صفحات

۱۳۹۶ بهمن ۲, دوشنبه

ای آزادی !!!

برای رزمندگان دیماه 96
ای آزادی !!!
ترا روز پیروزی سوسیالیسم، در آغوش می گیریم!!!
ای انقلاب،
می دانم ، تو می آیی!!!
شاهرخ گفت، آمدن ات نزدیک است،
تو در راهی ،
صدای قدم هایت را می شنوم،
از خود می پرسم :
آیا شود، روزی ،
خود را در تو،
تو را در خود،
هر آنچه هستی ،
هر آنچه من،
و هر آنچه او ،
هر سه در آئینه گذر زمان،
 یک صف شویم ،  ما شویم ،  پیروز شویم؟
***
تو فریاید می زنی :
من آمده ام !!!
من با توده ها در کارخانه ها،
خیابانها  و کوچه ها فریاد می زنم .
شعار می دهم ، " مرگ بر سرمایه داری "
شعار می دهم ، " زنده باد سوسیالیسم"
با آنها گام بر می دارم ،
سنگ پرت می کنم،
زخمی می شوم،
می افتم و بر می خیزم،
با آنها فرود و فراز را طی می کنم ،
با توده ها می گریم ،
و با آنها می خندم.
***
چشم ها را باز کنید ،
افق زلال و نورانی است،
بازوان را بگشاید،
همرزمان را در آغوش بگیرید،
درد ما مشترک است.
قفس را بشکنید ،
بگذارید پرنده ها پرواز کنند،
دلها از هیجان خوشبختی، تپش را به اوج برسانند،
باندیشید،
به آینده باندیشید،
رویاهای بلند دست یافتنی هستند.
راه بافتید با قدم های استوار،
با قدم های استوار، مقصد نزدیک است.
***
تو در میان نبرد نفسگیر  فریاد می زنی :
آمده ام ،
دست ها را یکی،
بازوان را در هم،
قدم ها را استوار،
اندیشه ها را زلال،
و  اراده ها را پولاد آبدیده کنم.
***
تکه های لرزان ماه در آب جاری جویبار ها،
خیره در چهره آفتاب گونه تو،
خاطره ایست ،مانده از 57، سال خاطره ها،
من در روز گار شب گونه،
در حسرت و هجر ،
سالهاست در انتظار طنین صدای قدم های تو،
رزمیدم ، دویدم ، خندیدم ، گریستم ،
کوشیدم ، کوشیدم ،
و هرگز، هیچ دریغ نکردم،
هر گز  از جان دریغ نکردم،
می دانم اکنون انتظار به سر آمده!!!
تو را نه در خواب،
دوشا دوش ،
و در خود می بینم،
با خیزی بلند برای جهانی نو ،
یاران بر خاسته اند،
بر می خیزیم،
در تو ، با تو می آویزیم،
در تو ، با تو گام بر می داریم،
با، صلابت گام های بلند و استوار تو،
به هر چه هست طرحی نو می زنیم ،
درد ما مشترک است،
در یک صف، یک طبقه ،
ما می شویم،  پیروز می شویم
تو را در آغوش می گیریم.
پیروز می شویم!!!
تو را در آغوش می گیریم.
 

امید حقوردی  20 دی 1396

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر