کارگران ایران ایشان را نیز بدون هیچ دلیلی بازداشت و به مکان نامعلومی انتقال دادند .پیش بینی این موج دستگیری و اعمال خشونت عریان توسط گله های حزب الله و دژخیمان اطلاعاتی چیزی دور از ذهن نبوده است ، همواره پس از هر دوره ای از نمایش انتخابات برای زهر چشم گرفتن از جامعه همچین حرکاتی از سوی رژیم صورت میگرفته است . اینبار اما با فضاحت های اصلاح طلبان حکومتی و رو شدن دستان این قافله چه در خارج و چه در داخل برای مردم رو شده است .و مردم می دانند که دقیقا تمام طبقه حاکمه از اصلاح طلب و پاسدار و اصولگرا در صدد اخاذی و چپاول جامعه هستند ، اکنون موجی از رعب و وحشت در دل حاکمان از شورش های شهری پس از رو شدن یکی پس از دیگر دزدی ها و حقوق های میلیاردی ایجاد کرده است و از همین رو حکومت جمهوری اسلامی سرمایه داری از کوچکترین اعتراض به شدت به وحشت می افتد که  حتی کارگران شهرداری اهواز را دستگیر و زندانی میکنند .طرح شاکی خصوصی برای دعاوی کارگران با کارفرما تصویب میکنند و الی اخر ...
از همین رو نیروهای چپ و کمونیست احزاب و سازمانها باید در یک اقدام مشترک وهماهنگ این برنامه  رژیم سرمایه داری  هار اسلامی را به مانند سابق نقش براب کنند . وظیفه یکایک ماست در هر جای از جهان که هستیم همراه و همگام در یک صف مشترک حکومت  سرمایه داری اسلامی را به عقب برانیم .کمیته حمایت از شاهرخ زمانی که خود همواره در تمامی کمپین ها در این سالها شرکت داشته است خواهان اعلام کمپینی  بین المللی برای اعتراض به دستگیری ها و حمله اخیر به فعالین کارگری است .

چاره ما زحمتکشان وحدت و تشکیلات است


زنده باد اتحاد و همبستگی طبقاتی کارگران

کمیته حمایت از شاهرخ زمانی

    2/4/1395

۱۳۹۵ خرداد ۲۹, شنبه

انتقال جعفر عظیم زاده به بیمارستان سینا بدلیل بی حسی سر و دستان و خونریزی روده



امروز شنبه 29 خرداد ماه جعفر عظیم زاده در پنجاه و یکمین روز  اعتصاب غذا در وضعیت بسیار وخیم دچار خونریزی روده  و بی حسی قسمتی از سر و دستهایش گردید و با اصرار خانواده به بیمارستان سینا منتقل شد.آقای عظیم زاده  در طی چند روز گذشته دچار بی حسی مقطعی بخشی از سر و دستانش و خونریزی روده شده است و شنوایی وی به حدی کاهش یافته است که  بخوبی قادر به تشخیص صداها  نیست و همبندیانش باید با صدای بلند با او صحبت کنند تا متوجه حرفهای آنها شود. از طرفی دیگر وضعیت کلیه و مثانه وی بسیار حاد شده است و از دردهای طاقت فرسا در ناحیه کلیه شدیدا در رنج است.
گفتنی است پیش از این آقای عظیم زاده در مصاحبه ای اعلام کرده بود که تا پاسخ نگرفتن به خواسته خود مبنی بر امنیتی نکردن فعالیتهای صنفی به اعتصاب غذای خود ادامه خواهد داد. 

ماموران شهر داری منظقه 4 تهران ابوالفضل چراغی را کشتند

«دوسال پیش همین روزها بود. شاید به خاطر بسیاری از ما نمانده باشد اما سال گذشته مردادماه، ۲۳ مردادماه بود که کارگری به نام «علی چراغی» بر اثر ضرب و شتم ماموران گشت سد معبر کشته شد.
علی چراغی روز ۱۶ مردادماه به همراه پسر ۱۴ ساله‌اش به خیابان تهران‌پارس رفته بود که ساعت ده صبح حوالی اتوبان باقری، نبش خیابان ۱۹۶ غربی با ماموران شهرداری درگیر می‌شود.

ابوالفضل چراغی، فرزند این کارگر در همان روزها گفته بود:
«من و پدرم سوار بر وانت پیکان کنار خیابان در حال حرکت بودیم که ناگهان یک وانت مزدا دو هزار دو کابینه سدمعبر ناحیه چهار منطقه ۴ مقابل ماشین ما پیچید و راه را بست. چهار ماموری که از اتومبیل پیاده شدند از پدرم خوستند که پیاده شود. من به در خواست پدرم در وانت ماندم و از داخل مکالمه آن‌ها را می‌شنیدم. یک مامور به پدرم گفت که وانت توقیف است. پدرم اصرار داشت که شما حق توقیف ماشین را ندارید و باید با پلیس ۱۱۰ تماس بگیریم. پدرم شروع به تماس با پلیس کرد که در این هنگام چند مامور همزمان با پدرم درگیر شدند و یکی از آنان از پشت دستهای پدرم را گرفت و سایرین مشغول ضرب و شتم او شدند. هنگامی که من مشغول پیاده شدن از ماشین بودم دیدم که یکی از ماموران با «پنجه بکس» به سمت چپ سر پدرم ضربه‌ای وارد کرد و پدرم به زمین افتاد. من قصد نزدیک شدن به پدرم را که بی‌هوش روی زمین افتاده بود را داشتم اما ماموران به گمان اینکه پدرم تمارض می‌کند ضربه‌ای به من زدند و اجازه نزدیک شدن به پدرم را ندادند اما بعد از دخالت کسبه محل، هر چهار مامور سوار بر وانت از صحنه گریختند.»

داستان بیمارستانی که علی چراغی را به آنجا بردند نیز نکته‌آموز و در عین حال دردناک است.
برادر علی چراغی در این مورد در همان روزها چنین گفت:
«در ساعت ۱۳ و سی دقیقه روز پنجشنبه ۱۶ مرداد برادرم را به بیمارستان امام حسین منتقل کردیم. تشخیص اولیه پزشکان «شکستگی شدید جمجمه» بود که به سرعت او را به اتاق عمل منتقل کردند اما پس از عمل جراحی چون بخش مراقبت‌های ویژه(آی سی یو) این بیمارستان تخت خالی نداشت او را در بخش عمومی بستری کردند و در ساعت ۱۲ شب نیز مجددا او را به اتاق عمل بردند و بامداد جمعه مجددا او را به بخش عمومی منتقل کردند. اما روز یکشنبه ۱۹ مرداد ترجیح دادیم برادرم را در بیمارستان خصوصی نورافشان بستری کنیم که تلاش پزشکان این بیمارستان نیز ثمری نداشت و سرانجام در روز پنجشنبه ۲۳ مرداد برادرم فوت کرد.»
شاید به یاد داشتن چنین مناسبت‌هایی در کنار سایر مناسبت‌های فرهنگی و سیاسی و… نیز به کار ما بیاید.
کارگری سال گذشته برای معاش در همین روزها کشته شد و بسیاری از ما از حال خانواده‌ی او بی‌خبریم.»
در خبرها آمده بود که سالگرد علی چراغی سوت و کور برگزار شد.

شما چه فکر می‌کنید؟




۱۳۹۵ خرداد ۲۵, سه‌شنبه

بیست ژوئن ، 30 خرداد روز جهانی دفاع از زندانیان سیاسی

تعدادی از زندانیان سیاسی زندان رجایی شهر در نامه ای از شکل گیری روز 20ژوئن روز جهانی دفاع از زندانیان سیاسی ابراز خوشحالی کرده و ضمن تشکر خواهان بیشترین حمایتها از این روز جهانی شدند.

متن کامل این نامه به شرح زیر می باشد:

٢٠ ژوئن روز جهانی دفاع از زندانیان سیاسی است و خوشحالیم که چنین روزی شکل گرفته و فرصتی است که صدای ما جهانی شود، و انتظار بیشترین حمایت ها را از این روز جهانی داریم. واقعیت اینست که جرم ما زندانیان سیاسی، دفاع از آزادی و حقوق انسانیمان است.
جرم ما مبارزه برای زندگی ای بهتر و کرامت انسانی است. جرم ما تلاش برای ایجاد تشکل هایمان است تا با نیروی قدرتمند تر حق و حقوق پایمال شده مان را طلب کنیم. دستمزدمان را ماه ها به گرو گرفته اند، چماق بیکاری را هر روزه بالای سرمان گرفته اند، زندگی زیر خط فقر و محرومیت از اولیه ترین امکانات زندگی را به بخش عظیم ما مردم تحمیل کرده اند و وقتی اعتراض می کنیم، به جرم “اخلا ل در نظم امنیت کشور”، تحت پیگرد قرارمان می دهند. ما را دستگیر و زندانی و به احکام سنگین زندان محکوم می کنند. چرا؟
٢٠ ژوئن امسال روز مهمی برای پایان دادن به چنین احکامی است. ٢٠ ژوئن امسال روز مهمی برای دفاع از حق تشکل، حق اعتصاب و آزادی های اجتماعی است. ٢٠ ژوئن امسال روز مهمی برای دفاع از جعفر عظیم زاده و بیانیه مشترک او با اسماعیل عبدی است که اعلام کردند کلیه احکامی که برای فعالین کارگری و معلمین معترض باانگ امنیتی داده شده است، باید لغو شود. ٢٠ ژوئن روز مهمی برای خواست آزادی فوری همه کارگران زندانی، معلمان زندانی و زندانیان سیاسی است.

متشکریم که در این روز صدای ما زندانیان سیاسی هستید. ما هم در زندان همراه شما هستیم.

زنده باد ٢٠ ژوئن روز جهانی حمایت از زندانیان سیاسی ١٢ ژوئن ٢٠١٦ جمعی از زندانیان سیاسی از زندان رجایی شهر

۱- امیرحسنوند سیار

۲- بهنام ابراهیم زاده

۳- سهیل بابادی

۴- زانیار مرادی

۵- لقمان مرادی

۶- رمضان احمد کمال

۷- ابراهیم فیروزی

۸مهدی عظیمی

۹- وحید موسوی

۱۰- رضا کاهه

۱۱- حمید نوروزی

۱۲- حسین کاکاوند

۱۳- مسعود عرب چوبدار

۱۴- احمد کریمی


۱۵محمد جراحی (زندان تبریز)