ما نوشته یا جوابیه کانون مدافعان حقوق کارگر
به نقد شاهرخ زمانی را به این دلیل در وبلاگ کمیته حمایت منتشر می کنیم که مربوط
به شاهرخ و نوشته ایشان است و جوابیه ای به نوشته شاهرخ می دانیم و چون دفاع از
شاهرخ را وظیفه خود می دانیم مواردی را در جهت روشن شدن مسائلی بعنوان توضیح در
زیر ارایه می دهیم، که شاید اعضای کانون به اشتباه مسئولین کانون پی ببرند و از
ادامه راهی که شروع کردند منصرف شوند و از کانون نیز می خواهیم حقوق دمکراتیک و
موضوع خود کانون که دفاع از کارگر می باشد و با توجه به اینکه شاهرخ یک کارگر است
با منتشر کردن نوشته شاهرخ در سایت کانون این ادعا مدافع کارگر بودن را با عمل به
وظیفه تعیین کرده برای خود به اثبات برسانند.
کانون مدافعان حقوق کارگر چرا
از میان دهها نقد فقط نوشته شاهرخ را مثلان "جواب" داده است ؟
چون مطلب یا جوابیه و یا نقدی که "کانون
مدافعان حقوق کارگر" به نقد شاهرخ زمانی اشاره مستقیم کرده است و از بین دهها
نقد دیگر به هیچ کدام اشاره مستقیم و واضح نکرده است ، چرا؟
ما فکر می کنیم تشخیص مسئولین کانون
این است که به افرادی که دست و بالشان باز
است نباید جواب یا به قول معروف گیر بدهند چون انها دلیل و مدارک بسیاری دارند که
می توانند از تشکیل شدن و از اهداف تشکیل شدن کانون موارد بسیاری و اینکه چرا قبل
از تشکیل کانون مدافعان حقوق کارگر قرار بود نام دیگری داشته باشد ولی هنوز تشکیل
نشده عده ای از افرادی که می خواستند تشکیلش بدهند مانند آقای فرج اللهی و ... از
آقای ثقفی انشعاب کردند چون همه ی افراد در حال مباحثه و تبادل نظر بودند که نا گهان
آقای ثقفی موجودیت تشکل را اعلام کرد و وقتی بقیه به او اعتراض کردند ایشان جواب
داد که ما کانون را تشکیل دادیم شما هم بروید یک تشکل دیگر تشکیل بدهید، در آن
زمان همه فعالین در تعجب بودند که آقای ثقفی تمام مانور هایش و خودی نشان دادن
هایش به امید و با تکیه به افرادی بود که اکنون انها را دور زده است البته خیلی
زود علت عجله آقای ثقفی در اعلام موجودیت کانون بدون اتمام مباحثات و دور زدن
رفقایش معلوم شد ایشان به نشست تشکل های کارگری در کانادا دعوت شد بعنوان نماینده
کانون مدافعان حقوق کارگر ، مشخص شد که شرط دعوت شدنش به کانادا عضویت در یک تشکل
است که تمام اختیارش در دست آقای ثقفی باشد و دوستانش با طولانی کردن بحث ها جهت
تشکیل چنین تشکلی بدون اینکه بدانند داشتند شانس دعوت شدن آقای ثقفی به کانادا را
می سوزاندند، شاید دعوت کنندگان این بار به ایشان گفته اند بهتر است با عنوان
نماینده و عضو تشکل سراسری دعوت شوی و در نتیجه اسانلو و دیگر طرفدارانش دارند
زمینه را آماده می کنند. یا کارهای که آقای ثقفی در جلسات مشورتی کمیته پیگیری
انجام می داد تا نگذارد کمیته پیگیری دو باره متشکل شود یا بیانیه سه نفره آقایان
ثقفی ، دیوارگر و فرجی اللهی در رابطه با زمین گیر کردن کمیته پیگیری و یا مسافرت
های آقای ثقفی به عنوان نماینده کارگران
به کانادا و دهها موضوع دیگر را می دانند که اگر کانون یا آقای ثقفی بخواهند
مانوری در مورد نقد های شده بدهند ممکن است برای شان گران تمام شود،اما با وانمود
کردن اینکه شاهرخ در زندان است دسترسی به اخبار ندارد و نمی تواند نقدی بنویسد بنا
براین نقد فوق را به طور ضمنی به پلیس سیاسی و ماموران امنیتی جمهوری اسلامی منتصب
می کنند تا از این طریق هم خود را انقلابی جا بزنند و هم اثر نقد را از بین ببرند،
ما اعضا کمیته حمایت از شاهرخ زمانی اصالت نگارش آن نقد از طرف شاهرخ را تأیید
می کنیم و شیوۀ شناخته شدۀ منسوب کردن هر نقد یا مخالفتی را به دشمنان و دستگاه
های امنیتی را مکررا افشا می کنیم و اعلام می
داریم که آقای ثقفی شخصا" و صد در صد می داند که این نوشته متعلق به خود
شاهرخ است چون پیام مستقیم وی را آقای ر. د به ثقفی رسانده است.
کانون در شکستی که در طرح جا زدن
خودش همراه با چند نفر دیگر به کمک تبلیغات گروه اسانلو به عنوان تشکل کارگری و
سراسری به هر خار و خاشاکی دست می زند تا شاید فرجی کسب شود از این جهت است، که می
خواهد با نقد نظرات شاهرخ با یک تیر سه نشان بزنند از یک طرف مثلا" اعلام کند
بیرونی ها یا داخلی های با نام مستعار برای ما مهم نیستند و ربطی به جنبش کارگری
ندارند ،که به نوشته هایشان جواب بدهیم و از طرف دیگر بگویند نقد از طرف شاهرخ
نیست و از طرف سوم بگویند ما به نقد ها جواب دادیم ،
اما واقعیت امر اینکه تا زمانی که
کانون خود را به عنوان تشکل فعالین مدافع کارگران می شناسد یا معرفی می کند می
توان پذیرفت ولی زمانی که کانون بخواهد با این بهانه که چند نفر از اعضای کمیته
هماهنگی را که اکنون دچار مشکل شده است شکار کرده خود را به عنوان تشکل سراسری
کارگران جا بزند نمی توان سکوت کرده و اجازه داد در آینده آقای ثقفی خود را مانند
مسافرتش به کانادا این بار به عنوان فرستاده تشکل سراسری کارگران ، نماینده
کارگران ایران قالب کند همان گونه که حدود 6 یا 7 سال قبل بعنوان فرستاده کانون
فوق خود را نماینده کارگران ایران اعلام کرده بود در نتیجه نباید اجازه داد جنبش
کارگری دو باره، از طرف یک نفر گزیده شود. در جنبش کارگری باید هر فردی و فعالی
جایگاه خودش را بشناسد تشکلهای فعالین حق ندارند خود را تشکل کارگری معرفی کنند و
افراد غیر کارگر می توانند مدافع باشند ولی نمی توانند خود را نماینده کارگران یا کارگر
معرفی کنند ، آقای ثقفی باید بداند ایشان می توانند بگویند مدافع کارگران و طبقه
کارگر است ولی ایشان خودش نه تنها کارگر نیست بلکه نه در بخش تولیدی قرار دارد و
نه در بخش خدمات بلکه یک روشنفکر است و از نظر مناسبات تولیدی نیز مالک ابزار
تولید است در حالی که کارگر کسی است که مالک ابزار تولید نیست،
شاهرخ زمانی در نوشته خود در رابطه
با موضوع تشکل سراسری کارگران هیچ گونه فحش
یا توهنی به کسی نکرده است بلکه در رابطه
با، رابطه فکری و جایگاه اجتماعی آقای ثقفی و مسافرت های ایشان به کانادا و دعوت
های که از طرف افراد شناخته شده از ایشان شده بود و اینکه کانون نمی تواند ادعا
کند که مستقل از آقای ثقفی است نزدیکی گرایشی آن را به سولیداریته سنتر بر مبنای
سنخیت فکری و جایگاه اجتماعی آقای ثقفی و مسافرت های آقای ثقفی بیان کرده است ، که
برای اثبات چنین برداشتی دلیل و مدارکی وجود دارد. لازم به ذکر است که پیام آقای
ثقفی به دوستان شاهرخ که از آنها خواسته بود به شاهرخ بگویند که نقدش را پس بگیرد،(
این پیام که به دست ما نیز رسید نشان می دهد که آقای ثقفی می دانست نقد شاهرخ
واقعا" از طرف خود شاهرخ است اگر آقای ثقفی به این موضوع اشراف نداشت دلیلی
وجود نداشت که پیام به شاهرخ بفرستد که از دوستانت بخواه مطلب را بردارند) که در
آن پیام شاهرخ زمانی را تهدید کرده بود که اگر نقد خود را پس نگیرد علیه شاهرخ
زمانی اقدام خواهیم کرد،( که نقد اخیر بخشی از آن اقدام است که در تهدید هایشان
گفته بودند و جالب است خود صد درصد می دانند نوشته متعلق به شاهرخ است اما ان را
بطور ضمنی به ماموران منتصب می کنند ، باید گفت احسنت به کانونی که این چنین مدافع
کارگر است که به خاطر منافع شخصی و ناتوانی در جواب دادن به نقد، نوشته یک کارگر
را به ماموران منتصب می کند.)
شاهرخ در مقابل تهدید های آقای ثقفی
توسط چند نفر از جمله آقای ر.د پیام فرستاده به ایشان که "من در مقابل به خطر
افتادن منافع طبقه کارگر هر گز سکوت نمی کنم هر کسی باشد نقدش می کنم حتی اگر به
قیمت جانم تمام شود" ، همه اینها را آقای ثقفی خوب می داند ولی راهی را شروع
کرده است که یا باید خودش خویش را نقد کند و از انحراف برگردد یا مجبور است به سیم
آخر بزند. سوالاتی که شاهرخ در نوشته اش پرسیده ، ولی کانون حاضر نیست به آنها
پاسخ بدهد ، عبارتند از :
1 - موضوع کانون دفاع از حقوق کارگر
است ، آیا تهدید یک کارگر در زندان ( تهدید شاهرخ زمانی) انجام رسالت و وظیفه از
طرف کانون است؟
2 - در هر حال کانون مدافعان کارگر
در جوابیه ای که به نقد شاهرخ نوشته است به هیچ عنوان به مقوله ها و مفاهیم اصلی
بیان کرده شاهرخ از جمله اینکه تشکل سراسری چگونه باید تشکیل شوند و یا به سوالات
شاهرخ از جمله سوالات زیر جواب نداده است :
3- ایجاد تشکل های سراسری (اتحادیه ها و فدراسیون سراسری و حزب طبقه کارگر) چگونه و با کی ؟
4 - آیا جنبش 200 ساله کارگری غیر از
اتحادیه های سراسری و یا حزب سیاسی ظرف دیگری برای تشکل یابی صنفی – سیاسی کارگران
در بعد سراسری تعریف کرده است؟
5 - در چنین وضعیتی سوال اساسی
این است که آیا علی رغم ضرورت کاری تبلیغی ، ترویجی و سازمانگرانه برای ایجاد
و گسترش تشکل های پایدار ما کارگران، و رفتار با دشمنان قسم خورده کارگران از هر
جناحی که اکنون بر علیه ما بسیج شده اند، این است که با آنها دست دوستی بدهیم ؟
6
- آیا با خاک پاشیدن به چشم پیشروان کارگری تازه کار و کم اگاه و نمک پاشیدن بر
زخم پیشروان سابقه دار و با تجربه به جایی شناساندن دو ستان و دشمنان شان و کمک به
انحرافات جنبش کارگری همین کارگران یقه ما را در اینده ول خواهند کرد؟
در نوشتۀ کانون یک مغلطۀ آشکار و زیرکانه
ای هم بکار رفته است که باید به آن هم پرداخت: آن برنامۀ صدای آمریکا از سری معرفی
سازمان های مدنی که نام برده نبود، موضوعش معرفی کانون مدافعان نبود، بلکه مصاحبه
ای با اسانلو پیرامون "پروژۀ ایجاد تشکل سراسری" بود که او هم با توجه
به سابقۀ عضویتش در آن کانون، در تعریف و تمجید و مطرح کردن کانون و متولّیش
آقای ثقفی، سنگ تمام را گذاشت. و حال کانون با این مغلطه می کوشد که این سئوال بجا
را که "پروژه ای" که هنوز نه به باره، نه به داره، صدای آمریکا آن
هم از زبان اسانلو مبلغ و مدافعش می شود را زیر سرپوش قرار داده و منحرف نماید،
لازم است به ترفند کانون در جواب دادن به
نقد ها که از یک طرف بصورت ضمنی نوشنه شاهرخ را به ماموران امنیتی منتصب می کند از
طرف دیگر به جلو دویده موضوع کمپین اسمیر را پیش می کشد و شرحی از معنا و مفهوم
کمپین فوق ارایه می دهد و می گوید :
" نکتهی بارز تمام این گونه نوشتهها،
استفاده از کلمات سخیف و ناسزا، توهین، تکرار اتهامهایی بدون مدرک و دلیل و… است.
شیوهای که در بازجوییها و نشریاتی مانند کیهان به کرات از آن استفاده میشود.
این شیوهی
مرسوم رسانههای سرمایهداری است. چیزی که تحت عنوان کمپین اسمیر** معروف است "
کاملن نشان می دهد که آنچه می گوید در خود
اوست، اولان مقاله آقای ثقفی را رسانه ای سرمایه داری ( تلویزیون صدای امریکا)
تبلیغ می کند در حالی که نوشته شاهرخ را سایت های کارگری منتشر می کنند دوما"
این کانون است که آگاهانه دروغ می گوید که
نوشته شاهرخ نیست و آن را منتصب به ماموران امنیتی می کنند،حال باید دید چه کسانی
کمپین اسمیر را پیش می برند ، سوم اینکه انچه در بالا ما بیان کردیم برای تمامی
انها دلیل و شاهد داریم.
ما از کانون مدافعان کارگر می
خواهیم اگر خود را دمکرات می دانند طبق عرف دمکراتیک قبل یا بعد از نقد خود، نوشته
شاهرخ را نیز منتشر کنند.
کمیته حمایت از شاهرخ زمانی
20/9/1393
در زیر جوابیه کانون به نوشته شاهرخ زمانی آورده می شود.
این شیوهی مرسوم رسانههای سرمایهداری است. چیزی که تحت عنوان کمپین اسمیر** معروف است "
نکاتی پیرامون وقایع
اخیر در ارتباط با تشکل سراسری
کانون
مدافعان حقوق کارگر
December 10, 2014
در چند هفتهی اخیر هجمه هایی علیه کانون مدافعان حقوق
کارگر و دست اندرکاران آن به راه افتاده است. مرکز این بحثها مقالهای است که با
نامی مستعار و غیر واقعی، در وبلاگی تازه ساخته شده که گویا صرفا برای انتشار این
مقاله ساخته شده است و در آن با مشتی دروغ و افترا، به جد تلاش شده که به بدبینی و
افتراق در جنبش کارگری دامن زده شود.
تا به حال کانون مدافعان حقوق کارگر به هیچ یک از این گونه
فحشنامهها و… هیچ پاسخی نداده و در آینده هم نخواهد داد. چرا که معتقد است که
هیچ دلسوختهی واقعی جنبش کارگری و هیچ مبارز انقلابی این شیوهها را به جای نقد
علمی به کار نمیبرد و انتشار این نوع نوشتهها از شیوه های نهادهای امنیتی سرمایه
داری است که از هراس ایجاد همگرایی در بزنگاهی منتشر میشود که کارگران ایران تحت
فشارهای زیاد، آگاهانه اعتراضات و مبارزاتشان را علیه خصوصیسازی، استثمار و غارت
اموال و دسترنجشان دو چندان کردهاند و بحث تشکل سراسری کارگری میتواند در ایجاد
همگرایی میان این تلاشها موثر باشد.
در یکی از
آخرین این نوع نوشتهها، که نامهاي منتسب به آقاي شاهرخ زماني است و به ظاهر از
زندان رجائيشهر پخش شده است، مطالبی علیه کانون مدافعان حقوق کارگر آمده که لازم
است به نکاتی اشاره شود. هر چند بعید میدانیم که یک زندانی کارگر با چنین ادبیاتی
نقد خود را بیان کند.
اولین سوالی که
با دیدن این نامهمنتسب به یک زندانی پیش میآید این است که زندانیان سیاسی و
کارگری در زندان گوهردشت که تبعیدگاه است و از نظر امکانات رفاهی و بهداشتی و
غذایی نسبت به زندان اوین بسیار عقب ماندهتر است، چگونه دسترسی به ماهوارهها و
برنامههای صدای امریکا دارند؟ این دلیلی است که صحت نامه را زیر سوال می برد.
در این نامه
آمده كه: “مصاحبه صدای آمریکا با منصور اسانلو و تعریف و تمجید از کانون مدافعان
حقوق کارگر به عنوان شعبهای از سولیداریته سنتر توسط صدای امریکا در شرایطی اتفاق
می…..”
1- گويا صداي
آمريكا برنامهاي را براي معرفي نهادهاي مدنی دارد که چند برنامه را هم به معرفی
نهادهای كارگري اختصاص داده که در قسمتهای قبل به معرفي سنديكاي واحد و اتحاديه
آزاد كارگران پرداخته و یک قسمت هم به كانون مدافعان حقوق كارگر اختصاص داده است.
لازم به ذکر
است که اين گونه برنامهها با تصميم فعالان كارگري ساخته نمیشود و هیچ یک از
اعضای کانون نیز در این برنامه شرکت نداشتهاند. به طور قطع معرفي یک نهاد یا تشکل
از اين رسانه و رسانههای مشابه نميتواند به مفهوم وابستگي آن نهاد به كشورهاي
سرمايهداري باشد. پیش از این هم نهادهائي همانند كانون نويسندگان، اتحادیه آزاد و
سندیکای شرکت واحد يا سازمانهاي سياسي و اجتماعي ديگر بارها از جانب اين رسانه ها
معرفي شدهاند، سازمانهایی که هیچ کس در مستقل بودن آنها شکی ندارد.
2- اقاي اسانلو
يكي از افراد موسس كانون مدافعان حقوق كارگر در ابتداي تاسيس اين كانون بودند؛ هم
زمان رئيس سنديكاي شركت واحد هم بودهاند و در آن زمان از فعالان سر شناس جنبش
كارگري بودند و در سالهايی که حکم خود را در زندان سپری میکردند از حمایت همهی
فعالان داخلی و خارجی برخوردار بودند، همانند آقای شاهرخ زمانی و دیگر زندانیان
سیاسی و کارگری. در حال حاضر ايشان هيچ رابطهاي با كانون ندارند و بر مبناي
مصوبات كانون مدافعان حقوق كارگر، این تشکل هیچ عضو خارج از کشور ندارد.
علاوه بر آن
مواضع ايشان به خصوص بعد از خروج از ایران در ارتباط با زير سوال بردن مبارزه
طبقاتي، با مواضع كانون خوانایي ندارد. خود ايشان هم در اين برنامه از كانون
انتقاد كردهاند كه در مواضع اخير خود با رفرميسم و سكتاريسم مرزبندي كرده است.
اين امر خود بيانگر فاصله بيشتر ايشان از مباني نظري كانون مدافعان حقوق كارگر است
و علاوه بر آن، همكاري ايشان با برخي نهادهاي وابسته به سرمايهداري با مواضع
كانون كه در نوشتهها و بيانيههاي آن منعكس است، در دو وجه متضاد قرار دارد.
یکی دیگر از
مواردی که در بسیاری از این نوشتهها از جمله نوشته منسوب به آقای شاهرخ زمانی
آمده، وابستگی کانون به سولیداریته سنتر است.
كانون مدافعان
حقوق كارگر بر اساس مصوبات خود هيچ گاه و در هيچ زمانی، هيچگونه وابستگي و
كوچكترين ارتباطي با نهادهاي وابسته به سرمايهداري نداشته است. اين امر جدا از
مصوبات، جزء اعتقادات اعضاء كانون است و در افشای چنین نهادهایی همیشه پیشگام بوده
است. (مراجعه شود به راه آینده * شماره 3، آذر 85 که طی مقالهای برای اولین بار
نهاد سولیداریته سنتر و خطرات آن برای جنبش کارگری در ایران منتشر شد همین طور
سایر مقالات منتشر شده در سایت کانون، مانند مقالهی جنبش کارگری عراق، کنفرانس
لیبراستار درترکیه و…)
کانون مدافعان
حقوق كارگر هيچگاه و به هيچ عنوان هيچ گونه كمكي از خارج كشور دريافت نكرده و تمام
هزينههای خود را با اتكاء به حق عضويت و كمكهاي اعضاء فراهم كرده و به جد اعلام
میکند هر كس، در هر كجا، هر گونه مدركي بر خلاف آن دارد حتما موظف است رو به جنبش
كارگري ارائه دهد.
نکتهی بارز
تمام این گونه نوشتهها، استفاده از کلمات سخیف و ناسزا، توهین، تکرار اتهامهایی
بدون مدرک و دلیل و… است. شیوهای که در بازجوییها و نشریاتی مانند کیهان به کرات
از آن استفاده میشود.
این شیوهی
مرسوم رسانههای سرمایهداری است. چیزی که تحت عنوان کمپین اسمیر** معروف است و
یکی از شگردهای رسانهای برای نابود کردن مخالفان است.
کانون مدافعان
حقوق کارگر با این اعتقاد که نقد علمی اقدامات و تلاش های انجام شده در مسیر این
همگرایی میتواند راهگشا باشد از همهی کسانی که متعهدانه به جنبش کارگری ایران
پایبند هستند میخواهد با دوری گزیدن از این گونه بحثهای انحرافی، به نقد واقعی
و علمی نظرات و عملکردها بپردازند.
تنها این گونه
است که نهادهای امنیتی بار دیگر در خواهند یافت که با استفاده از این حربهها نمیتوانند
مانعی در سر راه جنبش کارگری ایجاد کنند. بحثهایی مانند ضرورت ایجاد تشکل سراسری،
نقش نهادهای سرمایهداری مانند سولیداریتهسنتر، بنیاد سورس و… در به انحراف
کشاندن این مبارزات و شیوههای آنها که کانون و دست اندرکاران کانون از اولین
کسانی بودند که به جد در این زمینه کار کرده و خواهند کرد.
کانون مدافعان
حقوق کارگر از انتشار مطالب و نقدهای علمی و مستند تمام فعالان کارگری استقبال میکند
و در انتشار آنها همکاری خواهد کرد.
______________________________________________________________
* راه آینده
نشریه ای به سردبیری علیرضا ثقفی که در سال 85 و 86 منتشر و بعد از 8 شماره توقیف
شد.
** کمپین اسمیر
یک تاکتیک بسیار پیچیده و بین المللی کار ساز و تاثیرگذار برای بدنام و از بین
بردن آرا یک شخص یک گروه سیاسی است. یک حمله سیاسی بسیار کثیف،غیر اخلاقی،
غیرمنصفانه و غیر واقعی است. کمپین اسمیر برای بی اعتبارکردن اشخاص سرشناس و معتبر
و حتی برای اشخاص عادی نیز استفاده میشود. تاکتیک اسمیر از گفتمان عادی متفاوت
است و بحث مربوط به مسائل و مباحث خاص مطرح شده را تحمل نمی کند.
در کمپین اسمیر
اغلب از حمله شخصی در قالب شایعات اثبات ناپذیر و تحریف، جعل حقایق، و یا حتی دروغ
آشکار استفاده می شود.هدف اسمیر منحرف کردن توجه عموم از موضوع اصلی مورد بحث و
انتقال آن بر روی یک فرد یا گروه خاصی است.
تاکتیک اسمیر
معمولا برای تضعیف استدلال موثر یا نقد استفاده می شود. تاکتیک اسمیر با وجود این
که شکل ریاکارانه گفتمان است، اما بسیار معمول است. به عنوان مثال می توان به قضیه
رالف نیدر اشاره کرد که در سال 1960قربانی این تاکتیک کثیف شد. در اوایل ماه مارس
سال 1966، چندین رسانه، از جمله نیویورک تایمز، گزارش داد که جنرال موتورز سعی
کرده بود به شیوه های مختلف نیدر را بی اعتبار کند، مانند استخدام کارآگاه
خصوصی،بررسی گذشته نیدر و استخدام روسپی برای به دام انداختن او تا موقعیت او را
به خطر اندازند. نیدر از این شرکت برای تجاوز به حریم خصوصی شکایت کرد و پرونده با
$284000حل و فصل به نفع وی حل وفصل شد
December 10, 2014
در یکی از آخرین این نوع نوشتهها، که نامهاي منتسب به آقاي شاهرخ زماني است و به ظاهر از زندان رجائيشهر پخش شده است، مطالبی علیه کانون مدافعان حقوق کارگر آمده که لازم است به نکاتی اشاره شود. هر چند بعید میدانیم که یک زندانی کارگر با چنین ادبیاتی نقد خود را بیان کند.
اولین سوالی که با دیدن این نامهمنتسب به یک زندانی پیش میآید این است که زندانیان سیاسی و کارگری در زندان گوهردشت که تبعیدگاه است و از نظر امکانات رفاهی و بهداشتی و غذایی نسبت به زندان اوین بسیار عقب ماندهتر است، چگونه دسترسی به ماهوارهها و برنامههای صدای امریکا دارند؟ این دلیلی است که صحت نامه را زیر سوال می برد.
در این نامه آمده كه: “مصاحبه صدای آمریکا با منصور اسانلو و تعریف و تمجید از کانون مدافعان حقوق کارگر به عنوان شعبهای از سولیداریته سنتر توسط صدای امریکا در شرایطی اتفاق می…..”
1- گويا صداي آمريكا برنامهاي را براي معرفي نهادهاي مدنی دارد که چند برنامه را هم به معرفی نهادهای كارگري اختصاص داده که در قسمتهای قبل به معرفي سنديكاي واحد و اتحاديه آزاد كارگران پرداخته و یک قسمت هم به كانون مدافعان حقوق كارگر اختصاص داده است.
لازم به ذکر است که اين گونه برنامهها با تصميم فعالان كارگري ساخته نمیشود و هیچ یک از اعضای کانون نیز در این برنامه شرکت نداشتهاند. به طور قطع معرفي یک نهاد یا تشکل از اين رسانه و رسانههای مشابه نميتواند به مفهوم وابستگي آن نهاد به كشورهاي سرمايهداري باشد. پیش از این هم نهادهائي همانند كانون نويسندگان، اتحادیه آزاد و سندیکای شرکت واحد يا سازمانهاي سياسي و اجتماعي ديگر بارها از جانب اين رسانه ها معرفي شدهاند، سازمانهایی که هیچ کس در مستقل بودن آنها شکی ندارد.
2- اقاي اسانلو يكي از افراد موسس كانون مدافعان حقوق كارگر در ابتداي تاسيس اين كانون بودند؛ هم زمان رئيس سنديكاي شركت واحد هم بودهاند و در آن زمان از فعالان سر شناس جنبش كارگري بودند و در سالهايی که حکم خود را در زندان سپری میکردند از حمایت همهی فعالان داخلی و خارجی برخوردار بودند، همانند آقای شاهرخ زمانی و دیگر زندانیان سیاسی و کارگری. در حال حاضر ايشان هيچ رابطهاي با كانون ندارند و بر مبناي مصوبات كانون مدافعان حقوق كارگر، این تشکل هیچ عضو خارج از کشور ندارد.
علاوه بر آن مواضع ايشان به خصوص بعد از خروج از ایران در ارتباط با زير سوال بردن مبارزه طبقاتي، با مواضع كانون خوانایي ندارد. خود ايشان هم در اين برنامه از كانون انتقاد كردهاند كه در مواضع اخير خود با رفرميسم و سكتاريسم مرزبندي كرده است. اين امر خود بيانگر فاصله بيشتر ايشان از مباني نظري كانون مدافعان حقوق كارگر است و علاوه بر آن، همكاري ايشان با برخي نهادهاي وابسته به سرمايهداري با مواضع كانون كه در نوشتهها و بيانيههاي آن منعكس است، در دو وجه متضاد قرار دارد.
یکی دیگر از مواردی که در بسیاری از این نوشتهها از جمله نوشته منسوب به آقای شاهرخ زمانی آمده، وابستگی کانون به سولیداریته سنتر است.
كانون مدافعان حقوق كارگر بر اساس مصوبات خود هيچ گاه و در هيچ زمانی، هيچگونه وابستگي و كوچكترين ارتباطي با نهادهاي وابسته به سرمايهداري نداشته است. اين امر جدا از مصوبات، جزء اعتقادات اعضاء كانون است و در افشای چنین نهادهایی همیشه پیشگام بوده است. (مراجعه شود به راه آینده * شماره 3، آذر 85 که طی مقالهای برای اولین بار نهاد سولیداریته سنتر و خطرات آن برای جنبش کارگری در ایران منتشر شد همین طور سایر مقالات منتشر شده در سایت کانون، مانند مقالهی جنبش کارگری عراق، کنفرانس لیبراستار درترکیه و…)
کانون مدافعان حقوق كارگر هيچگاه و به هيچ عنوان هيچ گونه كمكي از خارج كشور دريافت نكرده و تمام هزينههای خود را با اتكاء به حق عضويت و كمكهاي اعضاء فراهم كرده و به جد اعلام میکند هر كس، در هر كجا، هر گونه مدركي بر خلاف آن دارد حتما موظف است رو به جنبش كارگري ارائه دهد.
نکتهی بارز تمام این گونه نوشتهها، استفاده از کلمات سخیف و ناسزا، توهین، تکرار اتهامهایی بدون مدرک و دلیل و… است. شیوهای که در بازجوییها و نشریاتی مانند کیهان به کرات از آن استفاده میشود.
این شیوهی مرسوم رسانههای سرمایهداری است. چیزی که تحت عنوان کمپین اسمیر** معروف است و یکی از شگردهای رسانهای برای نابود کردن مخالفان است.
کانون مدافعان حقوق کارگر با این اعتقاد که نقد علمی اقدامات و تلاش های انجام شده در مسیر این همگرایی میتواند راهگشا باشد از همهی کسانی که متعهدانه به جنبش کارگری ایران پایبند هستند میخواهد با دوری گزیدن از این گونه بحثهای انحرافی، به نقد واقعی و علمی نظرات و عملکردها بپردازند.
تنها این گونه است که نهادهای امنیتی بار دیگر در خواهند یافت که با استفاده از این حربهها نمیتوانند مانعی در سر راه جنبش کارگری ایجاد کنند. بحثهایی مانند ضرورت ایجاد تشکل سراسری، نقش نهادهای سرمایهداری مانند سولیداریتهسنتر، بنیاد سورس و… در به انحراف کشاندن این مبارزات و شیوههای آنها که کانون و دست اندرکاران کانون از اولین کسانی بودند که به جد در این زمینه کار کرده و خواهند کرد.
کانون مدافعان حقوق کارگر از انتشار مطالب و نقدهای علمی و مستند تمام فعالان کارگری استقبال میکند و در انتشار آنها همکاری خواهد کرد.
______________________________________________________________
* راه آینده نشریه ای به سردبیری علیرضا ثقفی که در سال 85 و 86 منتشر و بعد از 8 شماره توقیف شد.
** کمپین اسمیر یک تاکتیک بسیار پیچیده و بین المللی کار ساز و تاثیرگذار برای بدنام و از بین بردن آرا یک شخص یک گروه سیاسی است. یک حمله سیاسی بسیار کثیف،غیر اخلاقی، غیرمنصفانه و غیر واقعی است. کمپین اسمیر برای بی اعتبارکردن اشخاص سرشناس و معتبر و حتی برای اشخاص عادی نیز استفاده میشود. تاکتیک اسمیر از گفتمان عادی متفاوت است و بحث مربوط به مسائل و مباحث خاص مطرح شده را تحمل نمی کند.
در کمپین اسمیر اغلب از حمله شخصی در قالب شایعات اثبات ناپذیر و تحریف، جعل حقایق، و یا حتی دروغ آشکار استفاده می شود.هدف اسمیر منحرف کردن توجه عموم از موضوع اصلی مورد بحث و انتقال آن بر روی یک فرد یا گروه خاصی است.
تاکتیک اسمیر معمولا برای تضعیف استدلال موثر یا نقد استفاده می شود. تاکتیک اسمیر با وجود این که شکل ریاکارانه گفتمان است، اما بسیار معمول است. به عنوان مثال می توان به قضیه رالف نیدر اشاره کرد که در سال 1960قربانی این تاکتیک کثیف شد. در اوایل ماه مارس سال 1966، چندین رسانه، از جمله نیویورک تایمز، گزارش داد که جنرال موتورز سعی کرده بود به شیوه های مختلف نیدر را بی اعتبار کند، مانند استخدام کارآگاه خصوصی،بررسی گذشته نیدر و استخدام روسپی برای به دام انداختن او تا موقعیت او را به خطر اندازند. نیدر از این شرکت برای تجاوز به حریم خصوصی شکایت کرد و پرونده با $284000حل و فصل به نفع وی حل وفصل شد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر