۱۳۹۴ اسفند ۸, شنبه

تشدید فشار و برخوردهای امنیتی علیه رضا شهابی!

بیانیه شماره 77: 
حکم یکسال زندان تعزیری رضا شهابی، عضو هیأت مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه، که توسط شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب صادر شده بود، توسط دادگاه تجدیدنظر تایید شد. صدور این حکم به دلیل شرکت در حوادث فروردین ماه سال ۹۳ بند ۳۵۰ زندان اوین در حالی است که رضا شهابی در آن زمان در وضعیت بسیار وخیم جسمی بسر میبرد و حتا توانایی حرکتی کوچک را نیز نداشت.
کمیته دفاع از رضا شهابی چنین برخوردهایی را در ادامه فشار بر فعالان جنبش کارگری و پرونده سازی علیه آنان میداند تا با ایجاد شرایط دشوار و امنیتی آنان را از تلاش برای کسب حقوق شان بازدارد. در حالی که حکم 6 سال زندان رضا شهابی رو به اتمام است سیستم قضایی و امنیتی وی را به صدور احکام جدید تهدید نموده و عنوان کرده بود که اگر وی به هرگونه فعالیت ادامه دهد، سالها باید در زندان بماند؛ رضا شهابی که اکنون بنابر فشار نیروهای امنیتی دور از همسر و فرزندان در شهرستان زندگی میکند، همچنان از درد در ناحیه کمر و گردن رنج میبرد و با این تبعید عملاً امکان هرگونه تلاش برای کسب معاش خانواده اش را از دست داده است.
کمیته دفاع از رضا شهابی صدور حکم یکسال جدید رضا، تبعید و تهدید وی را به شدت محکوم و خواهان لغو فوری این حکم و توقف اینگونه برخوردهای ضدکارگری است.
کمیته دفاع از رضا شهابی
8 اسفندماه 1394
k.d.shahabi@gmail.com

باز هم خودسوزی یک دست فروش

کانون مدافعان حقوق کارگر

باز هم خودسوزی یک دست فروش
یک بار دیگر شهرداری با جمع آوری بساط دست فروشی، سبب شد که جوان دستفروش با ریختن یک گالن بنزین روی خود، در آتش بسوزد.
هر ساله در آستانه ی خرید عید، جوانان بیکار بسیاری، بساط دستفروشی را به پا کرده و از این فرصت اندک برای تامین بخش کوچکی از هزینه زندگی خود وخانواده شان استفاده می کنند.
امسال ماموران شهرداری با شدت بیشتری با این دستفروشان برخورد می کنند و این چندمین بار است که دستفروشی خود را به آتش می کشد.
حوالی نیم روز، پنج شنبه 6 اسفند ماه، عابران چهار راه جمهوری شاهد خوسوزی این جوان بودند، سریع به یاری او شتافتند و آتش را خاموش کردند و جوان سوخته را به بیمارستان منتقل کردند. از سرنوشت این دستفروش اطلاعی در دست نیست.
و پرسش بزرگ : تا کی خشم فروخورده این جوانان دامن خود آنان را می گیرد؟ و تا کی باید شاهد این جنایات بود؟ 

۱۳۹۴ اسفند ۷, جمعه

رضا شهابی به یکسال زندان تعزیری محکوم و این حکم دردادگاه تجدید نظر تایید شد


رضا شهابی از اعضای هیت مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران از سوی شعبه 26دادگاه انقلاب به یکسال زندان تعزیری محکوم و این حکم دردادگاه تجدید نظر تایید شد.

رضا شهابی در آذر ماه سال 93 ضمن اینکه در مرخصی پزشکی به سر می برد به دادسرای اوین احضار و به خاطر اعتراضات زندانیان بند 350 اوین در 28 فروردین ما سال 93 مورد بازجویی قرار گرفت و پرونده ای در این رابطه تشکیل و به شعبه 26 دادگاه انقلاب ارسال شد. ایشان در اردیبهشت ماه سال 94 محاکمه و به یک سال حبس تعزیری محکوم گردید. این حکم در شعبه 26 تجدید نظر دادگاه انقلاب در روز 20آذر ماه سال 94 تایید و برای اجرای حکم به اجرای احکام زندان اوین ارسال گردید.

رضا شهابی عضو هییت مدیره سندیکا از سال 83 به عضویت هیات موسس سندیکای کارگران شرکت واحد در آمد و فعالیت سندیکایی خود را شروع کرد و در روز13 خرداد ماه سال 84 در انتخابات مجمع عمومی سندیکای کارگران شرکت واحد با رای کارگران به عنوان نماینده کارگران شرکت به عضو هییت مدیره سندیکا در آمد و به همراه دیگر اعضای سندیکا برای پیگیری مطالبات کارگران شرکت واحد تلاش کرد و بارها توسط عوامل امنیتی و اطلاعاتی و حراست شرکت واحد تهدید و دستگیر شد. شهابی در اعتصاب رانندگان شرکت واحد در سال 84 در منطقه 10 اتوبوسرانی دستگیر و بعد از آزادی از محل کار اخراج شد و در طول 4 سال اخراج ضمن پیگیری بازگشت بکار خود و اعضای اخراجی همچنان به فعالیت سندیکای خود ادامه داد.  ایشان با وکالت نامه ی محضری از رانندگان شرکت واحد که به بهانه های واهی اخراج می شدند در هیات های تشخیص و حل اختلاف اداره کار دفاع می کرد. شهابی با پیگیریهای مستمر به همراه دیگر اعضای اخراجی سندیکا از دیوان عدالت اداری رای بازگشت بکار گرفت و در تیرماه سال 88 به محل بازگشت وهمچنان به فعالیت سندیکایی خود ادامه داد. مدیریت وقت شرکت واحد برای متوفف کردن فعالیت های رضا شهابی دائم مناطق و خطوط ایشان را جابجا می کرد و با پرونده سازی از جمله ادعای عدم انتقال اتوبوس بعد از پایان کار به توفقگاه  با هماهنگی مدیریت وقت منطقه 10 شرکت واحد و حراست و مدیریت مرکز قصد اخراج وی را داشتند.

شهابی بدلیل فعالیت سندیکایی و ارتباط با رانندگان و گفتگو و دعوت آنها به سندیکا و پیگیری مطالبات کارگران مورد غضب مدیریت و حراست شرکت واحد قرار گرفت و با پرونده سازی در روز 22 خرداد 89 توسط نیروهای امنیتی و اطلاعاتی در حین کار با اتوبوس شرکت واحد و در حضور بیش از 30 تن ازمسافران  با ضرب و شتم دستگیر و بعد از تفتیش منزل ایشان، به بند 209 زندان اوین منتقل و 19 ماه در سلول انفرادی با قرار بازداشت موقت زیر سخت ترین فشارها زندانی شد. با جود اینکه شعبه 2 دادسرای اوین 60 میلیون تومان وثیقه برای آزادی وی تعیین کرده بود و خانواده وثیقه را تودیع کرده بودند اما با فشار نیروهای اطلاعاتی شهابی آزاد نشد. شهابی در این مدت از ناحیه مهره های گردن و کمر و سمت چپ بدن دچار اسیب شدید و بی حسی شد و در نهایت به دلیل عدم رسیدگی به وضعیت خودش دست به اعتصاب غذا زد و بعد از 22 روز اعتصاب غذا به بیمارستان منتقل شد و 3 مردادماه سال91 از ناحیه مهره های گردن تحت عمل جراحی قرار گرفت و بعد از عمل به بند 350 زندان اوین منتقل شد که بعد از چند روز محل جراحی عفونت کرد.

رضا شهابی در اسفند ماه سال 90 از سوی شعبه 15 دادگاه انقلاب به اتهام اجتماع و تبانی، و اقدام علیه امنیت ملی و تبلیغ علیه نظام وتشکیل دسته و گروه بعد از 22 ماه بلاتکلیفی و بازداشت موقت به شش سال زندان و پنج سال محرومیت از فعالیت های سندیکایی و اجتماعی و هفت میلیون تومان جریمه نقدی محکوم گردید و این رای 13 تیر ماه 91 در شعبه 36 دادگاه تجدید نظر قطعی شد.

رضا شهابی به دلیل شرایط سخت و غیر قانونی زندان و عدم رسیدگی پزشکی در چند نوبت 30،20،7 روزه و آخرین آن به علت تبعید غیر قانونی به زندان رجایی شهردر خرداد ماه سال 94 که به مدت 52 روز طول کشید دست به اعتصاب غذا زد. ایشان بعد از 52 روز اعتصاب غذا و به خاطر وخامت وضعیت جسمی و افت فشارخون و ضعف شدید به بیمارستان هزار تخت خوابی تهران منتقل شد وپس از تثبیت شرایط عمومی جسمی اش در روز 11 شهریور ماه 93 از ناحیه کمر تحت عمل جراحی قرار گرفت.

رضا شهابی با وجود اینکه بدلیل دو عمل سنگین از ناحیه گردن و کمراز مهر ماه در مرخصی پزشکی بسر می برد، روز 18 بهمن ماه 94 به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات احضار و بنا بر آنچه بازجوی وی ادعا کرده به دلیل مراجعه و اعتراض در وزارت کار و شهرداری و دریافت حق عضویت برای سندیکا از رانندگان و پخش پیک سندیکا و تحریک کارگران به اتهام اخلال در نظم عمومی و تشویش اذهان عمومی سه ساعت مورد بازجویی قرار گرفت و پرونده ی جدیدی برای ایشان تشکیل شد.
رضا شهابی در حال حاضر به دلیل تشخیص پزشکی قانونی کشور در مرخصی پزشکی به سر می برد  و در حال حاضر به دلیل تحت فشار بودن و تهدیدها به اجبار در شهرستان و دور از همسر و فرزندان زندگی می کند.


سندیکای کارگران شرکت واحد خواهان توقف اذیت و آزار رضا شهابی و آزادی فوری و بی قید و شرط او، بازگشت به کار و پرداخت خسارت به رضا شهابی بابت صدمات شدید جسمی در دوران حبس می باشد.


سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران وحومه
تاریخ94/12/6

۱۳۹۴ اسفند ۵, چهارشنبه

اعتراض شدید اتحادیه های کارگری پس از اعلام شش سال حبس علیه اسماعیل عبدی

آموزش بین الملل:

اعتراض شدید اتحادیه های کارگری پس از اعلام شش سال حبس علیه اسماعیل عبدی

سایت رسمی آموزش بین الملل در صفحه اول خود گزارشی در مورد حکم شش سال زندان برای اسماعیل عبدی  همراه با عکسی از او درج کرده است. در این گزارش ضمن اشاره به آغاز کوشش های تازه برای آزادی عبدی، آمده است که  آموزش بین الملل یک بار دیگر خواهان آزادی فوری و بدون قید و شرط اسماعیل عبدی است. ترجمه این گزارش را در زیر می خوانید:

 

تلاشهای تازه برای آزادی اسماعیل عبدی بعد ازآنکه دادگاه انقلاب اسلامی در 22 فوریه این معلم و فعال سندیکایی را با ادعای ارتکاب جرایم مربوط به فعالیت اتحادیه ای محکوم کرد در جریان است.  حکم دادگاه علیه این رهبر کانون صنفی معلمان ایران ( تهران) بعد از آن  صادر می شود که ایشان در راه سفر به ارمنستان برای اخذ ویزای کانادا دستگیر شد. عبدی قصد داشت برای شرکت در کنگره جهانی آموزش بین الملل در شهر اوتاوا به کانادا مسافرت کند.

عبدی که از هنگام بازداشت در حبس بسر می برد به " اجتماع و تبانی به قصد اخلال در نظم عمومی" و " تبلیغ علیه نظام" متهم شد ه است؛ اتهاماتی که همکاران او می گویند به دلیل فعالیت های مشروع سندیکایی و نقش رهبری کننده او در این خصوص به وی نسبت داده شده است.

آموزش بین الملل یک بار دیگر آزادی فوری و بدون قید شرط عبدی  را در خواست می کند.

دبیر کل اموزش بین الملل، آقای فرد ون لیون در نامه ای که برای  حسن روحانی رئیس جمهور ایران ارسال شد ، اعلام کرد که: بازداشت عبدی "بیانگرنقض بسیاری از میثاق های بین المللی در مورد حقوق بشر ازجمله میثاق هایی است که از آزادی بیان و تشکل حمایت می کند".

کوشش های قبلی برای آزادی عبدی، از جمله کارزار نامه نگاری و به همراه آن  طومار "لیبر استارت" که به کمک آموزش بین الملل صورت گرفت و 12000 نفر آن را امضا کردند (توسط دولت ایران) نادیده گرفته شد.

بعد از ضبط پاسپورت عبدی در مرز ارمنستان، به او دستور داده شد که به تهران باز گردد و خود را به دادستانی معرفی کند.  در  روز 27 ژوئن 2015 عبدی در حالی که 70 نفر از یارانش او را همراهی می کردند خود را به دادستانی تهران معرفی کرد و همان جا دستگیر شد.  


ترجمه و تکثیر از اتحاد بین المللی در حمایت از کارگران در ایران
۲۳ فوریه ۲۰۱۶




ابراهیم مددی به چه جرمی محاکمه شد‎

ابراهیم مددی  نایب رییس سندیکای کا گران اتوبوس رانی تهران به 5سال  زندان  محکوم میشود.و داود رضوی از همکاران ودیگر اعضا  سندیکا  نیز به دادگاه احضار  میگردد.
ما کارگران : خواهان توقف  احکام صادره و همچنین  احضاریه های  کارگران و دیگر فعالین کارگری هستیم.
دادگاهی کردن  کارگران ، احضاریه ها ،دستگیری و دیگر روشهای  سرکوب نمی تواند  صدای اعتراض  حق طلبانه ما کارگران را متوقف نماید.
سرکوب، نتوانسته و نمی تواند  بی حقوقی مطلق را به ما تحمیل کند. تا زمانی که این زندگی  سرشار از رنج، نکبت و فقر و فلاکت هست ، اعتراضات ، تجمع ها  و اعتصابات  هم ادامه خواهد داشت.
صدور  چنین احکامی هرگز نتوانسته و نمی تواند ما کارگران  را از مطالبات بهحق مان منصرف سازد. ایجاد یک جزیره امن وبا ثبات مملو از سودهای بیکران برای زندگی  سرمایه داران وکارفرمایان  ونیز حامیانشان که یک درصد جامعه هستند،امری محال و تنها یک رویا ست.زمانی که حاصل دسترنج مان ،دستمزدهای چندین برابر زیر خط  فقر  و حتا بیشتر از این ، چندین برابر زیر خط بقا  باشد. حق لیجاد تشکلها واعتصابات را از ما سلب کنند . قطعن چنین  زندگی بدون اعتراضات هرگز ، هرگز ممکن  نیست
جنبش کارگری ما ، همچون موجی ست که آسودگی ما عدم ماست. تا محو مالکیت خصوصی، سرمایداری و دستگاه عریض و طویلش ، جنبش کارگری از پای نخواهد نشست.

           کمیته پی گیری ایجاد  تشکل های کارگری ایران

۱۳۹۴ اسفند ۴, سه‌شنبه

قابل توجه خوانندگان و رفقا

  چهار روز پیش متن بیانیه در دفاع از داود رضوی و ابراهیم مددی که به امضای هفت تشکل فعالین و کارگری داخل رسیده بود به ایمیل کمیته حمایت ارسال گردیده بود و اعضای کمیته حمایت طبق روند کاری خود آن را منتشر کردند که روز قبل دوستانی از داخل تماس گرفته و اعلام کردند که این بیانیه نهایی نشده بود و نباید منتشر می گردید.

با توجه به اینکه اعضای کمیته حمایت طبق روند کاری و وظیفه ای که برای خود تعیین کردند عمل نموده است،در همین حال چون  بیانیه نهایی نشده بود و نباید منتشر می شد ، در نتیجه از انتشار ان عذر خواهی می کنیم  (با توجه به این که متن دریافتی در ایمیل توضیحی برای عدم انتشار نداشت ) ما  منتظر خواهیم بود تا دوستان در داخل به توافقات لازم در دفاع از کلیه کارگران و فعالین در بند و آنهای که درحال محاکمه شدن  هستند برسند و در این راستا بیانیه ها و حرکت های مشترکی متحدانه  انجام بدهد با امید چنان روزی

کمیته حمایت از شاهرخ زمانی
4/12/1394 

۱۳۹۴ اسفند ۳, دوشنبه

اینجانب عثمان اسماعیلی متولد ۱۳۴۱ هستم



اینجانب عثمان اسماعیلی متولد ۱۳۴۱ هستم و از سن ۱۰ سالگی در روستا به چوپانی و نوکری اربابان روستا مشغول بکار بودم. چون ما خوش نشین بودیم دارای حتی یک وجب زمین کشاورزی هم نبودیم از نداری و ناچاری به شهر مهاجرت کردیم و بعد از مهاجرت از روستا به شهر وارد بازار کار شدم و به کار ساختمانی مشغول شدم ودوش به دوش هم طبقه های خود در ساختمان سازی کشور کار کردم و آگاهی طبقاتی را در میادین کار و درد و رنج هایی که هم طبقه هایم میکشیدند به دست آوردم و تصمیم به مبارزه طبقاتی گرفتم و در سن ۱۹ سالگی مبارزه را شروع کردم. من کارگر که ۵۳ سال دارم هنوز مشغول به کارگری میباشم و دارای ۶ فرزند تحصیل کرده بیکار هستم که همگی لیسانس و فوق لیسانس هستند و نیز از هیچ بیمه و مزایایی برخوردار نمي باشم. 
آقای رئیس اطلاعات شهرستان سقز من حاضرم در یک مناظره تلویزیونی رو به جنبش کارگری دیان وهزاران قرا داد سفید امضاءاز یک ماهه تا یک ساله والی آخر ارائه دهم. جناب آقای رئیس اطلاعات ای کاش خودتان بشخصه از میادین کارگری شهر بازدید می کردید و درد و رنج ها را از خود کارگران می شنیدید که کارگران ساختمانی در طول سال فقط
۴ ماه کار می کنند و بقیه ماه به علت سرما بیکارند. در جایی از دادنامه که به من ابلاغ شده و در آن محکوم به یک سال حکم تعزیری شده ام درج شده که گویا من عثمان اسماعیلی را دعوت به [برگزاری] مراسم روز جهانی کارگر کرده اید و من درخواست شما را رد کرده ام. بله مراسم روز جهانی کارگر مربوط به جنبش کارگری است و در جایی که کارفرما و سرمایدار نقش داشته باشد شرکت نمیکنم، اما باید کارگرانی که صاحب تولیداند و در آبادانی شهر نقش دارند باید آنها بیایند و سخن بگویند نه پیمانکاران بزرگ تا کوچک که کارگران را استثمار می کنند و نه آنهایی که به بهانه و اسم اشتغال زایی برای طبقه کارگر وام دریافت میکنند، برای ۹ ساعات کار و با حقوق ۷۰۰ هزار تومان که ۱ ماه پرداخت میکنند و۴ ماه بعد نمیدهندآن هم با این تورم امروزی که زندگی را بر کام طبقه کارگر تلخ کرده است. آقای رئیس اطلاعات که خود را مبارز می نمایید چرا با این جانیان سرمایه داران مبارزه نمی کنید که دسترنج طبقه کارگر را به جیب میزنند من به این حکم ناعادلانه خود اعتراض دارم و نباید هیچ انسانی بخاطر اعتقاد؛ رنگ؛ پوست نژاد محاکمه یا زندانی شود و در دادنامه من را متهم به همکاری با رسانه های بیگانه کردید. رسانه از نظر من نباید هیچ مرزی داشته باشد، رسانه باید هر گزارش و خبری را در اختیار جامعه قرار دهد. آیا طبقه کارگر با این دسترنج های فروانی که دارد شایستگی آن را ندارد که رسانه مستقل کارگری داشته باشد تا از درد ورنج های کارگران دفاع کند، ما در صورتی زندان میرویم که نسل بعدی بخاطرعقیده و باوری که دارند زندان و اعدام نشوند.

۱۳۹۴ اسفند ۱, شنبه

بیانیه 143

حکم زندان داود رضوی و دادگاه علیه ابراهیم مددی لغو باید گردد.



مذاکرات هسته ای به نتیجه رسید و طرفین مذاکره ( دولت ایران به عنوان نماینده سرمایه داری داخلی و دولت های دیگر در مذاکره به عنوان نماینده سرمایه داری جهانی ) با خوشی و خرمی به خواسته هایشان، که شراکت در غارت و استثمار بیشتر زحمتکشان بوده و هست دست یافتند. تحریم ها برداشته شد، قراداد های سود آور بینشان بسته می شود ، افشارگری ها علیه یکدیگر، به تبلیغ برای همدیگر تبدیل می شود ، بحرانهای بین شان تقلیل یافته و هم دیگر را دست در دست به آغوش می کشند، اکنون بیش از قبل جنایات جمهوری اسلامی را پنهان می کنند و ... ،  سوال این است از این توافق و صلح چه چیزی نسیب زحمتکشان شده است ؟
به محض اینکه نماینده  کارفرمایان و حافظ سرمایه داری  ( دولت، در مجموع حکومت جنایت کار و دزد و اختلاس گر جمهوری اسلامی) احساس کرد که تنش باسرمایه جهانی رو به حل شدن است در جهت عملی کردن تعهد خود به سرمایه جهانی  یعنی امن تر کردن بازار کار و مصرف ایران  و تضمین سود آوری گردش سرمایه سرکوب زحمتکشان را بیش از پیش افزایش داد، این شتاب افزایش را با به قتل رساندن شاهرخ زمانی کلید زدند، که اکنون با محاکمه کارگران  بافق ، مس خاتون آباد و فعالین کارگری و معلمان به شدت ادامه دارد.
آزاد شدن پول های بلوکه شده نه تنها هیچ مشکلی از کارگران ، معلمان و پرستاران و باز نشستگان حل نکرده است بلکه قبل از رسیدن به بانک های کشور بین باند های روحانی ، نظامی و آقا زاده ها تقسیم شده است ، دستمزدهایی معوقه هم چنان معوقه هستند و می شوند ، کارگران اگر اعتراض کنند دستگیر و زندانی می شوند، کارگران و معلمان و پرستاران را به دلیل اعتصاب محاکمه و زندانی می کنند در حالی که تنها راه و ابزار مبارزه کارگران و زحمتکشان در مقابل غارت و استثمار توسط سرمایه داران اعتصاب است. کودکان هم چنان بیش از قبل، از تحصیل و بازی محروم شده به کودک خیابانی و کار تبدیل می شوند ، تعداد بی خانمانها که یک  شکل آن کارتون خوابی است هر روز رو به افزایش هستند، هر روز کارگران بیشتری اخراج می شوند و بیکاری حوانان تشدید می گردد، هم چنان تغییر قوانین کار علیه زحمتکشان به شدت ادامه دارد، هر روز بیش از قبل قرارداد های رسمی به قرار داد های موقت و سفید امضا تبدیل می شوند ، هزینه های بهداشت و درمان و بیمارستانها بر اثر خصوصی سازی بیمارستان ها سرسام آور شده و از عهده بیشتر مردم خارج  است  ، انواع بیماری های سخت به دلیل عدم وجود بهداشت و آلوده بودن مواد غذایی وارداتی توسط باند های مافیای حاکم در نظام اسلامی و آلودگی هوا به دلیل بی کفایتی و عدم انجام وظایف خود توسط دولتهای مختلف جمهوری اسلامی به شدت رواج دارد، مدارس و دانشگاهها و خدمات عمومی بیش از قبل در حال خصوصی سازی و غارت هستند، همچنان باند های مافیایی روحانی – سپاهی با امنیت بیشتر مشغول دزدی و اختلاس هستند ، اعتیاد و فحشا بی وقفه در حال افزایش است.
لازم است از خود بپرسیم، چرا پس از این توافق سرکوب  کارگران و زحمتکشان نه تنها کمتر نشده  بلکه سرمایه داران و کار فرما یان با دست باز تر به حق و حقوق ما حمله می کنند و فعالین کارگری و معلمی را بیش از قبل سرکوب و زندانی می کنند؟
کارگران و زحمتکشان توجه کنید :  پس از حل شدن برخی از اختلافات نمایندگان دو جناح سرمایه ( سرمایه داخلی با سرمایه جهانی ) که درتوافق هسته ای نمود یافته است برنامه های برای غارت بیشتر و متحدانه تر و سرکوب سازمان یافته تر ما کارگران و زحمتکشان در دستور کار طرفین قرار دارد ، ماهیت زیر بنایی توافق صورت گرفته این است که دولت ایران به عنوان نماینده سرمایه داری داخلی به دولت های مقابل در مذاکره به عنوان نمایندگان سرمایه جهانی تعهد داده است که ایران را به سرزمین امن برای گردش سرمایه و کسب فوق سود تبدیل کند ، در این جهت است که  شاهرخ زمانی را کشتند ، کارگران بافق و خاتون آباد محاکمه می شوند ، اذیت و آزار علیه جراحی ، بهنام ، شیرزاد، مهدی فراحی شاندیز ، مرادی نیا ، رسولی نژاد ، بداقی ، عبدی ، قنبری ، باقری و بهشتی، باغانی  و ... افزایش می یابد، جعفر عظیم زاده زندانی می شود ، علیه محمود صالحی 9 سال حکم زندان صادر می گردد، بسیاری از فعالین  مانند رضا شهابی ، پروین محمدی ، واله زمانی و ... برای جلو گیری از متحد شدن کارگران احضار ، تهدید و تبعید می شوند، اکنون به داود رضوی 5 سال زندان دادند و ابراهیم مددی را می خواهند محاکمه کنند ، و علیه کارگران ، معلمان ، پرستاران و بازنشستگان نقشه های در دست اجرا دارند.
کارگران و زحمتکشان : روند کارها نشان می دهد که  از پروسه توافق فوق هیچ تغییر در جنگ و نبرد طبقاتی صورت نگرفته بلکه توافق فوق برای دامن زدن و افزایش استثمار کارگران توسط کارفرمان است ، و نه تنها هیچ برنامه ای به سود کارگران در دستور کار دولت ها وجود ندارد، بلکه نمایندگان سرمایه داری داخلی و جهانی یکدست و متحد شدند تا بیش از قبل ما را غارت کنند، در این جهت است که بیشتر از قبل کارگران ، فعالین کارگری و معلمین را سرکوب و زندانی می کنند، برای کسب مطالبات خود در جهت  مبارزه و نبرد طبقاتی تنها یک راه وجود دارد، شاهرخ زمانی دائمان، فریاد می زد " چاره ما زحمتکشان وحدت و تشکیلات است" 
ما از تمامی کارگران، معلمان ، پرستاران ، بازنشستگان و جوانان ، همچنین تشکل های مو جود و نیروهای انقلابی می خواهیم در جهت دست یابی به وحدت طبقاتی ، ضمن اعتراض یکدست و متحدانه  علیه زندانی کردن و محاکمه  کارگران و معلمان ، به حکم صادره علیه داود رضوی و تشکیل دادگاه علیه ابراهیم مددی اقدام به برنامه ریزی و اعتراضات متحدانه نمایند. اعلام می داریم اکنون یکی از مهمترین راه کسب وحدت طبقاتی اقدام به ایجاد فدراسیون سراسری کارگران و موازی با آن اقدام به ایجاد هسته های مخفی انقلابی جهت آماده کردن شرایط ساخت حزب انقلابی طبقه کارگر است ، همه می دانیم ایجاد فدراسیون سراسری کارگران و حزب انقلابی طبقه کارگر از اهداف والای شاهرخ زمانی بود.
اعتراض به افزایش سرکوب ، حمایت و دفاع از آزادی کارگران و معلمان زندانی ، خواست لغو محاکمه کارگران بافق ، خاتون آباد و معلمان و عدم تعقیب و پیگیری و اعتراض و جلو گیری از اجرایی شدن احکام صادر شده علیه فعالین کارگری و معلمی  واعتراض به حکم صادره و دادگاه برنامه ریزی شده علیه داود رضوی و ابراهیم مددی و اقدام به ایجاد فدراسیون سراسری کارگران  و حزب انقلابی طبقه کارگر هم جهت و تقویت کننده یک دیگر است و اقدامات مشترک و متحدانه  جهت ممکن کردن انها ( اعتراضات فوق و اقدام به ساختن فدراسیون سراسری و  حزب) دارای یک روند و پروسه است و می توان به طور موازی آنها را عملی کرد. وظیفه امروزی و عاجل و ضروری تشکل ها و کارگران انقلابی ساختن فدارسیون و حزب  انقلابی طبقه کارگر است .

پیش بسوی ایجاد فدراسیون سراسری کارگری،
پیش بسوی ایجاد حزب انقلابی طبقه کارگر؟

کارگر و معلم  زندانی آزاد باید گردد.

کمیته حمایت از شاهرخ زمانی

29 /11/1394

سعید شیرزاد زندان گوهردشت

تاریخی که «جزنی ها٬» «پویان ها»، «آحمدزاده ها»، «گلسرخی»، «دانشیان» و «همایون کتیرایی ها» را وتا همیشه فرمانده «حمید اشرف»، «مرضیه اسکویی ها»، «حنیف نژاد»، « بدیع زادگان» و «رضایی ها» را در خود نهفته است٬ سیر تکامل تاریخی که بدون نام «سعید سلطانپور» و «محسن فاضل» و «بهکیش ها» عقیم می ماند و هزاران هزارنامی که از آنها باید گذشت و به «شاهرخ زمانی» باید رسید که گوهردشت را به ستوه آورده بود.

رفیق جان این کمتر از هیچ به نام «سعید شیرزاد» فرزند ناخلف خلق سرخ و قهرمان کردستان که نامش با «کاک فواد مصطفی سلطانی» و «صدیق کمانگر» و با لاله هایی چون «احسان فتاحیان» و «شیرین علم هولی» و «فرزاد کمانگر» پیوند خورده است به تو نوید می دهم که از هر قطره خون ما هزاران فدایی برمی خیزد و پوزه ی ارتجاع و فاشیسم را با تمام ارتش های ضد خلقی اش به خاک می ما لد٬ همانگونه که خون «صارمی ها» و «خسروی ها» جوشیده است و مقاومت زندان با نامشان پیوند خورده است.

رفیق جان این روزها که با تاریخ پر ازنهضت جنگل تا رستاخیز سیاهکل و پیوند خوردن نام فدایی خلق با ظفار و اولین قربانیان قیام ۵۷ در به خاک و خون کشیده شدن رفقایمان در ترکمن صحرا و قتل عام های دهه ی ۶۰ و تابستان خونین ۶۷ تا سرکوب کارگران خاتون آباد و شهر بابک تا به همین روزها که دیگر رفقایمان به خاطر دفاع از مطالبات طبقه ی محروم جامعه با احکام سنگین روبرو می شوند به تو می گویم که تا آخرش ایستاده ایم و خطاب به آن دکانداران سیاسی و مدعیان به اصطلاح حقوق بشر تا به آن چپ های چپ کرده ازبیماری می گویم که برای جهان بی مرزمان تا آخرین قطره ی خون خود ایستاده ایم و ایستادگی ای از روستا های دور افتاده ی کردستان و بلوچستان تا شرناخ و ماردین و کوبانی و عقرین و با تو که برای کوبانی زندان رفتی.

روزهای گذشته می خواستم برایت پیغام بفرستم که برای به خاک و خون کشیده شدن باکور توسط ارتش درنده و فاشیست ترکیه چیزی بنویسی ٬ به فاشیسم و ارتجاع نهیب می زنم که خاک کوبانی و باکور را برای دشمنانش گورستانی می کنیم که تاریخ از یاد نبرد.

زنده باد آزادی و برابری٬ زنده باد سوسیالسیم
مرگ بر فاشیسم و ارتجاع
 فدایی خلق ایران
سعید شیرزاد زندان گوهردشت

۲۹بهمن ماه۱۳۹۴

پیام زندانی سیاسی امیر امیر قلی از زندان اوین

دانشجوی اخراجی مدیریت صنعتی دانشگاه آزاد قزوین  علی (امیر) امیرقلی،  که چند روز پیش به اتهام توهین به مقدسات، تبلیغ علیه نظام و اخلال در نظم عمومی از طریق شرکت در تجمعات اعتراضی،  اجتماع و تبانی و توهین به رهبری به ۲۱ سال حبس تعزیری محکوم شده است دلنوشته ای را در خصوص محکومیت خود از زندان منتشر کرده است که درپی می آید.
 لازم به ذکر است که می توانید فایل صوتی این پیام را در کانال نه به زندان نه به اعدام بشنوید.
این متن به قرار زیر می باشد:

گرمترین درودهای صمیمانه مرا از بند ۸ اوین پذیرا باشید.

رفقا، کارگران و زحمتکشان این نامه را در حالی می‌نویسم که به جرم آزادی‌خواهی در زندان جمهوری جهل و جور اسیرم؛ اینک در شرایطی این نامه را می‌نویسم که گردن کشان به جرم ستم وهم و تباهی را می‌پرورانند و انسان‌ها را به جرم انسانیت به بند ترازوی عدالت خویش به دارمی آویزند.

امروز سه شنبه ۲۷ بهمن ماه ۱۳۹۴ در بی‌دادگاه ارتجاع توسط جانی «صلواتی» به “۲۱ سال” حبس محکوم شدم.

رفقا؛، کارکرد بشر خاموشی در برابر ظلم نیست که سمت برابری سمت ظلم و جور را نفی می‌کند و زندگی و مبارزه انسان‌ها هر دم این راز را می‌گشاید مگر جز این است که ظالمان و دیکتاتورهای سرمایه دار چنان چهره برابری را مخدوش کردند که برخی وجدان‌ها به‌سختی و دیر‌تر بیدار می‌شود، برخی سریع‌تر برانگیخته می‌شوند و برخی هرگز بیدار نمی‌شوند با این حال برخی پیش از وقوع فاجعه به افشاگری پرداخته و فریاد بر می‌آورند.

بی‌تردید که ما «کمونیست‌ها» همیشه به ستم مجالی نمی‌دهیم شاید هم به همین دلیل است که بزرگی گفت: کمونیست‌ها مردمی هستند با سرگذشتی ویژه

عزیزان؛ مردم هرگاه قساوتی را از حاکمان می‌بینند و بازگشت میان شکست و تسنیم طلبی سخت است، به‌عقب بر می‌گردند. و چهره پیروزی به دیکتاتور می‌دهند و این‌گونه است که ظالمان برانسان‌ها می‌تازند. مدارا کردن و یا خواستار اصلاح حاکمان ظالم همیشه به پایداری ظلم کمک می‌کند. مقاومت وعظم استواری و سازش‌ناپذیری ۳۸ ساله آزاد مردمان و انقلابیون واقعیتی قابل‌انکار است که امید را زنده نگه‌داشته است.

همگان آگاه‌اند که نسل جدید انقلابیون و وراث این راه با فجایعِ چون اعدام‌های موسمی و کشتار درمانی‌ها و یاقتل‌های زنجیره‌ای و یا سرکوب‌های عریان خیابانی ظالمان و سردمداران دوره‌ای حکومت روبرو هستند. هرچند ضعیف لیک با دشمنی نیرومند سرکار دارند ولی از آن هراسی ندارند.
من نیز چون دیگر وارثان خاک و حقیقت بی‌هیچ چشم‌ داشتی تا به ‌پای جان می‌ایستم و برای آزادی و برابری مبارزه می‌کنم و چون یاران، من نیز هرگز مقبول دیکتاتور نمی‌شوم و می‌دانم که آزادگی پدیده‌ای است که روی مردم تأثیر دارد همان‌گونه که به نگارش برگ‌های تاریخ در می‌آید.

ای مردمِ آگاه آیا دریدن ماسک‌های بی‌شرمان و رسوایی متقلبان به جز حاصل مبارزه “۳۸ ساله ” انقلابیونی است، مبارزانی که قهر ضدانقلابی رژیم را گونه‌ای پاسخ دادند که رژیم را به می‌دانی می‌برد که همواره از در آمدن به آن هراس داشته باشد میدان پیکار با کارگران زحمتکش با دیکتاتوری «علی خامنه‌ای» که با رسوایی در برابر دیدگان مردم جام زهر هسته‌ای را سر می‌کشد و به خود می‌پیچد.

باری انقلابیون دوره ی حسابی را می‌گذارند، دوره ی خصم و استوار و اراده ی فولادین که ماندن بر سر پیمانمان به جز آگاهی و ایمانمان علتی ندارد. کارگران، زحمت کشان از احزاب عامیون انجمن‌های غیبی تهران در عصر مشروطه در فرقه «سوسیالیست‌ها» تاجمهوری شورایی گیلان و از گروهی “۵۳ نفره” تا به رستاخیز سیاه کل «چریک‌های فدایی» جان‌باختگان ده‌های “۶۰ و۶۷ ” آزاد مردمان و نیز «کمونیست‌ها » مقام مصاف را گزیدند و شرف ترانه ندادند تا جل پاره ی حقارت بخرند من «امیر امیر قلی» فرزند خلق قهرمان ایران قطره‌ای از اقیانوس بی‌کران آزاد مردمان و کارگران و زحمت کشان این دیار تا به آخر هستم و به میراث پدران و بزرگانم وفادار خواهم ماند.

پس امروز رسا‌تر از همیشه فریاد می‌کشم، خطاب به دجالان و دیکتاتور‌ها، حسرت یک آه را به دلتان خواهم گذاشت تا لحظه ی مرگ خم به ابرویم نخواهم آورد.

زنده باد آزادی زنده باد برابری زنده باد سوسیالیست

امیر امیر قلی اوین بند ۸


سه شنبه ۲۷ بهمن ماه ۱۳۹۴

۱۳۹۴ بهمن ۲۶, دوشنبه

در رابطه با فدراسیون سراسری کارگری


در رابطه با فدراسیون سراسری کارگری


مصاحبه ای در رابطه با ساختن فدارسیون سراسری کارگران که از پیشنهاد های شاهرخ زمانی و حیدر عمواوغلی است توسط جمع قدم اول تهیه شده است همچنین جمع قدم اول در نظر دارد مصاحبه دیگری در رابطه با ساختن حزب انقلابی طبقه کارگر نیز تهیه کند
مصاحبه محسن رضوانی با محمد اشرفی

https://www.youtube.com/watch?v=pfivZ_chiFk&feature=youtu.be



۱۳۹۴ بهمن ۲۳, جمعه

متن اعتراض به ۹ سال زندان تعزیری

متن اعتراض محمود صالحی به ۹ سال زندان تعزیری

(( روسا و مستشاران محترم دادگاه تجدید نظر استان کردستان))
با سلام
احتراما” عطف به دادنامه شماره ۹۴۰۹۹۷۸۷۱۲۱۰۰۶۰۸ مورخ ۱۴/۶/۱۳۹۴ در پرونده به کلاسه ۹۴۰۴۹۶ شعبه اول دادگاه انقلاب اسلامی سنندج که در تاریخ ۲۵/۶/۹۴ به اینجانب محمود صالحی بدون در اختیار قرار دادن یک برگ از دادنامه ابلاغ گردیده است در فرجه قانونی مراتب اعتراض و تجدید نظر خواهی شدید خود را نسبت به دادنامه موصوف اعلام نهایتا” نقض و فسخ دادنامه تجدید نظر خواسته بنا به دلائل ذیل را استدعامندم.
آنچه شایان توجه است دادگاه محترم صادر کننده حکم بنده را بدون دلیل محکمه پسند و بدون عنایت و توجه به دفاعیات به حق و مشروع و موجه بابت اتهام تبلیغ علیه نظام به یکسال و نیم حبس تعزیری و بابت عضویت در جمعیت های معارض کشور به تحمل ۵/۷ سال حبس تعزیری جمعا” به ۹ سال زندان محکوم گردیده ام که بنا به دلائل ذیل مخدوش می باشد زیرا:
همانطور که از محتویات پرونده مستناد می گردد اینجانب هیچگونه تبلیغاتی را که مغایر با مصالح نظام جمهوری اسلامی ایران باشد به انجام نرسانیده ام و هیچگونه حرکات و اظهارات که قانونا” جرم تلقی گردد حادث نگردیده است و چنانچه اظهارات و دفاعیاتی در رابطه با حقوقات و تشکلات کارگری و کارفرمایی تحقق پذیرفته باشد همه آنان در چارچوب قانون بوده و بر اساس موازین و مقررات قانون کار انجام پذیرفته است و این نیز در راستای مسئولیت پذیری فردی و اجتماعی به منظور حفظ حقوق کارگران در جامعه بوده است که مسئولین مملکتی که وظایف آنان در رابطه با حفظ حقوق کارگران است بر همین مطالب معروضه تاکید داشته و بر آن اصرار ورزیده اند و بنده نیز در همین چارچوب مطالب کارگری در راستای حفظ حقوق آنان معروض داشته ام.
لازم به ذکر است در دادنامه معترض عنه قید گردیده که گویا در سال ۱۳۶۳ که فی الواقع سال ۱۳۶۵ می باشد، بنده را با تسلیحات غیر مجاز دستگیر و در این رابطه پرونده ای مطرح و همچنین اشاره نموده که گویا دارای سوابق متعدده کیفری می باشم که این نکته نیز عاری از حقیقت است و باید به عرض برسانم حسب دادنامه به شماره ۶۵۵/۱۳۰/۲۲ مورخ ۱/۱۰/۶۵ شعبه اول دادگاه انقلاب سقز به اتهام هواداری از کومه له به ۳ سال حبس تعزیری محکوم که مدت محکومیت را به مدت مذکور متحمل گردیده و پرونده مذکور مختومه و به اتمام رسیده است.
همچنین در دادنامه معترض عنه اشاره گردیده که گویا اینجانب در کومه له حضور فعال داشته و در کنگره متشکله در کردستان عراق به این اتهام تحت تحقیب بوده ام که حسب دادنامه به شماره ۶۳۰ مورخ ۲۱/۴/۷۹ در پرونده به کلاسه ۷۹/۵۵۸ شعبه چهارم دادگاه تجدید نظر استان کردستان با تحمل ۱۰ ماه حبس تعزیری محکوم و حکم نیز اجرا گردیده است و در نهایت پرونده مورد اشاره نیز اختمام یافته است.
لازم به ذکر است به اتهام اقدام علیه امنیت داخلی کشور از طریق شرکت در اغتشاش و تجمع غیر قانونی مورخ ۱۲/۲/۸۳ به مناسبت روز جهانی کارگر اینجانب بدون دلائل مثبته به تحمل ۵ سال حبس تعزیری و با ۳ سال تبعید آزاد به شهر قروه محکوم که با اعتراض به دادنامه صادره به شماره ۲۵۸ مورخ ۲۱/۱/۸۴ در شعبه هفتم دادگاه تجدید نظر استان کردستان تحت رسیدگی قرار گرفته و ضمن نقض دادنامه تجدید نظر خواسته آن را به دادگاه بدوی شعبه اول دادگاه انقلاب اسلامی سقز اعاده که دادگاه رسیدگی کننده مرجوع الیه پس از یک سلسله رسیدگی وفق دادنامه به شماره ۹۶۵ مورخ ۲۵/۷/۸۵ در پرونده به کلاسه ۸۵/۱۷۲/۳۸۲/۱ شعبه اول دادگاه انقلاب اسلامی سقز به تحمل ۴ سال حبس تعزیری محکوم گردیده ام که با اعتراض به حکم صادره مجددا” در شعبه هفتم دادگاه تجدید نظر استان کردستان وفق دادنامه شماره ۱۸۱۷ مورخ ۲۶/۱۲/۸۵ با تعلیق ۳ سال حبس از ۴ سال مورد نظر به اعمال یک سال حبس تعزیری محکوم و یک سال حبس مورد اشاره نیز اجرا و اعمال گردیده و پرونده مختومه و در ضمن در مدت ۳ سال تعلیقی نیز مرتکب هیچگونه جرائمی نگردیده ام .
نکته دیگر مورد اشاره در مورد دادنامه معترض عنه بیان داشته که گویا اینجانب علیرغم انکار هر گونه وابستگی به کومه له در چارچوب سیاست همان سازمان گویا مبادرت به ایجاد تشکل های کارگری در راستای سیاست آن سازمان گردیده ام که این اتهام نیز عاری از حقیقت است. زیرا قبول دارم که در راستای تشکیل تشکل های کارگری نقش داشته و دارم. ولی تمام تلاش من در چارچوب قانون کار بوده و می توانم به چند تشکل اشاره کنم که در تاسیس ان نقش داشته و یا خود بانی ان بودم و این تشکل ها همگی به استناد قانون کاربه ثبت رسیده است از جمله : ۱ – انجمن صنفی کارگران خبازیهای سقز و حومه ۲ – شرکت تعاونی مصرف کارگران خبازیهای سقز و حومه ۳ – شرکت تعاونی مسکن کارگران سقز و حومه ۴ – انجمن صنفی کارگران خبازیهای بانه و حومه ۵ – انجمن صنفی کارگران خبازیهای مهاباد و حومه ۶ – انجمن صنفی کارگران خبازیهای مریوان و سروآباد ۷ – انجمن صنفی کارگران خبازیهای بوکان و حومه ۸ – انجمن صنفی کارگران خبازیهای دیواندره و حومه، در نهایت آخرین تشکل کارگری موسوم به کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری است که مطلب مورد اشاره در دادنامه این قسمت اخیر است که باید به عرض برسانم در اردیبهشت سال ۱۳۸۴ این کمیته تاسیس شد و در ۱۳/۶/۸۸ به استناد” ماده ۱۳۰ قانون کارگر و بمنظور تبلیغ و گسترش فرهنگ اسلامی و دفاع از دستاوردهای انقلاب اسلامی و در اجرای اصل ۲۶ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، کارگران واحدهای تولیدی، صنعتی،کشاورزی، خدماتی و صنفی می توانند نسبت به تاسیس انجمن های اسلامی اقدام نمایند.” طبق ماده ۱۳۱ قانون کار در تاریخ ۱۳/۶/۸۸ مجمع عمومی کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری برگزار شد و در آن مجمع عمومی اساسنامه کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری به تصویب اعضای شرکت کننده در مجمع عمومی رسید و بعد از آن اعضای هیئت اجرایی و بازرسان از طرف شرکت کنندگان انتخاب شدند.
به استناد بند ۲ از ماده ۱۳۱ قانون کار جمهوری اسلامی ایران مشخصات کامل محل کار و زیست اعضای هیئت اجرایی و بازرسان همراه با اساسنامه کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری طی نامه مورخ ۱۷/۸/۸۸ جهت ثبت به وزارت کار جمهوری اسلامی ایران ارسال شد.
وزارت کار بعد از مدتی در تاریخ ۱۰/۱۱/۸۸ طی نامه ۸۴۹۳۶ به شخص من         ( محمود صالحی) اعلام کرد که کمیته مورد نظر ثبت نخواهد شد که تصویر آن تقدیم حضور است.
بنابراین با عنایت به مراتب منعکسه و دقت نظر در محتویات مدارک تقدیمی و دفاعیات ابرازی هیچگونه تبانی در راستای سیاست های کومه له در میان نبوده و نیست و عملکرد بنده و اعضای کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری کاملا” منطبق با موازین قانون کار بوده است.
در پایان ضمن اشاره دادگاه صادرکننده حکم به این نکات ابرازی اضافه نموده بنا به گزارشات و مستندات اداره اطلاعات استان کردستان که مستندات همان مواردی معروضه است و غیر از آن اداره اطلاعات استان کردستان فاقد هر گونه مدارک مستند و واقعی علیه بنده است.
مزیدا” یادآور می شوم که بنده علیه اداره اطلاعات شهرستان سقز مبنی بر توقیف غیر قانونی اعلام شکایت نموده و نهایتا” با اعلام رضایت به اداره متشکی عنه با وساطت دیگران اعلام رضایت نمودم و بر اساس دادنامه به شماره ۱۱۹۶ مورخ ۸/۲/۸۰ در پرونده به کلاسه ۷۲۸/۸۰ شعبه سیزدهم دادگاه عمومی سنندج حکم برائت اداره اطلاعات صادر گردید و از آن تاریخ یعنی طرح این شکایت بطور مدوام و مرتب متاسفانه اداره اطلاعات سقز تشکیل پرونده و هر بار به اتهامات ناروا مرا تحت تعقیب قرار داده است.
علاوه بر مراتب معروضه فوق الذکر و دلائل و مستندات تقدیمی به عرض می رساند در طی سالیان متمادی محبوس بودن در زندان و فشار های روحی و روانی و فقدان مراقبت های پزشکی با عنایت به نامه شماره ۱۱۳۲۹/۴۸۵۶/۸۶/ م/۱۸ مورخ ۷/۱۱/۸۶ پزشکی قانونی استان کردستان که از طرف زندان مرکزی سنندج و به دستور دادستان وقت استان کردستان معرفی گردیدم، شدیدا” به بیماری قلبی و عروقی و کلیه و مجاری ادرار مبتلا شدم. متاسفانه متعاقبا” در تاریخ ۸/۲/۹۴ از طرف اداره اطلاعات شهرستان سقز به نیابت اداره کل اطلاعات استان کردستان د رمنزل شخصی خود بدون اینکه هیچ جرمی مرتکب شده باشم بازداشت و سپس مرا به سلول مخوف اداره کل اطلاعات استان کردستان دلالت و انتقال و نظر به اینکه اداره اطلاعات پرونده پزشکی مرا با خود برده و با اطلاع از مریضی من بود، به مدت ۳۶ ساعت داروهایم را قطع و قطع داروهایم منجر به بالا رفتن فشار خونم شد و در نتیجه هر دو کلیه ام از کار افتاد و سه روز آخر بازداشت در بیمارستان توحید بنام مستعار بستری و دو بار همو دیالیز شدم و بعدا” با اخذ کفیل آزاد گردیدم.
اکنون به دنبال آن حسب تصویر مصدق کارت پیوستی و پرونده بالینی متشکله و گواهی بیمارستان امام خمینی سقز، هفته ای دو بار روزهای شنبه و سه شنبه هر بار به مدت ۴ ساعت در آن بیمارستان همو دیالیز می شوم که با این اوضاع و احوال و ابتلاء به از کار افتادن کلیه و اختلال شدید در قلب و عروق در کمال بی عدالتی و بدون دلایل محکم پسند بنده بیمار و از کارافتاده را مجموعا” به تحمل ۹ سال زندان محکوم و در پایان ملاطفت فرموده که مجازات اشد را لحاظ یعنی باید ۵/۷ سال دیگر زندان را متحمل شوم و دیگر نمی دانم، مرجع محترم صادرکننده حکم برای این بیماری و از کار افتادگی و نقص عضو چه جوابی خواهد داشت و چگونه پاسخگوی خواهد بود. بنابراین به استناد ماده ۴۲۶ قانون آئین دادرسی کیفری ( اصلاحی ۲۴/۳/۹۴ ) مصوب ۴/۱۲/۹۳ به الحاقات مصوب ۸/۷/۹۳ و اصلاحات مصوب ۲۴/۳/۹۴ نقض و فسخ دادنامه تجدید نظر خواسته و به استناد اصل ۳۷ قانون اساسی و بند ن ماده ۳ قانون اصلاح تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب صدور حکم برائت خویش را استدعامندم.
از توجهات آن مرجع محترم سپاسگذارم مضافا” تصویر مصدق مدارک پیوستی در ۱۵ برگ جهت ملاحضه و بهربرداری قضایی به حضور ایفاد می گردد.

با تشکر محمود صالحی


۱۳۹۴ بهمن ۲۱, چهارشنبه

بیانیه تشکل های کارگری در رابطه با دستمزد سال 95


کارگران ایران در سال 94 مانند سالیان گذشته زندگی سخت و پر مشقتی را همراه با فقر و فلاکتی جانکاه تجربه کردند. سالی که بر خلاف وعده های سرمایه داران و دولت "تدبیر و امید"، مبنی بر بهبود وضعیت معیشتی کارگران و افزایش قدرت خرید آنان، سال مواجهه کارگران با کاهش شدید قدرت خرید، افزایش هرچه بیش تر فاصله حداقل دستمزد با خط فقر،آزاد سازی گسترده قیمت ها وتحمیل مالیات بر ارزش افزوده ی 9 درصدی بر کالاها و هزاران درد و مصیبت ناشی از پایین نگه داشتن دستمزدها بود.
این دولت نیز که مانند دولت های گذشته وظیفه ای جز دفاع از منافع سرمایه داران در همه ی اشکال و صور آن نداشته است تا به امروز غیر از دست اندازی هرچه بیش تر به سطح معیشت کارگران و ایراد توجیهات و بهانه هایی چون "تحریم" و وجود "بحران های حاد اقتصادی"، چیز دیگری برای عرضه به کارگران در چنته ندارد. اگر چه این گونه توجیهات و بهانه ها هیچ گاه برای ما کارگران پذیرفتنی نبوده و از اساس فاقد ارزش و اعتبار است.
اخراج و بیکارسازی گسترده کارگران و وضعیت نامناسب و اسف بار بیمه های تأمین اجتماعی آنان؛ تحمیل قراردادهای موقت و سفید امضای کار به  طیف گسترده ای از کارگران که بر اساس آخرین آمار رسمی حدود 93 درصد آنان را شامل می شود و گسترش بیش از پیش شرکت های واسطه ای و پیمانکاری، خود از نمونه های دیگر این ستم و استثمار طبقاتی است.
واقعیت این است که ما کارگران دیگر نمی توانیم چنین وضعیتی را تحمل کنیم و نمی توانیم بپذیریم که صاحبان سرمایه با پایین نگه داشتن سطح عمومی دستمزدها و تحمیل انواع ستم و بی حقوقی ، طبقه کارگر را بیش از پیش به سوی خانه خرابی و دربه دری سوق داده، از هستی ساقط نمایند.
اما حالا که تحریم ها برداشته شده و دیگر امکان توسل به بهانه ی آن از بین رفته، مقامات دولتی چه خود به طور مستقیم و چه با فعال کردن عوامل  دست نشانده در نهادهای ضدکارگری (خانه کارگر، شوراهای اسلامی کار و...) باز هم در تقلای کسب فرجه برای عدم پاسخگویی از طریق طرح توجیهات و بهانه های جدید هستند. حمایت از کارفرمایان و بسترسازی امن برای جلب سرمایه گذاران داخلی و خارجی برای خروج اقتصاد از بحران در  دوره لغو ترحیم ها یا انداختن تقصیر وجود فاصله بین حداقل دستمزد باخط فقر به گردن دولت های پیشین، از دلایل و توجیهات امسال برای پایین نگه داشتن دستمزدها هستند. بنا بر این ما تشکل های مستقل در جنبش کارگری ایران، اعم از سندیکاها و  اتحادیه ها وسایر تشکل های کارگری، برای افزایش دستمزد اعلام می داریم که:
میزان دستمزد با اجرای بند 2 ماده ی 41 قانون کار، باید متناسب با  یک زندگی انسانی، مطابق با استانداردهای مدرن و متعارف و بالای خط فقر (3.500.000 تومان ) تعیین شود و فارغ از هر وضعیتی که اقتصاد سرمایه داری، خارج از اراده کارگران به آن دچار گشته و در آن دست و پا می زند، محقق گردد.
ما کارگران همچنین حق خود می دانیم که در صورت تأمین نشدن چنین خواستی، هر اقدامی را که برای پیش برد این امر خطیر مناسب تشخیص می دهیم، در دستور کار گذاشته و برای آن تلاش و مبارزه نمائیم.
 چهارشنبه ۲۱ بهمن 1394
تشکلها به ترتیب  حروف الفبا
اتحادیه آزاد کارگران ایران
انجمن صنفی کارگران برق و فلز کار کرمانشاه
سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه
سندیکای نقاشان استان البرز
کانون مدافعان حقوق کارگر
کمیته پیگیری ایجاد تشکل های کارگری

کمیته هماهنگی برای کمک  به ایجاد تشکل های کارگری