۱۳۹۳ فروردین ۱۳, چهارشنبه

گزارشی از زندان قزل حصار

زندانیان مواد مخدر زندان قزل حصار آئینه تمام نمای فلاکت عمومی مردم ایران هستند.

تحت حاکمیت حکومت جمهوری اسلامی به عنوان حافظ و مدافع نظام سرمایه‌داری وابسته و انگلی، ایران ثروتمندترین کشور جهان دچار فلاکت عمومی شده است، با بهره‌کشی شدید از طبقه‌ی میلیونی کارگر و غارت منابع ملی توسط انگشت‌شمار بنیادها و سرمایه‌داران زالوصفت هزار فامیل حکومتی، ایران با ۸۰٪ مردم زیر خط فقر بالاترین آمار بیکاری، گرانی، اعتیاد، طلاق و تن‌فروشی و فروش اعضای بدن در جهان را کسب کرده است. واردات کالاهای بنجل و نابودی تولید داخلی، ۷۴.۵٪ صنایع ورشکسته، قراردادهای موقت و سفید امضا و نابودی امنیت شغلی، دستمزدهای یک چهارم زیر خط فقر، نابودی کلیه‌ی قوانین حمایتی مانند بیمه بیکاری، قانون کار، بهداشت، درمان، تحصیلات، نابودی خدمات عمومی و... در جهت پر شدن کیسه پول چپاول‌گران حکومتی است، در نتیجه افسردگی، بی‌آیندگی و نابودی زندگی نصیب ۴۳٪ جوانان بیکارِ آماده به کارشده است، مواد مخدر را که خودکشی اجباری است چه در سطح عرصه تامین مایحتاج اولیه زندگی خانوارها  و چه بعنوان مسکن مصنوعی و خانمان برانداز برای تسکین دردهای روحی و روانی هزار درد ناشی از مشکلات اقتصادی، اجتماعی محور و کانون اصلی دفع بلای فلاکت عمومی قرار دادند، بطوری که طبق آمار مطبوعات حکومتی ۸۰۰۰ نفر ایرانی زندانی در کشور هایی مانند عربستان، مالزی و...  به سر می برند که از بیکاری و تنگ دستی و نداری تن به خودکشی اجباری دادند، و یا بالاترین آمار جهانی اعتیاد و همچنین بالاترین  رقم زندانیان مواد مخدر در تمامی زندان‌های حکومت اسلامی موید این مسئله می‌باشد. فی المثل در جهت بیان اینکه  تعداد زندانیان قزل حصار به عنوان زندان اساسی مواد مخدر به دلیل ضعف و گرسنگی مجبور به تن دادن به تمامی راه و سرنوشتی که  جمهوری اسلامی آگاهانه و عمدا در مسیر زندگی انتحاری قربانیان خود در مصرف و فروش مواد قرار داده است، کافی است بدانیم:
 در حالی که ۵۰ گرم مواد مخدر مانند شیشه و کراک حکم ابد و ۱۰۰ گرم به بالا حکم اعدام را دارد و فروش ۵۰ گرم از این مواد سودی در حدود ۳۰۰ هزار تومان نصیب این قربانبان می کند، اما این انتحارکنندگان از شدت  فقر و بیچارگی که سیستم اسلامی سرمایه داری بر آنها تحمیل کرده است و برای فرار از بیکاری و گرسنگی با علم به مجازات مرگبار تن به افتادن در گردابی می‌دهند که جمهوری اسلامی تدارک دیده است، ۹۰٪ جوانان بیکار و یا با درآمدها و دستمزدهای ناچیز در حاشیه فقیر نشین شهرهای بزرگ مانند اسلام شهر ، شهریار ، ورامین و قرچک و ... و نیز فقرای شهرها و شهرستانهای کوچک به این تنها راهی که رژیم اسلامی پیش پای آنها گذاشته است هدایت می‌شوند و پس از گیر افتادن و دستگری با حکم‌های سنگین از طرف قضاتی مانند قاضی طرعیانی، صلواتی ، ... و مقیسه ( محمد مقیسه همان باز جوی وزارت اطلاعات است که نام مستعارش ناصری بود و در دهه ۶۰ جنایاتی بسیاری مرتکب شده است و اکنون در چهارچوب قوانین و رافت اسلامی قاضی شده است) از ۱۵ سال تا ابد و اعدام مواجه می شوند. حکم هایی که هیگونه توجیه منطقی و حقوقی ندارد و هر چه بیشتر می شود نه تنها از آمار این قربانبان کاسته نمی شود،  بلکه در شرایط فلاکت‌بار کنونی چندین برابر بر ابعاد آن افزوده می شود این افراد میلیونی بیکار ناامید از آینده، این قربانیان هلاکت‌گاه غارت‌گران اقتصادی، اشخاصی که تحت بدترین شرایط فاصله طبقاتی، تبعیض، ناعدالتی اجتماعی و اقتصادی خورد شده و افسرده و مایوس و نامید از آینده می باشند از بدو دستگیری با تحقیر و توهین و شکنجه‌های سنگین در آگاهی و قتل‌گاه های حکومت اسلامی مواجه بوده و با کسانی رو برو هستند که غیر از شنکنجه روحی و جسمی چیز دیگر نمی فهمند و سپس در اولین گام ورود به زندان در مقابل دو یا سه دوربین لخت مادرزاد شده وارد محیطی می گردند  که کوچکترین استاندارد سازمان زندانها را در اجرایی آئین نامه داخلی زندان از لحاظ فضای زندگی، تغذیه و بهداشت و درمان و سایر وسایل تفریحی و ورزشی و آموزشی ندارند، از طرفی کلیه مسئولین تیپ‌های کم‌سواد نظامی هستند، بر خلاف آیین نامه داخلی زندان که وظیفه زندان را با سازگاری و بازسازی و تربیت زندانی می داند به این بیچارگان که دست‌شان از همه جا کوتاه است به دیده مجرمان خطرناک نگاه می کنند که به هر ترتیب باید نابود شوند.
 زندان قزل حصار به عنوان بزرگترین مرکز نگهداری این قربانیان، مشتی نمونه ای از خروار است . این زندان با ۲۰ تا ۲۲ هزار زندانی که  گاهی اوقات تا ۳۸ هزار نفر رسیده است با ۱۰ بند مستقل به نام واحدهای دهگانه است.  ۱۲ تا ۱۴ درصد از زندانیان دارای حکم اعدام هستند، (۲۵۰۰ تا ۳۰۰ اعدامی در واحد ۲ قرار دارند که ۴۰۰ نفر از آنها افغانی هستند) و بقیه زندانیان  ۷۵ تا ۸۰ درصدشان دارای حکم ۱۵ تا  حبس ابد می باشند در واحد ۱ با ۶۰۰۰ نفر آمار بنا به اعلام نظر مسئولین بهداری فقط ۴۰۰ نفر فعلا سالم هستند بقیه مبتلا به قانقاریا، هپاتیت بی، سی و ... می باشند هر واحدی دارای جایگاه بسیار کوچکی بنام بهداری می باشد که بیشتر به کشتارگاه شباهت دارد تا محل درمان یک سرما خوردگی شدید یا آنفلوانزا که همراه با تب و لرز است دو یا نهایتا سه تا قرص بی اثر به صورت جیریه داده می شود با زندانی بدترین بر خورد توهین‌آمیز می شود. در واحد سه شخصی به نام صنعیی ... مستقیما زندانیان را مورد ضرب و شتم قرار می دهند و در یک بر خورد شدید در ۶ اسفند که دهها نفر مبتلا به انفلولانزا که تب و لرز شدید داشتند گفت همه‌ی شما باید بمیرید و چون نوبت بهداری انها نبود تماما با همان حال وخیمشان حتی بدون دادن یک قرص به بند هایشان بر گرداند که حتی صدای بر خی از ماموران نیز در آمد و به این حرکت او اعتراض کردند.
شخصی به نام فرامز یاسی در حالی که ۳ گلوله به او اصابت کرده و شکمش پاره است به حکم بازپرس شعبه شهرری نزدیک به ۳ ماه با آن حال زخمی بدون هیچ گونه رسیدگی در سلول انفرادی نگهداری می شود، بطوری که از قسمت پارگی شکمش محتویات معده‌اش دائما جاری است، علی‌رغم اینکه ایشان به شدت درد می کشد هر روز به او فقط ۳ تا مسکن قوی می دهند و بدون مداوای زخمش به امان خدا رهایش کرده اند، در حالی که او بلافاصله باید به بیمارستان منتقل گردد.
ضرب و شتم زندانیان امر عادی و معمولی می باشد اغلب ماموران علاوه بر تحقیر و  توهین و فحش‌های رکیک به زندانیانی که در اثر فشار روحی و روانی دست به اعتراض زده یا شکایت می‌کنند را  بشدت مورد ضرب و شتم قرار می دهند در تمامی واحدها چنین افرادی علاوه بر ۲۰ روز انفرادی بشدت مورد شکنجه و ضرب و شتم قرار می گیرند که در چندین مورد زندانیان از شدت فشار دست به خود کشی زدند.
 یکی از روش‌های شکنجه به صورت زیر است که زندانی را تمام قد توی آب انداخته خیس کرده و با شلنگ و کابل چندین نفر مورد ضرب قرار می‌دهند که صدای زندانی به آسمان می رود و اغلب تقاضای عف و بخشش می کند. اما گوش ماموران به این حرف‌ها بدهکار نیست شاید باورش برای خوانندگان مشکل باشد ولی تمامی واحد ها رسما فلک دارند و پای این افراد را فلک کرده و به شدت به کف پا با کابل شلاق می زنند زندانیان سیاسی می دانند که در دهه شصت این طریق شکنجه کاملا رواج داشت و فلک بخش جدای ناپذیر جمهوری اسلامی است.
در میان کارکنان بهداری و زندان کوچکترین اثری از افراد مطلع، روانشناس یا مربی تربیتی دیده نمی‌شود تمامی مسئولین به این قربانیان نظام سلطه و قدرت به دیده جانیان ذاتی نگاه می کنند که باید تا آنجا که می توانند خورد خمیر کرده نابودشان کنند.
کار بیش از ۹۰٪ افراد متاهل مخصوصا افرادی که حبس سنگین دارند به طلاق کشیده شده و این مسئله بر ابعاد افسردگی روحی و روانی زندانیان تا حد خودکشی می افزاید. عمده خانم ها با دادن بچه ها به خانواده شوهر عمدتا به باندهای سازمان یافته مافیای مانند قاچاق و تن فروشی کشیده می شوند.
اوضاع مالی و رفاهی زندانیان بقدری فلاکت بار است که اغلب با فروش نوبت تلفن، خرید و فروش مواد مخدر، سیگار، قرص های روانگردان و متادونی‌ها با فروش متادون که به متادون تو دهنی مشهور است مایحتاج اولیه خود را تهیه می کنند. (متادونی‌ها وعده‌ی متادون خود را نخورده در دهان نگهداشته و سپس آن را به چندین برابر قیمت برای تهیه مایحتاج ضروری خود می فروشند. و البته ضمن اینکه خود فروشنده دردهای شدیدی را تحمل می کنند در همین حین از این طریق بیماری های بسیاری نیز انتقال پیدا می کند)
کارت تلفن ۱۶۰۰ تومانی توسط باند های خود زندان از ۳۰ تا ۱۰۰ هزار تومان خرید و فروش می شود کل سیستم زندان و توسط ماموران به علت فقر و درآمدهای خیلی پایین که برای خرج خانوار و امرار معاش علاوه بر خلاف‌های عمده در رده های بالا به خرید فروش اقلامی که قدغن هستند مانند سیگار (نخی تا ۱۰۰۰۰ تومان می باشد) از طریق سیستم مافیایی و عموما از طریق وکیل بندها که به آنها وفادار می باشند صورت می گیرد. علاوه بر خوردن جیره های مختلف زندانیان، فروش وقت تلفن، فروش ملاقات های حضوری زندانیان، از انها باج گیری می کنند، ماموران اغلب خوارکی‌ها و تنقلات خود را به گردن وکیل بند می اندازند و اگر او تن به این باج گیری ندهد به بهانه های مختلف اوضاع بند را به هم می ریزند، تلفن ها را قطع می کنند، تلویزیون‌ها را می‌برند و یا با زدن خاموشی زودتر از موعد قانونی تلافی می کنند و هر بلایی که بخواهند بر سر زندانیان می اورند.
 بنا به گفته اغلب زندانیان سمت وکیل بندی مخصوصا در بندهایی که خلاف بیشتر رخ می دهد از طرف مسئولین زندان تا مبلغ ۶ میلیون تومان فروخته می‌شود در کنار این جرایم که در کل زندان عادی شده است در سطح کل سیستم قضایی و مسئولین عالی رتبه اختلاس و رشوه خواری میلیونی از صد میلیونی تا چندین میلیاردی در شکستن حکم های اعدام قاچاقچیان بزرگ، دادن مرخصی، رای باز و فروش ملاقات های حضوری به صورت شرعی و غیر شرعی ادامه دارند، خلاصه در چندین نمونه آشکار متهمینی با ۲۰۰ گرم مواد روی پرونده‌شان  اعدام شده‌اند در حالی که افرادی نیز با داشتن بیش از یک تُن حکمشان از اعدام به ابد شکسته شده و طرف چند ماه در زندان و چند ماه در مرخصی گذرانده است و در پروسه چند ساله عفو خورده آزاد شده است. خلاصه مطلب این که در جمهوری اسلامی کسی که پول نداشته باشد باید بمیرد.
همچنین هر کدام از فروشگاه ها به مبلغ ۴۰۰ میلیون تومان به پیمانکار اجاره داده شده‌اند و فروشگاه‌ها نیز اجناس را ۲.۵ تا ۳ برابر قیمت به زندانیان بدبخت که دستشان از همه جا کوتاه است می فروشند.
در اطاق‌های ۷.۵ متری ۸ تا ۱۲ نفر عمر خود را می گذرانند که در مواردی از ۱۵ تا ۱۷ نفر نیز می رسند.
در بهترین سالن زندان با ۲۰۰ نفر زندانی نیم ساعت یا نهایتا ۴۰ دقیقه آبگرم برای حمام وجود دارد با ۶ چشمه حمام که همیشه بسیاری از زندانیان در اخر وقت کف بدنشان را نشسته  ابگرم قطع می شود و زندانیان فوق با بنیه  ضعیف  مجبور می شوند با آب سرد خود را بشوید، که این باعث شده بسیاری از زندانیان همیشه بیمار یاشند.
پس از شورش سال ۹۰ در اعتراض به حکم‌های سنگین و شرایط طاقت‌فرسا و مرگبار که به  اعتراض شدیدی انجامید با دستور جلادی به نام احمدی ۱۷۰ نفر با شلیک مستقیم تیر بوسیله تفنگ و تیر بار کشته شدند، از ان شورش به بعد چون شورش کنندگان برای تخریب دیوار ها از کپسول های گاز استفاده کرده بودند تمامی آشپزخانه ها بر چیده شده است و زندانیان مجبورند از سویا های حیوانی و غذا های بی کیفیت و نا سالم تغذیه کنند.
اغلب زندانیان اعتقاد دارند سیستم قضایی پس از روی کار آمدن لاریجانی ها  که با تجدید مجازات و قطع رای باز نسبت به دوره شاهرودی که زندانیان فرصت می کردند به خانواده هایشان برسند بسیار خرابتر شده است و برادران دالتون را عامل اصلی طلاق و فروپاشی ۹۵٪ خانواده ها می دانند که نزدیک به ۵۰٪ خانم ها به حساب جمهوری اسلامی اجبارا به تن‌فروشی کشیده می‌شوند.


توزیع وتکثیر از :
کمیته حمایت از شاهرخ زمانی

۱۰/۱/۱۱۳۹۳

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر