۱۳۹۵ خرداد ۱۱, سهشنبه
۱۳۹۵ خرداد ۹, یکشنبه
پیام تشکلهای مستقل کارگری ایران به یکصدوپنجمین اجلاس سازمان بین جهانی کار(ILO)
پیام تشکلهای مستقل کارگری ایران به یکصدوپنجمین اجلاس سازمان بین جهانی کار(ILO)
ابتدا لازم است از ITUC به خاطر معرفی آقایان محمد جراحی، جعفر عظیم زاده و بهنام ابراهیم زاده (کارگران زندانی) به عنوان نمایندگانی از تشکلهای مستقل کارگران ایران در یکصد و پنجمین اجلاس سازمان جهانی کار تشکر کنیم.
متاسفانه حضور آنان در اجلاس ممکن نیست، زیرا جعفر عظیم زاده از آبان ۱۳۹۴ برای گذراندن محکومیت ۶ سال در زندان اوین زندانی است و از روز دهم اردیبهشت ۱۳۹۵ به همراه اسماعیل عبدی از فعالان معلمان ایران با خواست حذف اتهامات امنیتی از پرونده های فعالان صنفی، در حال اعتصاب غذا می باشد. محمد جراحی نیز به ۵ سال زندان محکوم شده و درحالی که به بیماری سرطان تیروئید مبتلاست و با تأیید پزشکان باید بیرون از زندان به مداوای خود ادامه دهد، از سال ۱۳۹۰ بدون برخورداری از هیچ گونه مرخصی در زندان تبریز به سر می برد. بهنام ابراهیم زاده نیز در آخرین سال از حبس ۵ ساله اش، مجددا به ۹ سال حبس محکوم شده است.
پیام خود را با این پرسش آغاز می کنیم که:
چرا با وجود اعتراض طولانی مدت تشکلهای مستقل کارگران ایران، همچنان کسانی به عنوان نمایندگان کارگری از جانب نهادهایی مانند خانه کارگر، شورای عالی نمایندگان کارگری، کانون عالی انجمنهای صنفی و شورای اسلامی کار در اجلاس های سازمان جهانی کار شرکت می کنند که نه تنها منتخب کارگران ایران نبوده بلکه از اعضای تشکلهای دولتی کارگری هستند که در سرکوب و به انحراف کشاندن مبارزات کارگران ایران دخالت آشکار و مستقیم دارند؟ از این جهت کارگران ایران و نهادهای مستقل کارگری آنان را نه تنها به عنوان نماینده نمی شناسند بلکه بر طبق ماده ۲ اساس نامه سازمان جهانی کار که بر مستقل بودن نهادهای کارگری تاکید دارد، خواهان اخراج آنان از آن اجلاس و خاتمه سیاست های مماشات گرانه با این نمایندگان دروغین کارگران ایران هستند.
در سال گذشته وضعیت کارگران در ایران نه تنها هیچ گونه بهبودی نیافته، بلکه محدودیت ها برای تشکلهای مستقل کارگری و فعالیتهای آنان بیشتر شده است. درحالی که همه نهادهای دولتی که با نام نهادهای کارگری فعالیت آزادانه دارند، غیر از همکاری با ارگانهای امنیتی و حراستی و معرفی فعالین کارگری به ارگانهای مذکور، همکاری و شرکت مستقیم در سرکوب اعتراضات کارگری، به راه انداختن راهپیمائیهای نمایشی به نام کارگر در حمایت از جناحهای در قدرت، تبلیغات و نمایشات فاشیستی علیه کارگران مهاجر افغانستانی به خصوص در روز جهانی کارگر، تبانی با نمایندگان کارفرمایان و دولت در شورای عالی کار در تحمیل حداقل دستمزد چهار الی پنج برابر زیر خط فقر به کارگران ایران، چیزی در سوابق خود ندارند.
دولت ایران نیز به رغم امضاء مقاوله نامه های سازمان جهانی کار که الزام به اجازه ایجاد تشکلهای کارگری مستقل و غیر وابسته به دولت را در خود دارند، اما همچنان تشکلهای مستقل کارگری را به شدت تمام مورد سرکوب قرار می دهد. تنها در مدت یک سال گذشته دهها مورد از بازداشت، محاکمه و زندانی شدن فعالین کارگری ثبت شده است.. اتهامات اغلب این فعالان کارگری و صنفی اقدام علیه امینت ملی یا تبلیغ علیه نظام اعلام می شود در حالی که جرم آنها تنها دفاع از حقوق کارگران است. بسیاری از این دستگیرشدگان با بدرفتاری ها و فشارهای زندان و خشونتهای شدید مواجه اند . سال گذشته شاهرخ زمانی، از اعضای هیات موسس سندیکای نقاشان ساختمانی و عضو شورای نمایندگان کمیته پیگیری برای ایجاد تشکل های مستقل در زندان گوهردشت به دلایل نامعلوم فوت کرد. محمود صالحی از اعضای سندیکای کارگران خباز سنندج و عضو کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای مستقل کارگری به دلیل عدم رسیدگی درمانی و پزشکی و ممانعت از دریافت داروهای ضروری، کلیه های خود را از دست داده و اکنون مجبور به دیالیز است. وی با وثیقه آزاد شده است.
از موارد دیگر سرکوب کارگران ایران می توان به موارد زیر اشاره کرد:
بازداشت و صدور حکم ۶ سال حبس برای جعفر عظیم زاده، صدور حکم ۳ سال و نیم حبس برای جمیل محمدی و بازداشت شاهپور احسانی راد (هر سه نفر از اعضای اتحادیه آزاد کارگران ایران هستند)، بازداشت ابراهیم مددی، صدور حکم ۵ سال حبس برای داوود رضوی، صدور یک سال زندان مجدد برای رضا شهابی (از اعضاء هیئت مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه)، بازداشت و صدور حکم ۹ سال حبس برای محمود صالحی از اعضای سندیکای کارگران خباز سنندج و عضو کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای مستقل کارگری، بازداشت و آزادی موقت علی نجاتی عضو هیئت مدیره سندیکای کارگران نیشگر هفت تپه با قرار وثیقه، بازداشت و آزادی موقت با قید وثیقه واله زمانی از اعضای سندیکای نقاشان البرز، بازداشت جلیل محمدی فعال کارگری در روز ۱۷ اسفند ۱۳۹۴، بازداشت لطف اله احمدی، نادر رضا قلی و حسین حسن آبادی در مراسم روز جهانی کارگر امسال در سنندج، بازداشت حسین آذرگشسب معلم و عضو جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان و سید رسول طالب زاده و ناصر محرم زاده از اعضای سندیکای رانندگان شرکت واحد در مراسم روز جهانی کارگر امسال در تهران.
احضار سید جلال حسینی، سید انور معطر فعالین کارگری، رحمان کاردار، حسین مرادی و عباس اندریانی از اعضاء کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری، منصور کریمی، خلیل کریمی، شیث امانی، طیب چتانی، مظفر صالحی نیا از اعضاء اتحادیه آزاد کارگران ایران در آستانه روز جهانی کارگر ۱۳۹۵٫
در کنار این فشارهای مضاعف برای کارگران و تشکل های مستقل کارگری، نهادهای دولتی و حکومتی تلاش می کنند تا تشکلهای گوش به فرمانشان را بر کارگران تحمیل کنند، تشکل هایی که بدون رای کارگران و بدون ساز و کارهای انتخابی مستقل، به وجود آمده اند و برخی از آنها تنها بر روی کاغذ وجود دارند؛ تا بتوانند در سطح بین المللی و در اجلاسهای سازمان جهانی کار مشروعیت به دست آورند. به عنوان مثال در حالی که فضای کارخانه های خودروسازی همچون سالهای قبل پلیسی و نظامی است و بسیاری از مدیران این واحدهای تولیدی از اعضای ارگانهای نظامی هستند، خبر تاسیس اتحادیه کارگران خودرو سازیها از جانب رسانههای دولتی منتشر می شود. بسیاری از این اتحادیه های غیر واقعی، تحت پوشش و زیرمجموعه خانه کارگر محسوب می شوند مانند اتحادیه زنان کارگر که بخشِ زنان خانه کارگر است و …
متاسفانه حضور آنان در اجلاس ممکن نیست، زیرا جعفر عظیم زاده از آبان ۱۳۹۴ برای گذراندن محکومیت ۶ سال در زندان اوین زندانی است و از روز دهم اردیبهشت ۱۳۹۵ به همراه اسماعیل عبدی از فعالان معلمان ایران با خواست حذف اتهامات امنیتی از پرونده های فعالان صنفی، در حال اعتصاب غذا می باشد. محمد جراحی نیز به ۵ سال زندان محکوم شده و درحالی که به بیماری سرطان تیروئید مبتلاست و با تأیید پزشکان باید بیرون از زندان به مداوای خود ادامه دهد، از سال ۱۳۹۰ بدون برخورداری از هیچ گونه مرخصی در زندان تبریز به سر می برد. بهنام ابراهیم زاده نیز در آخرین سال از حبس ۵ ساله اش، مجددا به ۹ سال حبس محکوم شده است.
پیام خود را با این پرسش آغاز می کنیم که:
چرا با وجود اعتراض طولانی مدت تشکلهای مستقل کارگران ایران، همچنان کسانی به عنوان نمایندگان کارگری از جانب نهادهایی مانند خانه کارگر، شورای عالی نمایندگان کارگری، کانون عالی انجمنهای صنفی و شورای اسلامی کار در اجلاس های سازمان جهانی کار شرکت می کنند که نه تنها منتخب کارگران ایران نبوده بلکه از اعضای تشکلهای دولتی کارگری هستند که در سرکوب و به انحراف کشاندن مبارزات کارگران ایران دخالت آشکار و مستقیم دارند؟ از این جهت کارگران ایران و نهادهای مستقل کارگری آنان را نه تنها به عنوان نماینده نمی شناسند بلکه بر طبق ماده ۲ اساس نامه سازمان جهانی کار که بر مستقل بودن نهادهای کارگری تاکید دارد، خواهان اخراج آنان از آن اجلاس و خاتمه سیاست های مماشات گرانه با این نمایندگان دروغین کارگران ایران هستند.
در سال گذشته وضعیت کارگران در ایران نه تنها هیچ گونه بهبودی نیافته، بلکه محدودیت ها برای تشکلهای مستقل کارگری و فعالیتهای آنان بیشتر شده است. درحالی که همه نهادهای دولتی که با نام نهادهای کارگری فعالیت آزادانه دارند، غیر از همکاری با ارگانهای امنیتی و حراستی و معرفی فعالین کارگری به ارگانهای مذکور، همکاری و شرکت مستقیم در سرکوب اعتراضات کارگری، به راه انداختن راهپیمائیهای نمایشی به نام کارگر در حمایت از جناحهای در قدرت، تبلیغات و نمایشات فاشیستی علیه کارگران مهاجر افغانستانی به خصوص در روز جهانی کارگر، تبانی با نمایندگان کارفرمایان و دولت در شورای عالی کار در تحمیل حداقل دستمزد چهار الی پنج برابر زیر خط فقر به کارگران ایران، چیزی در سوابق خود ندارند.
دولت ایران نیز به رغم امضاء مقاوله نامه های سازمان جهانی کار که الزام به اجازه ایجاد تشکلهای کارگری مستقل و غیر وابسته به دولت را در خود دارند، اما همچنان تشکلهای مستقل کارگری را به شدت تمام مورد سرکوب قرار می دهد. تنها در مدت یک سال گذشته دهها مورد از بازداشت، محاکمه و زندانی شدن فعالین کارگری ثبت شده است.. اتهامات اغلب این فعالان کارگری و صنفی اقدام علیه امینت ملی یا تبلیغ علیه نظام اعلام می شود در حالی که جرم آنها تنها دفاع از حقوق کارگران است. بسیاری از این دستگیرشدگان با بدرفتاری ها و فشارهای زندان و خشونتهای شدید مواجه اند . سال گذشته شاهرخ زمانی، از اعضای هیات موسس سندیکای نقاشان ساختمانی و عضو شورای نمایندگان کمیته پیگیری برای ایجاد تشکل های مستقل در زندان گوهردشت به دلایل نامعلوم فوت کرد. محمود صالحی از اعضای سندیکای کارگران خباز سنندج و عضو کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای مستقل کارگری به دلیل عدم رسیدگی درمانی و پزشکی و ممانعت از دریافت داروهای ضروری، کلیه های خود را از دست داده و اکنون مجبور به دیالیز است. وی با وثیقه آزاد شده است.
از موارد دیگر سرکوب کارگران ایران می توان به موارد زیر اشاره کرد:
بازداشت و صدور حکم ۶ سال حبس برای جعفر عظیم زاده، صدور حکم ۳ سال و نیم حبس برای جمیل محمدی و بازداشت شاهپور احسانی راد (هر سه نفر از اعضای اتحادیه آزاد کارگران ایران هستند)، بازداشت ابراهیم مددی، صدور حکم ۵ سال حبس برای داوود رضوی، صدور یک سال زندان مجدد برای رضا شهابی (از اعضاء هیئت مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه)، بازداشت و صدور حکم ۹ سال حبس برای محمود صالحی از اعضای سندیکای کارگران خباز سنندج و عضو کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای مستقل کارگری، بازداشت و آزادی موقت علی نجاتی عضو هیئت مدیره سندیکای کارگران نیشگر هفت تپه با قرار وثیقه، بازداشت و آزادی موقت با قید وثیقه واله زمانی از اعضای سندیکای نقاشان البرز، بازداشت جلیل محمدی فعال کارگری در روز ۱۷ اسفند ۱۳۹۴، بازداشت لطف اله احمدی، نادر رضا قلی و حسین حسن آبادی در مراسم روز جهانی کارگر امسال در سنندج، بازداشت حسین آذرگشسب معلم و عضو جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان و سید رسول طالب زاده و ناصر محرم زاده از اعضای سندیکای رانندگان شرکت واحد در مراسم روز جهانی کارگر امسال در تهران.
احضار سید جلال حسینی، سید انور معطر فعالین کارگری، رحمان کاردار، حسین مرادی و عباس اندریانی از اعضاء کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری، منصور کریمی، خلیل کریمی، شیث امانی، طیب چتانی، مظفر صالحی نیا از اعضاء اتحادیه آزاد کارگران ایران در آستانه روز جهانی کارگر ۱۳۹۵٫
در کنار این فشارهای مضاعف برای کارگران و تشکل های مستقل کارگری، نهادهای دولتی و حکومتی تلاش می کنند تا تشکلهای گوش به فرمانشان را بر کارگران تحمیل کنند، تشکل هایی که بدون رای کارگران و بدون ساز و کارهای انتخابی مستقل، به وجود آمده اند و برخی از آنها تنها بر روی کاغذ وجود دارند؛ تا بتوانند در سطح بین المللی و در اجلاسهای سازمان جهانی کار مشروعیت به دست آورند. به عنوان مثال در حالی که فضای کارخانه های خودروسازی همچون سالهای قبل پلیسی و نظامی است و بسیاری از مدیران این واحدهای تولیدی از اعضای ارگانهای نظامی هستند، خبر تاسیس اتحادیه کارگران خودرو سازیها از جانب رسانههای دولتی منتشر می شود. بسیاری از این اتحادیه های غیر واقعی، تحت پوشش و زیرمجموعه خانه کارگر محسوب می شوند مانند اتحادیه زنان کارگر که بخشِ زنان خانه کارگر است و …
حداقل حقوق اعلام شده برای کارگران در سال گذشته، کمتر از ۴ برابر زیر خط فقر ِ اعلام شده از طرف خود نهادهای حکومتی(۱۰۰۰ دلار) است. تحمیل افزایش ۱۴ درصدی دستمزدها به بهانه کمبود نقدینگی و جلوگیری از افزایش تورم عنوان می شود، اما هم زمان حقوق مدیران دولتی به میزان ۵۰درصد افزایش می یابد در حالی که دریافتی این مدیران ده ها برابر کارگران است. این نابرابری ها باعث افزایش و گسترش فقر و سیه روزی کارگران و خانواده هایشان است. این فشارهای اقتصادی سبب افزایش بیش از حد کودکان کار در ایران شده است. به گزارش منابع مستقل بیش از ۷ میلیون کودک کار با کمترین دستمزدها در ایران مشغول به کار هستند.
حقوق های معوقه همچنان به روال عادی در واحدهای تولیدی و صنعتی ایران تبدیل شده است. دستمزد و حقوق صدها هزار کارگر با تاخیرهای چند ماهه و یا حتا چند ساله روبرو است. از این جهت این کارگران و خانواده هایشان تحت فشارهای سنگین بوده و در صورت مطالبه حقوق خود پس از چند ماه با خطر دستگیری، زندان واخراج مواجه اند. لیست زیر بخشی از نحوه مقابله با کارگران معترض در ایران است:
به گلوله بستن کارگران معترض بیکار روستای شهروئی بهبهان و زخمی شدن دو نفر و کشته شدن یک نفر به نام مرتضی فرج نیا در روز ۲۴ آبان ۱۳۹۴٫ بازداشت ده نفر از کارگران فازهای ۲۲،۲۳ و ۲۴ عسلویه در روز ۲۲ دی ۱۳۹۴ که با دادن تعهد آزاد شدند. بازداشت دوازده نفر از کارگران سیمان دورود در روز ۲۷ دی ۱۳۹۴٫ بازداشت بیست وهشت نفر از کارگران اخراجی مس خاتون آباد در روز ۶ بهمن ۱۳۹۴٫ بازداشت ده نفر از کارگران مجتمع مس میدوک در شهر بابک استان کرمان در روز ۱۵ فروردین ۱۳۹۵٫ محاکمات مکرر نه کارگر سنگ معدن بافق در سال ۱۳۹۴ و ۱۳۹۵٫ لازم به ذکر است که همه کارگران بازداشت شده موقتا با سپردن وثیقه تا زمان محاکمه و صدور حکم آزاد می باشند. آخرین مورد این برخوردها نیز اجرای حکم شلاق و جزای نقدی برای ۱۷ نفر از کارگران معدن طلای آقدره است .
حقوق های معوقه همچنان به روال عادی در واحدهای تولیدی و صنعتی ایران تبدیل شده است. دستمزد و حقوق صدها هزار کارگر با تاخیرهای چند ماهه و یا حتا چند ساله روبرو است. از این جهت این کارگران و خانواده هایشان تحت فشارهای سنگین بوده و در صورت مطالبه حقوق خود پس از چند ماه با خطر دستگیری، زندان واخراج مواجه اند. لیست زیر بخشی از نحوه مقابله با کارگران معترض در ایران است:
به گلوله بستن کارگران معترض بیکار روستای شهروئی بهبهان و زخمی شدن دو نفر و کشته شدن یک نفر به نام مرتضی فرج نیا در روز ۲۴ آبان ۱۳۹۴٫ بازداشت ده نفر از کارگران فازهای ۲۲،۲۳ و ۲۴ عسلویه در روز ۲۲ دی ۱۳۹۴ که با دادن تعهد آزاد شدند. بازداشت دوازده نفر از کارگران سیمان دورود در روز ۲۷ دی ۱۳۹۴٫ بازداشت بیست وهشت نفر از کارگران اخراجی مس خاتون آباد در روز ۶ بهمن ۱۳۹۴٫ بازداشت ده نفر از کارگران مجتمع مس میدوک در شهر بابک استان کرمان در روز ۱۵ فروردین ۱۳۹۵٫ محاکمات مکرر نه کارگر سنگ معدن بافق در سال ۱۳۹۴ و ۱۳۹۵٫ لازم به ذکر است که همه کارگران بازداشت شده موقتا با سپردن وثیقه تا زمان محاکمه و صدور حکم آزاد می باشند. آخرین مورد این برخوردها نیز اجرای حکم شلاق و جزای نقدی برای ۱۷ نفر از کارگران معدن طلای آقدره است .
انواع تبعیض های آشکار و پنهان برای زنان کارگر، کارگران مهاجر و اقلیت های قومی و ملی و مذهبی به شدت در جریان است. نهادهای دست ساز دولتی که خود را نماینده کارگران ایران جا می زنند از سردمداران تقویت افکار فاشیستی علیه این اقلیت ها، به خصوص کارگران مهاجر افغانستانی در ایران هستند. این کارگران دستمزدهایی بسیار پایین تر از حداقل حقوق اعلام شده را دریافت می کنند و از هیچ گونه حمایت های قانونی برخوردار نیستند.
مسایل و موضوعاتی که در بندهای فوق اشاره شد بخش هایی از وضعیت و شرایط حقیقی زندگی طبقه کارگر و پیشروان آن در ایران را نشان می دهد. واقعیاتی خلاف ادعاهای مقامات ایرانی در مجامع بین المللی مبنی بر رعایت حقوق کارگران، را به اثبات می رسانند. با توجه به این اجحافات فاحش و بی حد وحصری که در حق کارگران ایران صورت می گیرد، ما مصرانه خواهان منع حضور عوامل شوراهای اسلامی کار، خانه کارگر و دیگر تشکلهای دولتی و ضد کارگری در اجلاس سازمان جهانی کار می باشیم و همچنین رفع ممنوعیتهای موجود سر راه حضور نمایندگان واقعی کارگران ایران هستیم.
اتحادیه آزاد کارگران ایران
انجمن صنفی کارگران برق و فلز کار کرمانشاه
کانون مدافعان حقوق کارگر
کمیته پیگیری ایجاد تشکل های کارگری
مسایل و موضوعاتی که در بندهای فوق اشاره شد بخش هایی از وضعیت و شرایط حقیقی زندگی طبقه کارگر و پیشروان آن در ایران را نشان می دهد. واقعیاتی خلاف ادعاهای مقامات ایرانی در مجامع بین المللی مبنی بر رعایت حقوق کارگران، را به اثبات می رسانند. با توجه به این اجحافات فاحش و بی حد وحصری که در حق کارگران ایران صورت می گیرد، ما مصرانه خواهان منع حضور عوامل شوراهای اسلامی کار، خانه کارگر و دیگر تشکلهای دولتی و ضد کارگری در اجلاس سازمان جهانی کار می باشیم و همچنین رفع ممنوعیتهای موجود سر راه حضور نمایندگان واقعی کارگران ایران هستیم.
اتحادیه آزاد کارگران ایران
انجمن صنفی کارگران برق و فلز کار کرمانشاه
کانون مدافعان حقوق کارگر
کمیته پیگیری ایجاد تشکل های کارگری
۱۳۹۵ خرداد ۸, شنبه
۱۳۹۵ خرداد ۴, سهشنبه
دفاع از جعفر عظیم زاده ، از نان شب واجب تر است !!!
متن ترجمه شده فراخوان در حمایت از جعفر عظیم زاده
Workers, Teachers, Unity, Unity
Defending Jafar Azimzadeh is more urgent
than your supper!!!
The Islamic
Republic of capitalism has imposed wages 3 to 4 times below their own official
poverty line and when workers and teachers protest they are arrested under
false charges of national security and then imprisoned and tortured without any
trials and without allowing them to defend themselves.
To protect the
security of the thieves, the embezzlers and
the corrupt system of bribery which is all part and parcel of this
government, every large and small cog in the wheel of the Islamic Republic,
from the Great Leader to the government,
from members of parliament to the judiciary, from the fundamentalist to the reformers,
from the Islamic committees and the Workers House to the agents of the
intelligence services, they have all joined hand in hand in a united front in suppressing
the workers, teachers, students and women who are constantly arrested and
imprisoned under the phoney charges of "association and conspiracy against
national security" and by illegal kangaroo courts. But we all know
national security means the freedom of the embezzlers and thieves and the
corrupt officials.
Following the
neo-liberal policies of the last period and all the embezzlements that have
gone with it hundreds of thousands of children have been forced to abandon
school, abandon all hopes of a future
and live on the streets searching for work. Millions of homeless youths have become
victims to addiction and prostitution. Millions of workers have been made unemployed
and the number of slums has increased tenfold.
Only last month there were 10 reported suicides. Privatization of
hospitals, schools, universities and social services, the exorbitant prices of
basic food stuff and fuel, imposition of short term contracts giving a free
hand to employers and all the policies of the Islamic Republic of capital has
forced toilers and workers into a state of destitution.
Workers,
teachers and other organisations have
been protesting against these conditions for years. Every day we are witnessing
more protests. But the Islamic Republic thinks by arresting, imprisoning and
torturing worker activists it can create an atmosphere of fear and terror and
stop the protests. Right now scores of worker activists are in jail. Jafar
Azimzadeh is one of those who in protest against these false charge and his
imprisonment has been on hunger strike since the end of April (26 days ago). His
life is in danger. Let us unite and rise up into urgent united action in
support of Azimzadeh and other prisoners
Workers organisations,
teachers and students,
Defend Azimzadeh
whichever way you can, by sending letters of protest, by demonstrating in front
of parliament, presidential palace and international institutions. Gather in
public squares and organise pickets and demonstrations demanding his freedom.
Ask for support of community organisations such as Families of Political
Prisoners ... and take whatever initiative you can to spread the news and
extend the protests. Let all the workers, teachers, students and women in every
city organise united protests against government institutions such as courts,
jails and government buildings.
Parties,
Organisations and Revolutionaries
We must organise
a wide ranging and urgent united actions. We must picket international bodies
and Iranian embassies, we must gather in public squares and spread the news. We
must try and raise support for Jafar Azimzadeh within the international workers
movement. Let us build and strengthen workers solidarity. Let us understand the
urgency of the situation. Time is running short.
Free Imprisoned
workers and teachers
Free all
political prisoners
Free Jafar
Azimzadeh
The Committee in
Support of Shahrokh Zamani
24/05/2015
نامه زندانی سیاسی ارژنگ داودی در رابطه با جان باختن » شاهرخ زمانی » در زندان
به یاد شاهرخ فقید
عصر یکشنبه ۲۲ شهریور در زندان مخوف گوهردشت،
بهت بغضی غریب در گلوی مبارزان نشسته، بهتی از آن دست که گویی صلابت پایداری را به همهمه خیزش بر می آورد. بغضی از آن دست مهیب که نه خود می شکند و نه کسی راش یارای فرو درکشیدن است.
بهت بغضی چندان غریب که گویی از ۹ تووی ویل تاریک ترین کلمات، قبیل شکنجه، ترور، تبعید، زندان و… به سوی نور پر پر می زند. کلماتی که هر چند نامبارک اند، اما در سیطره عریان ستم خودکامه گان، یادآور بی بدیل واژگان مبارکی چون زندگی، آزادی، دموکراسی، حقوق و عدالت اند.
اینکه می گویند مرگ حق است، شاید بر آتش دلسوختگان، خنکای مرهمی باشد. اما هیچ مرگی در غربت زندان حق نیست. اما هیچ مرگ نابهنگامی، هرگز حق نبوده و نخواهد بود به ویژه مرگ مشکوک مبارزی سترگ در خفقان بندهای در بسته ی پاسداران تباهی.
ضایعه ی مرگ نابهنگام مبارزی در بند سپاهیان جهل در هر سن و سالی که باشد نه تنها حق نیست بلکه ظلم مضاعف به اندیشه آزادی و آزادی اندیشه ست. شاهرخ تنها ۵۰ بهار پر مشقت از زندگی را تجربه کرده بود که با دلی بزرگ در گرو بهار آزادی در آوردگاه همیشه خونین رهایی، از میان ما رخت بر بست.
شاهرخ رفت. او دیگر نه می تواند چیزی بنویسد و نه دیگر بیش از این می تواند آگاهی دهنده باشد. ولی به عنوان مبارزی الهام بخش، در دل تاریخ راستگاری، جاودانه خواهد ماند. زیرا که به فرهنگنامه «پایداری تا پای جان» برگ زرین تری افزود.
ایستاده بر بام بلند قله های برابری انسان، شاهرخ زمانی به نیروی پر توان عشق از دخمه های نبرد زنجیر های حقد و کین با دستان کار و رهایی، پر پروازی خونبار بر گشود و رفت. اما تا امحای آخرین سنگر استبداد و استبدادیان، درخشش پیام هجرت غریبانه اش، ادامه مبارزات حق طلبانه مردمان سراسر ایران زمین را به قدر آرمان والا و همت سربلندش، همچنان پا بر جا و استوار نگه می دارد.
آسوده بخواب شاهرخ که مرگ سرخ چون تویی ما را به پیروزی امیدوارتر و بر تداوم راه مبارزه مصمم تر سازد. مبارزه ای خونین با سلطه ی سیاه سیطره ای که شراره های سرکش آتش پر فتـنه اش از میهن سوخته بر گذشته و سراسر خاورمیانه را شرورانه در بر گرفته است.
آسوده بخواب شاهرخ که یاد و خاطره های تو در بند آدمخواران آزادی ستیز، عزم ما را بر ادامه نبرد نابرابر خود با رژیم اشغالگر و آدمکش فقیه، راسخ تر می دارد.
آسوده بخواب شاهرخ که عروج هر مبارزی از درون میله های سرد زندان، ما را به درستی راه سرخ خویش، آگاه تر می نماید.
آسوده بخواب شاهرخ که ما بیداریم و چون تو تا آخرین نفس ایستاده ایم.
آسوده بخواب شاهرخ که تاریخ بیدار است با دستان قاهر انتقام.
ارژنگ داودی
زندان گوهر دشت
دوشنبه ۲۳ شهریور 94
بهت بغضی غریب در گلوی مبارزان نشسته، بهتی از آن دست که گویی صلابت پایداری را به همهمه خیزش بر می آورد. بغضی از آن دست مهیب که نه خود می شکند و نه کسی راش یارای فرو درکشیدن است.
بهت بغضی چندان غریب که گویی از ۹ تووی ویل تاریک ترین کلمات، قبیل شکنجه، ترور، تبعید، زندان و… به سوی نور پر پر می زند. کلماتی که هر چند نامبارک اند، اما در سیطره عریان ستم خودکامه گان، یادآور بی بدیل واژگان مبارکی چون زندگی، آزادی، دموکراسی، حقوق و عدالت اند.
اینکه می گویند مرگ حق است، شاید بر آتش دلسوختگان، خنکای مرهمی باشد. اما هیچ مرگی در غربت زندان حق نیست. اما هیچ مرگ نابهنگامی، هرگز حق نبوده و نخواهد بود به ویژه مرگ مشکوک مبارزی سترگ در خفقان بندهای در بسته ی پاسداران تباهی.
ضایعه ی مرگ نابهنگام مبارزی در بند سپاهیان جهل در هر سن و سالی که باشد نه تنها حق نیست بلکه ظلم مضاعف به اندیشه آزادی و آزادی اندیشه ست. شاهرخ تنها ۵۰ بهار پر مشقت از زندگی را تجربه کرده بود که با دلی بزرگ در گرو بهار آزادی در آوردگاه همیشه خونین رهایی، از میان ما رخت بر بست.
شاهرخ رفت. او دیگر نه می تواند چیزی بنویسد و نه دیگر بیش از این می تواند آگاهی دهنده باشد. ولی به عنوان مبارزی الهام بخش، در دل تاریخ راستگاری، جاودانه خواهد ماند. زیرا که به فرهنگنامه «پایداری تا پای جان» برگ زرین تری افزود.
ایستاده بر بام بلند قله های برابری انسان، شاهرخ زمانی به نیروی پر توان عشق از دخمه های نبرد زنجیر های حقد و کین با دستان کار و رهایی، پر پروازی خونبار بر گشود و رفت. اما تا امحای آخرین سنگر استبداد و استبدادیان، درخشش پیام هجرت غریبانه اش، ادامه مبارزات حق طلبانه مردمان سراسر ایران زمین را به قدر آرمان والا و همت سربلندش، همچنان پا بر جا و استوار نگه می دارد.
آسوده بخواب شاهرخ که مرگ سرخ چون تویی ما را به پیروزی امیدوارتر و بر تداوم راه مبارزه مصمم تر سازد. مبارزه ای خونین با سلطه ی سیاه سیطره ای که شراره های سرکش آتش پر فتـنه اش از میهن سوخته بر گذشته و سراسر خاورمیانه را شرورانه در بر گرفته است.
آسوده بخواب شاهرخ که یاد و خاطره های تو در بند آدمخواران آزادی ستیز، عزم ما را بر ادامه نبرد نابرابر خود با رژیم اشغالگر و آدمکش فقیه، راسخ تر می دارد.
آسوده بخواب شاهرخ که عروج هر مبارزی از درون میله های سرد زندان، ما را به درستی راه سرخ خویش، آگاه تر می نماید.
آسوده بخواب شاهرخ که ما بیداریم و چون تو تا آخرین نفس ایستاده ایم.
آسوده بخواب شاهرخ که تاریخ بیدار است با دستان قاهر انتقام.
ارژنگ داودی
زندان گوهر دشت
دوشنبه ۲۳ شهریور 94
پناهجوی ایرانی در حین کار جان خود را از دست داد
ابراهیم شفایی 46 ساله، پناهجوی ایرانی که مدت شش ماه بود از واحد کمیساریای عالی پناهندگی سازمان ملل در ترکیه درخواست پناهندگی کرده بود به علت نقص فنی آسانسوردرساختمان محل کارخود واقع در شهر دنیزلی ترکیه بعد از دو روز کما و بستری شدن در بیمارستان شهر دنیزلی ،امروز دوشنبه 23 می 2016 جان خود را از دست داد .
نامبرده برقکار ساختمان بوه است. سهل انگاری مطلق unhcr در خصوص وضعیت پناهجویان وعدم ایجاد شرایط مناسب برای آنان بارها فجایع غیر قابل جبرانی را به وجود آورده است با وجود اینکه پناهجویان از نظر قانونی اجازه کار را ترکیه دارند ولی همچنان سیستم دولتی ترکیه برای بهبود و نجات وضعیت اقتصادیش از این افراد به عنوان نیروی کار ارزان قیمت استفاده میکند اخذ اجازه نامه رسمی کار توسط پناهجویان دارای پروسه بسیار طولانی ،زمانبر و پرهزینه و تقریبا غیر ممکن است و پناهجویان برای تامین اولیه ترین نیازهای خود مانند امرار معاش مجبور به تن دادن به کار سیاه غیر قانونی واستثمار جسمی در شرایط اسفناک و فاقد ایمنی در ازای حقوق ناچیزی میباشند که در اکثر موارد ساعات کار بیش از دوازده ساعت است .
اسماعیل فتاحی -23 می 2016
۱۳۹۵ خرداد ۳, دوشنبه
دفاع از جعفر عظیم زاده ، از نان شب واجب تر است !!!
کارگر ، معلم اتحاد
اتحاد
دفاع از جعفر عظیم
زاده ، از نان شب واجب تر است !!!
دستمزدهای سه الی چهار بار زیر خط فقر را به کارگران و کلیه
زحمتکشان تحمیل کردند، معلمان و کارگران برای گرفت حق خود اعتراض می کنند ، جمهوری
اسلامی سرمایه داری آنها را با اتهامات دروغین و ساختگی و زدن اتهامات امنیتی ، دستگیر ، شکنجه و در دادگاه های غیر قانونی
بدون هیئت منصفه و در زمان بسیار کوتاه و بدون اینکه زندانی اجازه دفاع داشته باشد
، محاکمه و زندانی می کنند.
عوامل ریز و درشت
جمهوری اسلامی سرمایه داری ، از رهبر گرفته تا دولت ، از مجلس گرفته تا قوه قضائیه
، از اصول گرا گرفته تا اصلاح طلب و از شوراهای اسلامی و خانه کارگر گرفته تا
وزارت اطلاعات ، همگی در یک صف و دست در دست برای حفظ امنیت دزدان ، اختلاس گران و
رشوه خواران که همگی بخشی از حکومت هستند ، زحمتکشان را به اشکال مختلف سرکوب می
کنند ، کارگران ، معلمان ، زنان و دانشجویان را در دادگاه های فرمایشی و نمایشی با
اتهاماتی مانند " اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی کشور " و
دیگر اتهامات امنیتی ، محاکمه و زندانی می کنند، همه می دانیم منظور از امنیت ملی
کشور ، امنیت اختلاس گران، دزدان و رشوه خواران است.
به دنبال اجرای طرح
های نئو لیبرالی و اختلاس ، دزدی و رشوه خواری عوامل حکومت جمهوری اسلامی سرمایه
داری صد ها هزار کودک مجبور به ترک مدرسه و بازی شده و بعنوان کودکان کار و خیابان
آینده خود را از دست دادند، میلیون ها جوان دچار اعتیاد و دیگر عوارض بزه کاری اجتماعی
شدند ،زنان و دختران گرفتار فحشا و کارتون خوابی شدند، میلیون ها نفر کارگر ، معلم
و جوانان از کار اخراج و بیکار شدند ، تحت فشار بیکاری و عدم امنیت شغلی طی یک ماه
گذشته بیش از ده نفر خود کشی کردند، خصوصی کردن بیمارستانها، مدارس ، دانشکاه ها و
خدمات عمومی و گران کردن سوخت و ارزاق ، تحمیل قرارداد های موقت و سفید امضا توسط
حکومت جمهوری اسلامی سرمایه داری زحمتکشان را به فلاکت اقتصادی کشانده است .
برای مقابله با چنین وضعیتی سالهاست که تشکل های کارگری ،
معلمی و ... اقدام به انواع اعتراضات کرده و هر روز به کمیت اعتراضات افزوده می
شود ، جمهوری اسلامی در جهت جلوگیری از اعتراصات از طریق دستگیری ، شکنجه و زندانی
کردن فعالین اقدام به ایجاد رعب و وحشت می کند ، در این راستا است که
دهها کارگر و معلم هم اکنون در زندان بسر می برند.یکی از زندانیان فوق جعفر عظیم
زاده است که به جهت اعتراض به واردکردن اتهامات دروغین (" اجتماع و تبانی به
قصد اقدام علیه امنیت ملی کشور ") از ده اردیبهشت (بیست شش روز) دست به
اعتصاب غذا زده است، امروز وظیفه همه ماست، جهت دفاع از جنبش کارگری و معلمان
متحدانه و گسترده اقدام به دفاع و حمایت های عملی از جعفر عظیم زاده و دیگر
زندانیان بر خیزیم.
تشکل های کارگری ، معلمی و جوانان :
برای دفاع از جعفر
عظیم زاده از هر طریق ممکن مانند نوشتن نامه های
اعتراضی ، تجمع در مقابل مجلس، ریاست جمهوری، دادگاه ها ، زندانها و
همچنین برگزاری گلگشت ها، راه پیمایی ،
تشکیل جلسات همفکری و یافتن راه های مختلف و ابتکارات متنوع ، رساندن اخبار به همه
زحمتکشان و درخواست حمایت و کمک از نهاد های اجتماعی مانند مادران لاله و خانواده
های زندانی اقدام به برنامه ریزی و سازماندهی کنید، پیشنهاد می شود کارگران ،
معلمان ، زنان و جوانان هر شهری در مقابل زندانها ، دادگاهها ، بخشداری و
استانداری ، اداره کار همان شهر اقدام به سازماندهی اعتراضات متحدانه و گسترده
نمایند.
احزاب ، سازمانها و انقلابیون :
ما نیز وظیفه داریم ، اعتراضات متحدانه و گسترده ای را
برنامه ریزی کنیم ، ما می توانیم در مقابل سفارتخانه های جمهوری اسلامی ، مقابل
نهاد های بین المللی و در میادین شهر های مهم جهان اقدام به تجمع و راه پیمایی
کنیم، همچنین با بر قراری ارتباط و با
استفاده از ارتباطاتی که با تشکل ها،
اتحادیه ها و احزاب انقلابی کشور های مختلف داریم، برای تحت فشار قرار دادن جمهوری
اسلامی جلب حمایت کنیم ، فراموش نکنیم برای دفاع از جعفر عظیم زاده فرصت کم است ،
همچنین فراموش نکنیم ما در گذشته کارها و اعتراضات خوبی را سازماندهی کردیم ، بدون
شک این بار نیز می توانیم.
کارگر زندانی ،معلم
زندانی ، زندانی سیاسی آزاد باید گردد.
جعفر عظیم زاده
آزاد باید گردد.
کمیته حمایت از شاهرخ زمانی
4/3/1395
۱۳۹۵ اردیبهشت ۲۸, سهشنبه
۱۳۹۵ اردیبهشت ۲۳, پنجشنبه
در حمایت از جعفر عظیم زاده، محمود بهشتی و اسماعیل عبدی، و درخواست پایان اعتصاب غذا
امروز ۲۱ اردیبهشت ماه، با دریافت اخباری از وضعیت حاد سه فعال صنفی دربند، جعفر عظیم زاده، محمد بهشتی لنگرودی و اسماعیل عبدی، نگرانی در میان فعالین کارگری شدت گرفته است.
محمود بهشتی لنگرودی، سخنگوی پیشین کانون صنفی معلمان که در اعتراض به اتهامات وارده و حکم ۵ سال زندان و با خواست برگزاری دادگاهی علنی، از اول اردیبهشت ماه وارد اعتصاب غذای تر شد و از روز ۱۳ اردیبهشت ماه دست به اعتصاب غذای خشک زده بود، اخیراً به دلیل خونریزی معده و مشکلات کلیه، به بیمارستان امام خمینی منتقل است. به بیان محمد بهشتی، «به راستی کدام کشور استبدادزده را میشناسید که چنین احکامی را برای معلمان جامعه خود صادر کرده باشد؟»
امروز اعتصاب غذای نامحدود جعفر عظیم زاده، دبیر هیئت مدیره اتحادیه آزاد کارگران، و اسماعیل عبدی، دبیر کل کانون صنفی معلمان ایران، وارد یازدهمین روز خود می شود؛ و این دو فعال صنفی نیز با وضعیت حاد سلامتی، به خصوص افت فشار خون، ضعف جسمانی و کاهش وزن، دست به گریبان هستند.
هرچند در شرایط «مرگ تدریجی» در زندان، زمانی که دیگر هیچ مجرایی برای رساندن صدای زندانی به بیرون باقی نمانده است، اعتصاب غذا به شکل محدود به آخرین گزینه تبدیل می شود، اما این رفقای نازنین باید بدون لحظهای تردید بدانند که جنبش عظیم کارگری ایران، امروز بیش از هر زمان دیگری به چنین فعالین و نیروهای پیشرو و ثابت قدمی نیاز دارد. دست کم حبسهای طولانی مدت، شرایط غیرانسانی زندان و فشارهای تاکنونی بر شما، نشان دهنده اهمیت و جایگاه شما در جنبش امروز است. درست به همین دلیل است که ما تشکلهای کارگری، ضمن درخواست مصرانه از شما برای پایان بخشیدن به اعتصاب، وظیفه محوری خود می دانیم که به هر شکل ممکن، با تمام نیرو، صدای شما در بیرون باشیم و از هیچ اقدامی در جهت لغو احکام غیرانسانی علیه شما و همین طور دفاع از خواستهای برحق شما (با محوریت خارج شدن اتهام «اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی» و دیگر اتهامات از پرونده فعالین کارگری و معلمان زندانی) فروگذار نباشیم. شما یک جنبش را پشت خود دارید، و چه نیرویی قابل اتکاتر، تواناتر و خلاق تر از این. از همین روست که باز هم به جد می خواهیم با شکستن اعتصاب خود به نفع جنبش، ادامه این مسیر را به حامیان خود در بیرون از زندان واگذار کنید. در همین جا از تمامی تشکلات کارگری، دانشجویی و معلمان و دیگر اقشار درخواست می کنیم که بسته به توان و امکانات خود، متحدانه برای آزادی این زندانیان مبارزه کنند. مسئولیت هرگونه مشکل سلامتی و جانی به عهده دولت و مسئولین زندان است.
پیش به سوی ایجاد تشکلهای مستقل
پیش به سوی لغو احکام صادره علیه معلمان و کارگران زندانی
کارگر زندانی، معلم زندانی، آزاد باید گردد
سندیکای نقاشان استان البرز
۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۵
محمود بهشتی لنگرودی، سخنگوی پیشین کانون صنفی معلمان که در اعتراض به اتهامات وارده و حکم ۵ سال زندان و با خواست برگزاری دادگاهی علنی، از اول اردیبهشت ماه وارد اعتصاب غذای تر شد و از روز ۱۳ اردیبهشت ماه دست به اعتصاب غذای خشک زده بود، اخیراً به دلیل خونریزی معده و مشکلات کلیه، به بیمارستان امام خمینی منتقل است. به بیان محمد بهشتی، «به راستی کدام کشور استبدادزده را میشناسید که چنین احکامی را برای معلمان جامعه خود صادر کرده باشد؟»
امروز اعتصاب غذای نامحدود جعفر عظیم زاده، دبیر هیئت مدیره اتحادیه آزاد کارگران، و اسماعیل عبدی، دبیر کل کانون صنفی معلمان ایران، وارد یازدهمین روز خود می شود؛ و این دو فعال صنفی نیز با وضعیت حاد سلامتی، به خصوص افت فشار خون، ضعف جسمانی و کاهش وزن، دست به گریبان هستند.
هرچند در شرایط «مرگ تدریجی» در زندان، زمانی که دیگر هیچ مجرایی برای رساندن صدای زندانی به بیرون باقی نمانده است، اعتصاب غذا به شکل محدود به آخرین گزینه تبدیل می شود، اما این رفقای نازنین باید بدون لحظهای تردید بدانند که جنبش عظیم کارگری ایران، امروز بیش از هر زمان دیگری به چنین فعالین و نیروهای پیشرو و ثابت قدمی نیاز دارد. دست کم حبسهای طولانی مدت، شرایط غیرانسانی زندان و فشارهای تاکنونی بر شما، نشان دهنده اهمیت و جایگاه شما در جنبش امروز است. درست به همین دلیل است که ما تشکلهای کارگری، ضمن درخواست مصرانه از شما برای پایان بخشیدن به اعتصاب، وظیفه محوری خود می دانیم که به هر شکل ممکن، با تمام نیرو، صدای شما در بیرون باشیم و از هیچ اقدامی در جهت لغو احکام غیرانسانی علیه شما و همین طور دفاع از خواستهای برحق شما (با محوریت خارج شدن اتهام «اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی» و دیگر اتهامات از پرونده فعالین کارگری و معلمان زندانی) فروگذار نباشیم. شما یک جنبش را پشت خود دارید، و چه نیرویی قابل اتکاتر، تواناتر و خلاق تر از این. از همین روست که باز هم به جد می خواهیم با شکستن اعتصاب خود به نفع جنبش، ادامه این مسیر را به حامیان خود در بیرون از زندان واگذار کنید. در همین جا از تمامی تشکلات کارگری، دانشجویی و معلمان و دیگر اقشار درخواست می کنیم که بسته به توان و امکانات خود، متحدانه برای آزادی این زندانیان مبارزه کنند. مسئولیت هرگونه مشکل سلامتی و جانی به عهده دولت و مسئولین زندان است.
پیش به سوی ایجاد تشکلهای مستقل
پیش به سوی لغو احکام صادره علیه معلمان و کارگران زندانی
کارگر زندانی، معلم زندانی، آزاد باید گردد
سندیکای نقاشان استان البرز
۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۵
اشتراک در:
پستها (Atom)